یاران قائم، علیه‌السلام-۲

خلیل منتظر قائم

«مهدى هنگام نماز عشا در مکه ظهور مى کند در حالى که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراى نشانه ها و نور و بیان است. وقتى نماز عشا را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مى فرماید: اى مردم! خدا را به یاد شما مى آورم. شما اینک در پیشگاه خدا ایستاده اید. او حجت خود را برگزید و پیامبران را برانگیخت و کتاب (آسمانى) فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزى را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده اش اطاعت و فرمانبردارى کنید و زنده نگه دارید آنچه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را که او میرانده است. هواداران راستى و هدایت و پشتیبان تقوى و پرهیزگارى باشید، زیرا نابودى و زوال دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و رسولش و عمل به کتاب خدا و ترک باطل و احیاى سنت او دعوت مى کنم. سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سیصد و سیزده مرد، به شمار یاران بدر، که همچون ابر پاییزى پراکنده اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور مى کند و خداوند سرزمین حجاز را براى مهدى مى گشاید و او هر کس از بنى هاشم را که در زندان به سر مى برد; آزاد مى سازد. آنگاه درفشهاى سیاه در کوفه فرود مى آید و گروهى را به جهت بیعت به سوى مهدى روانه مى سازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان گسیل داشته و ستم و ستم پیشگان را از میان بر مى دارد و همه سرزمینها به دست او به راستى و درستکارى در مى آیند.» (1)

امام باقر، علیه السلام.

گفتیم که به هنگام ظهور قائم، علیه السلام، یاران او از سراسر جهان در مکه به گردش جمع مى شوند و با او بیعت مى کنند; حال این پرسش مطرح است که یاران قائم چگونه همگى در یک زمان و در کمترین فرصت در مکه حاضر مى شوند و خود را براى همراهى با آن حضرت آماده مى سازند؟

امام على، علیه السلام، در این زمینه تعبیر جالبى دارند که به ما در درک چگونگى اجتماع یاران قائم، علیه السلام، یارى مى کند. ایشان مى فرماید:

«فاذا کان ذلک ضرب یعسوب الدین بذنبه، فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف.» (2)

چون وقت آن برسد آقاى بزرگوار و پیشواى دین مستقر و پابر جا گردد. پس نزد آن بزرگوار گرد آیند، چنانکه پاره هاى ابر در فصل پاییز گرد آمده و به هم مى پیوندند.

تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع شدن ابرهاى پاییزى نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آنها دارد; چنانکه در روایتى که در همین زمینه از امام باقر، علیه السلام، نقل شده آمده است:

«یاران قائم سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهى از آنان به هنگام روز به وسیله ابر حرکت مى کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسبشان شناخته مى شوند. گروهى دیگر از آنها در حالى که در بستر خود آرمیده اند، بدون قرار قبلى در مکه بر آن حضرت وارد مى شوند.» (3)

از امام صادق، علیه السلام، نیز روایتى به همین مضمون نقل شده است:

«جوانان شیعه در حالى که بر پشت بامهاى خود آرمیده اند، در یک شب، بدون هیچ قرار قبلى به نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مکه حاضر مى شوند.» (4)

از این روایات و دیگر روایات مشابه (۵) که همگى دلالت بر اجتماع ناگهانى و از پیش تعیین نشده یاران قائم، در یک شب مشخص در مسجدالحرام، دارند، روشن مى شود که تنها به مدد قدرت بى مانند خداوند متعال است که آن تعداد افرادى که براى یارى امام مهدى، علیه السلام، برگزیده شده اند در مدت زمان کوتاهى و یا به تعبیر برخى از روایات «در کمتر از یک چشم بر هم زدن » (6) به گرد آن حضرت جمع مى شوند.

گفتیم که یاران قائم، علیه السلام، از نظر توان جسمانى و قدرت بدنى در مرتبه بالایى قرار دارند تا آنجا که کوهى را از جا بر مى کنند. اما این پرسش همواره مطرح بوده که امام عصر، علیه السلام، و یارانش از چه سلاحى در مبارزه با مستکبران و گردنکشان عصر استفاده مى کنند؟

براى یافتن پاسخ پرسش یادشده به سراغ روایات مى رویم تا ببینیم از آنها چه چیزى به دست مى آید.

امام باقر، علیه السلام، در ضمن روایتى که در آن به بیان شباهتهاى امام مهدى با انبیاى الهى مى پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، چنین بر مى شمارند:

«… اما شباهت او به جد برگزیده اش، که درود بر او و خاندانش باد، این است که او با شمشیر قیام مى کند و دشمنان رسول خدا، صلى الله علیه وآله، و همه ستمگران و گردنکشان را به قتل مى رساند. و او با شمشیر و ترسى (که در دل دشمنان مى افکند) به پیروزى مى رسد…». (7)

چنانکه ملاحظه مى شود در این روایت به دو شباهت عمده حضرت مهدى، علیه السلام، با جد بزرگوارش اشاره شد که یکى از آنها قیام با شمشیر و دیگرى حمایت و پشتیبانى خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است.

در اینجا براى روشن ساختن بیشتر موضوع، در مورد شباهتهاى یاد شده باختصار توضیح مى دهیم:

۱. نبرد و پیروزى با شمشیر
در روایات بسیارى بر این نکته تصریح شده که امام مهدى، علیه السلام، با شمشیر قیام مى کند، تا آنجا که آن حضرت را «قائم بالسیف » و یا «صاحب السیف » نامیده اند; که براى نمونه مى توان به روایت زیر که از امام صادق، علیه السلام، نقل شده اشاره کرد.

آن حضرت در پاسخ فردى که در مورد «قائم » از ایشان پرسیده بود فرمود:

«کلنا قائم بامرالله، واحد بعد واحد، حتى یجى ء صاحب السیف، فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذى کان.» (8)

همه ما، یکى پس از دیگرى، بر پا دارنده (قائم) امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آنگاه که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه اى غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش مى گیرد.

اما این پرسش مطرح است که آیا این تعبیرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآمیز بودن قیام و انقلاب مهدوى دارد، یا اینکه نه، ذکر شمشیر در اینگونه روایات موضوعیت داشته و آن امام واقعا با شمشیر به نبرد با گردنکشان مى پردازد؟

اگر چه شاید نتوان پاسخى صریح و قطعى به این پرسش داد ولى توجه به روایات زیادى که در این زمینه وارد شده احتمال دوم را تقویت کرده و نشان مى دهد که در قیام مهدوى شمشیر جایگاه خاصى دارد.

در اینجا به برخى از روایاتى که در آنها از شمشیر، به عنوان سلاح آن حضرت و یاران ایشان، یاد شده، اشاره مى کنیم:

الف) امام باقر، علیه السلام، در روایتى خطاب به «جابر جعفى » مى فرماید:

«اى جابر! براى بنى عباس پرچمى است و براى دیگران پرچمهایى، پس برحذر باش و برحذر باش، تا زمانى که مردى از فرزندان حسین، علیه السلام، را ملاحظه کنى که بین رکن و مقام با او بیعت مى شود. سلاح رسول خدا، صلى الله علیه وآله، کلاهخود رسول خدا، صلى الله علیه وآله، زره رسول خدا و شمشیر رسول خدا با اوست.» (9)

ب) در روایت دیگرى، به نقل از امام باقر، علیه السلام، در وصف امام قائم، علیه السلام، چنین آمده است:

«هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده (دشمنان خدا) مى کشد تا خدا خشنود گردد. (۱۰) »

ج) امام صادق، علیه السلام، نیز در مورد سلاح جنگى یاران قائم مى فرماید:

«هنگامى که قائم بپا خیزد، شمشیرهاى نبرد فرود مى آید، درحالیکه روى هر شمشیر نام مردى (از یاران آن حضرت) و نام پدر او نوشته شده است.» (11)

د) «ابان بن تغلب » نقل مى کند که روزى با جعفر بن محمد، علیهماالسلام، در مسجد مکه نشسته بودم، آن حضرت درحالیکه دست مرا گرفته بود فرمود:

«اى ابان! خداوند۳۱۳ مرد در همین مسجد شما گرد مى آورد، مردم مکه مى دانند که (آن گروه) از پدران و نیاکان آنها متولد نشده اند. با هر یک از آنها شمشیرى است که بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است.» (12)

روایات بالا بخش کوچکى از روایات فراوانى است که در آنهاء تصریح شده که قائم، علیه السلام، و یاران او با شمشیر، نبرد رهایى بخش خود را آغاز مى کنند.

اما اینکه چرا آن امام از میان همه سلاحها شمشیر را برگزیده است شاید به این خاطر باشد که خداوند نمى خواهد عهدى از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتى به‌انداره استفاده از سلاحهایى که ستمگران روزگار به وجود آورنده آنها بوده اند.

۲. ایجاد وحشت در دل دشمنان
چنانچه گفته شد، یکى از ویژگیهایى که در روایات براى قیام مهدى بر شمرده شده، رسیدن به فتح و پیروزى به وسیله ایجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است. یعنى همان ویژگى که در صدر اسلام و در حرکت رهایى بخش پیامبر اسلام، صلى الله علیه وآله، وجود داشت.

در آیات متعددى از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان به یارى رسول اکرم و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان غالب ساخته است. که براى نمونه مى توان به آیات زیر اشاره کرد:

الف) « اذ یوحى ربک الى الملائکه انى معکم فثبتوا الذین آمنوا سالقى فى قلوب الذین کفروا الرعب… » (13)

(و به یاد آر) آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: من با شمایم، شما مؤمنان را به پایدارى وادارید. من در دلهاى کافران بیم خواهم افکند…

این آیه در جریان جنگ بدر نازل شده که پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، تنها با۳۱۳ نفر همراه و بدون تجهیزات کافى در برابر لشکر انبوه و مجهز قریش قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود که سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب یارى کردند و خداوند نیز علاوه بر اینکه هزار فرشته را براى یارى مسلمانان فرستاد، چنان ترسى در دل دشمنان آنها انداخت که همگى پا به فرار گذاشتند. (۱۴)

ب) «هو الذى اخرج الذین کفروا من اهل الکتاب من دیارهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا و ظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتیهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدى المؤمنین فاعتبروا یا اولى الابصار.» (15)

اوست آن خدایى که نخستین بار کسانى از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه هایشان بیرون راند و شما نمى پنداشتید که بیرون روند. آنها نیز مى پنداشتند حصارهایشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد.

خدا از سویى که گمانش را نمى کردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنانکه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنان خراب مى کردند. پس اى اهل بصیرت عبرت بگیرید.

آیه یاد شده که در جریان نبرد مسلمانان با یهود «بنى نظیر» نازل شده است. بخوبى نشان مى دهد زمانى که نه مسلمانان گمان مى بردند که بنى نظیر با آن همه شوکت و قدرت خانه و کاشانه خود را رها کنند و از سرزمین خود خارج شوند و نه بنى نظیر احتمال مى دادند که مسلمانان بتوانند بر آنها با آنهمه تجهیزات و برج و بارو غلبه کنند، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل یهود بنى نظیر انداخت که خود در جستجوى راهى براى فرار به تخریب خانه هاى خود پرداختند. (۱۶) و این بهترین گواه بر تاثیر بیم و هراس ایجاد شده از سوى خداوند، در تسلیم و شکست دشمنان خداست، و چه زیبا در پایان این آیه مى فرماید:«اى خردمندان عبرت بگیرید.»

آیات دیگرى از این دست در قرآن کریم وجود دارد که ما به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى کنیم. (۱۷)

اما برخى از روایاتى که در آنها تصریح شده حضرت مهدى، علیه السلام، و یاران او با ترس و بیمى که خداوند در دل دشمنان مى افکند، به پیروزى مى رسند، به قرار زیر است:

الف) امام محمدباقر، علیه السلام، در روایتى مى فرماید:

«القائم منصور بالرعب مؤید بالنصره تطوى له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله، عز و جل، به دینه و لو کره المشرکون.» (18)

همانا قائم با ترس و بیم یارى شده و با نصرت (الهى) تایید گشته است، زمین براى او در هم پیچیده مى شود و گنجهایش را آشکار مى کند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان) را در بر مى گیرد و خداوند به وسیله او دین خودش را، بر خلاف میل مشرکان، غلبه مى بخشد.

ب) در روایت دیگرى که از آن امام نقل شده، چنین آمده است:

«… پرچم سیاه رسول خدا را به اهتزاز در مى آورد. به فاصله یک ماه از پیش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم، ترس همه را فرا مى گیرد…» (19)

ج) امام، علیه السلام، در بیان لشکریان امام مهدى، علیه السلام، مى فرماید: «یؤیده بثلاثه اجناد: بالملائکه والمؤمنین والرعب.» (20)

خداوند او را با سه لشکر یارى مى کند: فرشتگان، مؤمنان و هراس.

با توجه به آیات قرآن کریم که بصراحت از یارى پیامبر اکرم، صلى الله علیه وآله، به وسیله ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنین عنایت به روایاتى که رعب و هراس را از لشکریان امام مهدى، علیه السلام، و اسباب پیروزى ایشان برشمرده اند. مى توان چنین نتیجه گرفت که به هنگام ظهور خداوند چنان ترس و وحشتى در دل دشمنان آن امام مى افکند که آنان را از تصمیم گیرى درست و بموقع در مقابله با قیام مهدوى باز مى دارد، تا آنجا که به هر عملى که دست مى زنند به ضررشان تمام مى شود.

البته در عصر حاضر هم نمونه هاى چنین رویدادى قابل اشاره است، که پیروزى انقلاب اسلامى و تسلیم ارتش تا دندان مسلح رژیم طاغوت در برابر مردم بى سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نیرومند بعثى از بارزترین آنهاست.

ماهنامه موعود شماره ۱۰-۱۱

پى‌نوشتها:

۱. المروزى، ابو عبدالله نعیم بن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص ۹۵، به نقل از: معجم احادیث الامام المهدى علیه السلام، ج ۳، ص ۲۹۵، ح ۸۳۲: «ثم یظهرالمهدى بمکه عندالعشاء، و معه رایه رسول الله، صلى الله علیه وآله، و قمیصه و سیفه و علامات و نور و بیان، فاذا صلى العشاء نادى باعلاصوته یقول: اذکرکم الله ایهاالناس و مقامکم بین یدى ربکم، فقد اتخذالحجه و بعث الانبیاء، و انزل الکتاب، و امرکم ان لاتشرکوا به شیئا و ان تحافظوا على طاعته و طاعه رسوله و ان تحیوا ما احیاالقرآن و تمیتوا ما امات، و تکونوا اعوانا على الهدى، و وزرا على التقوى، فان الدنیا قد دنا فناؤها و زوالها و آذنت بالوداع، فانى ادعوکم الى الله و الى رسوله والعمل بکتابه و اماته الباطل و احیاء سنته. فیظهر فى ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا عده اهل بدر، على غیر میعاد، قزعا کقزع الخریف، رهبان باللیل و اسد بالنهار، فیفتح الله للمهدى ارض الحجاز، و یستخرج من کان فى السجن من بنى هاشم و تنزل الرایات السودالکوفه، فتبعث بالبیعه الى المهدى، فیبعث المهدى جنوده فى الآفاق و یمیت الجور و اهله و تستقیم له البلدان…».

۲. فیض الاسلام، سید علینقى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ص ۱۲۰۲، ح ۱.

۳. همان، ص ۳۶۹، ح ۱۵۷، : «اصحاب القائم ثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا، اولادالعجم بعضهم یحمل فى السحاب نهارا، یعرف باسمه و اسم ابیه و نسبه و حلیته، و بعضهم نائم على فراشه، فیوا فیه (فیرى) فى مکه على غیر میعاد.»

۴. همان، ص ۳۷۰، ح ۱۵۹: «بینا شباب الشیعه على ظهور سطوحهم نیام اذا توافوا الى صاحبهم فى لیله واحده على غیر میعاد، فیصبحون بمکه.».

۵. ر.ک: همان، ص ۲۳۹، ۲۸۶، ۳۱۶، ۳۲۳، ۳۴۲، ۳۶۸.

۶. ر.ک: ابن طاووس، رضى الدین على بن موسى، الملاحم و الفتن فى ظهورالغائب المنتظر، ص ۱۲۱; سلیمان، کامل، روزگار رهایى (یوم الخلاص)، ترجمه على اکبر مهدى پور، ج ۱، ص ۴۰۷.

۷. المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۱، ص ۲۱۷، ح ۶: «… و اما شبهه من جده المصطفى، صلى الله علیه وآله، فخر وجه بالسیف و قتله اعداء لله و اعداء رسوله، صلى الله علیه وآله، و الجبارین والطواغیت، و انه ینصر بالسیف و الرعب و…».

۸. همان، ج ۲۳، ص ۱۸۹، ح ۴.

۹. الحرالعاملى، محمدبن الحسن، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۸۸، ح ۸۰۸، به نقل از: معجم الاحادیث الامام المهدى علیه السلام، ج ۳، ص ۲۴۳، ح ۷۷۲: «یا جابر ان لبنى العباس رایه و لغیرهم رایات، فایاک ثم ایاک – ثلاثا – حتى ترى رجلا من ولدالحسین، علیه السلام، یبایع له بین الرکن و المقام، معه سلاح رسول الله، صلى الله علیه وآله، و مغفر رسول الله و سیف رسول الله.»

۱۰. النعمانى، محمدابراهیم، الغیبه، ص ۱۶۵، به نقل از: سلیمان، کامل، همان، ص ۴۷۸: «یجردالسیف على عاتقه ثمانیه اشهر هرجا حتى یرضى الله.»

۱۱. المجلسى، محمدباقر، همان، ص ۳۵۶، ح ۱۲۱: « اذا قام القائم، علیه السلام، نزلت سیوف القتال، على کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه.»

۱۲. همان، ص ۲۸۶، ح ۱۹: «یا ابان، سیاتى الله بثلاثمائه و ثلاثه عشر رجلا فى مسجدکم هذا، یعلم اهل مکه انه لم یخلق آباؤهم و لا اجدادهم بعد، علیهم السیوف مکتوب على کل سیف اسم الرجل و اسم ابیه و حلیته و نسبه…».

۱۳. سوره انفال (۸)، آیه ۱۲.

۱۴. ر. ک: الطبرسى، ابو على الفضل بن الحسن، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، ج ۳-۴، ص ۵۲۵-۵۲۶.

۱۵. سوره حشر(۵۹)، آیه ۲.

۱۶. ر. ک: الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، همان، ج ۹-۱۰، ص ۲۵۷-۲۵۸.

۱۷. ر. ک: سوره آل عمران(۳)، آیه ۱۵۱، سوره احزاب (۳۳)، آیه ۲۳.

۱۸. المجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص ۱۹۱، ح ۲۴.

۱۹. همان، ص ۳۹۱: ح: «ینشر رایه رسول الله السوداء، فیسیر الرعب قدامها شهرا و عن یمینها شهرا و عن یسارها شهرا…».

۲۰. همان، ص ۳۵۶، ح ۱۱۹.


Check Also

فرج صالحان‏

بسيارندمردان و زنانى كه در ميانه درد و رنج وابتلا، آنگاه كه احساس مى كردند ديگر هيچ روزنه اميدى نيست دست نياز وتوسل به سوى ائمه معصومين، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *