«استفان والت» تحلیلگر ارشد آمریکایی و استاد دانشگاه هاروارد با بیان اینکه دونالد ترامپ از روز اول ریاست جمهوری، به دنبال سود رساندن به شرکتهای وابسته به خودش بوده است، بر لزوم استیضاح او تاکید کرد.
همزمان با تشدید جنجالها درباره «اوکراین گیت» در آمریکا، استاد نام آشنای روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد و نظریهپرداز مطرح آمریکایی با انتشار یک یادداشت، به توضیچ چرایی لزوم استیضاح رئیسجمهور این کشور پرداخته است.
«استفان والت» در «فارین پالیسی» نوشت: «کشورها در یک دنیای آنارشیک زندگی میکنند که در آن هیچ سازمان یا نهادی برای حفاظت از آنها در برابر یکدیگر وجود ندارد. به تعبیر جان مرشایمر دانشمند سیاسی (آمریکایی)، “اگر یک کشور در نظام بینالمللی دچار دردسر شود، نمیتواند (برای دریافت کمک) شماره ۹۱۱ (معادل شماره ۱۱۰ در ایران) را بگیرد”. به همین دلیل است که رئالیستها (مکتب واقعگرایی در روابط بینالملل) سیاست بینالملل را یک نظام مبتنی بر خودیاری میدانند که در آن هر کشوری باید برای بقا، به منابع و استراتژیهای خودش تکیه کند. به بیان سادهتر، آن بیرون یک جنگل وجود دارد که هر کشوری که خواهان امنتر بودن است باید یک رهبری قوی، نیرومند و چابک نیاز دارد تا بتواند همه آنچه که برای امن نگهداشتن یک کشور مورد نیاز است را انجام دهد».
استفان والت با این مقدمه مینویسد: «به همین دلیل است که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا باید استیضاح شود».
این نظریهپرداز روابط بینالمللی مینویسد: «یک لحظه صبر کنید: آیا سیاست خارجی مبتنی بر رئالیسم، برعکس این را به ما نمیگوید؟ در یک جهان خطرناک، آیا آمریکاییها نباید بدون هیچ تردیدی به رئیسجمهورشان اعتماد کنند تا او آزادانه یک سیاست خارجی فعالانه و هوشیارانهای را در پیش بگیرد؟ و آیا بهتر نیست که آمریکاییها از یک بحران قانون اساسی اجتناب کنند چرا که چنین بحرانی تنها سبب تفرقه بیشتر بین خود آنها و راحتتر شدن زندگی برای دشمنانشان نخواهد شد؟ جواب به این دو سوال این است: نه و نه».
والت معتقد است: «بنیانگذاران (آمریکا) این را فهمیدند که ما در یک جهان خطرناک زندگی میکنیم. ۱۳ مستعمرهای (امپراطوری بریتانیا در آمریکا) در ابتدا ضعیف و به شدت آسیبپذیر بودند و فهم نیازشان به وحدت بیشتر و اختیارات حکومتی به تدریج و در نهایت آنها را واداشت که بندهای (قانون) کنفدراسیون را رها کنند و آنچه را که اکنون قانون اساسی ایالات متحده است، درست کنند. آنها به کنگره قدرت و اختیار اعلان جنگ، جمع آوری پول برای تشکیل قوای نظامی و تامین دیگر جنبههای دفاع ملی دادند البته آنها به رئیسجمهور به عنوان رئیس قوه اجرایی درباره اغلب ابعاد امور خارجی اختیار دادند. این رئیسجمهور است که سفرا را تعیین میکند، درباره معاهدات مذاکره میکند، مستقیما با سران کشورهای دیگر تعامل میکند و در نهایت اوست که مسوول سیاستهای دولت در قبال دوستان و دشمنان آمریکا است».
به باور او، «طی دویست سال گذشته و به ویژه از جنگ جهانی دوم به بعد، روسای جمهور از هر دو حزب (جمهوریخواه و دموکرات)، به تدریج بیشتر و بیشتر بر حوزه سیاست خارجی مسلط شدند. در مواجهه با تهدید شوروی و همچنین خطرات قریبالوقوع برآمده از انقلاب اتمی، ایالات متحده یک ساختار نظامی و اطلاعتی گسترده ایجاد کرد و بیش از پیش در سطح جهان مسوولیتهایی را برعهده گرفت. تعجب بر انگیز نیست که روسای جمهور از هر دو حزب با استناد به امنیت ملی، به دنبال حق دست زدن به سیاست خارجی به روشی محرمانه رفتند و این حق را هم دریافت کردند».
استفان والت
العالم