آن گاه فرمود: مصحفى است که محتواى آن، سه برابر قرآنى است که در نزد شما است. سوگند به خداى سبحان، هیچ چیزى از قرآن، حتى یک حرف، در آن وجود ندارد.
ابوبصیر گفت: عرض کردم: سوگند به خدا، این علم (بزرگى) است.
فرمود: (آرى) این مصحف، علم و دانش (بزرگى) است ولى این مصحف، قرآن نیست.
دانش و آگاهى اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) بر گرفته از علم الهى و فراتر و گسترده تر از معارف بشرى است و بدین جهت سرشار از حکمت و معرفت است و درک و تحلیل آن براى سایر انسان ها، مشکل و یا غیر ممکن است.
بدین لحاظ در روایت نورانى آنان آمده است: ان خبرنا صعب مستصعب، لا یحتمله الا ملک مقرب، أو نبى مرسل، أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان، أو مدینه حصینه. قیل: و اى شىء المدینه الحصینه؟ قال: القلب المجتمع. (۱)
یعنى: (درک و آگاهى از وضع و ) خبر ما دشوار و مشکل است و کسى نمى تواند آن را تحمل نماید، مگر فرشته مقرب پروردگار، یا پیامبر مرسل، یا مؤمنى که خداوند متعال قلبش را براى ایمان امتحان و آزمایش کرده باشد، و یا شهرى که استوار و محکم باشد.
پرسیده شد: شهر استوار و حصین چیست؟ امام(ع) فرمود: قلب کسى که به کمال رسیده باشد.
بنابراین، در حیات طیبه اهل بیت(ع) أسرار و رازهایى است که جز خودشان، کسى از آن ها با خبر و مطلع نیست و جز اندکى از انسان هاى به کمال رسیده، کسى توان تحمل و تحلیل آن ها را ندارد.
یکى از أسرار و رازهاى اهل بیت(ع)، کتاب هایى است که در میان آنان بوده و خود را موظف به نگه دارى آنان مى دانستند.
از مهمترین و عظیم ترین کتاب هاى اهل بیت(ع)، مصحف حضرت فاطمه زهرا(س) است.
در این نوشتار تلاش خواهیم کرد با استفاده از احادیث و روایات معصومین(ع)، به بررسى این کتاب مهم پرداخته و درباره آن، به این پرسش ها پاسخ دهیم: مصحف فاطمه(س) چیست، در چه تاریخى تدوین شد، در چه چیزى نوشته شده، چه استفاده هایى از آن به عمل مى آید، چه مقدار حجم دارد و در کجا و در اختیار چه کسى قرار دارد؟
پیش از پرداختن به پاسخ هاى فوق، مقدمتاً دو مورد را به استحضار مى رسانم:
- کتاب هاى اهل بیت(ع)
اصولاً کتاب ها و رساله هایى که از سوى اهل بیت(ع) تدوین یافته و یا به آنان نسبت داده شده است بر چهار دسته مى توان تقسیم کرد:
۱- کتاب هایى که از سخنان و وصایاى آنان گردآورى شده و بعدها به صورت کتاب مدون درآمدند.
برجسته ترین و متقنترین این نوع کتابها، کتاب گرانسنگ " نهج البلاغه " است، که از خطبهها، نامهها و کلمات قصار امیر مؤمنان(ع)، توسط سید رضى گردآورى و تألیف گردید. هم چنین مىتوان کتاب " الجعفریات " و کتاب " تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى(ع) " را در این دسته برشمرد.
۲- کتاب هایى که از سوى آنان نوشته شده و در اختیار عموم مردم قرار گرفت، تا همگان از آن ها بهرهمند گردند. مانند " صحیفه سجادیه " و " رساله حقوق " که توسط امام زین العابدین(ع) به رشته تحریر درآمدند.
۳- کتاب ها و یا به عبارت صحیحتر، علومى که اهل بیت(ع) حاملان و راز داران آنها بوده و از معصوم پیشین آنها را تحویل گرفته و به هنگام شهادت، به معصوم بعدى مى سپردند و اینها از جمله ودایع امامت بود، که هم اینک در اختیار امام زمان (ارواحنا لمقدمه الفداه) قرار دارد.
مانند جفر أحمر، جفر أبیض، جفر اکبر و جفر اصغر.
امام جعفر صادق(ع) در روایتى فرمود: و عند نا الجفر الابیض، والجفر الاحمر، والجفر الاکبر، و الجفر الاصغر، و الجامعه، و الصحیفه و کتاب على(ع).(۲)
۴- کتابهایى که از سوى اهل بیت(ع) تدوین شدهاند، اما نه براى عموم مردم، بلکه براى خود پیشوایان معصوم(ع) که از پیشواى قبلى به پیشواى بعدى منتقل مىشد و در آخر در اختیار خاتم الاوصیاء، حضرت حجت بن الحسن(ع) قرار گرفتند و اینها نیز از اسرار و ودایع امامت مىباشند.
معروفترین و مشهورترین آنها عبارتند از: کتاب " الجامعه " و کتاب " مصحف فاطمه".
البته مصحف هاى دیگرى نیز براى اهل بیت(ع) بیان شده است و طبق روایتى براى هریک از امامان معصوم(ع) مصحفى وجود دارد. (۳)
- تفاوت مصحف با صحیفه
گرچه نمىتوان به طور قطع و یقین بین این دو، تفاوتى قایل شد ولى آنچه به ذهن انسان تبادر مى نماید و اطلاق آیات و روایات، آن را تأیید مى کند، این است که صحیفه، به نامه یا نوشتهاى گفته مى شود که از شخصیتى به شخصیت دیگر و یا به جمعى از مردم ارسال و یا براى استفاده آنان تحریر و تدوین گردید. مانند کتاب شریف " صحیفه سجادیه " که از سوى امام زین العابدین(ع) براى استفاده همه مؤمنان تدوین شد. اما مصحف، در صدر اسلام به کتاب خدا (قرآن مجید) گفته مىشد و از این قبیل است مصحف امام على(ع)، مصحف عثمان، مصحف عبدالله بن مسعود و غیر ذلک.
باید توجه داشت که مصحف فاطمه(س)، از این دست نیست و مراد از آن، قرآن فاطمه زهرا(س) نمىباشد و حتى در برخى از روایتها تأکید شده است که در مصحف فاطمه(س) چیزى از قرآن مجید وجود ندارد، تا این گمان که مصحف فاطمه(س)، چیز خاصى نیست جز قرآن آن حضرت، از ذهن ها زدوده شود و دانسته شود که این کتاب شریف، غیر قرآن و چیز دیگرى است.
در احادیث متعددى از معصومین(ع) به این موضوع تأکید شد. به فرازهایى از آن ها توجه فرمایید:
امام جعفر صادق(ع): و مصحف الفاطمه، ما أز عم ان فیه قرآناً. (۴)
امام صادق(ع): و الله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. (۵)
امام محمد باقر(ع): ما فیه شىء من القرآن.(۶)
امام موسى کاظم(ع): عندى مصحف فاطمه(س)، لیس فیه شىء من القرآن.(۷)
به هر روى، گرچه کتاب فاطمه زهرا(س)، مصحف خوانده مى شود ولیکن مصحف به معناى قرآن نیست. بلکه کتابى است که با انشاى آن حضرت نگاشته شده است.
اما از این که چرا آن را مصحف نامیدند، چند علت ذکر شده است:
۱- برخى از علما معتقدند که از حضرت فاطمه زهرا(س) دو کتاب بر جاى مانده است که یکى از آن ها " صحیفه حضرت فاطمه زهرا(س) " است که حاوى احادیث و سخنان پدر ارجمندش حضرت محمد(ص) است و دیگرى " مصحف فاطمه(س) " است که پس از رحلت پیامبر خدا(ص)، آن را املاء و تدوین نمود (۸) و چون خواستند بین آن دو کتاب تمایزى باشد، آن ها را به دو نام، یکى را صحیفه و دیگرى را مصحف خواندند.
۲- برخى دیگر معتقدند که مصحف فاطمه(س) در آغاز، در صفحات پراکنده تحریر یافته بود که بعدها آن را امیر مؤمنان(ع) و یا امامان بعدى در یک نسخهاى گردآورى کرده و نام مصحف را برآن گذاشتند.(۹)
- مصحف فاطمه(س) و تاریخ تدوین آن
بى تردید تدوین این کتاب گرانبها، در اواخر عمر شریف حضرت فاطمه زهرا(س) و در مدتى کوتاه به وقوع پیوست و اگر بخواهیم تاریخ تدوین آن را بیان کنیم، با برداشت از احادیث و روایات متعدد، فاصله رحلت پیامبر خدا(ص) تا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، یعنى از ۲۸ صفر تا سوم جمادى الثانیه سال یازده هجرى قمرى را باید بیان کرد.
ابوعبیده، که از راویان حدیث امام جعفر صادق(ع) است، در روایتى گفت: برخى از اصحاب و یاران (امام "ع") پرسش هایى از امام جعفر صادق(ع) نموده و پاسخ هاى خویش را یافتند و پس از آن درباره مصحف فاطمه(س) پرسیدند. آن حضرت، مدتى سکوت نمود و سپس فرمود: انکم لتبحثون عما تریدون و عما لا تریدون. ان فاطمه(س) مکثت بعد رسول الله(ص) خمسه و سبعین یوماً و کان دخلها حزن شدید على ابیها و کان جبرئیل(ع) یأتیها فیحسن عزائها على ابیها و یطیب نفسها، و یخبرها عن ابیها و مکانه، و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها، و کان على(ع) یکتب ذلک. فهذا مصحف فاطمه(س).(۱۰)
یعنى: شما (گاهى) از چیزى که مى خواهید و از چیزى که نمىخواهید بحث مى کنید. به درستى که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) به مدت هفتاد و پنج (یا نود و پنج) روز بیشتر باقى نماند و در این مدت بخاطر رحلت پدرش بسیار محزون و اندوهگین بود و جبرئیل امین بر او نازل مى شد و مصیبت پدرش را بر او تسلیت گفته و وى را آرامش خاطر مىداد و او را از مقام پدرش و مکان او ( در بهشت) با خبر مىساخت. هم چنین آنچه که بر فرزندان، نوادگان و ذرارى او پس از وفات وى مىگذرد، او را خبر مى داد و امام على(ع) همه اینها را براى فاطمه(س) مىنوشت. این، همان مصحف فاطمه(س) است.
مشابه این روایت را حماد بن عثمان از امام جعفر صادق(ع) نقل نمود. وى گفت:
از امام صادق(ع) پرسیدم: مصحف فاطمه(س) چیست؟
امام(ع) در پاسخم فرمود: ان الله تعالى لما قبض نبیه(ص) دخل على فاطمه(س) من وفاته من الحزن مالا یعلمه الا اللّه – عز و جل – فارسل الیها ملکاً یسلى غمها و یحدثها، فشکت ذلک الى امیر المؤمنین(ع). فقال(ع): إذا احسست بذلک و سمعت الصوت قولى لى. فاعلمته بذلک، فجعل امیرالمؤمنین(ع) یکتب کل ما سمع حتى اثبت من ذلک مصحفاً.(۱۱)
یعنى: همین که خداوند متعال، روح پیامبرش ( حضرت محمد " ص" ) را به ملکوت اعلى منتقل نمود، بر حضرت فاطمه(س) از بابت رحلت پدرش، حزن شدیدى عارض گردید که غیر از خدا کسى مقدار آن را نمى داند. پس خداوند متعال فرشته اى را به سوى وى نازل کرد، که هم غم و اندوهش را تسلیت داده و هم او را از چیزهاى تازهاى با خبر گرداند. حضرت فاطمه(س) این ماجرا را براى همسرش امیرمؤمنان(ع) تعریف کرد و حضرت على(ع) به وى فرمود: هرگاه نزول فرشتهاى را احساس کردى و صدایش را شنیدى (گفتههایش را) به من بگو. پس هرگاه فرشتهاى مى آمد، حضرت فاطمه(س) همسرش على(ع) را باخبر مىکرد و هر چه مى شنید براى او مىگفت و حضرت على(ع) نیز هرچه را از فاطمه(س) مىشنید مىنوشت، تا این که از آن نوشتهها، مصحف به وجود آمد.
این دو حدیث پرسشهایى چند از مصحف فاطمه(س)، از جمله زمان و کیفیت تألیف و کاتب آن را پاسخ داد ولى با این تفاوت که در حدیث اول، زمان و تاریخ آن را روشنتر بیان نمود و در حدیث دوم، نقش امیرمؤمنان(ع) در کتابت و تدوین آن را.
البته در این موارد، احادیث دیگرى وجود دارد که به خاطر پرهیز از اطاله کلام، از بیان آنها صرفنظر مىکنیم.
- محتواى مصحف فاطمه(س)
بىتردید مهمترین و اصلىترین سخن درباره مصحف فاطمه(س) در این مسئله است که این مصحف، حاوى چه نوع اطلاعات و آگاهىهاست و محتواى آن چه دانشى را در برگرفته است؟
براى پىبردن به این قضایا، باید توجه داشت که مصحف فاطمه(س) چون در دسترس عموم نیست و جز اهل بیت(ع) کسى از آن اطلاعى ندارد، براى پاسخ یافتن درباره زوایاى گوناگون آن، هیچ راهى نیست، جز این که به اهل بیت(ع) متوسل شویم و از احادیث و روایات نورانى آنان بهره گیریم.
پیش از این گفتیم که در بسیارى از روایات تأکید شده است که مراد از مصحف فاطمه(س)، قرآن مجید نیست و حتى یک حرف از قرآن در آن وجود ندارد.
در برخى از روایات دیگر آمده است که احکام حلال و حرام در آن وجود ندارد.
امام صادق(ع) در روایتى فرمود: اما انه لیس فیه شىء من الحلال و الحرام و لیکن فیه علم مایکون.(۱۲)
به عبارت دیگر، مصحف فاطمه(س) یک کتاب فقهى و یا رساله عملیه نیست. بلکه مهمتر و بالاتر از این گونه اطلاعات است، و آن عبارت است از چیزى که کسى آن را نخوانده، نشنیده و ندانسته است و نخواهد دانست و جز خداوند متعال از اسرار و رازهاى آن، اطلاعى ندارد. و آن، علم و دانش آینده است.
ابوبصیر، روزى به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شد و چون با امام(ع) خلوت کرد، فرصتى یافت تا از اسرار و رازهاى آنان باخبر گردد و لذا ازامام(ع) درباره علوم اهل بیت(ع) و ودایع آنها از جمله جفر، جامعه و غیر ذلک سؤال نمود و امام(ع) پاسخ وى را داد. تا این که نوبت به مصحف فاطمه(س) رسید و امام(ع) در پاسخ وى فرمود: و ان عندنا لمصحف فاطمه علیهاالسلام و ما یدریهم ما مصحف فاطمه(س)؟
قال(ع): مصحف فیه مثل قرآنکم هذا ثلاث مرات. والله ما فیه من قرآنکم حرف واحد. قال: قلت: هذا والله العلم. قال(ع): انه لعلم و ما هو بذاک.(۱۳)
یعنى: در نزد ما (امامان ) است مصحف فاطمه(س) و ( مردم ) چه مىدانند مصحف فاطمه(س) چیست؟
آن گاه فرمود: مصحفى است که محتواى آن، سه برابر قرآنى است که در نزد شما است. سوگند به خداى سبحان، هیچ چیزى از قرآن، حتى یک حرف، در آن وجود ندارد.
ابوبصیر گفت: عرض کردم: سوگند به خدا، این علم (بزرگى) است.
فرمود: (آرى) این مصحف، علم و دانش (بزرگى) است ولى این مصحف، قرآن نیست.
در حدیثى دیگر، امام جعفر صادق(ع) در پاسخ برخى از اصحاب خود درباره مصحف فاطمه(س) فرمود:… و کان جبرئیل علیه السلام یأتیها، فیحسن عزائها على أبیها، و یطیب نفسها، و یخبرها عن أبیها و مکانه، و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان على(ع) یکتب ذلک.(۱۴)
یعنى: جبرئیل(ع) بر فاطمه زهرا(س) نازل مىشد و مصیبت رحلت پدر بزرگوارش را بر وى تسلیت مىگفت و آرامش خاطرى براى وى فراهم مىکرد و او را از مقام پدرش و مکان و منزلتش (در بهشت) خبر مىداد و هم چنین او را از آینده فرزندان، نوادگان و ذرارىاش مطلع مىکرد و امام على(ع) اینها را( براى فاطمه(س)) مىنوشت.
هم چنین در روایتى از امام صادق(ع) آمده است: و اما مصحف فاطمه(س)، ففیه ما یکون من حادث، و أسماء کل من یملک الى ان تقوم الساعه.(۱۵)
یعنى: اما مصحف فاطمه(س)، پس در آن است هرچیزى که در آینده واقع گردد. هم چنین در آن است، اسامى تمام کسانى که تا پایان دنیا، حکومت مىیابند و به زمامدارى مىرسند.
با توجه به روایتهاى فوق و دیگر روایتهایى که بخاطر پرهیز از اطاله کلام، از نقل آن ها خوددارى کردیم، به دست مى آید که مصحف فاطمه(س) درباره رویدادها، حوادث و تغییر و تحولات سیاسى و اجتماعى است که از آن تاریخ (اواخر عمر شریف حضرت زهرا(س)) تا آخر الزمان به وقوع خواهند پیوست و در حقیقت پیش گویىهاى صادق و راستین آن حضرت از آینده و آیندگان است و مىتوان گفت که این کتاب گرانسنگ، تقویم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. بدین جهت امامان معصوم(ع) با نگاه به آن، واقعهاى را پیشگویى کرده و یا ماجرایى را نفى و اثبات مى نمودند به شواهدى از این دست توجّه فرمایید که تحت عنوان " استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س) " مىآوریم.
- استناد امامان معصوم(ع) به مصحف فاطمه(س)
۱) در روزگار امام صادق(ع)، نوادگان امام حسن مجتبى(ع) جنبشى را بر ضد بنى امیّه آغاز کرده و با کمک و همراهى سایر هاشمیان (اعم از بنى عباس و بنى الحسن و سایر تیرههاى بنى هاشم) مردم را بر علیه امویان به شورش و قیام وادار کردند و محور و کانون اصلى این قیام، فرزندان عبدالله بنالحسن بودند.
خیلى ها باور داشتند که محمد، پسر عبدالله بن الحسن، در این جنبش به پیروزى و رهبرى خواهد رسید. امّا امام صادق(ع) چنین اعتقادى نداشت.
فضیل بن سکره، که یکى از یاران آن حضرت بود، گفت: روزى به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم، امام(ع) به من فرمود: یا فضیل، اتدرى فى اى شىء کنت أنظر قبیل؟ قال: قلت: لا.
قال(ع): کنت انظر فى کتاب فاطمه(س) لیس من ملک یملک الارض الا و هو مکتوب فیه باسمه و اسم أبیه، و ما وجدت لولدالحسن فیه شیئأً.(۱۶)
یعنى: اى فضیل، آیا مىدانى پیش از آمدنت به چه چیزى نگاه مىکردم؟
فضیل گفت: نه، نمىدانم.
امام(ع) فرمود: داشتم به کتاب فاطمه(س) نگاه مىکردم. هیچ حاکمى در روى زمین به حکومت و ریاست نمىرسد، مگر این که با نامش و نام پدرش در کتاب فاطمه(س) نوشته شده باشد. و من در این کتاب براى فرزندان حسن چیزى نیافتم.
۲) از امام صادق(ع) درباره محمد بن عبدالله بن الحسن پرسیده شد. امام(ع) در پاسخ فرمود: ما من نبى، ولا وصى، ولا ملک الا و هو فى کتاب عندى ( یعنى مصحف فاطمه(س) ) و الله ما لمحمد بن عبدالله فیه اسم.(۱۷)
یعنى: هیچ پیامبرى، هیچ وصى و جانشین پیامبرى و هیچ پادشاه و حاکمى نیست مگر این که نامش در این کتابى که در نزد من است (یعنى مصحف فاطمه(س) ) وجود داشته باشد. سوگند به خداى سبحان، نامى از محمد بن عبدالله در آن نیست.
۳) امام صادق(ع) در روایتى فرمود: تظهر الزنادقه فى سنه ثمان و عشرین و مأه، و ذلک انى نظرت فى مصحف فاطمه(س).(۱۸)
یعنى: در سال (۱۲۸ هجرى)، زندیقها آشکار خواهند شد و این را با نگاه کردن به مصحف فاطمه(س) به دست آوردم.
پیش گویى امام صادق(ع)، راست و درست بود. زیرا در آن هنگام که حکومت بنى امیّه به سوى اضمحلال و نابودى پیش مىرفت و حکومت بنىعباس در حال انعقاد بود، بسیارى از عقاید انحرافى و باطل، به ویژه مادیگرایى، بى دینى و لاابالى گرى در جامعه مسلمانان بروز و ظهور کرد.
۴) ولید بن صبیح گفت: روزى امام صادق(ع) به من فرمود: یا ولید، انى نظرت فى مصحف فاطمه(س) فاسئل، فلم اجد لبنى فلان فیها الا کغبار النعل.(۱۹)
یعنى: اى ولید، همانا در مصحف فاطمه(س) نگاه و پرسش (یعنى مطالعه) نمودم، پس درباره ( حکومت و ریاست) بنى فلان چیزى نیافتم مگر غبار نعل (اسب).
به هر روى، امامان معصوم(ع) به عنوان مرجع علمى، سیاسى و اجتماعى مردم و تنها پناهگاه حقیقى و دلسوز آنها، همیشه تلاش مىکردند آنها را از کجروى و انحراف بازداشته و به سوى حق و حقیقت و راه درست و خداپسند هدایت نمایند. بدین جهت آن بزرگواران در کتاب مادرشان حضرت فاطمه(س) بسیار مطالعه و تدبّر نموده و پیش گویىهاى درستى از روزگارشان به عمل مىآوردند و به عبارتى، بهترین فواید را از این کتاب شریف، نصیب اسلام و مسلمانان مى نمودند.
- محل نگهدارى مصحف
۱) امام رضا(ع) در حدیثى، علایم و نشانه هاى امام معصوم(ع) را بیان کرد و فرمود: للامام علامات یکون أعلم الناس، و احکم الناس، واتقى الناس، واحلم الناس، واشجع الناس، واسخى الناس، واعبد الناس و…
این حدیث طولانى است و در آخر آن، فرمود: و یکون عنده مصحف فاطمه(س).(۲۰)
یعنى یکى از نشانه هاى امام معصوم(ع)، آن است که مصحف حضرت فاطمه (س) در نزد وى باشد.
۲) امام جعفر صادق(ع) در فراز حدیثى فرمود: وان عندنا لمصحف فاطمه(س).(۲۱)
یعنى: همانا مصحف فاطمه(س) در نزد ما است.
۳) امام موسى کاظم(ع) فرمود: عندى مصحف فاطمه(س)، لیس فیه شىء من القرآن.(۲۲)
۴) ابوبصیر گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که مىفرمود: ما مات ابو جعفر علیهالسلام حتى قبض-اى ابو عبدالله – مصحف فاطمه(س).(۲۳)
یعنى: پدرم امام محمد باقر(ع) وفات نیافت، تا این که مصحف فاطمه(س) را از او دریافت کردم.
۵) امام صادق(ع) در حدیثى فرمود: علمنا غابر و مزبور، و نکت فى القلوب و نقر فى السماع، و ان عندنا الجفر الاحمر، و الجفر الابیض. و مصحف فاطمه عندنا و ان عندنا الجامعه، فیها جمیع ما یحتاج الناس الیه.(۲۴)
در این حدیث، علاوه بر این که امام صادق(ع) انواع علوم و دانش هاى اهلبیت(ع) را توصیف مىکند، تصریح مىنماید که جفر احمر، جفر ابیض، مصحف فاطمه(س) و جامعه در نزد آنان (یعنى امامان معصوم علیهم السلام) است.
۶) على بن حمزه گفت: به امام صادق(ع) گفته شد که عبدالله بن الحسن (که از نوادگان امام حسن مجتبى(ع) بود) معتقد است که در نزد او دانش خاصى نیست مگر همان علم و دانشى که در نزد سایر مردم است.
فقال(ع): صدق و الله، ما عنده من العلم الا ما عند الناس، ولکن عندنا و الله الجامعه فیها الحلال و الحرام، و عندنا الجفر أفیدرى عبدالله أمسک بعیر اومسک شاه، و عندنا مصحف فاطمه(س)….(۲۵)
یعنى: سوگند به خداى سبحان، عبدالله بن الحسن راست گفته است. در نزد او دانش خاصى نیست مگر همان علم و دانشى که در نزد سایر مردم است. ولیکن به خدا سوگند در نزد ما، جامعه است که در او حلال و حرام بیان شده است و در نزد ما، جفر است. آیا عبدالله مىداند که جفر در پوست شتر است یا در پوست گوسفند؟ و در نزد ما مصحف فاطمه(س) است…
در این حدیث شریف، امام صادق(ع) بلند پروازىها و ادعاهاى واهى عبدالله بن الحسن و فرزندانش را به باد انتقاد گرفته و گوش زد نموده است که اگر هم مى خواهند رهبرى مردم و زعامت قیام را بر عهده بگیرند، از اهل بیت(ع) و خاندان عصمت هزینه نکنند. چون آنان، اهلیت چنین مقامى را ندارند. زیرا رهبریت و پیشوایى واقعى مردم بر عهده امام معصومى است که حامل ودایع و اسراراهل بیت(ع)، از جمله مصحف فاطمه(س) باشد.
- روایتى جامع درباره مصحف فاطمه(س)
در پایان این مقال، شایسته است، روایتى جامع و کامل درباره مصحف فاطمه(س) نقل کنیم تا پاسخى به پرسشهاى احتمالى درباره این کتاب شریف و زوایاى گوناگون آن باشد.
ابو بصیر گفت: از امام محمد باقر(ع) درباره مصحف فاطمه(س) پرسش نمودم. حضرت فرمود: ( این کتاب) پس از رحلت پدرش حضرت محمد(ص) بر او نازل شد.
ابو بصیر: آیا در این کتاب، چیزى از قرآن کریم نیز هست؟
امام محمد باقر(ع): نه، چیزى از قرآن، در این کتاب نیست.
ابوبصیر: پس، آن را برایم توصیف کن.
امام باقر(ع): ( این کتاب ) داراى دو صفحه جلد سرخ رنگ است و طول و عرض آن از زبرجد مىباشد.
ابوبصیر: فدایت گردم، ورق آن را برایم شرح بده.
امام باقر(ع): ورق آن از در سفید است که به آن گفته شد باش، پس گردید.
ابوبصیر: فدایت گردم، در این کتاب، چیست؟
امام باقر(ع): در این کتاب خبرهاى گذشته و خبرهاى آینده تا روز قیامت، وجود دارد. هم چنین خبرهاى آسمان و آسمانها و تعداد فرشتگان و غیر فرشتگان که در آسمانها هستند، و تعداد تمامى پیامبرانى که به عنوان مرسل و یا غیر مرسل آفریده شدهاند، و نامهایشان و نامهاى کسانى که پیامبران به سوى آنان فرستاده شدهاند، و نامهاى کسانى که پیامبران را تکذیب کرده و کسانى که از آغاز تا آخر دنیا آفریده شده باشند، و نام هاى شهرها، و تعریف و توصیف تمامى شهرها که در شرق و غرب زمین قرار گرفته باشند و تعداد مومنین در آنها، و تعداد کافران در آنها، و شرح حال تمام کسانى که تکذیب کردند، و توصیف قرون گذشته و داستانها و ماجراهایشان، و کسانى که از طاغوتیان به حکومت رسیده و مقدار حکومتشان و تعدادشان، و اسامى پیشوایان (معصوم) و شرح حال و توصیفشان و تک تک آن چه که به دست آورده و مالک شدند، و توصیف بزرگان و افراد صاحب نامشان، و تمامى کسانى که در ادوار تاریخى تردد نمودند.
ابوبصیر: فدایت گردم، دورهها چه مقدارند؟
امام باقر(ع): پنجاه هزار سال، و آن در هفت دوره است.
هم چنین، اسامى تمامى کسانى که خداوند سبحان، آنها را آفریده و اجلهایشان، و توصیف بهشتیان و تعداد آنهایى که داخل در بهشت مىشوند و تعداد آنهایى که داخل در آتش (جهنم) مىگردند و اسامى جهنمیان، همه در آن کتاب موجود است. هم چنین علم قرآن همان طورى که نازل شد، و علم تورات همان طورى که نازل شد، و علم انجیل همان طورى که نازل شد، و علم زبور همان طورى که نازل شد، و تعداد تمامى درختان، کلوخها وخاکها در تمامى بلاد، در آن وجود دارد.
سپس امام باقر(ع) فرمود: هنگامى که خداوند سبحان اراده کرد که مصحف را به وسیله جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بر فاطمه(س) نازل کند، در شب جمعه، ثلث دوم از شب بود که آنان، مصحف را گرفته و به سوى فاطمه(س) هبوط کردند و وى در آن حال، ایستاده بود و داشت نماز مى خواند و فرشتگان الهى، آن قدر سر پا ایستادند تا فاطمه(س) نشست و چون نماز را به پایان رسانید و سلام آن را داد، فرشتگان به او گفتند: سلام، بر تو سلام مىرساند. در این هنگام، مصحف را در آغوش اونهادند. پس فاطمه(س) در پاسخشان فرمود:
براى خدا سلام است و از جانب او سلام است و به سوى او باد اسلام. وسلام بر شما اى فرستادگان خدا.
پس از آن، فرشتگان به سوى آسمان عروج کردند و فاطمه(س) پس از نماز صبح تا ظهر هم چنان نشست و مصحف را قرائت کرد و آن را از اول تا به آخر مطالعه نمود و آن حضرت که سلام و درود خدا بر او باد، بر جمیع مخلوقات خدا، از جن و انس گرفته تا پرندگان و وحوش، ( حتى بر ) پیامبران و فرشتگان الهى، مفروض الطاعه است. ابوبصیر گفت: فدایت گردم. پس از رحلت آن بانوى بزرگ، مصحف او به چه کسى رسید؟
امام باقر(ع) فرمود: وى، مصحف را به امیرمؤمنان، امام على بن ابى طالب(ع) سپرد و حضرت على(ع) در هنگام شهادت به امام حسن مجتبى(ع) واگذار نمود و امام حسن مجتبى(ع) در هنگام شهادت به امام حسین(ع) سپرد، سپس در دست اهلش باقى مىماند تا این که به صاحب امر سپرده شود.
ابوبصیر گفت: به راستى این ( کتاب شریف ) دانش فراوانى است.
امام باقر(ع) فرمود: اى ابا محمد، این مقدارى که از مصحف برایت توصیف نمودم، تنها از ورق اول از دو ورق آن بود و هنوز چیزى از ورق دوم آن را برایت بیان نکردم و حتى حرفى از آن را نگفتم.(۲۶)
آرى، مصحف فاطمه(س) آن چنان عظیم و کبیر است که شکافنده علم اول و آخر، یعنى حضرت باقرالعلوم(ع)، پس از آن همه توصیف و تعریفى که از آن به عمل آورده است، مى فرماید، تنها یک صفحه از این کتاب را برایت بیان کردم و هنوز چیزى از صفحه بعدى را آغاز نکردم!
با این بیان، تکلیف ما نیز روشن است، که هرچه درباره این کتاب بىهمتا بگوییم و یا بنویسیم نمى توانیم حق آن را ادا نماییم، پس بهتر است لب فروبسته و به همین مقدار کفایت کنیم.
امید است خداوند متعال ما را در فهم و درک علوم و معارف بلند محمد وآل محمد(ص) و شناخت حقانیت آنان توفیق عنایت کند وصاحب امر اول و آخر، یعنى حضرت حجت بن الحسن(ع) را از ما خشنود و خرسند گرداند.
نویسنده: سید تقى واردى
پىنوشتها:
۱. روضه الواعظین، فتال نیشابورى، ص ۲۱۱.
۲. مکاتیب الرسول، احمدى میانجى، ج ۲، ص ۵۱.
۳.
۴. بصائر الدرجات، ابوجعفرصفار قمى، ص ۱۵؛ الکافى، ج ۱، ص ۲۴.
۵. همان، ص ۱۵۱.
۶. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبرى، ص ۲۷.
۷. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص ۱۷۴.
۸. مکاتیب الرسول، احمدى میانجى، ج ۱۱، ص ۴۲۶.
۹. اللمعه البیضاء، تبریزى انصارى، ص ۲۰۰.
۱۰. الکافى، شیخ کلینى، ج ۱۱، ص ۲۴۱.
۱۱. همان، ص ۲۴۰.
۱۲. همان.
۱۳. همان، ص ۲۳۸.
۱۴. همان، ص ۲۴۱.
۱۵. روضه الواعظین، فتال نیشابورى، ص ۲۱۱؛ الخرائج و الجرائج، قطب الدین راوندى، ج ۲، ص ۸۹۴.
۱۶. الکافى، شیخ کلینى، ج ۱، ص ۲۴۲.
۱۷. مکاتیب الرسول، احمدى میانجى، ج ۲، ص ۸۷.
۱۸. الکافى، شیخ کلینى، ج ۱، ص ۲۴۰.
۱۹. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص ۱۸۱ و ۱۸۹.
۲۰. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج4، ص ۴۱۹؛ عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۱۲.
۲۱. الکافى، شیخ کلینى، ج ۱، ص ۲۳۹، بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص ۱۵۲.
۲۲. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص ۱۵۴.
۲۳. همان، ص ۱۷.
۲۴. روضه الواعظین، فتال نیشابورى، ص ۲۱۰.
۲۵. بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمى، ص ۱۶۱.
۲۶. دلائل الامامه، محمد بن جریر طبرى آملى، ص ۲۷.
منبع:ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۲۸۴