حقوق مردم در کلام امام سجاد (ع)

از امامان خود چه می دانیم؟ درباره آنها چه آموخته ایم و چه آموزش داده ایم؟
در بررسی منصفافه در می‌یابیم که دانسته های ما درباره ائمه (ع) اطلاعاتی تاریخی است:‌ نام، کنیه، لقب، نام پدر و مادر، نام فرزندان، تاریخ و محل تولد، تاریخ و محل وفات، مدفن و نحوه شهادت، نام خلفا و سلاطین معاصر ایشان، فضائل و مناقب و احیانا چند تذکر اخلاقی. حال آنکه آشنایی با امامان به عنوان اسوه های زندگی و کارشناسان معصوم وحی که گفتار و کردارشان حجت شرعی است به اطلاعاتی فراتر و عمیق تر محتاج است.
امامان در مواجهه با مسائل عصر خود شیوه خاصی داشته‌اند و برای راهنمایی پیروانشان خطبه هایی ایراد کرده، نامه هایی نوشته، کلمات حکمت آمیزی ابراز کرده‌اند. واضح است که بخشی از آن اعمال و اقوال ناظر به شرایط خاص زمانی و مکانی ایشان است و به تاریخ پیوسته است. از این بخش شیوه های خاص مواجهه امامان با وقایع مختلف قابل استخراج است این شیوه ها لزوما وابسته به گذشته نیست و می تواند عام باشد. به علاوه در میراث علمی امامان بخشی فراتر از شرایط خاص زمانی و مکانی است و ارائه کننده قواعد عمومی واصول کلی در زمینه اعتقادات، اخلاق و جنبه های مختلف شریعت است. برای اقتدا به یک اسوه می‌باید آن شیوه های عام و این قواعد و اصول کلی را آموخت و به کار بست. بدون اطلاع از این قواعد و اصول، اقتدا به ایشان و پیروی از آنها در حد یک ادعا باقی می ماند.

  وقتی نمی دانیم امامان چه ضوابط و قواعدی در برخورد با جنبه های مختلف زندگی ارائه کرده‌اند و با مسائل گوناگون عصر خود با چه شیوه هایی مواجه شده‌اند تشیع ما در یک احساس، عاطفه و شوری بی شعور باقی می ماند. با چنین سطح نازل معرفتی اگر سمت و سوی زندگی فردی و اجتماعی ما با سمت و سوی امامانی که دوستشان داریم در تناقض باشد نباید تعجب کرد. یکی از رازهای عقب ماندگی فردی و اجتماعی ما جهل به منش و روش پیشوایانمان است.
یکی از امامانی که به شدت در حق او جفا شده و پیروانش از عمق تعالیم او غافلند امام سجاد علی بن الحسین (ع) است. در تعالیم امام زین العابدین (ع) (۹۴-۴۸ هجری) از دو زاویه می توان مطالعه کرد. یکی سیره عملی و دیگری آثار علمی‌به جا مانده. میراث علمی امام سجاد (ع) نیز به سه بخش مجزا قابل تقسیم است:

۱ – ادعیه امام سجاد (ع) و یا به قول روانشاد دکترشریعتی امام سجاد “زیباترین روح پرستنده” است. دعای ابوحمزه ثمالی نمونه أی از دعاهای این امام همام است. بخشی از ادعیه امام علی بن الحسین(ع)‌ در “صحیفه سجادیه” گرد آوری شده است.

۳ – رساله حقوق
که موضوع بحث این مقاله است.

۲ – روایات امام زین العابدین که غالبا تعالیم اخلاقی است. در این مجال به مطالعه و بررسی رساله حقوق امام سجاد که در حقیقت نامه ایشان به یکی از یارانشان است می پردازیم. و به عنوان نمونه بخش حقوق اساسی رساله یعنی حقوق سلطان و مردم بر یکدیگر را مورد تحلیل قرار خواهیم داد. تحلیل انتقادی میراث علمی امامان (ع) کوششی است برای احیای راه و روش آن اسوه های جاوید. حقوق مورد بحث در این دو منبع پنجاه و یک حق است و رساله منقول شیخ صدوق به ویژه نسخه خصال به عنوان متن اصح انتخاب می‌شود.
رساله حقوق با این عبارت آغاز می‌شود: “بدان که خداوند عز وجل را بر تو حق هاست. که ترا فرا گرفته است. در هر جنبشی و آرامشی، یا حالتی یا در هر جایی که در آن فرود آیی، یا در هر عضوی که آن را بگردانی، یا در هر ابزاری که در آن تصرف کنی. پس بزرگترین حقهای خداوند تبارک و تعالی بر تو آن است که برای خود واجب ساخته که آن اصل حقهاست. پس آنچه بر تو برای خودت واجب ساخته، از سر تا به پاست. با اندامهای گوناگونی که تو داری.” پنجاه و یک حق مورد بحث رساله به ترتیب زیر طبقه بندی شده است:
اول: حق خداوند (حق ۱)
دوم: حق نفس و حقوق اعضای بدن: زبان، گوش، چشم، دست، پا، شکم، عورت . (حقوق ۲ تا ۹)
سوم: حق افعال عبادی: نماز، حج، روزه، صدقه، قربانی (حقوق ۱۰ تا ۱۴)
چهارم: حقوق رعایا: سلطان، معلم، مالک، رعیت، متعلم، ‌همسر، ‌مملوک (حقوق ۱۵ تا ۲۱)
پنجم: حقوق رحم: مادر، پدر، فرزند، برادر (حقوق ۲۲ تا ۲۵)
ششم: حقوق دیگران: مولی، بنده، نیکوکار، مؤذن، پیش نماز، همنشین، همسایه، رفیق، شریک، وام خواه، معاشر، آنکه بر تو ادعایی دارد، آنکه تو بر او ادعایی داری، مستشیر، مشیر، مستنصح، ناصح، کبیر، صغیر، سائل، مسؤول، کسی که ترا مسرور کند، آنکه به تو بد کند، هم دینان و اهل ذمه. (حقوق ۲۶ تا ۳۴ و ۳۶ تا ۵۱)
هفتم: حق مال (حق ۳۵) مراد از "حق" در رساله حقوق: حق از واژه های سهل و ممتنع است. هر کسی آن را به کار می‌برد و معنای آن را نیز در می‌یابد اما تعریف آن به غایت دشوار است به علاوه مراجعه به موارد استعمال آن در قرآن و روایات از یک سو و متون فلسفی، کلامی، اخلاقی، و فقهی از سوی دیگر و نیز در علم حقوق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست نشان می دهد که حق معانی و اصطلاحات مختلفی دارد. تمیز این معانی و توجه به تفاوت این اصطلاحات برای رهایی از خلط معنی و اشتراک لفظی ضروری است. حق (و جمع آن حقوق) در پنج معنی و اصطلاح مختلف در علوم و متون یاد شده استعمال شده که عبارتند از:
– حق در اصل به معنای مطابقت و موافقت است، حق نقیض باطل، ضلال وغی است و به معانی موجود ثابت و صادق به کار رفته است و یکی از اسمای حسنای خداوند "حق تعالی" است. حق در این معنی به صورت غیر اضافی استعمال می‌شود و صفت اعتقاد، قول و فعل واقع می‌شود. حق به این معنی در لسان قرآن کریم و متون فلسفی و کلامی فراوان استعمال شده است. لا تلبسوا الحق بالباطل (بقره/۲۶). انا ارسلناک بالحق (بقره /۱۱۹) الحق من ربک (بقره/۲۴۷). الوزن یومئذ الحق (اعراف/۸) فذلکم الله ربکم الحق (یونس/۳۲). خلق السموات والارض بالحق (جاثیه /۲۲).
– حق در معانی دوم تا پنجم همواره به صورت اضافی استعمال می‌شود و حق مضاف است. در دومین معنی حق همواره به خداوند اضافه شد ه است: حق الله، "حقوق الله یعنی واجب، لازم" در این اضافه، خداوند جاعل حق است، حق الله یعنی آنچه از جانب خدا جعل شده و عمل به آن لازم شده و مترادف با حکم الله، تکلیف الهی وظیفه الهی است. مثلا حق مادر یعنی وظایفی که خداوند نسبت به مادر انسان تعیین کرده است، حق مال یعنی تکلیفی که خداوند نسبت به ما یملک انسان مقرر کرده است در این معنا واژه حق به دارنده حق توجه دارد و حذف آن و جایگزینی "حکم الهی" به جای آن هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند. حق الله به این معنا در روایات و متون اخلاقی فراوان استعمال شده است.
– حق الله و حق الناس. خمس، زکات، اوقاف عامه و حد زنا و لواط از مثال های "حق الله" و در مقابل اموری از قبیل نکاح، طلاق، قصاص، دین، قرض، غصب، وکالت، نسب و وصیت "حق الناس" محسوب می‌شوند. حق به این معنا اصطلاح خاص فقهی در ابواب قضا، شهادت و حدود است. حق الناس یعنی آنچه از جانب خداوند برای مردم جعل شده است و امر آن در چارچوب شرع بدست مردم سپرده شده است. حق چه در حق الله و چه در حق الناس آن بخشی از احکام شرعی است که زیر پا گذاشتن آن شرعا جرم محسوب می‌شود و مجازات دنیوی در پی دارد. حال آنکه حق در معنای دوم چنین التزامی‌به دنبال نداشت به عبارت دیگر حق در معنای سوم (حق الله و حق الناس) حیثیتی حقوقی (به معنای مصطلح در علم حقوق) دارد و در موازین اخلاقی خلاصه نمی‌شود. این دو از اصطلاحات حقوقی جزایی در اسلام هستند و از اعتباریات و مجعولات شرعی و به عبارت دیگر از "احکام شرعیه" به حساب می آیند.
– حق در مقابل حکم، حق به این معنی اصطلاحی فقهی است و در ابواب معاملات استعمال می‌شود. حق مالکیت، ‌ حق حضانت، حق شفعه، حق خیار، حق اولویت از مثال های این معنی از حق به حساب می آیند. حق در این معنا سه ویژگی دارد: اول، قابل استفاده است، دوم، قابل انتقال است. سوم، قابل توریث است، حال آنکه حکم وضعی نه قابل اسقاط است، ‌نه قابل انتقال و نه قابل به ارث گذاشتن. حق به این معنی نوعی مجعول شرعی است و اضافه آن همواره اضافه بیانی است یعنی حقی که جنس آن ملکیت یا حضانت است. {mospagebreak}
– حق در مقابل تکلیف. حق حیات، حق مقاومت در مقابل ظلم، حق مساوات در برابر قانون، حق تصرف و تعیین سرنوشت، حق انتخاب عقیده و دین، حق برخورداری از دادرسی عادلانه، حق انتخاب شغل ومسکن، حق امنیت، حق آزادی، حق تأمین اجتماعی از جمله مصادیق حق به معنای پنجم است. این حقوق در آغاز به عنوان حقوق فطری یا حقوق طبیعی معرفی می‌شدند. اما به تدریج ماهیتی کاملا عرفی، وضعی و قراردادی یافت و از لوازم انسان از حیث انسان بودن او شمرده شد. این حقوق فراتر از عقیده، دین و ایدئولوژی خاصی تعریف می‌شود. منشاء این حقوق بشری و قراردادهای انسانی است. وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی زاییده حقوق است. هیچ مقام و قانونی نمی تواند این حقوق را از انسان سلب کند. مراد از حق (به این معنی) اموری است که حداقل یک زندگی سالم انسانی را ممکن می سازد. اموری که اگر از سوی کسی زیر پا گذاشته شد"جرم" محسوب می‌شود و می توان از متجاوز به این حریم به دادگاه شکایت کرد نه اینکه ناقض حق تنها مرتکب معصیت دینی شده باشد و در آخرت مؤاخذه شود. مجموعه این حقها "علم حقوق" را شکل می دهد که با علم اخلاق مرز مشخصی دارد. زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی لزوما مجازات دنیوی در پی ندارد. حال آنکه نقض حقوق جرم است و مستوجب مجازات دنیوی است. هر گاه در علم حقوق، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست از "حق" بحث می‌شود مراد این معنای پنجم است. مراد از حق در حقوق بشر نیز همین معناست. حق (به این معنا) در متون دینی به کار نرفته است، اما با عنایت به اینکه اکثر حقوق یاد شده نه تنها با تعالیم اسلامی منافاتی نداشته بلکه در راستای اهداف متعالی دین نیز قرار گرفته وعقلایی هستند و می توانند در زمره امضائیات دین به حساب آیند. ریشه الهی قائل شدن برای حقوق بشر نه تنها از قدر و قیمت این حقوق نمی‌کاهد بلکه بر عکس ضمانت اجرایی آن را بیشتر می‌کند، چرا که با ضمیمه شدن عقاب اخروی به مجازات دنیوی برای ناقض و ثواب اخروی به پاداش دنیوی برای رعایت کننده آنها پشتوانه این حقوق مضاعف می‌شود. اکنون نوبت پاسخگویی به سؤال اصلی این بخش رسیده است: مراد از "حق" در رساله حقوق امام سجاد (ع) چیست؟ کدامیک از معانی پنجگانه حق مورد نظر امام زین العابدین (ع) بوده است؟ مراد امام سجاد (ع) از حق، حق به معنای دوم است. حقوق الهی در این رساله یعنی احکام، وظایف و تکالیف الهی و آنچه از جانب خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان واجب شده است. این رساله در بردارنده وظایف شرعی یک مؤمن نسبت به خداوند، اعضاء، اعمال، اقربا، اصناف اجتماعی و مال خود است واژه حق را در رساله می توان بدون هیچ اشکالی به حکم، یا وظیفه یا تکلیف تبدیل کرد. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست، بلکه احکام غیر الزامی (استحبابی) را نیز در بر می‌گیرد. حقوق مورد بحث رساله به احکامی‌که نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) بوده، یا نیازمند اجرای حد و تعزیر دنیوی باشد، منحصر نمی‌شود بلکه رساله حقوق در بردارنده "وظایف اخلاقی" یک مؤمن و تکیه بر این نکته است که صبغه غالب رساله فقهی نه حقوقی که اخلاقی- تربیتی است. حقوق و وظایف اخلاقی مورد نظر رساله به طور پراکنده در روایات دیگر معصومان مورد بحث قرار گرفته، اما گرد آوری و بیان مضبوط و مرتب این حقوق در یک رساله مستقل بی سابقه است. با توجه به نقش کارساز و تعیین کننده ضوابط اخلاقی در جامعه دینی، رساله حقوق می تواند در تکوین وجدان اخلاقی جامعه مذهبی سهمی‌به سزا داشته باشد. مطمئن باشیم بدون رعایت ظرائف مطرح شده در رساله حقوق امام سجاد (ع)‌ هرگز نمی توانیم شاهد جامعه أی پیامبر پسند باشیم. اگر جامعه خود را در رعایت حقوق پنجاه گانه امام سجاد بیگانه و غریب بیابیم، اطمینان داشته باشیم تنها در نام و ظاهر مسلمان و شیعه ایم به فرموده امام سجاد (ع): "الا وان ابغض الناس الی الله من یقتدی بسنته امام و لا یقتدی بعمله" آگاه باشید مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که به سنت امامی اقتدا می‌کند بی آنکه به عملش اقتدا کرده باشد. حقوق سلطان و مردم در رساله حقوق از جمله حقوق مورد بحث در رساله حقوق متقابل سلطان مردم است : "حق فرمانروا این است که بدانی تو وسیله آزمایش او هستی و او با قدرتی که خدا به او داده است آزموده می‌شود، و بر تو است که خود را گرفتار خشم او نسازی، و بدست خود او را به هلاکت نیندازی و در بدی که به تو می‌کند، شریک او نشوی" . " اما حق رعیت هایی که تو بر آنان سلطه داری، این است که بدانی آنان به خاطر ناتوانی خود و قدرت تو رعیت تواند. پس واجب است که با آنان به عدالت رفتار کنی، و برای ایشان پدری مهربان باشی و نادانیشان را ببخشی و در کیفر شان شتاب نکنی و قدرتی را که خداوند بتو عطا فرموده سپاس گویی." سلطان مورد بحث رساله حقوق منحصر به امام معصوم و حاکم عادل نیست، سلطانی که نباید خود را در معرض خشم او قرار داد، حکمرانان و رهبران متعارف جوامع هستند. به عبارتی دیگر امام سجاد (ع) واقع بینانه به فرمانروایان نگریسته نه آرمانی و ایده آلی. در زمینه حقوق سلطان بر رعیت (وظایف اخلاقی مردم نسبت به فرمانروایان) دو نکته مطرح شده است: ۱- مردم وسیله آزمایش فرمانروایان هستند. رهبران با قدرتی که در اختیار دارند آزموده می‌شوند؛ نهایت نادانی است که کسی به ابزار آزمایش فریفته شود. ۲- مردم حتی الامکان خود را گرفتار غضب فرمانروایان نکنند، چرا که مخالفت با رهبران غالبا به محرومیت مردم از حقوق و مزایای اجتماعی می انجامد این نیز توصیه ای واقع بینانه به غالب مردمی است که تاب تحمل شدائد و مشکلات را ندارند. اما در معرض غضب سلطان قرار ندادن مساوی مماشات با سیاست های نادرست و انفعالی در مقابل ظلم نیست. مبارزه منفی و تقیه نیز با توصیه اخلاقی یاد شده قابل جمع است. بعلاوه اگر مسیر حکومت به بیراهه باطل افتاد وظیفه عالمان دین و مصلحان همان است که پدر بزرگوار امام سجاد (ع)‌ اعلام کرد و عمل کرد. اما در زمینه حق رعیت بر سلطان (وظائف فرمانروایان نسبت به مردم) این نکات از رساله به دست می آید: ۱- اینکه تو سلطانی و آنان رعیت واین ناشی از "زور" و سلطه تو است، نه لزوما لیاقت و فضل تو و بی کفایتی آنان. هر قدرت و قوتی به صورت تکوینی از خداوند است، خدا را بر این عطا سپاس گو. واضح است که مراد این نیست که قدرت هر جائر و ستمگری تشریعا از خداست تا به جبر و توجیه ظلم منجر شود. ۲- فرمانروا موظف است با مردم خود با عدالت رفتار کند. که "العدل اساس الحکم" عدالت مبنای کشور داری است. ۳- فرمانروا می‌باید برای مردم به مثابه پدری مهربان باشد. ازخطاهای آنان در گذرد و در مجازاتشان شتاب نکند. نسبت به مردم سعه صدر داشته باشد و اهل مدارا و گذشت باشد و از سیاست های خشن بپرهیزد. مقایسه این بخش از رساله حقوق با حقوق متقابل والی و رعیت درخطبه های ۳۴ و ۲۱۶ نهج البلاغه نشان می دهد که در رساله حقوق تنها بخشی از این حقوق متقابل – و نه همه حقوق ملت بر دولت و دولت بر ملت و نه اهم آنها – به تناسب شرایط خاص زمان و مخاطب مورد بحث قرار گرفته است.

خلاصه بحث:
۱. میراث علمی امام علی بن الحسین (ع) بر سه قسم است:
الف- ادعیه به ویژه در صحیفه سجادیه؛
ب- رساله حقوق؛
ج- دیگر روایات که غالبا تعالیم اخلاقی است.

۲. متن رساله حقوق در تحف العقول شرح و بسط بیشتری دارد و صحیح ترین نسخ رساله حقوق، منقولات شیخ صدوق به ویژه نسخه خصال است.

۳. در رساله حقوق، پنجاه و یک حق الهی در هفت دسته طبقه بندی شده است.
اول: حق خداوند،
دوم: حق نفس و اعضای بدن،
سوم: حق افعال عبادی،
چهارم: حق سائسان و رعایا،
پنجم: حقوق خویشاوندان،
ششم: حقوق برخی اصناف اجتماعی،
هفتم: حق مالی.

۴. در آیات و روایات و علوم دینی (فلسفه کلام، اخلاق و فقه) و نیز برخی علوم انسانی حق به پنج معنی و اصطلاح مختلف به کار رفته است.
اول: حق به معنای موجود، ثابت و صادق، نقیض باطل (اصطلاح قرآنی، فلسفی و کلامی)
دوم: حق الله مرادف حکم الله به معنای تکلیف الهی و وظیفه اخلاقی انسان اعم از الزامی و غیر الزامی (اصطلاح روایی) سوم: حق الله و حق الناس، اصطلاح حقوق جزایی اسلام در ابواب فقهی قضا، شهادات و حدود.
چهارم: حق در مقابل حکم اصطلاح خاص فقهی در ابواب معاملات با سه ویژگی قابلیت اسقاط، انتقال و توریث.
پنجم: حق در مقابل تکلیف، اصطلاح رایج در علوم انسانی و حقوق بشر، آنچه از لوازم انسانیت انسان است و زیر پا گذاشتن آنها جرم محسوب می‌شود و رعایت آنها حداقل شرایط یک زندگی سالم اجتماعی است.

۵. مراد از حق در رساله حقوق معنای دوم حق است. یعنی احکام و وظایفی که از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان جعل شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احکام استحبابی نیز می‌شود. به علاوه این حقوق منحصر به احکامی نیست که نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلکه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یک مؤمن است.

۶. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است نه همه حقوق و وظایف و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده نه لزوما همه ابعاد هر حق و وظیفه.

۷. با توجه به نقش کارساز و تعیین کننده معیارها و ضوابط اخلاقی در جامعه دینی، رساله حقوق امام سجاد (ع) در تکوین وجدان اخلاقی جامعه مذهبی می تواند سهمی‌بسزا داشته باشد.

۸. از جمله حقوق مطرح شده در رساله حقوق، حق سلطان بر مردم و مردم بر سلطان است. سلطان مورد بحث رساله، حکمران متعارف جوامع است نه لزوما امام معصوم و حاکم عادل. به دو مورد از حقوق سلطان بر مردم اشاره شده، یکی: مردم وسیله آزمایش فرمانروایان هستند و دیگر اینکه مردم نباید خود را گرفتار خشم فرمانروایان کنند. از جمله حقوق مردم بر سلطان: یکی اینکه سلطان موظف است عدالت پیشه کند و دیگر آنکه نسبت به مردم همچون پدری مهربان نسبت به فرزندان خود باشد.

۹. حقوق سلطان و رعیت در رساله حقوق در مقایسه با حقوق مشابه در نهج البلاغه و دیگر متون دینی، بخشی از این حقوق متقابل است نه حتی اهم آن که به تناسب شرایط زمان و مخاطب مطرح شده است.

 

Check Also

چند حکایت خواندنی از زندگانی امام باقر علیه السلام

سلمي كنيز امام باقر ـ عليه السلام ـ مي گويد: هر وقت بعضي از برادران حضرت به عنوان ميهمان به محضر آن بزرگوار شرفياب مي شدند امام ـ عليه السلام ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *