امــــام زمان(ع) ما و آرزوهای مــا

924e51cd3cff0b7be2120662eef18e05 - امــــام زمان(ع) ما و آرزوهای مــا

آیا می‌توان حقّی بالاتر از این برای بشریت متصوّر شد؟ آیا سوگی بالاتر از این می‌توان برای بشر متصوّر شد که صاحبان استعدادهای متعالی با استعدادهای ذبح شده و ذائقه‌های دون مایه زیر خاک دفن شوند؟ این اوج بلوغ جامعه‌ای است که آرزو کند فرزندانی سالم، برنا و ارجمند با آرزوهایی بزرگ و دل‌هایی عرش‌آسا و اندیشه‌های نورانی تربیت شوند و بساط فساد، فحشاء و آلودگی‌های اخلاقی برافتد.

آرزوی پنجم
فضای سالم تربیتی در جامعه و در عرصه جهانی

آیا می‌توان حقّی بالاتر از این برای بشریت متصوّر شد؟ آیا سوگی بالاتر از این می‌توان برای بشر متصوّر شد که صاحبان استعدادهای متعالی با استعدادهای ذبح شده و ذائقه‌های دون مایه زیر خاک دفن شوند؟ این اوج بلوغ جامعه‌ای است که آرزو کند فرزندانی سالم، برنا و ارجمند با آرزوهایی بزرگ و دل‌هایی عرش‌آسا و اندیشه‌های نورانی تربیت شوند و بساط فساد، فحشاء و آلودگی‌های اخلاقی برافتد.
بشر در آرزوی طهارت جمعی و آرزوی روزی است که در کلّ جهان تقوا به جای فسوق و فجور و تباهی، اخلاق بنشیند و امور اهل قری به صورت مجموعی، دائر بر تقوی شود تا کشتی فلاح سوراخ نگردد.
این آرزوها از اصیل‌ترین و نفیس‌ترین آرزوهای انسانی است. مقدّس‌ترین آرزوهای بشر و فاخرترین حقّ مردم، برخورداری از فضای سالم تربیتی است و بشر معاصر از این جهت در خسرانی‌ترین مقطع تاریخ قرار گرفته و خاسرترین نسل‌ها را در خود جای داده است.
طبق برخی از روایات، وضعیتی پیش می‌آید که مردم بر سر قبر مردگان خود می‌روند و می‌گویند: کاش من به جای او مرده بودم. روایت است که هر شب و روز، آرزوی مرگ می‌کنند با اینکه آرزوی مرگ مکروه است.
آورده‌اند که پیش از ظهور، فرد بر سر قبر مردگان خود می‌رود و آرزو می‌کند که کاش جای آنها بود و بعد از ظهور، شخص بر سر قبر برادرش می‌رود و به او می‌گوید: کاش تو هم بودی و از این برکاتی که ما بهره‌مند شدیم، متنعّم می‌شدی. روایت‌کرده‌اند که در دوره حضرت صاحب الامر(عج)، دنیا آن‌قدر زیبا می‌شود که هشتاد ویژگی بهشت در همین دنیا مصداق پیدا می‌کند؛ زیرا عقول کامل می‌شود.
یک آرزوی بسیار متعالی برای بشریت این است که تمام ابنای بشر بالغ شوند. جمال عالم در بلوغ انسان‌هاست. انسان‌ها در اثر عدم بلوغ، یکدیگر را تحمّل نکردند، مبتلا به منیّت شدند و از عبادت و بندگی ماندند و به سان اهل جهنّم بنای تنازع و تخاصم گذاشتند.۱
بشر از ضعف عقل و از جهت نابالغی، دنیا را به بدل به محلّ جنایت و فساد و تباهی کرده است. امام زمان(عج) یک کار فوق العادّه در باب تربیت می‌کند و آن تکمیل عقل است «تَبلُغُ الاحلام»۲ یا «تَبلُغُ الحُلُم».۳ ایشان دست ولایت بر سر مردم می‌کشد و آنها بالغ می‌شوند و به تکامل عقلی می‌رسند. بالاترین آرزوی بشر، تکامل عقلی در سطح عمومی است و زیباترین و لذّت‌بخش‌ترین محفل، محفلی است که کاملان در آنجا جمع بشوند.
موضوع بلوغ عقلی، آن هم در تمام انسان‌ها آثار بسیار خطیری در زندگی بشر دارد.
عقل همواره با علم بالغ می‌شود «وَمَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»۴ آن زمان، زمان غلبه برهان و غلبه علم و دوران، دوران انفجار علم است؛ آنجا کسی که در برابر برهان مقاومت کند یا غرض دارد یا مرض. روشن است که مقاومت در برابر آفتاب، بدترین خبث است و عصر حضرت صاحب الامر(عج)، عصر تمییز کلّی خبیث و طیّب است؛ عصری که خداوند وعده داده؛ ولی تاکنون اتّفاق نیافتاده است. به همین جهت امام عصر(عج) زمین را از خباثت تطهیر می‌کند. در عصر حاضر، بسیاری از انسان‌ها نابالغند و الزام نابالغ، مصداق ظلم است. اگر بنا باشد در عصر ظهور نیز عدّه‌ای با کمال اختیار، در اعتقاد باطل خود بایستند و یک پلورالیسم باطل حاکم شود، دیگر عصر، عصر ظهور نیست. آنجا باید حقّ ظهور کند و دنیا عاقبت به خیر شود و تمام آلودگی‌ها، حتّی در اعتقاد و نفوس، منقرض گردد، آنجا دوران بقاء بر باطل و اعطای جزیه نیست، دوران کمال عقل و اعطای نصفه است.
عقل که کامل شد، اعتدال اصلی که اعتدال نفوس است، محقّق می‌شود و عقل، حاکم بر مملکت بدن می‌گردد. عدل اوّل هر کسی عدالت اخلاقی و نفسانی او می‌شود.
حضرت امام خمینی(ره) بیان مهمّی دارند و آن اینکه؛ در عدل مهدوی حتّی نفوس از انحراف مصونند، یعنی انحرافات نفسانی هم وجود ندارد.
این عصر، عصر ورود عدالت به نفوس، یعنی اینکه انسان حسود، دو چهره، منافق، متکبّر، مستکبر و … نداریم. نفوس، همه نفوس زکیّه است و بهشت، یعنی همین. در آن جامعه، خبر از حدیث النّفس ریاست هم نیست. همه اینها به دلیل عدالت مطلقه است، اقتضای عدل، حیات دین و اصلاح جامعه است. اگر قرار باشد در جامعه، شمشیر از نیام برکشید، آن شمشیر باید شمشیر عدالت باشد! و خداوند جز این نمی‌خواهد.

آرزوی ششم
بزرگ‌ترین آرزوی انسان و مقدّس‌ترین آنها این است که خون‌ریزی و جنگ از عالم برافتد و گیتی صورت جنگ نبیند و به اصطلاح، تاریخ به پایان برسد.

این آرزوی همه انسان‌هاست که مهربانی حاکم شود، زمینه جنگ فراهم نشود و صلح کل محقّق گردد. تمام مکاتبی که دنیا را محلّ آزمون و خطا کرده و میلیون‌ها انسان را به کشتن داده‌اند، این ادّعا را دارند؛ امّا امروزه، در رأس صاحبان این اندیشه انسان‌سوز، سیاست، اقتصاد و فلسفه غرب قرار دارد که مدّعی است با لیبرالیسم، به بهشت پایان تاریخ خواهیم رسید؛ امّا آشکار شدن صورت کریه غرب، مخصوصاً در این اواخر که کشتارهای عظیمی را در «خاورمیانه»، به ویژه در «عراق»، «افغانستان» و … راه‌انداخت، نشان داد که این ادّعاها سراب و دروغ و فریبی بیش نیست و منافع مادّی و امنیّت اسرائیل، کانون شرارت جهانی و شیطان مجسّم برای آنها بر هر چیز دیگر، حتّی دمکراسی تقدّم دارد.
نه‌اندیشه سیاسی غرب و نه مکاتب دیگر، هرگز نمی‌توانند صلح کل را تحقّق بخشند؛ چون زمینه این کار فراتر از توان بشر است.
حضرت حجّت(عج) زمینه جنگ را برمی‌چیند. زمینه جنگ، مرزهای جغرافیایی، نژادی، اعتقادی، تعدّد حکومت‌ها و قانون‌هاست. این مرزها، مرزهای خون‌ریز هستند. در زمان آن حضرت با حکومت واحد جهانی، تمام این مرزها برچیده می‌شود و انسان‌ها خانواده واحد جهانی را تشکیل می‌دهند، چقدر زیباست که بشریت یک خانواده شود و بزرگ خانواده، خود خدا! و تبعیض بر پایه ینفع النّاس باشد.
بهشت غیر از این نیست. بهشت مهدوی، مقدّمه بهشت سرمدی است و بهشت از همین نشأه شروع می‌شود۵ و به تعبیر حضرت علیّ ‌بن موسی الرّضا(ع) «قد علم اولوالالباب ان ما هنا لک لایعلم الّا بما ها هنا»۶ و تعبیر عارف قونوی:
بهشت و دوزخت با توست، در باطن نگر، تا تو سقرها در جگر یابی، جنان‌ها در جنان بینی!۷
و به قول ناصر خسرو:
از ره خلق خوب و سیرت زشت
هفت دورخ تویی و هشت بهشت
بشر در این آرزوست که همه مردم جهان، خود را هم وطن یکدیگر دانسته و تمام دنیا را وطن خود بدانند و همه در یک اعتقاد باشند و تفوّق‌طلبی برچیده شود و به دوران قبل از اختلاف برگردند. این آرزو فقط در زمان حضرت ولیّ‌عصر(عج) اتّفاق خواهد افتاد و یک صمیمیت فوق العاده که الآن برای ما محال یا شبه محال است، به وقوع خواهد پیوست و انسان‌ها نسبت به هم احساس بیگانگی یا فاصله نخواهند کرد و به مقام مواسات، هم‌دردی و غم‌گساری مطلق خواهند رسید.
خداوند آن زمان دست خود را بر سر بندگان می‌نهد، نه بر سر مؤمنان یا مسلمانان. روایت این است که «وَضَعَ اللهُ یَدِهِ عَلَى رؤوس العباد»۸ به همین جهت، همه انسان‌ها بالغ می‌شوند و انسان بالغ حتماً انسان موّحد و مسلمان است؛ چون انسان‌ها از ضعف عقل، تشتّت اعتقادی پیدا کردند. از این‌رو همه انسان‌های روی زمین، اهل توحید و اهل اسلام می‌شوند «وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ»۹ و آرزویی بزرگ‌تر از این نیست که تمام انسان‌های روی زمین موحّد باشند و در نتیجه مرزهای اعتقادی از اساس برچیده می‌شود و حضرت حجّت(عج) این‌چنین به نشان «از بین برنده مبنای شرک و نفاق»۱۰ نائل می‌گردد.
در دنیا، همه آرزو دارند که تعصّب‌ها که عنصر اصلی خون‌ریزی است، برچیده شود؛ امّا هرگز برچیده نخواهد شد؛ زیرا ریشه آن، مرزهای سه‌گانه است. مرز نژادی، مرز جغرافیایی و مرز اعتقادی و این سه، فقط با بلوغ عقلی برداشته می‌شود. بشر از نابالغی، مرز نژادی درست کرده و به «من»های متعارض و متقابل، مبتلا گشته است.
امام زمان(عج) کابینه تشکیل می‌دهد؛ امّا یک عرب در آن وجود ندارد. پیامبر(ص) کابینه تشکیل داد؛ امّا بدون تعصّب عربی، در این کابینه سلمان فارسی هم بود، صهیب رومی و بلال حبشی هم حضور داشت. دنیا الآن این نگاه مهربانانه و منصفانه و عادلانه را ندارد. الآن خون یک صهیونیست یا آمریکایی، رنگین‌تر از دریای خون دیگران است. به خاطر یک دروغ، صدها هزار انسان در عراق قربانی شدند و متجاوزان، خود به این خطا، لب به اعتراف گشودند؛ امّا اقرار به جنایت نیز سودی نبخشید و با قواحت تمام گفتند: تاریخ ما را در این اشتباه خواهد بخشید!!
بزرگان دنیا نیز به این نتیجه رسیده‌اند که تا حکومت واحد جهانی درست نشود، جنگ تمام نخواهد شد. آنهایی هم که می‌خواهند بشریت در بردگی ابدی۱۱ بماند، به این نتیجه رسیده‌اند که شیوه کار، ساختن حکومت واحد جهانی است. آنان به شدّت تلاش می‌کنند؛ امّا هیچ یک از این دو طایفه موفّق به تشکیل چنین حکومتی نخواهد شد. این حکومت، آخرین راه‌حل است. آخرالزّمان یعنی آخرین راه حل و این فقط در شأن آن سفر کرده است۱۲ که حکومت اسلامی را بسط خواهد داد.
در ملاحظه اوصاف جامعه مهدوی، اوّل سؤالی که به ذهن خطور می‌کند، ابزار تحقّق این اوصاف است. حکومت واحد جهانی، از اصلی‌ترین ابزار برای آن اوصاف است؛ مگر بدون حکومت واحد جهانی می‌توان جهانی پر از عدل و داد۱۳ درست کرد؟ دیگر هیچ پناهگاه و مفرّی نیست؛ ۱۴ یا مرگ یا تسلیم؛ تسلیم هم ابتدا با برهان. برهان اگر نتیجه نداد، اصلاح اعوجاج با سیف است! تمییز کلّی فقط آن زمان پیدا خواهد شد و این اوج آرزوی فطری انسان و مقدّس‌ترین آن و بزرگ‌ترین وعده قرآن است.
دوباره به این آرزو برمی‌گردیم، امام عصر(عج) چگونه مرزهای قومی و مذهبی و جغرافیایی را برمی‌چیند؟ چگونه بر عناد و تعصّب غلبه کرده بر آنها مهر باطل می‌زند؟ آیا می‌شود اختلاف ادیان و مذاهب یا دعوای صلیبی یا … از دنیا برچیده شود؟! ایشان که ظهور کند، قطعاً بر مذهب اهل‌بیت(ع) است، با این حال با متعصّبان اهل سنّت که قوی‌ترین برهان نیز آنها را از مرکب عناد و تعصّب پایین نمی‌آورد، چه معامله‌ای می‌نماید؟ با وهّابی کوردل که وقتی در مناظره قرآنی با شیعه مستأصل می‌شود، با بی‌حیایی می‌گوید: قرآن را رها کن، به عقل خود مراجعه کن. چه می‌کند؟! بله حضرت حجّت(عج) همه انسان‌های روی زمین را به مذهب اهل بیت(ع) درمی‌آورد؛ امّا با دو عنایت، اوّل اینکه دست تربیتی بر سر انسان‌ها می‌کشد تا عقل آنها بالغ شود و با بلوغ عقلی عناد و تعصّب برچیده می‌شود. عقل آلت عبودیّت است و عبودیّت خضوع است؛ خضوع ایمان.۱۵ و دوم اینکه بعد از بلوغ عقلی، اقامه برهان می‌کند؛ برهان واضح۱۶.
عقل و برهان مهدوی، از نوع عقل و برهان زمان ما نیست؛ بلکه تلألؤ دارد. چنین عقلانیّت و برهانی، هم حرمت تکوینی و هم تشریعی دارد و حرمت آن به این است که با آن مخالفت نمی‌شود. از این‌رو در برابر این عقلانیت و برهان، از پلورالیسم و تلورانس۱۷ که دست پخت محرومان از آفتاب و نابالغان بشریت است، خبری نیست. با این براهین واضحات، اتّفاق بزرگی در عصر ظهور محقّق می‌شود و آن وقوف اهل باطل بر بطلان معتقدات خود است. یکی از آرزوهای بسیار نفیس بشریت این است که اهل باطل از جهل مرکّب دربیایند. خداوند متعال در قرآن اصرار تمام دارد که در آخرت، در خصوص اختلافات، حکم می‌کند و حق را به اختلاف می‌نمایاند؛ بلکه با صراحت آن را به عنوان فلسفه معاد مطرح می‌کند:
«وَأَقْسَمُواْ بِاللهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ٭ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَاذِبِینَ؛ ۱۸
و با سخت‏ترین سوگندهایشان بخدا سوگند یاد کردند که خدا کسی را که می‏میرد بر نخواهد انگیخت آری [انجام] این وعده بر او حق است لیکن بیشتر مردم نمی‏دانند٭ تا [خدا] آنچه را در [مورد] آن اختلاف دارند برای آنان توضیح دهد و تا کسانی که کافر شده‏اند بدانند که آنها خود دروغ می‏گفته‏اند.»
و این وصف، مانند بسیاری از اوصاف دیگر قیامت و بهشت در عصر مهدوی محقّق می‌شود.
در هر حال با بلوغ انسان‌ها و با براهین واضحات حضرت حجّت(عج)، باطل از اساس از ذهن و قلب انسان‌ها خارج می‌شود و تمام قلب‌ها حرم حق می‌گردد و این‌گونه به جریان بسیار قدیمی و جانسوز شیعه‌کشی خاتمه داده می‌شود. طبیعی است که عدّه‌ای در اثر گناهان و ظلم و ستم‌هایی که کرده‌اند، سزاوار نوازش دست تبلیغ احلام امام عصر(عج) که واسطه فیض به این عالم است، نیستند، از این‌رو آنها در عناد خود باقی می‌مانند و به جنگ مصلح اوّلین و آخرین می‌روند. آنها به حدّی عناد دارند که حتّی «یؤولون القرآن فیقاتلونه!» امّا در جایی که مشیّت بر این قرار گرفته که کره خاکی حتّی از حیوان‌های حرام گوشت تطهیر شود، اجزای عالم با آن متعصّبان ناپاک همراهی نخواهد کرد و زمین از انسان‌های وارونه تطهیر خواهد شد؛ همان که امیرالمؤمنین(ع) در آرزوی آن گداخت و نتوانست آن را محقّق کند و این‌گونه است که تأویل آخرالزّمان با تأویل صدر اسلام فرق پیدا می‌کند. تأویلگران آخرالزّمان در برابر آفتاب عالم‌تاب عقلانیّت مهدوی با خسران مواجه می‌شوند؛ امّا تأویلگران صدر اسلام توانستند با تعطیل مرجعیت علمی، راه قرائت‌های مختلف را به قرآن باز کنند و پشت هر قرائتی فرقه‌ای تشکیل دهند و به نام دین، انسان‌ها را در مقابل هم قرار داده و در تمام ادوار، سیل خون راه بیاندازند. به این ترتیب امامی‌که رسول خدا(ص) خبر داده بود، بی‌کس ماند و جانسوزانه اعلام کرد «هَیْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجَ الْحَق‏»۱۹ تا اینکه فرزندش آرزوی او را محقّق کند و قلب تأویلگران بیگانه با قرآن را بشکافد.
امیرالمؤمنین(ع) در زمان خود، بزرگ‌ترین قدم را برای بلوغ عقول امّت برداشت. او از طریق علم وارد شد تا با آن، انسان‌ها را به درجه اعلای عقلانیّت و بلوغ برساند. او امیر علم و باب علم بود. او خزانه‌دار و مدینه علم و حکمت پیامبر(ص) و «وارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ»۲۰ بود. او به آسمان‌ها بیشتر از زمین مسلّط و محصول بیست و سه سال تلاش پیامبر(ص) بود. او آرزو داشت انسان‌ها پای درس او بنشینند و عالم، عاقل و بالغ شوند؛ امّا در این آرزو ناکام ماند.
آری امّت از علمی‌که نه علم مدرسه‌ای و نه از طریقه ذکر و فکر و روایت، بلکه علم ارائه الهی بود، محروم ماند. نه عالم شد، نه بالغ و نه فرشته‌گونه؛ بلکه کوچک ماند و از کوچکی بنای تعصّب و جنگ و درگیری گذاشت و تا آخر، مبتلا به تفرّق و تقابل و تعارض گردید؛ امّا فرزند امیرالمؤمنین(ع) این آرزوی مبارک را محقّق خواهد ساخت. اگر جدّ او امام علی(ع)، فاتح تمام علوم بود، او خاتم آنها بوده و جدّش از تحقّق این آرزوهای بزرگ خبر داده و فرمود: «یَا کُمَیْلُ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ ـ وَ مَا مِنْ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ(ع) یَخْتِمُه؛ ۲۱
ای کمیل! هیچ علمی وجود ندارد؛ مگر آنکه من آن را گشوده باشم و هیچ سرّی نیست؛ جز آنکه قائم آن را تمام می‌کند.»

آرزوی هفتم
آرزوی ریشه‌کن شدن فقر

دیگر کرامت کسی به خاطر فقر شکسته نشود. در دنیا هیچ گرسنه و محتاج و برهنه‌ای نماند، غنا همه‌جا را فرابگیرد.
چقدر زیباست زکات دست مردم بماند، مردم بگردند؛ امّا برای ادای زکات، فقیر پیدا نکنند. چقدر زیباست که زکات از مصرف بیافتد.
علاوه بر غنا، استغنا نیز همه‌جا حاکم می‌شود؛ همچنان‌که وارد شده، پول می‌دهند؛ امّا کسی حاضر به گرفتن آن نمی‌شود.
اوّلین بار، مردم، جلوه تقسیم خداوندی را که در آن فقیر وجود ندارد، تماشا می‌کنند تقسیم الهی همیشه با تضمین همراه است. پس آنچه الآن می‌بینیم تقسیم الهی نیست؛ تقسیم جانوران انسان‌نماست. بشر در آرزوی روزی است که کسی بیاید و در مقیاس جهانی نسبت به ثروت دنیا و نعم خداوندی اصلی را حاکم کند، این آرزو الآن همانند یک رویاست. چه آرزوی بزرگی است که مردم اوّلین بار اثر عدل را مشاهده کنند زیبایی بالاتر از این نمی‌شود که در دنیا کسی دیگر غصّه انسان مظلوم، ستمدیده فقیر و ندار و بیچاره‌ای را نمی‌خورد، دیگر کسی شاهد تن نحیف و مرده طفل آفریقایی و شکم برآمده سگان لم داده در خانه‌های اروپاییان و آمریکاییان نمی‌شود. کرامت انسان‌ها شکسته نمی‌شود، کسی شاهد دور انداختن سیخ کباب نیم‌خورده سگ‌های انسان متموّل غرب‌زده در برابر گرسنگان نمی‌شود و …

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره ص(۳۸)، آیه ۶۴.
۲ و ۳. عقل‌ها بالغ می‌شوند.
۴. سوره عنکبوت (۲۹)، آیه ۴۳.
۵. سوره واقعه (۵۶)، آیه ۶۲.
۶. بحار الأنوار، ج ۱۰، ص ۳۱۶ و توحید: ص ۴۳۷.
۷. حسن سنایی غزنوی.
۸. کافی، ج ۱، ص ۲۵، ح ۲۱؛ کمال الدین، ص ۶۷۵، ح ۳۰؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶، ح ۷۱.
۹. سوره آل عمران (۳)، آیه ۸۳.
۱۰. فرازی از دعای ندبه.
۱۱. نهج البلاغه، حکمت ۱۸۰.
۱۲. رک: بند ۶۴.
۱۳. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۴.
۱۴. سوره هود(۱۱)، آیه ۴۳.
۱۵. دعای سحر ماه مبارک رمضان
۱۶. فرازی از دعای ندبه (ای فرزند برهان‌های واضح و آشکار خدا).
۱۷. تکثُْرگرایی، قابل انعطاف.
۱۸. سوره النحل (۱۶)، آیه ۳۹ ـ ۳۸.
۱۹. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.
۲۰. مفاتیح الجنان، زیارت امیرالمؤمنین(ع).
۲۱. بحار الانوار، ج ۲۶۹/۷۷.

Check Also

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *