در میان تمام مخلوقات، هیچ کس بهاندازه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سختی و مصیبت نکشید. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «اگر دچار مصیبت جسمییا مصیبت مالی یا دچار مصیبت فرزندت شدی، مصیبت خود را برای پیامبر (ص) بازگو کن؛ زیرا هیچ یک از مخلوقات خداوند مانند ایشان دچار مصیبت نشدهاند.» (۱)
توجه کنید: در این روایت، از کلمه ی «المخلوقات» استفاده شده است جایی که امام می فرمایند “هیچ مخلوقی مانند ایشان دچار مصیبت نشدهاند.” این کلمه شامل همه ی فرشتگان مقرب، پیامبران و رسولان خدا (علیهم السلام) میشود. هیچ یک از علما درنیافتهاند که مصائبی که رسول خدا (ص) تحمل کردهاند، در چه ابعادی بوده است و شدت این مصائب برای انسانها قابل درک و فهم نیست. (۲)
در این مقاله، در پی آن نیستیم که ارمغان مصایب ایشان را برشمریم؛ در این مقاله می خواهیم نگاهی کوتاه و اجمالی به رنجهای ایشان بیندازیم.
رنجهای رسول خدا (ص) را در یک نگاه کلی می توان به آزار دیدنهای جسمی و روحی، تقسیم کرد. در این مقاله سعی میکنیم بخشی از مصائب روحی حضرت را بررسی کنیم.
نگرانی های رسول خدا (ص) را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
۱. سرنوشت جانشینی
از آنجایی که امر رسالت، با معرفی وصی شایسته، کامل میشد و تداوم پیدا میکرد، حضرت رسول (ص) با دستور مستقیم خداوند که فرمود: «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک…» (۳)، جانشین پس از خویش را به مردم معرفی کردند.
امّا در اینجا، نگرانی ایشان درباره ی جان خودشان در راه معرفی حضرت علی (ع) به عنوان جانشین است. به همین خاطر، خداوند به ایشان وعده می دهد که «واللّه یعصمک من الناس» (۴) (خداوند تو را از دست این مردم حفظ میکند…)
البته تنها نگرانی پیامبر اکرم (ص)، برای جان خویش نبود، بلکه پیامبر (ص) نسبت به این که قریش، پس از رحلت آن حضرت با علی (ع) و مسأله خلافت چه خواهند کرد و مظلومیّت این خاندان و کنار زدن امیرمؤمنان از صحنه سیاسی وحق قطعی و مشروعش، بارها اظهار نگرانی کرده بودند و وقایع بعدی را به حضرت علی (ع) یادآور شده بودند.
ایشان با پیش بینی این وقایع، به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، می فرمودند: «بیم آن دارم که اگر بر سر خلافت و حق خویش با آنان به کشمکش بپردازی و منازعه کنی، تو را بکشند.» (۵) و «آنچه بر او نسبت به آن بیم دارم، آن است که قریش پس از من با او از در نیرنگ و حیله در آیند.» (۶)
۲ . مظلومیّت اهل بیت (علیهم السلام)
در تاریخ، بارها و بارها دیده شده است که حضرت محمد (ص) با دیدن اهل بیت (ع)، به سختی گریستند و وقتی از علت گریه ی ایشان جویا میشدند می فرمودند: «برای فرزندانم گریه میکنم و آنچه که اشرار امت من پس از من برای آنها ایجاد میکنند.» (۷)
ایشان که از کینه ها و حسادتهای قریش و دیگر اقوام آگاه بودند، بارها تاکید کردند: «…بیم من از پیشوایان و زمامداران گمراه گر و ریخته شدن خون خاندانم پس از من است.» (۸)
۳ . سرنوشت امّت
یکی از بزرگترین نگرانی های رسول خدا (ص)، برای امتش بود. امتی که با سختی های بسیار، مسلمان ساخته بود. این نگرانی از آنجایی که ابعاد بسیاری دارد می توان در چند بخش مورد مطالعه قرار داد:
الف) پیروی از هوای نفس
رسول خدا (ص) فرمودند: «آنچه که بیش از هر چیز بر شما بیم دارم، پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز است؛ هواپرستی، [آدمی را] از حق باز می دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد انسان میبرد.» (۹)
ب) دنیا زدگی
نگرانی دیگر پیامبر آن بود که با دست یافتن مردم به مال و ثروت و چشیدن شیرینی دنیا، دل های آنان دنیا زده شود و از ارزش ها دست بشویند و در کسب ها و در آمدها مراعات حلال و حرام ننمایند. ایشان می فرماید:
«بر شما از آن بیم دارم که پس از من دنیا به روی شما گشوده شود (و به دنیا و ثروت برسید.) آنگاه یکدیگر را نشناسید! آن وقت است که آسمانیان هم شما را نشناسند.» (۱۰)
و در بیانی دیگر چنین می فرماید:
«بیش ترین بیمیکه بر امت خودم پس از خویش دارم، این کسب های حرام و در آمدهای نامشروع و شهوت پنهانی و رباست.» (۱۱)
پس از رسول خدا (ص)، خلافت به دست نا اهلان افتاد و در زمان عثمان، خلافت پاک بر مسلمانان، تبدیل به سلطنت تجمل گرایانه ای شد که در زمان معاویه به اوج خود رسید.
ج) گمراهی
رسول خدا (ص) با پیش بینی آینده ی امت و جانشینان نا خلف، نگرانی خویش را چنین ابراز میکردند: «بر امت خویش، از زمامدارانِ گمراه کننده بیمناکم.» (۱۲)
و فرمودند: «بر شما از آن بیم دارم که دین، سبک شمرده شود؛ حکم و داوری، خرید و فروش شود؛ پیوندهای خانوادگی از هم بگسلد؛ قرآن را وسیله ساز و آواز قرار دهید و کسانی را جلو بیندازید که برترین شما نیستند.» (۱۳)
ایشان می فرمودند: «از سه چیز پس از خودم برای امتم بیم دارم: گمراهی پس از هدایت، در چاه فتنه ها افتادن و شهوت شکم و فرج» (۱۴)
۴. سلطه و نفوذ منافقان
در زمان حیات رسول خدا (ص)، یکی از بزرگترین نگرانی های ایشان، منافقانی بود که با آنقدر زیرکانه ظاهر سازی میکردند که مردم به ایمان آنان باور داشتند. کسانی که با ظاهر مسلمانشان، بارها و بارها، قصد جان رسول خدا (ص) را کردند، جنگها را به انحراف کشاندند و در نهایت نگذاشتند مسئله ی جانشینی ایشان به نتیجه ی مطلوب برسد.
در باره ی منافقان، گفتنی زیاد است. در اینجا به این حدیث از رسول اکرم (ص) بسنده میکنیم که فرمودند:
«از منافق شیرین زبانی بر شما بیمناکم که حرف هایش برایتان آشناست، ولی عمل و رفتارش به گونه ای است که نمیشناسید.» (۱۵)
۵. مشکل سازی یهودیان
یکی از دیگر از مشکلاتی که از همان زمان حیات رسول خدا (ص)، دغدغه ی مسلمانان بود، کارشکنی ها و دخالتها، تحریکات و دشمنی یهودیان با رسول خدا (ص) و مسلمانان بود.
یهودیان، پشت همه ی غزوات بودند؛ یا در مقابل پیامبر (ص) صف بندی میکردند، و یا در پشت صحنه ی جنگ، به تحریک کافران می پرداختند.
پس از رحلت رسول اکرم (ص)، یهودیان به کارشکنی های خود ادامه دادند و در شهادت امامان معصوم (ع)، نقش داشتند. امروز نیز، این دشمنیها با امام غایب (ع) ادامه دارد.
۶. تهمتهای ناروا
از ابتدای بعثت، تا همین امروز که در آن زندگی میکنیم، تهمتهای بی شماری به رسول خدا (ص) زدند. برخی از این تهمتها، به تحریک یهودیان انجام میشد و بیشتر آنها از طرف قریش بر سر زبانها می افتاد. در این بخش، به چند تهمت و ناسزا، اشاره میکنیم:
الف) تهمت شهوترانی: البته تاریخ درباره ی پاکدامنی رسول خدا (ص) گواهی داده است؛ امّا برخی از تاریخ نویسان بی انصاف، به خاطر تعدد زنان پیامبر (ص)، به ایشان چنین تهمتی زدند. بدون آنکه در نظر بیاورند که نخستین همسر رسول خدا (ص)، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود و در زمان زندگی ایشان، پیامبر (ص) هیچ همسر دیگری اختیار نکردند. علاوه بر آن با دقت در همسران رسول خدا (ص) می توان دریافت که ملاک انتخاب ایشان، جوانی و زیبایی و ثروت آنها نبود؛ بلکه بی سرپرستی زنان و در برخی موارد کنترل اوضاع سیاسی، باعث چنین پیوندی میشد. (۱۶)
ب) تهمت جنون: پس از دعوت عمومی، قریش، در بین مردم شایع کردند که محمد امین (ص)، دیوانه شده است که سخن از خدای جدیدی می زند. قرآن نیز حالت آنها را توصیف کرده و می فرماید که آنان تهمت را مظلومانه به زبان می آوردند و میگفتند: «او یا به خدا تهمت دروغ می زند یا مبتلا به جنون شده است.» (۱۷) خداوند درباره ی این گروه میگوید: «کسی به پیامبری برانگیخته نشد مگر آنکه گفتند او ساحر است یا دیوانه! آنها به گفتن این سخنان یکدیگر را سفارش کردند بلکه آنان گروهی سرکش اند.» (۱۸)
ج) پیامبر (ص) از دیگران می آموزد: مشرکین، از هر فرصتی برای تهمت زدن به رسول خدا (ص) بهره میبردند. آنها که شاهد بودند رسول خدا (ص) با یک غلام مسیحی نسشت و برخاست میکنند، چنین اتهامی زدند: «محمد (ص)، از این مرد مسیحی می آموزد و بیان میکند!» قرآن در پاسخ این گروه فرمود: «ما می دانیم که آنها میگویند که بشری قرآن را به او می آموزد، ولی زبان کسی که به اشاره میکنند عجمی است در حالی که قرآن به زبان عربی روشن است.» (۱۹)
د) ابتر بودن رسول خدا (ص): خاندان رسول خدا (ص)، چنین تهمتی به ایشان زدند و این در پی فوت مکرر فرزندان پسر رسول خدا (ص) بود. آنها آنقدر این تهمت را تکرار کردند که قلب رسول خدا (ص) شکست. خداوند در عوض حضرت زهرا (س) را به ایشان بخشید و سوره ی کوثر را بر پیامبر نازل کرد: « ما به تو کوثر عطا کردیم، پس برای خداوندت نماز گرار و قربانی کن، آنها که به تو میگویند ابتر، نسل خودشان قطع میشود.» (۲۰)
۷. سوگ عزیزان
در طول دوران بعثت و پس از آن، پیامبر (ص)، بهترین یاوران و پشتیبانان خود را از دست دادند: حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهما السلام). این داغ ها، علاوه بر آن چند باری بود که رسول اکرم (ص)، پسران خود را من جمله، ابراهیم، از دست دادند و در سوگ آنها قلب مهربانشان به درد آمد.
حضرت محمد (ص)، در سوگ عموی خود فرمودند: «این شخصی که در بستر مرگ افتاده، همان عموی مهربان من است. در دوران محاصره در شعب، شبها مرا از خوابگاهم بیرون می رکد و دستم را میگرفت و در نقطه ی دیگری وسایل استراحتم را فراهم می نمود و فرزند دلبند خود، علی را در خوابگاه من می خوابانید و نظر او این بود که هرگاه قریش به طور ناگهانی بریزند و بخواهند مرا در حالت خواب قطعه قطعه کنند، تیرشان به هدف اصابت نکند…» (۲۱)
همچنین، حضرت رسول (ص) تا آخر عمر از غم از دست دادن حضرت خدیجه (س)، داغدار بودند و هر گاه سخنی از ایشان میشنیدند میگریستند و از خوبی های او یاد میکردند و می فرمودند: «خدیجه! و کجاست مثل خدیجه؟ زمانى که مردم تکذیبم کردند تصدیقم کرد. بر دین خدا یاری ام نمود. و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به قصرى زمردین بهشتى که سختى و محنت در آن نیست بشارتدهم.» (۲۲)
پی نوشت ها:
۱. الکافی، ج ۳، ص ۲۲۰؛ به نقل از حدیث لوح، موعود عصر (عج)، ۱۳۸۸، ص ۱۴۳
۲. حدیث لوح، موعود عصر (عج)، ۱۳۸۸، ص ۱۴۳، سخنرانی آیت الله حسین وحید خراسانی به مناسبت شب شهادت رسول اکرم (ص) مصادف با ۱۹/۲/۸۰
۳. مائده/ ۶۷
۴. همان.
۵. بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۱۵۳؛ به نقل از محقق، جواد، «بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم»، مجله ی کوثر، شماره ی ۵۰؛ به نقل از سایت پایگاه حوزه به آدرس http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4775&MagazineArticleID=39273
۶. همان، ج ۳۹ ص ۷۶ و ج ۴۰، ص ۲۹ و ۳۵؛ به نقل از همان مقاله
۷. بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۴۸؛ به نقل از همان مقاله
۸. همان، ج ۴۳، ص ۳۱۳؛ به نقل از همان مقاله
۹. همان، ج ۳۲، ص ۳۵۵؛ به نقل از همان مقاله
۱۰. همان، ج ۷۹، ص ۱۳۷؛ به نقل از همان مقاله.
۱۱. همان، ج ۷۰، ص ۱۵۸ و ج ۱۰۰، ص ۵۴؛ به نقل از همان مقاله
۱۲. همان، ج ۲۸، ص ۳۲؛ به نقل از همان مقاله
۱۳. همان، ج ۶۹، ص ۲۲۷، ج ۷۱، ص ۹۲ و ج ۷۶، ص ۲۴۳؛ هب نقل از همان مقاله.
۱۴. همان، ج ۲۲، ص ۴۵۱، ج ۱۰، ص ۳۶۸ و ج ۶۸، ص ۲۶۹؛ به نقل از همان مقاله
۱۵. همان، ج ۳۳، ص ۵۸۸؛ به نقل از همان مقاله.
۱۶. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج ۱، ص ۲۶۳
۱۷. سوره ی سبا، آیه ی ۸
۱۸. سوره ی ذاریات، آیه ی ۵۲- ۵۳؛ به نقل از سبحانی، همان، ص ۲۶۵
۱۹. سوره ی نحل، آیه ی ۱۰۳؛ به نقل از همان منبع، ص ۲۶۶
۲۰. المیزان، ج ۷، ص ۳۷۰
۲۱. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۲۷؛ به نقل از سبحانی، جعفر، همان، ص ۲۸۹
۲۲.بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۰؛ به نقل از لا یوم کیومک یا اباعبدالله، ص ۲۷