نگاهی به دو کتاب ارزشمند ثارالله و میزان تشیّع در گفتوگو با حجّتالاسلام والمسلمین محمّد عندلیب
کتاب «ثارالله» نوشته مرحوم آیتالله حسین عندلیب همدانی، تاکنون چند نوبت توسط ناشران مختلف، از جمله «خیمه» و «جمکران» منتشر شده است. ایّام سوگواری سرور و سالار آزادمردان هستی، امام حسین(ع) بهانهای شد تا سراغ فرزند ایشان که یکی از مجتهدان جامعه مدرّسان «حوزه علمیّه قم» است،
برویم و درباره این کتاب و نیز کتاب «میزان تشیّع» که اثری مجتهدانه و عالمانه در دفاع از زیارت عاشوراست، با ایشان گفتوگو کنیم. امید که مقبول طبع حضرتش قرار گیرد.
• با تشکّر از شما که این وقت را در اختیار ما قرار دادید. لطفاً برای آغاز، از حال و هوای مرحوم پدر و ارادتی که به سیّدالشّهدا(ع) داشتند، بفرمایید.
پدرم ارادت عجیبی به سیّدالشّهدا(ع) داشت؛ برای نمونه خدمتتان عرض کنم، دو هفته قبل بود که شنیدم ایشان پولی را که برای دادن به طلبهها و منبریها به جبهه میفرستاد، شرط کرده بود فقط به طلبههایی داده شود که روضهخوانی هم در پایان منبرشان میکنند. به کسانی که در پایان منبرها برای روضه کم میگذاشتند، به شدّت انتقاد میکرد.
این اواخر که چشمهایش نمیدید و پاهایش هم رمق حرکت کردن نداشت، به یکی از دوستان منبری و روضهخوانش در «همدان»، به نام آقای ابطحی زنگ میزد و هر دو برای هم روضه میخواندند و گریه میکردند.
ایشان تا یکسال قبل از فوتشان، نماز جماعت صبحش ترک نمیشد و هر روز پنج دقیقه صحبت میکرد و بعد، روضهای میخواند و میگفت روزمان را با روضه ابیعبدالله(ع) شروع کنیم.
پدر تسلّط عجیبی به اشعار عرب داشت. ایشان فرزند مرحوم شیخ محمّدتقی معروف به عندلیب بود. لقب عندلیب را هم به سبب صدای خوشی که داشته، به او داده بودند. پدرم نقل میکرد ایشان ایّام محرّم منبر نمیرفت. وارد کاروانسرایی میشد خیلیها برایم نقل کردهاند دست در آب حوض میبرد، یک بیت شعر عربی یک بیت شعر فارسی میخواند و تا نیمساعت، یکساعت بعد، جمعیت گریان بودند و خود او هم بعد از خواندن اشعار بیرون میرفت. مرحوم آیتالله متّقی، هممباحثهای پدرم، برایم نقل میکردند که: یکبار برای تفریح، به باغهای اطراف همدان رفته بودیم به پدرت گفتم کمی از اشعار حافظ را برایم بخوان. پدرم به او گفته بود این حنجره وقف اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) است. من هم ندیدم ایشان با آن صدای خوشش چیزی غیر از مراثی اهل بیت(ع) بخواند. به تمام دستگاههای موسیقی مسلّط بود. تا این اواخر هم صدایشان باقی بود و بعد از بستری شدن، کمی صدایشان خش پیدا کرد. عمان سامانی خود را وامدار مرحوم عندلیب میدانست:
ای صبا ای عندلیب کوی عشق …
تا میرسد به این بیت که؛
اصفهان را عندلیب گلشن اوست
در اخوّت گشته مخصوص من اوست
عمان به مجلس روضه جدّ ما میآمده، بعد از شنیدن روضه ها از خود بیخود میشده و اشعار را میسروده و این طور نبوده که در منزل بنشیند و شعر بگوید. دیدهاید اشعار عمان بینظیر است.
• چه شد پدر به فکر نگارش کتاب ثارالله افتادند و از چه زمانی نگارش آن را شروع کردند؟
این کتاب، مجموعه نکتههای تاریخی، اخلاقی درباره کربلا، عاشورا و امام حسین(ع) است؛ نه اینکه مقتل کامل و دربردارنده همه جزئیات باشد. جمع آوری این نکتهها سی سال طول کشیده بود. مرحوم پدر نقل میکردند: ابتدای کار به کربلا مشرّف شدم و یادداشتهای اوّلیه کتاب را هم با خودم بردم. خدمت سیّدالشّهدا(ع) عرضه داشتم که کتاب درباره شما زیاد نوشته شده و نمیخواهم مطلبی تکراری ارائه کنم. بعد هم به پایین پای ایشان آمده و به حضرت علی اکبر(ع) قسمشان دادم که کتاب، مورد عنایتشان باشد و در طول مسیر، بنده را کمک کنند.گاهی نیمه شب میدیدم یکی دو ساعت مانده به اذان صبح، پدرم مشغول بلند بلند گریه کردن و نوشتن این کتاب است.
ایشان در زمان حیات خود، تصحیح کار را به بنده سپردند که یک سال و نیم کار برد. اواخر عمر پدر بود که کتاب ثارالله تنظیم و چاپ شد.
در بخش اوّل کتاب ثارالله، به شخصیّت امام حسین(ع) پرداخته شده و این بحث را با آیات «قرآن» شروع کردهایم؛ آیاتی که به نحوی به ایشان، تفسیر یا تأویل شده؛ چه در منابع اهل سنّت، چه شیعه. بعد از آن، بررسی برخی احادیث نبوی آمده است. مثلاً حدیث «الحسین سبط من الاسباط» را که معمولاً اینطور ترجمه میکنند که امام حسین(ع) نوهای از میان نوهها و نوادگان است، در این کتاب ثابت شده که معنای درستش این است که ایشان به تنهایی، امّتی در میان دیگر امّتهاست یا عبارت «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا» که برخی گمان میکنند روایت است، ریشهیابی شده که این عبارت از کجا آمده است؟ این عبارت، بخشی از اشعار شاعری عرب است که ۳۰۰، ۴۰۰ سال قبل سروده و منتشر کرده است. از آن به بعد، این عبارت در میان مردم رایج شده است. البتّه این درست نیست که تا ثابت شد مطلبی حدیث نیست، آن را کنار بگذاریم. این عبارت، عبارت کاملاً درستی است. به همین علّت معناهای سیاسی، اجتماعی و عرفانی آن در کتاب ثارالله آورده شده است.
از جمله نکات تاریخی درباره این مطلب که شهرت یافته امام حسن و امام حسین(ع)در فتوحات و جنگهای دوره خلیفه دوم حضور پیدا کرده بودند. این مطلب، نقد و ثابت شده که اصلاً برای هیچکدام چنین اتّفاقی رخ نداده است. برخی نویسندهها کار را تا آنجا پیش برده بودند که مدّعی شده بودند که امام حسین(ع) در جنگهای معاویه با رومیان حضور داشته است! در بخش اوّل، از جمله مطالبی که تا حدّی شاید تازه به نظر بیاید، رابطه ایشان با امام حسن(ع) در دوره امامت است.
در بخش دوم، معرفی مقاتل آمده که اوّلین مقتل فارسی و مقاتل معروف اهل سنّت و… کدامند؟ ریشهها و مستند اصلی این گزارشها کجاست؟ اثبات شده برخی از اینها، از زبان امام محمّدباقر(ع) است و برخی را از دشمنان امام(ع)، مانند حُمَیدبن مسلم گزارش کردهاند. تعدادی هم از اسرای اهل بیت(ع) و بخشی هم از افرادی است که شاهد ماجرا بودهاند؛ بیآنکه در هیچ طرفی از نبرد حضور داشته باشند. اوّلین مقتل را فرزند اصبغبن نباته، صحابی معروف امیرالمؤمنین(ع) گردآوری کرده و نوشته است که در دسترس ما نیست. بعد از آن، مقتل ابیمخنف است که نسخه اصلی آن هم موجود نیست و بخشهایی از آن در «تاریخ طبری» و «البدایه و النّهایه» ابنکثیر قابل یافتن است.
بخش سوم، بخش اصلی و مفصّل کتاب است. اوّلین مطلب آن هم این است که تحلیلگر تاریخی، چه نکات قطعیای را باید برای تحلیل تاریخ کربلا در نظر بگیرد. بعد از آن، خطابه امام در «مسجد خیف» و «منا» در دوره معاویه را، ابتدای قیام درنظر گرفتهایم. بعد از آن، نکاتی که قابل طرح بوده، آمدهاند. مثلاً اینکه امام سرشان را برای وداع بر قبر پیامبر(ص) میگذارند و پیامبر(ص) را بلافاصله میبینند و اینکه در خواب بوده یا در عالمی غیر از آن. اگر خواب هم بوده، خواب معمولی نبوده است. مطلبی که بعد از این آمده، تحلیل این است که چرا امام(ع) به «کوفه» آمدند؟ اگر به چشم امام معصوم(ع) به ایشان نگاه نکنیم، چه سرّی وجود داشت که امام(ع) دعوت کوفیان را پذیرفت؟ گزینههای مختلف را بررسی کرده و ثابت کردهایم امام، منطقیترین حالت را انتخاب کرده که ابتدا نمایندهای را برای بررسی میزان آمادگی آنها فرستاده و سپس خودشان روانه شدهاند. بعد از آن، به خود کوفه و ساکنان آن پرداخته شده که از کدام اقشار و طبقات بودهاند. خوارج، عثمانیها و شیعیان هرکدام در این شهر چه نقشی ایفا میکردهاند؟ جالب است بدانیم گرایش غالب آنها محبّان اهلبیت(ع) بوده نه تشیّع؛ به همین دلیل هم امام را در لحظات مهم تنها گذاشتند. این جمله معروف قلوبهم معک و سیوفهم علیک هم ثابت شده که از زمان امام حسن(ع) درباره مردم کوفه شایع بوده است.
در کتاب، قرائنی ارائه شده که بر خلاف تصوّر مشهور، مسلم حدود پنجاه ساله و جنگاور کامل و مورد اعتماد امیرالمؤمنین(ع) بوده که از طرف امام حسین(ع) به کوفه اعزام میشود. بعد از او هم، شهدای غیرمشهور کوفه پیش از کربلا بررسی شدهاند.
از جمله نکات جالب کتاب این است که از امام حسین(ع) خطبهای آوردهایم که ایشان پیش از حرکت میفرمایند: «مقتل من بین نواویس و کربلا است.» نواویس گورستان مسیحیان این منطقه بوده است. این دو از نامهای بخشهای مختلف این منطقه بوده و البتّه گاهی هم همه این بخشها را مانند الآن به یک نام و کربلا میخواندهاند. جزئیات حوادث این مقطع هم به شکل نکتهای طرح شده است؛ نکاتی مانند ممنوعیّت ترور و مجاز نبودن شروع کردن به جنگ، حتّی به قیمت شهادت امام معصوم(ع)! این را باید به کسانی متذکّر شد که سعی در تطهیر یزید دارند و با عنوان امیرالمؤمنین یزید(رضی الله عنه) کتاب مینویسند! نامه یزید به سرجون مسیحی را هم آوردهایم.
در مقتل هم شهادت اصحاب جدا شده بعد از آن و تعدادی از بنیهاشم آورده شده است. مثلاً ثابت شده که سنّ حضرت علی اکبر(ع) حدود بیست و هفت سال بوده و احتمال زیادی دادهایم که علاوه بر حضرت علیاصغر که در عاشورا شهید شده، نوزاد دیگری هم در همان روز عاشورا به دنیا میآید و او هم شهید میشود. بعد از اینها، مقتل و نفرینهای امام و … آمده است.
بخش مختصر پایانی هم، قصّههای بعد از شهادت امام حسین(ع) است. علّت مختصر بودن این بخش نیز آن است که مرحوم پدرم، این اواخر نابینای کامل شده بودند و نمیتوانستند مطالعه کنند. به همین علّت از بنده خواستند تحقیقی درباره سیر حرکت اهل بیت(ع) از کربلا به شام و برعکس داشته باشم. جالب بود، بدون هیچ پیشداوری، این کار را شروع کردم و با بررسی جدّی مسافتها و نحوه مسافرت و حرکت و سیرها در این دوران، به این نتیجه رسیدم که اهل بیت امام حسین(ع) در همان اربعین اوّل به کربلا برگشتهاند.
• علاوه بر مواردی که اشاره کردید، لطفاً از دیگر امتیازات این کتاب هم بفرمایید.
مکتب شیعه بسیار غنی است و منابع پرباری داریم؛ امّا متأسّفانه حیف است که این روزها مکتبی به اتقان و استحکام اهل بیت(ع) را به مطالب سست و عوامزدگی و اینگونه آسیبها دچار کردهاند.
آنهایی که کتاب را خواندهاند و اهل تحقیق در تاریخ کربلا هستند، به ما میگفتند: این کتاب بینظیر است. کتابی است که هم نکاتش به درد اهل منبر میخورد، هم به درد محقّقان رشته تاریخ و هم به درد مردم عادی. در چاپهای قبل، بخشهای تخصّصی را با علائمی جدا کرده بودیم؛ ولی در چاپهای اخیر، اینطور نیست. عنوانهای مطالب هم عبارات عربی دستنوشتههای مرحوم پدرم بود که در ویرایشهای جدید، ترجمه آنها هم آورده شد.
• جذّابترین بخش آن به نظرتان کدام بخش کتاب بود؟
جذّابترین بخش آن، به نظرم بخشی است که درباره حضرت علی اکبر(ع) نوشته شده و سرّش را هم باید به نظرم در همان توسّل اوّلیه پیدا کنیم. کتاب که منتشر شد، تعدادی را به آستان مقدّس امام حسین(ع) هدیه کردیم و یک نسخه را هم داخل خود حرم گذاشتم؛ هرچند میدانستم آن را برمیدارند و باقی نمیماند.
• در طول انجام کار آیا عنایتی از ناحیه سیّدالشّهدا(ع) هم تجربه کردید؟
بهترین عنایت را این میدانم که تا الآن کسی از این کتاب، ایرادی نگرفته و برخی استادان، مانند آقای معمار منتظرین با هزینه شخصی، آن را خریداری کرده و به بقیّه هدیه میدهند و بالای منبر و در کلاسهایشان دیگران را به مطالعه این کتاب توصیه میکنند. پدرم با عبارت خادم لخدّام الحسین(ع)، نامههایش را امضا میکرد.
• برای ادامه این کار آیا برنامهای دارید؟
نقصی که این کتاب الآن دارد، این است که خیلی از عبارتها، روایتها و شعرها به زبان عربی است و نیاز به ترجمه دارد تا بقیّه هم بتوانند بیشتر استفاده کنند. برخی هم پیشنهاد دادهاند کتاب کاملاً به زبان عربی منتشر شود تا خودش را نشان بدهد.
• و امّا شنیدیم چند سال قبل دو سال درس خارج فقه خود را در حوزه علمیّه قم به زیارت عاشورا اختصاص دادید. میشود بفرمایید چه شد چنین اقدامی انجام دادید؟
درس خارج هم مربوط به شش، هفت سال قبل است. آن زمان، یکی از شخصیّتهای اهل «عربستان»، جزوه و لوح فشردهای در ردّ «زیارت عاشورا» نوشته و منتشر کرده بود. نویسنده این کتاب سه سال تمام کتابخانههای «ایران» را زیر و رو کرده بود و تمام نسخههای خطّی مربوط به زیارت عاشورا را دیده بود. این کتاب جنجال زیادی به پا کرد. تعدادی از دوستان درخواست داشتند به این کتاب پاسخ علمی و متقن داده شود. ما هم روزهای چهارشنبه درس خارجمان را به این موضوع اختصاص دادیم. با دقّت تمام و بدون هیچ پیشداوری و کاملاً بر اساس اسلوب و روشهای علمی، بررسی سند، نسخه ها و متن زیارت عاشورا انجام شد. بعد از اتمام بحث، مطالب، مرتّب شد و «انتشارات جمکران» آن را با عنوان «میزان تشیّع» منتشر کرد. دوستان قصد داشتند کتاب را به عربی ترجمه کنند. گفتند اسمش را چه بگذاریم. گفتم کتابی که شبهه را وارد کرده است، نامش «زیاره عاشورا فی المیزان» (زیارت عاشورا در ترازوی نقد) است. شما هم نام این کتاب را بگذارید: «زیاره عاشورا هی المیزان» (زیارت عاشورا همان ترازوی نقد است.)
سیر مطالب کتاب از این قرار است:
فصل اوّل: بررسی سند زیارت عاشورا در کتابهای «مصباح المتهجد» و «کامل الزّیارات» و سپس بررسی پنج سند مختلف و معتبر زیارت عاشورا و میزان اعتبار راویان آن؛
فصل دوم: بررسی مضمون زیارت عاشورا که در آن، ابتدا عصاره زیارت عاشورا را آوردهایم و سپس مفصّلاً درباره هماهنگی لعنهای زیارت عاشورا با قرآن کریم و سنّت و سیره مشرعه صحبت کردهایم.
با توجّه به اینکه نویسنده کتاب «زیاره عاشورا فی المیزان» خیلی به موضوع اختلاف نسخههای زیارت عاشورا پرداخته و از آن نتایج مطلوب خود را برداشت کرده بود، فصل سوم را به همین موضوع اختصاص دادیم و از جنبههای مختلف دربارهاش صحبت کردیم.
خاتمه کتاب هم با عنوان شناسنامه میزان، چند روایت متناسب با فضای کتاب آورده شده است.
معرفی کتاب
کتاب «ثارالله، خون حسین در رگهای اسلام» نوشته مرحوم آیتالله حاج شیخ حسین عندلیب همدانی است.
در این کتاب، علاوه بر چهار فصل شخصیّت شناسی امام حسین (ع)، مقتلنگاری، گزیدههایی از مقتل امام حسین (ع) و یاران ایشان، رثا و سوگواری، به تحقیقی درباره اربعین حسینی و دو سخنرانی از آیتالله حاج شیخ حسین عندلیب همدانی نیز اشاره شده است.
روش ارائه مطالب این کتاب به گونهای است که در آغاز هر درس، ابتدا یک روایت، زیارت، شعر یا بخشهایی از مقاتل بیان میشود.
از ویژگیهای دیگر این کتاب سیر نگارش و نحوه فصلبندی مطالب آن است تا آنجا که بر اساس سیر زیارت عاشورا، نویسنده پیش از آنکه به مصائب و مراثی سیّدالشّهدا(ع) و اصحابش بپردازند، با شخصیّتشناسی آن بزرگوار، سیره، خصائص و ویژگیهایشان آغاز کرده است؛ نکتهای که بسیاری از مقتلنویسان از آن غفلت کردهاند.
استناد مؤلّف بر آیات و احادیث و متون دینی و روایی معتبر، کتاب را بیش و پیش از آنکه فقط کتابی تاریخی و روایی معرفی کند، مدّنظر مجامع علمی، اندیشمندان و صاحبنظران قرار میدهد. همچنین نقل نکتههای دقیق و عمیق علمی در باب حدیث و تفسیر و فقه و کلام و مقتل شناسی، مکان شناسی و جغرافیای کربلا و عاشورا، وقایع نگاری، برداشتهای تحقیقی عالمانه و به دور از دریافت و نظرهای شخصی، کتاب را در حدّ اثری قابل بحث و تدریس در کرسی حوزه و دانشگاه بالا برده است.
از همین روست که آیت الله استادی این کتاب را یکی از آثار مهم درباره عاشورا میداند.
در فصل اوّل کتاب از شخصیّت امام حسین(ع) سخن رفته است.
در فصل دوم، گزارشی از کتابهای مقتل ارائه شده است.
فصل سوم که مفصّلتر از دیگر فصلها است، درباره قیام عاشورا و شهادت امام حسین(ع) و یاران اوست.
سرانجام در فصل چهارم، به رثا و سوگواری پرداخته شده است.
پارهای از مطالب کتاب عبارتند از:
معنی جمله «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا»، جامعیت امام و جمع همه ارزشها در وجود، امام و فتوحات خلفا، علّت خودداری مسلمبن عقیل از ترور ابنزیاد، شهدای کوفه، بیاساس بودن این مطلب که شُرَیح فتوا به قتل امام حسین(ع) داده بود، بیاساس بودن این مطلب که امام حسین(ع) احرام حج را به عمره مفرده تبدیل کرد و اثبات اینکه امام، محرم به احرام عمره مفرده بود و اساساً محرم به احرام حج نشده بود، نادرست بودن این سخن که اهل بیت امام حسین(ع) را، غیر از امام سجّاد(ع) بر شتران بدون محمل سوار کردند، محلّ دفن سر امام و …
این کتاب، ویژگیهای منحصر به فردی دارد که میتوان آنها را به شرح زیر شمرد:
۱. بهرهگیری از نکات تفسیری، به این معنا که در بخشی از کتاب، با استناد به روایتها و تفسیر و تأویل آیات، نکات تفسیری را بیان میکند؛
۲. برداشتهای ادبی که مؤلّف در کتاب، تشبیههای کلامی را در سخنان امام آورده و خواننده را به تأمّل در سخنان آن حضرت واداشته است؛
۳. رجال و صحابهشناسی که نویسنده در این کتاب، بهره فراوانی از این علم برده و به معرفی نقشآفرینان کربلا و عاشوار پرداخته است؛
۴. آشنایی با جامعهشناسی عرب و آداب و رسوم که باعث شده مؤلّف با توجّه به ساختار جامعه آن روز مسلمانان به تحلیل وقایع و تشریح آنها بپردازد؛
۵. برداشتها و مطالب اخلاقی، اعتقادی که نویسنده در جای جای مقتل سعی بر آن دارد تا به تبلیغ و نشر معارف بپردازد و در حین نقل ماجرا، با جملههای کوتاه تذکّر دهد و موعظه کند؛
۶. مکانشناسی و جغرافیای کربلا که بحثهای علمی و دقیق نویسنده از مکانهای مختلف در مسیر کربلا و شرح و توصیف آنها تعجّب خواننده را بر میانگیزد؛
۷. برداشتهای عالمانه از واقعه کربلا که این برداشتها از آسیب نظرها و گمانهای بیپشتوانه دور است و با استناد به روایتها و نقلهای معتبر و با استدلال به بیان نکاتی پرداخته است؛
۸. وقایعنگاری حوادث پیرامون عاشورا که نویسنده بحثهایی درباره شخصیّت آن حضرت و اصحاب بزرگوارش بیان داشته است؛
۹. استفاده از نکات آماری که مثلاً در هر حمله چه تعداد به شهادت رسیدند و مدّت اقامت در هر منزل چه میزان بود و اطّلاعات ضروری و مهم از این دست که نویسنده با استفاده از آنها، کتاب را غنیتر کردهاست.
کتاب ثارالله، خون حسین در رگهای اسلام ۵۱۹ صفحه است که در کتابنامه آن، نام ۳۶۰ کتاب به عنوان منبع آمده است.