اشاره:
در جوامع کنونی، تلویزیون به تأثیرگذارترین عامل در شکلدهی شخصیّت افراد تبدیل شده است. این تصوّر‑ که تلویزیون تنها یک وسیله سرگرم کننده است، بسی خطا و به دور از واقعیّت است. تلویزیون در مقام یک معلّم و جهانبینیساز است و اغلب برنامههای سرگرم کننده و تفریحی آن در این جهت مؤثّرتر از برنامههای جدّی آن هستند.حال با این تلقّی، نویسنده مقاله به سراغ تأثیر برنامههای حاوی سکس و خشونت بر جامعه آمریکا رفته و از تحقیقات انجام شده در این زمینه، سود برده است.
مسئله چقدر وخیم است؟
قصد ما در این مقاله آن آست که درباره وضعیّت سکس و خشونت در برنامههای تلویزیونی (آمریکا) صحبت کنیم، ولی قبل از اینکه وارد جزئیات بیشتر شویم، من با اثبات وخیمتر شدن این مشکل، شروع میکنم.
ممکن است افرادی فکر کنند که این مسئله یک امر بدیهی و واضح است، ولی من همیشه با افرادی برخورد کردهام که معتقد بودند، برنامههای تلویزیون واقعاً نسبت به برنامههای چند سال گذشته تفاوت زیادی نکرده است. خوشبختانه راه سادهای برای اثبات اینکه برنامههای تلویزیون در دهه گذشته بسیار بدتر شده است، وجود دارد.
در روز سیام ماه مارس سال ۲۰۰۰م.، «گروه خانواده تلویزیون» گزارش ویژهای با عنوان «یک دهه چه تفاوتهایی ممکن است ایجاد کند!» منتشر نمود. این گزارش، یک مقایسه زمانی در مورد سکس، ادبیات رکیک و خشونت در سالهای ۱۹۸۹ م. تا ۱۹۹۹ م. را نشان میداد. بدون هیچگونه تعجّبی، این گزارش نشاندهنده افول برنامههای تلویزیون بود. در اینجا ما برخی از یافتههای این گزارش را میآوریم:
۱. به طور متوسط در سال ۱۹۹۹ م. در هر یک ساعت، مسائل جنسی سه بار بیشتر از سال ۱۹۸۹م. تکرار شد. این گزارش، نمونههای زیادی را ذکر میکند که نشان میدهد، زبان سکس چطور به نحو چشمگیری فقط در ظرف یک دهه، تغییر پیدا کرده است. متأسفانه، من نمیتوانم در مورد بسیاری از این مثالها حتّی صحبت کنم، زیرا این مثالها خیلی بیپرده هستند. همچنین، ارائه دهندگان این گزارش متوجّه شدهاند که برنامههای مربوط به همجنسبازی، به نحو چشمگیری زیاد شده است. در حالی که برنامههای مرتبط با همجنسبازی در سال ۱۹۸۹ م. به ندرت پخش میشد، این موضوع در سال۱۹۹۹م. در تلویزیون رواج داشته و درظرف یک دهه نسبت به دهه قبل، رشد ۲۴ درصدی داشته است. شخصیّتها و دیالوگهای مربوط به همجنسبازی که زمانی ممنوع بودند، در بسیاری از برنامههای شبکههای تلویزیونی، تبدیل به برنامههای قانونی شده بودند.
۲. این بررسی نشان میدهد که میزان استفاده از کلمات شنیع در سال۱۹۹۹م. نسبت به سال ۱۹۸۹م. ۵/۵ برابر افزایش پیدا کرده است. نویسندگان این گزارش، نمونههایی از انواع کلمات و عباراتی را که به طور مرتّب استفاده میشد، آورده بودند؛ کلمات و عباراتی که شایسته من نیست، آنها را فهرست کنم.
۳. این گزارش نشان میداد که میزان حوادث خشونتآمیز روی داده در هر دو سال، تقریباً به یک اندازه بوده، امّا شدّت خشونت این حوادث، فوقالعاده افزایش یافته بود. برخی از برنامههای پخش شده را که آنها بازبینی کرده بودند، چیزی نبود جز تصاویر خشونتآمیز. بنابراین در مورد مسائل جنسی، ادبیّات رکیک و برنامههای خشونتآمیز، از سال۱۹۸۹م. تا ۱۹۹۹م. به طور متوسط در هر ساعت برنامهها سه برابر شده بود.
بنابراین، استنباط ما از اینکه تلویزیون بدتر شده است، فقط یک برداشت ساده نیست، واقعیّت است.
تأثیر تلویزیون بر رفتار افراد
در پرتو این حقیقت که برنامههای تلویزیون در ده سال گذشته بدتر شده است، برخی از مدافعان تلویزیون عقیده دارند که اثرات چنین برنامههایی اندک است. بار دیگر گروه خانواده تلویزیون مفید واقع شد. آنها به مطالعات و تحقیقات مختلفی استناد میکنند تا اثرات تلویزیون را مخصوصاً بر روی جوانان اثبات کنند.
تحقیقات کمتری در مورد اثر سایر محتویات جرمزای تلویزیون بر رفتار تماشاگران انجام شده است. با این حال، شواهد روشنی وجود دارد که جرایم جنسی و ادبیّات رکیک نیز به نحو فوقالعادهای از تلویزیون تأثیر پذیرفته است. سازمانهای تخصّصی نظیر آکادمی پزشکی اطفال آمریکا رابطه بین تصاویر جنسی و رفتارهای زندگی واقعی را ترسیم نمودهاند.
یک نظر سنجی از افراد ۱۰ تا ۱۶ ساله در سال ۱۹۹۵م. نشان داد، بچّهها تصدیق نمودهاند که، آنچه در تلویزیون دیدهاند، آنها را به شرکت در فعّالیتهای جنسی بسیار زودتر از موعد آن، بیاحترامیبه والدینشان، دروغگویی و درگیری در رفتارهای خشونتآمیز تشویق کرده است. بیشتر از ۲۳ درصد آنها گفتهاند که آنها تحت نفوذ تلویزیون هستند. ۷۷ درصد گفتند که تلویزیون برنامههای سکسی زیادی قبل از رسیدن آنها به سنّ ازدواج نشان میدهد و ۶۲ درصد نیز اظهار داشتند که سکس در برنامههای تلویزیونی و سینماها، هم سنّ و سالهای آنها را تحت تأثیر قرار داده تا هنگامیکه هنوز خیلی بچّه هستند، روابط جنسی داشته باشند. ۲۳ درصد از این افراد نیز برنامههای خاصّی را ذکر کردهاند که موجب بروز اختلال در خانواده، مانند تشویق به بیاحترامیبه والدینشان میشود.
البتّه این گزارش به ما یادآوری میکند که دستگاههای تلویزیونی، دستگاههای قانونی برای ایجاد تفریح افراد هستند. بیشتر خانهها (۹۸ درصد در آمریکا) تلویزیون دارند و به طور متوسط افراد خانواده روزانه ۷ ساعت و ۱۵ دقیقه تلویزیون تماشا میکنند. سایر اقسام تفریح (سینماها، ویدئوها، سیدیها و اینترنت)باید در خارج خانه جستوجو یا خریداری شوند. تلویزیون به صورت جهانی در دسترس همگان است و بنابراین بنیادیترین اثرات را بر فرهنگ ما دارد.
به عنوان یک انسان، ما نیازمندیم از این اثرات فرهنگی بر خودمان و خانوادههایمان آگاه شویم. البتّه ما باید متوجّه اثر تلویزیون (و سایر رسانهها) بر همسایگانمان و جامعه نیز باشیم و این انگیزهای است که میخواهیم در این مقاله، اثر سکس و خشونت در برنامههای تلویزیونی را بررسی کنیم.
محتویات سکس در برنامههای تلویزیونی
بیشتر آمریکاییها معتقدند که سکس، بیش از اندازه در برنامههای تلویزیون وجود دارد. تحقیقی که در سال ۱۹۹۴م. انجام شد، نشان داد که ۷۵ درصد آمریکاییها احساس میکنند، تلویزیون مسائل جنسی بیپرده زیادی به نمایش میگذارد. به علاوه ۸۵ درصد معتقدند، تلویزیون در کاهش ارزشها فعّال است و این هیچ جای شگفتی ندارد. به تصویر کشیدن آگهیهای فیلمها یا کانالهایی که سکس در پارتیها، زنا و حتّی همجنسبازی را نشان میدهند، از این گونهاند. همان طور که قبلاً ثابت کردیم، بیبندوباریهای جنسی در تلویزیون، در همه اوقات و ساعتها در حدّ بالا یافت میشود.
ما قبلاً در مورد خطر تصاویر سکسی؛ مخصوصاً هنگامیکه با خشونت همراه است، صحبت کردهایم. نیل مالاموث و ادوارد دانرشتین تأثیر بیثبات سکس و خشونت در رسانهها را ثابت کردهاند. آنها میگویند: نمایش دادن فیلمهای محتوی خشونت جنسی، ممکن است اثرات بلند مدّت و ضدّ اجتماعی داشته باشد.
مسئله مهمّی که باید به خاطر داشته باشیم، این است که این مطالعات فقط در مورد تصویرهای وقیحانه و مستهجن قابل اعمال نیست. بسیاری از مطالعات، از فیلمهایی که هر شب به آسانی از تلویزیون مخصوصاً تلویزیونهای کابلی نمایش داده میشوند، استفاده کردهاند. بسیاری از فیلمهایی که امروزه در سینماها نشان داده میشوند، بسیار وقیحانهتر از فیلمهای نمایش داده شده در ظرف چند سال اخیر هستند.
ارولینگ کریستول، خبرنگار امور اجتماعی در یکی از ستونهای «مجله وال استریت ژورنال» این سؤال را پرسیده است: آیا کسی واقعاً میتواند باور کند که مسائل جنسی موجود به صورت خفیف در فیلمهای هالیوود ما و به صورت شدید در فیلمهای تلویزیونهای کابلی ما و مسائل جنسی خشونتآمیز موجود در موسیقی رپ، بیتأثیر است؟ در آمریکا تأثیر معمولی و کلّی این مسائل کاملاً قابل تشخیص است. سکس در تلویزیون، در همه اوقات فراوان است. بنابراین ما باید بیشتر مراقب به تصویر کشیدن چیزهایی باشیم که ما و خانوادههایمان، آنها را میبینیم.
خشونت در تلویزیون
کودکان، بیشترین صحنههای خشونت را از تلویزیون شاهد هستند. ظرف چند سال اخیر، شوهای تلویزیونی و فیلمهایی که برای تلویزیون ویرایش شدهاند، کودکان کم سنّ و سال را در معرض میزان غیر قابل تصوّری از خشونت قرار دادهاند. مؤسّسه روانشناسی آمریکا میگوید: به طور متوسط، کودکان قبل از اتمام دوره دبستان ۸۰۰۰ هزار قتل و صدهزار عمل خشونتآمیز را در تلویزیون مشاهده میکنند. این رقم تا زمانی که این کودک به سنّ ۱۸ سالگی برسد، دو برابر میشود.
مطالعات بلندمدّت، بیشتر نگرانکننده هستند. لئونارد ایدون، استاد روانشناسی دانشگاه «ایلینویز»، کودکانی را در سنّ هشت سالگی و همان کودکان را در سنّ ۱۸ سالگی مطالعه کرده است. او متوجّه شد که عادتهای نهادینه شده توسط تلویزیون در سنّ ۸ سالگی کودکان، بر رفتار تهاجمی آنها در سراسر دوران کودکی و بلوغشان تأثیر میگذارد. هر قدر بچّهها برنامههای خشنتری را در سال سوم دبیرستان ترجیح دهند، رفتار خشنتری برای آنها هم در آن زمان و هم ۱۰ سال بعد از آن، در پی خواهد داشت. بنابراین او نتیجهگیری نمود که تأثیر خشونت تلویزیونی بر رفتار تهاجمی، رو به افزایش است.
۲۰ سال بعد، ارون و روول هیوزمن دریافتند که این روند ادامه پیدا کرده است. او و دستیاران محقّقش متوجّه شدند، کودکانی که در سنّ ۸ سالگی میزان قابل توجّهی خشونتهای تلویزیونی را نگاه میکنند، در سنّ ۳۰ سالگی، همواره تمایل بیشتری به ارتکاب جرایم خشونتآمیز یا شرکت در بدرفتاری علیه کودکان و همسرانشان دارند. آنها نتیجهگیری کردند که مشاهده خشونتهای تصویری تلویزیون، یکی از علل رفتارهای تهاجمی، جرم و خشونت در جامعه است. خشونتهای تلویزیون، بچّهها و جوانان را در تمام سنین از تمام طبقات اقتصادی و از هر طبقه هوشی، تحت تأثیر قرار میدهند. همان طور که قبلاً هم گفتیم، در سال ۱۹۹۸م. نزدیک به هزار پژوهش مطالعاتی به «کالج آمریکایی روانشناسی فورنسیک» فرستاده شده است که برخی از اثرات شرح داده شده در این نوشته را به طور مستند ثابت مینماید. تصاویر خشن در تلویزیون، روی بچّهها به روشهای نامطلوبی تأثیر میگذارد و ما باید نگران این تأثیرات باشیم. در ادامه، ما به تأثیرات روانشناختی دیگری از تلویزیون اشاره میکنیم.
درگیریهای روحی و روانشناسان
تلویزیون بخشی از زندگی ماست که غالباً در مورد اثرات ظریف و تدریجی آن آگاه نیستیم. تقریباً در هر خانهای یک دستگاه تلویزیون وجود دارد (۹۸ درصد از تمام خانههای آمریکا).
من افراد زیادی را دیدهام که به من گفتهاند، تلویزیون نگاه میکنند و در عین حال تلویزیون هیچگونه تأثیری بر جهانبینی یا رفتارشان نداشته است. با وجود این، انجیل به ما میآموزد که انسان همانگونه است که در قلب خود میاندیشد». آنچه که ما میبینیم و درباره آن فکر میکنیم؛ بر اعمال ما تأثیر میگذارد و شواهد روانشناختی فراوانی وجود دارد که ثابت میکند، تماشا کردن تلویزیون، بر جهانبینی ما تأثیر میگذارد.
جرج گربنر و تری گراس که در دهه ۱۹۷۰م. در مدرسه ارتباطات «اننبرگ» کار میکردند، به این نکته رسیدند که تماشاگران افراطی که خیلی زیاد تلویزیون نگاه میکنند، دنیای واقعی را خطرناکتر و ترسناکتر از کسانی میبینند که خیلی کم تلویزیون نگاه میکنند. تماشاگران افراطی تلویزیون، به همشهریان خود کمتر اعتماد میکنند و از دنیای واقعی هراس بیشتری دارند… آنها تماشاگران افراطی را افراد بالغی میدانند که به طور میانگین در هر روز، چهار ساعت یا بیشتر تلویزیون نگاه میکنند. تقریباً سیزده درصد آمریکاییها در این گروه قرار میگیرند.
گربنر و گراس دریافتند که خشونت در ساعات پر بیننده تلویزیون، در ایجاد ترس تماشاگران افراطی نسبت به خطرات دنیای واقعی مبالغه میکند. به عنوان مثال، تماشاگران افراطی، تمایل کمتری به اعتماد داشتن به دیگران نسبت به تماشاگران معمولی دارند. همچنین تماشاگران افراطی تلویزیون، در میزان احتمال اینکه قربانی یک جرم خشونتآمیز واقع شوند، افراط میورزند.
اگر این مسئله در مورد افراد بالغ صادق باشد، تصوّر کنید، خشونتهای تلویزیونی چطور درک کودکان را نسبت به دنیا تحت تأثیر قرار میدهد؟ گرنبر و گراس میگویند: فرض کنید در سنّ دوازده سالگی، روزانه شش ساعت را در یک سینمای محلّی سپری میکنید. هیچ پدر و مادری هم نیستند که از این کار جلوگیری کنند. در کودکانی که نمونه ما برای مطالعه بودند، نزدیک به نیمی از کودکان دوازده ساله، به طور متوسط روزانه شش ساعت یا بیشتر تلویزیون تماشا میکنند. این بدان معنی است که بخش بزرگی از جوانان ما، در گروه تماشاگران افراطی تلویزیون قرار میگیرند. تصوّر آنها نسبت به جهان، عمیقاً توسط تلویزیون شکل گرفته است. بنابراین گربنر و گراس نتیجه گرفتهاند که اگر بزرگسالان، واقعیّت تلویزیون را این گونه میتوانند بپذیرند، تأثیر تلویزیون بر کودکان را تصوّر کنید! زمانی که کودکان آمریکایی به مدرسه میروند، این کودکان چند سال را در یک مهدکودک الکترونیک گذراندهاند.
تماشای تلویزیون، هم بزرگسالان و هم کودکان را به نحو نامطلوبی تحت تأثیر قرار میدهد. ما نباید از اطّلاعاتی که به ما میگوید، تصاویر تلویزیونی بر درک و رفتار ما تأثیر میگذارند، غافل باشیم. جهانبینی ما و رفتارهای حاصل از این جهانبینی، تحت تأثیر چیزی است که ما در تلویزیون میبینیم.
٭ منبع: WWW.Prob. org
ماهنامه موعود شماره ۱۱۱