مطابق روایات در عصر حکومت امام زمان(عج) علاوه بر امدادهای الهی، برنامههای مهم، ضروری، گسترده و بر مبنای عدالت اسلامیبه بهترین وجه اجرایی میشود و مردم شاهد پیشرفت چشمگیری در ابعاد مختلف به ویژه در بعد اقتصادی خواهند بود.
آیا پیشرفت همه جانبه اقتصادی در دوران پربار حکومت مهدوی تحقق خواهد یافت؟ اگر چنین است، آیا آن پیشرفتها به سبب امدادهای الهی صورت میپذیرد، یا توسط امام زمان(عج) و برنامههای اقتصادی دولت کریمه آن حضرت به ثمر مینشیند؟
تردیدی نیست که مترقّیترین جامعه بشری از آغاز خلقت تا پایان دنیا، جامعه مهدوی است؛ چرا که عصر ظهور امام زمان(عج) و حکومت مهدوی، از ابعاد برجستهای برخوردار است که یکی از آنها بُعد اقتصادی آن است. این موضوع در موفقیت و گسترش سریع قیام و نیز اقبال عمومیبه سوی حکومت عدل گستر آن حضرت، نقش بسزایی دارد.
نظام ارزشی اسلام، خوشبختی دنیا و آخرت انسان را به طور همزمان مورد توجه قرار داده و دنیا را مزرعه آخرت معرفی کرده است. بر این مبنا، هر رفتار اقتصادی مفید که در حوزه ارزشهای اسلامی مجاز باشد، مطلوب و شایسته است.
قرآن کریم یکی از مهمترین عوامل اطاعت از یک حکومت مشروع را تأمین معیشت و ساماندهی اقتصادی آنها معرفی میکند. در سوره قریش، آیات ۳ و ۴ آمده است: «فَلیعبُدوا رَبَّ هذَا البَیتِ، الَّذی اَطعَمَهُم مِن جُوعٍ وَ آمَنَهُم مِن خَوفٍ»، پس باید پروردگار این خانه کعبه را بپرستند. آن خدایی که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و نا امنی ایمن ساخت.
پس همه نهضتها، انقلابها و حکومتها ـ خصوصاً یک حکومت الهی – هم برای گسترش یافتن و هم برای باقی ماندن و تحکیم موقعیت خود، نیازمند تکثیر ثروتها، درآمدی مناسب و نیز هزینه بجا و توزیع عادلانه آنها هستند. نیز تردیدی نیست که حفظ دین و فرهنگ دینی و دیگر مظاهر و شؤون دین، همچنین گسترش و تبلیغ آن، نیازمند قدرت مالی و اقتصادی است.
فراهم آوردن رفاه و آسایش و ایجاد شرایطی که در آن، آحاد جامعه جهانی ـ به ویژه مسلمانان ـ از نظر معیشتی در وضعیت خوبی باشند و اضطراب و نگرانی از این ناحیه احساس نکنند، در سرلوحه برنامههای کاری حکومت حضرت مهدی(عج) قرار دارد؛ لذا پرداختن به این مطلب که از جمله برنامههای قطعی و نتیجه بخش آن حضرت، ایجاد پیشرفت همه جانبه و گسترده اقتصادی است و اینکه وضعیت زندگی و اقتصاد مردم از رونق بینظیری برخوردار خواهد شد، اهمیت بسیاری دارد.
حضرت با توزیع عادلانه بیتالمال و درآمدها و نظارت دقیق به دستگاههای اجرایی و اقتصادی حکومت، زمینه لازم برای رفاه و آسایش همگانی را فراهم خواهند کرد؛ به گونهای که ساکنان آسمانها و زمین، از شرایط به وجود آمده، راضی و خشنود خواهند شد.
موضوع پیشرفت و رونق علم، اقتصاد و کشاورزی در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) از موضوعاتی است که از دوران رسول اکرم(ص) به مسلمانان وعده داده شده است.
*پیشرفت اقتصادی یا توسعه؟
مفهوم پیشرفت، مدتهاست که در سایه مفاهیم توسعه قرار دارد و در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مورد تکریم است؛ در حالی که این واژه، مفهومی هنجاری – دستوری است که باید بین این واژه و اصطلاحات توصیفی دیگر نظیر «تغییر» و «توسعه» تمایز قایل شد؛ از اینرو، سخن از پیشرفت بدون تلاش جدّی برای یافتن ارزشهای عمیق و قابل تحقق انسانی، گفتهای فریبنده و بیمحتوا است.
لذا به جای واژه توسعه، از واژه پیشرفت استفاده شده است، تا به این بهانه به فرق این دو نیز پرداخته شود؛ چنان که حضرت آیت الله خامنهای ـ مدّ ظلّه العالی ـ در این خصوص، طی چند نکته بیان فرمود:
نکته اول، این است که ما وقتى میگوییم پیشرفت، نباید توسعه به مفهوم رایج غربى تداعى بشود…. آنچه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه غربى – با همان مختصات و با همان شاخصها – نیست. غربىها یک تاکتیک زیرکانه تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن، این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعهیافته، در حال توسعه و توسعهنیافته. در وهله اول، انسان خیال میکند توسعهیافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفتهاى برخوردار است، توسعهنیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست،
عنوان توسعهیافته – و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مىآید؛ یعنى در حال توسعه و توسعهنیافته – یک بارِ ارزشى و یک جنبه ارزشگذارى همراه خودش دارد. در حقیقت، وقتى میگویند کشور توسعهیافته، یعنى کشور غربى، با همه خصوصیاتش؛ فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهتگیرى سیاسىاش؛ این توسعهیافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است. توسعهنیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست…؛ لذا ما مجموعه غربى شدن، یا توسعه یافته به اصطلاحِ غربى را مطلقاً قبول نمیکنیم. پیشرفتى که ما میخواهیم، چیز دیگرى است.
مطلب دوم، این است که پیشرفت براى همه کشورها و همه جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرایط گوناگون – شرایط تاریخى، شرایط جغرافیایى، شرایط جغرافیاى سیاسى، شرایط طبیعى، شرایط انسانى و شرایط زمانى و مکانى – در ایجاد مدلهاى پیشرفت، اثر میگذارد….
نکته بعدى هم نکته مهمى است؛ مبانى معرفتى در نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب تأثیر دارد. هر جامعه و هر ملتى، مبانى معرفتى، مبانى فلسفى و مبانى اخلاقىاى دارد که آن مبانى، تعیین کننده است… مبانى معرفتى ما به ما میگوید این پیشرفت مشروع است یا نامشروع؛ مطلوب است یا نامطلوب؛ عادلانه است یا غیرعادلانه.
البته یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعه کشورهاى توسعهیافته غربى کاملاً وجود داشته. روح خطرپذیرى – که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپایىهاست- روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است. در هر جامعهاى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد. اینها هم لازم است. ما اگر باید اینها را یاد بگیریم، یاد هم میگیریم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، باید آنها را فرا بگیریم و عمل کنیم (آیتالله خامنهای، ۱۳۸۸).
پیشرفت به معنای علم بیشتر یا تکنیک بهتر نیست، مگر آنکه به وسیله هدفهای با ارزش انسانی هدایت و نظارت شوند، و ضروری است که از لحاظ کمّی و کیفی دارای ویژگیهایی باشد. پیشرفت نمیتواند تنها در افزایش کمّی شاخصها محدود شود (جمعیت بیشتر یا رفاه بیشتر)؛ بلکه لازم است مطالبی مؤثر و نافذ درباره هدفهای زندگی بشر مطرح کند.
پیشرفت، بهبود در همه ابعاد است. گسترش و بهبود در یک بعد و پسرفت یا توقف در یک بعد دیگر، با تعریف پیشرفت، سازگاری ندارد. اصولاً مقوله پیشرفت برای انسان، در زندگی بهتر و حرکت در مسیر کمال مطرح میشود.
اگر هم گاهی از اصطلاح توسعه استفاده کنیم، باید به این نکته اساسی توجه داشته باشیم که تفاوت ویژه توسعه از دیدگاه اسلام با توسعه غربی، هدف نبودن خود توسعه است. توسعه از نظر اسلام، خود، وسیله و ابزاری برای رسیدن افراد به کمال و قرب الهی و مقدمه زندگی آخرتی است که از درون افراد و بر اساس دستورهای شرع، ریشه میگیرد.
خلاصه، پیشرفت مورد نظر و تأیید اسلام، وجوه مشترکی با مفهوم توسعه در مکاتب یاد شده دارد؛ ولی این دو از نظر انگیزه و هدف نهایی بر یکدیگر منطبق نیستند؛ زیرا از نظر اسلام، پیشرفت، فرآیند جهتدار است و هدف غایی آن، رساندن انسان به کمال نهایی و شایسته اوست که در جهانبینی اسلامی، کمال نهایی انسان، قُرب اِلی الله است. تأمین رفاه مادی انسان در حدّ معقول، در مقایسه با هدف نهایی ـ یعنی تقرّب به خدا ـ به عنوان هدفی متوسط و به منزله ابزاری برای رسیدن به هدف نهایی است.
بنابراین مفهوم پیشرفت از دیدگاه اسلام، وسیعتر از آن است که فقط در ابعاد مادی هستی بگنجد، بیانات در دیدار نخبگان علمى و اساتید دانشگاهها:
*مفهوم توسعه
این پیشرفت علمى، اگرچه که با فراگیرى علم از کشورها و مراکز پیشرفتهتر علمى حاصل خواهد شد – بخشى از آن بلاشک این است – اما فراگیرى علم یک مسأله است، تولید علم یک مسأله دیگر است، نباید ما در مسأله علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهایى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنبالهروى، نداشتن ابتکار، زیر دست بودن معنوى، لازمه قطعى این چنین پیشروىاى است و این جایز نیست.
از دهه چهل میلادی به این سو، «توسعه» به صورت اصطلاحی در اقتصاد رواج یافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد تولید ناخالص داخلی» میدانستند (زاکس، ۱۳۷۷: ص۲۲)؛ امّا با گذشت یک دهه، تجربه کشورهایی که برای تحقّق توسعه، راه افزایش تولید ناخالص داخلی را پیموده بودند، نشان داد که توسعه تنها پدیدهای اقتصادی نیست؛ بلکه حالتی است که ابعاد دیگر نیز دارد؛ ابعادی همچون توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، و مانند آنها.
با گذشت زمان، مفهوم توسعه دارای ابعاد گوناگون و گسترده دیگری نیز شد؛ به گونهای که امروزه شامل توسعه محیط و توسعهی انسانی نیز میشود.
«توسعه» به فراگردی گفته میشود که در آن، جامعه از وضعی نامطلوب به وضعی مطلوب متحوّل میشود. در فرآیند توسعه، استعدادهای سازماندهی جامعه از هر جهت ـ چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ـ بارور و شکوفا میشود.(احمدی، ۱۳۸۷:ص۱۹).
و اما افزایش ثروت اقتصادی برای خوب زیستن ساکنان سرزمین را «توسعه اقتصادی» مینامند. خوب زیستن ایجاب میکند شخص بتواند خوب کار کند، خوب مصرف کند، از تحصیلات کافی برخوردار شود، بداند که در زندگی چه انتخابهایی دارد، با سلامتی زندگی کند و در زمینههای مختلف از امنیت برخوردار باشد (خلعتبری، ۱۳۸۵: ص۶۳۶). از این تعریف نیز فرق دیدگاه اسلام در تعریف توسعه و نیز جایگزینی واژه پیشرفت معلوم میشود.
امروزه، اقتصاد در نظامهای مختلف جهانی، گرفتار نوعی رکود و کاستی جدّی در چهار عاملِ تولید، درآمد، اشتغال و تجارت شده که حاصل نقص در سیستم مدیریتی و سیاستهای استعماری، ظالمانه یا انحصاری حاکمان و حکومتها است. بی تردید، کاستیهای بهرهوری از منابع و ابزار را نیز باید بدان افزود.
*معنای اقتصاد و اقتصاد اسلامی
در تعریف اقتصاد گفتهاند: «اقتصاد» از کلمه قصد به معنای میانهروی است و «علم اقتصاد» یکی از رشتههای علوم اجتماعی است که در باب کیفیتِ فعالیتهای مربوط به دخل و خرج و چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر و اصول و قوانینی مطالعه میکند که بر امور مذکور حاکم است. چون میان اقتصاد اسلامی و اعتدال، ارتباط وجود دارد، موجب این شده است تا عنوان اقتصاد برای آن به کار گرفته شود (جبران مسعود، ۱۳۷۶: ج۱، ص۲۲۷).
در عصر ائمّه(ع) به جای اقتصاد، تقدیر در معیشت برای مسایل مالی به کار میرفت؛ چنان که امام صادق(ع) میفرماید:
اصلاح امور مردم جز به وسیله سه چیز تحقّق نمییابد؛ تفقّه در دین، صبر و تحمّل مشکلات، و حسن تقدیر در معیشت(حرّ عاملی، ۱۴۰۳ق: ج۱۲، ص۴۱).
همانگونه که در حوزه سیاست و فرهنگ، دو مبنای دین و سکولاریسم معنا دارد، در حوزه اقتصاد هم این تقسیمبندی جاری است و اقتصاد هم به دینی و غیردینی تقسیم میشود. الگوهای سوسیالیستی و سرمایهداری، دو گرایش اقتصاد مادی به شمار میآیند.
اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالی انسان باشد، بین فعالیتهای اقتصادی و تعالی معنوی و تقرب انسان، ارتباط حقیقی برقرار شده، تلاشهای اقتصادی در جهت قرب قرار میگیرد.
*امدادهای الهی و شکوفایی اقتصادی در عصر ظهور
بیتردید، یکی از عوامل مهم و کارساز در شکوفایی و پیشرفت اقتصاد در عصر ظهور، امدادهای الهی است که در حقیقت نتیجه و ثمره پرهیزکاری، عدالت محوری، رعایت احکام و اجرای اوامر خدای متعال به وسیله رهبر و امام آن عصر و نیز بیشتر پیروان آن حضرت هست.
این، وعده الهی است که رعایت این امور، نزولات و برکات آسمانی را در پی خواهد داشت، و موجب رونق چشمگیر کشاورزی و رشد محصولات زراعتی خواهد شد. در آیه ۹۶ از سوره اعراف میخوانیم:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِّنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ وَ لکن کذَّبُوا فَأَخَذْناهُم بِما کانُوا یکسِبُونَ»، و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى دارند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم؛ ولى آنها حقایق را تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
امیرالمؤمنین(ع) نیز در این رابطه فرموده است: «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَکاتُ» (آمدی تمیمی، ۱۴۰۷ق: ج۱، ص۲۹۱)، با عدالت برکتها فزونی مییابد.
در اینکه منظور از برکات زمین و آسمان چیست، در میان مفسران، گفتوگو است؛ بعضى آن را به نزول باران و روییدن گیاهان تفسیر کردهاند و بعضى به اجابت دعا و حل مشکلات زندگى؛ ولى این احتمال نیز وجود دارد که منظور از برکات آسمانى، برکات معنوى، و منظور از برکات زمینى برکات مادى باشد.
با توجّه به آیات گذشته، تفسیر اول، از همه مناسبتر است؛ زیرا در آن آیات که مجازاتهاى شدید مجرمان و طغیانگران را شرح مىداد، گاهى اشاره به فرود آمدن سیلاب از آسمان، و طغیان چشمهها از زمین (همانند طوفان نوح) و گاهى اشاره به صاعقهها و صیحههاى آسمانى و گاهى زلزلههاى وحشتناک زمینى شده بود.
در آیه مورد بحث، این حقیقت مطرح است که این مجازاتها واکنش اعمال خود آنها بود؛ وگرنه اگر انسان پاک و با ایمان باشد، به جاى اینکه عذاب از آسمان و زمین فرا رسد، برکات خدا از آسمان و زمین بر او مىبارد. این انسان است که برکات را تبدیل به بلاها مىکند.
قابل توجه، اینکه ایمان و تقوا نه تنها سبب نزول برکات الهى مىشود، بلکه باعث مىگردد که آنچه در اختیار انسان قرار گرفته، در مصارف مورد نیاز به کار گرفته شود؛ برای مثال، امروز ملاحظه مىکنیم که بخش بسیار مهمى از نیروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسیر مسابقه تسلیحاتى و ساختن سلاحهاى نابود کننده صرف مىشود. اینها مواهبى فاقد هر گونه برکت هستند و به زودى از میان مىروند و نه تنها نتیجهاى نخواهند داشت، ویرانى هم به بار مىآورند؛ ولى اگر جوامع انسانى ایمان و تقوا داشته باشند، این مواهب الهى به شکل دیگرى در میان آنها در مىآید، و طبعاً آثار آن، باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق کلمه برکات خواهند بود(مکارم شیرازی، ۱۳۷۳: ج۶، ص۲۶۶).
در عصر رهایى، مردم از گمراهى دست برداشته، و هدایت مىیابند و این، دلیل بر جهانىشدن اسلامِ راستین و گرایش و ایمان مردم به حکومت جهانى حضرت بقیه اللَّه الأعظم(عج) است.
در آن عصر فرخنده برخلاف این عصر تلخی و ناکامى، همه مردم جهان به دستورات رسول خدا(ص) و آیین اسلام ایمان مىآورند و بر اساس اعتقاد به خدا تقوا را پیشه مىکنند.
بدیهى است دستورات رسول خدا(ص) جز پیروى از مکتب اهل بیت(ع) و قرآن کریم چیز دیگرى نیست و اجر رسالت آن بزرگوار، جز مودّتِ ذوى القربى نیست،
خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «قُلْ لا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى»(شورى:۲۳)، بگو بر رسالت خود پاداشى از شما نمىخواهم، مگر مودّت ذوى القربى را.
در عصر رهایى بر اثر تکامل عقلى مردمان جهان، گفتار رسول خدا(ص) را مىپذیرند و مودّتِ خاندان وحى(ع) را دارا مىشوند. مقصود از مودّت اهل بیت(ع)، محبّتى است که باعث تقرّب انسان به آنان شود.
بنابراین، ایمان و تقواى عمومى جامعه که با گرایش به خاندان وحى(ع) و دارا شدن مودّت آنان جلوهگر مىشود، راز گشودهشدن درهاى آسمانى و نزول برکات الهى است. پس اگر از اوّل بعثت مردمان گفتار پیامبر(ص) را مىپذیرفتند و دست از مقام ولایت خاندان وحى برنمىداشتند، تیرگىها و تاریکىهایى که جهان را به ظلمت و تباهى کشیده است، پیش نمىآمد و خداوند کریم از عطاى نعمتها و برکات آسمانى دریغ نمىورزید.
در خصوص امدادهای الهی در عصر ظهور، به دو موضوع در روایات تصریح شده است:
۱- نزول باران و برکات الهی
از جمله امدادهای الهی که در عصر طلایی ظهور حضرت حجّت(عج) و دوران حکومت مهدوی صورت میپذیرد، نزول بارانهای مفید و ثمربخش است. نظر به اینکه یکی از مهمترین منابع طبیعی و اصلی حیات و زندگی، آب است که عامل مهمّی برای پیشرفت اقتصادی ـ به ویژه کشاورزی ـ است، این ویژگی عصر امام زمان(عج) از اهمیت بسیاری برخوردار است.
حاکم نیشابوری در مستدرک، حدیث مشروحی از ابوسعید خدری از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمود: در آخر زمان، بلای شدیدی بر امّت من از سوی سلطان آنها وارد میشود؛ بلایی که شدیدتر از آن شنیده نشده است؛ تا آنجا که زمینِ وسیع و گسترده بر آنها تنگ میشود، و تا آنجا که زمین پر از جور و ظلم میشود و مؤمن پناهگاهی برای پناه جستن به آن از ظلم نمییابد. در این هنگام، خداوند متعال مردی از عترتم را مبعوث میکند که زمین را پر از عدل و داد کند، آن گونه که از ظلم و ستم پر شده بود. ساکنان آسمان-فرشتگان- از او خشنود میشوند و همچنین ساکنان زمین. زمین تمام بذرهای خود را بیرون میفرستد و بارور میشود، و آسمان تمام دانههای باران را بر آنها فرو میبارد، و همه جا را سیراب و پر برکت میکند.
حاکم بعد از ذکر حدیث میگوید: این حدیث، صحیح است هر چند بخاری و مسلم آن را در کتاب خود نیاوردهاند.
امام صادق(ع) میفرماید: «اِنّ قُدّامَ القائِمِ لَسَنَهً غَیداقَهً یفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکوا فِی ذلک»(اِربلی، ۱۳۸۱ق: ج۲، ص۴۶۲؛ طوسی، ۱۳۸۶: ص۷۶۲)، در آستانه قیام قائم سالی پر باران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل میپوسد. پس در این تردیدی به خود راه ندهید.
نیز آن حضرت فرموده است: «وَ إِذَا آنَ قِیامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَهَ وَ عَشَرَهَ أَیامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ یرَ الْخَلائِقُ مِثْلَهُ…»(اِربلی، ۱۳۸۱ق: ج۲، ص۴۶۳)، وقتی که زمان قیام قائم نزدیک شود، بر مردم باران فرو خواهد ریخت، در ماه جمادیالثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.
نزول باران و برکات الهی در آن عصر، آنچنان پی در پی و بهاندازه بر زمینِ نیازمند میبارد که بیشترین سر سبزی را در روی زمین ایجاد میکند؛ لذا روایت است که پیامبر اسلام(ص) فرمود: خداوند، باران را از آسمان همواره بر آنها بفرستد، و از زمین چیزی از گیاه نماند، مگر اینکه سبز شود.(اِربلی، ۱۳۸۱ق: ج۲، ص۳۸۲).
۲- برکات استثنایی زمین
در عصر ظهور بر اثر ایمان و تقوا، برکات الهى از زمین و آسمان بر آنان وارد مىشود؛ به گونهاى که از هر درخت، هر نوع میوهاى که خدا اراده کند چیده مىشود. همچنین میوهها – بر اثر یکسان شدن هوا در همه فصلها – مخصوص یک فصل نیست؛ میوه تابستان در زمستان هم بر درختان وجود دارد و میوه زمستان در تابستان نیز بر درختان هست.
مسأله برکت، حقیقت بزرگى است که جهان در عصر ظهور بر اثر وجود آن، چهرهاى دیگر به خود خواهد گرفت و بر اثر وجود برکت و نازل شدن آن بر مردمان عصر ظهور، گرفتارىهاى دوران تاریک غیبت برطرف مىشود، و گشایش و فراوانى، سراسر گیتى را فرا میگیرد. به این گونه، جهان چهرهاى دیگر از خود نشان میدهد، و در آن عصرِ گشایش و شکوفایى، شکوفههاى قدرت و توانگرى سراسر زمین را پر مىکند و نشانى از فقر و تنگدستى باقى نخواهد ماند.
در آن عصرِ همایون، ضعف، ناتوانى و شکستگى، شکست خواهند خورد و قدرت، توانایى و خجستگى، جایگزین آنها خواهند شد. برکت توسّط فرشتگانِ الهی به وجود مىآید. از نظر دید مادّى، مثلاً گندم فقط به وسیله بذر و آب و خاک به وجود مىآید؛ ولى از دیدگاه کسى که با امور غیر محسوس آشنایى دارد، ایجاد اشیا منحصر به وسایل عادّى و طبیعى نیست؛ بلکه از راههاى غیر طبیعى نیز محصول طبیعى ایجاد مىشود.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمود: «تَزیدُ المِیاهُ فی دَولتِهِ، وَ تمدّ الانهار و تضاعِف الارض اُکلَها»(مقدّسی شافعی، ۱۳۸۶: ص۲۰۰)، آبها در دولت او-حضرت مهدی(عج)- فراوان میشود، و زمین برکات خویش را چند برابر میکند.
*برنامههای اقتصادی حکومت مهدوی در عصر ظهور
هنگامیکه آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامهریزی در زندگی خویش پی بُرد، آن را در نظامهای اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری، مورد توجه قرار داد. امروز میبینیم که ساختار وجودی سازمانها پیچیده شدهاند که بدون برنامهریزیهای دقیق نمیتوانند به حیات خود تداوم بخشند. برای دست یافتن به هدف مورد نظر، باید پیش از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامهریزی کافی صورت گیرد.
از اینرو، نقش برنامهریزی صحیح و تأثیر آن در رونق و پیشرفت امور جامعه بسیار مهم است؛ و پیداست که برنامهریزی اقتصادی نیز از ضروریترین کارها برای دستیابی به پیشرفت است.
امام علی(ع) میفرماید: «لا فقرَ مَعَ حُسنِ تَدبیر»(آمدی تمیمی، ۱۴۰۷ق: ج۲، ص۳۷۰)، با تدبیر و برنامهریزی خوب، دیگر فقری نخواهد ماند.
آنچه از روایات به دست میآید، بیانگر این حقیقت است که در عصر حکومت امام زمان(عج) علاوه بر امدادهای الهی، برنامههای مهم، ضروری، گسترده و بر مبنای عدالت اسلامیبه بهترین وجه، اجرایی میشود و مردم شاهد پیشرفت چشمگیری در ابعاد مختلف ـ به ویژه در بعد اقتصادی ـ خواهند بود.
ما در اینجا، با توجه به احادیث اهل بیت(ع) به برنامههای اقتصادی حضرت حجّت(عج) که باعث رونق و رفاه عمومی میشود میپردازیم:
*پیشرفت علم و دانش
مسلّم است که علم و دانش و رشد فکری و فرهنگی، نقش بسزایی در تکامل و پیشرفت انسان و جامعه انسانی دارد، و بسیاری از مشکلات سر راه تکامل را رفع میکند. در عصر انقلاب جهانی مهدی موعود(عج) یکی از امور، پیشرفتِ عجیب علوم در تمام زمینههاست.
در حدیثی از امام صادق(ع) چنین میخوانیم: دانش، ۲۷ حرف -شعبه و شاخه- است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردهاند، دو حرف بیش نبوده است و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولی هنگامیکه قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار میکند و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را به آن پیوند میدهد، تا ۲۷ حرف کامل و منتشر شود (مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۳۶).
این پیشرفتِ علمی، نه تنها در علوم انسانی، بلکه در علوم صنعتی، اقتصادی و غیر اینها نیز پدید خواهد آمد. در آن عصر طلایی، رهبر آن حکومت، که امام زمان(عج) است بر تمام علوم اشراف کامل دارد، و دانش او با دانش هیچ دانشمندی قابل قیاس نیست، و همه را از چشمهسار علم خود بهرهمند میکند.
لذا، آن بزرگوار همچون جدّش امیرالمؤمنین(ع) ندا سر میدهد که «سَلونی قبلَ اَن تَفقِدونی، فاَنَّ بَینَ جَوانِحی عِلماً جَمّاً»(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۲۷۲)، قبل از آنکه از میان شما بروم، هر گونه سؤالی دارید از من بپرسید؛ چرا که سراسر وجودم سرشار از علم و دانش است.
امام باقر(ع) نیز رشد عقلی بندگانِ خدا را – که با تصرّفِ تکوینی، در عصر ظهور به وقوع میپیوندد – مورد توجه قرار میدهد و میفرماید: «اذا قام قائِمُنا وَضَعَ اللهُ یدَه عَلی رُؤوسِ العِبادِ، فَجَمَعَ بها عُقولَهم وَ کمُلَت بِهِ اَحلامُهُم»(کلینی، ۱۴۰۵ق: ج۱، ص۲۵؛ حرّ عاملی، ۱۳۶۶: ج۶، ص۳۶۷)، وقتی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان قرار میدهد و به وسیله آن، عقول ایشان جمع شده، افکارشان با آن تکمیل میشود.
*اجرای عدالت اجتماعی اقتصادی
عدالت اقتصادی، به معنای فرآیند تصمیمگیری مبتنی بر اسلام است که امور را به سه امر الهی، امور عمومی و امور خصوصی تقسیم میکند. عدالت اقتصادی، در زمینه تولید به عدالت در حفظ و گسترش ثروت، یعنی رشد اقتصادی پایدار، در زمینه توزیع به عدالت در توزیع ثروت، و در زمینه مصرف یا رفاه اقتصادی یا تقلیل کمبود کالاها و خدمات که هدف نهایی خردهنظام اقتصادی اسلام است، به آموزه کفایت میرسد.
عدالت اقتصادی متضمن نظم فردی و اجتماعی در حوزه اقتصاد است و اصول اخلاقی را به انسان اعطا میکند، تا در سازوکارها و نهادهای اقتصادی تجلی یابند. این سازوکارها و نهادها تعیین میکنند که چگونه شخص در زندگی، کار و کسب انجام دهد، وارد قراردادها شود، با دیگران کالاها و خدمات را مبادله کند و علاوه بر این، بنیاد مادی مستقلی را برای معیشت اقتصادیاش ایجاد کند.
دکترین عدالت اقتصادی مهدوی با چهار شاخص رشد اقتصادی پایدار، کاهش مداوم نابرابری، حذف فقر، و مصرف به حد کفاف، شناسایی شده است، (جهانیان، ۱۳۸۳ش، ص ۱۴)
کاهش مداوم نابرابری به معنای کاهش انواع نابرابریهای اقتصادی در سطح ملی، نژادی و قومی، خانوادگی و منطقهای و بینالمللی است. مضمون برخی از روایات، نشاندهنده این نکته است که انواع تبعیضها و تجاوزها در جامعه مهدوی مرتفع میشود، و عدل در هر جا که جامعهای انسانی وجود داشته باشد، گسترش مییابد.
از امام باقر(ع) نقل شده است: در حکومت قیامکننده اهلبیت پیامبر قسط و عدل-به معناى عدم تبعیض در تقسیم بیتالمال و رعایت حقوق مردم- به طور کامل اجرا خواهد شد.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۵۱).
در آن عصر طلایی، امکانات به شیوه عادلانه توزیع مىشود و از اجحاف و تعدّىِ سودجویانِ تکاثرطلب جلوگیری مىشود و در نهایت، مردم نیز از نظر غناى روحى و سطح اخلاق و معرفت و تقوا چنان اوج مىگیرند که دامنه حرص و آز که سرچشمه تکاثر و بخل و احتکار و تنازع است، برچیده مىشود.
در حدیثى از امام صادق(ع) چنین مىخوانیم :«هنگامى که قائم ما قیام کند … زمین -با تدبیر امام و تلاش صادقانه مردم- گنجها و ذخایر گرانبهاى خود را آشکار مىکند؛ آن چنان که مردم آن را با چشم خود مىبینند- آنچنان غناى ظاهرى و معنوى مردم را فرا مىگیرد که نمىتوانید کسى را پیدا کنید که هدیه شما را بپذیرد، یا زکات مال را قبول کند. همه مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها روزى داده، مستغنى و بىنیاز مىشوند.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج ۵۲، ص ۳۳۷).
از دیدگاه اسلام حتی اگر رشد اقتصادی پایدار، کاهش نابرابری، و حذف فقر تحقق یابد، ولی مصرف در نظام اقتصادی متعادل نباشد، عدالت اقتصادی تحقّق نیافته است. سرزنش مترفین، مسرفین، و مبذّرین در قرآن کریم و سنت معصومان(ع) گواه صدق این مدعاست؛ زیرا این سرزنش اطلاق دارد و زمانی را شامل میشود که رفاه اقتصادی برای همه فراهم باشد (جهانیان، ۱۳۸۳: ص۱۴).
در جامعه مهدوی، حکمت و عقل عملی بشر بر اثر تقوا به تکامل میرسد و مردم به آن روشنبینی خاص قرآنی میرسند. امام باقر(ع) در روایت ابوخالد کابلى مىفرماید: هنگامى که قائم ظهور کند، شعاع نورانیت و هدایتش همه بندگان خدا را فرا مىگیرد و عقول مردم متمرکز و اخلاقشان به واسطه آن امام بزرگوار، کامل میشود.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج ۵۲، ص ۳۳۶).
*رشد معنویت و تربیت جامعه صالح
راهبردهای ارائه شده از جانب اسلام برای پیشرفت، بر این اصل تأکید دارد که برنامهریزى برای تحقق اهداف توسعه و رسیدن به آبادانى دنیا و آسایش همگانى، باید با توجه به هدف اصلی خلقت ـ یعنی تقرّب به خداوند ـ انجام شود. گسترش دانش و تأمین بهداشت و امنیت و رفاه جامعه وقتى ارزشمند است که در این چارچوب باشد، نه به قیمت فدا کردن ارزشهاى معنوى و از یاد بردن هدف اصلى یعنى سعادت آخرتى. البته این سخن به معناى بازماندن از دانش و رفاه نیست.
چنین هدفی که در اساس توسط پیامبران راستین خداوند به مردم ابلاغ شده، در اثر فاصله گرفتن مردم از تعالیم ناب و نیز حاکمیت غاصبانه ستمگران، به تدریج کمرنگ شده و در برخی نواحی به خاموشی گراییده است. بنابراین حضرت مهدی(عج) در گام اول به این مهم اقدام مینماید و تربیت انسانهایی صالح برای تشکیل نظام جهانی خود را شروع میکند. البته طبیعی است که فلسفه انتظار، زمینه چنین اقداماتی را فراهم کرده و کادرهای اولیه برای این کار به وجود آمدهاند. در جامعه مهدوی، صفات رذیله از جامعه رخت برمیبندد و زمینه گناه و جرایم اجتماعی، اقتصادی و… از بین میرود.
امام صادق(ع) در این باره مىفرماید: در عصر حضرت مهدی، خداوند وحدت کلمه پدید مىآورد و قلوب ناسازگار را با یکدیگر الفت میبخشد، و معصیت او در روی زمین، صورت نپذیرد.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج ۵۲، ص ۱۲۷).
*برقراری امنیت و آرامش عمومی
امنیت و آرامش از نعمتهای بزرگ الهی، و بستری برای تکامل مادی و معنوی جامعه انسانی و رشد اقتصادی است. کرامتها و استعدادهای انسان در جامعهای که امنیت ندارد و مضطرب است، شکوفا و بالنده نخواهد شد؛ لذا در حکومت و جامعه مهدوی که باید الگویی برای همه حکومتهای اسلامیباشد، امنیت کامل و همه جانبه حاکم است، و کوچکترین ناامنیای به چشم نمیخورد.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند: چون قائم ما قیام کند، کینهها از دل آدمیان بیرون رود و حتی حیوانات نیز با هم سازگارى کنند. در آن روزگار، اگر زنی فاصله میان عراق و شام را طی نماید و با خود طلا و نقره حمل کند، با امنیت از روی سبزهها عبور خواهد کرد و از هیچ موجودی نمیهراسد.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج ۵۲، ص۳۱۶).
و امام صادق(ع) نیز فرمود: وقتی قائم قیام کند، حکومتش را بر اساس عدالت برقرار میسازد و ظلم و جور را بر میچیند، و جادهها در پرتو وجودش امن و امان میشود.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۳۸)
در عصر ظهور، به قدری امنیت و آرامش عمومی در جامعه حاکم میشود که به فرموده حضرت علی(ع) در آن زمان حتی حیوانات درنده و چارپایان با یکدیگر در صلح و صفا به سر میبرند.(همو، ص۳۶۲).
*فقر زدایی و رفاه عمومی
در طول تاریخ، شواهد بسیاری وجود دارد که نیازمندی و فقر، باعث دزدی، خونریزی، ذلّت و خود فروشی و دهها مسایل انحرافی دیگر شده است، و این مسایل تا زمانی که فقر و احتیاج هست، به موازات آن خواهد بود. یکی از موفقیتهای جامعه مهدوی، این است که موفّق به حذفِ کامل فقر میشود؛ زیرا سرمایههاى مادى، فوقالعاده زیاد مىشود و رشد اقتصادی پایدار، پدید میآید. در آن دوران امکانات زیادی در اختیار آحاد مردم قرار خواهد گرفت. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: در آن زمان امت من چنان از نعمت برخوردار میشوند که هرگز امتی آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد. سر تا سر زمین محصول میدهد و هیچ چیز را از آنان دریغ ندارد و اموال انبوه میشود. هر کس نزد حضرت آید و بگوید: به من مالی بده، او بیدرنگ میگوید: بگیر. (مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۱، ص۸۸).
در آن عصر، انسان به جای اینکه از مصرف کالاها و خدمات کمیاب بهرهمند شود، به بهرهمندی و کسب رضایت و آرامش خاطر از ناحیه عمل به احکام اسلام و تعمیق فضای عدالت مشغول میشود و مطلوبیتهای مربوط را کسب میکند.
امام صادق(ع) در توصیف جامعه پس از ظهور حضرت حجت(عج) میفرمایند: و کسی از شما به دنبال فردی میگردد که مالش را بستاند و زکاتش را بپذیرد؛ امّا هیچ کس را نمییابد که چنین کند؛ زیرا مردم از رهگذر روزیهایی که خداوند با فزونبخشی خویش به ایشان عطا فرموده، بینیاز شدهاند.
*استخراج منابع زیر زمینی و منابع ملی
از منابع بسیار مهم ثروت ملّی هر کشور، منابع زیرزمینی و گنجها و معادن آن کشور است. این منابع در حقیقت، ثروتهایی خدادادی است که انسانها باید آنها را صحیح و عادلانه اکتشاف و استخراج کنند.
در این زمینه روایات متعددی وجود دارد که نویدبخش یک جامعه فعال هستند و بیانگر این نکتهاند که استخراج منابع زیرزمینی – که عامل مهم ثروت ملی است – و استفاده صحیح و عادلانه از آنها، از برنامههای اصلی آن حضرت است.
رسول خدا(ص) فرموده است: زمین، گنجهایش را برای او -حضرت مهدی(عج)- خارج سازد، و اموال بیشماری بین مردم تقسیم کند.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج ۵۱، ص۶۸).
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: مهدی به کوفه بر میگردد و آسمان ملخهای طلایی بر آنها میبارد؛ همان طور که خداوند در بنیاسرائیل بر ایوب پیامبر نیز فرود آورد و او گنجهای طلا و نقره و گوهر زمین را بین یارانش تقسیم میکند.(دوانی، ۱۳۶۱: ص۱۱۸۰).
اکتشاف معادن و ذخایر درون ارضی با ابزار کامل و پیشرفته و نیز با اشارات غیبی و ملکوتی آن حضرت و کارگزاران فهیم و قدرتمندش بروز و ظهورِ کامل دارند، و بشرِ آن روز در راستای رفاه عمومی، از تمام امکانات و ذخایر زمینی به بهترین وجه بهره خواهد برد.
*ساماندهی و اخذ مالیات
درآمدهای دولت در هر حکومتی عامل مهمی در پویا شدن تمام شؤونِ حکومتی است. در اسلام، زیر بنای اقتصادی محکمیبرای حکومتها ترسیم شده که اعتقاد و پایبندی به آن میتواند معضل بزرگ کسری بودجههای دولتی را مرتفع کند. منابع درآمدی دولت اسلامی عبارتند از: انفال، زکات، خمس، مالیات و عوارض.
از جمله اقدامات و برنامههای اقتصادی حکومت حضرت مهدی(عج) که نقش مؤثری در ایجاد رفاه و آسایش اقتصادی و خشکاندن ریشههای فقر و محرومیت در کل جهان دارد، اخذ مالیات اسلامی و توزیع عادلانه آن، در بین افراد مستمند، علیل و بیمار و مستحق خواهد بود؛ آنگونه که در روایات آمده است، مجازات سنگینی در انتظار تارکان پرداخت مالیات اسلامی و مانعان از پرداخت زکات خواهد بود. در روایتی میخوانیم:
خون دو کس در اسلام هدر است؛ ولی این حکم را کسی اجرا نمیکند تا قائم قیام کند؛ یکی خون مرد زندار زناکار است که آن حضرت او را سنگسار میکند و دیگر، خون کسی است که از پرداخت زکات خودداری میکند، مهدی گردن او را خواهد زد.(جمعی از نویسندگان، ۱۴۱۱ق: ج۴، ص۱۴۰).
این برخوردِ سخت، با کسی که زکات نمیپردازد به آن سبب است که عدم پرداخت زکات، موجب اخلال در چرخه اقتصاد حکومت الهی است و این، با فلسفه حکومت مترقّی آن امام در تضادّ آشکار است.
در عصر ظهور، مالیات اسلامیبه صورت دقیق، جمعآوری و کاملاً عادلانه توزیع و تقسیم میشود و نظام طبقاتی حاکم قبل از ظهور، نابود شده، جامعهای مبتنی بر معیارهای اسلامی و انسانی، به وجود خواهد آمد؛ جامعهای که در آن، با نفی تبعیض و بیعدالتی، همه از امکانات رفاهی، بهرهمند خواهند شد.
*استرداد ثروتهای غصبی
یکی از مهمترین عوامل اقتصاد بیمار در جوامع بشری، انباشته شدن ثروت نامشروع در نزد گروهی خاص است. در عصر حکومت مهدوی اجازه داده نمیشود که از منابع و ثروتهای ملّی و نیز سرمایههای خصوصی انسانها سوء استفاده شود؛ بلکه با خائنان و غاصبان نیز به شدّت رفتار خواهد شد. طبق روایات، هر چه که تصرّف ظالمانه و غصب کرده باشند را به جایگاه حقیقی خود مسترد مینماید.(عسکری، ۱۳۶۰، ج۱، ص۲۷۹).
در آن دوران، اقتصاد سالم و رفع کاستیها و ناراستیها از آن، در سایه اقدامات چندی صورت میگیرد؛ از جمله آنها، برخورد جدّی با مفسدان اقتصادی است.
از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: هنگامیکه قائم ما قیام کند، قطایع از بین میرود؛ به طوری که دیگر قطایعی نخواهد بود.
قطایع، زمینهایی از اراضی خراجی است که از راه امتیاز، به نزدیکان حکام و سلاطین، داده میشود و این گونه بذل و بخششهای خودسرانه، موجب تشکیل طبقه ممتاز در جامعه میشود.
و امام باقر(ع) فرمود: «اذا ظَهر القائمُ و دَخل الکوفه… و یرُدُّ السّوادَ اِلی اَهلِهِ»(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۹۰)، چون قائم قیام کند و وارد کوفه شود… زمینهای مصادره شده را به صاحبانش باز میگرداند.
پس دولت مهدوی در راستای استفاده صحیح از موهبتهای الهی و عمران و آبادانی شهرها و کشورها، بینیازی و استغنای مردم، کمک به بدهکاران و فقیران، توزیع عادلانه امکانات و بیتالمال، ایجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزی و دامپروری و… تلاش ویژهای انجام میدهد.
آری؛ حضرت حجت(عج) با قاطعیت و نظارت دقیق، جریان اقتصادی جامعه بشری را سر و سامان میدهد، تمام ثروتها و ذخایر زیرزمینی و روزمینی که در اختیارش قرار میگیرد، به صورت عادلانه، تقسیم و توزیع نموده، از فعالیتهای خودسرانه و آزمندانه زراندوزان دنیاطلب جلوگیری میکند، و از چپاول ثروتهای مردمی و مکیدن خون انسانهای مظلوم و مستضعف، توسط افراد زالوصفت و فرصتطلب، جلوگیری نموده، عوامل اصلی فقر، محرومیت و کمبود را از میان بر میدارد.
*توزیع عادلانه منابع و درآمدها
یکی از کارکردهای اساسی دولت امام مهدی(عج) تقسیم مساوی منابع و درآمدها و ایجاد عدالت اقتصادی و قسط است؛ «یملأ الارض قِسطاً و عدلاً» (صدوق، ۱۳۶۳: ج۱، ص۲۵۷).
واژه قسط، بیشتر در امر اقتصادی و توزیع اموال بر اساس عدالت اجتماعی بین افراد به کار میرود: «وَ اِذا قامَ مَهدینا اهل البیت، قَسَّم بِالسَّویه وَ عدل بِالرَّعیه (مقدسی شافعی، ۱۳۶۸: ص۴۰)، چون مهدی ما اهل بیت قیام کند، مال را به طور مساوی تقسیم میکند و عدالت را در میان رعیت اجرا مینماید.
حضرت از بخششهای الهی و نعمتهای مادی به طور مساوی استفاده خواهد کرد و بیتالمال برای همگان به طور یکسان مصرف خواهد شد: «اِذا قام قائِمنا فاِنَّه یقَسِّم بِالسّویه و یعدِلُ فی خَلقِ الرَّحمان البرِّ مِنهُم وَ الفاجِر» (مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۱، ص۲۹)، زمانی که قائم قیام کند، اموال را به طور مساوی تقسیم میکند و میان همه مردم چه نیکوکار و چه بدکار به عدالت رفتار مینماید.
در این روایت و برخی دیگر، عدالت در کنار مساوات آمده است؛ چرا که بیتالمال که حقّ عمومی مسلمین است، باید به شکل مساوی در میان آنان تقسیم شود، ویژگیهای شخصی و اجتماعی و حتی سابقه مبارزاتی و مدیریتی هرگز سبب نخواهد شد که سهم بیشتری از بیتالمال نصیب کسی شود.
پیامبر(ص) فرمود: به مهدی بشارتتان میدهم. او به هنگام اختلاف مردمان، از میان امت من ظهور خواهد کرد و ساکنان آسمانها و زمین از او خشنود خواهند شد. او مال را درستِ درست تقسیم میکند، مردی پرسید: درستِ درست چیست؟، فرمود: میان همه به صورت مساوی.(فیض کاشانی، بیتا: ج۴، ص۳۴۱؛ مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۱، ص۸۸)
در حدیث دیگری چنین میخوانیم: مهدی میان مردم، در تقسیم اموال، به مساوات رفتار میکند؛ به طوری که دیگر نیازمند و محتاجی یافت نمیشود (مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۹۰)
نکته قابل توجه دیگر، این است که در آن دوران طلایی، امتیازات ویژه بیضابطه و رانتخواری برچیده خواهد شد. طبیعی است که حکومت و قدرتی که انصاف و عدالت نداشته باشد، افراد نزدیک به خود یا باند و جناح مربوط به خود را صالح میپندارد، و در صورت وجود امتیازات ویژه، بیشتر آن را در میان افراد خود تقسیم میکند.
امام باقر(ع) فرمود: زمانی که حضرت مهدی(عج) قیام کند، آنچه را که در عصر جاهلیت و آرامش و تن آسایی در اختیار مردم بود، باطل میکند و با مردم به عدل رفتار مینماید.
*رونق بخشیدن به کشاورزی
زراعت و کشاورزی از منابع مهمّ ثروت ملّی و از موارد اساسی پاسخگویی به نیازهای مادی جامعه و از وسایل تأمین مواد غذایی در جهان انسان و حیوان است. خداوند، آب و خاک را در اختیار انسان قرار داده است تا از امکانات و برکات زمین بهره گیرد؛ اما با این وجود، انسانهای زیادی هستند که از گرسنگی رنج میبرند.
یکی از بخشهایی که در حکومت امام زمان(عج) دگرگونی شایان توجه مییابد، بخش کشاورزی و دامداری است. پیش از ظهور حضرت، مردم دچار کمبود باران و خشکسالی میشوند. اما در حکومت مهدوی دگرگونی شگفتانگیزی رخ میدهد؛ به گونهای که گویی محصول دهها سال را در یک روز گِرد میآورند.
بنا بر روایات متعددی که در متون دینی ما وجود دارد، سبزهها و درختان همه جا را میپوشاند، میوهها فراوان میشود و محصولات کشاورزی رونق بسیاری مییابند.
در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) راجع به عصر ظهور میخوانیم: انسان در عصر حاکمیت جهانی حضرت مهدی، هر آنچه از انواع دانههای زراعی بر زمین بیفشاند، هفتصد برابر، برداشت میکند؛ همانگونه که خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند، به مانند دانهای است که از یک دانه، هفت خوشه بروید و در هر خوشهای صد دانه باشد، و خداوند برای هرکس که بخواهد، میافزاید».(مقدّسی شافعی، ۱۳۶۸: ص۲۱۱).
نیز پیامبر اکرم(ص) فرمود: در روزگار حکومت مهدی(عج) آسمان، بارانش را، درخت میوهاش را و زمین گیاهش را نثار میکند، و برای اهل زمین خود را میآراید.
در روایت دیگری نیز فرمود: زمین همه نباتات خود را میرویاند و مال را بین مردم به درستی تقسیم میکند.
و همو فرمود: خداوند از آسمان باران فراوان میفرستد، و زمین هیچ روییدنی را در دل خود نگه نمیدارد، مگر آنکه بیرون میریزد.(مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۵۱، ص۸۱)، یکی از اقدامات دیگر حضرت، دستور به حفر آبراهها و نهرها است؛ برای نمونه، امام باقر(ع) فرموده است: آن حضرت دستور میدهد که از پشت حرم امام حسین(ع) نهری حفر کنند تا کربلا را به نجف متصل کند، آنگاه پلهایی روی آن و آسیابهایی در کنار آن نهر میسازند. گویی با چشم خود میبینم که پیرمردان گندمها را روی سر خود حمل کرده، در این آسیابها به طور مجانی آرد مینمایند.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۳۱).
*عمران و آباد کردن زمین
عمران و آبادانی زمین به عنوان اصل اساسی در سیستم اقتصادی حکومت حضرت مهدی(عج) و یکی از کارکردهای دولت آن حضرت است. امکانات صنعتی، تخصصهای مربوطه، منابع آب و زمینهای مستعد، به شکل کامل و همه جانبه به کار گرفته میشود، و بنا بر آموزههای روایی حتی یک وجب از زمینِ قابل کشت، و تمام قابلیتهای بالقوّه ارضی، به بروز فعلی میرسد. باران میبارد و زمین بذرش را خارج میسازد.(مجلسی، ۱۴۰۴: ج۵۲، ص۳۳۲).
پیامبر اکرم(ص) فرمود: در زمان پسرم مهدی، آسمان به طور کامل بر امّت او میبارد و زمین چیزی از روییدنیهای خود را پنهان نمیکند.(مجلسی، ۱۴۰۴: ج۵۱، ص۷۸).
دستور و برنامههای امام نیز در حدیثی از امام صادق(ع) این گونه توصیف شده است: به کارگزاران خود در تمامیبلاد دستور میدهد که شهرها را آباد سازند. (سلیمان، ۱۴۰۵ق: ج۲، ص ۶۵).
در دعای شریف عهد آمده است: پروردگارا! شهرهای خود را به وسیله او آباد کن.
و نیز امام باقر(ع) فرمود: و روی زمین نقطه ویرانی نمیماند، جز اینکه آباد میشود.
همو فرمود: در آن زمان خانههای کوفه به نهر کربلا متصل میشود.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۳۱).
از روایات، این نکته هم قابل توجه است که در عصر ظهور، آن امام، مشکل بزرگ مسکن را نیز با آبادانی گستردهای که انجام میدهد، حل خواهد کرد و زمینهای خشک و سوزان و بیابانهای بی آب و علف احیا و آباد میشود و به صورت خانههای زیبا و باغهای باشکوه در میآورند که یک نمونه آن، گسترش شایسته خانههای کوفه تا نهر کربلا هست، آن هم با آن مسافت بسیاری که میان آن دو شهر است.
*بهداشت و درمان
نظر به اینکه زیربنای اصلاح در هر جامعهای، سالم سازی بهداشتی آن جامعه در ابعاد فردی و عمومی است، در حکومت مهدوی به این مهم توجّه جدّی مبذول میشود و این سیاست اصولی بهداشت در درجه اول، برگرفته از مبنای اساسی اسلامی است که بر مسأله نظافت و پاکیزگی و بهداشت و درمان تأکید بسیار دارد و بر امور پزشکی، درمانی، پیشگیریهای لازم، در خوراک و خواب، رعایت دقیق نظافت و بهداشت، رسیدگی به بیماران و مانند آن توجه خاصی کرده است.
امام سجاد(ع) میفرماید: زمانی که قائم قیام کند، خداوند، بیماری را از هر مؤمنی میبرد و نیرویش را به او برمیگرداند.
*حفظ محیط زیست
در روزگار ما که ویرانگری در طبیعت و تخریب محیط زیست، سلامت کره زمین را به خطر انداخته، فرهیختگان و انسانهای دلسوز آرزومندند که زمانی شاهد زمینی خرّم، پاک و به دور از آلودگیها باشند.
امیرالمؤمنین(ع) در تفسیر آیه ۵۴ سوره مائده میفرماید: در روزگار قیام مهدی(عج) زمین آباد و پاک میشود و به او میبالد.
آیات و روایات، ضمن توجه دادن به مظاهر طبیعی و احترام آنان، بشر را تشویق به حفاظت از منابع موجود در طبیعت و استفاده صحیح از آنها کرده و هر گونه بهرهبرداری ناروا، اعم از اسراف و اتلاف و تضییع حقوق دیگران ـ اعم از نسلهای فعلی و بعدی ـ را نهی کرده است.
در زمان حضرت، مردم از نظر معنوی رشد میکنند و گرد معصیت خداوند نمیگردند؛ بنابراین در استفاده از منابع زیادهروی نخواهند کرد. همچنین اتلاف این ثروتها نیز توسط آنان صورت نمیگیرد. آلودهسازی محیط، تضییع حق دیگران بوده، حرام شمرده میشود.
اجرای همه جانبه عدالت و از جمله عدالت بین نسلی اقتضا میکند که در استفاده از منابع ـ خصوصاً منابع پایانپذیر ـ مصالح نسلهای بعد نیز در نظر گرفته شود و در مصرف منابع زیادهروی نشود. همچنین آلودهسازی محیط و تحمیل هزینههای اجتماعی بر دیگران، با عدالت سازگار نیست و در آن زمان رخ نخواهد داد.
منابع تجدید شونده ـ همانند پرندگان و ماهیها ـ زیاد خواهند شد؛ ضمن اینکه استفاده بیرویه از این منابع، صورت نخواهد گرفت.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: در زمان ظهور او، زایش پرندگان در لانهها و ماهیها در دریاها زیاد میشود؛ رودها گسترش مییابد، چشمهها میجوشد و زمین، دو برابر محصول میدهد.(مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۵۲، ص۳۵۴).
گسترش علم و دانش، موجب میشود راههای استفاده بهینه از منابع زیست محیطی شناخته شود و فرآیندهای تولیدی تخریب کننده محیط زیست کنار گذاشته شود. با این اوصاف، محیط زیست در محور دیگرش، یعنی پرهیز از آلودهسازی محیط نیز محقق خواهد شد.
*نتیجه
از مجموع آیات و روایات درخصوص عصر ظهور، به این باور و استنباط میرسیم که با حاکمیت نظام عدالت گستر امام زمان(عج) و نزول برکات آسمان و فراوانی برکات زمین و نیز نظارت دقیق بر امور اقتصادی، معضل بزرگ فقر و محرومیت ـ که مؤثرترین عامل در بروز ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید ـ از جامعه بشری برچیده خواهد شد. همچنین با ایجاد رفاه و آسایش عمومی، پدیدههای دزدی، تجاوز، بیعفتی، رشوه و اختلاس که مولود نامیمون فقر و تهیدستی، و محصول سیستمهای غلط مدیریتی و برخی نظامهای ظالم و سرمایداری است، از بین میرود و ترس، نگرانی، اضطراب و ناامنی، جایش را به محیط صلح، صفا صمیمیت و امنیت خواهد داد. اقتصاد جامعه در حدّ کامل رونق مییابد. تمام ظرفیتهای اقتصادی دنیا به کار گرفته میشود. دولت مهدوی در جهت استفاده صحیح از موهبتهای الهی و عمران و آبادانی شهرها و کشورها، بینیازی و استغنای مردم، کمک به بدهکاران و فقیران، توزیع عادلانه امکانات و بیتالمال، ایجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزی و دامپروری و… تلاش ویژهای انجام داده، موفقیتهای بینظیری را به دست خواهد آورد.
یادداشت از؛ علیرضا رجالی تهرانی
فارس