ابراهیم شفیعى سروستانى
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیتحضرت صاحب الامر(ع)، باعثشده است که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مىگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشتهاند، از منظرى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقى کند.
در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنى با طرح موضوع خلیفهالله و انسان کامل و همچنین نقشى که حجتالهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غفلت ورزیدند.
گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچگونه مسؤولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.
عدهاى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود رااین دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبتبرآمدند. در این دیدگاه هم مساله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظیفهاى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شاید بتوان امام راحل امت، رضوانالله تعالى علیه، را به عنوان درخشانترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. ایشان با صراحتبه نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى که از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و دیدگاه خاص خود را در این زمینه چنین مطرح ساختند:
«البته این پر کردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمىتوانیم بکنیم، اگر مىتوانستیم مىکردیم. اما، چون نمىتوانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمىتوانیم بکنیم، چون نمىتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) … » (1)
در جائى دیگر نیز ایشان درباره مفهوم «انتظار فرج» مىفرمایند:
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیداکند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهیه شود.» (2)
براى روشنشدن بیشتر دیدگاه اخیر، در این مقاله، در ضمن سه گفتار روایات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مىدهیم تا روشن شود که:
۱- انتظار چه ضرورتى دارد؟
۲- فضیلت آن چیست؟
۳- چه وظایفى در عصر غیبتبر عهده منتظران است؟
وجوب انتظار
در تفکر شیعى انتظار موعود، با خصوصیاتى که در این تفکر براى آن برشمرده شده، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسیارى از روایات شیعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصریح شده است. که از جمله مىتوان به روایات زیر اشاره کرد:
۱- محمدبنابراهیم نعمانى در کتاب «غیبت» به سند خود ازابوبصیر روایت کرده است که روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«الا اخبرکم بما لا یقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى، فقال: شهاده ان لاالهالاالله، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله، والولایه لنا، والبرائه من اعدائنا – یعنى الائمه خاصه – والتسلیم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانینه، والانتظار للقائم، (ع)» (3)
«آیا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هیچ عملى را جز به آن از بندگان نمىپذیرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اینکه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و اینکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان – یعنى خصوص امامان – و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکارى و اجتهاد و اطمینان و انتظار قائم(ع)»
۲- ثقهالاسلام کلینى در اصول کافى به سند خود از اسماعیل جعفر روایت مىکند که روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع)، وارد شد و صفحهاى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
«هذه صحیفه مخاصم سال عن الدینالذى یقبل فیه العمل .فقال: رحمک الله، هذاالذى ارید، فقال ابوجعفر(ع): شهاده ان لاالهالاالله. وحده لا شریک له، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولایه لنااهلالبیت، والبرائه من عدونا، والتسلیم لامرنا، والورع، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دوله، اذا شاءالله جاءبها». (4)
این نوشته مناظره کنندهاى است که پرسش دارد از دینى که عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض کرد: حمتخداوند بر تو باد همین راخواستهام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع)، فرمود: گواهى دادن به اینکه خدا یکى است و هیچ شریکى براى او وجود ندارد، و این که محمد بنده و رسول او است، و این که اقرار کنى به آنچه از سوى خداوند آمده، و ولایت ما خاندان و بیزارى از دشمنان، و تسلیم به امر ما، و پرهیزکارى و فروتنى، و انتظار قائم ما، که ما را دولتى است که هر وقتخداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
۳- شیخ صدوق در کتاب «کمالالدین» به سند خود از عبدالعظیم حسنى روایت مىکند که:
«روزى بر آقایم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسینبنابىطالب:، وارد شدم و مىخواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدى استیا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود»:
«یا اباالقاسم،ان القائم منا هوالمهدى الذى یجب ان ینتظر فى غیبته و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى». (5)
«اى ابوالقاسم بدرستى که قائم از ماست و او است مهدى که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است».
روایات بالا و بسیارى روایات دیگر – که در این مجال فرصت طرح آنها نیست – همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غیبت دلالت مىکند، اما حال باید دید که انتظار که این همه بر آن تاکید شده و یکى از شرایط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مىشود – چه فضیلتى دارد و شخص منتظر چه وظایفى بر عهده دارد.
فضیلت انتظار
در روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامىدارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مىسازد.
در اینجا به پارهاى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیهاللهالاعظم بر شمرده شده اشاره مىکنیم: ۱- مرحوم صدوق در کتاب «کمالالدین» از امام صادق(ع)، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، – که بر آنها درود باد – فرمود:
«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیلالله» (6)
«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
۲- در همان کتاب به نقل از امام صادق،(ع)، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
«طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءاللهالذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» (7)
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند، همانها که نه ترسى برایشان هست و نهاندوهگین شوند».
۳- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین، (ع)، نقل مىکند که آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روحالله فان احب الاعمال الىالله عزوجل انتظارالفرج» (8)
«منتظر فرج باشید و از رحمتخداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است».
۴- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مىکند که در آن امام صادق، (ع) مىفرمایند:
«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه، قال: ثم مکث هنیئه، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسولالله(ص)» (9)
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ کرده، آنگاه فرمود: نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»
وظایف منتظران
در اینکه شیعیان در دوران غیبت چه وظایفى بر عهده دارند سخنهاى بسیارى گفته شده است و حتى در بعضى از کتابها، تا هشتاد وظیفه براى منتظران قدوم خاتم اوصیاء، حضرت بقیهالله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (۱۰)
اما، از آنجا که تبیین همه وظایفى که شیعیان در عصر غیبتبر عهده دارند در محدوده یک مقاله نمىگنجد، ما در اینجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بیان آن دسته از وظایف مىپردازیم، که توجه به آنها مىتواند در رشد و بالندگى و پویایى جامعه اسلامى مؤثر باشد:
۱- شناختحجتخدا و امام عصر (عج)
اولین و مهمترین وظیفهاى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبتبه وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومین(ع)، نقل شده، آمده است که:
«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» (11)
«هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، بهمرگجاهلىمرده است».
جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان، با طرح موضوع خلیقهالله و انسان کامل و … تنها به جنبه فراطبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبهها غلفت ورزیدهاند.
و در روایت دیگرى که مرحوم کلینى به سند صحیح از فضیل بن یسار نقل مىکند آمده است که:
«سمعت اباجعفر(ع)، یقول: من مات و لیس له امام فمیته میته جاهلیه، و من مات و هو عارف لامامه لمیضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو معالقائم فى فسطاطه.» (12)
«شنیدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر)،علیهالسلام، مىفرمود: هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیشافتادن و یا تاخیر این امر (دولت ال محمد: او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالیکه امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم، (ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تاکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع ناختحجتخدا رهنمون مىسازد، چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب «کمالالدین» نقل کرده، مىخوانیم:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف نبیکاللهم عرفنى نبیک فانک ان لم تعرفنى تبیک لم اعرف حجتکاللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینىاللهم لاتمتنى میته جاهلیه و لا تزع قلبى بعد اذ هدیتنى…» (13)
«بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت، بارالها!پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من، نشناسانى از دینم گمراه مىگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را از (حق) پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان …»
مؤلف کتاب ارزشمند «مکیال المکارم فى فوائد الدعا للقائم» مراد و مقصود از «معرفت امام» را، که در روایتهاى یادشده بر آنها تاکید شده بود، چنین توضیح مىدهند: «بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما، که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد، تحصیل آن را نسبتبه امام زمانمان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هستبشناسیم. به گونهاى که این شناختسبب درامان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اول، شناختن شخص امام(ع)، به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ویژگیهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده، در عصر ما از اهمیتبیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زیرا گر کسى بحقیقتبه صفات و ویژگیهاى امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبتبه او واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نکته مهمى که در اینجا باید در نظر داشت این است که شناخت و معرفتحقیقى نسبتبه حجتخدا جز با عنایتحضرت حق حاصل نمىشود و همچنانکه، در دعایى که پیش از این بدان اشاره کردیم، ملاحظه شد باید از درگاه الهى توفیق شناختحجتش را درخواست کرد، تا بدین وسیله از گمراهى و سرگردانى نجات یافت. این موضوع را از روایتى که مرحوم کلینى به سند خود از محمد بن حکیم نقل کرده نیز مىتوان استفاده کرد، در این روایت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (ع)، المعرفه،من صنع من هى ؟ قال: من صنعالله، لیس للعباد فیها صنع». (15)
«از ابىعبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسیدم: معرفتساخته کیست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نیست.»
۲- تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقى
وظیفه مهم دیگرى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل مىکند آمده است:
«من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر، ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده کان له من الاجر مثلالاجر من ادرکه فجدوا و انتظروا، هنیئا لکم ایهاالعصابه المرحومه». (16)
«هر کس دوست مىدارد از یاران حضرت قائم(ع)، باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید، در حالیکه منتظر باشد، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(ع)،بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمتخداوند».
موضوع تهذیب نفس و دورى گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، به عنوان یکى از وظایف منتظران در عصر غیبت، از چنان اهمیتى برخوردار است که در توقیع شریفى که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شیخ مفید، رحمهالله علیه، صادر گردیده، اعمال ناشایست و گناهانى که از شیعیان آن حضرت سر مىزند، یکى از اسباب و یا تنها سبب طولانى شدن غیبت و دورى شیعیان از لقاى آن بدر منیر شمرده شده است:
«فما یحبسنا عنهم الا مایتصل بنا ممانکرهه، ولانؤثره منهم» (17)
«… پس تنها چیزى که ما را از آنان (شیعیان) پوشیده مىدارد، همانا چیزهاى ناخوشایندى است که از ایشان به ما مىرسد و خوشایند ما نیست و از آنان انتظار نمىرود».
۳- پیوند با مقام ولایت
حفظ و تقویت پیوند قلبى با امام عصر (عج) و تجدید دایمى عهد و پیمان با آن حضرت یکى دیگر از وظایف مهمى است که هر شیعه منتظر در عصر غیبتبر عهده دارد. بدین معنا که یک منتظر واقعى حضرت حجت(ع)، على رغم غیبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نباید احساس کند که در جامعه رها و بىمسؤولیت رها شده و هیچ تکلیفى نسبتبه امام و مقتداى خود ندارد.
این موضوع در روایات بسیارى مورد تاکید قرار گرفته است که در این مجال به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
در روایتى که از امام محمد باقر(ع) نقل شده آن حضرت در تفسیر این کلام خداى تعالى: «یا ایهاالذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون» فرمودند:
«اصبروا على اداءالفرائض و صابرو عدوکم و رابطوا امامکم [المنتظر] (۱۸)
«بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایدارى کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید».
همچنین امام صادق،(ع)، در روایت دیگرى که در تفسیر آیه مزبور وارد شده مىفرمایند:
«اصبروا علىالفرایض، و صابروا علىالمصائب و رابطوا علىالائمه» (19)
«بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصائب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان [و یارى آنها] ملتزم سازید.»
روایات دیگرى نیز به همین مضمون از امام جعفر صادق و امامموسىکاظم (ع)، وارد شده است که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مىکنیم. (۲۰)
این که مىبینیم در روایتهاى متعددى امامان ما شیعیان خود را به تجدید عهد و بیعتبا امام زمان خود سفارش کرده و از آنها خواستهاند که در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهمیت پیوند دائمى شیعیان با مقام عظماى ولایت و حجتخدا دارد.
یکى از مشهورترین دعاهاى عهد، دعایى است که مرحوم سید بن طاووس آن را در کتاب ارزشمند «مصباحالزائر» به نقل از امام صادق، (ع)، روایت کرده و در ابتداى آن آمده است که:
«من دعا بهذا الدعا اربعین صباحا کان من انصار القائم(ع)، و ان مات قبل ظهوره احیاهالله تعالى، حتى یجاهد معه، و یکتب له بعدد کل کلمه منه الف حسنه، و یمحى عنه الف سیئه و …»
«هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم، (ع) خواهد بود، و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداى تعالى او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید. و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته مىشود، و هزار کار بد از او محو مىگردد.»
به دلیل اهمیت و اعتبار مضمون این دعاى شریف در اینجا بخشى از آن را نقل مىکنیم:
بعد از ذکر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنین آمده است:
«اللهم انى اجدد له فى صبیحه یومى هذا و ماعشت من ایام حیاتى عهدا و عقدا و بیعه له فى عنقى لا احول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فى قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و نواهیه و المحامین عنه و السابقین الى ارادته و المستشهدین بین یدیه». (21)
«بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و عقد و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مىکنم، که هرگز از آن عهد و بیعتبر نگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از انصار و یاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او، و شتابندگان در پى انجام مقاصدش و امتثال کنندگان دستورات و اوامر و نواهیش، و حمایت کنندگان از وجود شریفش، و سبقت جویان به سوى خواستهاش و شهید شدگان در رکاب و در حضور حضرتش قرار ده».
دقت در عبارتهاى بالا مىتواند تصویرى روشن از مفهوم عهد و پیمان باامام و حجت زمان به ماارائه دهد، عهد و پیمانى ناگسستنى براى یارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آیا اگر هر شیعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنین عهد و پیمانى را با امام و مقتداى خود تجدید نماید، هرگز تن به رکود، ذلت و خوارى و ظلم و بىعدالتى خواهد داد؟
آیا هرگز حاضر خواهد شد که به رضاى مولا و سرور خود بىاعتنایى کند و تن به گناه و معصیت دهد؟ مسلما خیر و بدون هیچ تردیدى اگر در جامعهاى چنین فرهنگى حاکم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى، از خودبیگانگى، یاس و نومیدى و انحطاط نخواهد شد. این نکته نیز مسلم است که اگر همه شیعیان با همدلى و همراهى دستبیعت و یارى به سوى مولا و سرور خود دراز کنند و بر نصرت او متفق شوند دیرى نخواهد پایید که فرج مولایشان را درک خواهند کرد و براى همیشه از ظلمها و ذلتها رهایىخواهند یافت. چنانکه در توقیع شریفى که بیش ازاین نیز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
«لو ان اشیاعنا، و فقهم الله لطاعته، على اجتماع منالقلوب فىالوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهمالیمن بلقائنا و لتعجلت لهمالسعاده بمشاهدتنا على حق المعرفه و صدقها منهم بنا». (22)
«اگر شیعیان ماکه خداوند آنان را در اطاعتش یارى دهد، در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده یکدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخیر نمىافتد و سعادت دیدار ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبتبه ما تعجیل مىگردد».
۳- کسب آمادگى براى ظهور حجتحق
یکى دیگر از وظایفى، که به تصریح روایات، در دوران غیبتبر عهده شیعیان و منتظران فرج قائم آل محمد(ص) مىباشد کسب آمادگیهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب مىباشد، چنانکه در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل کرده آمده است:
«لیعدن احدکم لخروج القائم(ع) و لو سهما فانالله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسى فى عمره حتى یدرکه [فیکون من اعوانه و انصاره]» (23)
«هر یک از شما باید که براى خروج حضرت قائم(ع) [سلاحى] مهیا کند. هر یک هر چند که یک تیر باشد، که خداى تعالى هر گاه بداند که کسى چنین نیتى دارد امیدوار
ماهنامه موعود پیش شماره ۲
پى نوشتها:
۱- صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى، قدس سره…)، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، ۱۳۶۹، ج ۲۰، ص ۱۹۸ -۱۹۹.
۲- همان ماخذ، ج7، ص ۲۵۵.
۳- النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، بىتا، ص ۲۰۰، ح16
۴- الکلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۲۲، ح13 .
۵ – الصدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن على بن الحسین، کمالالدین و تمام النعمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵ ق، ج ۲، ص377، ح ۱.
۶- همان ماخذ، ج ۲، ص ۶۴۵، ح6.
۷- همان ماخذ، ج ۲، ص357، ح ۵۴.
۸ – المجلسى، المولى محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج ۵۲، ص123، ح7.
۹- همان ماخذ، ص126، ح ۱۸ .
۱۰ – ر. ک: الموسوى الاصفهانى، میرزامحمدتقى، مکیال المکارم فىفوائد الدعاء للقائم، قم، مدرسهالامام المهدى، بىتا، ۳، ص ۱۰۴ به بعد.
۱۱- المجلس، المولى محمد باقر، پیشین، ج ۸، ص ۳۶۸ و ج ۳۲، ص ۳۲۱ و۳۳۳; همچنین ر . ک: القندوزى حافظ سلیمان بن ابراهیم، ینابیعالموده، تهران، اسوه1416 ق، ج3، ص ۳۷۲ .
۱۲- الکلینى، محمدبنیعقوب، پیشین، ج ۱، ص ۳۷۱، ح ۵ .
۱۳- الصدوق، ابو جعفر محمد بن على بن الحسین، پیشین، ج ۲، ص ۵۱۲ .
۱۴- الموسوىالاصفهانى، میرزامحمد تقى، پیشین، ج ۲، ص107 .
۱۵- الکلینى، محمد بن یعقوب، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۴، ح ۱ .
۱۶- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص ۲۰۰، ح16 .
۱۷- سوره ال عمران، آیه ۲۰۰ .
۱۸- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص199، همچنین ر.ک: البحرانى السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران،قم، دارالکتب العلمیه، بىتا، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۴ .
۱۹- البحرانى، السید هاشم الحسینى، پیشین، ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۲.
۲۰- ر . ک: ماخذ پیشین .
۲۱- المجلسى، مولى محمدباقر، پیشین، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱ .
۲۲- همان ماخذ.
۲۳- النعمانى، محمد بن ابراهیم، پیشین، ص ۳۲۰، ح ۱۰ .
۲۴- الکلینى، محمدبنیعقوب، پیشین، ج6، ص ۵۳۵، ح ۱.
۲۵- البرهان، علاءالدین علىالمتقى، کنز العمال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسهالرساله، ۱۴۱۳ ق، ج ۴، ص ۲۸۴، ح10509
۲۶- المجلسى، المولى محمدباقر، مراهالعقول فى شرح اخبار آل الرسول، تهران، دارالکتبالاسلامیه، ۱۴۰۴ ق، ج26، ص ۵۸۲ .
۲۷- النجفى، الشیخ محمد حسن، پیشین، ج ۲۱، ص43.