مشرق: پایگاه خبری الجزیره در مقالهای به قلم “عمار علی حسن” به بررسی نقش صوفیهای مصر در انقلاب این کشور پرداخته و نوشت که با وجود حضور گسترده آنها در انقلاب مصر، آنها نتوانستند بهاندازه دیگر احزاب در اتفاقات بعد از این انقلاب نقش داشته باشند، این موضوع نیز به علت بی تجربگی آنها در مسایل سیاسی و عدم داشتن یک رویکرد خاص و کشیدن شدن آنها به انجام مناسک دینی و ذوب شدنشان در فرهنگ مصر است که باعث شد تا حضور آنها در میان اعتراضات علیه رژیم حسنی مبارک به چشم نیاید.
این در حالی است که گروههای سیاسی همواره سعی کردند تا در شعارها و نحوه اعتراضات، خود را متمایز از دیگران نمایند تا حضور آنها در عرصه اعتراضات به چشم آید و بتوانند در آینده از این حضور برای خود بهرهبرداری کنند.
این مقاله در ادامه به دو عامل اساسی تعیین مواضع این گرایش اسلامی در انقلاب مصر اشاره کرده و نوشت که جبهه اصلاح صوفی که برای مقابله با استیلای حزب حاکم ملی در زمان مبارک بر صوفیها تشکیل شده بود، یکی از این عوامل بود، انتخاب “عبدالهادی القصبی” به عنوان شیخ المشایخ صوفیها که با زور و بر خلاف عرف معمول آنها از طریق جریان حاکم انجام شد، علت اصلی مخالفت آنها با حزب حاکم شد، آنها شکایتنامههایی را نیز در اعتراض به این موضوع تهیه کردند که این اعتراضها هرگز راه به جایی نبرد.
الجزیره افزایش نفوذ جریان سلفی را از دیگر عوامل حضور سیاسی صوفیها این گرایش در عرصه سیاسی مصر دانست و نوشت که بعد ازانقلاب آنها با انگیزه رقابت با سلفیها از انزوای خود خارج شده و به ترویج افکار خود پرداختند.
در همین راستا جریانهای سلفی دو حزب النور و الفضیلۀ را تشکیل دادند، این جریانها قدرت زیادی در توسعه افکار مدرن سیاسی برای خود دارند و به این ترتیب نمیتوان گفت که حضور آنها در قدرت و عرصه سیاسی کشور معضلی در برابر دموکراسی ایجاد خواهد کرد.
این مقاله میافزاید که البته اخوانالمسلمین به علت قدمتی که در ورود به عرصه سیاسی دارد، در گفتمانهای مدنی بیشتر حل شده است، بعد از این گروه، جریانهای دیگر اسلامی هستند که در راستای بازبینی مجدد اعتقادات خود برای توقف خشونت، برخی از این اعتقادات را کنار گذاشتهاند.
سلفیها نیز با حضور در جمعیتهای عام المنفعه یا مدارس فقهی حضور خود را در عرصه اجتماعی حفظ کردند، جمعیت عمل کنندگان به کتاب و سنت و جمعیت انصار السنۀ المحمدیه از جمعیتهایی هستند که تسط این گروه در دهه دوم قرن بیستم ایجاد شده است. البته بعد از انقلاب آنها وارد فضای سیاسی نیز شدند، اما هیچ ایده یا تجربهای در این زمینه نداشتند.
این رقابتها البته به درگیریهای اعتقادی میان دو طرف نیز منجر میشد، صوفیها اعتقاد داشتند که سلفیها به دنبال ترویج افکار وهابیها در مصر هستند و سلفیها نیز صوفیها را به وابستگی به شیعیان متهم میکردند، این درگیری در مواضع آنها در محکوم کردن جریان مقابل در زمان برخی اقدامات تخریبی در مصر نیز دیده میشد.
این گزارش در ادامه با اشاره به اینکه نمونه حزبی مورد علاقه صوفیها در مصر الگوی حزب عدالت و توسعه در ترکیه است، نوشت که به همین علت ابوالعزایم به ترکیه سفر کرده تا با تجربیات سیاسی آنها از نزدیک آشنا شود.
این حزب البته به علت جایگاهی که در مصر دارد، مورد توجه کاندیداهای احتمالی ریاستجمهوری نیز قرار گرفته است، آنها به دنبال گرفتن تایید از سوی این حزب با مقامات آن دیدار میکنند و در این راستا حزب الناصری نیز اعلام کرده که با تعدادی از گروههای صوفیه توافق همکاریهای انتخاباتی را به امضا رسانده است.
فعالیتهای سیاسی این جریان در مصر البته تنها به اقدامات حزبی متمرکز نشده است، آنها ائتلافی را با نام ائتلاف صوفیهای مصر تشکیل دادهاند که دبیرکلی آن را مصطفی زاید بر عهده دارد، این ائتلاف از ۱۰ هزار مرید تشکیل شده است که هسته اصلی آن را تشکیل میدهند.
زاید دبیر این ائتلاف که تنها سی سال سن دارد، در مورد تأسیس ائتلاف میگوید که بزرگان صوفیه نمیتوانستند به تنهایی از مشرب خود حمایت کنند و آن را ترویج نمایند، وی از سوی دیگر ایجاد اصلاحات در میان گروههای مختلف متصوفه را از دیگر انگیزههای تاسیس این ائتلاف دانست و از مشایخ صوفیه خواست تا تنها پرچم این جریان را به اهتزاز درآورند و از سایر مسائل اختلافی پرهیز کنند.
وی تأکید کرده است که اگر مشایخ این جریان اختلافات خود را کنار بگذارند، این جریان در محوطه مسجد امام حسین تظاهرات بزرگی را برگزار خواهد کرد و در آن مطالبات خود را از دولت جدید بویژه در زمینه ساماندهی جریانهای صوفی در کشور درخواست خواهد کرد. این تظاهرات در صورت برگزاری میتواند بزرگترین حضور سیاسی صوفیها در مصر را نشان دهد.