۱.«خداوند از ایستادن ذلت بار او در برابر من تا نامه اش را بخوانم، از من سوال خواهد کرد. زیرا او تا خوانده شدن نامه، بین خوف و رجا (ناامیدی و امید) خواهد بود و من ایستادن فردی را با این وضعیت در برابر خودم نمی پسندم.» (۱)
۲.روزی هنگامیکه امام حسین (ع) مشغول نماز خواندن بودند، مردی بادیه نشین، کنار آن حضرت آمد و شعری خواند: «هر کسی به تو امید بست و حلقه ی سرای تو را کوبید، ناامید نشد»
امام، پس از اتمام نماز وارد خانه شد و چهارهزار دینار به گوشه ی ردای خود بست و از پشت در به آن فقیر داد. آنگاه شعری به این معنا خواندند:
این هدیه را با عرض معذرت از من بپذیر و بدان که من نسبت به تو مهربانم؛ اگر حکومت و اموال فراوانی در دست ما بود، تو از سفره ی بخشش ما بیشتر بهره مند میشدی؛ ولی حوادث روزگار همواره تغییر میکند و در امروز امکانات ما اندک است.» (۲)
پی نوشت:
۱. شوشتری، جعفر، خصائص الحسینیه، نشر آرام دل، ص ۱۸۲
۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۹؛ به نقل از شوشتری، همان، ص ۱۸۴