فعالیتهای مذهبی ـ فرهنگی امام عسكری علیه السلام

bf56f9cd52798b66b376c360f1a12669 - فعالیتهای مذهبی ـ فرهنگی امام عسكری علیه السلام

گر چه زندگانی امام حسن عسکری(علیه السلام) همراه انواع مشکلات، گرفتاری ها، زندان و توطئه های مستمر حاکمان عباسی در جهت محصور کردن و جدایی افکندن بین آن حضرت و مردم بود، ولی با این حال در این مدت کوتاه از زندگی، فعالیتهای مذهبی و فرهنگیِ درخشانی انجام داد؛ به طوری که بقای اسلام را مرهون خود ساخت.

سفرهای تبلیغی
امام حسن عسکری(علیه السلام) سفرهایی از سامرا به شام (سوریه)، شهرهای عراق، قم و دیگر بلاد داشت که در این سفرها علاوه بر نشر معارف و احکام الهی، مردم را متوجه خاندان آل علی(علیهم السلام) نمود و بنیه اعتقادی و علمی‌شیعیان را بیش از پیش تقویت کرد؛ به طوری که حاکمان عباسی را وادار به عکس العمل نموده، در حصر بیشتر آن حضرت کوشیدند.
از جمله فعالیتهای آن حضرت در این سفرها، تشویق مردم به ساخت مسجد و مکان عبادت بود. در لواسان اعلامیه ای صادر کرد و در آن، مردم را به ساخت مسجد تشویق نمود. این اعلامیه به قدری اثر بخش بود که در مدت کوتاهی، ده ها مسجد در آن منطقه ساخته شد.

ترویج مهدویت
غایب شدن امام، یک حادثه غیر طبیعی و نا مأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای نوع مردم دشوار است. از این رو، امامان معصوم(علیهم السلام)هر یک به گونه ای مردم را با این وضعیت آشنا می‌کردند. این تلاش ها در زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) به اوج خود رسید. آن حضرت مانند پدر بزرگوارش امام هادی(علیه السلام) کمتر در میان شیعیان حاضر می‌شد و جز در موارد ضروری، با همه مردم از پشت پرده، سخن می‌گفت. این عمل آن حضرت، به جهت آن بود که شیعیان با جریان غیبت عادت کرده، انس بگیرند و در آینده آن را امری عجیب نشمارند و از آن وحشت نکنند.
آن حضرت، بارها فرزندش حضرت مهدی(علیه السلام) را به خواص از اصحاب خود نشان داد تا یقین به وجود او نمایند و او را امام بعد از خود معرفی کرد. سیره و روش او را بیان می‌کرد و مردم را به اعتقاد به او ترغیب می نمود و به شبهات در این مورد پاسخ می داد. حسن بن ظریف طی نامه ای از امام حسن عسکری(علیه السلام) سؤال کرد:
«امام قائم (عج) در وقت قیامش بر اساس چه چیزی حکم می‌کند؟»
امام در جواب نوشت: «پس(بدان) هروقت قیام کندمیان مردم، به علم خودقضاوت می‌کند، مثل قضاوت کردن داوودکه (آن پیامبر در هنگام حکم کردن) از کسی دلیل و بیّنه نخواست.»

دفاع از حریم اسلام
امام حسن عسکری(علیه السلام) درمواقع متعدد، دربرابر توطئه دشمنان دین، به صورت های مختلف می ایستاد و گاه با نامه، گاه با ارسال نماینده و گاه خود شخصاً وارد میدان می‌شد و اقدام مناسب را به عمل می آورد. ابوهاشم جعفری نقل می‌کند:
«در سامرا قحطی شدیدی پیش آمد. معتمد (خلیفه عباسی) فرمان داد تا مردم به نماز استسقا بروند، مردم نیز سه روز پی در پی برای نمازِ باران به مصلاّ رفتند و دست به دعا برداشتند ولی باران نیامد، روز چهارم جاثلیق، پیشوای اسقفان مسیحی، همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت، یکی از راهبان هر وقت دست خود را به سوی آسمان بلند می‌کرد بارانی درشت فرو می‌بارید. روز بعد نیز جاثلیق همان کار را کرد و باران زیادی بارید به طوری که دیگر مردم تقاضای باران نداشتند.»
این کار موجب شگفتی مردم و تمایل آنان به مسیحیت شد. خلیفه عباسی نگران شد. از این رو، به دنبال حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) فرستاد و آن بزرگوار را از زندان آوردند. خلیفه به امام عرض کرد: امّت جدّت را دریاب که گمراه شدند. امام فرمود: از جاثلیق و راهبان بخواهید تا فردا (سه شنبه) به صحرا بروند تا شک و شبهه را برطرف سازم. خلیفه فرمان داد و پیشوای اسقفان همراه راهبان در آن روز به صحرا رفتند. امام حسن عسکری(علیه السلام) نیز میان جمعیت زیادی از مردم به صحرا آمد. آنگاه مسیحیان و راهبان دست به دعا برداشتند که باران زیادی آمد. امام فرمان داد دست راهب معیّنی را بگیرند و آنچه میان انگشتان اوست بیرون آوردند که استخوان سیاهی از استخوانهای آدمی را در میان انگشتان او یافتند. امام استخوان را گرفت و در پارچه ای پیچید و به راهب فرمود: اکنون طلب باران کن. راهب هر چه دعا کرد باران نیامد و ابرها کنار رفت و خورشید نمودار شد، مردم تعجب کردند و خلیفه از امام پرسید: این استخوان چیست؟ فرمود: از آن پیامبری از پیامبران الهی است که از قبرهای برخی از پیامبران برداشته‌اند و استخوان پیامبری ظاهر نمی‌شود، جز آنکه باران می آید. امام را تحسین ردند و استخوان را آزمودند و دیدند همانگونه است که امام می فرماید.

تشویق به عمل خیر
امام حسن عسکری(علیه السلام) مردم را به انجام خیر و برآوردن نیازهای دیگران تشویق می‌کرد. ابوهاشم جعفری می‌گوید: «شنیدم آن حضرت می فرماید: در بهشت دری است که به آن، معروف می‌گویند، فقط اهل معروف داخل آن می‌شوند… آن وقت به من رو کرد و فرمود: بر انجام کارهای خیر (مثل گذشته) ادامه بده؛ چرا که اهل معروف و کارهای خیر در دنیا، همان اهل معروف و کارهای آخرت هستند، خداوند تو را از آنان قرار دهد ای ابوهاشم.»

فعالیتهای علمی
امام حسن عسکری(علیه السلام) در طول دوران کوتاه عمر پر بار خود، قدم های بزرگی در راه نشر و گسترش معارف، احکام و علوم اسلامی‌برداشت و به قدری آثار علمی از آن حضرت به یادگار ماند که دانشمندان می نویسند:
«آن قدر از علوم و معارف گوناگون از او نقل شده که کتاب را پرکرده است.»
عده بسیاری از علاقه مندان به معارف و علوم دینی، از نقاط دور و نزدیک جهان اسلام آن روز به پیشگاه آن بزرگوار شرفیاب می‌شدند و از انوار علوم آن حضرت توشه هدایت برمی‌گرفتند. تاریخ نام بیش از صد تن از آنان را در حافظه خود نگه داشته است مثل: ابراهیم بن خضیب انباری، ابواسحاق اهوازی، نویسنده کتاب البشارات، احمدبن حسن بن علی بن فضایل، نویسنده کتاب های الصلاه و الوضوء، احمد بن محمد بن یسار، نویسنده ثواب القرآن و الغارات، حسن بن نضر، سعد بن عبدالله قمی، محمدبن ابراهیم بن مهزیار، محمد بن حسن صفار، یعقوب بن اسحاق برقعی، یوسف بن سخت، هارون بن مسلم بن سعدان و دیگران.
امام حسن عسکری(علیه السلام) با تربیت شاگردان، معارف دینی را در سراسر جهان اسلام ترویج کرد و بنیه علمی و اعتقادی مردم را تقویت نمود.
از جمله اقدامات علمی آن حضرت، تعیین وکیل و نماینده از میان شخصیتهای برجسته و با فضیلت شیعه برای ارتباط علمی‌با مردم بود که از این راه مشکلات علمی و مذهبی مسلمانانی را که دسترسی به امام نداشتند حل کرد و شبهات اسلام ستیزان و یا مخالفان اهل بیت(علیهم السلام) را پاسخ می‌گفت.
از وکیلانی که علاوه بر سایر فعالیتهای اجتماعی و خدمت رسانی، به امر نشر علم و احکام دین از ناحیه امام مشغول بودند، می توان این افراد را نام برد: اسحاق بن ربیع کوفی، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری، داوود بن ابی یزید نیشابوری، محمد بن علی بن بلال، عبدالله بن جعفر حمیری قمی، ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم جابر بن یزید، ابراهیم بن عبده بن ابراهیم نیشابوری، محمدبن احمد بن جعفر و جعفر بن سهیل صیقل.
مکاتبه با شیعیان، از دیگر فعالیتهای امام حسن عسکری(علیه السلام) در جهت گسترش علوم اسلامی و حل مشکلات علمی آنان بود. از نقاط دور و نزدیک جهان اسلام، سؤال های فراوانی در مورد اصول و فروع دین به امام می رسید و آن حضرت، بعد از نوشتن پاسخ، به وسیله پیک های مخصوص، آنها را به سؤال کنندگان می رساند. ابوالادیان، از جمله کسانی است که نامه ها و مراسلات امام را به شهرها و مناطق مختلف اسلامی می رساند.
امام حسن عسکری(علیه السلام) با استدلال روشن، ساده و در عین حال متقن، شبهات موجود در جامعه را برطرف می نمود و گاه قبل از انتشار آنها، آن را در نطفه خفه می‌کرد و جامعه را از صدمات علمی و اعتقادی آن ایمن می ساخت.
اسحاق کندی، فیلسوف عراق، به نوشتن کتابی در موضوع «وجود تناقض در قرآن» پرداخت و مدتی از مردم کناره گرفت و مشغول نوشتن آن شد. روزی یکی از شاگردان او خدمت امام حسن عسکری(علیه السلام) رسید، امام به او فرمود: آیا میان شما مرد فهمیده ای نیست که استادتان را از تصمیمی‌که گرفته است باز دارد؟
آن شاگرد عرض کرد: ما از شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم در این کارها یا کارهای دیگر بر او ایراد بگیریم؟
امام فرمود: آیا آنچه به تو بگویم به او می رسانی؟
عرض کرد: آری.
فرمود: نزد او برو و با الفت و مهربانی رفتار کن و او را در کاری که انجام می دهد،
یاری نما. آنگاه بگو سؤالی دارم، آیا می توانم از شما بپرسم؟ که به تو اجازه می دهد. بگو اگر گوینده قرآن نزد تو آید، آیا احتمال می دهی که منظور او از گفتارش، معانی دیگری غیر آن باشد که تو پنداشته ای؟ خواهد گفت: امکان دارد چون «کندی» اگر به مطلبی توجه کند می فهمد و درک می‌کند. هنگامی‌که جواب مثبت داد بگو: از کجا این اطمینان را پیدا کرده ای که مراد و منظور قرآن همان است که تو می‌گویی؟ شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیده ای داشته باشد و تو الفاظ را در غیر معانیِ آن به کار می‌بری.
آن شاگرد، نزد اسحاق کندی رفت و به همان ترتیب با او مهربانی کرد تا سرانجام سؤال را مطرح نمود. کندی از او خواست که سؤال خود را تکرار کند و به فکر فرو رفت و آن را بنا بر لغت، محتمل و بر حسب اندیشه، ممکن دانست.
آنگاه شاگردش را قسم داد که این سؤال از کجا برای تو مطرح شده؟ گفت: چیزی بود که به خاطرم رسید و پرسیدم. کندی گفت: ممکن نیست تو و افرادی مانند تو به چنین پرسشی دست یابند! بگو این سؤال را از کجا آورده ای؟ شاگرد گفت: ابومحمد امام حسن عسکری(علیه السلام) به من چنین فرمان داد. کندی گفت: درست گفتی، چنین سؤالی جز از آن خاندان نمی تواند بود. آنگاه آنچه در آن زمینه نوشته بود در آتش ریخت و سوزاند.

تفسیر امام حسن عسکری(علیه السلام)
از کتاب های معروف شیعه، تفسر منسوب به امام حسن عسکری(علیه السلام) است که آن حضرت در طول سال های ۲۵۴ تا ۲۶۰هـ .ق. بر ابویعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن یسار از ثقات شیعه، املا کرده است و آن را شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱هـ . ق.) از طرق مختلف از ابویعقوب یوسف و ابوالحسن علی بن یسار نقل روایت می‌کند. شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب «الذریعه» طی استدلال مفصلی در ده صفحه این تفسیر را از امام حسن عسکری، یقینی و مسلم و غیر قابل انکار می داند.
این تفسیر دو جلد است: جلد اوّل آن مشتمل بر تفسیر استعاذه، سوره فاتحه و سوره بقره تا آیه ۱۰۸ است و جلد دوم شامل آیات متفرقه از سوره بقره از جمله آیه ۱۵۳ و آیه ۲۸۳ می‌باشد.
نسخه خطی آن در بیشتر کتابخانه های عمومی و خصوصی موجود است. در سال ۱۲۶۸هـ . ق. چاپ سنگی و در سال ۱۴۰۹هـ .ق. در قم توسط مؤسسه الهدی به چاپ رسید و آیت الله رضا استادی مقدمه ای بر آن نوشته است.

معجزات
امام حسن عسکری(علیه السلام) مانند پدر و اجداد طاهر خود، از ارتباط ویژه با خداوند متعال و جهان غیب برخوردار بود. این ارتباط، او را نزد خداوند دارای مقامی‌بس بلند ساخت. از این رو، احاطه خاصی بر عالم تکوین داشت و گه گاهی از این احاطه اش بر عالم تکوین، در جهت صلاح امّت اسلامی و حفظ جان شیعیان از خطرات ناشی از حاکمان عباسی استفاده کرده، کرامات و معجزات بسیاری را از خود بروز داد که در کتاب های تاریخی و رجالی آن تجلّیات قدرت معنوی حضرت به تفصیل نقل شده است.
شخصی به نام اسماعیل بن محمد می‌گوید: «درِ خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) نشستم، وقتی آن حضرت بیرون آمدند جلو رفتم و از فقر خود شکایت کردم و قسم خوردم که حتی یک درهم هم ندارم. امام فرمود: قسم می خوری (که پول نداری) و حال آنکه دویست دینار در خاک پنهان کرده ای؟! و (در ادامه) فرمود: این را برای این نگفتم که به تو عطایی ندهم. در این هنگام رو به غلام خود کرده، فرمود: آنچه همراه داری به او بده. غلام صد دینار به من داد. خدای را سپاس گفتم و بازگشتم. آن حضرت فرمود: تو از آن دویست دینار که پنهان کرده ای وقتی که بسیار به آن نیازمند شوی، محروم
خواهی شد. من سراغ دینارها رفتم و آنها را در جای خود یافتم، جایشان را عوض کردم و طوری پنهان کردم که کسی از آن آگاه نباشد. از این قضیه مدتی گذشت، به دینارها نیازمند شدم، سراغ آنها را رفتم، لیکن چیزی نیافتم، فهمیدم که پسرم جای آنها را یافته و دینارها را برداشته و برده است و چیزی از آنها به دست من نرسید و همانگونه شد که امام فرموده بود.»
عمر بن ابی مسلم می‌گوید: «سمیع مسمعی همسایه دیوار به دیوار من بود و مرا بسیار می آزرد. به امام حسن عسکری نامه ای نوشتم (و در آن) تقاضا کردم که برایم دعا کند (تا) خداوند فرجی فرماید (و مرا از آزار او نجات دهد.) امام پاسخ داد: تو را به فرجی سریع بشارت می دهم. تو مالک خانه آن همسایه خواهی شد. پس از یک ماه آن مرد فوت کرد و من خانه او را خریدم و به خانه خود ضمیمه کردم.»
ابوهاشم جعفری می‌گوید: «روزی خدمت امام حسن عسکری(علیه السلام) رفتم و می خواستم از آن حضرت، نقره ای بگیرم و انگشتری بسازم و به آن تبرک جویم. در محضر آن حضرت نشستم (ولی) فراموشم شد (که خواسته خود را عرضه کنم)، وقتی برخاستم که برگردم، امام حسن عسکری(علیه السلام)، انگشتری به من داد و فرمود: نقره می خواستی ما انگشتر داریم، نگین و اجرت ساختن آن را سود کردی!
گوارایت باد ای ابوهاشم! عرض کردم: سرور من! گواهی می دهم تو ولیّ خدا و امام منی که اطاعتت را جزو دینم می دانم. فرمود: خدا تو را بیامرزد ای ابوهاشم.»
…………………………………………………………..
منبع: ره توشه عتبات عالیات؛ جمعی از نویسندگان

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *