با فروکش کردن تب و تاب جشنها و جمعشدن بساط چراغانی و نقل و شیرینی، میتوان ارزیابی عملکردها نشست و در این باره سخن گفت.
اهمیت و جایگاه فرهنگ انتظار، ضرورت پرسش از فعالیتها و تبلیغات مهدوی و نقد عملکرد مؤسسات، سازمانها و نهادهای فرهنگی فعال در ایران را نمایان میسازد.
بیاغراق از اهمیت فرهنگ مهدوی و انتظار آن در میان معتقدات اسلامیبیگانگان آگاهی کامل دارند. به ویژه رویکرد سیاسی و اجتماعی و حرکتآفرینی این فرهنگ هیچگاه از نظر آنان دور نمانده است. دلیل این ادعا در اقدام و اهتمام دول استعماری ـ طی دویست سال اخیر ـ در این باره و کوشش آنان برای انجام سریع اقدامات باز دارنده و منحرف کننده قابل جستجو است. همه تلاش « وزارت مستعمرات بریتانیای کبیر» طی دو سه قرن اخیر مصروف تقلیل و خنثیسازی توانایی و امکانات بالقوه فرهنگ، آداب و احکام اسلامی از طریق سلب حیثیت اجتماعی، سیاسی از این فرهنگ شده است. چنان که با تمامی امکانات سعی در شخصی، خصوصی جلوه دادن احکام و آداب مذهبی کردهاند.
در جایی نوشتهام که غرب همه را نشسته میطلبد.
بیگمان هیچ مذهبی با روحیه جهانی و اجتماعی فعال، که برای بودن و زیستن در صحنه خاک و مبارزه با کفر و شرک و نفاق طرحی و سخنی داشته باشد مقبول طبع استعمار پیرو هم پیمانان متأخرش واقع نمیشود.
نقل است که ملکه انگلستان در وقت بازدید از معبدی در هندوستان، از فاصلهای بسیار دور و حتی دورتر از آنچه که مومنان به آن معبد خود را مکلف میشناختند کفشهای خود را به رسم احترام خارج کرد.
مذهب بیحرکت و مرام خاموش همواره مورد توجه و احترام و حمایت همه جانبهی استعمارگران بوده و هست. مگر نه اینست که عموم فرقههای مهدوی و موعودگرا را طی دویست سال اخیر انگلیسیها پایهگزاری کرده و هماکنون نیز تحت حمایت مستقیم و غیرمستقیم دارند؟ حتی پس از جعل فرقههای ضاله و مضله بابیت و بهائیت برخی گروه های مذهبی دیگر را هم تنها به دلیل پافشاری آنان بر مذهب خاموش و بیاثر در حرکتهای اجتماعی و سیاسی و بیتفاوت در وجه تبری جستن از مظاهر ظلم مورد حمایت پنهانی قرار دادهاند.
«افراط و تفریط عوام الناس» و «روشنفکر زدگی جدید برخی مذهبیها» را به عنوان دو خطر جدی در این حوزه میتوان مورد مطالعه قرار داد عدم آگاهی درباره حقیقت دین و فرهنگ مهدوی در گروه اول و جهل درباره باطن فرهنگ غربی در گروه دوم که پیراسته از تمایلات نفسانی و شهرتطلبی نیستند در ظهور و بروز دو جریان مذکور موثرند.
این دو جریان دوشادوش جریان وابسته و طراحی شده، مثلثی شگفت برای ضربهزدن به کیان فرهنگ مهدوی خلق میکنند. اگرچه معمولاً پس از بروز لطمات و آسیبها نحوه عمل و میزان خسارات وارده توسط عاملان هویدا میشود لیکن، اقدام برای آسیبشناسی، مقابله با تهدیدها، نشر آگاهی و معرفت حقیقی و نشان دادن گلوگاهها در وظیفه عموم عالمان و متولیان امور فرهنگی سرزمین اسلامی ماست.
تردیدی نمیتوان کرد که عوامل استکبار و استعمار حاضر به صرف میلیون ها دلار سرمایه برای برگزاری جشنهای مذهبی خنثی و بیوضعاند.
کسانی که گفت و گو از میلیونها زایر مسجد مقدّس جمکران را نوعی عمل نکوهیده و رقیب تراشی برای آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه، سلامالله علیها میپندارند همان قدر جاهل به این موضوع، شرایط تاریخی عصر حاضر و جایگاه فرهنگ مهدویاند که مبلغان مذهبِ خاموش.
شاید در اثر همین پندارهای واهی است که متولیان شهر بزرگی چون تهران از آویختن چند رشته لامپ رنگی به مناسبت جشن میلاد و با تدارک خوراک فرهنگی شهروندان در این ایام مبارک نیز دریغ میکنند و آن را نشانه نوعی اسراف و تبذیر میشناسند.
جای آن است تا پرسیده شود چه طرح و برنامهای را جایگزین ساختهاید؟ و کدامین فرصت را برای مصونیت بخشی و معرفت افزایی جستجو میکنید در حالی که تنها در فرهنگ مهدوی است که تمامی امکانات و عناصر زیر را میتوان جستجو کرد:
۱ ـ ترزیق روحیه پایداری و شکیبایی در برابر سختیها.
۲ ـ ایجاد نوعی تحرک و آمادگی در میان احاد جامعه.
۳ ـ حفظ روحیه جهاد و تلاش برای اصلاحگری و احیاءگری
۴ ـ مصونیت بخشی در برابر ابتلائات سوء
۵ ـ بسط نسبت و الفت با ساحت مقدس اهل بیت و به ویژه امام عصر، علیهمالسلام.
و این در حالی است که در فرهنگ مهدوی، انتظار، عملی آگاهانه همراه با آمادگی و مجاهده در سطوح مختلف فکری، اخلاقی و عملی برای ساختن آینده مطابق نقشه و طرح الهی است.
حال اگر موضوع و مفهوم دیگری را حاوی و حامل این همه توانایی میشناسید معرفی کنید تا تابع شما شویم.
بیشک ظهور و بروز انقلاب اسلامی ایران تنها ظهور بخشی از این فرهنگ و یاور است و مقدمهای و پلی برای گذار از دیگر مراتب و مراحل تانیل به شهر مقدّس منتظران و تجربه دولت کریمه حضرت ولی عصر، ارواحنا له الفداء موعود با گشودن باب گفت و گو و انتشار «پیشنویس منشور راهبردی فرهنگ مهدویت» گام نخستین را در ساماندهی فعالیتهای مهدوی، و به قصد پیراستن این فعالیتها از خشو و زواید برداشته است.
در همین جا از عموم فرهیختگان درخواست میشود نقطهنظرهای ارشادی خود را به رشته تحریر درآورده و اعلام نمایند. امید میرود ذیل عنایات حضرت صاحب الزمان علیهمالسلام، به سرانجامی در خور برسد.
سردبیر
اهمیت و جایگاه فرهنگ انتظار، ضرورت پرسش از فعالیتها و تبلیغات مهدوی و نقد عملکرد مؤسسات، سازمانها و نهادهای فرهنگی فعال در ایران را نمایان میسازد.
بیاغراق از اهمیت فرهنگ مهدوی و انتظار آن در میان معتقدات اسلامیبیگانگان آگاهی کامل دارند. به ویژه رویکرد سیاسی و اجتماعی و حرکتآفرینی این فرهنگ هیچگاه از نظر آنان دور نمانده است. دلیل این ادعا در اقدام و اهتمام دول استعماری ـ طی دویست سال اخیر ـ در این باره و کوشش آنان برای انجام سریع اقدامات باز دارنده و منحرف کننده قابل جستجو است. همه تلاش « وزارت مستعمرات بریتانیای کبیر» طی دو سه قرن اخیر مصروف تقلیل و خنثیسازی توانایی و امکانات بالقوه فرهنگ، آداب و احکام اسلامی از طریق سلب حیثیت اجتماعی، سیاسی از این فرهنگ شده است. چنان که با تمامی امکانات سعی در شخصی، خصوصی جلوه دادن احکام و آداب مذهبی کردهاند.
در جایی نوشتهام که غرب همه را نشسته میطلبد.
بیگمان هیچ مذهبی با روحیه جهانی و اجتماعی فعال، که برای بودن و زیستن در صحنه خاک و مبارزه با کفر و شرک و نفاق طرحی و سخنی داشته باشد مقبول طبع استعمار پیرو هم پیمانان متأخرش واقع نمیشود.
نقل است که ملکه انگلستان در وقت بازدید از معبدی در هندوستان، از فاصلهای بسیار دور و حتی دورتر از آنچه که مومنان به آن معبد خود را مکلف میشناختند کفشهای خود را به رسم احترام خارج کرد.
مذهب بیحرکت و مرام خاموش همواره مورد توجه و احترام و حمایت همه جانبهی استعمارگران بوده و هست. مگر نه اینست که عموم فرقههای مهدوی و موعودگرا را طی دویست سال اخیر انگلیسیها پایهگزاری کرده و هماکنون نیز تحت حمایت مستقیم و غیرمستقیم دارند؟ حتی پس از جعل فرقههای ضاله و مضله بابیت و بهائیت برخی گروه های مذهبی دیگر را هم تنها به دلیل پافشاری آنان بر مذهب خاموش و بیاثر در حرکتهای اجتماعی و سیاسی و بیتفاوت در وجه تبری جستن از مظاهر ظلم مورد حمایت پنهانی قرار دادهاند.
«افراط و تفریط عوام الناس» و «روشنفکر زدگی جدید برخی مذهبیها» را به عنوان دو خطر جدی در این حوزه میتوان مورد مطالعه قرار داد عدم آگاهی درباره حقیقت دین و فرهنگ مهدوی در گروه اول و جهل درباره باطن فرهنگ غربی در گروه دوم که پیراسته از تمایلات نفسانی و شهرتطلبی نیستند در ظهور و بروز دو جریان مذکور موثرند.
این دو جریان دوشادوش جریان وابسته و طراحی شده، مثلثی شگفت برای ضربهزدن به کیان فرهنگ مهدوی خلق میکنند. اگرچه معمولاً پس از بروز لطمات و آسیبها نحوه عمل و میزان خسارات وارده توسط عاملان هویدا میشود لیکن، اقدام برای آسیبشناسی، مقابله با تهدیدها، نشر آگاهی و معرفت حقیقی و نشان دادن گلوگاهها در وظیفه عموم عالمان و متولیان امور فرهنگی سرزمین اسلامی ماست.
تردیدی نمیتوان کرد که عوامل استکبار و استعمار حاضر به صرف میلیون ها دلار سرمایه برای برگزاری جشنهای مذهبی خنثی و بیوضعاند.
کسانی که گفت و گو از میلیونها زایر مسجد مقدّس جمکران را نوعی عمل نکوهیده و رقیب تراشی برای آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه، سلامالله علیها میپندارند همان قدر جاهل به این موضوع، شرایط تاریخی عصر حاضر و جایگاه فرهنگ مهدویاند که مبلغان مذهبِ خاموش.
شاید در اثر همین پندارهای واهی است که متولیان شهر بزرگی چون تهران از آویختن چند رشته لامپ رنگی به مناسبت جشن میلاد و با تدارک خوراک فرهنگی شهروندان در این ایام مبارک نیز دریغ میکنند و آن را نشانه نوعی اسراف و تبذیر میشناسند.
جای آن است تا پرسیده شود چه طرح و برنامهای را جایگزین ساختهاید؟ و کدامین فرصت را برای مصونیت بخشی و معرفت افزایی جستجو میکنید در حالی که تنها در فرهنگ مهدوی است که تمامی امکانات و عناصر زیر را میتوان جستجو کرد:
۱ ـ ترزیق روحیه پایداری و شکیبایی در برابر سختیها.
۲ ـ ایجاد نوعی تحرک و آمادگی در میان احاد جامعه.
۳ ـ حفظ روحیه جهاد و تلاش برای اصلاحگری و احیاءگری
۴ ـ مصونیت بخشی در برابر ابتلائات سوء
۵ ـ بسط نسبت و الفت با ساحت مقدس اهل بیت و به ویژه امام عصر، علیهمالسلام.
و این در حالی است که در فرهنگ مهدوی، انتظار، عملی آگاهانه همراه با آمادگی و مجاهده در سطوح مختلف فکری، اخلاقی و عملی برای ساختن آینده مطابق نقشه و طرح الهی است.
حال اگر موضوع و مفهوم دیگری را حاوی و حامل این همه توانایی میشناسید معرفی کنید تا تابع شما شویم.
بیشک ظهور و بروز انقلاب اسلامی ایران تنها ظهور بخشی از این فرهنگ و یاور است و مقدمهای و پلی برای گذار از دیگر مراتب و مراحل تانیل به شهر مقدّس منتظران و تجربه دولت کریمه حضرت ولی عصر، ارواحنا له الفداء موعود با گشودن باب گفت و گو و انتشار «پیشنویس منشور راهبردی فرهنگ مهدویت» گام نخستین را در ساماندهی فعالیتهای مهدوی، و به قصد پیراستن این فعالیتها از خشو و زواید برداشته است.
در همین جا از عموم فرهیختگان درخواست میشود نقطهنظرهای ارشادی خود را به رشته تحریر درآورده و اعلام نمایند. امید میرود ذیل عنایات حضرت صاحب الزمان علیهمالسلام، به سرانجامی در خور برسد.
سردبیر
ماهنامه موعود شماره ۶۸