تو ای تنها وارث


سعید سام کن

کم کم داشت غروب می‌شد، که صدای زنگ خانه به صدا درآمد. در را باز کردم. برادرزاده‌ام «امید» بود که گاهی به من سر می‌زد. و به خانه ما می‌آمد این بار در حالی که مجله‌ای در دست داشت، وارد اتاقم شد و با صدای بلند گفت: عمو! ببین معلم کلاس‌مان این مجله را به ما معرفی کرده، تا آن را مطالعه کنیم. البته یک بخش از این مجله مربوط به هم سن و سال‌های ماست. و اضافه کرد: موعود مجله‌ای است که موجب آشنائی بیشتر و علاقمندی ما به امام زمان(ع) می‌شود. و من تا حالا دو شماره آن را از کتابخانه مدرسه گرفتم و همه مطالب «موعود نوجوان» اش را خواندم.
امید که همیشه مرا هم صحبت خوبی برای خود می‌دانست مجله، را روی میز گذاشت و شروع به ورق زدن صفحه به صفحه آن کرد، من که با مجله آشنا بودم وآن را مطالعه می‌کردم به امید گفتم: خوب عموجان چه مطالبی را خوانده‌ای و کدام مطلب برایت جالب بود؟ برایم تعریف کن بدانم؟
امید که توی صورتش حالت تعجب نمایان بود گفت: البته مجله خوبی است و مفید ولی نمی‌دانم چرا بعضی از مطالب درباره یهودیان صهیونیستی یا آمریکا و مسیحیان صهیونیست و یا … است. آخه معلم ما گفته بود وظیفه ما آشنایی با امام زمان(ع) است و اگر او را نشناخته و به گفته‌هایش عمل نکنیم و از دنیا برویم با آدم‌های جاهل و نادان هیچ فرقی نداریم. پس چرا این مجله که به نام امام زمان(ع) و برای آشنایی با آن حضرت منتشر می‌شود همه مطالبش درباره آن حضرت نیست؟
من که از این پرسش امید خوشحال شدم، از روی صندلی بلند شدم و دست روی شانه‌های امید گذاشتم و به آرامی‌گفتم: آفرین عموجان! این که تو به این نکته توجه کردی خوب است و جای بسی خوشحالی و امیدواری است که نوجوانی مثل تو برایش از این سؤال‌ها پیش آید و به دنبال جواب آن بگردد.
امید هم از جایش بلند شد و با هم به طرف حیاط رفتیم و روی پله‌ها نشستیم.
ـ راستش را بخواهی عموجان برای من هم از این سؤالات پیش آمده بود و جوابش را با کمی صبوری و پرس و جو پیدا کردم ولی حالا برای این که بتوانم کمی‌به تو کمک کنم، مطلبی را برایت می‌گویم که شاید جواب بعضی از سؤال‌هایت را پیدا کنی.
و ادامه دادم:همانطور که می‌دانی در زمان همه پیامبران و فرستادگان خداوند، کسانی بودند که از دستورات آن‌ها پیروی نمی‌کردند و با پیروی از شیطان به خدا کافر می‌شدند و با آن ها مخالفت می‌کردند.
امید گفت: بله درست است.
ـ و می‌دانی که امروزه هم کسانی هستند که نمی‌خواهند فرمان خداوند که برای هدایت مردم است، اجرا شود.
ـ بله همین طور است. در هر زمانی این افراد بوده‌اند و هستند.
ـ به نظر تو زمان ما چه فرقی با زمان پیامبران و امامان گذشته دارد؟
ـ خوب آن زمان‌ها پیامبران و امامان بین مردم بودند و حالا امام ما غایب است. آن زمان‌ها شاید دشمنان آن‌ها کم تر بودند و الان بیش تر و قوی‌تر شده‌اند.
ـ منظورت این است که آن‌ها تجربه شان برای دشمنی در طی سالیان درازی که برای گمراهی مردم تلاش کردند، بیشتر شده. درست است؟
ـ آره
ـ ما می‌دانیم که در نهایت همان طور که قرآن وعده داده، بندگان صالح حاکم خواهند شد و وارث زمین می‌شوند. و می‌دانی که ارث و ارثیه همیشه مربوط به سرمایه‌ای است که در آینده قرار است به وارث برسد.
ولی… چه کسی حق دارد وارث همه ثروت‌های گذشته و آینده و آثار همه پیامبران و اولیاء خدا باشد؟
امید گفت: خوب وارث باید خودش هم مثل آن پیامبران و اولیاء خدا از طرف خدا برگزیده باشد
ـ درست است اگر غیر از این باشد، همه تلاش‌های آن‌ها برای هدایت مردم بی‌نتیجه می‌ماند.
برای همین کافران با شیطان هم پیمان شدند و خلق و خوی ظالمانه پیدا کردند و خواستند تا دیگران به جای بندگی خدا آن‌ها را بندگی کنند و خواهان همه ثروت‌های زمین و آدمیان شدند و تلاش کردند تا همه منابع و سرمایه‌ها در اختیار خودشان بگیرند و در مسیر مخالفت با خداوند به کار گیرند و خواستند وارث و صاحب همه نعمت‌ها و ثروت‌های خدادادی گذشته و آینده شوند.
از امید پرسیدم: به نظر تو نمونه اصلی این کافران چه کسانی هستند؟
ـ یعنی چه کسانی‌اند؟
ـ مهم‌ترین آن‌ها که به شکل یک قوم ظاهر شدند یعنی قوم بنی‌اسرائیل هستند که روزگاری خداوند برای امتحان و آزمایش آن‌ها را برگزید و برتری داد ولی آن‌ها بر این مقام مغرور شدند و کفران نعمت کردند و خداوند آن‌ها را از دایره رحمت وبخشش خودش دور کرد.
-آن‌ها دنبال چه ثروتی هستند که نتوانستند تا حالا آن را به دست آورند؟
ـ عموجان هر چه که فکرش را بکنی مثل زمین طلا، نفت، آثار فرهنگی، فکر، و اندیشه، جوانان.. می‌خواهند همه چیز مال آن‌ها باشد. حتی روح و جسم آدم‌ها، تا نکند در مسیر بندگی خداوند قرار گیرند و به کمال برسند . با هر روشی که بتوانند، جلوی آن‌ها را می‌گیرند.
مهم‌تر از همه آن‌ها چشم طمع به مقام والای اولیاء خدا و جای گاه با عظمت ایشان دوخته‌اند. تا آن جا که در طول تاریخ دست ناپاکشان به خون بسیاری از انبیاء و اولیاء خداوند آلوده شده است که حتماً داستان‌هایی از آن را خوانده‌ای. کم کم داشت هوا تاریک می‌شد و وقت نماز بود. امید هم باید زودتر به خانه خودشان می‌رفت و خود را آماده مدرسه می‌کرد. نمی‌دانستم که آیا امید جواب سؤالاتش را گرفته یا نه؟ به هر حال شروع خوبی بود. حرفم را این طور تمام کردم: ما اعتقاد داریم که این وعده الهی است که عالم با  همه ثروت‌های آشکار و پنهانش و همه آثار و نشانه‌هایی که از انبیاء و اولیاء به آخرین وصی پیامبر و امام دوازدهم ما به ارث خواهد رسید و او صاحب به حق آن‌هاست.واوست که با این نیروی  خدادای عدالت را در همه جا برقرار خواهد ساخت. او وارث خون‌های به ناحق ریخته همه اولیاء وانبیاء گذشته است و در نبرد نهائی حق علیه باطل خواهد بود و دنیا را از خداپرستی و توحید پر می‌سازد و جهان را به سوی یکتاپرستی هدایت می‌کند.
ناگهان صدای مؤذن از مناره مسجد بلند شد الله اکبر الله اکبر…. دیگر چیزی نگفتم تا امید زودتر به خانه‌شان برود. حتماً دفعه دیگر که بیاید، معلوم می‌شود به جواب سؤالاتش تا چه‌اندازه نزدیک تر شده است وآیا سؤال‌های دیگری هم دارد.
ادامه دارد…

ماهنامه موعود شماره ۶۷

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *