یکى از موضوعاتى که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته اعتقاد به مصلح کل است. اینکه زندگى اجتماعى در این جهان با تمام ظلمها، ستمها و نابرابرىها; با تمام بهرهدهىها و بهرهکشىها; با تمام تفاوتهاى نابحق بین طبقات اجتماعى سرانجام خوبى خواهد داشت; و در نهایت کسى پیدا خواهد شد که به تمام این نابرابرىها و ظلمهاپایان دهد و حق هر کسى را به او بدهد، و تمام آحاد جامعه در سایه حکومت عادلانه او با آسایش خاطر زندگى کنند و از رنجستم و برترىطلبى و زیاده خواهى طبقات خاص آسوده باشند، تمام قوا و نیروهاى انسانى به جاى اینکه صرف درگیریهاى ناشى از تجاوزات و تعارضات برخواسته از فزون خواهىها شود در راه رشد و شکوفایى استعدادهاى انسان و هموار کردن راه کمال او به کار گرفته شود; از جمله مسائلى است که اعتقاد به آن همزمان با پیدایش اولین اجتماعات بشرى پیدا شد، و هر مکتب و مرامى به تناسب تعالیم خود طرحى از این زندگى مطلوب ارائه و شخصى را به عنوان مصلح معرفى کرده است.
تا آنجا که ستون موجود ادیان مختلف نشان مىدهد اسلام روشنترین طرح از اصلاح نهائى جهان را ارائه کرده است. در این طرح شخص مصلح شناخته شده، با اصل و نسب معلوم، داراى یارانى با تعداد معلوم، با برنامهاى مدون و مشخص مىباشد.
اکنون طبق اخبار صحیح و مستند ما مىدانیم نام آن بزرگ مصلح چیست، پدرش کیست، مادرش کیست و اجدادش را به ترتیب تا جد سىو یکم (۱) مىشناسیم، و درباره اکثر آنها اطلاعات دقیقى در دست داریم که تمام گفتهها و کردههاى مهم و بسیارى از امور جزئى زندگى ایشان را از زمان تولد تا لحظه وفات منعکس نموده است.
ما مىدانیم او در چه سالى، چه ماهى و چه روزى متولد شده; چند سال به صورت عادى زندگى کرده، در چه سالى غایب شده و با چه کسانى در ارتباط بوده است.
تنها نکتهاى که در این طرح تا حدودى مبهم مانده و به طور دقیق مشخص نشده زمان ظهور مصلح است; البته این ابهام اگر با کلیت طرح سنجیده شود از نقاط قوت و کمال آن به حساب مىآید. زیرا ممکن است قصور ذاتى یک عضو از یک مجموعه لازمه کمال محموعه باشد. آرى عدم اطلاع دقیق از زمان ظهور هر چند به خودى خود نقص و نارسایى است ولى در مقایسه با طرح جامع اصلاح نهایى امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر است.
توضیح اینکه: اعتقاد به ظهور مصلح داراى دو اثر متفاوت در دو قطب اجتماع بشرى است; از طرفى موجب نشاط و زنده شدن روح امید در قطب محروم و ستمدیده جامعه مىشود و از طرفى مایه هراس و وحشت طبقه ستمگر و بهرهکش مىباشد.
اعتقاد به ظهور مصلح در صورتى مىتواند این دو نقش مهم را ایفا کند و طبقه محروم را در مقابل بهرهکشان و ستمگران روى پا نگهدارد که وقوعش در هر روز و هر ساعت ممکن باشد. ولى اگر تاریخ ظهور معلوم باشد نسلهایى که عمر خود را متصل به آن زمان نمىدانند خود به خود از شعاع تاثیر این اعتقاد خارج، ستمکشان ناامید و ستمگران بىپروا مىشوند. و بدیهى است که طرحى با این اهمیت نمىتواند تنها در یک نصل مؤثر باشد بلکه باید به گونهاى باشد که هر کس در هر عصر و زمانى خود را در شعاع ظهور بداند. به همین جهت در اسلام همه ابعاد اصلاح جهانى آخر الزمان با دقت مشخص شده ولى زمان هظور در هالهاى از ابهام باقى مانده است.
و درستبه همین دلیل از فرداى غیبتشیعیان در انتظار فرج بودهاند و مردم هر دورهاى خود را مردم آخر الزمان مىپنداشتهاند.
بنابراین ابهام ظهور فرج از بعد زمانى و عدم اطلاع از زمان دقیق آن یک ضرورت غیر قابل اجتناب است ولى علاقه شدید مردم به این موضوع از یک جهت و اهتمام معصومین(ع) به طرح این مساله در جامعه از جهتى دیگر باعثشده که همزمان با طرح اصل مساله اصلاح براى تعیین اجمالى زمان ظهور علائم و نشانههایى بیان شود.
علما و اندیشمندان این علائم را جمع کرده و تحت عناوین «علائم ظهور» و یا «ملاحم» (2) و «فتن» (3) تدوین نمودهاند. به طورى که مرحوم «شیخ آغابزرگ طهرانى» در کتاب «الذریعه» جمع آورى کرده است تنها علماى شیعه ۴۲ کتاب تحت عنوان «ملاحم» (4) کتاب تحت عنوان «فتن» (5) و سه کتاب تحت عنوان «علائم الظهور» به رشته تحریر آوردهاند که بسیارى از آنها توسط اصحاب ائمه و در قرون اولیه اسلام تالیف شده است.
این، تعداد کتبى است که مستقلا در این موضوع نگاشته شده و گرنه در بسیارى از کتب روایى و کلامى شیعه و حتى در کتب تاریخ براى این منظور بابى در نظر گرفته شده است.
ما در این بحثبرآنیم تا سیرى اجمالى در نشانههاى ظهور داشته باشیم ولى قبل از ورود به اصل بحث و بررسى این نشانهها ذکر چند مقدمه ضرورى است.
۱ – همانطور که اعتقاد به ظهور مهدى اختصاص به شیعیان نداشته و پیروان مذاهب دیگر اسلامى همانند شیعیان به این اصل معتقد هستند، توجه به ملاحم و فتن نیز مخصوص شیعیان نیست علماى بزرگ اهل سنت نیز روایات فراوانى در این زمینه نقل کردهاند. بعضى از کتب مهم اهل سنت که اخبار ملاحم در ضمن آنها روایتشده به قرار ذیل است:
۱ – درالمنثور ۲- مستدرک حاکم ۳- جمع الجوامع ۴- کنرالعمال ۵- مجمع الزواید ۶- عقدالدرر ۷- حلیه الاولیاء ۸-تذکره القرطبى ۹- مقدمه ابن خلدون ۱۰- الخصائص الکبرى ۱۱- ینابیع الموده ۱۲- حلیقه الابرار ۱۳- صحیح بخارى ۱۴- صحیح مسلم ۱۵- سنن ابن ماجه ۱۶- سنن ابى داود ۱۷- سنن ترمذى به اضافه اینکه بعضى از علماء دانشوران اهل سنت در این زمینه آثار مستقلى تالیف نمودهاند چنانکه مؤلف کتاب «در جستجوى قائم عج» در تحقیقى ارزنده جمع آورى نموده تعداد پنج نفر از علماى اهل سنت در این موضوع صاحب اثر مىباشند که نام ایشان به این قرار است.
۱ – ملاجلال الدین سیوطى شافعى داراى سه کتاب به نامها:
«علامات المهدى» (6)، «نبذه من علامات المهدى» (7) «البرهان فى علامه مهدى آخر الزمان» (8) مىباشد.
۲ – ابن حجر هیثمى شافعى مکى داراى کتاب «علامات المهدى المنتظر» (9) 3 – ابن حجر هیثمى سعدى مصرى شافعى صاحب کتاب «حاشیه على القول المختصر فى علامات المهدى المنتظر» (10)
۴ – على بن حسام الدین متقى هندى مؤلف کتاب «البرهان فى علامات المهدى» (11) و کتاب «تلخیص البیان فى اخبار مهدى آخر الزمان» (12)
۵ – ابن کمال پاشا حنفى صاحب کتاب «تلخیص البیان فى علامات مهدى آخر الزمان» (13) و تعداد دیگرى از بزرگان اهل سنت که کتابهایى در موضوع ملاحم و فتن از خود به یادگار نهادهاند.
۲ – بدیهى است که همه روایاتى که در این زمینه وارد شده از نظر اعتبار سندى در یک مرتبه نیستند پارهاى از علائم در تعداد فراوانى از روایات وارد شده به طوریکه مىتوان گفت اخبارى که بر آنها دلالت دارند در حد «تواتر» (14) یا بالاتر از حد تواتر هستند، و بعضى باخبر واحد «مستفیض» (15) به دست ما رسیدهاند و برخى نیز با خبر واحد غیر مستفیض نقل شده که تعدادى از آنها نیز سندهاى معتبرى دارند. ما در آینده در ذیل هر یک از این علائم اسناد آنها را به تفصیل نقد و بررسى خواهیم کرد.
۳ – علائم ظهور را از جهات مختلفى مىتوان تقسیم کرد ما به دو تقسیم که در آیند مورد بحثخواهند بود اشاره مىکنیم:
الف ) علائم و نشانههایى که به زمان ظهور نزدیک، و بعضى تقریبا متصل به آن هستند; و علائمى که با زمان ظهور فاصله دارند.
ب ) علائم و نشانههایى که از روایات استفاده مىشود وقوع آنها حتمى است; و علائمى که وقوع آنها حتمى نبوده بداء در آنها هست.
۴ – اخبارى که در زمینه علائم ظهور به دست ما رسیده از جهتى به گذشتههاى دور ارتباط دارند و از جهتى به آینده متصل مىباشند به لحاظ ظرف صدور و قائل متون اخبار، به گذشته مربوط مىشدند و به لحاظ زمان وقوع موضوعات خود با آینده مربوط مىشوند; و هر یک از این دو جهت موجب مشکلاتى مىشود که براى اعتماد به این اخبار قبلا باید این مشکلات حل شود.
زمان صدور و راویان اخبار
هر سخنى که با واسطه به ما مىرسد تا زمانى که به حد تواتر نرسد احتمال جعل و وضع در مورد آن معقول استبه اضافه اینکه احتمال و وضع در اخبار مورد بحث ما از چند جهت قوىتر است.
۱ – ایرن روایات درباره آینده سخن مىگویند و راوى مطمئن است معاصرین او و حتى چند نسل بعد از آنها نمىتوانند بر جعلى بودن خبر واقف شوند.
۲ – بسیارى از روایات این باب با بیان رمزى و عبارات مبهم وارد شده و به همین جهت هرکدام با وقایع و حوادث مختلفى قابل انطباق مىباشند و به همین دلیل است که نمىتوان فهمید که خبر جعلى استیا نه. و این دو امر باعث مىشوند که افراد دروغپرداز در جعل خبر جرات بیشترى پیدا کنند.
۳ – بعضى از این اخبار از وقایعى خبر مىدهند که قبل از زمان ما اتفاق افتادهاند به همین جهت احتمال مىدهیم که بعضى از راویان به هر دلیل پس از وقوع آن حوادث، این اخبار را جعل کرده و به راویان قبل از خود نسبت داده باشند.
اینها اشکالاتى است که به خاطر ارتباط این اخبار به گذشته با آن مواجهیم.
ماهنامه موعود شماره ۷
پىنوشتها:
۱ – حقیقت این است که تاریخ نام تعداد بیشترى از اجداد حضرت مهدى (عج) را حفظ کرده است ولى از رسول مکرم اسلام روایتشده که فرمود: «اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسکوا» و شماره پدران آن حضرت تا عدنان بیست و یک نفر است که اگر با عدد ده (شماره اجداد حضرت مهدى تا پیامبر اکرم» جمع شود عدد سى و یک بدست مىآید.
۲ – «ملاحم» جمع «ملحمه» و در لغتبه معناى جنگ بزرگ و حماسه عظیم است. اما در اصطلاح به فتنهها و آشوبهاى آخرالزمان اطلاق مىشود.
۳. «فتن» نیز جمع «فتنه» به معناى آزمایش، بلا و محنت، آشوب، اختلاف آرا و عقاید و جنگ و خونریزى است.
۴ – الذریعه، ج ۲۲، ص ۹۰-۱۸۷ .
۵ – همان، ج ۱۶، ص ۳-۱۱۲.
۶ – در جستجوى قائم (عج)، ص ۵۴، ردیف ۲۳۳.
۷ – همان، ص ۷۲، ردیف ۳۹۸.
۸ – همان، ص ۳۴، ردیف ۸۰.
۹ – همان، ص ۵۴، ردیف ۲۳۶.
۱۰- همان، ص ۳۹، ردیف ۱۲۲.
۱۱ – همان، ص ۳۳، ردیف ۷۹.
۱۲ – همان، ص ۳۸، ردیف ۱۱۴
۱۳ – همان، ص ۳۸، ردیف ۱۱۵.
۱۴ – خبر «متواتر» در اصطلاح به خبرى اطلاق مىشود که راویان آن از نظر تعداد به حدى برسند که عادتا اتفاق آنها بر کذب محل باشد و این خصوصیت در همه طبقات راویان وجود داشته باشد. ر.ک: العاملى، زینالدین (الشهید الثانى)، الدرایه فى علم مصطلح الحدیث، نجف، مطبقه النعمان، ص ۱۲.
۱۵ – خبر «مستفیض» خبرى است که روایان آن را طبقه از ۳ نفر (بنابر قول مشهور) و یا ۲ نفر (بنابر قول دیگر) بیشتر باشند. ر. ک: العاملى، زینالدین (الشهید الثانى) همان، ص ۱۶.