واقعیت یهود ستیزى -۱

فرهنگ لغت خاورمیانه، آنتى سمیتیسم را تبعیض یا تعصب علیه یهودیان با پیشداورى‏ معنى کرده است.«Prejudice»یعنى«احساس شدید خوب یا تنفر علیه چیزى یا کسى که بدون‏ دلیل و علم باشد.» 5 برخى یهود ستیزى را نام یک بیمارى مى‏دانند که گریبانگیر بسیارى از اقوام‏ غیر یهودى مى‏شود.صهیونیست‏ها و یهودیان حامى این طرز تفکر، هیچگاه عامل این بیمارى را مورد توجه قرار نمى‏دهند بلکه به شرح بیمارى و پیامدهاى آن پرداخته‏اند.هرتصل ۶،بنیانگذار صهیونیسم مى‏گوید: مللى که یهودیان در میانشان زندگى مى‏کنند، بدون استثناء، یا آشکارا ضد یهودند، یا در نهان. ۷

مقدمه‏
یهودستیزى واقعیتى انکار ناپذیر است، در عین اینکه تاکنون هیچ مستمسکى بهتر از آن‏ براى صهیونیسم یافت نشده است.یهود ستیزى واقعیت دارد ولى بدون دلیل نیست و دلایل آن‏ به باورهاى یهودیت و به رفتار آنان باز مى‏گردد و اگر کسان دیگرى غیر از یهودیان نیز داراى این‏ باورها بودند و یا رفتارى همگون با یهودیان داشتند، دشمنى و یا ستیز دیگران را به خود جلب‏ مى‏کردند.
علت دیگر بر تداوم یهود ستیزى، خواست صهیونیست‏ها است.آنان براى عملى کردن ایده‏ جنبش ملى خود نیاز به مظلوم نمایى دارند تا از این طریق حضور نامشروع خود را در فلسطین‏ مشروع جلوه داده، جهانیان را بفریبند و چه دستاویزى بهتر از آن که دیگران را متهم به دشمنى‏ ذاتى با یهود کنند؟به همین دلیل افسانه قتل عام یهود یا واقعه هولوکاست باید به عنوان یکى از مظاهر مظلومیت یهودیان همواره در قالب‏ها و زمان‏هاى مختلف به رخ جهانیان کشیده شود.

واژه شناسى‏

واژه فارسى یهودستیزى یا یهود آزارى به جاى واژه انگلیسى‏Antisemitismبکار گرفته شده‏ است که البته برگردان صحیحى نیست.چرا که این واژه انگلیسى به معنى، ضدیت با نژاد سامى یا سامى ستیزى است.و نژاد سامى نیز به نوادگان فرزند بزرگ حضرت نوح علیه السلام بر مى‏گردد، که شامل‏ اعراب، یهودیان و غیره مى‏شود.
شاید اگر واژه قدیمى یهودى منفور ۱ براى بیان این مفهوم مصطلح مى‏گشت، ۲ دیگر نیازى به‏ دیگر نیاز به‏ شرح وجه تسمیه واژه آنتى سمیتیسم نبود و کار محققین را نیز در به کار گیرى ترجمه صحیح آن‏ آسان مى‏نمود چرا که در این خصوص دیگر مخیر به استفاده از معناى تحت اللفظى‏ سامى ستیزى به جاى آنتى سمیتیسم و معناى مصطلح آن، یهود ستیزى یا یهود آزارى‏ نمى‏شدند. ۳ واژه آنتى سمیتیسم اولین بار در سال ۱۸۷۹ توسط فردى به نام ویلهلم مار ۴ ابداع گردید.

منابع مختلف توصیف‏هاى متفاوتى از وى به دست داده‏اند.بعضى از«وى به عنوان یک آشوبگر آلمانى یاد کرده‏اند که مبارزات یهود ستیزانه را در مرکز اروپا سازماندهى کرده است» 5،عده دیگر «وى را یک محقق آنتى سمیتیسم دانسته» 6 و«عده‏اى از وى به عنوان یک تئوریسین نژادى یاد کرده‏اند». 7 عده‏اى نیز او را یک روزنامه نگار آلمانى اهل هامبورگ مى‏دانند که این واژه را براى‏ اولین بار در کتاب خود تحت عنوان«پیروزى یهودیت بر ژرمن گرایى»آورده است. ۸ پیش از آنکه به بررسى تعاریف هر یک از منابع، حول محور واژه یهود ستیزى بپردازیم.باید به این نکته توجه کنیم که اساسا دلیل به کارگیرى چنین واژه‏اى که اطلاق جزء به کل است، چه‏ مى‏باشد.

بسیارى از محققین بر آنند که ریشه واژه قرن نوزدهمى آنتى سمیتیسم را باید در نظریه‏ آلمانى ملت، جستجو کرد.نظریه پردازان اصلى در این نظریه چمبرلین، گوبینو و واگنر مى‏باشند.

این عده به ویژه گوبینو معتقدند که تنها نژاد خالص ژرمن‏ها هستند. ۹ از سوى دیگر«واژه آنتى سمیتیسم داراى ریشه‏هاى زبانشناسى است.اغلب زبان‏هاى‏ اروپایى همچون انگلیسى، آلمانى، روسى، فرانسه، یونانى، اعضاء خانواده زبانى هستند که هندو- اروپایى نامیده مى‏شود.در گذشته کلمه آریایى براى توضیح زبان هندو-اروپایى بکار برده‏ مى‏شد.متخصصین معتقدند که این زبان‏ها، همگى از یک زبان مشتق گردیده است که هزاران‏ سال پیش، تکلم مى‏شد.یکى دیگر از زبان‏هاى اصلى این خانواده که به محور هندو-اروپایى‏ مرتبط نیست، زبان سامى است.شامل عبرى و عربى.در قرن نوزدهم بعضى از نویسندگان‏ سیاسى به این مبحث پرداختند که مردمى که در دوران جدید به زبان هندو-اروپایى صحبت‏ مى‏کنند، متعلق به نژاد آریایى هستند و یهودیان امروزى که ریشه عبرى زبانشان هندو-اروپایى‏ نیست، از نژاد جداگانه‏اى به نام سامى، هستند.نویسندگان آنتى سمیت، عمدتا معتقدند مردمى‏ که به زبان هندو-اروپایى تکلم مى‏کنند، از اعضاء یک نژاد برتر هستند». 1 و اینگونه ضدیت با نژاد سامى در قالب واژه آنتى سمیتیسم، شکل گرفت.

اما محققین تعابیر متفاوتى از این واژه به دست داده‏اند.عده‏اى آنتى سمیتیسم را بدخواهى‏ یا بدرفتارى نسبت به یهودیان در دیاسپورا ۲ دانسته‏اند ۳ .یا«احساس غیر دوستانه آریایى نژادان‏ نسبت به کلیمیان در عرصه اجتماع و دنیاى تجارت» 4،به عنوان مفهوم آنتى سمیتیسم بر شمرده‏ شده است.

فرهنگ لغت خاورمیانه، آنتى سمیتیسم را تبعیض یا تعصب علیه یهودیان با پیشداورى‏ معنى کرده است.«Prejudice»یعنى«احساس شدید خوب یا تنفر علیه چیزى یا کسى که بدون‏ دلیل و علم باشد.» 5 برخى یهود ستیزى را نام یک بیمارى مى‏دانند که گریبانگیر بسیارى از اقوام‏ غیر یهودى مى‏شود.صهیونیست‏ها و یهودیان حامى این طرز تفکر، هیچگاه عامل این بیمارى را مورد توجه قرار نمى‏دهند بلکه به شرح بیمارى و پیامدهاى آن پرداخته‏اند.هرتصل ۶،بنیانگذار صهیونیسم مى‏گوید: مللى که یهودیان در میانشان زندگى مى‏کنند، بدون استثناء، یا آشکارا ضد یهودند، یا در نهان. ۷

حییم وایزمن ۱ دومین رهبر صهیونیست‏ها نیز معتقد است:«ضدیت با یهود میکروبى است‏ که هر غیر یهودى هر جا باشد و هر چند منکر آن باشد، بدان آلوده است.» 2 به نظر لئو پینسکر ۳ : ضدیت با یهود و ترس از یهود یک بیمارى دماغى علاج ناپذیر است که به همین‏ صورت موروثى گشته و در مقام یک بیمارى طى هزاران سال به نسل‏هاى متعدد به‏ ارث رسیده و درمان ناپذیر گردیده است. ۴ یک چنین تفکرى در معناى لغوى واژه آنتى سمیتیسم و در بیان صهیونیست‏ها، یک‏ دشمنى بى‏دلیل را القاء مى‏کند که طى قرون متمادى در یک مسیر مشخص و با هدفى معین‏ طرح ریزى شده است.هرتصل در همین معنا مى‏گوید: ما ملتى هستیم که در هر کجا، صادقانه کوشش کردیم خود را در بین جامعه حل‏ کنیم و جزو آن جامعه بشویم و همرنگ جامعه‏ایکه دور و بر ما بود شده همانند آن‏ زندگى و سلوک کنیم و فقط ایمان و عقیده پدرانمان را نگاهداریم و آن را حفظ کنیم‏ به ما اجازه ندادند این عمل را انجام دهیم/…همه/بى‏نتیجه و بلا اثر ماند./…/در کشورى که در آن زندگى مى‏کردیم ما را اجنبى و خارجى پنداشتند حتى کسانیکه‏ کمتر از ما سابقه سکونت و اقامت داشتند، ما را غریبه و ناآشنا خواندند.تحت‏ شکنجه و آزارمان قرار دادند.در تمام دنیا وضع بهمین حال باقى است. ۵ هیچ یک از رهبران یهودى هیچگاه به این سؤال جواب نداده‏اند که دیگران به چه دلیل با دین و آئین آن‏ها مخالف هستند؟در واقع صهیونیست‏ها اقدام به ریشه‏یابى این وضع نکرده‏اند و یا نخواسته‏اند که ریشه این برخوردها معلوم شود و به همین دلیل تنها به ذکر بیمارى پرداخته‏اند و نه عامل بیمارى.در حالیکه مى‏بایست«میکروب بیمارى یهود ستیزى»در طى قرون‏ بازشناسى شود تا دیگران هم به این نکته اساسى رهنمون شوند که چه دلیلى دارد که‏ غیر یهودیان حتى حاضر به تحمل دین یهودى نیز نباشند، چه رسد به یهودى به عنوان یک‏ قومیت و نژاد و بدون دلیل باعث آزار آنان شوند.
{mospagebreak}
پرداختن یکطرفه به یهود ستیزى، فارغ از توجه به ریشه‏هاى آن در بسیارى از موارد گریبانگیر برخى از نظریه پردازان غیر یهودى نیز شده است.تاسیت ۱ از جمله این افراد است که‏ «هوادار ضد سامیگرى بود و از گوشه و کنار آنچه را که مى‏توانست از کلمات برخورنده و تحقیر آمیز علیه آن‏ها جمع آورى مى‏کرد.وى آنها را با عبارت‏هایى مانند:اعقاب اسرائیل جذامى، پرستندگان سرخر، قوم نفرت انگیز و امثال اینها، و با بیان موجز و فشرده‏اى که از ویژگیهاى اوست‏ یکى از کوتاهترین جمله‏هاى ضد سامى را از خود باقى گذاشت: هر چه در نزد ما مقدس است، نزد آنها کفر آمیز و زشت است و هر چه نزد آنها محترم‏ و مجاز است، نزد ما تنفرانگیز و نارواست. ۲ وى در کتاب خود«در جایى که سخن از تبعید ۴۰۰۰ برده آزاد شده (متهم به داشتن افکار خرافى مصرى و یهودى) به جزیره سارانى در میان است مى‏گوید:اگر آب و هواى ناسالم آن‏ سرزمین موجب مرگ آن‏ها شود، فقدان ناچیزى است.» 3 چنین برخوردى، نتایجى را در برداشته که بسیارى از غیر یهودیان نیز اسیر آن شده‏اند و ناخود آگاه کلمه جهود و یهودى، در ذهنشان همسان با کلماتى ناخوشایند با بار منفى است.و در میان بزرگان تاریخ هم، کم نبوده‏اند کسانى که با این انگیزه خو کرده و متاثر از آن بوده‏اند؛ افرادى‏ نظیر ناپلئون که در خصوص آنان مى‏گوید: این یهودى‏ها مثل آفات موذى کشاورزى و کرم‏هاى صد پاى درختى هستند که‏ بالاخره فرانسه مرا خواهند بلعید. ۴ باید صرف نظر از احساسات درست یا نادرست نسبت به یهود و یهودیت، علت یهود ستیزى‏ که عمدتا توسط خود یهودیان در محاق تاریکى و غفلت نگه داشته شده است، بررسى و شناسایى شود.

ریشه‏هاى یهود ستیزى‏

بسیارى از پژوهشگران یهودى و غیر یهودى از قبیل برنارد لازار ۵،آبا ابان ۶،هانا آرنت ۷،روژه‏ گارودى ۱،فرانسوا دوفونتت ۲،ژول ایساک ۳،بلومن کرانتس ۴،ایکور پولیاکف ۵،لووسکى، ۶ ویل دورانت ۷،حمید عنایت و…به بازشناسى ریشه‏اى یهود ستیزى توجه داشته‏اند.

آبا ابان سیاستمدار و نظریه پرداز معروف اسرائیلى در کتاب خود تحت عنوان«قوم من تاریخ‏ بنى اسرائیل»بخشى را به یهود ستیزى اختصاص داده است.وى در آن مجموعه بر آن است که دو دلیل را به عنوان ریشه‏هاى یهودستیزى معرفى نماید.دلیل و یا عامل اول، موضوعى تحت‏ عنوان«خون براى فطیر مقدس» 8 است.و دومین دلیل مقاوله نامه‏ها یا همان پروتکل‏هاى ۹ دانشوران صهیون است. ۱۰ برنارد لازار در کتاب معروف و مفصل خود تحت عنوان«یهود ستیزى، تاریخ و دلایل آن» 11 که‏ بعد از جریانات مربوط به قضیه دریفوس ۱۲ در اواخر قرن نوزدهم به نگارش در آمد، معتقد است‏ که سه نوع یهود ستیزى وجود دارد:یهود ستیزى مسیحى، یهود ستیزى اقتصادى، یهود ستیزى‏ نژادى.و طبق همین الگو، دشمنى غیر یهودیان با یهودیان را به دشمنى مذهبى، دشمنى‏ اجتماعى، دشمنى نژادى، دشمنى ملى، دشمنى فکرى و اخلاقى تقسیم بندى مى‏کند و کتاب‏ خود را بر همین اساس با یک سیر تاریخى از دوره باستان تا انقلاب فرانسه به نگارش در آورده و دشمنى‏هاى مذکور را در این سیر تاریخى مورد توجه و بررسى و ریشه‏یابى قرار مى‏دهد. ۱۳ فرانسوا دوفونتت، دلایل یهود ستیزى را با خاستگاهى اروپایى در چهار سرفصل عمده بیان‏ مى‏کند:اول مصلوب کردن حضرت عیسى علیه السلام با خیانت یهودیان.دوم منع زناشویى زن مسیحى‏ با مرد یهودى و بالعکس و آن هم به دلیل بیم از پیدایش تمایلات روحانى علیه مسیحیت.سوم‏ انجام مراسم دینى همچون رسم نواختن بر گوش یک یهودى در روز عید قیام مسیح در شهر تولوز.چهارم افتراى قتل ۱ طى مراسم دینى ۲ مرحوم دکتر عنایت نیز در کتاب«اسلام و سوسیالیسم در مصر و سه گفتار دیگر»، گفتارى را به یهود آزارى در ۲۲ صفحه اختصاص داده است.او ریشه‏هاى یهود آزارى را ابتدا اتهام به‏ یهودیان در مورد مصلوب کردن حضرت عیسى و سپس سرمایه‏پرستى آن‏ها با در دست داشتن‏ حربه ربا مى‏داند. ۳ دلایل یهود ستیزى از دید ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن از جامعیت بیشترى برخوردار است.وى هفت دلیل براى یهود ستیزى بر مى‏شمارد: ۱-دلایل و عقاید دینى (عقاید دینى یهودیان و غیر یهودیان)؛ ۲-دلایل نژادى؛ ۳-آئین قربانى مقدس و یا همان خون براى فطیر مقدس؛ ۴-رقابت‏هاى اقتصادى و رباخوارى یهودیان؛ ۵-ملى گرایى مسیحیان و مقاومت یهودیان؛ ۶-مرگ سیاه یا طاعون و نقش یهود در شیوع آن؛ ۷-انکیزیسیون یا تفتیش عقاید (عمدتا در اسپانیا) . ۴ حال با استفاده از نقطه نظرات مورخین و نظریه پردازان مذکور، دلایل و ریشه‏هاى یهود ستیزى را مى‏توان به سه دسته تقسیم کرد.

۱-دلایل اعتقادى‏ 2-دلایل رفتارى یهودیان‏ 3-دلایل سیاسى‏

دلایل اعتقادى‏

الف:مسیحیت و یهودیت‏

یهودیان با تفاخر به سابقه توحید و یکتاپرستى خود و بنا بر نظر کاپلان، خاخام معروف‏ یهودى«تنها به علت مخالفتى که با شرک یونانیان از خود نشان دادند خویشتن را به گونه‏اى از دنیاى متمدن روزگار خویش خارج کردند» 1 بدین معنى که با ابراز عقاید خود و تاکید بر آن، مخالفت اقوام و ملل دیگر را علیه خود برانگیختند.

آبا ابان در این مورد معتقد است: یهودى‏ها طى تاریخ طولانى خود بکرات طعم تلخ تعدى و بى‏مهرى ملل دنیا را چشیده بودند.براى چه؟براى اینکه از دیانت اجدادى خویش دست بر نمى‏داشتند.

دیده شده بود اغلب آنها تا پاى مرگ از ایمان خود چشم پوشى نکرده و مرگ را در مقابل حفظ ایمان خود بجان خریده بودند. ۲ و از همین روست که هانا آرنت، ریشه‏یابى در یهودیت ستیزى و نه یهود ستیزى را در اعتقادات موحدانه یهود در مقابل مشرکین، در تمام اعصار مى‏داند و این گونه نتیجه مى‏گیرد که‏ چون اقوام معارض با دین یهود توانایى مقابله و یا همسویى با آن را نداشتند با پیروان یهودیت نیز به مخالفت پرداختند و یهود ستیزى نیز بوجود آمد. ۳ دایره المعارف بریتانیکا نیز در تکمیل این مفهوم مى‏نویسد: از گذشته‏هاى دور اختلافات مذهبى اولین اصل یهود ستیزى بوده است.در دوران‏ رواج فرهنگ یونانى-یهودى، به طور مثال تفکیک اجتماعى یهودیان و امتناع آنان از پذیرش پرستش خدایان از سوى مردمان به خصوص در قرون قبل از میلاد، سبب‏ بیزارى در میان بى‏دینان شد. ۴ در جاى دیگر فروید نیز به ریشه یابى یهود ستیزى با تأکید و توجه به تفکرات موحدانه یهود تاکید مى‏ورزد. ۵ با مرور این اظهار نظرها، به ویژه از سوى معتقدین، این تصور ایجاد مى‏شود که این رویه‏ یهودیت بسیار هم ممدوح و پسندیده است چرا که تکیه بر اعتقادات متضمن بقاى واقعى یک‏ فرهنگ و یا تمدن است.

اما زمانى که حضرت مسیح علیه السلام از سوى خداوند به رسالت مبعوث شدند و علیرغم اینکه‏ یهودیان به تکامل تدریجى ادیان و حتى وعده ظهور دینى کامل‏تر وقوف داشتند، ولى همان‏ موضعى را اتخاذ کردند که در مقابل مشرکین.«از دیدگاه یهودیان اصیل، آیین مسیحیان همچون‏ مرتدان و دین مسیح به منزله آیینى بود که از تحریف یهودیت به وجود آمده باشد.» 1 و به همین‏ دلیل نه تنها از رسالت حضرت عیسى علیه السلام استقبال نکردند بلکه تا جایى که مى‏توانستند، با توطئه‏هاى متعدد، این دین جدید را براى اضمحلال قطعى مشایعت کردند.

جان ناس در کتاب معروف خود به نام«تاریخ جامع ادیان»نیز رابطه یهود و مسیحیت را از همان ابتدا خصمانه معرفى مى‏کند و به همین دلیل تمام کوشش‏هاى به کار گرفته شده جهت‏ تقریب آنان را بدون نتیجه مثبت ارزیابى مى‏نماید. ۲ یقینا این روابط خصمانه حاصل تنفرى بود که طى قرون متمادى میان این دو وجود داشته‏ است.بنابر نقل دورانت: بى‏شک علت نافذ و دایمى این تنفر تضاد شدیدى بود که در میان عقاید دینى آنها وجود داشت.یهودیت براى اصول عقاید مسیحیت مدعى و محکى جاودانى بود. ۳ در واقع یهودیان با نفى تعالیم حضرت مسیح علیه السلام که بر پایه محبت و گذشت در میان تمام‏ انسان‏هاى جهان بود، این تنفر ابدى را در میان پیروان دو نحله اعتقادى غرس کردند.و به همین‏ دلیل هم«حضرت مسیح نیز آنها و کاهنانشان را در هیکل سلیمان و قدس سرزنش کرد و آنها را با صفاتى ننگ‏آور مانند:فرزندان کشندگان پیامبران و مارهاى فرزندان افعى، توصیف نمود.» 4 به این علت، به اعتقاد مسحییان ضدیت یهودیان با حضرت مسیح علیه السلام نهایتا منجر به تصلیب‏ حضرت عیسى علیه السلام گشت و داغ ننگ خیانتى از این رهگذر را تا ابد بر پیشانى یهودیان گذاشت.

مرحوم حمید عنایت نیز مهمترین عامل تخاصم میان یهودیان و مسیحیان را موضوع‏ تصلیب حضرت عیسى علیه السلام مى‏داند و بنابر اعتقاد مسیحیان بیان مى‏دارد که: یهودیان در آزار عیسى‏[علیه السلام‏]با رومیان همداستان شدند و تصمیم به دستگیرى و تکفیر عیسى‏[علیه السلام‏]نیز از جانب سنهدرین ۵ یعنى شوراى ریش سفیدان اسرائیل‏ گرفته شد و از روى همین تصمیم بود که پونطیوس پیلاطوس ۶ حاکم رومى‏ فلسطین به کشتن عیسى‏[علیه السلام‏]فرمان داد ۱ در بعضى منابع از شور و اشتیاق فراوان یهودیان در تحریک پونطیوس پیلاطوس براى‏ تصلیب حضرت عیسى علیه السلام سخن به میان آمده است. ۲ جالب اینجاست که اسرائیل شاهاک یهودى با استناد به تلمود بر محکوم شدن مسیح در یک‏ دادگاه خاخامى حقیقى به جرم بت پرستى و تحریک یهودیان به بت پرستى و ناسزاگویى، صحه‏ گذارده و نهایتا مصلوب شدن ایشان را تایید مى‏کند.در واقع همگى منابع یهودى کلاسیک که از اعدام او خبر مى‏دهند، مسئولیت آن را با غرور به عهده مى‏گیرند و از آن شادمانى مى‏کنند. ۳ اقدام یهودیان در فراهم نمودن زمینه‏هاى تکفیر حضرت مسیح علیه السلام به اینجا ختم نشد و به‏ خیانت آنها در ارائه اطلاعات از محل اختفاى ایشان منجر شد.این وظیفه، را فردى یهودى به نام‏ یهودا اسخریوطى (جوداس اسکاریوت) ۴ برعهده گرفت.طبق روایات اناجیل وى«یکى از ۱۲ حوارى (شاگرد) عیسى مسیح‏[علیه السلام بود که…]به شوراى سنهدرین گزارش داد و نگهبانان معبد سلیمان که نیروى انتظامى و بازوى اجرایى سنهدرین بودند، عیسى علیه السلام را دستگیر کرده و به‏ محل اجلاس کاهنان و حاخام‏هاى یهودى بردند.» 5 و این در حالى بود که حضرت مسیح از قبل‏ نسبت به این خیانت اطلاع داشته و در هنگام آخرین شام، یهودا اسخریوطى را آشکارا متهم‏ ساخت. ۶ شخصیت یهودا اسخریوطى با شخصیت نمونه‏وار«یهودى»در فرهنگ اروپایى‏ انطباق دارد؛ او مسئول امور مالى مسیحیان است، به سرقت وجوه بیت المال دست‏ مى‏زند و در ازاى ۳۰ سکه نقره عیسى‏[علیه السلام‏]را به روحانیون یهودى مى‏فروشد.[…]در متون پایه‏اى مسیحیت، یهودا اسخر یوطى، شخصیتى پلید شناخته مى‏شود و نمادى از یهودیت و نام او مترادف با یهودى (جودائیوس) است.در اساطیر دینى‏ مسیحى، تثلیث شیطان-یهودى-یهودا اسخر یوطى، نماد شر به شمار مى‏رود. {mospagebreak}

چنانکه خواهیم دید تا سده نوزدهم میلادى و حتى در آثار مارکس یهودى تبار نیز واژه یهودى چنین معنایى دارد.به همین دلیل، یهودیان از زمان استقرار جدى‏ در سرزمین‏هاى درون قاره اروپا خود را اسرائیلى یا عبرانى‏[و در ایران، کلیمى و نه‏ یهودى‏]مى‏خواندند. ۱ جبهه گیرى یهودیت و مسیحیت علیه یکدیگر را مى‏توان با مرور بر متون دینى آنان به دقت‏ دریافت.آنها براى مصون ماندن از ضربه طرف مقابل همواره یکدیگر را متهم و چهره یکدیگر را مخدوش کرده‏اند.که البته بسیارى بر این عقیده‏اند که تلمود در این مسیر گوى سبقت را از کتب‏ مسیحى ربوده است.ویل دورانت در همین مورد خاطرنشان مى‏سازد: هر گونه تنظیم و تدوین قوانین یهود، مبتنى بر کتاب دینى تلمود بود[…]در قسمتى‏ از تلمود، که بیشتر جنبه ادبى و روایتى داشت و به نام هگادا ۲ خوانده شده است، جملاتى یافت مى‏شدند که برخى از عقاید مسیحیان را مورد تمسخر قرار مى‏دادند. ۳ اسرائیل شاهاک نیز در کتاب خود بخشى را به تلمود و فرامین آن اختصاص مى‏دهد.وى‏ مى‏نویسد:«چاپ نخست مقررات کامل قانون تلموذى-میشنه تورا از ابن میمون-بدون‏ کوچکترین حذف، در رم در ۱۴۸۰ در دوره سیکست چهارم، پاپى که از نظر سیاسى بسیار فعال، اما دائما در مضیقه پولى بود، منتشر گردید، این اثر پر از توهین آمیزترین احکام در قبال همگى‏ بیگانگان بود، و نیز حملات خشن بسیار روشن علیه مسیحیت و شخص عیسى مسیح‏[علیه السلام‏].» 4 و حتى در بعضى از فرازهاى آن«علاوه بر یک رشته اتهامات جنسى رکیک علیه عیسى‏ مسیح‏[علیه السلام‏]، مى‏گوید که کیفر او در دوزخ اینست که در حمامى از مدفوع جوشان افکنده شود.» 5 در جاى دیگر«به یهودیان فرمان مى‏دهد که هر نسخه از عهد جدید را که به دست آنان مى‏افتد، بسوزانند و در صورت امکان به طور علنى.» 6 شاهاک مدعى تداوم این حکم تا حال حاضر است و ذکر مى‏کند: در روز ۲۳ مارس ۱۹۸۰ صدها نسخه از عهد جدید علنا و طى مراسمى در اورشلیم‏ و تحت نظارت عالیه«یادلعاخیم»سوزانده شد؛ این سازمان مذهبى از کمک مالى‏ وزیر مذاهب اسرائیل بهره‏مند مى‏گردد. ۱ برنارد لویس ۲ پژوهشگر معاصر فرانسوى یهودى در کتاب«سامى‏ها و ضد سامى‏ها» 3 مى‏نویسد که آیزنمنجر ۴ پژوهشگر زبان‏هاى شرقى در آلمان نیز پس از مطالعه تلمود، در کتاب‏ دو جلدى خود در همین راستا معتقد است که زیر بناى دشمنى با مسیحیت را مى‏توان در همین‏ کتاب یافت. ۵ در مقابل تلمود، کتاب مذهبى مسیحیان نیز جایگاهى نه چندان زیربنایى در خلق تفکر ضد یهودى از دیر باز تاکنون داشته است و در این میان عهد جدید از کتاب مقدس حائز اهمیت‏ بیشترى است.

[این کتاب‏]تأثیرى فراوان در ایجاد نفرت از یهودیان در دیگر ملل بر جاى گذاشت‏ چون کتاب مقدس، یکى از پرتیراژترین و موثرترین کتابها در جهان محسوب‏ مى‏شود.در این کتاب مطالب فراوانى درباره مسئولیت یهودیان در به دار آویختن‏ حضرت مسیح‏[علیه السلام‏]و نیز درباره گناهان و خطاها و دورى آنها از تعالیم استوار دینى‏ و عدم توجهشان به پروردگار و احکام و قوانین او آمده است. ۶ پاپ‏هاى مسیحى نیز با استناد به همین موارد با صدور احکام و خطابه‏هاى آتشین مواضع‏ ضد یهودى را در جوامع مسیحى، شدیدا تقویت مى‏کردند.از جمله: اینوسنت سوم ۷ (۱۲۱۶-۱۱۶۱) بود که مدت ۱۸ سال‏[…]مقام پاپى داشت‏[…]وى‏ در سال ۱۲۱۵ چهارمین شوراى لاتران ۸ را تحت استیلاى خویش تشکیل داد و قطعنامه‏هایى به تصویب رساند که طى یکى از آنها گفته مى‏شد:یهودیان باید به‏ مرتبه پست بردگان تنزل داده شوند.زیرا به مسیح ایمان نیاورده‏اند.نسبت به‏ میزبانان خود بى‏حرمتند و کودکان مسیحى را در مراسم دینى خود مى‏کشند و از خون ایشان فطیر مى‏سازند. ۹

در زمان کنستانتین در قرن چهارم اولین سیاست ضد یهودى در مقام حکومتى وضع‏ گردید. ۱ و فعالیت‏هاى ضد یهودى گسترش وسیعترى یافت و نهایتا منجر به تهاجم به خانه‏ یهودیان شد.و هزاران نسخه تلمود به دست مردم افتاد و در رم، بولونیا، راوانا، فرارا، پادوا، و نیز مانتوا، شعله‏هاى آتش از کتاب‏هاى یهودیان به هوا برخاست. ۲ در واقع جایى که مسیحیت بخشى از هویت ملى تاریخى مردمى مى‏شد، یهود ستیزى‏ زمینه رشد داشت.همچون جنوب آمریکا با حضور جنبش‏هاى دست راستى مثل جان پیرچ و کوکلوس کلانها ۳ و یا در بعضى از کشورهاى کاتولیک نشین اروپاى معاصر ۴ همچون«فرانسه که‏ مى‏توان نمونه‏اى از آنرا در بیان ناکه ۵ نماینده مجلس فرانسه در سال ۱۸۹۵ دریافت، که مى‏گوید: اگر ضد سامى بودن تنها عبارت از این باشد که عقاید اصولى و پندارهاى حاکم بر دین‏ یهود مورد بحث و انکار قرار گیرد، من با کمال صراحت اعلام مى‏کنم که خود من یک‏ ضد سامى هستم. ۶ یهودیت با این تصویر با سابقه از دشمنى صریح با دنیاى مسیحى که حداقل از حیث نفوس‏ برتر از آن است، امکان حضور قوى نخواهد داشت فلذا رهبران و علماى متجدد یهودى، به همراه‏ بعضى از سیاستمداران که اهداف خاصى از یهودیت منحرف از شریعت حضرت موسى علیه السلام را پى جویى مى‏کردند، به تکاپوى جدیدى دست یازیدند تا از آن طریق جونازیباى موجود را به نفع‏ خود تغییر داده و اتهامات مطرح را موهوم و یا با قصد و غرض تلقى و تبلیغ نمایند.

مهمترین اتهام، تبانى و دست داشتن یهود در مصلوب نمودن حضرت عیسى علیه السلام بود که در بسیارى از موارد به عنوان ریشه اصلى ضدیت با یهودیان ارزیابى مى‏شد.و یهودیان به دو طریق‏ در مقام توجیه و تحریف اصل اتهام بر آمدند.

نخست با طرح مباحث تاریخى و اثبات عدم دست داشتن یهودیان در تصلیب حضرت‏ مسیح علیه السلام، اقدامات همه جانبه‏اى را انجام دادند، در حالى که نه ادله قوى داشتند و نه قادر به‏ امحاء اسناد موجود در تلمود بودند.شیرین دخت دقیقیان با اشاره به کتاب«یهودا، خائن یا دوست عیسى»اثر پروفسور کلاسن، «چکیده نظریه‏هاى»کلاسن را این گونه بازگو مى‏کند:

در مورد یهودا اسکاریوتى (با تلفظ عربى اسخریوتى) تاریخ جعلى درست شده است‏ زیرا نام این حوارى عیسى از قضا نام کلى یهودیان را به یاد مى‏آورد و با تخریب این‏ شخصیت از سوى رومیان، دشمنى یهود و مسیحیت اسطوره‏اى شده است.کلاسن‏ بحث واژه شناسانه را کلید راه‏یابى به حقیقت رویدادها در انجیل قرار مى‏دهد.واژه‏ یونانى‏PARADIDOMIبه معناى تسلیم کردن کلید شهر مغلوب است و تنها امروز خیانت معنا مى‏شود.کلاسن بر آن است که هیچ نمونه‏اى در متون یونانى کلاسیک و نیز یونانى به قلم یوسفوس ۱ و معاصر انجیلها وجود ندارد که در آن این واژه معناى‏ خیانت بدهد.چهل و چهار بار این واژه در مورد یهودا تکرار شده است.در کتاب‏ مقدسى که به دستور شاه جیمز ترجمه شد، این واژه همه جا غیر از چهار بار معادل‏ BETRAYیا خیانت برگردان شده است.به گمان کلاسن این برگردان نادرست، این نظر را که یهودا خائن بود، تقویت کرده است. ۲ البته استدلال‏هاى دیگرى نیز براى تطهیر چهره یهود از این اتهام بافته شده که از حوصله‏ این مقال خارج است.

روش دیگر که به همین منظور به کار گرفته شد، بحث و محاجه با علماى مسیحى و فشار بر آنها بود تا آنها با استفاده از موقعیت خود، یهودیان را از این اتهام مبرا جلوه داده حکم تبرئه آنها را صادر کنند و بالاخره هم به این موفقیت نائل آمدند به طورى که: در ۱۹۶۲ پاپ جان بیست و سوم پس از مناظره با پروفسور آبراهام هشل ۳ اعلام کرد که چون به صلیب کشیدن عیسى براى تکمیل نقشه خدا براى نجات بشر لازم بوده‏ است، همه کسانى که از دیدگاه انجیل‏ها در این کار مسئولند، هیچ جنایتى نکرده‏اند و خودشان، هم میهنان و هم مذهبانشان همگى وسیله مشیت الهى بوده‏اند. ۴ در سال ۱۹۹۶ در عین ناباورى و علیرغم دست داشتن یهودیان در آن تبانى به اصطلاح‏ مشیت گونه، پاپ اعلام کرد:«یهودیان مسئول قتل حضرت عیسى‏[علیه السلام‏]نبوده‏اند. ۵
مرحوم حمید عنایت، جریان تبرئه و یا کمرنگ کردن نقش یهود در تصلیب حضرت‏ عیسى علیه السلام را به گونه‏اى دیگر بیان مى‏کند: اروپائیانى که از تبهکارى‏هاى هیتلر به شرم آمدند و به فکر چاره جوئى براى‏ پیشگیرى از نظائر آن افتادند، یکى از راههاى پایان دادن به مسلک دشمنى با یهود را تبرئه یهودیان از گناه همدستى در خدا کشى‏DEICIDEدانستند.در نتیجه چنین‏ چاره جوئیهایى بود که در دومین شوراى واتیکان که در نوامبر سال ۱۹۶۴ براى‏ اصلاح روش و بینش کلیساى کاتولیک و تعیین خطمشى آن در جهان امروز برگزار شد.معافیت یهودیان از مسئولیت جمعى در مصلوب کردن عیسى در ضمن‏ اعلامیه‏اى ۱ راجع به رابطه کلیساى کاتولیک با مذاهب غیر مسیحى با ۱۶۵۱ رأى‏ موافق و ۱۴۲ رأى موافق مشروط و ۹۹ رأى مخالف به تصویب رسید.بیشتر مخالفت‏ها از جانب اعراب مسیحى صورت گرفت.و شدتش چنان بود که انتشار اعلامیه تا اکتبر سال بعد به تعویق افتاد. ۲

ب:تعالیم و اعتقادات تلمودى‏
تلمود به عنوان یکى از منابع مهم، تفسیرى از تعالیم، عقاید، آداب و احکام یهودیت است که‏ همواره مرجع یهودیان در تمام اعصار بوده و هست.این کتاب از دو بخش میشناه (متن اصلى) و گمارا (شرح متن اصلى) تشکیل شده است.میشناه بین سالهاى ۱۹۰ تا ۲۰۰ پس از میلاد، یعنى‏ حدود یک قرن پس از ویران شدن هیکل توسط تیتوس رومى بوسیله یهودا هاناسى جمع آورى‏ شد.گمارا نیز دو نوع است گماراى اورشلیم که در سال ۴۰۰ و گماراى بابل که در سال ۵۰۰ جمع آورى و تدوین شد. ۳

صرفنظر از مباحثى که مربوط به شکل تلمود مى‏شود و اتفاقا اطلاع از آن هم ضرورى است، در این مقال مى‏خواهیم به محتواى تلمود به عنوان منبعى که عامل بسیارى از کینه‏توزى‏ها و نفرت‏ها شده، نظرى هر چند مختصر بیافکنیم تا شاید ریشه مهم و اساسى یهود ستیزى در بعد اعتقادى آن را دریابیم. {mospagebreak}

در سال ۱۸۸۸ میلادى مطبوعات (مجله) مینروه ۱ روایت جالبى را از یک مطلب‏ مربوط به نتایج حاصل از فعالیت‏هاى یک کمیته تحقیق که در سال ۱۲۴۰ میلادى‏ به دستور سن لویى پادشاه فرانسه تشکیل شده بود چاپ کرد که هرگز مورد ابطال‏ قرار نگرفت.پادشاه وقت فرانسه خواسته بود بداند که چرا یهودیان تا آن حد در فرانسه منفور هستند؟بدین منظور وى یک دادگاه سلطنتى به ریاست شخص‏ خویش افتتاح کرد.کتاب تلمود، توسط یک نفر یهودى مسیحى شده که زبان عبرى‏ را خوب سخن مى‏گفت، در معرض قضاوت دادگاه قرار گرفت.براى روشن شدن‏ اصالت و اعتبار متون دینى تلمود، دادگاه از جچیل، خاخام پاریس به همراه دو خاخام دیگر به نامهاى یهودا سموئیل، و ژاکوب که دومى از خطباى مشهور فرانسه و اسپانیا بود، دعوت به عمل آورد تا در جلسات شرکت کنند.پادشاه منصف فرانسه‏ سعى کرد تا بیشترى تمهیدات را تدارک ببیند که خاخام‏هاى نام برده بتوانند به‏ راحتى از تلمود دفاع کنند و اصالت و اعتبار متون تلمودى را در محضر جلسه اثبات‏ نمایند.على رغم همه اینها، دادگاه اجبارا به این نتیجه رسید که قوانین تلمودى‏ مخالف و بلکه منافى و ناسازگار با هر گونه نظم اجتماعى است، و این مطلب منحصر به جوامع مسیحى نبود، بلکه در مورد هر اجتماع غیر یهودى مصداق داشت.در اثر همین تحقیقات بود که آن دادگاه بدین نتیجه رسید که تلمود نه تنها مکررا مریم‏ مقدس را مورد اهانت قرار مى‏داد، بلکه حتى شک به وجود مى‏آورد که حضرت‏ عیسى علیه السلام از یک مادر باکره به دنیا آمده است و جسارت را تا جایى پیش مى‏برد که‏ مى‏گفت عیسى علیه السلام فرزند سربازى به نام پاندارا و زنى بدکاره بود.مسیحیان وقتى‏ شنیدند که خاخام‏هاى دعوت شده رأى بر صحت این سخنان ترجمه شده از روى‏ تلمود مى‏دهند شگفت زده شدند.سن لویى، پادشاه فرانسه، در اثر رأى نهایى این‏ دادگاه تحقیق و تفحص، فرمان داد که کتاب تلمود را به کلى بسوزانند. ۲
با شنیدن این روایت یقینا، کنجکاوى براى اطلاع از محتواى تلمود بیشتر خواهد شد و این که‏ چطور ممکن است از متون دینى یک قوم همچون یهودیت، نفرت برون تراود و اقوام و امم دیگر را از خود براند.مسلما در ابتدا باید بدانیم که دیدگاه یهودیان در خصوص اقوام و ملل دیگر چیست و چطور شده است که غیر یهودیان نسبت به یهودیان داراى این تنفر شدید هستند.

جنتیل ۱ یا گوئیم ۲ واژگانى هستند که مى‏توان معناى غیر یهودى و یا بیگانه را بدان اطلاق‏ نمود و این واژه از لغات محورى در ایجاد این تنفر است.یهودیان در فرهنگ و عقیده منحرف از شریعت حضرت موسى علیه السلام، بجاى اینکه خود را معتقد به دین موسوى بدانند، خود را از نژاد و خون یهودى مى‏دانند.مقدم بودن نژاد بر دین و مذهب در این قوم باعث شده است که آنان‏ هیچ کس را به دین خود دعوت نکنند، و کسى را یهودى بدانند که مادرى یهودى داشته باشد.از همین رو«در موارد متعددى واژه‏هاى کلى از قبیل«همانند تو»، «بیگانه»، یا حتى«انسان»به‏ معنایى انحصار طلبانه و قوم گرایانه گرفته شده‏اند.» 3 در این دایره هر کسى که داراى نژادى غیر یهودى باشد به وى جنتیل یا گوئیم گفته مى‏شود و همین واژه کافى است تا کوهى از تبعیضات نژادى ناروا، در لفافه‏اى از احکام مذهبى علیه‏ غیر یهودیان به عنوان حیوانات انسان نما بار شود.که در این فرصت کوتاه فهرست‏وار بدان نظرى‏ مجمل خواهیم داشت.

۱-اسرائیل شاهاک مى‏گوید: مقامات هلاخایى بر سر این ملاحظه که واژه«بیگانگان» (GENTILS) در این دیدگاه به‏ همگى غیر یهودیان اشاره دارد به توافق رسیده‏اند. ۴ ۲-به نوشته کتاب هاتانیا، کتاب مقدس جنبش هابادى از شاخه‏هاى قوى هاسیدیسم، غیر یهودیان مخلوقات شیطان هستند که مطلقا هیچ چیز نیکویى نزد آنان یافت نمى‏شود.تفاوت‏ کیفى میان یهودیان و غیر یهودیان از مرحله جنینى وجود دارد. ۵ ۳-بنابر حکم تلمود نجات یک غیر یهودى افتاده در چاه جایز نمى‏باشد.و اما نیز او را در چاه‏ بیشتر فرو بردن نیز نباید. ۶

۴-در جنگ زمانى که لشکریان ما به یک یورش نهایى دست مى‏زنند.«هلاخا به آنها اجازه و فرمان مى‏دهد که حتى از غیر نظامیان خوب کشتار کنند، یعنى غیر نظامیانى که خود را چنین‏ جلوه مى‏دهند» 1 5-«یک یهودى تعبدگرا از همان اوان جوانى در چهارچوب مطالعات مقدس خویش‏ مى‏آموزد که بیگانگان با سگان قابل مقایسه هستند، که از آنها به نیکى یاد کردن گناه است.» 2 6-«نکته پذیرفته شده این است که در فریب بیگانگان به جاى مداواى آنان هیچ چیز قابل‏ سرزنش نیست، اگر این کار خصومتى را بر نمى‏انگیزد» 3 7-دکتر مجاز نیست که یک روز سبت ۴ [براى نجات یک بیگانه‏]با درشکه جابجا شود.مگر اینکه آوردن عذر و بهانه غیر ممکن گردد.» 5 8-«حتى در برابر دستمزد نباید به یک زن غیر یهودى که روز سبت در حال زایمان است یارى‏ رساند.از خصومت نیز نباید بیمى به دل راه داد.حتى زمانى که با چنین کمکى بى‏حرمتى به‏ سبت در کار نباشد.» 6 9-«اگر دیده شود که یک کشتى که یهودیانى را حمل مى‏کند، در خطر است، وظیفه هر کسى‏ است که سبت را بخاطر نجات او نقض نماید.با این وجود بنابر تفسیرى از خاخام عاکیوا ایگر (متوفى به سال ۱۸۷۳)،این قاعده فقط زمانى اعتبار دارد که بدانند که یهودیان در عرشه کشتى‏ هستند.اما اگر از هویت مسافران چیزى دانسته نباشد، [سبت‏]نباید نقض گردد.زیرا که بیشتر آدمهاى دنیا از زمره بیگانگان و غیر یهودیان هستند.بدین ترتیب از آنجا که احتمال بسیار کمى‏ وجود دارد که کسى از مسافران یهودى باشد، باید گذاشت که غرق شوند.» 7 10-یک طبیب یهودى نباید یک بیمار غیر یهودى را مداوا نماید.ابن میمون که خود یک‏ طبیب مشهور بود، در این زمینه بسیار صراحت دارد و مى‏گوید:«پس بدانید و آگاه باشید که‏ مداواى یک بیگانه حتى در برابر دستمزد ممنوع است.[…]با این وجود اگر از او هراس دارید یا این که از خصومت او مى‏ترسید او را در برابر دستمزد مداوا کنید. ۱ اما ممنوع است که این کار بى‏اجرت انجام گیرد» 2 11-یک یهودى نباید از شرابى بنوشد که یک بیگانه-سهمى-هر چه باشد-در ساختن آن‏ داشته است.از آن مهمتر، شراب در یک بطرى باز، حتى اگر کاملا توسط یهودیان ساخته شده‏ باشد، به محض آن که بیگانه‏اى بطرى را لمس کند یا دستش را از فراز سر آن بگذراند به یکى از محرمات بدل مى‏گردد.» 3 12-«همچنین مجموعه‏اى از قواعد وجود دارند که ستایش بیگانگان ۴ و اعمالشان را به هر نحو ممنوع مى‏سازند.» 5 13-«یهودى مومن که از برابر گورستانى مى‏گذرد، باید ورد لعنت بر زبان آورد اگر مردگان‏ بیگانه‏اند.و ورد رحمت اگر گورستان یهودیان در میان است» 6 14-«تلموذ بر یهودیى که از نزدیک مسکنى که غیر یهودیان در آن سکونت دارند مى‏گذرد مقرر مى‏دارد که از خداوند ویرانى آن خانه را طلب نماید و اگر این خانه ویران است، خداوند را به‏ خاطر انتقامجوییش شکرگزارى کند.» 7 15-«تلموذ و تمامى مقامات خاخامى قدیمى نه تنها صاحب شى‏ء گمشده یک بیگانه را مجاز مى‏شمارند، بلکه قاطعانه باز گرداندن آن را ممنوع مى‏نمایند» 8 .

۱۶-«بنابر دانشنامه تلموذى آن کس که با زن یک بیگانه روابط جسمانى دارد، مستوجب‏ مجازات مرگ نیست.» 9 17-«نمى‏توان روابط جنسى میان یک مرد یهودى و یک زن غیر یهودى را زنا توصیف کرد.بنا بر تلموذ، چنین روابطى از گناه حیوانیت ناشى مى‏گردند. (به همین دلیل، در کل فرض مى‏شود که بیگانگان پدرشان معلوم نیست» 1 18-«بیگانگان که (طبق هلاخا) دروغگویان مادرزاد هستند، گواهى‏شان در برابر یک دادگاه‏ خاخامى هیچ ارزشى ندارد.در این زمینه موقعیت آنان همانند زنان، بردگان و صغیران یهودى‏ است؛ در عمل حتى بدتر است.» 2 19-«تلموذ هر نوع هبه‏اى را به یک بیگانه اکیدا ممنوع مى‏نماید.» 3 20-«شولهان عاروخ به صراحت بسیار مى‏گوید.دزدى کیفى (همراه با خشونت) اکیدا ممنوع است اگر قربانى یهودى باشد.اما همان عمل چون به دست یک یهودى، به زیان بیگانه‏اى‏ انجام گردد به راستى ممنوع نیست.مگر در اوضاع و احوال خاصى، مثلا زمانى که بیگانگان تحت‏ فرمانروایى ما نیستند»؛ اما مجاز است«وقتى که آنان تحت فرمانروایى ما هستند». 4 با رویت ۲۰ بند مذکور که بنا بر نظر افرادى همچون پوپر، به یک تجدید نظر صادقانه در فکر یهودى نسبت به غیر یهودى نیاز است. ۵ تصویرى از چهره یهود در ذهن متبادر مى‏شود که‏ ممکن است در بعضى از موارد با واقعیات تطابق نداشته باشد.اسرائیل شاهاک یهودى در کتاب‏ خود به این استثنائات نیز توجه مى‏دهد و خاطرنشان مى‏سازد که رعایت همین استثناء در بسیارى از موارد ضامن بقاى یهودیت در تمام اعصار بوده است و آن هم به دو دلیل: ۱-احکام سخت علیه غیر یهودیان تنها در صورتى معلق مى‏ماند که سودى بیشتر از اعمال‏ احکام، نصیب یهودیان شود.این اصل را مى‏توان در کتاب«تاریخ یهود، مذهب یهود»به عینه‏ مشاهده کرد.

لوئیس مارشالکو در تأیید نظر مذکور در کتاب«فاتحین جهانى»مى‏گوید: یکى دیگر از حربه‏هاى بى‏نهایت موثر یک نفر یهودى، توانمندى وى، مانند یک فرد دمدمى مزاج و متلون، در پذیرش رنگ محیط پیرامون خویش است.نام برده در فرانسه، مجارستان، انگلستان و یا هر جاى دیگرى که باشد، در زمینه محیط بومى‏ آنجا ادغام مى‏شود.اما علیرغم این که وى در انگلستان همانند یک جنتلمن (آقاى) انگلیسى و در آمریکا نیز مانند یک یانکى واقعى به نظر مى‏آید، این مطلب صرفا نقاب دروغینى بیش نیست و کارى حساب شده براى دفاع از منافع خویش و همچنین کسب پیروزى است. ۱ ۲-در صورتى که خطرى متوجه یهودیان شود و خصومت غیر یهودیان را علیه یهودیان‏ برانگیزد، حکم تلمودى معلق مى‏ماند.

و به همین دلایل و با رعایت همین استثنائات است که مثلا در آمریکا شاهد، حمایت عده‏اى‏ یهودى سرشناس همچون آبراهام هشل از نهضت مارتین لوتر کینگ هستیم.در حالیکه چگونه‏ مى‏توان با حمایت از سیاهان از حقوق فلسطینیان حتى حقوق فردى اولیه‏شان به این سادگى‏ گذشت. ۲ در واقع«منافع خاص یهودیان‏[به عنوان تنها انگیزه‏]به همان گونه که براى‏ کمونیست‏هایى که همین سیاهان را حمایت مى‏کردند، هدف یک«بهره بردارى»سیاسى از جماعت آفریقایى-آمریکایى بود، در مورد یهودیان، بنابر این بود که حمایت کور از اصل سیاست‏ اسرائیل در خاورمیانه به دست آورند.» 3

ج:نظریه قوم یا نژاد برگزیده‏
شاید بتوان جواب تمام سؤالاتى که احیانا با خواندن عقاید تلمودى ایجاد مى‏شود و چرایى‏ چنین تفکرى را علیه غیر یهودیان، در یک جمله خلاصه کرد.و آن اینکه«یهودیان خود را قوم‏ برگزیده مى‏دانند»و به همین دلیل دیگران را نژاد پست قلمداد نموده، رفتارى متناسب با حیوانات با آنها دارند.

نژاد یا قوم برگزیده یکى دیگر از عوامل اصلى تضاد و تنفر غیر یهودیان از یهودیان است که‏ همواره در متون اعتقادى آنان یافت مى‏شود.

یهودیان خویشتن را بازماندگان طوایفى مى‏دانند که در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب بین النهرین سکنى داشتند و سپس به سرزمین کنعان مهاجرت کردند.

نسل‏هاى بعد به مصر کوچیدند.در مصر مقهور ستم فراعنه شدند و زندگى مشقت‏ بارى یافتند.در حوالى سال ۱۳۵۰ پیش از میلاد، موسى علیه السلام دین خود را اعلام کرد که برخلاف ادیان بین النهرین و مصر و کنعان بر بنیاد پرستش خداى یگانه استوار بود؛ و در مهاجرتى معروف، ایشان را به سرزمین کنعان انتقال داد.بطور کامل در کنعان استقرار یافتند و در سالهاى پایانى هزاره دوم پیش از میلاد نخستین دولت‏ خویش را در این منطقه به پا کردند.[…]در آغاز عبرانى نامیده مى‏شدند و سپس‏ بنى اسرائیل، تنها از دوران تبعید گروهى از بزرگان‏شان در بابل (۵۳۹-۵۹۸ پیش از میلاد) به یهودى شهرت یافتند زیرا تبعیدیان از قبیله یهودا بودند. ۱ آقاى عبد الله شهبازى در ادامه تاریخچه قوم یهود مى‏گوید: یهودا نماد دورویى و خدعه در میان پسران یعقوب است.از سویى در ماجراى توطئه‏ برادران علیه جان یوسف نقش اصلى را به دست دارد.و از سوى دیگر در نزد یعقوب، سایر برادران را مقصر و خود را دوستدار یوسف و عامل نجات جان او جلوه مى‏دهد.

او با این خدعه، سرانجام جانشین یوسف و فرمانرواى قوم بنى اسرائیل مى‏شود. ۲ شاید تبیین تفاوت و تمایز میان بنى اسرائیل و یهودا، ظاهرا در راستاى هدف این مقال‏ نگنجد، ولى براى بحث نژادگرایى یهودیان و تأثیرات ارثى متعاقب آن بسیار لازم است.شاید هم‏ بسیار لازم باشد که بدانیم«در قرآن کریم نیز، میان واژه‏هاى بنى اسرائیل و یهود تفاوتى محسوس‏ مى‏توان دید.در قرآن، بنى اسرائیل به قوم پیامبرانى چون موسى علیه السلام اطلاق مى‏شود.» 3 بدین‏ معنا که رنگ و صبغه دینى در معرفى این قوم بسیار محسوس است و در مقابل«یهودیان به شدت‏ ناسپاس و حریص بر دنیا، ربطى به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان یعقوب‏ ندارند» 4 .که لعن و نفرین خداوند بواسطه طغیانشان نصیب مى‏گردد و عاقبت به عنوان حزب‏ شیطان معرفى مى‏شوند ۵ در واقع همین یهودیان بودند که«هفتاد پیغمبر در اول روز بکشتند و چندین زاهد برخاستند تا امر معروف کنند و ایشان را از قتل بازدارند و در آخر روز ایشان را نیز بکشتند.» 6 یهودیان آغازگر انحراف به سمت دنیا و تمنیات دنیوى در رسالت راستین حضرت موسى‏ بودند و به همین دلیل قومیت را به جاى دین و اعتقاد، محوریت بخشیدند.و پیامبران راستین‏ خداوند را نه به عنوان هدایتگر بلکه به عنوان پادشاهان و نماد قدرت و شوکت خویش‏ مى‏شمردند. ۷ و یقینا محدوده حکومتى یک پادشاه علیرغم یک پیامبر که امتى را در بردارد، به‏ یک ملت و به معناى دقیق آن در یهودیت به قوم محدود مى‏شود.و آنچه اصالت مى‏یابد قوم یهود است و نه دین یهودى؛ و یهودى آن است که مادرش، یهودى باشد و نه اعتقادى لزوما به دین‏ یهودیت داشته باشد.و طبق نظر جاکوب کلاتکین ۱ «براى اینکه کسى جزء ملت یهود به شمار آید، لازم نیست به دین یهودیت یا مفاهیم معنوى آن معتقد باشد» 2 و اتفاقا اگر زمانى متوجه‏ شدیم که چرا یهودیان به تبلیغ دین خود نمى‏پردازند، باید به نکته‏اى که گذشت، توجه نمود. ۳ و اما این مسیر انحرافى از کجا شروع مى‏شود و مایه تقویت فکرى آن از کجاست؟در این مورد بسیارى از محققین، متون اعتقادى را مستمسک بسیار خوبى براى تحقق این نیات مى‏دانند که‏ فهرست‏وار بعضى از آنها را در عهد عتیق مرور مى‏کنیم.تا دریابیم که چگونه‌اندیشه قوم و یا ملت‏ برگزیده مسیر عملى خود را پیموده است. {mospagebreak}

۱-«شما منحصرا به خداوند، خدایتان تعلق دارید و او شما را از میان قومهاى روى زمین‏ برگزیده است تا قوم خاص او باشید.» 4 2-«خداوند امروز طبق وعده‏اش اعلام فرموده است که شما قوم خاص او هستید و باید تمامى‏ قوانین او را اطاعت کنید» 5 3-«او از بین تمام مردم روى زمین شما را انتخاب کرده است تا برگزیدگان او باشید.شما کوچکترین قوم روى زمین بودید.پس او شما را بسبب اینکه قومى بزرگتر از سایر قومها بودید برنگزید و محبت نکرد.بلکه به این دلیل که شما را دوست داشت و مى‏خواست عهد خود را که با پدرانتان بسته بود بجا آورد.به همین دلیل است که او را شما را با چنین قدرت و معجزات عجیب و بزرگى از بردگى در مصر رهانید» 6 4-«از میان همه اقوام، شما قوم خاص من خواهید بود، هر چند سراسر جهان مال من است.اما شما براى من ملتى مقدس خواهید بود و چون کاهنان مرا خدمت خواهید کرد.» 7 فرازهاى مذکور از عهد عتیق دست آویزهاى مناسبى براى یهودیان بود تا برگزیدگى نژادى را بر برگزیدگى ایمانى اولویت داده، اهداف دنیوى خود را پیجویى نمایند.و بدین وسیله ملى‏گرایى‏ در دین یهودیت را پى‏ریزى کرده نژاد را مایه تفاخر بر دیگران بدانند.و با استفاده از دستمایه‏هاى‏ توراتى نظریات صریح و آشکارى از برگزیدگى این قوم عنوان نمایند که نمونه‏هاى آن را مى‏توان‏ در اندیشه ناهوم سوکولف ۱ دید که در این مورد مى‏گوید:«در میان ملل متمدن، یهودیان بى‏گمان‏ خالص‏ترین نژادند» 2 و یا در کلام الى ویزل ۳ به این نیت درونى یهودیان پى برد که یهودى را از هر کس دیگرى به‏ انسانیت نزدیکتر مى‏داند ۴ و یا در لسان خاخام آیزنبرگ ۵ :«انسان هر چه یهودیتر باشد انسانتر است.» 6 همین مفهوم و تعبیر را مى‏توان در اثر موسى هس ۷ با ایده‏هاى نژاد یهودى خالص‏ دریافت. ۸ موشه دایان ۹ نیز با این مفهوم، سخنى دارد که شنیدنى است.وى مى‏گوید: اگر کتاب کتاب‏ها یعنى توراتټ/

همچنین ببینید

ارض موعود

ارض موعود! پروژه سری صهيونيسم و مرزهای اسرائيل بزرگ

تغییر ماهیت، خواسته صهیونیسم سیاسی كه عموماً در صدد ایجاد دولت و كشوری برای یهودیان، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *