سهیلا صلاحی اصفهانی
روایتهای اسلامی خبر از وقوع جنگها، فتنهها و آشوبهای گسترده و فراوان در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام مهدی (ع) میدهند؛ فتنههایی که پی در پی میرسند و سرزمینهای بسیاری را در برمی گیرند.
رسول گرامی اسلام (ص) از این فتنهها و آشوبها چنین یاد میکنند:
تکون فتنه بعدها فتنه: الاولی فی الاخره کثمره السوط یتبعها ذباب السیف… ثمّ یکون بعد ذلک فتنه تستحلّ فیها المحارم کلّها. ثمّ تأتی الخلافه خیر أهل الارض و هو قاعد فی بیته.
فتنهای به پا میشود و به دنبال آن فتنهای دیگر برمیخیزد. فتنه اولی در مقایسه با دومی همانند تازیانه خوردن است در مقایسه با ضربات لبه تیز شمشیر! سپس فتنهای پدید میآید که همه محرمات در آن حلال شمرده شود! آنگاه خلافت به بهترین مردم روی زمین میرسد در حالی که او در خانهاش نشسته باشد.
آن حضرت در روایت دیگری به گستردگی و تنوع این فتنهها اشاره کرده، میفرمایند:
لتاتینّکم بعدی أربع فتن: الاولی تستحلّ فیها الدماء و الثانیه تستحل فیها الدماء و الاموال و الثالثه تستحلّ فیها الدماء و الاموال و الفروج و الرابعه صماء عمیاء مطبقه تمور مور السفینه فی البحر، حتی لا یجد أحد من الناس ملجأ، تطیر بالشام و تعشی العراق و تخبط الجزیره یدها و رجلها، یعرکالانام البلاء فیها عرکالادیم، لا یستطیع أحد أن یقول فیها: مه، مه!!! لا ترفعونها من ناحیه إلاّ انفتقت من ناحیه أخری.
بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آید که در اولی خونها مباح میشود، در دومی خونها و ثروتها مباح میگردد، در سومی خونها و ثروتها و ناموسها مباح میشود و در چهارمی آشوبی کور و کر جهان را مضطرب میسازد آنچنانکه کشتی غول پیکر آبهای مجاور را مضطرب کند، این فتنه شما را زیر پر میگیرد و عراق را میپوشاند و در جزیره دست و پا میزند، مردم تلخی حوادث و فشار آشوب را لمس میکنند، آنچنانکه پوست به هنگام دباغی شدن فشار وارده را لمس میکند. کسی قدرت یک کلمه سخن گفتن نخواهد داشت! این فتنه در نقطهای آرام نمییابد جز پس از آنکه در نقطهای دیگر بیداد کند.
آنچنان که از روایات برمیآید، یکی از بزرگترین این فتنهها، درگیری و نبردی است که در منطقه «قرقیسیا» رخ میدهد. هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت به این نبرد اشاره و از جزئیات آن خبر داده شده است. مقاله حاضر تنها در پی آن است که گزارشی اجمالی از آنچه در این منابع آمده، ارائه نماید. و ان شاء الله تحلیل جامعتر این رویداد را در فرصتی دیگر پی میگیریم .
در این مقاله ابتدا پارهای از روایات شیعه و اهل سنت را که در آنها به گستردگی و بزرگی نبرد «قرقیسیا»اشاره شده نقل میکنیم و در ادامه نیز به بررسی موقعیت جغرافیایی این منطقه، دلایل و زمینههای بروز این نبرد، طرفین نبرد و زمان وقوع آن میپردازیم:
1. نبرد قرقیسیا در روایتهای اسلامی
روایتهای شیعه و اهل سنت به نبرد قرقیسیا اشاره کرده و از بزرگی و بینظیر بودن این رویداد سخن گفتهاند. امام باقر(ع) در روایتی خطاب به «میسّر» ضمن پرسش از فاصله محل اقامت او تا قرقیسیا به بزرگی و بیسابقه بودن نبردی که در این منطقه رخ خواهد داد اشاره کرده، میفرمایند:
یا میسرّ! کم بینک و بین قرقیسا ] قرقیسیا [ ؟ قلت: هی قریب علی شاطیء الفرات. فقال: أما أنّه سیکون بها وقعه لم یکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالی السماوات و الارض، ولایکون مثلها مادامت السماوات والارض مأدبه للطیر، تشبع منها سباع الارض و طیور السماء !
ای میسر! از اینجا تا قرقیسا ] قرقیسیا [ چقدر راه است؟ عرض کردم: همین نزدیکیها است، در ساحل فرات قرار دارد. پس فرمودند: امّا در این ناحیه واقعهای رخ خواهد داد که مانند آن از زمانی که خداوند تبارک و تعالی، آسمانها و زمین را آفریده اتفاق نیفتاده و تا زمانی هم که آسمانها و زمین برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفرهای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر میشوند.
و نیز از ایشان نقل شده است که:
إنّ لولد العباس والمروانی لوقعه بقرقیسیا یشیب فیها الغلام الحرور و یرفع اللّه عنهم النصر و یوحی إلی طیر السماء و سباع الارض، اشبعی من لحوم الجبارین. ثم یخرج السفیانی.
همانا واقعهای برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد که پسر نوجوان در آن پیشامد پیر گردد و خداوند هر گونه یاری را از ایشان برگیرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام کند که از گوشت تن ستمگران خود را سیر کنید. سپس سفیانی خروج خواهد کرد.
امام باقر(ع) در روایت دیگری به ارتباط نبرد قرقیسیا و خروج سفیانی اشاره کرده، میفرمایند:
… یمر جیشه (السفیانی) بقرقیسیا، فیقتتلون بها فیقتل من الجبارین مائه الف . و یبعث السفیانی جیشاء الی الکوفه وعدتهم سبعون الفا…
سپاهیان سفیانی از قرقیسیا عبور خواهند کرد و در آنجا به نبرد خواهند پرداخت، پس صد هزار نفر از ستمگران ] در آنجا [ به قتل خواهند رسید. آنگاه سفیانی سپاهی را به سوی کوفه روانه میسازد که تعداد آنها به هفتاد هزار نفر میرسد .
آن حضرت همچنین به شمار کشته شدگان در این نبرد اشاره کرده، میفرمایند:
تبنی مدینه ممّا یلی المشرق یکون فیها وقعه لم یسمع أهل ذلک الزمان بمثلها، ثم تنجلی هی و الوقعه التی فی الشام عن أربع مائه ألف قتیل ثم یخرج المهدی فی أثر ذلک لاترد له رایه.
شهری در طرف شرق ساخته میشود که در آن حوادثی روی میدهد که هرگز مردم آن زمان نظیر آن را نشنیدهاند. آنگاه آن حادثه و یک حادثه دیگر که در شام روی میدهد مجموعاً چهار صد هزار کشته برجای میگذارد و به دنبال آن حضرت مهدی ظاهر میشود و هرگز سپاهش شکست نمیخورد.
امام صادق(ع) نیز در روایتی، در مورد نبرد قرقیسیا چنین میفرمایند:
إن للّه مائده (وفی غیر هذه الروایه مادبه) بقرقیسیاء یطلع مطلع من السماء فینادی یا طیر السماء و یا سباع الارض هلمّوا إلی الشبع من لحوم الجبارین.
همانا برای خداوند در قرقیسیا سفرهای است که سروش آسمانی از آن خبر میدهد؛ پس ندا میکند ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین برای سیر گشتن از گوشت ستمکاران شتاب کنید.
یکی از محققان معاصر نیز در کتاب خود به این حدیث اشاره کرده و ذیل آن مینویسد:
چنانکه روایت اشاره میکند، عرصه نبرد، بیابان خشک و بی آب و گیاه است و آنها اجساد کشتگان خود را دفن نمیکنند و یا قادر به دفن آنها نیستند، از این رو پرندگان آسمان و درندگان زمینی از گوشت لاشههای آنها شکم خود را سیر میکنند و اینکه سربازان کشته شده نیز ستمگرند؛ زیرا که آنها سربازان جباران و ستم پیشگان میباشند. یا اینکه در میان آنها شمار زیادی از افسران و فرماندهان ستمکار از دوطرف وجود دارد.
منابع اهل سنت نیز به نقل روایاتی پرداختهاند که بیانگر شدت درگیری در قرقیسیا است؛ از جمله روایت زیر که ابن حماد آن را نقل میکند:
… ظهر السفیانی بجیشه علیهم، فیقتل الترک و الروم بقرقیسیا حتی تشبع سباع الارض من لحومها.
سفیانی با سپاهیانش بر آنها غالب میشود و ترک و روم را در قرقیسیا به قتل میرساند تا اینکه درندگان زمین از گوشت آنها سیر میشوند.
او در روایت دیگری از امام علی (ع) نقل میکند که: یظهر السفیانی علی الشام، ثم یکون بینهم وقعه بقرقیسیا، حتّی یشبع طیر السماء و سباع الارض من جیفهم…
سفیانی بر شام غالب میشود، آنگاه در قرقیسیا نبردی بین آنها رخ میدهد، تا اینکه پرندگان آسمان و درندگان زمین از کشتههای آنها سیر میشوند.
۲. موقعیت جغرافیایی قرقیسیا
«قرقیسیا» شهری در شمال سوریه است که در محل التقای رود «خابور» با «فرات» قرار گرفته است. این شهر پیش از اسلام «کیرکسیون» نام داشت و در سال نوزدهم هجری به دست مسلمانان فتح شد و قرقیسیا نام گرفت.
در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی درباره قرقیسیا چنین توضیح داده شده است:
در حدود دویست میلی پایین رقه، قرقیسیا که همان کرکیسیوم قدیم است، در ساحل چپ دجله، جایی که رودخانه خابور آبهای زیادی خود را در آن میریزد واقع است. ابن حوقل درباره قرقیسیا گوید شهری قشنگ است که در آغوش باغستانی قرار داد. یاقوت و حمدالله مستوفی هر دو آن را محلی دانستهاند که کوچکتر از رحبه که شش فرسخی قرقیسیا و در جانب غربی فرات است.
« ابن رسته » قرقیسیا( Qarqisiya ) را از شهرهای اقلیم چهارم و از حوزههای ناحیه جزیره معرفی میکند.
«ابن خردادبه» در المسالک و الممالک پس از آنکه موقعیت قرقیسیا بر ساحل فرات را توصیف میکند به بیان فاصله آن تا بغداد میپردازد و تمامی منازل میان این دو را نام برده و به فاصله هر یک از دیگری نیز اشاره میکند. بر اساس محاسبه وی فاصله این دو شهر از یکدیگر در حدود نود و چند فرسخ است.
در معجم البلدان طول و عرض جغرافیایی این شهر به نقل از بطلمیوس ذکر شده است:
بطلمیوس میگوید: طول ] جغرافیایی [ شهر قرقیسیا ۶۴ درجه و ۴۵ دقیقه و عرض آن 35 درجه است. این شهر جزء اقلیم چهارم است.
یکی از محققان معاصر در مورد موقعیت جغرافیایی قرقیسیا مینویسد:
امروزه خرابههای آن نزدیک شهر «دیر زور» سوریه قرار دارد. قرقیسیا نزدیک مرزهای سوریه ـ عراق است و به مرزهای ترکیه ـ سوریه نسبتاً نزدیک میباشد.
۳. دلایل و زمینههای نبرد قرقیسیا
آنچنان که از روایات و بر میآید نبرد قرقیسیا بر سر گنجی است که در ناحیه فرات پیدا میشود. ابن حماد به نقل از پیامبر اکرم (ص) از این گنج چنین گزارش میدهد:
تحسر الفرات عن جبل من ذهب و فضّه فیقتل علیه من کلّ سبعه تسعه، فإذا أدرکتموه فلا تقربوه .
فرات از کوهی از طلا و نقره پرده بر میدارد سپس بر سر آن جنگ میشود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته میشود، پس هرگاه آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید.
همین مضمون با الفاظی مشابه در روایات دیگری که از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده، آمده است؛ که از جمله میتوان به روایت زیر اشاره کرد:
تحسر الفرات علی جبل من ذهب، فیقتتل الناس علیه فیقتل علیه من کل مائه تسعین أو قال تسعه کلّهم یری أنّه ینجو.
فرات از کوهی از طلا پرده بر میدارد، سپس مردم بر سر آن به نبرد بر میخیزند و از هر صد نفر، نود نفر (و یا فرمود:نه نفر ) در این نبرد کشته میشوند، هر یک از آن مردمان گمان میکنند که نجات مییابند.
در الفتن و الملاحم ابن کثیر نیز به نقل از رسول خدا(ص) به پیدا شدن گنج اشاره شده است:
یوشک الفرات أن یحسر عن کنز من ذهب، فمن حفره فلا یأخذ منه شیئاً.
به زودی فرات از گنجی از طلا پرده بر میدارد، پس هر کس آن را یافت، نباید چیزی از آن بر گیرد.
ابن کثیر در جایی دیگر نیز از آن حضرت روایت میکند که:
لا تقوم الساعه حتی یحسر الفرات عن جبل من ذهب یقتتل الناس، فیقتل من کلّ مائه تسعه و تسعون، یقول کلّ رجل منهم: لعلّی أکون أنا الّذی أنجو.
قیامت بر پا نمیشود، تا اینکه فرات از کوهی از طلا پرده بر میگیرد ] در آن زمان [ مردم با یکدیگر به نبرد برمیخیزند. پس، از هر صد نفر، نود و نه نفر کشته میشود، هر یک از آن مردمان میگوید: شاید من کسی باشم که نجات مییابم .
ابن حسام جونپوری نیز در البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان به ماجرای کوه طلا در فرات اشاره دارد:
لا تقوم الساعه حتی یحسر الفرات عن جبل من ذهب یقتتل علیه الناس و یقتل تسعه أعشارهم.
قیامت برپا نمیشود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را آشکار میسازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمیخیزند و نفه دهم آنها کشته میشوند.
نویسنده کتاب عصر ظهور در بحث از جنبش سفیانی چنین آورده است:
… هدف اصلی سفیانی از جنگ عراق سلطه یافتن بر آن کشور و ایجاد مقاومت در برابر نیروهای ایرانی و زمینه سازان ظهور حضرت، که از مسیر عراق به سوی سوریه و قدس پیش میروند خواهد بود. ولی در راه عراق در اثر حادثه عجیبی جنگ قرقیسیا رخ میدهد و آن حادثه پیدا شدن گنجی در مجرای فرات و یا نزدیک مجرای رود فرات است. به طوری که عدهای از مردم برای دست یافتن به آن، دست به تلاش میزنند و آتش جنگ بین آنها شعله ور میشود و بیش از صدهزار تن از آنها کشته میشوند و هیچ یک به پیروزی قطعی نمیرسند و به آن گنج دست نمییابن. بلکه همگی از آن منصرف شده و به مسایل دیگر مشغول میشوند.
ناگفته نماند که ایشان نیز روایاتی در مورد پیدا شدن گنج نقل میکنند، از جمله روایت زیر که در نسخه خطی ابن حماد به نقل از پیامبراکرم (ص) وارد شده است:
فتنه چهارم هجده سال به طول میانجامد، سپس در آن هنگام که باید پایان میپذیرد و تحقیقاً نهر فرات از کوهی از طلا پرده بر میدارد و مردم برای رسیدن به آن به جان یکدیگر میافتند و از هر نفه تن هفت تن کشته میشوند.
قابل ذکر است که بیشتر این روایات از نظر سند ضعیف هستند.
4. نیروهای درگیر در نبرد قرقیسیا
بنابه آنچه از روایات اهل سنت به دست میآید طرفین درگیر در نبرد قرقیسیا، ترکان، رومیان و لشکر سفیانی هستند. در اینجا به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شدهاند اشاره میکنیم:
… ظهر السفیانی بجیشه علیهم، فیقتل الترک والروم بقرقیسیا… .
سفیانی با سپاهش بر آنها پیروز میشود و ترک و روم را در قرقیسیا میکشد.
و در جایی دیگر آمده است:
… فعند ذلک تجتمع الترک والروم یقاتلون جمیعاً و ترفع ثلاث رایات بالشام، ثم یقاتلهم السفیانی حتی یبلغ بهم قرقیسیاء.
… پس در آن هنگام ترکان و رومیان اجتماع کرده و با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و سه پرچم در شام برافراشته میشود، آنگاه سفیانی باآنها جنگ میکند تا در منطقه قرقیسیا به آنها میرسد.
در روایت دیگری چنین آمده است:
دخوله (السفیانی) الکوفه بعد ما یقاتل الترک والروم بقرقیسیاء…
زمان وارد شدن سفیانی به کوفه بعد از نبرد او با ترکان و رومیان در قرقیسیا است .
در روایتی که عبدالله بن زبیر از امام علی(ع) نقل میکند نیز از حضور دو عبدالله و سپاه آنان در قرقیسیا سخن گفته شده است:
یتبع عبداللّه عبداللّه حتی یلتقی جنودهما بقرقیسیا علی النهر.
عبدالله به دنبال عبدالله برمی خیزد تا اینکه سپاهیان آنها در قرقیسیا در کنار نهر با یکدیگر رودرو میشوند.
منابع شیعی نیز از درگیری لشکر سفیانی با ترکان خبر میدهند، مؤلف عصر ظهور در این زمینه چنین مینویسد:
اما طرف مقابل سفیانی در این نبرد از نظر اکثر روایات ترکان هستند ولی منظور از ترکان در اینجا چیست؟ آنچه به نظر میرسد و به طبیعت امر نزدیکتر است اینکه آنها سپاهیان ترک زبان هستند؛ چراکه درگیری و نزاع بر سر دارائی است که نزدیک مرزهای سوریه و ترکیه وجود دار…
در کتاب روزگار رهایی نیز احادیث متعددی درباره ترکان ذکر شده و تأکید میشود که فتنه ترک در قرقیسیا انجام میپذیرد .
در اینجا به برخی از احادیثی که در کتاب یاد شده آمده و ظاهراً در ارتباط با نبرد قرقیسیا است اشاره میکنیم؛ درنخستین روایت به نقل از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است:
للترک خرجتان، خرجه فیها خراب آذربیجان و خرجه یخرجون فی الجزیره یخیفون ذوات الحجال فینصر الله المسلمین فیهم ذبح اللّه الاعظم.
برای ترکها دو خیزش است که در یکی از آنها آذربایجان ویران میشود و در دیگری وارد جزیره میشوند و پرده نشینان را به وحشت میاندازند. خداوند مسلمانان را پیروز میگرداند که کشتار بزرگ الهی در آن روز است.
در روایت دیگری نیز چنین میخوانیم:
لیردنّ الترک الجزیره، حتی تسقی خیلهم من الفرات. فیبعث الله علیهم الطاعون فیقتلهم فلا ینجو منهم إلا رجل واحد. و یبعث اللهعلیهم ثلجاً فیها صرٌّ وریح وحبید فءاذا هم خامدون… فیرجع المسلمون إلی أصحابهم فیقولون ءانّ الله قد أهلکهم و کفاکم شرّهم.
بدون تردید سپاه ترک وارد جزیره خواهند شد تا اسبهایشان از فرات سیراب شوند، آنگاه خداوند بر آنها طاعون را مسلط میکند و همگی به وسیله طاعون از بین میروند و به جز یک نفر از آنها باقی نمیماند. خداوند بر آنها برف و تگرگ همراه با سرمای سوزان و طوفان خانمان برانداز فرو میفرستد و همگی نقش بر زمین میشوند. مسلمانان به یکدیگر نوید میدهند که خداوند آنها را هلاک کرد و شر آنها را از شما کوتاه نمود.
5. زمان نبرد قرقیسیا
نبرد قرقیسیا میان دو واقعه مهم صورت میگیرد؛ نخست خروج سفیانی و دوم ظهور امام مهدی (ع). دراینجا به اختصار به هر یک از آنها اشاره میکنیم:
1ـ۵. خروج سفیانی
امام باقر(ع) در مورد واقعه نخست چنین فرمودهاست :
یخرج السفیانی یوم جمعه، فیصعد منبر دمشق و یبایع الناس علی أن لا یخالفوا أمره رضوه أم کرهوه ثمّ یخرج إلی الغوطه. فیجتمع ءالیه خمسون ألف مقاتل. ثمّ تختلف الرایات الثلاث. فرایه الترک و العجم و هی سواد. ورایه لبنی العباس صفراء و رایه السفیانی حمراء. فیغلبهم السفیانی بعد أن یقتل منهم ستین ألفاً و یسیر إلی حمص فإلی الفرات مروراً بالرّقه و سبا.
سفیانی در روز جمعه خروج میکند و بر فراز منبر دمشق قرار میگیرد و از مردم بیعت میگیرد که هرگز با امر او مخالفت نکنند، چه آن را بپسندند و چه آن را ناخوش دارند. آنگاه به سوی «غوطه» حرکت میکند و ۵۰ هزار جنگجو در اطراف او گردآیند، آنگاه سه پرچم به اهتزاز در آید: پرچم ترکها و عجمها که سیاهرنگ است. پرچم بنی عباس که زردرنگ است. پرچم سفیانی، که سرخرنگ است. سفیانی بر آنها چیره میشود، پس از آنکه 60 هزار نفر از آنها را از دم شمشیر میگذارند، آنگاه به سوی «حمص» میرود و از فرات عبور میکند و عازم «رقّه» و «سبا» میشود.
امیر المؤمنین علی(ع) نیز از جنگ سفیانی با سپاه «ابقع» و «اصهب» خبر میدهند :
یلتقی السفیانی بالابقع فیقتله السفیانی و من معه. ثم یقتل الاصهب و أتباعه. ثم لا یکون له هَمّ إلّا آل محمد و شیعتهم و المثول الی العراق. و یمرّ جیشه بقرقیسیا…
سفیانی با «ابقع» درگیر میشود سپس او و سپاهیانش را میکشد. سپس «اصهب» و یاران او را
- ماهنامه موعود سال ششم ـ شماره ۳۱