داناترین به قرائت قرآن

در روزگاری که جهل تمام شبه جزیره ی عربستان را گرفته بود و کمتر کسی خواندن و نوشتن ساده را بلد بود، «اُبی» در میان مردم یثرب، به خوبی می خواند و می نوشت و حتی او را از دانشمندان یهود پیش از اسلام می دانند که به خاطر احاطه ای که بر تورات و آموزه های آن داشت، می دانست که پیامبری که آخرین انبیاست، در همان سرزمین، ظهور خواهد کرد. (۱) به همین خاطر، وقتی سفیر پیامبر (ص) (۲) وارد یثرب شد تا اسلام نوظهور را از سرزمین مکه، به سایر مردم هم معرفی کند، ابی از اولین افرادی بود که پس از پرس و جوی فراوان و اطمینان از اینکه این پیامبر، همانی است که نشانه هایش در تورات آمده است، مسلمان شد. (۳)

قبل از ظهور اسلام، در یثرب به دنیا آمد. نامش «اُبی» بود، فرزند کعب، از قبیله ی بلند آوازه ی خزرج. چون فرزندی به نام طفیل داشت، کنیه اش أبو طفیل بود؛ اما پیامبر (صل الله علیه و آله) بعدها، او را به خاطر آگاهی و احاطه ای که به قرآن داشت، «ابا منذر» نامید. او از بزرگان یثرب بود که هنوز اسلامی‌به آن نیامده و مردمش بت پرست بودند.

بعد از اینکه عده ی کثیری از مردم یثرب مسلمان شدند، تصمیم گرفتند به بهانه ی حج، به دیدار مولایشان بروند و از ایشان دعوت کنند تا مردم مکه و آزارهایشان را رها و به مدینه بروند.

آنها وارد مکه شدند؛ همان زمانی که قریشیان کافر بر سر رسول خدا (ص) خاکستر می ریختند. گروه مسلمانی که ابی هم بین آنها بود، پس از به جا آوردن آداب حج، یک شب، به طور پنهانی، با پیامبر (ص) در «منی» جمع شدند و از ایشان برای هجرت به یثرب دعوت کردند. این واقعه در تاریخ اسلام به «العقبه الثانیه» مشهور شد. (۴)

بعد از آن شب تاریخی، ابی و همراهانش به یثرب بازگشتند و مقدمات حضور پیامبرشان را آماده کردند و منتظر شدند تا فرمان الهی برای مهاجرت برسد. تا اینکه بالاخره، پس از سختیهای فراوان، پیامبر (ص) امر به هجرت یافت و راهی یثرب شد. استقبال مردم یثرب، بی نظیر بود. مسجد النبی ساخته شد و یثرب هم از آن به بعد شد «مدینه النبی».

در همان روزها بود که ابی، به خاطر دانشی که داشت، کاتب وحی شد و نخستین انصاری که وحی الهی را نوشت. او علاوه بر کتابت وحی، هم نامه های پیامبر (ص) را می نوشت و هم نامه هایی که برایشان می آمد، می خواند. (۵)

روزی رسول خدا (ص) از ابی پرسیدند: «کدامین آیه در کتاب الهی بزرگترین آیت الهی است؟»
ابی گفت: «الله لااله الاّ هو الحی القیوم…» (۶)

پیامبر (ص) در حالی که بر سینه شان می زدند، فرمودند: «دانش گوارایت باد أبا منذر». (۷) و از آن به بعد بود که ابی، به ابا منذر مشهور شد.
او در فهم قرآن و قرائت استوار آن، جایگاه بالایی داشت. طوری که روزی پیامبر (ص) به او فرمودند: «ابی! خداوند فرمان داده است که قرآن را به تو فرو خوانم».
ابی گفت: «خداوند نام مرا یاد کرده است؟»

پیامبر فرمودند: «بلی، چنین است». ابی، در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «[یا رسول الله!] من در محضر الهی یاد شده ام؟!»

پیامبر فرمودند: «بلی». و این فضیلت برای ابی بسیار باعث افتخار بود. بنا بر یک حدیث مشهور، ابی یکی از چهار نفری است که پیغمبر اکرم (ص)، یادگیری قرآن از او را، به مردم توصیه نمودند و از جانب پیامبر (ص)، به نومسلمانان که به مدینه می آمدند، احکام اسلام و قرآن را تعلیم می داد.

ابا منذر، در جنگ های بدر، احد، خندق و دیگر غزوات، در رکاب پیامبر (ص) شمشیر زد. بعد از وفات رسول اکرم (ص) ابی، همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و عده ای از اصحاب صدر اسلام مانند ابن عباس و عبدالله بن سائب از شاگردان او در قرائت بودند.

ابی بعد از پیامبر (ص) شاهد انحراف مردم از نقطه اصلی رهبری حضرت علی (ع) بود و هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و شورای سقیفه را بی ارزش خواند. در جریانی که ۱۲ نفر از مهاجرین و انصار، ابوبکر را به خاطر جانشینی پیامبر استحضا کردند، ابی بن کعب یکی از کسانی بود که به ابوبکر اعتراض کرد و گفت: «حقی را که خدا آنرا به دیگری داده انکار مکن، اولین کسی مباش که پیغمبر را در امر وصی و جانشین او سرپیچی و مخالفت کنی، دست از گمراهی بکش و حق را به صاحبش واگذار تا اعمالت تباه نشود. از عاقبت گناهی که مرتکب شده ای بترس …» (۸)

پی نوشت:
۱. شخصیتهای اسلامی‌شیعه، ج۱/۲۵.
۲. مصعب بن عمیر، سفیر پیامبر (ص) به مدینه بود.
۳. شخصیتهای اسلامی‌شیعه، ج۱/۲۵.
۴. رجال الطوسی/۴.
۵. الطبقات الکبری، ج۲/۱۵ و نیز ر، ک، ابی بن کعب الرجل، المصحف/۳۴ و نیز إمتاع الأسماع، ج۱/۱۱۳.
۶. سوره بقره، آیه ۲۵۵ (آیت الکرسی)
۷. الطبقات الکبری، ج۳/۴۹۸، سیر اعلام النبلاء، ج۱/۳۹۰، مختصر تاریخ دمشق، ج۴/۱۹۸.
۸. http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=17758

تمام پی نوشتها به نقل از: محمّد علی مهدوی راد، مجله ی بشارت، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۹، شماره ۱۶، صفحه ۴۲
منبع مکمل: http://www.alaam.tahoor.com/page.php?id=17758

پژواک

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *