ابراهیم شفیعی سروستانی
بار دیگر جهان آماده استقبال از رستاخیز طبیعت میشود. زمین و زمان گوش به زنگ اسرافیل بهارند، تا در صور خود بدمد و با دمیدنش زمین مرده دگربار زندگی و طراوت یابد؛ درختان به شکوفه بنشینند و انواع گل و ریحان در دشت و دمن برویند.
چه عظمتی است در این بهار! چه شکوهمند است حیات پس از مرگ و چه زیباست زنده شدن دوباره طبیعت.
به دلیل شباهتهای زیادی که میان بهار (رستاخیز طبیعت) و قیامت (رستاخیز انسانها) وجود دارد، در قرآن کریم و کلمات معصومان(ع) بارها از زنده شدن جهان طبیعت در بهار، هم به عنوان دلیل و شاهد و هم به عنوان تذکار و اندرز نسبت به زنده شدن انسانها در روز قیامت یاد شده است.
از جمله در یکی از آیات کریمه قرآن میخوانیم:
والله الذی أرسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه إلی بلد میّت فأحیینا به الأرض بعد موتها کذلک النشور.۱
و خدا همان کسی است که بادها را روانه میکند؛ پس [بادها] ابری را برمیانگیزند، و [ما] آن را به سوی سرزمینی مرده راندیم، و آن زمین را بدان [وسیله]، پس از مرگش زندگی بخشیدیم، رستاخیز [نیز] چنین است.
و در آیه دیگری میفرماید:
… و تری الأرض هامده فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهیج ذلک بأنّ الله هوالحقّ و أنّه یحیی المؤتی و أنّه علی کلّ شیء قدیر.۲
… و زمین را خشکیده میبینی و[لی] چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش درمیآید و نمو میکند و از هر نوع [رستنیهای] نیکو میرویاند. این [قدرتنماییها] بدان سبب است که خدا خود حق است، و اوست که مردگان را زنده میکند و [هم] اوست که بر هر چیزی تواناست.
اما بهار یادآور رستاخیز دیگری نیز هست. رستاخیزی که هیچ کمتر از قیامت کبرا نیست و در شکوه و عظمت هیچ از زنده شدن مردگان در روز حساب کم ندارد. آری، این رستاخیز چیزی جز رویداد عظیم ظهور نیست. رویدادی که هم نجاتبخش است و هم حیاتبخش؛ هم به انسانها زندگی دوباره میبخشد و هم به جهان طبیعت. از این روجا دارد که در آستانه بهار طبیعت، یادی از بهار جانها داشته باشیم. همو که در زیارت حضرتش خطاب به ایشان میگوییم:
السلام علی ربیع الأنام و نضره الأیّام.۳
سلام بر بهار مردمان و خرمیبخش روزگاران.
همو که همه انبیا و اولیا در انتظارش بودهاند و سرور همه اولیاء، امیر مؤمنان علی(ع) در فراق او و یارانش ناله سر داده است که:
آه آه شوقاً إلی رؤیتهم.۴
وه که چه آرزومند دیدار آنانم.
۱. زندگیبخشی قیام مهدوی در آیات و روایات
بسیاری از روایات به زنده شدن انسان و جهان در پرتو انوار حیاتبخش نهضت مهدوی بشارت داده و این موضوع را یکی از ویژگیهای بارز این نهضت برشمردهاند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. در روایتی که از محمدباقر(ع) نقل شده، آن حضرت پس از اشاره به آیه شریفه:
إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها قد بیّنا لکم الآیات لعلّکم تعقلون.۵
بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیدهایم، باشد که بیندیشید.
میفرماید:
یعنی بموتها کفر أهلها والکافر میّت، فیحییها الله بالقائم علیهالسلام فیعدل فیها فیحیی الأرض و یحیی أهلها بعد موتهم.۶
منظور از مردن زمین، کفر ورزیدن اهل آن است و کافر مرده است، پس خداوند آن را به [ظهور حضرت] قائم(ع) زنده خواهد کرد. پس او در زمین عدالت میورزد، زمین را زنده میسازد و اهل آن را پس از مرگشان زنده میکند.
نکته جالب توجه این است که آیه یادشده پس از آیهای وارد شده که آن هم به زمان غیبت امام عصر(ع) تأویل شده است:
ألم یأن للذین امنوا أن تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحقّ ولایکونوا کالذین أوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الأمد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون.۷
آیا برای کسانی که ایمان آوردهاند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند کسانی نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شده و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید، و دلهایشان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند؟
در روایتی که از امام صادق(ع) در تفسیر این آیه شریفه وارد شده است، چنین میخوانیم:
نزلت هذه الآیه التی فی سوره الحدید «و لا یکونوا کالذین أوتوا الکتاب من قبل فطال علیهم الأمد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون» فی أهل زمان الغیبه، ثمّ قال عزّوجلّ: «إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها قد بیّنا لکم الآیات لعلّکم تعقلون» و قال علیهالسلام: إنّ [إنّما] الأمد أمد الغیبه.۸
این آیه که در سوره حدید است: «و مانند کسانی نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و [عمرو] انتظار بر آنان به درازا کشید، و دلهایشان سخت گردید و بسیاری از آنها فاسق بودند» درباره اهل زمان غیبت نازل شده است. سپس خدای عزّوجلّ فرمود: «بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند. به راستی آیات [خود] را برای شما روشن گردانیدهایم، باشد که بیندیشید» و آن حضرت(ع) فرمود: همانا «اَمَد = مدت» دوران غیبت است.
۲. در زیارت حضرت صاحبالزمان(ع) در روز جمعه نیز از آن امام به عنوان سرچشمه زندگی یاد شده و آمده است:
السلام علیک یا عین الحیوه.۹
درود بر تو ای سرچشمه زندگی.
۳. در زیارت دیگری که مرحوم سیدبن طاووس برای آن حضرت نقل کرده، میخوانیم:
السلام علی محیی المؤمنین و مبیر الکافرین.۱۰
درود بر تو ای زنده کننده مؤمنان و نابود کننده کافران.
۴. در دعای ندبه نیز از امام عصر(ع) به عنوان زندهکننده کتاب خدا و حدود آن و همچنین زنده کننده آثار دین و دینباوران یاد شده است:
أین المؤمّل لإحیاء الکتاب و حدوده، أین محیی معالم الدین و أهله.۱۱
کجاست آنکه برای زنده کردن کتاب و حدود آن به او امید بسته شده؟ کجاست زنده کننده آثار دین و دینباوران؟
۵. و بالاخره در دعای عهد پس از آنکه خداوند را چندین بار به اسم «حیّ» میخوانیم و صدا میزنیم که:
یا حیّاً قبل کلّ حیّ و یا حیّاً بعد کلّ حیّ و یا حیّاً حین لاحیّ یا محیی الموتی و ممیت الأحیاء یا حیّ لا إله إلاّ أنت….
ای زنده پیش از هر زنده و زنده پس از هر زنده! و ای زنده، هنگامیکه کسی زنده نبود! ای زندگیبخش مردگان و میراننده زندگان! ای زندهای که جز تو خدایی
نیست!
از او درخواست میکنیم که به وسیله امام مهدی(ع) سرزمینهایش را آباد و بندگانش را زنده سازد:
… و اعمر اللّهمّ به بلادک و أحی به عبادک، فإنّک قلت و قولک الحقّ «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس»12 فأظهر اللّهمّ لنا ولیّک و ابن بنت
نبّیک، المسمّی باسم رسولک…۱۳.
… خداوندا! سرزمینهای خود را به وسیله او آباد گردان و بندگانت را به دست او زنده ساز؛ زیرا تو گفتهای و سخنت حق است: «به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است» پس خداوندا! ولیّ خود و پسر دختر پیامبرت را که همنام رسول توست بر ما آشکار ساز….
۲. مراتب و درجات زندگی (حیات)
در نگره قرآنی، زندگی (حیات) از سه مرتبه یا درجه برخوردار است: زندگی این جهان (دنیوی)، زندگی جهان دیگر (اخروی) و زندگی ناشی از ایمان و عمل صالح. برای روشن شدن معنا و مفهوم زندگیهای سهگانه و تفاوتهایی که با یکدیگر دارند، در اینجا برخی از آیات قرآن را که اشاره به این سه نوع زندگی دارد بررسی میکنیم:
۱-۲. زندگی این جهان
در بیش از هفتاد آیه از آیات قرآن کریم از «زندگی دنیا» سخن به میان آمده و جالب این است که بیشتر این آیات، زندگی این جهانی را در برابر زندگی آن جهان خوار و ناچیز شمرده و اهل ایمان را از فریفته شدن به این زندگی برحذر داشتهاند. در یکی از آیات قرآن، زندگی دنیا چنین توصیف شده است:
إعلموا أنّما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الأموال و الأولاد و ما الحیاه الدنیا إلاّ متاع الغرور.۱۴
بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و فزونجویی در اموال و فرزندان است… و زندگانی دنیا جز کالای فرینبده نیست.
این نوع از زندگی، وجه مشترک انسان و دیگر موجودات زنده بوده و آثاری که بر آن بار میشود جز آثاری مادی همچون خوردن، آشامیدن، تولید نسل و…
نیست.
۲-۲. زندگی جهان دیگر
این نوع از زندگی – که در جهان بازپسین نصیب اهل ایمان و انسانهای شایسته میشود – در فرهنگ قرآن از جایگاه بسیار شایستهای برخوردار بوده و آثار فراوانی بر آن مترتب شده است تا بدانجا که به تعبیر قرآن زندگی دنیا در برابر این زندگی اصلاً قابل توجه نیست:
و ما هذه الحیاه الدنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدار الآخره لهی الحیوان لوکانوا یعلمون.۱۵
این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است. ای کاش میدانستند.
دست یافتن به این نوع زندگی، چنانکه گفته شد، مستلزم ایمان و عمل صالح و به بیان دیگر پیروی از فرامین خدا و رسول اوست. قرآن کریم در اینباره می فرماید:
یا أیّها الذین امنوا استجیبوا للَّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم…۱۶.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید.
علامه طباطبایی(ره) در ذیل این آیه به تفصیل به بررسی تفاوت زندگی دنیا و آخرت پرداخته و آثاری را که زندگی اخروی به دنبال دارد برشمرده است. ایشان همچنین اشارهای اجمالی به نوعی دیگر از زندگی کرده و بحث تفصیلی در اینباره را به جای مناسب آن واگذار کرده است:
از دیدگاه قرآن کریم، زندگی (حیات) معنای دیگری دارد، که بسیار دقیقتر از معنایی است که ما براساس نگاه سطحی و ساده خود تصور میکنیم. ما در نگاه ابتدایی، زندگی را چیزی جز آنچه که انسان با آن در این دنیا تا زمان رسیدن مرگ، بهسر میبرد نمیدانیم؛ یعنی حالتی که همراه با شعور و فعل ارادی است و مانند آن یا نزدیک به آن در دیگر موجودات زنده، غیر از انسان نیز یافت میشود. اما خدای سبحان میفرماید: «و ما هذه الحیاه الدنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدار
الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون؛ ۱۷ این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است. ای کاش میدانستند». از این آیه چنین برمیآید که انسان بهرهمند از این زندگی، جز با اوهام و امور غیر واقعی سر و کار نداشته و به وسیله این حیات از غایت وجود و اغراض روحش که مهمتر و واجبتر است باز میماند.
و این همان معنایی است که در یکی از سخنان خدای تعالی – که از خطابهای روز قیامت است – به آن اشاره شده است:
«لقد کنت فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ ۱۸ [به او میگویند:] واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی. و[لی] ما پردهات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است».
بنابراین، انسان زندگی دیگری دارد که از این زندگی دنیوی شریفتر و ارزشمندتر است؛ و آن زندگی اخروی است که به زودی پرده از روی آن برداشته میشود؛ زندگیای که سرگرمی و بازی با آن درنیامیزد و بیهودگی و گناه با آن آمیخته نشود؛ و انسان جز به نور ایمان و روح بندگی در آن سیر نمیکند. چنانکه خدای تعالی فرمود: «أولئک کتب فی قلوبهم الإیمان و أیّدهم بروح منه؛ ۱۹ در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است» و همچنین فرمود: «أو من کان میتاً فأحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فیالناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها؛ ۲۰ آیا کسی که مرده [دل] بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟».
کوتاه سخن اینکه، برای انسان زندگی حقیقی دیگری است که شریفتر و کاملتر از زندگی پست دنیوی اوست. او آنگاه به این زندگی دست مییابد که استعدادها و تواناییهایش به وسیله آراستگی به زیور دین و داخل شدن در گروه سروران شایسته به تمامیت رسد؛ همچنانکه او به زندگی دنیوی زمانی دست مییابد که استعدادش برای دست یافتن به این زندگی، در حالی که در مرحله جنینی بهسر میبرد، تمامیت مییابد.
سخن خدای تعالی که میفرماید: «یا أیها الذین استجبیوا للَّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم»23 نیز بر همین مطلب منطبق است. یعنی پذیرفتن آنچه که دعوت حق اسلام به سوی آن فرا میخواند، انسان را به سوی این زندگی حقیقی میکشاند. همچنانکه این زندگی سرچشمهای است که اسلام از آن می جوشد و علم سودمند و عمل شایسته از آن ناشی میشود. این سخن خدای تعالی نیز که میفرماید: «من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحییّنه حیاه طیّبه و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ماکانوا یعلمون؛ ۲۴ هر کس – از مرد و زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات [حقیقی] میبخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد» همین معنا را افاده میدهد.۲۵
شایان ذکر است که نویسنده تفسیر ارزشمند المیزان، در تفسیر آیه دیگری که در ادامه خواهد آمد، به تفصیل در مورد نوع سوم از زندگی سخن گفته است.
۳. زندگی پاکیزه ناشی از ایمان و انجام عمل شایسته
خداوند سبحان، در یکی از آیات قرآن کریم، برای ترغیب و تشویق اهل ایمان به انجام اعمال شایسته، به آنان وعده دست یافتن به زندگی دیگری که پاکیزه و پیراسته از هر آلودگی است داده و میفرماید:
من عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاه طیّبه و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعلمون.۲۶
هر کس – از مرد و زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات [حقیقی] میبخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد.
بنابراین، آیه یادشده همانند آیه »أو من کان میتاً فأحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس…؛ آیا کسی که مرده [دل] بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوریم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود…«، افاده ایجاد حیات ابتدایی جدید میکند. [نامگذاری این حیات به حیات جدید] از باب تسمیه مجازی نیست [یعنی اینگونه نیست که از تغییر صفت حیات، به حیات جدید تعبیر کرده باشند]؛ زیرا آیاتی که به این حیات جدید اشاره کردهاند، برای آن آثار حیات حقیقی برشمردهاند؛ مانند این سخن خدای تعالی که: «أولئک کتب فی قلوبهم الإیمان و أیّدهم بروح منه؛ ۲۷ در دل اینهاست که [خدا] ایمان را نوشته و آنها با نوری از جانب خود تأیید کرده است» و همچنین مانند کلام او در آیه [۱۲۲] سوره انعام که در بالا به آن اشاره شد: «و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس؛ و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود»، قطعاً مراد از این نور، علمی است که انسان به وسیله آن در اعتقاد و عمل بهسوی حق هدایت میشود. هم چنانکه این مؤمن علم و ادراکی دارد که دیگران از آن بیبهرهاند، او سهمی از موهبت قدرت بر زنده ساختن حق و میراندن باطل دارد که دیگران ندارند. چنانکه خدای سبحان فرمود: «و کان حقّاً علینا نصر المؤمنین؛ ۲۸ و یاری کردن مؤمنان بر ما فرض است». و همچنین فرمود: «من آمن بالله و الیوم الآخر و عمل صالحاً فلاخوف علیهم ولا هم یحزنون؛ ۲۹ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمیبرایشان است و نهاندوهگین خواهند شد».
این علم و قدرت جدید، مؤمن را آماده میسازند تا چیزها را آنگونه که هستند ببیند و آنها را به دو گونه تقسیم کند، حق پایدار و باطل میرا – از صمیم دل از باطل میرا که همان زندگی دنیا و نقش و نگارهای فریبنده و خیره کننده آن است – دوری میجوید؛ و به عزت خداوند عزت مییابد و از این رو، نه شیطان با وسوسههایش، نه نفس با هواها و هوسهایش و نه دنیا با فریبندگیهایش نمیتواند او را خوار و ذلیل کند؛ زیرا او باطل شدن کالای دنیا و نابود شدن نعمتهای آن را با چشم خود میبیند.
چنین کسی دلش به پروردگار حقیقیاش، همو که با کلمات خود هر حقی را پایدار میسازد، وابسته است؛ جز وجه او را طلب نمیکند؛ جز نزدیکی او را دوست ندارد و جز از خشم و دوری او نمیهراسد. و برای خود حیات پاکیزه همیشگی جاودانهای میبیند که جز پروردگار بخشاینده و مهربانش کسی اداره آن را در دست ندارد و در طول مسیرش جز خوبی و زیبایی نمیبیند؛ چرا که او هر آنچه خداوند آفریده را میستاید و جز گناهان و نافرمانیهایی که خداوند آنها را زشت شمرده چیزی را زشت نمیشمارد.
بنابراین این آثار زندگی جز بر زندگی حقیقی و نه مجازی، بار نمیشود و خداوند سبحان این آثار را بر آن نوع زندگی (طیبه) که از آن یاد کرد مترتب ساخت و آن را به کسانی که اختصاص داد که ایمان آورند و عمل شایسته انجام دهند. پس این زندگی، زندگی حقیقی تازهای است که خداوند سبحان آن را به ایشان ارزانی میدارد.۳۰
با توجه به آنچه گفته شد درمییابیم که به جز زندگی دنیا و زندگی آخرت، نوع دیگری از زندگی وجود دارد که قرآن کریم از آن با تعبیر «حیات طیبه» یا «زندگی پاکیزه» یاد کرده است. این نوع زندگی، زندگیای حقیقی است که آثار و پیامدهای بسیار ارزشمندی برای انسان درپی دارد، که بخشی از آن در همین دنیا و بخشی دیگر در جهان آخرت آشکار میشود.
به اعتقاد ما آن زندگی که وعده تحقق آن در عصر ظهور داده شده، چیزی جز همین نوع حیات – که در قرآن از آن به «حیات طیبه» – تعبیر شده و ویژگیها و آثارش در اینجا بیان شد – نیست.
در آن عصر همه مردمان یا بخش زیادی از آنها، به مدد ظهور و حضور امام عصر(ع) از این نوع زندگی بهره میشوند و آثار آن – که به تعبیر علامه طباطبایی نور، کمال، توانایی، عزت و سرور وصف ناشدنی است – شامل حال آنها میگردد و توانمندیهای ناشی از آن نصیب هه اهل ایمان میگردد.
اما اینکه این زندگیبخشی چگونه محقق میشود و چه آثار و پیامدهایی در جهان پس از ظهور دارد، موضوعی است که در شماره آینده از آن گفتوگو خواهیمکرد.
ادامه دارد
ماهنامه موعود شماره ۵۱
پینوشتها:
۱ . سوره فاطر(۳۵) آیه ۹.
۲ . سوره حج(۲۲) آیه ۵ و ۶؛ همچنین ر.ک: سوره روم(۳۰) آیه ۱۹ و ۲۴.
۳ . محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۰۱؛ شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، زیارت حضرت صاحب الأمر به نقل از سیدبن طاووس.
۴ . نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، کلمات قصار، شماره ۱۴۷، ص۳۸۸.
۵ . سوره حدید(۵۷) آیه ۱۷.
۶ . سیدهاشم حسینی بحرانی، سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، ص۳۷۷؛ همچنین ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام
النعمه، ج۲، ص۶۶۸ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۱۰.
۷ . سوره حدید(۵۷) آیه ۱۶.
۸ . سیدهاشم حسینی بحرانی، همان، ص۳۷۴-۳۷۵؛ همچنین ر.ک: شیخ صدوق، همان، ص۶۶۸؛ شیخ طوسی، همان، ص۶.
۹ . محمدباقر مجلسی، همان، ص۲۱۵.
۱۰. همان، ص۱۰۱.
۱۱. همان، ص۱۰۷؛ در زیارت دیگری آمده است: «السلام علیک یا محیی معالم الدین و أهله»، ر.ک: همان، ص۸۶.
۱۲. سوره روم(۳۰) آیه ۴۱.
۱۳. محمدباقر مجلسی، همان، ص۱۱۱-۱۱۲.
۱۴. سوره حدید(۵۷) آیه ۲۰.
۱۵. سوره عنکبوت (۲۹) آیه ۶۴.
۱۶. سوره انفال(۸) آیه ۲۴.
۱۷. سوره عنکبوت (۲۹) آیه ۶۴.
۱۸. سوره ق(۵۰) آیه ۲۲.
۱۹. سوره مجادله (۵۸) آیه ۲۲.
۲۰. سوره انعام(۶) آیه ۱۲۲.
۲۱. سوره بقره(۲) آیه ۲۵۳.
۲۲. سوره شوری(۴۲) آیه ۵۲.
۲۳. سوره انفال(۸) آیه ۲۴.
۲۴. سوره نحل (۱۶) آیه ۹۷.
۲۵. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۴-۴۵.
۲۶. سوره نحل (۱۶) آیه ۹۷.
۲۷. سوره انعام(۶) آیه ۱۲۲.
۲۸. سوره مجادله(۵۸) آیه ۲۲.
۲۹. سوره روم(۳۰) آیه ۴۷.
۳۰. سوره مائده(۵) آیه ۶۹.
۳۱. سیدمحمد حسین طباطبایی، ج۱۲، ص۳۴۱-۳۴۲.