راز قطع رابطه سوریه و عربستان و درخواست حکومت عربستان برای آشتی با سوریه؟
عماد مغنیه واقعاً چگونه ترور شد و عربستان سعودی چه نقشی در این کار داشت؟
چرا حزب الله پس از ترور عماد مغنیه تهدید به انتقامجویی کرد؛ امّا تاکنون این کار را انجام نداده است؟
چرا ابرهای سیاه بر مناسبات سوریه آمریکا سایه افکنده است؟
چرا آمریکا مانع حمله نظامی اسرائیل به ایران میشود؟
این دیپلمات عرب و نزدیک به مراکز تصمیمگیری سوریه و ایران میگوید:
در تاریخ ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۸ م. یعنی سه سال پس از ترور رفیق حریری، عماد مغنیه فرمانده عالی رتبه حزب الله؛ ترور شد و با ترور وی، سوریه، حزب الله، لبنان و دیگر کشورهای عربی موضعگیریهای جدیدی اتخاذ کردند .
در زمان ترور عماد مغنیه برخی بر این باور بودند که این امر ممکن است مناسبات دوستانه حزب الله و سوریه را به طول کامل بر هم زند. در آن زمان تقریباً چند روز پس از ترور عماد مغنیه، سخنانی شنیده شدکه تأکید میکرد تحقیقات در مورد ترور مغنیه، پرده از رازهایی برداشته که زلزله بزرگ و پر سر و صدایی در منمطقه ایجاد میکند و دستگاههای امنیّتی منطقهای در این کار دست داشتنه اند تا آنجا که برخی از مسئولان حزب الله در سخنان خود، به دست داشتن دستگاههای امنیّتی عربی در این کار اشاره کردند؛ امّا به هر حال آن روزها سپری شد و چیزی فاش نشد، چرا؟
در آن زمان کشورهای اروپایی با سوریه تماسهای سرّی و بسیار سریعی داشتند تا سوریه نتایج تحقیق در مورد ترور عماد مغنیه را پنهان نگه دارد و در مقابل، ایالات متّحده و همپیمانان آن، دست از اتّهام سوریه به قتل رفیق حریری بردارند یا حدّاقل از شدّت لحن خود نسبت به آن بکاهند. با اینکه سوریه وعدهای در این مورد نداد؛ امّا پس از این تماسها، روند سخنان مسئولان و تعاملات سوری در مورد کسانی که در ترور عماد مغنیه نقش داشتند، شروع به فروکش کردن کرد به ویژه اینکه نتایج تحقیق اگر اعلام میشد، ممکن بود دستاندرکاران ترور آن را بی اهمیت و نادرست بدانند و هرگونه دست داشتن در آن را انکار کنند، همچنین ممکن بود این کار باعث به دست آمدن سودهای سیاسی زیادی برای سوریها نشود و همین مسئله باعث شد که آنان از پیشنهاد اروپا استقبال کنند و نتایج را دیرتر اعلام کنند.
در این میان اتّفاقی افتاد و همه امور را تغییر داد، چند هفته بعد از آن، در حالی که شماری ازمسافرانی که از سالن فرودگاه بین المللی دشمق عبور میکردند، یکی از نیروهای امنیّتی به یکی از این اشخاص مظنون شد و به همین دلیل او را به دفتر خود در فرودگاه فرا خواند تا یک تحقیق روتینی و عادّی در مورد او انجام دهد؛ امّا چیزی که بسیار غافلگیرکننده بود، این بود که آن مرد به سرعت خود را باخت، او کسی بود که مخفیانه مسافرت میکرد، در حالی که او در حقیقت کسی جز شاهزاده بندر بن سلطان نبود.
این شاهزاده و گروه همراه با او و کسانی که با هویّتهایی غیر از هویّت و کارت شناسایی واقعیشان سفر میکردند، توقیف شدند وماموران فرودگاه، فرماندهان دستگاههای امنیّتی را در جریان کار قرار دادند و آنها هم به نوبه خود، رئیس جمهور سوریه را در جریان قرار دادند.
پس از آن، شاهزاده بندر به گونهای که شایسته مقامش بود، تحت الحفظ قرار گرفت و به نقطه نامعلومی انتقال یافت و در دمشق به صورت اقامت اجباری اسکان داده شد، بدون اینکه خبری در این مورد اعلام شود.
در این حال، دولت عربستان در تنگنای سیاسی و دیپلماتیک بسیار بدی قرار گرفت و در آن حال نمیدانست چه باید بکند، به ویژه اینکه مناسبات دو کشور در آن زمان در حالت بسیار بدی بود.
عربستان در سطحی وسیع و بسیار بالا تصمیم گرفته بود رژیم حاکم بر سوریه را که موضعگیری تندی در قبال عربستان اتّخاذ میکرد، سرنگون کند. این موضعگیری بسیار تند، به ویژه پس از جنگ ژوئیه نمود یافت و سوریه حاکمان عرب را در محور میانهروها متّهم کرد که آنان نیم مردهایی بیش نیستند و این امر باعث کینه و دشمنی عربستان و مصر نسبت به سوریه شد.
پس از آن، از شاهزاده بندر و همراهانش در دمشق بازجویی و تحقیق شد و نتایج این تحقیقات اگر منتشر میشد، میتوانست همانند زلزلهای شدید، منطقه را به لرزه در آورد. اعترافات این اشخاص به صورت صوتی و تصویری ضبط شد و در این اعترافات، مطالب بسیار زیادی در مورد اسرار روابط آمریکا و عربستان در مورد لبنان و دادگاه بینالمللی ترور حریری با جزئیّات دقیق و ذکر نامها و تاریخ وجود داشت.
این اسرار و مطالب حاکی از آن بود که پس از بحث و بررسیهای دقیق و گسترده و همه جانبه در مراکز تصمیمگیری سیاسی و امنیّتی عربستان و رایزنیهای عربستانیها با آمریکاییها، تصمیم بر این شده که شاهزاده سعود الفیصل محرمانه به دمشق فرستاده شود.
بشّار اسد، رئیس جمهور سوریه که دستگیری شاهزاده بندر را انکار میکرد و چیزی در مورد آن نمیگفت، در پاسخ به سؤال سعود الفیصل که آیا دولت سوریه چیزی در مورد شاهزاده بندر میداند، خود را از این مسئله بیاطّلاع جلوه داد و گویی او چیزی در این مورد نمیداند و به همین دلیل، شاهزاده سعود الفیصل مستقیماً وارد بحث اصلی شد و اعتراف کرد که شاهزاده بندر به صورت سرّی از دمشق به جایی میرفت و از زمانی که در دمشق بوده، تاکنون خبری از وی در دست نیست. در آن زمان، رئیس جمهور سوریه لبخندی زد و گفت: اگر شما این را میدانید، چرا لقمه را دور سرتان میچرخانید و در لفّافه سخن میگویید، چرا با صراحت سخن نمیگویید و نمیگویید دقیقاً از سوریه چه میخواهید؟
پس از آنکه شاهزاده سعود الفیصل پیشنهادهایی را در مورد اعترافهای شاهزاده بندر از طرف رئیس جمهور سوریه دریافت کرد، متوجّه شد که این مسئله به آسانی حل نمیشود و سوریها در کارشان بسیار جدّی هستند و امور اگر از چارچوب خود خارج شوند، منافع ملّی و منطقه ای عربستان بسیار زیان میبیند.
در این حال، شاهزاده سعود الفیصل از رئیس جمهور سوریه درخواست مرخصی کرد تا برای مشورت به عربستان برود، سپس به سوریه بازگردد . رئیس جمهور سوریه هم با آن موافقت کرد؛ امّا این شرط را گذاشت که دیدار بعدی این شاهزاده از دمشق، به صورت علنی و نه سرّی باشد.
شاهزاده سعود الفیصل به عربستان بازگشت و مقامات عربستان را در جریان امور قرار داد و به رهبران و مقامات تصمیمگیرندگان عربستانی اطّلاع داد که سوریها در حال حاضر چه چیزی در اختیار دارند، و چه خواسته ای دارند .
پس از آن به رسانههای عربستان اشاره شد که فوراً از شدّت لحن خود نسبت به سوریه و سیاست های آن بکاهند و از نقش سوریه در جهان عرب ستایش کرده و عنوان کنند که گروههای مختلف لبنانی باید برای ایجاد یک دولت ملّی با هم به توافق برسند؛
در این حال آمریکاییها و مصریها از این جریان اطّلاع یافتند. آنها با عربستانیها تماس گرفتند و حقیقت امر را دریافتند و این گونه شروع به در پیش گرفتن یک راهبرد جدید برای تعامل با سوریه و حزب الله و لبنان در پیش گرفتند و اینجا بود که انگلیسیها شروع به تمجید و تعریف از حزب الله کردند و یک هیئت پارلمانی برای دیدار با رهبران این حزب به لبنان اعزام کردند، همچنین رهبران، ۱۴ مارس نیز شروع به کاستن از شدّت لحن خود در مورد سوریه کردند و سخن از دادگاه بین المللی قتل حریری کم کم داشت کمسو و کمسوتر میشد.
این منبع آگاه میافزاید:
پس از آنکه سعود الفیصل در دیداری رسمیکه رسانههای سوری و عربستانی آن را اعلام کردند، به دمشق بازگشت. بشّار اسد، رئیس جمهور سوریه از او استقبال کرد و این بار گفتوگوی این دو شخصیّت سیاسی، مستقیم و دوستانهتر بود و اینجا مسئله، مسئله منافع بود. عربستان میخواست که نتایج تحقیقات و بازجوییهای شاهزاده بندر منتشر نشود و انگشت اتّهام به سوی عربستان و همپیمانان آن در مورد مسئله قتل عماد مغنیه و دیگر قتلها نشانه نروند.
اعترافات شاهزاده، حاوی مطالب زیادی در مورد قاتلان رفیق حریری و دستگاههای امنیّتی بود و همچنین اطّلاعات دقیقی در مورد توافقات امنیّتی میان چهار دستگاه امنیّتی عربی و سی آی ای (CIA) که در این کار نقش داشتند، در بر داشت. در این اعترافات همچنین مطالبی در مورد سرنگونی رئیس جمهور سوریه و ارتباط با گروههای مخالف سوری و تجهیز جنگجویان سوری برای فتنهانگیزی و ایجاد آشوب و ناآرامی و کشتار مردم در شهرهای سوریه با کمک آمریکاییها و دست داشتن برخی دستگاههای امنیّتـی برای رساندن اسلحه و منابع مالی به آنها، وجود داشت.
مقامات عربستان از مقامهای سوری خواستند که چیزی از این اعترافات را منتشر نکنند و در مقابل، عربستان از مسئله دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری صرف نظر وعقب نشینی کرده و از متّهم کردن سوریه به نقش داشتن در ترور رفیق حریری سوریه دست بردارد و میدان لبنان را خالی کند.
در اینجا این سؤال پیش میآید سوریها چه چیز بسیار مهمّی در اختیار داشتند که عربستان و آمریکا مجبور به پذیرش این شروط شدند.
این منبع میگوید:
برای درک این موضوع بهتر است، به بررسی اخبار اخیر بپردازیم: آزادی چهار افسر در لبنان، تشکیل دولت لبنان به ریاست سعد حریری، وارد نشدن به مسئله سلاحهای حزب الله، بازگشت ولید جنبلاط به آغوش سوریه پس از عذرخواهی از آن، دیدار سعد حریری از سوریه، سکوت موجود در مورد مسلّح شدن حزب الله از طرف سوریه و ایران، سخن به میان نیاوردن از دادگاه بین المللی ترور حریری، اعزام سفیر آمریکا به دمشق.
آیا همه این اتّفاقها به خاطر نیّتهای خیرخواهانه آمریکا بود که سعی میکرد مواضع مثبتی نسبت به سوریه اتّخاذ کند؛ البتّه که نه.
حال بار دیگر به روند حوادث باز میگردیم:
شاهزاده الفیصل به ریاض بازگشت و شاهزاده بندر نیز به کشور خود رفت و این گونه این مسئله به پایان رسید و تنها چند هفته پس از آن تحرّکات، ملک عبدالله، پادشاه عربستان در یک دیدار رسمی و علنی و بزرگ و دو روزه وارد دمشق شد. این دیدار سرشار از دوستی و گرمیبود و پس از آن دولت لبنان تشکیل شد و دوستی و یکدلی به میان سوریها و لبنانیها بازگشت.
امّا بار دیگر تهدیدهای سوریه توسط آمریکا و اتّهام این کشور به دادن موشکهای اسکاد به حزب الله، دوباره شروع شد و اسرائیل، سوریه و ایران وحزب الله را تهدید کرد، البتّه این گونه به نظر میرسد که این تهدیدها جدّی نبود و اگر دولت آمریکا در این امر جدّی بود، به دمشق سفیر نمیفرستاد.
باید دانست که بیگمان دولت آمریکا در این مرحله زمانی از اسرائیل و سیاستهای آن در منطقه، به ستوه آمده است و شاید برای اوّلین بار در تاریخ روابط خود با اسرائیل، احساس در تنگنا قرار گرفتن در مقابل سوریها و جهان عرب میکند؛ زیرا اسرائیل در مسئله مذاکرات و راه حلّ نهایی برای حل مسئله فلسطین، همه راهبردهای آمریکا در منطقه را کاملاً دگرگون میکند.
شاید آمریکا به نوعی میاندیشد که با این کار اسرائیل را تنبیه و مجازات کند و به همین دلیل، اسرائیل که تأکید میکند سوریه به حزب الله سلاح میدهد، وزارت امور خارجه آمریکا میگوید هیچ دلیلی مبنی بر دست داشتن سوریه در این کار در دست ندارد.؟
آمریکا، با این بیانات، آرزوی اسرائیل برای به دست آوردن چراغ سبز آمریکا برای حمله به حزب الله و سوریه را نقش بر آب میکند یا حدّاقل بعید نیست که ایالات متّحده آمریکا برنامهریزی میکند یا حدّاقل راضی است که اسرائیل بار دیگر وارد جنگی با حزب الله شود و بار دیگر شوکت و قدرتش به مقابل جهان و مردم ساکن سرزمینهای اشغالی بشکند و بار دیگر آن رژیم را به آغوش آمریکا بازگرداند و این رژیم دیگر از تصمیمهای آمریکا سرپیچی نکند و راهبردهای آمریکا را در افغانستان و عراق نابود نسازد.
اوضاع در منطقه در حال حاضر بحرانی است و ممکن است منطقه در طیّ چند ماه آینده شاهد جنگی جدید باشد؛ امّا باید دانست که کسی نمیتواند نتایج آن را پیشبینی کند؛ امّا باید دانست که آن، جنگی سخت برای همه و از جمله اسرائیل خواهد بود، همچنین اگر کشورهای بزرگ پیش از فوت وقت به فکر چارهای نباشند، ممکن است دامنه این جنگ گسترش یابد و تبدیل به یک جنگ منطقهای شود.
یک منبع حقوقی نزدیک به تحقیقات جاری در مورد حوادث و ناآرامیها و شورشهای زندان «صید نایا» از اطّلاعاتی پرده برداشته که اطّلاعاتی که دیپلماتی فرانسوی به او داده بود را تأیید میکند.
این منبع میگوید: تمامی تلفنهای همراهی که از زندانیان در حادثه شورش در زندان کشف شد، از نوع ثریا بود که از طریق ماهواره کار میکند و به همین دلیل، دستگاههای امنیّتی و اطّلاعاتی سوری از ابتدا نتوانستند در آن تشویش ایجاد کنند یا آن را قطع کنند.
این منبع گفت: سازمان اطّلاعات ارتش دستور تعطیلی تمامی دکلها و برجهای تلفنهای همراه موجود در «صید نایا» و «تل منینن» و «تلفیتا» و مناطق دیگر را صادر کرده بود و با این حال، ارتباط میان بازداشت شدگان و جهان خارج ادامه داشت.
پس از دخالت شاخه شنود و اطّلاعات ارتش (شاخه ۲۱۱) موجود در میان «القابون» و «برزه» مشخّص شد که این تماسها از طریق تلفن همراه ماهوارهای انجام میشود.
چیزی که در ابتدا باعث افزایش حیرت مأموران امنیّتی شد این بود که ارتباطات میان بازداشت شدگان و جهان خارج، به گونه قابل توجّه، بسیار عالی و بدون پارازیت و مشکل بود، هر چند که این زندان دارای درهای فلزی و پنجرهها و سلولهای بسیار زیادی بود که میتوانست ارتباط تلفنهای همراه را غیرممکن سازد یا حدّاقل با کیفیّت بسیار پایینی باشد.
این منبع افزود:
دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتـی ارتش سوریه که در این مورد تحقیق میکرد، به این نتیجه رسید که آتش عصیان از خوابگاههایی شروع شده که زندانیان استان «درعا» در آن سکونت داشته و در مرزهای سوریه ـ اردن یا مرزهای سوریه ـ عراق دستگیر شدهاند و پس از تحقیق کشف شد که آنها حلقه اتّصال زندان و جهان خارج بودهاند.
با انجام تحقیقات بیشتر مشخّص شد که برخی از آنها و برخی از خانوادههایشان توسط دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتی عربستان استخدام شده و تلفن همراه ثریا و مبالغی کلان به آنها داده شده و آنها هم با مبالغی کلان توانستهاند برخی افسران زندان را به خود جذب کنند و آنها اجازه دیدار زندانیان با خانوادههایشان را بدهند.
این منبع خاطر نشان یافت که بعید نیست دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتی اردن نیز در این کار نقش داشته باشد.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد که برخی از مخالفان دولت سوریه در لندن اطّلاع داشته که اتّفاقاتی در زندان «صید نایا» در حال انجام است؛ امّا آنها دقیقاً نمیدانستند قرار است چه اتّفاقی بیفتد.
شایان ذکر است که الکساندر سلطانوف، فرستاده ریاست جمهوری «روسیه»، ابتدای سال میلادی جاری به سوریه گزارشی داد که توسط سازمان اطّلاعاتی روسیه تهیّه شده بود و آن گزارش تأکید میکرد که سازمانهای اطّلاعاتی آمریکا و عربستان به ویژه باند شاهزاده بندر بن سلطان، خود را آماده میکنند که با استفاده از اسلامگراهای اصولگرا، دست به ترورها و اعمال خرابکارانهای در طیّ ماههای آینده در سوریه بزنند و این خرابکاریها در اماکن استراتژیک و حسّاس سوریه خواهد بود.
مقامات سوری بنا بر اعلام روزنامه «واشینگتن پست» و ابسته نظامی عربستان را در دمشق، پس از اینکه او را در حال توزیع دهها هزار دلار در میان تبعه عربستان و سوریه مشاهده کردند، اخراج کردند.
عماد مغنیه واقعاً چگونه ترور شد و عربستان سعودی چه نقشی در این کار داشت؟
چرا حزب الله پس از ترور عماد مغنیه تهدید به انتقامجویی کرد؛ امّا تاکنون این کار را انجام نداده است؟
چرا ابرهای سیاه بر مناسبات سوریه آمریکا سایه افکنده است؟
چرا آمریکا مانع حمله نظامی اسرائیل به ایران میشود؟
این دیپلمات عرب و نزدیک به مراکز تصمیمگیری سوریه و ایران میگوید:
در تاریخ ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۸ م. یعنی سه سال پس از ترور رفیق حریری، عماد مغنیه فرمانده عالی رتبه حزب الله؛ ترور شد و با ترور وی، سوریه، حزب الله، لبنان و دیگر کشورهای عربی موضعگیریهای جدیدی اتخاذ کردند .
در زمان ترور عماد مغنیه برخی بر این باور بودند که این امر ممکن است مناسبات دوستانه حزب الله و سوریه را به طول کامل بر هم زند. در آن زمان تقریباً چند روز پس از ترور عماد مغنیه، سخنانی شنیده شدکه تأکید میکرد تحقیقات در مورد ترور مغنیه، پرده از رازهایی برداشته که زلزله بزرگ و پر سر و صدایی در منمطقه ایجاد میکند و دستگاههای امنیّتی منطقهای در این کار دست داشتنه اند تا آنجا که برخی از مسئولان حزب الله در سخنان خود، به دست داشتن دستگاههای امنیّتی عربی در این کار اشاره کردند؛ امّا به هر حال آن روزها سپری شد و چیزی فاش نشد، چرا؟
در آن زمان کشورهای اروپایی با سوریه تماسهای سرّی و بسیار سریعی داشتند تا سوریه نتایج تحقیق در مورد ترور عماد مغنیه را پنهان نگه دارد و در مقابل، ایالات متّحده و همپیمانان آن، دست از اتّهام سوریه به قتل رفیق حریری بردارند یا حدّاقل از شدّت لحن خود نسبت به آن بکاهند. با اینکه سوریه وعدهای در این مورد نداد؛ امّا پس از این تماسها، روند سخنان مسئولان و تعاملات سوری در مورد کسانی که در ترور عماد مغنیه نقش داشتند، شروع به فروکش کردن کرد به ویژه اینکه نتایج تحقیق اگر اعلام میشد، ممکن بود دستاندرکاران ترور آن را بی اهمیت و نادرست بدانند و هرگونه دست داشتن در آن را انکار کنند، همچنین ممکن بود این کار باعث به دست آمدن سودهای سیاسی زیادی برای سوریها نشود و همین مسئله باعث شد که آنان از پیشنهاد اروپا استقبال کنند و نتایج را دیرتر اعلام کنند.
در این میان اتّفاقی افتاد و همه امور را تغییر داد، چند هفته بعد از آن، در حالی که شماری ازمسافرانی که از سالن فرودگاه بین المللی دشمق عبور میکردند، یکی از نیروهای امنیّتی به یکی از این اشخاص مظنون شد و به همین دلیل او را به دفتر خود در فرودگاه فرا خواند تا یک تحقیق روتینی و عادّی در مورد او انجام دهد؛ امّا چیزی که بسیار غافلگیرکننده بود، این بود که آن مرد به سرعت خود را باخت، او کسی بود که مخفیانه مسافرت میکرد، در حالی که او در حقیقت کسی جز شاهزاده بندر بن سلطان نبود.
این شاهزاده و گروه همراه با او و کسانی که با هویّتهایی غیر از هویّت و کارت شناسایی واقعیشان سفر میکردند، توقیف شدند وماموران فرودگاه، فرماندهان دستگاههای امنیّتی را در جریان کار قرار دادند و آنها هم به نوبه خود، رئیس جمهور سوریه را در جریان قرار دادند.
پس از آن، شاهزاده بندر به گونهای که شایسته مقامش بود، تحت الحفظ قرار گرفت و به نقطه نامعلومی انتقال یافت و در دمشق به صورت اقامت اجباری اسکان داده شد، بدون اینکه خبری در این مورد اعلام شود.
در این حال، دولت عربستان در تنگنای سیاسی و دیپلماتیک بسیار بدی قرار گرفت و در آن حال نمیدانست چه باید بکند، به ویژه اینکه مناسبات دو کشور در آن زمان در حالت بسیار بدی بود.
عربستان در سطحی وسیع و بسیار بالا تصمیم گرفته بود رژیم حاکم بر سوریه را که موضعگیری تندی در قبال عربستان اتّخاذ میکرد، سرنگون کند. این موضعگیری بسیار تند، به ویژه پس از جنگ ژوئیه نمود یافت و سوریه حاکمان عرب را در محور میانهروها متّهم کرد که آنان نیم مردهایی بیش نیستند و این امر باعث کینه و دشمنی عربستان و مصر نسبت به سوریه شد.
پس از آن، از شاهزاده بندر و همراهانش در دمشق بازجویی و تحقیق شد و نتایج این تحقیقات اگر منتشر میشد، میتوانست همانند زلزلهای شدید، منطقه را به لرزه در آورد. اعترافات این اشخاص به صورت صوتی و تصویری ضبط شد و در این اعترافات، مطالب بسیار زیادی در مورد اسرار روابط آمریکا و عربستان در مورد لبنان و دادگاه بینالمللی ترور حریری با جزئیّات دقیق و ذکر نامها و تاریخ وجود داشت.
این اسرار و مطالب حاکی از آن بود که پس از بحث و بررسیهای دقیق و گسترده و همه جانبه در مراکز تصمیمگیری سیاسی و امنیّتی عربستان و رایزنیهای عربستانیها با آمریکاییها، تصمیم بر این شده که شاهزاده سعود الفیصل محرمانه به دمشق فرستاده شود.
بشّار اسد، رئیس جمهور سوریه که دستگیری شاهزاده بندر را انکار میکرد و چیزی در مورد آن نمیگفت، در پاسخ به سؤال سعود الفیصل که آیا دولت سوریه چیزی در مورد شاهزاده بندر میداند، خود را از این مسئله بیاطّلاع جلوه داد و گویی او چیزی در این مورد نمیداند و به همین دلیل، شاهزاده سعود الفیصل مستقیماً وارد بحث اصلی شد و اعتراف کرد که شاهزاده بندر به صورت سرّی از دمشق به جایی میرفت و از زمانی که در دمشق بوده، تاکنون خبری از وی در دست نیست. در آن زمان، رئیس جمهور سوریه لبخندی زد و گفت: اگر شما این را میدانید، چرا لقمه را دور سرتان میچرخانید و در لفّافه سخن میگویید، چرا با صراحت سخن نمیگویید و نمیگویید دقیقاً از سوریه چه میخواهید؟
پس از آنکه شاهزاده سعود الفیصل پیشنهادهایی را در مورد اعترافهای شاهزاده بندر از طرف رئیس جمهور سوریه دریافت کرد، متوجّه شد که این مسئله به آسانی حل نمیشود و سوریها در کارشان بسیار جدّی هستند و امور اگر از چارچوب خود خارج شوند، منافع ملّی و منطقه ای عربستان بسیار زیان میبیند.
در این حال، شاهزاده سعود الفیصل از رئیس جمهور سوریه درخواست مرخصی کرد تا برای مشورت به عربستان برود، سپس به سوریه بازگردد . رئیس جمهور سوریه هم با آن موافقت کرد؛ امّا این شرط را گذاشت که دیدار بعدی این شاهزاده از دمشق، به صورت علنی و نه سرّی باشد.
شاهزاده سعود الفیصل به عربستان بازگشت و مقامات عربستان را در جریان امور قرار داد و به رهبران و مقامات تصمیمگیرندگان عربستانی اطّلاع داد که سوریها در حال حاضر چه چیزی در اختیار دارند، و چه خواسته ای دارند .
پس از آن به رسانههای عربستان اشاره شد که فوراً از شدّت لحن خود نسبت به سوریه و سیاست های آن بکاهند و از نقش سوریه در جهان عرب ستایش کرده و عنوان کنند که گروههای مختلف لبنانی باید برای ایجاد یک دولت ملّی با هم به توافق برسند؛
در این حال آمریکاییها و مصریها از این جریان اطّلاع یافتند. آنها با عربستانیها تماس گرفتند و حقیقت امر را دریافتند و این گونه شروع به در پیش گرفتن یک راهبرد جدید برای تعامل با سوریه و حزب الله و لبنان در پیش گرفتند و اینجا بود که انگلیسیها شروع به تمجید و تعریف از حزب الله کردند و یک هیئت پارلمانی برای دیدار با رهبران این حزب به لبنان اعزام کردند، همچنین رهبران، ۱۴ مارس نیز شروع به کاستن از شدّت لحن خود در مورد سوریه کردند و سخن از دادگاه بین المللی قتل حریری کم کم داشت کمسو و کمسوتر میشد.
این منبع آگاه میافزاید:
پس از آنکه سعود الفیصل در دیداری رسمیکه رسانههای سوری و عربستانی آن را اعلام کردند، به دمشق بازگشت. بشّار اسد، رئیس جمهور سوریه از او استقبال کرد و این بار گفتوگوی این دو شخصیّت سیاسی، مستقیم و دوستانهتر بود و اینجا مسئله، مسئله منافع بود. عربستان میخواست که نتایج تحقیقات و بازجوییهای شاهزاده بندر منتشر نشود و انگشت اتّهام به سوی عربستان و همپیمانان آن در مورد مسئله قتل عماد مغنیه و دیگر قتلها نشانه نروند.
اعترافات شاهزاده، حاوی مطالب زیادی در مورد قاتلان رفیق حریری و دستگاههای امنیّتی بود و همچنین اطّلاعات دقیقی در مورد توافقات امنیّتی میان چهار دستگاه امنیّتی عربی و سی آی ای (CIA) که در این کار نقش داشتند، در بر داشت. در این اعترافات همچنین مطالبی در مورد سرنگونی رئیس جمهور سوریه و ارتباط با گروههای مخالف سوری و تجهیز جنگجویان سوری برای فتنهانگیزی و ایجاد آشوب و ناآرامی و کشتار مردم در شهرهای سوریه با کمک آمریکاییها و دست داشتن برخی دستگاههای امنیّتـی برای رساندن اسلحه و منابع مالی به آنها، وجود داشت.
مقامات عربستان از مقامهای سوری خواستند که چیزی از این اعترافات را منتشر نکنند و در مقابل، عربستان از مسئله دادگاه بین المللی ترور رفیق حریری صرف نظر وعقب نشینی کرده و از متّهم کردن سوریه به نقش داشتن در ترور رفیق حریری سوریه دست بردارد و میدان لبنان را خالی کند.
در اینجا این سؤال پیش میآید سوریها چه چیز بسیار مهمّی در اختیار داشتند که عربستان و آمریکا مجبور به پذیرش این شروط شدند.
این منبع میگوید:
برای درک این موضوع بهتر است، به بررسی اخبار اخیر بپردازیم: آزادی چهار افسر در لبنان، تشکیل دولت لبنان به ریاست سعد حریری، وارد نشدن به مسئله سلاحهای حزب الله، بازگشت ولید جنبلاط به آغوش سوریه پس از عذرخواهی از آن، دیدار سعد حریری از سوریه، سکوت موجود در مورد مسلّح شدن حزب الله از طرف سوریه و ایران، سخن به میان نیاوردن از دادگاه بین المللی ترور حریری، اعزام سفیر آمریکا به دمشق.
آیا همه این اتّفاقها به خاطر نیّتهای خیرخواهانه آمریکا بود که سعی میکرد مواضع مثبتی نسبت به سوریه اتّخاذ کند؛ البتّه که نه.
حال بار دیگر به روند حوادث باز میگردیم:
شاهزاده الفیصل به ریاض بازگشت و شاهزاده بندر نیز به کشور خود رفت و این گونه این مسئله به پایان رسید و تنها چند هفته پس از آن تحرّکات، ملک عبدالله، پادشاه عربستان در یک دیدار رسمی و علنی و بزرگ و دو روزه وارد دمشق شد. این دیدار سرشار از دوستی و گرمیبود و پس از آن دولت لبنان تشکیل شد و دوستی و یکدلی به میان سوریها و لبنانیها بازگشت.
امّا بار دیگر تهدیدهای سوریه توسط آمریکا و اتّهام این کشور به دادن موشکهای اسکاد به حزب الله، دوباره شروع شد و اسرائیل، سوریه و ایران وحزب الله را تهدید کرد، البتّه این گونه به نظر میرسد که این تهدیدها جدّی نبود و اگر دولت آمریکا در این امر جدّی بود، به دمشق سفیر نمیفرستاد.
باید دانست که بیگمان دولت آمریکا در این مرحله زمانی از اسرائیل و سیاستهای آن در منطقه، به ستوه آمده است و شاید برای اوّلین بار در تاریخ روابط خود با اسرائیل، احساس در تنگنا قرار گرفتن در مقابل سوریها و جهان عرب میکند؛ زیرا اسرائیل در مسئله مذاکرات و راه حلّ نهایی برای حل مسئله فلسطین، همه راهبردهای آمریکا در منطقه را کاملاً دگرگون میکند.
شاید آمریکا به نوعی میاندیشد که با این کار اسرائیل را تنبیه و مجازات کند و به همین دلیل، اسرائیل که تأکید میکند سوریه به حزب الله سلاح میدهد، وزارت امور خارجه آمریکا میگوید هیچ دلیلی مبنی بر دست داشتن سوریه در این کار در دست ندارد.؟
آمریکا، با این بیانات، آرزوی اسرائیل برای به دست آوردن چراغ سبز آمریکا برای حمله به حزب الله و سوریه را نقش بر آب میکند یا حدّاقل بعید نیست که ایالات متّحده آمریکا برنامهریزی میکند یا حدّاقل راضی است که اسرائیل بار دیگر وارد جنگی با حزب الله شود و بار دیگر شوکت و قدرتش به مقابل جهان و مردم ساکن سرزمینهای اشغالی بشکند و بار دیگر آن رژیم را به آغوش آمریکا بازگرداند و این رژیم دیگر از تصمیمهای آمریکا سرپیچی نکند و راهبردهای آمریکا را در افغانستان و عراق نابود نسازد.
اوضاع در منطقه در حال حاضر بحرانی است و ممکن است منطقه در طیّ چند ماه آینده شاهد جنگی جدید باشد؛ امّا باید دانست که کسی نمیتواند نتایج آن را پیشبینی کند؛ امّا باید دانست که آن، جنگی سخت برای همه و از جمله اسرائیل خواهد بود، همچنین اگر کشورهای بزرگ پیش از فوت وقت به فکر چارهای نباشند، ممکن است دامنه این جنگ گسترش یابد و تبدیل به یک جنگ منطقهای شود.
یک منبع حقوقی نزدیک به تحقیقات جاری در مورد حوادث و ناآرامیها و شورشهای زندان «صید نایا» از اطّلاعاتی پرده برداشته که اطّلاعاتی که دیپلماتی فرانسوی به او داده بود را تأیید میکند.
این منبع میگوید: تمامی تلفنهای همراهی که از زندانیان در حادثه شورش در زندان کشف شد، از نوع ثریا بود که از طریق ماهواره کار میکند و به همین دلیل، دستگاههای امنیّتی و اطّلاعاتی سوری از ابتدا نتوانستند در آن تشویش ایجاد کنند یا آن را قطع کنند.
این منبع گفت: سازمان اطّلاعات ارتش دستور تعطیلی تمامی دکلها و برجهای تلفنهای همراه موجود در «صید نایا» و «تل منینن» و «تلفیتا» و مناطق دیگر را صادر کرده بود و با این حال، ارتباط میان بازداشت شدگان و جهان خارج ادامه داشت.
پس از دخالت شاخه شنود و اطّلاعات ارتش (شاخه ۲۱۱) موجود در میان «القابون» و «برزه» مشخّص شد که این تماسها از طریق تلفن همراه ماهوارهای انجام میشود.
چیزی که در ابتدا باعث افزایش حیرت مأموران امنیّتی شد این بود که ارتباطات میان بازداشت شدگان و جهان خارج، به گونه قابل توجّه، بسیار عالی و بدون پارازیت و مشکل بود، هر چند که این زندان دارای درهای فلزی و پنجرهها و سلولهای بسیار زیادی بود که میتوانست ارتباط تلفنهای همراه را غیرممکن سازد یا حدّاقل با کیفیّت بسیار پایینی باشد.
این منبع افزود:
دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتـی ارتش سوریه که در این مورد تحقیق میکرد، به این نتیجه رسید که آتش عصیان از خوابگاههایی شروع شده که زندانیان استان «درعا» در آن سکونت داشته و در مرزهای سوریه ـ اردن یا مرزهای سوریه ـ عراق دستگیر شدهاند و پس از تحقیق کشف شد که آنها حلقه اتّصال زندان و جهان خارج بودهاند.
با انجام تحقیقات بیشتر مشخّص شد که برخی از آنها و برخی از خانوادههایشان توسط دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتی عربستان استخدام شده و تلفن همراه ثریا و مبالغی کلان به آنها داده شده و آنها هم با مبالغی کلان توانستهاند برخی افسران زندان را به خود جذب کنند و آنها اجازه دیدار زندانیان با خانوادههایشان را بدهند.
این منبع خاطر نشان یافت که بعید نیست دستگاه اطّلاعاتی و امنیّتی اردن نیز در این کار نقش داشته باشد.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد که برخی از مخالفان دولت سوریه در لندن اطّلاع داشته که اتّفاقاتی در زندان «صید نایا» در حال انجام است؛ امّا آنها دقیقاً نمیدانستند قرار است چه اتّفاقی بیفتد.
شایان ذکر است که الکساندر سلطانوف، فرستاده ریاست جمهوری «روسیه»، ابتدای سال میلادی جاری به سوریه گزارشی داد که توسط سازمان اطّلاعاتی روسیه تهیّه شده بود و آن گزارش تأکید میکرد که سازمانهای اطّلاعاتی آمریکا و عربستان به ویژه باند شاهزاده بندر بن سلطان، خود را آماده میکنند که با استفاده از اسلامگراهای اصولگرا، دست به ترورها و اعمال خرابکارانهای در طیّ ماههای آینده در سوریه بزنند و این خرابکاریها در اماکن استراتژیک و حسّاس سوریه خواهد بود.
مقامات سوری بنا بر اعلام روزنامه «واشینگتن پست» و ابسته نظامی عربستان را در دمشق، پس از اینکه او را در حال توزیع دهها هزار دلار در میان تبعه عربستان و سوریه مشاهده کردند، اخراج کردند.