شعر

در یقینم که صاحب زمان خواهدآمد
روشنی بخش هر دو جهان خواهدآمد

گر چه سوزیم ز هجران آن ماه تابان
با مسیحا دمی‌بی گمان خواهد آمد

از جفا خرمنی آتشین گشته برپا
قائمی‌بر زمین وزمان خواهد آمد

ظلم ونیرنگ جایی ندارد بدانی
در جهان عادلی مهربان خواهد آمد

جنگ وعصیانگری دفترش بسته گردد
صلح وسازش زاو ارمغان خواهد آمد

خون دل قوت ما عاشقان گشته دائم
وقت شادی وشادی کنان خواهد آمد

یا الهی چنان قسمتم کن که بینم
عاقبت دولتی جاودان خواهد آمد

ای جلالی دعا کن به هر صبح وشامی
تا که مهدی صاحب زمان خواهد آمد

در وجودت به خود ره مده نا امیدی
بی گمان نور چشمانمان خواهد آمد

احمد جلالی پندری     

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *