- سرمایهگذاران یهودی از دولت ریگان سود میبرند.
اولین حوزهای که یهودیان در دولت جمهوریخواه دهه ۱۹۸۰ اهمیت یافتند، حوزه سیاستهای اقتصادی بود. هرچند یهودیان نقش مهمی در اردوگاه سیاسی لیبرال دارند، در دهه ۱۹۸۰ است که گروه کوچکی از بانکداران و سرمایهگذاران یهودی از متحدان مهم دولت ریگان میشوند و به نمایندگان کلیدی آن در برنامههای اقتصادی و مالی تبدیل میشوند. یهودیان بر گسترش وسیع نقدینگی (پول و اعتبار) نظارت داشتند، که به رونق اقتصادی و گسترش ارزشهای برابری در دوره ریگان دامن میزد. دولت ریگان با ستایش مزیتهای رقابت آزاد تجاری و سرمایهگذاری بیقید و شرط برسرکار آمده بود و قول داده بود از طریق کاهش مالیاتها، کاهش دخالت دولت در اقتصاد، و محدود کردن مقررات پیچیده تجارت رفاه ملی را دوباره به کشور بازگرداند. سرمایهگذاران یهودی در کمک به دولت برای تحقق وعدههایش نقش مهمی داشتند. در عوض دولت، برای مدتی از این سرمایهگذاران در برابر حمله دشمنان سیاسی و تجاری آنها حمایت کرد.
- «ازدواج مصلحتی»
دولت ریگان، در تحقق سیاستهایش، در عمل خود را در اتحاد با گروهی کوچک، اما قدرتمند از بانکداران و سرمایهگذاران یهودی یافت. این گروه ابزارهای جدید مالی را ایجاد یا تکمیل کردند. این ابزارها با افزایش ذخیره اعتبار در دهه ۱۹۸۰ در خدمت منافع دولت بود و این امر به رونق بازار بزرگ سهام در آن دوران دامن زد.
برای مثال، سرمایهگذاران و تاجران یهودی با مجاز شمردن معاملههای سهام که به شکل کامل در نفوذ آنان بود، ارقام شاخص سهام را تقویت کردند و میزان نقدینگی را در سیستم مالی به شدت افزایش دادند…
این سرمایهگذاران یهودی همچون ساول استینبرگ، ویکتور پوسنر، کارل ایکان، نلسون پلز، خانواده بلزبرگ، سرِجیمز گلد اسمیت و دیگران، از جمله رهبرانی بودند که با بیرحمی سهام شرکتها را تصاحب کردند.
از میان بازیگران اصلی عرصه تصاحب سهام شرکتها، تنها دو نفر (تی. بون بیکنز و کارل لیندنر که پایگاهش در سین سیناتی است) یهودی نبودند. دلالهای یهودی (که از میان آنها ایوان بوسکی از همه مشهورتر شد) از عاملان مهم و اصلی سهامها شدند و راه را برای تصاحب سهام شرکتها هموار کردند.
برای مثال یهودیان از پیشگامان برنامهای تجاری بودند که به شرکتها اجازه تولید درآمدهای اضافی در بودجه مقررشان را میداد، تا بعدها برای اهداف تجاری دیگر استفاده گردد.
در دهه ۱۹۸۰، دولت ریگان و سرمایهگذاران یهودی یک ازدواج مصلحتی تمام عیار صورت دادند. دغدغه دولت، بهبود رشد اقتصادی و افزایش رفاه اعضای سطح بالایش بود، حتی اگر این امر به زیان کارگران و مدیران شرکتهایی تمام میشد که شرکت-هایشان منحل یا از عرصه تجارت کنار گذاشته میشدند. در این میان سرمایهگذاران یهودی با فرصتی بیسابقه روبهرو شدند تا با حمایت دولت فدرال، ثروت و قدرت کسب کنند.
- سرمایهگذاران یهودی و اوراق قرضه پرریسک
یهودیان، بهعنوان غریبههایی که در حاشیه صنایع بانکداری و اوراق بهادار قرار داشتند، توانستند فرصتهای جدیدی را که آزادسازی مالی و جوّ راحت دوران ریگان فراهم کرده بود، بهتر ببینند و استفاده کنند. در حالی که بانکهای سرمایهگذاری سنتّی به مشتریانی که درگیر ادغامها و تملکها بودند، مشاوره و کمک مالی میکردند، تازه به دوران رسیدههای یهودی مایل بودند در چنین تصاحبهایی شرکت کنند. یهودیان نوکیسه، فرصتهایی باور نکردنی یافتند که در اوراق قرضه پرریسک بود و از سوی شرکتهای معتبر تحقیر میشد. یهودیان از هنر واسطهگری همراه با ریسک بهره بردند و این حوزه دیگری بود که مورد بیاعتنایی طبقه آنگلوساکسونهای پروتستان وال استریت قرار گرفت. تازهواردان یهودی و برخی از متحدانِ غیریهودی آنها این امکان را دیدند که با استفاده از اوراق قرضه پرریسک، به تأمین مالی تلاشهای بیرحمانه خود برای تصاحب سهام شرکتها بپردازند.
سرمایهگذاران یهودی در تلاشهایشان از حمایت و پشتیبانی دولت ریگان برخوردار بودند. دولت، نظرِ سرمایهگذاران را جلب کرد و از آنها در مقابل مخالفتهای کنگره حمایت کرد.
- «تقریباً تمام متخصصان تصاحب سهام»
فعالیتهای سرمایهگذاران یهودی، بهخصوص نقش آنها در موج تصاحب سهام شرکتها که بین سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ صورت گرفت و نزدیک به یک چهارم شرکتهایی که در فهرست فورچون ۵۰۰ بودند، ناپدید شدند، انتقادهای شدیدی را برانگیخت….
بسیاری از مخالفان ریگان در حزب جمهوریخواه و رسانههای لیبرال میدانستند که اتحاد غیررسمی میان دولت و سرمایهگذاران یهودی است که پول و اعتبار کافی را برای پیشبردِ توسعهطلبی اقتصادی، علیرغم کمبود بودجه فراهم کرده است؛ زیرا در غیر این صورت کمبود بودجه باعث میشد دسترسی شرکتهای خصوصی به سرمایه کاهش یابد… در ظاهر این امر بر مجموعههای اجرایی سراسر کشور پوشیده نماند که تقریباً تمام متخصصان تصاحب سهام و حامیان آنها یهودی بودند.
- «اعراب بادیه نشین سوار بر جِت»
یهودیان سوریه، که در بروکلین نیویورک جمع شدهاند، در صنعت پوشاک ورزشی بویژه شلوارهای جین آبی مانند جورداک و جیتانو، نیز بهعنوان قدرت اول ظاهر شدهاند. این یهودیان تازهوارد از بسیاری جنبهها یادآور کار تجّار یهودی فرا ملیتی هستند. که در جامعهای دائماً تحت محاصره، همانند اعراب بادیه نشین سوار بر جِت در جهان سفر می-کنند و به غیر از روابطی که با خویشاوندانِ نزدیک خود دارند، به مسائل دیگر توجه چندانی ندارند.
- حرکت به سوی کالیفرنیا
… جمعیت یهودیان هم در لسآنجلسِ بزرگ و هم در کالیفرنیا، که در سالهای دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به بیش از دو برابر رسید، همچنان از نظر قدرت و اندازه رشد میکند و یهودیان قسمتهای دیگر ایالات متحده و نیز یهودیان ایرانی، اسرائیلی و روسی را به سوی خود جذب میکند. تا سال ۱۹۹۰ به جمعیت یهودیان لسآنجلس (که در سال ۱۹۲۰ نسبت به بوفالوی نیویورک، ساکنان یهودی کمتری داشت) بیش از ۱۵۰ هزار نفر افزوده شده و به حدود ۶۰۰ هزار نفر رسیده و پس از نیویورک به دومین مرکز بزرگ آوارگان یهودی تبدیل شده است.
- رسانهها: «نفوذی نامتناسب»
اگرچه یهودیان، برخلاف نظر ضدیهودیها، رسانهها و دنیای هنر را در کنترل خود ندارند، اما آشکارا در عرصه سینما، چاپ، تبلیغات و تئاتر نفوذی نامتناسب دارند. براساس یک سرشماری در دهه ۱۹۷۰، یک چهارم چهرههای مطرح رسانهها یهودی بودند و این نسبت بیش از ده برابر درصدی است که آنها در جمعیت سراسری دارند.
- «قدرت واقعی هالیوود»
قدرت یهودیان در هالیوود دیگر نه بر صاحبان استودیوها بلکه بر نمایندگان گوناگون، تهیه کنندگان مستقل و نویسندگانی متمرکز شده است که به گونهای فزاینده صنعت سینما را در اختیار خود میگیرند. از این میان میتوان به کسانی همچون آرنون میلچان، مایکل اُویتز و دیوید گفن اشاره کرد؛ فرد آخر از نمایندگان سابق (استعداد یابی) و تهیه کننده پردرآمدی بوده است که در سال ۱۹۹۰ فوربز از او بهعنوان «ثروتمندترین مرد هالیوود» یاد کرد. مهارتهای سنتی یهودیان در فروش، بازاریابی و ترکیب «عناصر» مورد نیاز برای افزایش تولید، همچنان مؤثر است… مارگو برنای، از نمایندگان تجاری اتحادیه صنفی که خانوادهاش ابتدا در دهه ۱۹۳۰ از منطقه قدیمییهودینشین لس-آنجلس غربی رابطه خود را با هالیوود آغاز کردند، میگوید:
«در این شهرک، قدرت واقعی در دست نمایندهها و تهیه کنندههاست، نه در دست استودیوها. در گذشته استودیوها مالک افراد مستعد بودند؛ در حال حاضر افراد مستعد مالک استودیوها هستند. اینجا همان جایی است که یهودیها هستند، جایی که خلاقیت، استعداد، زرق و برق، و قدرت هست. در این تجارت، اساس کار بر توانایی ذهنی شماست. اینجا محدودیتهای شرکتهای بزرگ را ندارد، فضایی است که یهودیان برای به دست آوردن آن، پرورش یافتهاند.»
ترجمه اسماعیل اسفندیار
به نقل از کتاب اورشلیم جدید : قدرت صهیونیستها در آمریکا