در رویکردی که آشکارا از تاثیر گروه های سلفی و تکفیری بر بزرگ ترین مرکز آموزش علوم اسلامی در جهان تسنن حکایت دارد، الازهر برای اولین بار از زمان تأسیس، جلساتی را با حضور علمای مشهور خود برای جلوگیری از “گسترش مذهب تشیع” برگزار میکند.
به گزارش موعود به نقل از العالم، روزنامۀ مصری “الیوم السابع” در سلسله گزارش هایی از برگزاری جلسات “علما”ی مصر به منظور مقابله با گسترش مذهب تشیع، نوشت: الازهر تصمیم دارد علمای خود را به مناطق حضور شیعیان بفرستد تا برای تغییر مذهب، با آنها مذاکره کنند. الازهر همچنین به مردم درباره عواقب گرویدن به مذهب رافضی (تشیع) هشدار می دهد.
به نوشتۀ این روزنامه، الازهر که اصولاً ریشه و زمینۀ شیعی داشت، در زمان صلاح الدین ایوبی به مرکز اهل تسنن تبدیل شد و تاکنون نیز مرکز اهل سنت است، اما برای نخستین بار از زمان تأسیس الازهر، سلسله جلساتی برای مقابله با گسترش تشیع در مصر در این دانشگاه برگزار میشود. این در حالی است که برخی صاحبنظران معتقدند که مقابله الازهر با گسترش تشیع، با اصول این مرکز مغایر است، چرا که الازهر به ظاهر که از طرح تقریب مذاهب تسنن و تشیع حمایت میکند.
کمیته ” مقابله با تشیع ” که پس از رایزنی با سلفی ها، اخوان المسلمین و صوفی ها در الازهر تشکیل شد، طرح برگزاری جلسات مقابله با تشیع در مصر را پیشنهاد داده است.
تعدادی از مسئولان وزارت اوقاف مصر اخیرا جلساتی را برای بررسی ” واقعیت تشیع، فرق تشیع با تسنن، عقاید شیعیان، افکار سیاسی شیعیان، فقه تشیع، فرقه های شیعی، منابع تشیع و تقریب بین مذاهب ” برگزار کرده بودند.
الازهر پس از حضور مسئولان وزارت اوقاف تصمیم به تکرار این جلسات گرفت و ابتدا از واعظان الازهر و سپس از ائمه جماعت بخش امور شرعی الازهر دعوت کرد تا درباره واقعیت مذهب تشیع صحبت کنند و پس از آن، اکثر مبلغانی که درآن جلسات حضور داشته و مطالب را فرا گرفتهاند، انتخاب و به اماکنی که شیعیان درآن جا حضور دارند، فرستاده میشوند.
شیخ على عبد الباقى دبیر کل “مرکز تحقیقات اسلامی” که بر جلسات یاد شده نظارت داشت، در این باره گفت: جلساتی که الازهر برای مقابله با گسترش مذهب تشیع برگزار میکند، نوعی محبت و خدمت به مسلمانان (!) و درواقع مقابله “تفکر با تفکر” است، تفکری که در جامعه اهل تسنن راه یافته است و الازهر این حق را دارد که به تبیین وجوه اختلاف میان تفکر اهل تسنن و تشیع بپردازد تا بتواند این فتنه (!) را خاموش کند. وی تاکید کرد که این جلسات الازهر، نوعی از انواع “درمان” است.
از سوی دیگر، دکتر ” علی جمعه ” مفتی جمهوری مصر هم طی سخنرانی تحت عنوان ” تفکر شیعه ” گفت: شیعه مذهبی از مذاهب مسلمانان است. وی درعین حال دربارۀ گسترش مذهب تشیع در کشوری با مذهب تسنن هشدار داد و گفت: انتشار این مذهب، به معنای انتشار تفرقه و اختلاف در کشورهایی مانند لبنان، سوریه، عراق و کشورهای شرق آسیا و حوزه خلیج [فارس] است.
مفتی جمهوری مصر همچنین درباره درگیری و فتنه و اختلاف میان اهل تسنن و تشیع هشدار داد و گفت: به عقلای شیعه توصیه میکنیم که گسترش تشیع در کشورهای سنی مذهب جایی ندارد و موجب بی ثباتی و فقدان امنیت اجتماعی میشود.
این در حالی است که دکتر محمد عماره عضو هیات علمای برجسته در سخنرانی خود تحت عنوان “عقاید شیعه” گفت: اگر سلفی ها گروهاندکی را تکفیر میکنند، شیعیان بیش از ۹۰ درصد مسلمانان یعنی اهل سنت و جماعت را تکفیر میکنند (!)
از سوی دیگر، دکتر احمد عمر هاشم، عضو شورای عالی طریقت صوفیه تاکید کرد: زیر سوال بردن صحابه مانند ابوبکر و عمر و عثمان توسط شیعیان، یک فاجعه است.
دکتر محمد مختار مهدی رییس کل جمعیت شرعی اظهار داشت: الازهر در زمان شیخ محمود شلتوت، شیخ فقید الازهر، اختیار کردن مذهب تشیع را جایز شمرد، اما شیعیان به فرزندان خود یاد می دهند که اهل سنت مشرک هستند و ادعا میکنند که قتل سنی مذهب موجب تقرب به خداوند میشود، این مساله خطرناک است و قصد و نیتها سوء است.
وی افزود: ما از تقریب مذاهب استقبال میکنیم ولی مشروط به اینکه جایز نبودن سب صحابه را اعلام کنند و بگویند که قرانی که در دست ماست، تحریف نشده است و عصمت با مرگ پیامبر(ص) دیگر به پایان رسیده است.
همچنین دکتر علی سالوس عضو هیات شرعی حقوق و اصلاح که به اظهارات ضد شیعی مشهور است، در سخنانی وقیحانه، نفوذ شیعیان را “یک بیماری معاصر” توصیف کرد که “از بیماری سرطان خطرناکتر است”.
گفتنی است، اظهارات تند و خصمانۀ گروهی از وابستگان تفکرات سلفی و تکفیری علیه مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در کشور مصر، در حالی بیان میشود که مردم این کشور در طول تاریخ به محبت و مودت اهل بیت (ع) مشهور بودهاند و زیارت آن بزرگواران همواره در میان آنان رواج داشته است.
جیره خواران فرقۀ استعماری وهابیت که دشمنی با همۀ مظاهر اسلام ناب را مبنای اندیشه و عمل خود قرار دادهاند، اکنون پس از سرنگونی دیکتاتورهای مصر و تونس و لیبی و دیگر مناطق جهان اسلام و ایجاد آزادی نسبی برای کشف حقایق، روی آوردن نسل جوان و فرهیختۀ کشورهای اسلامیبه مذهب حقۀ تشیع را بر نمی تابند.
مخالفت وامداران استعمار و صهیونیزم با آنچه “تلاش برای گسترش تشیع” می نامند، در حالی صورت میگیرد که تقریبا تمامیبزرگان و فرهیختگان اهل سنت که به برکت قرآن کریم و اهل بیت (ع) به راه حق رهنمون شدهاند، با تلاش و تحقیق خود، و به رغم مخالفت و واکنش جامعۀ پیرامونی، به این مهم دست یافتهاند.