- چکیده:
در سه دهه گذشته و به ویژه پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، رسانههاى ارتباط جمعى غرب در تلاشى گسترده مىکوشیدند تا با القاى مفاهیمى نادرست در مورد اسلام، این دین آسمانى را دینى خشن، حامى تروریسم، پایمال کننده حقوق زنان و اقلیتها و ارتجاعى نشان دهند. نویسندگان این مقاله با ذکر این مطلب که سابقه برخورد اسلام و غرب را باید در جنگهاىصلیبى جستجو نمود، معتقدند که در سایه رشد روزافزون اسلام در غرب که سریعترین رشد را نیز در مقابل سایر ادیان دارد، مردم غرب در آینده بهدرک صحیحترى از اسلام خواهند رسید.
اسلام، به عنوان دینى که سریعترین گسترش را در غرب پیدا نموده، شناخته مىشود. با این وجود، در غرب تصاویر کلیشهاى و کجفهمىهایى در مورداسلام وجود دارد که به دلیل تبلیغات رسانهها، پیشداورى و نادیدهانگارى پارهاى از واقعیات، به وجود آمده است. در اغلب موارد به اسلام با عناوینىنظیر «افراطىگرى»، «تروریسم» و «بنیادگرایى» نگریسته مىشود. بدین ترتیب، افراد زیادى وجود دارند که از اسلام روى گردانند و نمىخواهند کهتعالیم واقعى آن را بیاموزند. در بسیارى موارد، گزارشهاى منتشره از سوى رسانهها در مورد اسلام، به دلیل نادیدهانگارى واقعیتها، نادرستند و بههمین دلیل، در غرب نسبت به اسلام درک صحیحى وجود ندارد. اما باید دانست که برخلاف آنچه شهروندان غربى در مورد اسلام مىاندیشند، اسلامدینى صلحجوست که هیچ یک از فعالیتهاى جنگجویانه و تروریستى نسبت داده شده به این مذهب را تشویق نمىنماید.
در ابتدا باید خاطرنشان نمود که در فرهنگ غرب تصاویر کلیشهاى ارائه شده نسبت به اسلام، پیشینهاى طولانى دارند؛ چرا که این مشکل، تاریخچهاىچند صد ساله دارد. در آن زمان، اسلام و مسیحیت در جنگهاى صلیبى در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و جنگ بر سر تصاحب مراکش و سرزمینهاىعثمانى، به چالش بزرگى تبدیل شده بود. اسلام با سرعتى زیاد در غرب گسترش مىیافت و جایگاه کلیساى مسیحى و رهبران آن با خطر مواجهگردیده بود؛ لذا رهبران جامعه غرب به ویژه دولتمردان و روحانیون کلیسا تلاش نمودند تا تصویرى منفى از اسلام ارائه دهند. در نتیجه، علاوه بر جنگنظامى خود با اسلام، جنگ کلمات را نیز آغاز نمودند تا اطمینان یابند، هیچ تازه مسلمان و یا طرفدار اسلامى در غرب به وجود نمىآید. بدین ترتیبمىتوان گفت که اقدامات و احساسات کنونى در غرب علیه اسلام و مسلمانان، پیشینهاى طولانى دارد.
امروزه غرب، بدون فهمى صحیح از تاریخ اسلام و یا با درکى اندک، دشمن جدیدى را در برابر خود شناسایى کرده است که جایگزین تهدیدات پرچمسرخ در دوران جنگ سرد به شمار مىرود. این دشمن جدید، اسلام رادیکال است.
در این تصویر کلیشهاى تفکرات غربى، مسلمانان به عنوان «بنیادگرایان» و یا «تروریستهاى بالقوه» معرفى مىشوند. بخشى از این نظرات غربیاندر مورد اسلام، به دلیل رویکرد رسانههاى جمعى غرب مىباشد. به علاوه، گزارشگران و تحلیلگران این رسانهها که در حوزه کشورهاى مسلمانفعالیت مىکنند، اطلاعات اندکى در مورد آن دارند. لذا این رسانهها تصویرى تحریف شده و غیرواقعى از اسلام و مسلمانان ارائه مىنمایند که باعثایجاد نگرشى نادرست در فرهنگ غرب در این موضوع شده است.
یک فاکتور اساسى مهم دیگر که در ایجاد این تصویر کلیشهاى دخیل است، استفاده از لغات و اصطلاحاتى است که براى توصیف مسلمانان به کارمىرود. «افراطىها» و «تروریستها»، اصطلاحاتى است که به صورت مکرر براى این منظور استفاده مىشوند. باید دانست که به کارگیرى این لغاتباعث ایجاد انحراف و کج فهمى در بین غربیان و بروز احساسات ضداسلامى شده است. همچنین این رسانهها به ندرت از کلماتى نظیر «انسانهاىپیشرو» و یا «احیاگر» براى توصیف مسلمانان بهره مىگیرند.
به علاوه، رسانههاى غربى از مسلمانان به عنوان افراد گذشتهگرا و ارتجاعى نام مىبرند که در حال بازگشت به اسلام هستند. این اصطلاح چنداندرست نیست، بلکه مسلمانان هیچگاه از آرمانها و اصول خویش روىگردان نبودهاند. همواره اسلام جزیى از زندگى آنان بوده و مىتوان گفت که درسالهاى اخیر ما شاهد بازگشت اسلام و گسترش نفوذ و تأثیر آن در جهان امروز بودهایم.
در دنیاى غرب، رسانهها همواره نظرات غیردقیق خود را درباره اسلام منتشر مىنمایند و باید دانست که به دلیل تأثیر بسیار زیاد این رسانهها بر روىمخاطبان خود، این نگاه کلیشهاى غرب به اسلام، گسترش بیشترى نیز یافته است. توصیف مسلمانان به «بنیادگرایان»، همواره با تفسیر ارائه شدهرسانهها از بنیادگرایى و نه اطاعت از موازین شرعى دین اسلام، یکى از این موارد است. همین انحراف در مورد لغت «جهاد» نیز وجود دارد. این کلمه دراسلام به معناى «جنگ مقدس» نمىباشد، اما رسانهها، جنگطلبى و خشونت را به اسلام پیوند مىزنند و با تعبیر از آن به عنوان «جنگ مقدس» این معنانشان داده مىشود که مسلمانان به فکر قتل غیرمسلمانان هستند. اما باید دانست که در اندیشه اسلامى، کارهایى نظیر تلاش دانشآموزان براى کسبنمره بهتر، تلاش براى عدالت و تساوى بین افراد جامعه، احترام به والدین، به دنیا آوردن فرزند و حتى غذا خوردن و خوابیدن براى خدمت بهتر، نوعىجهاد به شمار مىآید.
به علاوه، در مورد پیوند اسلام و خشونت باید گفت که در این مورد باید ابعاد این کج فهمى بیشتر بررسى گردد. به عنوان مثال، بسیارى از رسانههامعتقدند که اسلام به وسیله شمشیر گسترش یافته است، اما در واقع، اسلام به وسیله مسلمانان و تازه مسلمانان و در پارهاى موارد با جنگ گسترشیافت. البته با توجه به اینکه اکثریت غربیان و به ویژه مردم آمریکا، اطلاعات خود را تنها از طریق رسانهها دریافت مىنمایند، این امر چندان عجیبنیست. به علاوه، اخبار و گزارشهاى منتشر شده در این رسانهها، به ویژه در مورد حوادث مربوط به «اعراب» و «اسلام» نظیر جنگ خلیج فارس، اغلب به صورتى نادرست انعکاس یافته و فهمیده شدهاند.
نکته مهم دیگر نیز این است که رسانههاى غربى، در اکثر موارد، اطلاعات مربوط به حوادث گذشته در مناطق مسلمانان را انعکاس نمىدهند و از سوىدیگر، آنان بین دین اسلام و حوادث روى داده سیاسى در کشورهاى مسلمان نیز تمایز قائل نمىشوند. لذا باید دانست که اقدامات صدام حسین درجنگ خلیج ]فارس [اسلامى نبوده و کاملاً اشتباه بوده است. همچنان که مىتوان گفت، علىرغم اینکه هیتلر به مسیحیت اعتقاد داشته، ولى اقداماتجنگافروزانه وى منطبق بر دستورات دین مسیحیت نیست. البته باید به خاطر داشت که عربها تنها ۱۸% کل مسلمانان جهان را تشکیل مىدهند.
عامل مهم دیگر در این زمینه، به ماهیت منفعتطلب رسانهها باز مىگردد که آنان اغلب به دنبال ارائه چهرهاى نادرست از واقعیت هستند. لذا مدیرانرسانههاى غربى، اخبار مربوط به مسلمانان و اسلام را به صورتى نامطبوع و ناخوشایند براى مخاطبانشان، به ویژه در ایالات متحده، منتشر مىنمایند.بدین ترتیب، اسلام در بسیارى از موارد به صورت تهدیدى علیه غرب معرفى شده است، اگرچه این نظرات تنها به گروههاى خاصى از افراد تعلق دارد.به علاوه، این رسانهها تعالیم اسلامى را به صورتى تحریف یافته و نادرست به بینندگان خود منتقل مىنمایند. در این میان، رسانههاى غربى در موردوقایعى نظیر هواپیماربایى چند جوان فلسطینى، اشغال سفارت آمریکا در تهران به وسیله دانشجویان و جنگ خلیج ]فارس[، با ارائه اخبار و تحلیلهاىنادرست و تحریف شده، به تخریب جهان اسلام و مسلمانان پرداختهاند.
از سوى دیگر، رسانههاى غربى، بسیارى از تحولات و پیشرفتهاى جهان اسلام را نادیده گرفته و اصولاً انتشار نمىدهند، اما در مورد موضوعاتى نظیر«جهاد» و «حقوق زنان»، با ارائه تفاسیر و تحلیلهاى نادرست، به دنبال اهداف پشتپرده خود هستند.
ویسم سجاد رئیس اسبق پارلمان پاکستان، وضعیت اسلام و رسانهها را این چنین توضیح مىدهد: «وضعیت جهان اسلام در غرب و به ویژه از سوىمطبوعات و رسانههاى آنان، به صورتى نادرست انعکاس مىیابد. به علاوه، علىرغم وجود تعداد زیادى از خبرگزارىهاى مهم و با تجربه در اینمناطق، رسانههاى غربى همچنان تمایل دارند تا از گزارشگران غیربومى و فاقد تجربه استفاده کنند. این گزارشگران اکثراً با فرهنگ کشورهاى اسلامىناآشنا بوده و قادر به صحبت با زبان مسلمانان نیستند. لذا مجبورند که تنها با افراد آشنا به زبان انگلیسى، در مورد مباحث و موضوعات مورد توجه خود، گفتگو نمایند.»
غرب از طریق رسانههایى نظیر تلویزیون، مجلات، رادیوها و کمیپ استریپهاى منتشره در روزنامهها، با وارونه جلوه دادن حقایق، کلیه مسلمانان راتروریست نشان مىدهد. ادوارد سعید متفکر معاصر، در کتاب خود در این مورد مىنویسد:
«به نظر مىرسد که لغت اسلام در شرایط امروز معناى سادهاى داشته باشد؛ اما این لغت، مجموعهاى از داستانها، برچسبهاى ایدئولوژیک و بخشىاندک از ویژگىهاى یک مذهب را نشان مىدهد. در چند سال اخیر و به ویژه پس از اتفاقات صورت گرفته در ایران، رسانههاى غربى توجهى دو چنداننسبت به اسلام داشتهاند. این رسانهها تلاش کردهاند تا با معرفى بخشهاى مختلف اسلام، ویژگىها و تحلیلهاى مختلفى را در مورد آن ارائه دهند، هرچند بخش عمدهاى از این تحلیلها نادرست بوده و نیازمند اصلاح است.»
نباید فراموش نمود که در کنار این اقدامات، رسانههاى غربى همواره اسلام را در خلال جنگها و زد و خوردهاى مسلمانان به بینندگان خود معرفىمىنمایند. اما در این میان، نکته مهم این است که در مورد سایر زد و خوردهاى صورت گرفته در نقاط مختلف دنیا، به ویژگىهاى مذهبى آن ادیانتوجهى نمىنمایند. مثلاً در اخبار رسانههاى غربى مىشنویم: «پنج اسراییلى به وسیله مسلمانان هدف قرار گرفتند.» اما در واقع، این اسراییلىها بهوسیله فلسطینیان هدف گرفته شدهاند. در مقابل، در مورد وقایعى که علیه مسلمانان روى داده، مثلاً مىخوانیم: «پنج بوسنیایى توسط افراد صرب هدفگلوله قرار گرفتند.» اما هرگز نمىشنویم که «پنج مسلمان توسط یهودیان کشته شدهاند.»
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، رسانههاى غربى با ارائه تصویرى مردسالارانه از اسلام، به مخاطبان خویش چنین القا مىنمایند که حقوق زنان دردین اسلام پایمال گردیده است. هرچند در واقع، پیامبر اسلام یکى از بزرگترین حامیان حقوق زنان مىباشد و دین اسلام نیز یکى از بهترین مثالهادر مورد برابرى اجتماعى جنسیتهاى مختلف است. به یاد داشته باشید که از آغاز پیدایش اسلام، زنان حق رأى داشتهاند؛ حقى که در سال ۱۹۱۹میلادى به زنان ایالات متحده داده شد. به علاوه، بسیارى از حقوق زنان ساکن کشورهاى مسلمان به دلیل آداب و رسوم محلى آنان نادیده گرفته شده کهنباید باعث بدبینى جهانیان نسبت به دین اسلام گردد.
یکى دیگر از تصاویر غیرواقعى و کلیشهاى ارائه شده از سوى رسانههاى غربى در مورد اسلام، به تهدیدات مربوط به «اسلام بنیادگرا» و «اسلامنظامىگرا» مربوط مىگردد. ادوارد سعید در این مورد مىنویسد: «در میان مردم آمریکا و اروپا و در دنیاى امروز، اسلام به صورتى ناخوشایند نشان دادهمىشود. رسانههاى غربى، دولتهایشان و استراتژیستهاى ژئوپولیتیکى وابسته به این کشورها، همه و همه در تلاشند تا اسلام را به عنوان تهدیدىعلیه بشریت و به ویژه غرب نشان دهند.»
جان ال اسپیستیو در کتاب خود با عنوان «تهدید اسلام: افسانه یا واقعیت»تلاش مىکند که به این سؤال پاسخ دهد که «آیا اسلام، تهدیدى علیه غرباست و یا خیر؟» وى معتقد است که در دیدگاه غربیان، نسبت به وجود این تهدید، مطالب و تحلیلهاى نادرستى وجود دارد.
نویسنده در ادامه مىافزاید که در صورت تداوم این شرایط غیرعادلانه، اسلام مىتواند به عنوان یک تهدید به شمار آید؛ چرا که با ارائه تصاویرىنادرست و غیرواقعى از اسلام، عموم غربیان دیدگاههاى مخالف اسلام پیدا نموده و بدین ترتیب به گسترش تضاد بین اسلام و غرب منجر خواهد شد.
در خاتمه باید یادآورى نمود که در سایه رشد روزافزون اسلام در غرب، بدون تردید، شهروندان غربى دیدگاه صحیحترى نسبت به اسلام خواهندیافت. در واقع، اسلام دینى صلحطلب است که در آیندهاى نزدیک به یکى از مهمترین ادیان ایالات متحده نیز تبدیل خواهد گردید و مردم غرب نیزاحتمالاً در سایه این شناخت و آشنایى، ممکن است به این دین آسمانى بگروند.
امرسون استیفن، چاند رامظفر، پریسیلا مارتینز
منبع: WWW.Islamfortoday.com
نشریه سیاحت غرب شماره ۳۵