معرفت امام زمان-۳ (علم امام)

ابراهیم شفیعی سروستانی

اشاره:


گفتیم که شیخ صدوق(ره) در «باب الامامه» از کتاب الهدایه خود پس از بیان مبانی امامت و اصول اعتقاد شیعه در این زمینه، به موضوع معرفت امامان پرداخته و در ذیل بابی با عنوان «باب شناخت امامانی که پس از پیامبر خدا(ص) حجت‌های الهی بر مردم هستند» به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.
در قسمت‌های پیشین به چهار ویژگی امام معصوم(ع) که هر مسلمان باید بدان‌ها معتقد باشد، اشاره کردیم، در این قسمت از مقاله به بررسی دو ویژگی دیگر می‌پردازیم.

۵. اعتقاد به جایگاه علم الهی امامان

شیخ صدوق(ره) در ادامه بیان ویژگی‌های امامان معصوم(ع)، جایگاه و منزلت علمی ائمه را مورد توجه قرار داده، می‌فرماید:
[واجب است معتقد باشد که] آن‌ها جایگاه (و خزانه) علم الهی‌اند.۱
در این زمینه نیز روایات فراوانی از ائمه معصومین(ع) نقل شده است؛ تا آن جا که در برخی از مجامع روایی ابواب ویژه‌ای به نقل روایات وارد شده در این موضوع اختصاص یافته است، که از آن جمله می‌توان به بصائرالدرجات۲، الکافی۳ و بحارالانوار۴ اشاره کرد.
در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:
به خدا قسم، ما خزانه‌داران خدا در آسمان و زمین او هستیم، اما نه بر طلا و نقره بلکه بر علم او.۵
امام صادق(ع) نیز در این باره می‌فرماید:
ما سرپرستان امر خدا، خزانه‌داران علم خدا و جایگاه علم خدا هستیم.۶
در زیارت «جامعه کبیره» که از امام هادی(ع) نقل شده است، نیز خطاب به ائمه اهل بیت(ع) عرضه می‌داریم:
السلام علیکم یا أهل بیت النبوّه… و خزّان العلم.۷
سلام بر شما ای خاندان پیامبر… و خزانه‌داران علم و دانش.
در پاره‌ای دیگر از روایات با دسته‌بندی علوم خداوند به علم خاص و عام یا علمی‌که تنها مخصوص خداوند است و کسی از آن آگاهی ندارد و علمی‌که ملائکه مقرب و انبیای مرسل از آن آگاهی دارند، تصریح شده است که ائمه اهل بیت(ع)‌ نیز چون ملائکه مقرب و انبیای مرسل از علم عام خداوند بهره‌منداند.
در یکی از روایاتی که در این زمینه از امام باقر(ع) نقل شده است، چنین می‌خوانیم:
همانا برای خداوند دو علم است؛ علم عام و علم خاص. علم خاص، علمی است که [حتی] فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل هم از آن آگاهی ندارند. اما علم عام خداوند، که فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل از آن آگاه‌اند به طور کامل به ما ارزانی شده است.۸
از امام صادق(ع) نیز روایاتی به همین مضمون نقل شده است.۹
پرسشی که در این جا مطرح می‌شود این است که این علوم چگونه به امامان معصوم(ع) افاضه می‌شود؟ پاسخ این پرسش را با روایتی از امام صادق(ع) پی می‌گیریم:
در این روایت که در واقع حکایت مفصل دیدار حضرت الیاس(ع) با امام باقر(ع) در مسجدالحرام و پرسش‌های متعدد آن حضرت از امام چهارم شیعیان(ع) است، موضوعات متعددی مطرح شده که یکی از آن‌ها علم امامان(ع) است.
امام باقر(ع)، در ابتدای روایت یاد شده، پس از اشاره به این مطلب که در علم خداوند هیچ اختلافی نیست، در پاسخ آن حضرت که از ایشان می‌پرسد: «چه کسی از این علم که در آن هیچ اختلافی (تناقضی) نیست، آگاهی دارد؟» می‌فرماید:
همه علوم نزد خدای ـ جلّ ذکره ـ است، اما آن دسته از علوم که [دانستن آن‌ها] برای بندگان ضروری است، نزد اوصیاست.۱۰
آن‌گاه در پاسخ این پرسش که «اوصیا چگونه این علوم را فرا می‌گیرند؟» فرمود:
همان گونه که پیامبر خدا(ص) این علوم را فرا می‌گرفت با این تفاوت که آن‌ها آنچه را رسول خدا می‌دید نمی‌بینند؛ زیرا او پیامبر بود و آن‌ها الهام شدگان (راست‌گمانان). آن حضرت به عنوان رسول در پیشگاه خدای صاحب عزت و جلال حاضر می‌شد و وحی را می‌شنید در حالی که آن‌ها وحی را نمی‌شنوند.۱۱
چنان‌که ملاحظه می‌شود، امام باقر(ع) در این روایت در تبیین شیوه علم‌آموزی امامان معصوم(ع) از تعبیر «محدَّثون» استفاده کرده‌اند. در توضیح این تعبیر امام باقر(ع)، یادآوری دو نکته ضروری است: نخست این که، در روایات ما در موارد متعددی امامان معصوم(ع) با این تعبیر توصیف شده‌اند، تا آنجا که در کتاب الکافی، ‌ بابی با عنوان «أنّ الأئمه علیهم السلام محدّثون مفهّمون»12 به نقل روایات وارد شده در این زمینه اختصاص یافته است.
در یکی از روایات این باب «محمدبن اسماعیل»  از امام موسی بن جعفر(ع) چنین نقل می‌کند:
از ابالحسن [امام موسی بن جعفر](ع) شنیدم که می‌فرمود: «امامان علمای صادق، مفهّم و محدّث‌اند.»13
نکته دوم این که، تعابیری چون «محدّثون؛ الهام‌شدگان (راست‌گمانان)» و «مفهّمون؛ فهمانیده‌‌شدگان» که در مورد امامان معصوم(ع) وارد شده است، به این معناست که آن‌ها علوم و معارف مختلف را از طریق الهام ربانی دریافت می‌کنند؛ یعنی همان‌طور که پیامبر اکرم(ص) از طریق وحی بر همه امور واقف و از علوم الهی برخوردار می‌شدند، ایشان نیز از طریق الهام بر همه آنچه بدان نیاز دارند، آگاه می‌شوند. البته با این تفاوت که پیامبر(ص) فرشته وحی را می‌دید ولی ائمه(ع) فرشته وحی را نمی‌بینند و تنها الهامات او را دریافت می‌کنند.
در روایتی که «محمدبن سلم» از امام صادق(ع) نقل کرده است، در این زمینه چنین می‌خوانیم:
نزد ابی‌عبدالله [امام صادق](ع) از «محدث» بودن [امام] سخن به میان آمد، حضرت فرمود: او سخنان را می‌شنود ولی شخص [فرشته] را نمی‌بیند. پرسیدم: فدایت شوم، پس چگونه می‌فهمد که آن کلام فرشته است؟ فرمود: با آرامش و سکینه‌ای که به او عطا می‌شود؛ می‌فهمد که آن کلام فرشته است.۱۴
شایان ذکر است که در میان ائمه معصومین(ع)، امام علی(ع)، به عنوان یک استثنا هم فرشته وحی را می‌دید و هم صدای او را می‌شنید.
آن حضرت در این زمینه چنین می‌فرماید:
هنگامی‌که وحی بر پیامبر(ص) نازل می‌شد صدای ناله شیطان را شنیدم، پرسیدم: ای پیامبر خدا، این صدای ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است از این که او را بپرستند نومید شده است، تو هم می‌شنوی هرچه من می‌شنوم، و می‌بینی آنچه من می‌بینم، جز آن‌که تو پیامبر نیستی، ولی تو وزیر منی، و به راه خیر می‌روی.۱۵

۶. اعتقاد به مفسران وحی بودن امامان

شیخ صدوق(ره) ششمین موضوعی را که هر مسلمان باید در مورد امامان خود بدان معتقد باشد، این‌گونه بیان می‌کند:
[واجب است که معتقد باشد که] آن‌ها ترجمان (مفسران) وحی هستند.۱۶
ائمه معصومین(ع) در روایات متعددی خود را با این تعبیر توصیف کرده‌اند. از جمله در روایتی که «سدیر» از امام صادق(ع) نقل کرده، آمده است:
ما خزانه‌داران علم خدا و ترجمان امر اوییم.۱۷
در زیارت جامعه کبیره نیز امامان(ع) با تعبیر «تراجمه لوحیه»18 توصیف شده‌اند.
در این جا برای روشن شدن مفهوم «ترجمان وحی بودن امامان معصوم(ع)» برخی از آیات و روایات مرتبط با این موضوع را بررسی می‌کنیم:
قرآن کریم در بیانی زیبا تنها خداوند و «راسخون فی العلم؛ ریشه‌داران در دانش» را به عنوان کسانی که دانا به تأویل کتاب (= قرآن) هستند، معرفی کرده، می‌فرماید:
و ما یعلم تأویله إلّا الله و الراسخون فی العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا.۱۹
تأویل کتاب را جز خدا و ریشه‌داران در دانش کسی نمی‌داند. [آنان که] می‌گویند: «ما بدان ایمان آوردیم. همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست».
در روایتی که «برید بن معاویه» از امام باقر یا امام صادق(ع) در ذیل آیه یاد شده نقل کرده، چنین آمده است:
پیامبر خدا(ص) برترین ریشه‌داران در علم است. خداوند ـ عزّ و جلّ ـ هم تنزیل و هم تأویل آنچه را بر او نازل کرده، به او آموخت. امکان ندارد که خداوند چیزی را بر او نازل کند، اما تأویلش را به او نیاموزد. اوصیای پیامبر نیز پس از او همه این امور را می‌دانند… و قرآن خاص و عام، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ دارد، اما ریشه‌داران در علم همه آن‌ها را می‌دانند.۲۰
تردیدی نیست که قرآن به عنوان کلام خدا، از اصلی‌ترین منابع استنباط احکام و معارف دین بوده و ظواهر آن بر ما حجت است. اما سخن در این است که این کتاب عهده‌دار بیان همه معارف و حقایق الهی نبوده است و تنها به تبیین اصول معارف و احکام پرداخته است. قرآن کریم بسان سایر متون دینی با ارائه رهنمودهای کلی و بیان چارچوب تفکر اسلامی، وظیفه تشریح و توضیح آن را به پیامبر(ص) و اوصیای او گذاشته است. در قرآن کریم تصریح شده است که:
و أنزلنا إلیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل إلیهم.۲۱
این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آنچه را که به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی.
پیامبر گرامی اسلام(ص) بنابر خبر متواتری که به طریق شیعه و اهل سنت از ایشان نقل شده است، می‌فرمایند:
من دو چیز گرانبها را در میان شما به یادگار می‌گذارم، و تا زمانی که بدان‌ها تمسک می‌جویید هرگز گمراه نمی‌شوید؛ یکی کتاب خدا و دیگری خاندان و اهل بیت من. این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا زمانی که در [کنار] حوض [کوثر] بر من وارد شوند.۲۲
قرآن کریم، چنان‌که در کلام نبی اکرم(ص) نیز بدان اشاره شده از اهل بیت(ع) جدایی‌ناپذیر بوده و نمی‌توان برای شناخت احکام خدا تنها به ظواهر قرآن اکتفا کرد، بلکه باید با مراجعه به روایات امامان معصوم(ع) که مفسران قرآن و مبلغان احکام آن می‌باشند، از ابعاد مختلف حکمی در قرآن بدان اشاره شده، آگاه شد.
امام علی(ع) در روایتی که از ایشان نقل شده است، ارتباط قرآن و اهل بیت(ع) را چنین بیان می‌کند:
خداوند ما را پاکیزه داشته و از خطا حفظ کرده است. او ما را گواه بر آفریدگان خویش، و حجت خود در زمین قرار داده است. ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داده است، نه ما از قرآن جدا می‌شویم و نه قرآن از ما.۲۳
در کتاب وسائل الشیعه بابی وجود دارد با عنوان: «باب وجوب رجوع به معصومان(ع)، در همه احکام» که در آن بیش از چهل روایت از پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) نقل شده است، که همگی به نوعی دلالت بر لزوم مراجعه به امامان معصوم(ع) برای شناخت احکام خدا، می‌کنند.
در یکی از روایات این باب از امام باقر(ع)، در تفسیر آیه شریفه:
فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون.۲۵
اگر خود نمی‌دانید از اهل ذکر بپرسید.
چنین روایت شده است:
پیامبر خدا فرمود: [در این آیه مراد از] «ذکر» من هستم، و ائمه نیز «اهل ذکر» هستند.۲۶
ادامه دارد…

پی‌نوشت‌ها:

۱. شیخ صدوق، کتاب الهدایه، ص۳۳.
۲. ر.ک: صفار قمی، محمدبن الحسن، بصائرالدرجات، ص۱۰۳ـ۱۰۶، باب فی الأئمه أنّهم خزّان الله فی السّماء و الأرض علی علمه؛ ص۱۰۹ـ۱۱۲، باب فی الأئمه(ع) أنّه صار إلیهم جمیع العلوم التی خرجت إلی الملائکه و الأنبیاء و امر العالمین.
۳. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳، باب أنّ الأئمه(ع) ولاه أمر الله و خزنه علمه، ص۲۵۵ـ۲۵۶ باب أنّ الائمه(ع) یعلمون جمیع العلوم التی خرجت إلی الملائکه و الرسل(ع).
۴. ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۵ـ۱۰۸، باب أنّهم علیهم السلام، خزّان الله علی علمه و حمله عرشه.
۵. صفار قمی، محمدبن الحسن، همان، ص۱۰۳، ح۱؛ کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص۱۹۲، ح۲؛ والله إنّا لخزّان الله فی سمائه و أرضه لاعلی ذهب و لاعلی فضّه إلّا علی علمه.
۶. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ح۳؛ نحن ولاه امرالله و خزنه علم الله و عیبه وحی الله.
۷. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰.
۸. صفار قمی، محمدبن الحسن، همان، ص۱۰۹، ح۱؛ هم‌چنین ر.ک: ح۳ و ص۱۱۰، ح۵ و ۶ و ص۱۱۱، ح۱۱ و ۱۲؛ إنّ لله علماً عاماً و علماً خاصاً فأمّا الخاص فالّذی لم یطلّع علیه ملک مقرّب و لا نبیّ مرسل و أمّا علمه العام الذی اطلعت علیه الملائکه المقربین و الأنبیاء المرسلین قد رفع ذلک کلّه إلینا.
۹. ر.ک: همان، ص۱۰۹، ح۲، ص۱۱۰، ح۴، ۷و ۸، ص۱۱۱، ح۱۰و۱۳.
۱۰. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص۲۴۳، ح۱؛ أمّا جمله العلم فعند الله جلّ ذکره و أمّا ما لابدّ للعباد فعند الأوصیاء.
۱۱. همان؛ کما کان رسول الله صلّی الله علیه و آله یعلمه إلّا أنّهم لایرون ما کان رسول الله صلّی الله علی و آله یری، لأنّه کان نبیّاً و هم محدّثون و أنّه کان یفد إلی الله عزّوجلّ فیسمع الوحی و هم لایسمعون.
۱۲. ر.ک: همان، ص۲۷۰ـ۲۷۱؛ هم‌چنین ر.ک: همان، ص۵۳۴، ح۱۸.
۱۳. همان، ص۲۷۱، ح۳؛ سمعت اباالحسن(علیه‌السلام) یقول: «الأئمّه علماء صادقون مفهّمون محدّثون.»
۱۴. همان، ح۴؛ ذکر المحدّث عند أبی عبدالله(علیه‌السلام) فقال: إنّه سمع الصوت و لایری الشخص. فقلت له: جعلت فداک، کیف یعلم أنّه کلام الملک؟ قال: إنّه یعطی السکینه و الوقار حتّی یعلم أنّه کلام الملک.
۱۵. سید شریف رضی (گردآورنده)، نهج‌البلاغه (امام علی(ع)، ترجمه محمدمهدی فولادوند، خطبه ۲۳۴، ص۳۱۶؛ لقد سمعت رنّه الشیطان حین نزل الوحی علیه صلّی الله علیه و اله، فقلت: یا رسول‌الله، ما هذه الرنّه؟ فقال: هذا الشیطان قد ایس من عبادته إنّک تسمع ما أسمع و تری ما أری، إلّا أنّک لست بنبیّ و لکنّک لوزیر و إنّک لعلی خیر.
۱۶. شیخ صدوق، کتاب الهدایه، ص۳۳.
۱۷. کلینی، محمدبن یعقوب، ‌ همان، ص۲۶۹، ح۶؛ هم‌چنین ر.ک: صفار قمی، محمدبن حسن، همان، ص۶۲، ح۹؛ نحن خزّان علم الله، نحن تراجمه أمر الله….
۱۸. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۰.
۱۹. سوره آل عمران (۳)، آیه ۷.
۲۰. کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص۲۱۳، ح۲؛ فرسول الله صلی الله علیه و اله أفضل الراسخین فی العلم، قد علّمه الله عزّوجل جمیع ما أنزل علیه من التّنزیل و التأویل، و ما کان الله لینزل علیه شیئاً لم یعلّمه تأویله و أوصیاؤه من بعده یعلمونه کلّه… و القرآن خاص و عام و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ، فالراسخون فی العلم یعلمونه.
۲۱. سوره نحل (۱۶)، آیه ۴۴.
۲۲. حر عاملی، محمد بن الحسن، تفصیل وسائل الشیعه، ج۲۷، ابواب صفات القاضی، باب ۵، ص۳۳ـ۳۴، ح۹؛ المتقی الهندی، علاءالدین علی، کنزالعمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج۱، ص۱۷۳، ح۸۷۳؛ إنّی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم بهما لن تضلّوا: کتاب الله و عترتی أهل بیتی، و أنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض.
۲۳. حرّ عاملی، محمدبن الحسن، همان، باب ۱۳، ص۱۷۸، ح۴؛ إنّ الله طهّرنا، و عصمنا، و جعلنا شهداء علی خلقه، و حجّته فی أرضه، و جعلنا مع القرآن، (والقرآن) معنا، لانفارقه، و لایفارقنا.
۲۴. ر.ک: همان، ص۶۲ـ۷۷.
۲۵. سوره نحل (۱۶)، آیه ۴۳.
۲۶. حرّ عاملی، محمدبن الحسن، همان، باب ۷، ص۶۳، ح۴؛ قال رسول‌الله(صلی الله علیه و اله): الذکر أنا، و الأئمه أهل الذکر.

ماهنامه موعود شماره ۶۷

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *