آموزه‌های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه(ع)-۳

وفای به عهد

محمدتقی عبدوس-محمدمحمدی اشتهاردی 

 اشاره:
در مضامین مختلفی از معارف امامت، امامان معصوم(ع) به کشتی روان در میان امواج بی‌امان دریا، تشبیه شده‌اند که هرکس سوار بر آن شد، نجات یافت و هرکس آن را ترک گفت، غرق گردید؛ آن‌که از آن‌ها پیشی گرفت، از مرز دین خارج گردید و آن‌که از آن‌ها عقب ماند نابود شد؛ و آن‌که دوش به دوش ایشان حرکت کرد، به آنان پیوست و همراهشان خواهد بود.
در سخنان مختلفی از امامان(ع)، پیدایش مأمومان منتظر، مقدمه ظهور امام زمان(ع) معرفی شده است. و بی‌تردید، اقتدای کامل به صاحبان این مکتب، قبل از شناخت شیوه زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممکن نیست.
در قسمت گذشته این نوشتار، به بیان موضوع «عزت نفس» در زندگانی ائمه اطهار(ع) پرداختیم، در این قسمت به بررسی آموزه «وفای به عهد» در رفتار آن اسوه‌های حیات می‌پردازیم.

معنا و اقسام عهد
واژه «عهد» که در فارسی به آن پیمان، قول و وعده می‌گویند، نوعی قرارداد است که بین دو نفر، یا دو گروه، یا چند نفر و چند گروه، یا بین امّت و امام (به عنوان بیعت) بسته می‌شود که اگر به طور مشروع و صحیح باشد، حتماً باید به آن پای بند بود.
عهد و پیمان معنای وسیعی دارد و در وهله اول بر دو قسم است:
الف) عهد و پیمان با خدا؛
ب) عهد و پیمان با مردم.
عهد و پیمانی که شامل عهدهای سیاسی، تجاری، اخلاقی، حقوق و اجتماعی می‌شود؛ گاهی در سطح وسیع بین‌المللی است و گاهی به صورت بیعت است که هم سیاسی است و هم مذهبی، اجتماعی و حقوقی. گاهی عهد و پیمان در سطح کوچک‌تر بین دولت و پیمان‌کاران است و گاهی بسیار کوچک و به صورت عهد و پیمان بین دو نفر است؛ مانند این‌که با دوستمان عهد می‌کنیم که در ساعت معیّنی به مکان خاصی برویم. همه این موارد، در صورت مشروعیت آن، زیر پوشش اصل وفای به عهد قرار می‌گیرند.
وفای به وعده و عهد و پیمان هم‌چون شیرازه‌ای است که روابط اجتماعی، سیاسی و … را محکم نگه می‌دارد.
متأسفانه این اصل بزرگ، در جامعه ما کم رنگ و ضعیف شده، و بسیاری خیلی ساده و راحت به پیمان‌شکنی پرداخته، چنین خلاف بزرگی را یک امر عادی تلقّی می‌کنند؛ غافل از این‌که گناه بزرگی مرتکب شده‌اند.

اهمیّت وفاداری به عهد و پیمان با خدا
عهد و پیمان با خدا نیز از شاخه‌های مهم عهد و پیمان است و مانند نذر، مخالفت با آن از گناهان بزرگی است و کفّاره آن هم چون کفّاره روزه‌خوردن در ماه رمضان می‌باشد.
در قرآن، آنان که به عهد خود با خدا عمل نکردند؛ به عنوان منافق معرّفی شده‌اند:
فأعقبهم نفاقاً قلوبهم إلی یوم یلقونه بما أخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون؛ ۱
این پیمان شکنی، نفاق را در دل‌هایشان، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، برقرار ساخت. این به سبب آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و دروغ گفتند.
دامداری گوسفندهای خود را کنار درختی برد و خود به بالای آن رفت. باد شدیدی وزید، او خود را در خطر بسیار سخت دید. با خدا عهد کرد و گفت: خدایا اگر من به سلامتی از درخت پایین آیم، همه گوسفندانم را در راه تو صدقه می‌دهم.
سپس آرام آرام از شاخه‌های بالا به شاخه‌های پایین آمد و کمی احساس آرامش کرد، و گفت: خدایا! قیمت گوسفندها گران است و دلم نمی‌آید صدقه بدهم. اگر سالم به پایین آیم، پشم‌های آن‌ها را صدقه می‌دهم. از آنجا به قسمت پایین‌تر آمد، بیش‌تر احساس آرامش کرد و گفت: خدایا! اگر سالم به زمین برسم کشک‌های به دست آمده از آنها را صدقه می‌دهم. وقتی که پایین آمد و کاملاً احساس آرامش کرد، گفت: پشم چی؟ کشک چی؟ ولش کن هیچی! و این جمله به عنوان مثل در تاریخ باقی ماند.
خداوند می‌فرماید:
و أوفوا بعهدی أوف بعهدکم و إیای فارهبون؛ ۲
به پیمانی که با من بسته‌اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم، و تنها از من بترسید.

اهمیت وفای به عهد از دیدگاه قرآن
در قرآن، در آیات متعددی به وفای به عهد تأکید شده است که در این‌جا به عنوان نمونه، به ذکر چند آیه اکتفا می‌شود:
۱. قرآن در بیان شمارش نیکی و نیکان می‌فرماید:
والموفون بعهدهم  إذا عاهدوا؛ ۳
آنان کسانی هستند که به عهد خود، هنگامی‌که عهد می‌بندند وفا می‌کنند.
۲. نیز در قرآن می‌خوانیم:
یا أیهّا الّذین آمنوا أوفوا بالعقود؛ ۴
ای ایمان آورندگان! به قرار دادها و عهدهای خود وفا کنید.
۳. قرآن در وصف مؤمنان رستگار می‌فرماید:
والذّین هم لأماناتهم و عهدهم راعون؛ ۵
آنان امانت‌ها و عهد خود را رعایت می‌کنند.
۴. نیز در قرآن می‌خوانیم:
و أوفوا بالعهد إن العهد کان عنه مسئولا؛ ۶
و به عهد (خود) وفا کنید، که (در روز قیامت) از عهد، سؤال می‌شود.
۵. خداوند در قرآن حضرت اسماعیل(ع) را به سبب آن که در وفای به عهد، راستگو و جدی بود ستود و فرمود:
إنّه کان صادق الوعد؛ ۷
همانا اسماعیل در وعده‌هایش راستگو بود.
۶. نیز در قرآن می‌خوانیم:
و لا تکونوا کالّتی نقضت غزلها من بعد قوّه…؛ ۸
و همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشم‌های تابیده خود را پس از استحکام، باز می‌کند!
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه فرمود: «زنی به نام ریطه از قبیله بنی تیم که احمق و سبک مغز بود، نخ‌هایی از مو را می‌تابید و وقتی که به پایان می‌رسید، تابیده‌هایش را باز می‌کرد. سپس دوباره به تابیدن آنها می‌پرداخت! خداوند متعال آنان را که عهد شکن هستند، به چنین زن سبک مغزی تشبیه نموده است.
از مجموع این آیات فهمیده می‌شود که وفای به عهد در اسلام، اصلی استوار و دستوری محکم و ارزشمند است و سفارش شده است مسلمانان به آن وفا کنند، چون اگر عهد بشکنند، از صف نیکان و مؤمنان رستگار خارج می‌شوند.

اهمیت وفای به عهد در گفتار امامان(ع)
امامان(ع) با صدها گفتار، پیروان خود را با تأکیدهای فراوان به وفای به عهد دعوت کرده‌اند، و شاید بتوان گفت به کمتر چیزی مانند رعایت عهد و پیمان، تأکید نموده‌اند. در اینجا چند حدیث را در این باره می‌آوریم:
۱. حضرت علی(ع) فرمودند:
إن العهود قلائد فی الأعناق إلی یوم القیامه، فمن وصلها وصله الله، و من نقضها خذله الله؛ ۹
همانا عهدها و پیمان‌ها، گردن‌بندهایی در گردن‌ها هستند تا روز قیامت. کسی که پیوند آنها را نگه‌دارد (و وفای به عهد کند) خداوند او را به مقصود می‌رساند، و کسی که آن عهدها را بشکند، خداوند او را به خودش وامی‌گذارد.
۲. نیز فرموده‌اند:
إذا نقضوا العهد سلّط الله علیهم عدوّهم؛ ۱۰
هرگاه مردم، پیمان‌شکنی کنند، خداوند دشمنان را بر آنان مسلط کند.
۳. رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:
لا دین لمن لا عهد له؛ ۱۱
آن‌که وفا ندارد، دین ندارد.
۴. امام صادق(ع) فرمودند:
عده المؤمن أخاه نذر لاکفاره له، فمن أخلف فبخلف الله بدأ، و لمقته تعرّض؛ ۱۲
وعده مؤمن به برادر دینیش همچون نذر است که کفّاره ندارد و کسی که به آن وفا نکند، به مخالفت با وعده خدا برخاسته و خود را در معرض غضب خدا قرار داده است.
۵. حضرت رضا(ع) فرمودند:
إنّا أهل بیت نری مَا وَعَدْنَا علینا دَیْناً کما صنعَ رَسولُ‌الله؛ ۱۳
ما خاندانی هستیم که وعده‌های خود را، قرضی برگردن خود می‌بینیم، چنان‌که رسول خدا(ص) چنین بود.
۶. حضرت زینب(س) در سرزنش مردم بی‌وفا و بیعت‌شکن کوفه، در قسمتی از خطبه‌اش چنین فرمودند:
إنّما مَثَلُکُم کمثل الّتی نقضت غَزْلَها من بعد قوّهٍ أنکاثا تتّخذون أیْمانکم دخلاً بینکم؛ ۱۴
شما همانند آن زنی هستید که رشته‌های خود را پس از تابیدن باز می‌کرد، و سوگند و پیمان خود را وسیله خیانت و فساد قرار می‌دهید.
۷. امام صادق(ع) فرمودند:
ثلاثهٌ لاعذَر لأحدٍ فیها: أداءُ الأمانه إلی البرّ و الفاجر، و الوفاء بالعهد للبرّ و الفاجر، و برُّ الولدین برّین کانا أو فاجرین؛ ۱۵
سه کار است که برای هیچ کس در مورد آن، عذر و بهانه پذیرفته نخواهد بود: دادن امانت به صاحبش، خواه نیکوکار باشد یا بدکار؛ وفای به عهد، خواه آن عهد با شخص نیکوکاری باشد یا شخص بدکاری و نیکی به پدر و مادر، خواه آنان نیکوکار باشند یا بدکار.
نمونه‌ها
برای تکمیل این بحث، به چند نمونه از سیره عملی پیامبر(ص) و امامان(ع) در خصوصِ عهد و پیمان و وفای به آن اشاره می‌کنیم:
نمونه اوّل: عمّار یاسر می‌گوید: قبل از آن‌که حضرت محمد(ص) به پیامبری برسد، مدّتی گوسفندان مردم مکّه را برای چراندن به دامنه کوه و دشت می‌برد، من نیز در همان عصر، چوپان بودم. روزی با آن حضرت عهد کردیم که فردای آن روز، با هم، گوسفندهایمان را به علف‌زار بین دو کوه ببریم. فردای آن روز من دیر کردم و وقتی که رسیدم دیدم محمد(ص) گوسفندانش را به علف‌زار رسانده، ولی آنها را از چریدن در آن علف‌زار باز می‌دارد. عرض کردم: چرا گوسفندان را از آن سرزمین باز می‌داری؟ فرمودند:
إنّی کنت واعدْتک فکرهتُ أن أرعی قبلک؛ ۱۶
من با تو عهد و پیمان بسته بودم که با هم به آن علف‌زار برویم. دوست نداشتم گوسفندانم را از قبل از رسیدن تو به چراگاه ببرم.
نمونه دوم: رسول خدا(ص) همراه مردی بودند، و آن مرد خواست به جایی برود. رسول خدا(ص) کنار سنگی توقّف نمود و به او فرمودند: «من همین‌جا هستم تا بیایی.» آن مرد رفت و نیامد. نور خورشید بالا آمده بود و به‌طور مستقیم بر چهره مبارکش می‌تابید. اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا(ص) از این‌جا به سایه بروید. آن حضرت در پاسخ فرمودند:
قد وَعَدْتُه إلی هَهنُا؛ ۱۷
من با او عهد کرده‌ام که همین‌جا بیاید.
نمونه سوم: رسول خدا(ص) وعده‌هایی به مردم داده، ولی بر اثر بروز حوادث نتوانسته بودند به آنها وفا کنند آن حضرت هنگام رحلت، حضرت علی(ع) را به حضور طلبیدند، و چنین وصیّت کردند:
یا أخی! تقبل وصیّتی و تنجز عدّتی و تقضی عنّی دینی؛ ۱۸
ای برادرم! وصیّتم را بپذیر، و به وعده‌هایم وفا کن، و قرض‌هایم را بپرداز.
علی(ع) عرض کرد: «وصیّت را انجام می‌دهم».
نمونه چهارم: هنگامی‌که آتش بس تحمیلی بین امام حسن(ع) و معاویه برقرار شد، امام حسن(ع) به این پیمان و قرارداد وفا کردند. امام حسین(ع) نیز تا معاویه زنده بود، به این قرار داد و پیمان‌نامه، احترام گذاشتند و برخلاف آن رفتار نکردند، با این‌که آن حضرت حدود ده سال بعد از امام حسن(ع) در عصر معاویه می‌زیستند.
عالم بزرگ شیخ مفید (م ۴۱۳ ق) می‌نویسد:
امام حسین(ع) پس از شهادت امام حسن(ع)، مردم را، به علّت تقیّه و پیمانی که با معاویه انجام شده بود به سوی امامت خود دعوت نمی‌کرد:
وألتزم الوفاء بها؛ ۱۹
امام حسین برخود لازم می‌دانست که به آن پیمان وفا کند.
نمونه پنجم: امام سجّاد(ع) از شخصی مطالبه ده‌هزار درهم قرض کردند، او گفت: در مقابل این پول و قرضی که می‌دهم، وثیقه (گرو) می‌خواهم.
امام سجاد(ع) نخی را از عبایشان جدا کردند و به او دادند و فرمودند: «این نخ پیش تو وثیقه باشد».
آن شخص از چنین وثیقه ناچیزی اظهار ناراحتی کرد.
امام سجاد(ع) فرمودند:
أنا أولی بالوفاء أم حاجب؟۲۰
آیا من به عهدی که می‌‌کنم با وفاتر هستم یا حاجب بن زراره؟
او گفت: شما با وفاتر هستی.
امام سجاد(ع) فرمودند: با این‌که حاجب بن زراره کافر بود، عهد او با وثیقه نهادن یک کمان چوبی کم ارزش در برابر صد درهم، پذیرفته شد، آیا عهد من با وثیقه قرار دادن یک نخ از عبایم، وفا نمی‌شود؟»
آن شخص قانع شد و ده‌هزار درهم به امام سجاد(ع) قرض داد و یک نخ از عبای آن حضرت را به عنوان وثیقه گرفت و در جعبه کوچکی نگه داشت.
مدّتی بعد وضع مالی امام رونق گرفت، آن حضرت پول طلبکار را نزدش برده، فرمودند:
«وثیقه را بده تا پولت را بدهم».
او عرض کرد:
وثیقه (نخ) را گم کرده‌ام.
امام سجاد(ع) فرمودند: «در این صورت مال خود را از من نگیر، آیا مثل من عهد خود را سبک می‌شمرد؟»
سرانجام وثیقه پیدا شد، امام سجاد(ع) آن را گرفتند و پول طلبکار را پرداختند.
در این ماجرا امام سجاد(ع) در اهمیت وفای به عهد سخن گفتند، و با این تعابیر، اصل وفای به عهد را از اصول قطعی در زندگی امامان(ع) معرّفی کردند:
أنا أولی بالوفاء؛
من به وفای بر عهد و پیمان از دیگران، برتر هستم.
أمثلی یستخفُّ بذمّته؛
آیا مثل من، عهد و پیمانش را سبک می‌شمرد.

ماهنامه موعود شماره ۵۵

پی‌نوشت:
٭ برگرفته از آموزه‌های اخلاقی ـ رفتاری امامان، محمدتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی.
۱. توبه(۹) آیه ۷۷. این آیه به دنبال عهدشکنی ثعلبه انصاری نازل شد. او با خدا عهد کرد اگر ثروتمند شود حقوق واجب آن را بپردازد ولی پس از آن‌که دارای گوسفندهای بسیار شد بخل ورزید و زکات آن‌ها را نداد.
۲. بقره (۲) آیه ۴۰.
۳. همان، آیه ۱۷۷.
۴. مائده (۵) آیه ۱۰.
۵. مؤمنون (۲۳) آیه ۸.
۶. اسراء  (17) آیه ۳۴.
۷. مریم (۱۹) آیه ۵۴.
۸. نحل (۱۶) آیه ۹۲؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج ۱، ص ۳۸۹ و تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۸۲.
۹. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۷، ص ۴۹.
۱۰. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۱۰۰، ص ۴۵.
۱۱. همو، همان، ج ۷۵، ص ۹۶.
۱۲. کلینی،   اصول کافی، ج ۲، ص ۳۶۳
۱۳. مجلسی، همان، ج ۷۵، ص ۹۷.
۱۴. محدث قمی، نفس المهموم، ص ۲۱۵.
۱۵. صدوق، خصال، ج۱، ص ۶۶.
۱۶. محدث قمی، کحل البصر، ص ۱۰۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۹۶.
۱۷. همو، همان، ج ۷۵، ص ۹۵.
۱۸. همو، همان، ص ۱۷۶.
۱۹. مفید،   الإرشاد، ص ۲۰۶.
۲۰. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص ۱۳۱

 

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *