-کمک کنید، به من عاجز و درمانده کمک کنید، خدا به شما عوض بدهد.
مرد فقیر با این سخنان از کنار عابرى گذشت. رهگذر دست در جیب خود کرد و سکه اى به او داد. مرد فقیر وقتى به سکه نگاه کرد، گفت: در این شهر کسى هست که بتواند کمک بیشترى کند؟ مرد بی درنگ، او را به مسجد راهنمایى کرد و سخاوتمندترین مرد شهر را به او نشان داد.
مرد فقیر با همان کلمات به مردمى که در مسجد بودند، نزدیک شد. امام حسن (علیه السلام) فرمودند: اى مرد، کمک خواستن در سه مورد درست است؛ یکى این که خونبهایى به گردنت باشد و توان پرداخت آن را نداشته باشى، دوم این که بدهکار باشى و نتوانى بدهى خود را پرداخت کنى و سوم این که درمانده شده باشى و دستت به جایى نرسد، تو مبتلا به کدام یکى از این سه چیز هستى؟
– براى یکى از همین سه علت دست نیاز پیش مردم دراز کرده ام، بیچاره و فقیرم و توان سیر کردن شکم زن و فرزندانم را نیز ندارم.
امام حسن (ع) پنجاه دینار به او بخشیدند و به پیروى از ایشان، امام حسین (علیه السلام) نیز چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر(۱) چهل و هشت دینار به او دادند.
مرد فقیر شادمان شد و از آنان تشکر کرد و برگشت. در راه آن رهگذر را دید و جریان را بازگو کرد، عابر گفت: مى دانستم این خاندان، مظهر سخاوت و سرچشمه خوبى ها هستند، هرگز مثل آنان پیدا نخواهد شد، هیچ کس از در خانه این بزرگواران دست خالى و مأیوس بر نمى گردد.
به برکت آن سکه ها مرد فقیر از بیچارگى نجات یافت و براى خودش کار و کسبى به راهانداخت و هرگز تا آخر عمر محتاج کسى نشد. (۲)
پی نوشت:
۱.عبدالله بن جعفر بن ابى طالب، پسر عموى امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و همسر حضرت زینب (س) بود و به نیکوکارى مشهور بود.
۲. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۳.
منبع: حیات پاکان، مهدی محدثی، جلد۲؛ با تصرف.