حجاب زدایی و ترویج آزادی جنسی تفکر القایی استعمار برای گسترش بهائیت در ایران
« حجاب » که به صورت وجوب و ضرورت « پوشش » برای زنان به منظور صیانت از حریم شخصیت معنوی آنان و جلوگیری از فساد و بی بند و باری و استحکام بخشیدن به ارکان خانواده و سالم سازی روابط و فعالیت های اجتماعی در تعالیم اسلام مورد توجه خاص واقع شده است , از دیرباز به عنوان یکی از موانع برای تحقق حیله ها و توطئه های قدرتهای استعاری چهره می نموده و آنان را در تسریع و شتاب بخشی به بسط سیطره فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بر سرزمین های اسلامیبا مشکل مواجه می ساخته است . از همین رو در بستر تاریخ طولانی نقش آفرینی های شیطانی و مخرب آنان برای مقابله بااسلام و وحدت و اتحاد جوامع و کشورهای اسلامی , مبارزه با قانون اسلامی حجاب یکی از اهداف و برنامه های بنیادین و محوری آنها برای آماده کردن زمینه های نفوذ و تعدی و سیطره بر جهان اسلام محسوب شده است .
استعمارگران به وضوح دریافتند که حجاب و پاکی و عفاف زنان که یکی از جلوه های مهم پایبندی به اسلام و از آثار سازنده تبعیت از احکام و قوانین این آئین الهی به شمار می رود , با سلطه همه جانبه آنان بر جوامع اسلامی سازگاری ندارد و سلامت روابط اجتماعی دختران و پسران و زنان و مردان به طور طبیعی نافی هرگونه فساد و فحشا و آزادی های مخرب جنسی میباشد و به همین دلیل تصمیم گرفتند با روشهای گوناگون به مبارزه با حجاب و عفاف زنان بپردازند و از این طریق جوامع اسلامی را به فساد و انحطاط بیفکنند تا در هنگامه هایی که دختران و پسران ـ که نیروهای بالنده و پر انرژی و آماده مقاومت در برابر استعمار خارجی محسوب میشوند ـ به هرزگی و بی بندوباری و بی تفاوتی در برابر دنیای « سیاست » و آمد و شد و عملکردهای سیطره جویانه قدرتهای استعماری سرگرم و مشغول میباشند , اهداف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی خود را یکی پس از دیگری به مرحله عمل در آورند!
استعمار انگلیس در استفاده از این حربه شیطانی برای نفوذ در کشورهای اسلامی دارای پیشینه ای سیاه میباشد و یکی از برنامه های مهم جاسوسان انگلیسی در مقاطع مختلف تاریخی , مبارزه پنهان و مرموز با حجاب و پوشش زنان به منظور گستردن دامهای فساد و فحشا در میان جوانان مسلمان بوده است .
وزارت مستعمرات انگلیس به یکی از جاسوسان متبحر خود , این سیاست شوم را اینگونه ابلاغ می نماید :
« در مساله بی حجابی زنان , باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر , مشتاق شوند… پس از آن که حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت , وظیفه ماموران ماست که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و به این وسیله فساد را در جوامع اسلامیگسترش دهند . » (1 )
استعمار فرانسه از همین شیوه برای سیطره بر مسلمانان الجزایر استفاده میکند و با مبارزه با حجاب زنان مسلمان این کشور , زمینه های لازم را برای خارج شدن آنان از پوشش اسلامی و آلودگی به فساد جنسی و در نهایت بالا بردن توان نیروهای اشغالگر برای پیشروی در تار و پود جامعه الجزایر فراهم می آورد.
« فرانتس فانون » در شرح وقایع سرزمین الجزایر پس از اشغال فرانسویان , ابتدا به این ضرب المثل قدیمی اشاره میکند که « زنها را دردست بگیریم , همه چیز به دنبال آن خواهد آمد. » و سپس به این واقعیت می پردازد که : « کشفیات جدید جامعه شناسان فقط کاری که کرده این است که به این فرمول قدیمی روش خاص علمیبخشیده است » ! , و آن گاه براساس این مقدمه , نظریه سیاسی اشغالگران فرانسوی را این گونه مطرح می نماید : « اگر بخواهیم به تار و پود بافته جامعه الجزایری هجوم بریم و استعداد مقاومت او را مغلوب سازیم , باید ابتدا زنها را تحت تسلط قرار دهیم . » (2 )
« فرانتس فانون » سپس به نقش نمونه های رفع حجاب شده زنان الجزایری اشاره می نماید :
« از آن پس این زنان « نمونه ای و آزمایشی » با چهره مکشوف و بدن آزاد مانند سکه رایج در محیط اروپایی الجزایر سیر میکنند. در اطراف این زن حلقه ای از تعلیمات نوین به وجود می آید و اروپایی ها که از این پیروزی به هیجان آمدهاند از نگرانی این که به وضع اولیه برنگردد , این زن را مانند کسی که به مذهب جدیدی گرویده باشد احاطه میکنند » (3 ) و در نهایت , نتیجه این تلاش مخرب این گونه ظاهر میشود : « هر بار که یک زن الجزایری حجاب را رها سازد , با این عمل خویش در واقع وجود جامعه الجزایری را با سیستم دفاعی سست بنیاد و باز و متلاشی , به اشغالگران اعلام می دارد! . » (4 )
یکی از اقدامات استعارگران پس از بنیان نهادن مذهب « بابیگری » و به قدرت رساندن سید علی محمد باب به عنوان رهبر و پیشوای این دین ساختگی , آماده کردن تدریجی یک زن « نمونه ای » رفع حجاب شده و متمایل به فساد و هرزگی بود که به عنوان یکی از عناصر سطح بالای بابیگری به منظور ترویج گسترش فرهنگ بی حجابی و آزادی جنسی در ایران , نقش آفرینی میکرد و نه تنها الگوی همه زنان تابع این مذهب استعماری محسوب میشد , که با تبلیغات و سخنرانی ها و القائات عقاید و افکار استعمار ساخته اش , دختران و زنان مسلمان محجوبه را به رها ساختن پوشش و گرایش به آزادی جنسی به سبک و شیوه دنیای غرب ترغیب می نمود.
این زن نمونه ای و الگویی , « قره العین » نام داشت .
قره العین توسط واسطه هایی که با علی محمد باب مرتبط بودند , با عقاید و افکار او آشنا گردید و سخت به بابیگری شیفته و دلبسته شد. او با زمینه و پیش ذهن های قبلی و اعتقادات منحرف و آلوده ای که داشت ـ و همین ها باعث شده بود که شوهر و سه فرزندش را رها کند و با منحرفین فکری و مرتبطین با علی محمد باب رابطه برقرار سازدـ در سفری که به کربلا داشت به تبلیغ بابیگری پرداخت و جسارت به اسلام را به اوج رساند.
براساس خرافه ها و به هم بافته های بابیگری , رسم با بیان چنین بود که کسان خود را « آل الله » ! و از « عترت پیامبر اسلام » ! می خواندند و به همین دلیل قره العین نیز برای خود عنوانی جعل و بافته بود و اعلام میکرد که من « مظهر حضرت فاطمه » ! هستم .
عقاید کفرآمیز و فعالیت های مخرب او در تبلیغ بابیگری موجب خشم مردم کربلا شد و بر محل سکونتش شوریدند. حاکم عراق با بلوایی که این زن به وجود آورد به ناچار به دستگیری و تبعید او به بغداد اقدام نمود و چون در آنجا نیز به فعالیت های تبلیغی به نفع علی محمد باب پرداخت , حاکم بغداد او را به اقامت در خانه ای تحت کنترل و محدود , مجبور ساخت .
اولین اقدامات قره العین برای رها ساختن حجاب , از حضور بدون پوشش و آزادانه در جمع مریدان رهبر بابیگری آغاز گردید. گروهی از پیروان سید علی محمدباب به این وضعیت اعتراض کردند و نامه ای به باب نوشته و درباره عمل قره العین پرسش نمودند. وقتی علی محمد باب در پاسخ به نامه این افراد , مخالفین قره العین را « متزلزل » نام نهاد و در مکتوب خویش این زن را « طاهره » لقب داد , عده زیادی از معترضین از عقاید ساختگی و دست های پشت پرده ای که علیه اسلام در حال مذهب سازی و ترویج افکار کفرآمیز بود مطلع شدند و خود را از این دام بزرگ نجات دادند.
بحث و تبلیغ قره العین در بغداد دیگر بار آغاز شد و او عقاید و افکار مسموم خود را که با پشتوانه های مطالعاتی اش در متون اسلامیبه هم می آمیخت و شبهه و تردید می آفرید , در بین مردم ترویج نمود. او از جاذبه های لازم در نطق و سخنوری برخوردار بود و از طبع شعر نیز بهره داشت و در شورآفرینی و تحریک احساسات توانا بود. از طرفی دیگر , زیبا روی بود و این عامل نیز او را در برانگیختن « فساد » به عنوان زمینه مساعدی که اهداف شومش را جامه عمل می پوشاند , یاری می نمود و در رشد و گسترش مذهب استعمار ساخته بابیگری بسیار موثر می افتاد.
تداوم فعالیت مخرب قره العین در بغداد موجب دستگیری و تبعید او به « ایران » گردید.
قره العین با جمعی از شاگردان و مریدانش به کرمانشاه وارد شدند و در آن منطقه ترویج بابیت را وجه همت خود قرار دادند و با مخالفت های منطقی و به موقع عالمان دین مواجه گردیدند , تا آنجا که عالم بزرگوار « آقا عبدالله مجتهد » پیکی را مخفیانه به نزد خویشان قره العین فرستاد تا برای فرو خواباندن آشوب و بلوا در کرمانشاه , او را به نزد خویش فرا خواندند. نزدیکان قره العین او را شبانه از کرمانشاه بیرون بردند و به همدان انتقال دادند. او در همدان نیز آشوب و بلوا راهانداخت و همین امر موجب شد تا توسط نزدیکانش به قزوین انتقال داده شود.
از آنجا که قره العین آرام و قرار نمییافت و نشر عقاید سید علی محمد باب را بر خود لازم و واجب می دانست , قزوین را نیز به آشوب کشاند.
عالم روشن ضمیر « ملامحمد تقی فقیه » برای صیانت و پاسداری از حریم مقدس اسلام و جلوگیری از نشر عقاید بابیگری در قزوین , به مقابله با او پرداخت . این عالم تقوا پیشه و دلسوخته که عموی قره العین محسوب میشد و پسر خویش را به ازدواج او در آورده بود , باقره العین از در محاجه درآمد و سعی کرد او را به وسیله تعالیم اسلام از بیراهه ای که پای در آن نهاده بود خارج کند و به راه روشن دین باز گرداند , ولی به این کار موفق نشد. ملا محمد تقی فقیه روشنگری برای مردم و آشکار ساختن اهداف و برنامه های اسلام ستیزانه بابیت را بر سر منابر لازم می دانست و تلاش مستعمر او در مبارزه با این فرقه گمراه باعث شد که قره العین توسط عوامل خود نقشه قتل این عالم بزرگوار را به مرحله عمل درآورد.
در سپیده دمیکه ملا محمد تقی در مسجد به عبادت اشتغال داشت , پنج نفر از عوامل قره العین بر او حمله ور شدند و با نیزه و خنجر بر سر و روی و شکم و پهلویش ضربه وارد کردند.
ملا محمد تقی پس از سه روز دار فانی را وداع گفت و در نزد علما و مردم « شهید ثالث » لقب گرفت . او قبل از شهادت , برای این که آشوب و فتنه به پا نشود وصیت کرد که کسی به قاتلانش تعرض نکند. در عین حال حکومت وقت برای ملاحظه افکار عمومی قاتلین او را دستگیر کرد و به تهران گسیل داشت و قره العین را در قزوین تحت نظر قرار داد . (۵ )
قره العین مخفیانه نامه ای به تهران برای « میرزا حسینعلی نوری » و « میرزا یحیی صبح ازل » که از اولین گروندگان به « سید علی محمد باب » و ترویج کنندگان عقاید و افکار او بودند ارسال داشت و از آنها برای رهایی و نجات خویش استمداد نمود.
وجود قره العین برای تشکیل « انجمن بدشت » به منظور اعلام عقاید ضد اسلام بسیار ضروری بود , به ویژه آن که این طرح و اساس توسط قره العین پیشنهاد و بنیان گذاشته شده بود. سران بابیت توسط عوامل نفوذی خود توانستند قره العین را از خانه حاکم قزوین بربایند و به تهران بیاورند. سپس قره العین همراه با سران بابیه به طرف خراسان روانه میشوند و در ناحیه « بدشت » (6 ) گردهم می آیند .
دو اردو در این ناحیه زده شد. یک اردو تحت ریاست ملا محمد علی بارفروش ملقب به « قدوس » , و یک اردو به ریاست قره العین و میرزا حسینعلی نوری .
یکی از اهداف و برنامه های انجمن بدشت این بود که بعضی از دعاوی بابیه مطرح شود و قره العین با نقشه خاصی که قبلا آن را طرح و برنامه ریزی کرده بود , در میان کسانی که در اردوگاه به عنوان پیروان مذهب باب جمع آمدهاند « بی حجاب » ظاهر شود و از این طریق زمینه های لازم را برای از بین بردن پاکی وعفاف و پایبندی به حجاب که حکم قطعی و ضروری قرآن میباشد مهیا سازد و ابتدا زنان بابیه و سپس به مرور زنان مسلمان شهرهای ایران را به برداشتن پوشش اسلامی و گرایش به بی حجابی و فساد و فحشا ترغیب نماید.
قره العین برای اعلام بعضی از عقاید بابیه که با انکار حکم حجاب اسلامی مرتبط بود در میان سران این مذهب استعماری یعنی حسینعلی نوری و ملامحمد علی قدوس به این افکار کفر آمیز اصرار ورزید : « آنچه اسلام آورده در هنگام ظهور باب ملغی و منسوخ است , و چون باب قائم ! است و قائم حق دارد در مذهب تصرف نماید! , پس شریعت اسلام با ظهور قائم دیگر منسوخ است و چون قائم (یعنی علی محمد باب !) هنوز احکام و تکالیف جدید رامدون و تکمیل نکرده است , زمان , زمان فترت میباشد و کلیه تکالیف از گردن مردمان ساقط است !! »
افکار قره العین به تایید میرزا حسینعلی نوری و محمد علی قدوس می رسد و سپس قره العین برای منسوخ اعلام کردن این تکالیف و از جمله مهمترین آنها یعنی « حجاب » که برای تحقق اهداف و برنامه های او از اهمیت خاصی برخوردار بود و باید زودتر منسوخ و باطل اعلام میشد , طرح و نقشه اش را که عبارت بود از ظاهر شدن در حالت حجاب از سر برداشته در میان مریدان و پیروان خود در اردوگاه , آماده اجرا نمود. {mospagebreak}
روز معین فرا می رسد. ابتدا قره العین از پشت پرده با نفوذ کلامیکه داشت این دستورات و فرامین را به عنوان اصول و فروعی از « دین جدید » ! اعلام نمود :
« … ای اصحاب , این روزگار از ایام فترت شمرده میشود. امروز تکالیف شرعیه یکباره ساقط است , و این صوم (روزه ) و صلوه (نماز) کاری بیهوده است ! آنگاه که میرزا علی محمد باب اقالیم سبعه را فرو گیرد و این ادیان مختلف را یکی کند , شریعتی تازه خواهد آورد و قرآن خویش ! را در میان امت ودیعتی خواهد نهاد. هر تکلیف که از نو بیاورد بر خلق روی زمین واجب ! خواهد گشت . پس , زحمت بیهوده برخویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (هم خوابگی و هم بستری ) , طریق مشارکت ! بسپارید! » (7 )
میبینیم که قره العین اولا تکالیف شرعیه را ساقط اعلام می نماید. ثانیا نماز و روزه را کاری بیهوده معرفی میکند. ثالثا به صدور احکام جدید توسط امام زمان ساخته و پرداخته استعمار یعنی علی محمدباب بشارت می دهد! رابعا در همخوابگی و مجامعت , فرمان به « اشتراکیت » ! صادر می نماید و به آزادی مطلق جنسی در میان زنان شوهر دار و مردان همسردار تشویق و ترغیب میکند!
پس از این سخنان , بنا به نقشه از قبل آماده شده , به اشاره قره العین پرده به کنار می رود و او بدون حجاب و در حالی که خود را آرایش کرده است یکباره به میان مردان حاضر در مجلس ظاهر میشود!
پیروان بابیه پس از مشاهده این صحنه , تکان می خورند.گروهی که آثاری از ایمان و پاکی در دل داشتند و از بینش و هوشیاری بهره میبردند , به سرعت دریافتند که آن سخنان و این هرزگی و لاقیدی برای چیست و چه فتنه هایی علیه اسلام در حال شکل گیری است . به همین دلیل از آن مجلس خارج شدند و دین به دنیای سر سپردگان استعمار نفروختند. اما گروهی دیگر که تمایل و اشتیاق به فساد و هرزگی و بی بند و باری جنسی آرام و قرار شان را ربوده بود , در این دام بزرگ گرفتار آمدند و بر یاوه ها و عقاید و افکار کفرآمیز و به هم بافته این زن هرزه و فاسد تن در دادند , زیرا این عقاید و باورها , میدان را برای شهوت گرایی ها و فساد گستری های آنان باز و آماده میکرد!
پس از این زمینه سازی ها , ارودگاه بدشت به مرکز روابط نامشروع و زنا و فحشا و خوشگذرانی تبدیل میشود و بابیان باهم می آمیزند و به حرکات زشت و خلاف عقل و شرع مبادرت می ورزند.
ساکنان « بدشت » پس از اطلاع از فساد کاری پیروان بابیه , بر آنان میشورند و قره العین و طرفدارانش را پس از ۳۲ روز سکونت در آن منطقه مجبور به خروج می نماید.
فساد و بی بند و باری و زیر پا گذاشتن احکام اسلام در اردوگاه بدشت آنچنان آشکار و غیر قابل انکار است که حتی در آثار خود بابیان نیز به آن اشاره شده است , همچنین بسیاری از پیروان بابیه در شهرهای ایران از جمله مراغه , پس از اطلاع از این وقایع , از این دین ساختگی خارج شدند و به دامان اسلام بازگشت نمودند. ولی « قره العین » برای طرفداران آزادی های جنسی لجام گسیخته غربی و هر انسان متمایل به فسق و فجور و معصیت و گناه , یک « الگو » باقی ماند و همچنان که آغاز کننده فساد و هرزگی بود , تداوم دهنده این راه با ایجاد روابط نامشروع جنسی با مردان مختلف نیز محسوب میشود.
در مبحث بعدی تحت عنوان « پرده هایی از یک خیمه شب بازی فرهنگی » درباره یکسان بودن « اسلام شناسی انگلیسی » با « اسلام شناسی بابیگری » برای تولید توجیهات مشترک به منظور ایجاد پشتوانه های اعتقادی ساختگی و استعماری برای ممنوعیت حجاب و اشاعه ابتذال سخن خواهیم گفت .
برگرفته از روزنامه جمهوری اسلامی
پاورقی :
۱ ـ خاطرات همفر , جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی , ترجمه دکتر محسن مویدی , انتشارات امیر کبیر , ص ۸۴
۲ ـ بررسی جامعه شناسی یک انقلاب یا سال پنجم انقلاب الجزایر , فرانتس فانون , انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی , ص ۳۶
۳ ـ همان منبع , ص ۴۳
۴ ـ همان منبع , ص ۴۴
۵ ـ بهائیت در ایران , دکتر زاهد زاهدانی , مرکز اسناد انقلاب اسلامی , ص ۱۸۳
۶ ـ « بدشت » در تقسیمات کشوری امروز از دهستان « زیراسناق » که از توابع « شاهرود » میباشد , به شمار می رود.
۷ ـ تاریخ جامع بهائیت , بهرام افراسیابی , انتشارات سخن , ص ۱۱۴
قره العین خطاب به پیروان بابیگری چنین میگوید : ای اصحاب , این روزگار از ایام فترت شمرده میشود. امروز تکالیف شرعیه یکباره ساقط است و این صوم (روزه ) و صلوه (نماز) کاری بیهوده است … پس , زحمت بیهوده بر خویش روا ندارید و زنان خود را در مضاجعت (همخوابگی و هم بستری ) , طریق مشارکت ! بسپارید!
وزارت مستعمرات انگلیس خطاب به یکی از جاسوسان خود در کشورهای اسلامی : در مسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر , مشتاق شوند… پس از آن که حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت , وظیفه ماموران ماست که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و به این وسیله فساد را در جوامع اسلامیگسترش دهند.
قدرتهای استعماری برای مبارزه با حجاب و ترویج فساد و آزادی جنسی در جوامع اسلامی , زنان منع حجاب شده و فاسد « نمونه ای » و « الگویی » به وجود می آوردند و توسط آنان به فرهنگ سازی های باطل برای ترغیب زنان مسلمان به رها کردن پوشش اسلامی و گرایش به فساد می پرداختند. « قره العین » یکی از مصادیق عینی زنان نمونه ای و الگویی استعمار برای نفی حجاب و ترویج فساد به شمار می رود.
زیرنویس عکس : تصویری از « قره العین » , زن فاسد و ملعبه دست عوامل استعمار و مامور به تبلیغ و ترویج بی حجابی و گسترش آزادی جنسی در ایران