اتّفاق مذاهب در موضوع موعود

1da6ae9af536c46ed4be09fa371eea84 - اتّفاق مذاهب در موضوع موعود

اهل سنّت نیز مانند شیعه می‌گویند: مهدی موعود(ع) فرزند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است و در سال ۲۵۵ ه‍ . ق. در شهر سامرّاء از مادری به نام نرجس متولّد شده است و در آخرالزّمان ظهور کرده و حکومت جهانی واحدی تشکیل خواهد داد.

در این مقاله در ضمن دو گفتار دو مطلب اساسی به اثبات می‌رسد: در گفتار اوّل اثبات می‌شود: مهدی موعود که آمدنش به طور متواتر از رسول الله(ص) نقل شده، فرزند نهم امام حسین و فرزند چهارم امام رضا و فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری(ع) است و یک شخص حقیقی و معلوم است.
در گفتار دوّم با بررسی اقوال تنی چند از بزرگان اهل سنّت که همه آنها ولادت امام زمان(ع) را نوشته و ولادت او را به طور قطع و یقین بیان داشته‌اند، معلوم می‌شود که شهرت عدم ولادت آن حضرت و نسبت مجهول بودنش بی اساس بوده است.
چنان‌که گفته شد همه مطالب بدون استثناء از کتب برادران اهل سنّت جمع آوری شده و نگارنده از این کار دو نظر داشته است یکی اینکه: برادران اهل سنّت موقع مطالعه آن عذری نیاورند و نگویند که این مطالب در کتاب‌های ما نیست، دیگر آنکه مطالعه‌کنندگان شیعه مذهب را سبب تحکیم اعتقاد باشد و بدانند آنچه که آنها عقیده دارند، مورد تصدیق اهل سنّت نیز می‌باشد. این مزیّت به نظر من سبب نزدیک شدن اهل سنّت و شیعه نسبت به یکدیگر خواهد گردید.

مهدی شخصی، نه مهدی نوعی
برادران اهل سنّت درباره مهدی موعود می‌گویند:
ما به مهدی نوعی عقیده داریم. به عبارت دیگر ما منکر موعود نیستیم. احادیثی که از رسول خدا(ص) درباره او صادر شده، مورد قبول ماست ولی می‌گوییم، او هنوز متولّد نشده و معلوم نیست چه کسی است؛ امّا در آینده متولّد می‌شود و بعد از بزرگ شدن قیام می‌کند و حکومت جهانی واحد تشکیل می‌دهد. او از نسل فاطمه و از فرزندان حسین(ع) است.۴
مثلاً شبراوی شافعی در «الاتحاف»۵ می‌گوید:
شیعه عقیده دارد مهدی موعود که احادیث صحیحه درباره او وارد شده، همان پسر حسن عسکری خالص است و در آخرالزّمان ظهور خواهد کرد ولی صحیح آن است که او هنوز متولّد نشده و در آینده متولّد شده و بزرگ می‌شود و او از اشراف آل البیت الکریم است.
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه»۶ ذیل خطبه ۱۶ می‌گوید:
اکثر محدّثین عقیده دارند مهدی موعود از نسل فاطمه(ع) است و اصحاب ما معتزله آن را انکار ندارند و در کتب خود به ذکر او تصریح کرده‌اند و شیوخ ما به او اعتراف کرده‌اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما هنوز متولّد نشده و بعداً متولّد خواهد گردید.
ناگفته نماند که: اهل سنّت بر این گفته خود دلیلی از احادیث یا آیات نیاورده‌اند. فقط شهرتی است که در میان ایشان به وجود آمده است و این از نتایج منزوی شدن اهل بیت(ع) و برگشتن خلافت اسلامی از آنهاست. وانگهی احادیث نقل شده در کتب اهل سنّت عیناً عقیده شعیه را می‌رساند و در آن احادیث می‌خوانیم که: مهدی موعود(ع) دوازدهمین امام از ائمه دوازده‌گانه و نهمین فرزند امام حسین(ع) و چهارمین فرزند امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری(ع) است.
روایات اهل سنّت می‌گویند که آن حضرت در سال ۲۵۵ ه‍ . ق. در نیمه شعبان در شهر سامرّاء از مادری به نام نرجس به دنیا آمده است. بنابراین شیعه و اهل سنّت در مهدی موعود شکّی ندارند و هر دو عقیده به مهدی شخصی دارند. منتها، دوران‌های تاریک و انزوای اهل بیت(ع) و عصر حکومت سیاه بنی‌امیّه و بنی‌عباس مانع از آن شد که اهل سنّت چیزی را که در کتاب‌های خود نوشته و نقل کرده‌اند در میان خود شهرت بدهند و مانند شیعه منتظر آمدن مهدی شخصی(ع) باشند.
ما اینک بعضی از دلایلی را که دلالت بر مهدی شخصی دارند از کتب برادران اهل سنّت نقل کرده و درباره آنها توضیح می‌دهیم:
۱. محمّد صالح حسینی ترمذی حنفی از سلمان فارسی نقل کرده و می‌گوید:
داخل محضر رسول خدا(ص) شدم ناگاه دیدم که حسین(ع) بر روی زانوی آن حضرت است. حضرت چشم‌ها و دهان حسین را می‌بوسید و می‌فرمود: «تو آقایی؛ فرزند آقایی. تو امامی؛ پسر امامی. تو حجّتی؛ فرزند حجّتی. تو پدر نه نفر حجّتی. [نه نفر حجّت] از صلب تو که نهم آنها قائم آنهاست.»
این حدیث شریف صریح است در اینکه مهدی موعود(ع) نهمین فرزند امام حسین(ع) است. بنابراین متولّد هم شده است. بر اساس این حدیث نمی‌شود گفت معلوم نیست مهدی چه کسی است و هنوز متولّد نشده است.
عبدالله بسمل نیز همین حدیث را عیناً نقل کرده است.۸
۲. ابوالمویّد موفّق خوارزمی حنفی (متوفای ۵۶۸ ه‍ .ق) آن را با کمی تفاوت از سلیم بن قیس از سلمان محمّدی چنین نقل می‌کند:
مهدی موعود(ع) در کلام رسول خدا(ص) به احسن وجه تعیین شده و آن نهمین فرزند امام حسین(ع) است.»۹
۳. حافظ شیخ سلیمان حنفی قندوزی حدیث فوق را در «ینابیع المودّه» باب ۵۴ ص ۱۶۸ و نیز در باب ۵۶ ص ۲۵۸ از کتاب «مودّه القربی» تألیف سیّد علی بن شهاب همدانی شافعی (متوفای ۷۸۶ ه‍ . ق.) نقل کرده است و نیز در باب ۷۷ ص ۴۴۵ باز از مودّه القربی و در باب ۹۴، ص ۴۹۲ از خوارزمی‌به دو سند از سلمان فارسی و امام سجاد(ع) از پدرش امام حسین(ع) نقل کرده که دوّمی چنین است:
امام می‌فرماید: «به محضر جدّم رسول الله(ص) داخل شدم مرا روی زانوی خویش نشانید و فرمود خداوند از صلب تو نه نفر امام اختیار کرده که نهم آنها قائم آنهاست و همه در فضیلت و مقام پیش خداوند یکسانند».
بنابراین مهدی(ع) یک مهدی معیّن و نهمین فرزند امام حسین(ع) است.
ناگفته نماند که کتاب «مودّه ذوی القربی» تألیف سیّد علی بن شهاب همدانی شافعی (متوفای ۷۸۶ ه‍ . ق.) حاوی چهارده فصل است که شیخ سلیمان حنفی همه آن کتاب را در «ینابیع المودّه» آورده و آن را باب پنجاه و ششم این کتاب قرار داده است و در فصل دهم تحت عنوان «المودّه العاشره فی عدد الائمه و انّ المهدی منهم» حدیث مبارک فوق را چنان‌که گفته شد ـ در ص ۲۵۸ از سلیم بن قیس هلالی از سلمان فارسی از رسول الله(ص) نقل کرده است.
پس بنابر آنچه ما به دست آورده‌ایم، حدیث فوق در کتاب‌های «مقتل خوارزمی» در «ارجح المطالب» «مناقب مرتضوی»، «مودّه ذوی القربی» و «ینابیع المودّه» نقل شده است و دلالت بر مهدی شخصی دارد؛ یعنی مهدی موعود(ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است.
۴. حموئی جوینی شافعی از عبدالله بن عباس نقل کرده که گفت:
«شنیدم که حضرت می‌فرمود: من، علی، حسن، حسین و نه نفر از فرزندان حسین همه پاک شده از طرف خدا و معصوم هستیم.» ۱۰
و نیز همین حدیث را از اصبغ بن نباته از عبدالله بن عبّاس نقل کرده است۱۱ وهمچنین در «ینابیع المودّه»۱۲ از کتاب «مودّه القربی» (مودّت دهم) واز «فرائدالسمطین»۱۳ نقل شده است.
از این حدیث نیز روشن می‌شود که مهدی موعود(ع) فرزند نهم امام حسین(ع) است و اگر بگویند چه مانعی دارد که فرزند امام حسین باشد ولی بعداً در آخرالزّمان متولّد شود؟! می‌گوییم به قرینه روایات گذشته و روایات آینده، نه نفر پشت سر هم منظورند؛ یعنی امام دوازدهم فرزند نهم امام حسین(ع) است.
۵. شبراوی شافعی مصری (متوفای ۱۱۷۲ ه‍ . ق.) در کتاب «الاتحاف بحب الاشراف»۱۴ و ابن صباغ مالکی در «فصول المهمّه»۱۵ نقل می‌کنند که: دعبل بن علی خزاعی می‌گوید: چون به محضر حضرت رضا(ع) رسیدم و در ضمن قصیده خود این دو شعر را خواندم که:
حضرت رضا(ع) با گریه سرش را بلند کرد و فرمود: «ای دعبل! در این دو شعر جبرئیل به زبان تو سخن گفته است آیا می‌دانی آن امام کدام است که قیام می‌کند؟» گفتم: نمی‌دانم، فقط شنیده‌ام که امامی از شما اهل بیت قیام کرده، زمین را پر از عدل خواهد کرد.
فرمود: «ای دعبل! امام بعد از من پسرم محمّد و بعد از او پسر او ست و بعد از او حسن و بعد از حسن پسرش حجّت قائم منتظر است. در غیبت مورد اطاعت خواهد بود و در وقت ظهورش اگر از عمر دنیا نماند، مگر یک روز، خدا آن روز را بلند خواهد کرد تا خروج نموده و زمین را پر از عدل و داد گرداند؛ همان‌طور که از ظلم پر شده باشد.»
شایان ذکر است که این حدیث را شیخ الاسلام حموئی در «فرائدالسّمطین» از ابوالصلت عبدالسّلام هروی۱۶ و حافظ قندوزی حنفی از «فوائد» حموئی شافعی۱۷ نقل کرده است.
۶. شیخ الاسلام حموئی جوینی شافعی در «فرائد السّمطین»۱۸ از حسین بن خالد نقل کرده که [امام] علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: «کسی که ورع ندارد، دین ندارد و کسی که تقیّه ندارد، ایمان ندارد و «انّ اکرمکم عندالله اتقیکم؛ یعنی عمل کننده‌تر به تقیّه». گفته شد یابن رسول الله تا کی تقیّه کنیم؟ فرمود: «تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست. هر کسی تا قبل از خروج قائم تقیّه را ترک کند از مانیست».
گفته شد یابن رسول الله کدامیک از شما اهل بیت، قائم است؟ فرمود: «فرزند چهارم من، پسر خانم کنیزان. خداوند به وسیله او زمین را از هر ظلم پاک و از هر ستم خالی می‌گرداند. او همانست که مردم در ولایت وی شک کنند و او صاحب غیبت است و چون خروج کند زمین با نورش روشن می‌گردد. او همانست که زمین برای وی پیچیده شود و برای وی سایه‌ای نباشد و او همان است که منادی درباره وی از آسمان ندا می‌کند. ندایی که خدا آن را به گوش همه اهل زمین می‌رساند. منادی می‌گوید: بدانید حجّت خدا در نزد کعبه ظهور کرده، تابع او شوید که حق در او و با اوست و آن است قول خدای عزّوجلّ که می‌فرماید:
«ان نشا ننزل علیهم من السماء آیه فظلت اعناقهم لها خاضعین»۱۹
این حدیث مانند حدیث سابق دلالت بر مهدی معیّن دارد.
حافظ قندوزی همین حدیث را از «فرائد السّمطین» نقل کرده است.۲۰
۷. ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمّه»۲۱ که آن را در معرفت ائمه نگاشته است، می‌گوید:
ابن خشاب ابومحمّد عبدالله بن احمد بغدادی در کتاب خود که سندش را به امام رضا(ع) رسانده که آن حضرت فرمودند: خلف صالح (مهدی موعود) از فرزندان ابی محمّد حسن بن علی عسکری است و او صاحب الزّمان و قائم مهدی است.
۸. شیخ الاسلام حموئی شافعی در «فراید السّمطین»۲۲ و موفّق بن احمد خوارزمی حنفی در کتاب «مقتل الحسین(ع)»۲۳ نقل می‌کنند از ابی سلمی‌که شترچران رسول خدا(ص) بود.۲۴ و می‌گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: در شب معراج از خدای جلیل خطاب آمد:
«آمن الرسول بما انزل الیه من ربه»۲۵
گفتم: «والمومنون» خطاب رسید: راست گفتی، ای محمّد! کدام کس را در میان امّت خود گذاشتی؟ گفتم: بهترین آنها را خطاب رسید: علیّ بن ابی طالب را؟ گفتم: آری پروردگارا! خطاب رسید: یا محمّد! من توجّه کردم به زمین، توجّه کاملی و تو را از اهل زمین اختیار کردم. نامی از نام‌های خود را برای تو مشتق کردم. من یاد نمی‌شوم، مگر آنکه تو هم با من یاد شوی. منم محمود و تویی محمّد.
بعد دفعه دوّم به زمین نظر کردم از آن «علی» را برگزیدم و نامی از نام‌های خود برای او مشتق کردم و منم اعلی و اوست علی یا محمّد! من تو را و علی، فاطمه و حسن، حسین و امامان از فرزندان حسین را از شبح نور آفریدم ۲۶ و ولایت شما را بر اهل آسمان‌ها و زمین عرضه کردم. هر که قبول کرد در نزد من از مؤمنین است و هر که انکار نمود نزد من از کفّار است.‌ای محمّد! اگر بنده‌ای از بندگان من مرا عبادت کند تا از کار افتد و یا مانند مشک خشکی گردد. پس در حال انکار ولایت شما پیش من آید، او را نمی‌آمرزم تا اقرار به ولایت شما کند. ‌ای محمّد! آیا می‌خواهی اوصیای خود را ببینی؟ گفتم: آری بار خدایا! خطاب آمد: به طرف راست عرش خدا بنگر:
«من به طرف راست عرش خدا نگاه کردم ناگاه دیدم: علی، فاطمه، حسن، حسین، محمّد بن علی، باقر، جعفربن محمّد صادق، موسی بن جعفر کاظم، علی بن موسی الرّضا، محمّد بن علی جواد، علی بن محمّد هادی، حسن بن علی عسکری و مهدی در دریایی از نور ایستاده و نماز می‌خوانند و مهدی در وسط آنها مانند ستاره درخشانی بود. خدا فرمود:‌ای محمّد ! اینها حجّت‌ها هستند، مهدی منتقم عترت توست. به عزّت و جلال خودم قسم او حجّتی است که ولایتش بر اولیای من واجب است و او انتقام گیرنده از دشمنان من است».
حافظ حنفی قندوزی، این حدیث شریف را در «ینابیع المودّه»۲۷ از خوارزمی نقل کرده و می‌گوید: حمویی نیز در فرائد آن را نقل کرده است و در ینابیع به جای «والمهدی» عبارت «و محمّد المهدی بن الحسن» آمده است. این حدیث گذشته از دلالت بر مهدی شخصی حاوی اسامی مبارک همه امامان صلوات الله علیهم اجمعین – است.
۹. موفّق بن احمد خوارزمی در «مقتل الحسین»۲۸ و شیخ الاسلام حمویی شافعی در فرائدالسّمطین۲۹ سعید بن بشیر از علیّ ابن ابی طالب(ع) نقل کرده‌اند که فرمود:
«من پیشتر از شما، وارد۳۰ حوض کوثر می‌شوم تو یا علی ساقی کوثر هستی و حسن مدیر آنست، حسین فرمانده آن می‌باشد، علی بن الحسین سابق بردیگران در رسیدن به آن، امام باقر مقسم آن، جعفر صادق سوق دهنده به آن، موسی بن جعفر شمارنده دوستان و دشمنان و زایل کننده منافقان، علیّ بن موسی یار مؤمنان، محمّد بن علی جواد نازل کننده اهل بهشت در درجاتشان و علیّ بن محمّد هادی، خطیب شیعه و تزویج کننده حورالعین به آنهاست، حسن بن علی عسکری چراغ اهل بهشت است. مردم از روشنایی آن روشنایی می‌گیرند و مهدی موعود شفاعت کننده آنهاست در مکانی که خدا اجازه شفاعت نمی‌دهد؛ مگر به کسی که بخواهد و از او راضی باشد».
این حدیث مبارک نیز که برادران اهل سنّت به صورت قبول، آن را نقل کرده‌اند، حاوی نام‌های پاک دوازده امام است.
۱۰. حافظ سلیمان قندوزی از جابربن یزید جعفی نقل کرده و می‌گوید: شنیدم جابر بن عبدالله انصاری می‌گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود:
«ای جابر! اوصیای من و امامان مسلمانان بعد از من اوّل آنها علیّ بن ابی طالب است. بعد از او حسن، بعد از او حسین، بعد از او علی بن حسین، بعد از او محمّد بن علی معروف به باقر .‌ای جابر! تو او را درک خواهی کرد و چون به خدمتش رسیدی، سلام مرا برسان، بعد از او جعفر بن محمّد، بعد از او موسی بن جعفر، بعد از او علی بن موسی، بعد از او محمّد بن علی، بعد از او علی بن محمّد، بعد از او حسن بن علی، بعد از او قائم آل محمّد که نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من است پسر حسن بن علی، او همانست که خدا با دست وی شرق و غرب زمین را فتح می‌کند، او همانست که از دوستان خویش مدّت زیادی غایب می‌شود، تا حدّی که در اعتقاد به امامت او باقی نمی‌ماند؛ مگر آنان که خداوند قلوبشان را با ایمان امتحان کرده است». ۳۱
جابر می‌گوید: گفتم یا رسول الله! آیا مردم در زمان غیبت از وجود وی منتفع می‌شوند؟ فرمود: «آری به خدایی که مرا به حق فرستاده، مردم در زمان غیبت از نور ولایتش روشنایی می‌گیرند. چنان‌که مردم از آفتاب بهره می‌برند با آنکه زیر ابرهاست. ای جابر! اینکه گفتم از مکنونات سرّ خداست و از علم مخزون خدا می‌باشد، آن را اظهار مکن مگر به کسی که اهلیّت دارد.»
در اینجا به دلیل ضیق مجال به ذکر موارد یادشده اکتفا کرده و طالبان را برای مطالعه بیشتر در این زمینه به کتاب «اتّفاق در مهدی موعود» از همین نگارنده ارجاع می‌دهیم.

پی‌نوشت‌ها:
۱. منظور ما از «مهدی نوعی» همین است وگرنه اهل سنّت نیز آن حضرت را فاطمی و حسینی می‌دانند.
۲. بشراوی، الاتحاف، باب خامس ص ۱۸۰ ذیل فصل الثانی عشر من الائمه ابوالقاسم محمّد.
۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۸۱.
۴. محمّد صالح حسینی ترمذی، مناقب مرتضوی باب دوّم، ص ۱۳۹.
۵. عبدالله بسمل، ارجح المطالب فی عد مناقب اسدالله الغالب، ط لاهور، در باب منحصر بودن امامت در دوازده نفر، ص ۴۳۶.
۶. مقتل الحسین، خوارزمی، ج ۱، الفصل السابع فی فضائل الحسین، ص ۱۴۶.
۷. فرائد السّمطین، ج ۲، ص ۱۳۲، ح ۴۳۰.
۸. همان مدرک، ج ۲، ص ۳۱۳، ح ۵۶۳.
۹. ینابیع المودّه، باب ۵۸، ص ۲۵۸.
۱۰. فرائد السّمطین، باب ۷۷، ص ۴۴۵.
۱۱. الاتحاف بحب الاشراف، ط ادبیه مصر، صص ۱۴۶، ۱۶۵.
۱۲. فصول المهمّه، فصل ۸، ص ۲۶۵.
۱۳. فرائد السّمطین، ج ۲، ص ۳۳۷، ح ۵۹۱.
۱۴. ینابیع المودّه، باب ۸۰، ص ۴۵۴.
۱۵. فرائد السّمطین، ج ۲، ص ۳۳۶، ح ۵۹۰.
۱۶. «ما اگر بخواهیم از آسمان مشیّت آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار ایمان فرود آرند». سوره شعراء (۲۶)، آیه ۴
۱۷. ینابیع المودّه، باب ۸۰، ص ۴۵۴ و باب ۸۶، ص ۴۷۱.
۱۸. فصول المهمّه، فصل ثانی عشر، صص ۳۰۹ و ۳۱۰.
۱۹. فرائد السّمطین، ج ۲، ص ۳۱۹، ح ۵۷۱.
۲۰. مقتل الحسین، ج ۱، فصل سابع فی فضائل الحسن، و الحسین، ص ۹۶.
۲۱. ابن اثیر در «اسد الغابه» می‌گوید: ابوسلمی چوپان شتران رسول خدا(ص) بود، نامش را «حریث» گفته‌اند. ابن حجر نیز در «الاصابه» چنین گفته است: ناگفته نماند حدیث فوق را در فرائد از خوارزمی نقل کرده است.
۲۲. سوره بقره (۲)، آیه ۲۸۵.
۲۳. در نسخه فرائد «شبح» و در نسخه مقتل خوارزمی «من سنح نور من نوری» است.
۲۴. ینابیع المودّه، باب ۹۳، ص ۴۸۷.
۲۵. مقتل الحسین، ج ۱، فصل سابع فی فضائل الحسن و الحسین، ص ۹۴.
۲۶. فرائد السّمطین، ج ۲، ص ۳۲۱، ح ۵۷۲.
۲۷. «وارد» کسی است که قبل از قافله وارد محلی می‌شود نظیر «فارسلوا واردهم فادلی دلوه».
۲۸. ینابیع المودّه، باب ۹۴، ص ۴۹۴.

علی اکبر قرشی

Check Also

از کیومرث تا سوشیانس

عقیده به ظهور «موعود» مخصوص به دین یا ملت خاص نیست. هر یک از ملل منتشر در عالم به نوعی برای این اعتقاد اقرار آورده اند و برای رهایی جهان از ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *