با گذشت هفتههایی چند از حوادث اخیر در ساحت سیاسی عراق، اساساً بهتر میتوان به بررسی ابعاد مختلف این اتفاقات پرداخت. یکی از وقایعی که در میان حوادث پرشمار روزهای اولیه تسلط داعش به شهرهای شمالی عراق، در میان خبرهای بسیار آن روزها، کمتر مورد توجه قرار گرفت:
لبیک آیت الله قزوینی به دعوت آیت الله سیستانی: فضیلتی دیگر بر فضائل مردی بزرگ
با گذشت هفتههایی چند از حوادث اخیر در ساحت سیاسی عراق، اساساً بهتر میتوان به بررسی ابعاد مختلف این اتفاقات پرداخت. یکی از وقایعی که در میان حوادث پرشمار روزهای اولیه تسلط داعش به شهرهای شمالی عراق، در میان خبرهای بسیار آن روزها، کمتر مورد توجه قرار گرفتْ؛ اعلام آمادگی عملی یکی از دانشمندان دینی برجسته عراق برای مشارکت داوطلبانه در دفاع از شهروندان این کشور بود؛ آنچه این امر را بیشتر قابل توجه کرده آن است که دانشمند دینی مذکور، در پی دعوت دینی دانشمند دینی دیگری لباس رزم پوشید: سخن از لبیک آیتالله سید مرتضی قزوینی به دعوت آیت الله العظمی سید علی سیستانی برای نبرد با تروریستها در شمال عراق است.
به این ترتیب وقایع هفتههای اخیر عراق و تهدیدی که از سوی نو تکفیریون متوجه جامعه عراق شد، اگرچه برای مؤمنان و علاقهمندان به سرنوشت این کشور سخت دردناک بود، اما در کنار خود باعث خلق رفتارها و کنشهائی شد که بسیاری را به آینده این کشور امیدوار کرد؛ کنشهائی که بیش از همه به وجود سرمایههای اجتماعی ریشهدار و سنتهای قابل احترام بومی اشاره دارد. در میان این رفتارها، اعلام آمادگی جناب آیت الله آقای سید مرتضی قزوینی برای من بسیار با اهمیت بود. تغییری که جناب آیتالله در زندگی روزانه خود داد و آن آمادگی که خود از آن خبر داد، حکایت از وجود سرمایههای انسانی قدرتمندی در جامعه عراق دارد. در صورتی که این سرمایههای انسانی بتواند به صورت فعالیتهای مدنی در قالب نهادهای مدرن اجتماعی به ظهور بپیوند، میتوان امیدوار بود که جامعه آینده عراقی میتواند مسیر توسعه و پیشرفت را با سرعتی بیشتر از امروز درنوردد.
آیتالله سید مرتضی قزوینی، شخصیت اسلامگرا پر سابقه ایرانیتبار، بعد از حدود پنج دهه فعالیت فرهنگی، مذهبی و سیاسی، صفحهای درخشان بر دفتر خدمات پرتعداد خود به جامعه مسلمان عراقی افزود و در روز ۱۴ شعبان سال جاری، اعلام کرد که حاضر است همچون هزاران عراقی دیگر، آنگاه که جامعه عراق در خطر قرار گرفته، داوطلبانه از آن دفاع کند.
اهمیت و ارزش این رفتار و جایگاه آن در مناسبات توسعهای آینده عراق، تنها زمانی روشن میشود که قدری درباره سرگذشت و خدمات دینی و فرهنگی ایشان بیشتر بدانیم. آگاهی مختصری در اینباره، نشان خواهد داد که پیوستن داوطلبانه ایشان به نیروهای دفاعی وزارت کشور عراق، چگونه میتواند در قامت الگوئی از کوشش خستگیناپذیر برای افزایش سطح فکری و فرهنگی و نیز توانمندیهای نسل جوان عراقی و شیعی، در محدودهای از عراق تا امریکا، موثر افتد و راهی روشن در برابر جوانانی قرار دهد که قصد دارند دهههای آینده عمر خود را به انجام خدمات فرهنگی و مذهبی بگذرانند.
آیتالله سید مرتضی قزوینی همواره به عنوان یک روحانی شیعه نوگرا و پیشگام شناخته میشود. وی اولین روحانی در شهر کربلا بود که در سال ۱۹۶۹م. اتوموبیل شخصی خریداری و شخصاً رانندگی کرد، مدرسه امام صادق (ع) را، به عنوان مدرسهای مدرن برای تحصیل علوم رایج، برای تحصیل نوجوانان و جوانان شهر کربلا به راهانداخت و خود مدیریت آن را بر عهده گرفت و ”رابطه الفرات الوسطی“ را به عنوان یک نهاد مدرن ادبی برپا ساخت و آن را شخصاً اداره کرد.
آیت الله سید مرتضی قزوینی، در سال ۱۳۴۹ ق./ ۱۹۳۰ م.، در خانوادهای ایرانیتبار، و دارای سابقه طولانی فعالیتهای فرهنگی و مذهبی، در شهر کربلا به دنیا آمد. بنا به علائق شخصی و نیز محیطی که در آن رشد یافته بود، در از نوجوانی وارد حوزه علمیه کربلا شد و در کنار تحصیلات دینی، به زودی به عنوان خطیبی برجسته مشهور شد. وی تحصیلات حوزوی را در بالاترین سطوح آن به پایان برد و در این مسیر بیش از همه از آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی استفاده علمیبرد.
در همان سالها سفری به لبنان داشت و طی دیداری با آیت الله سید عبدالحسین شرفالدین، از وی تاثیر بسیار پذیرفت. آنگاه به قصد تحصیل در دانشگاه ازهر مصر، به آن کشور سفر کرد. اما به سبب دشواریهایی، تحصیلات خود را نیمه تمام رها کرد و به عراق بازگشت. در آن ایام عراق، در کوران جنبشهای اجتماعی و سیاسی قدرتمندی بود که عالمان و اندیشههای مذهبی (بخوانید اسلام شیعی) را مهمترین سد برای رسیدن به قدرت سیاسی میدانستند. در چنان زمانهای، آیتالله سید مرتضی قزوینی، خدمات مذهبی خود را با جدیت پی گرفت و چنان که قابل تصور است، به زودی با انواع محدودیتها و آزارها مواجه شد. به این ترتیب پنج بار محاکمه شد و سالیانی را دور از شهر کربلا، در تکریت و زاخو – شمالی ترین شهر عراق – در تبعید گذراند. همچنین به عنوان اولین روحانی زندانی در بغداد در دوران معاصر، ماه هایی را در آن شهر محبوس بود.
وی سرانجام در سال ۱۹۷۱ق. و با قدرت گرفتن حزب بعث، مجبور به ترک عراق شد و به کویت مهاجرت کرد. سپس در حالی که غیاباً به اعدام محکوم شده بود، توسط عوامل دستگاه اطلاعاتی عراق در کویت مورد سوءقصد قرار گرفت، اما نجات یافت. به این ترتیب تصمیم به مهاجرت از کویت گرفت و در حالی که مدت زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، به ایران – سرزمین اجدادی خود – سفر کرد.
آیتالله قزوینی، در ایام اقامت در ایران، تهران را برای سکونت انتخاب کرد. امامت جماعت مسجد قدس تهران را بر عهده گرفت و همزمان در دادگستری تهران، به عنوان قاضی دادگاه خانواده مشغول به کار شد. اما مدتی بعد به دعوت شماری از دانشجوی عرب شیعی دانشگاههای امریکا به آن کشور سفر کرد و در شهر لوس آنجلس ساکن گردید. او به سرعت فعالیتهای مذهبی خود را به سرعت در امریکا گسترش داد و به تاسیس شمار زیادی مرکز فرهنگی و مذهبی اقدام نمود.
از میان نهادهای فرهنگی – مذهبی شیعی در امریکا که آیت الله قزوینی دخالت مستقیم در تاسیس و ادارهشان داشته میتوان به مرکز مطالعات اسلامی لوسآنجلس، مسجد وحسینیه الزهراء (س) لوسآنجلس، مجتمع آموزشی «مدینه العلم»، شامل مدارس ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان در لوس آنجلس و مسجد امیر المؤمنین (ع) در شهر سن دیگو در جنوب ایالت کالیفرنیا اشاره کرد. ایشان همچنین فرزندان روحانی خود را تشویق به اقامت در شهرهای مختلف امریکا و تاسیس و اداره مساجد و مراکز فرهنگی نمود که از میان آنها میتوان به حجتالاسلام سید حسن قزوینی، امام جماعت مرکز اسلامی امریکا، واقع در دیترویت میشیگان – که بزرگترین مسجد امریکا به حساب میآید -، حجتالاسلام سید محمد قزوینی، امام جماعت مسجد امیر المؤمنین (ع) سندیگو و حجتالاسلام سید مصطفی قزوینی، رئیس مرکز آموزش اسلامی اورنجکانتی در جنوب کالیفرنیا اشاره کرد. همچنین با تشویق ایشان شماری از نوادگان ایشان نیز وارد حوزههای علمیه شده و هماکنون به انجام خدمات مذهبی در اقصی نقاط دنیا مشغولاند.
با آغاز جنگ دوم خلیج فارس در سال ۲۰۰۳، آیتالله قزوینی امیدی تازه برای بازگشت به عراق یافت. به این ترتیب تنها سه روز پس از سقوط حکومت بعثی در عراق و با وجود تمام کمبودها و مشکلات زندگی در عراق، به سرعت امریکا را به مقصد کربلای معلی ترک کرد و بعد از سی و سال دوری، بار دیگر در شهر کربلا اقامت ورزید. چنان که میتوان انتظار داشت، وی به زودی خدمات مذهبی خود را در کربلا از ابتدا آغاز کرد و با توجه به کمبودهایی که جامعه شیعی عراق در آن سالها متحمل شده بود، خدمات اجتماعی را در اولویت اقدامات خود قرار داد.
به این ترتیب ابتدائاً ”بنیاد یاری و ترقی“ را در فرسنوی کالیفرنیا تاسیس کرد تا بتواند از توان مالی شیعیان امریکا و امکانات ستادی نهادهای بینالمللی در مسیر عمران شهرهای شیعه نشین عراق بهره ببرد. بنیاد مذکور در حال حاضر با شماری از موسسات خیریه اسلامی در کشورهای مختلف و همچنین با مرکز سلامت بین المللی دانشگاه ایالتی میشیگان امریکا در حال همکاری است. وی با توجه به سابقه بیش از سه دهه درگیری شیعیان با حکومت بعثی و نرخ بالائی خانواده های بدون سرپرست اقدام به تاسیس مرکزی برای کفایت ایتام و حمایت از بانوان سرپرست خانوارکرد. این مرکز در حال حاضر سرپرستی حدود چهار هزار نفر یتیم را در شهر کربلا بر عهده دارد. ایشان همچنین مجتمع آموزش امام صادق (ع) را برای تحصیل این ایتام تاسیس نمود. وی همچنین در سال ۲۰۰۸ کلنگ تاسیس بیمارستان خیریه امام زمان (ع)، که بسیار مورد احتیاج شیعیان مناطق مرکزی عراق بود را بر زمین زد و ساخت آن را بر عهده گرفت. به سبب نرخ بالای بیسوادی در میان دختران شیعی عراقی، ایشان همچنین تاسیس مجتمع آموزشی بزرگی برای تحصیل دختران شیعی عراقی را در دستور کار خود قرار داده است.
در کنار این امور اجتماعی، ایشان در سال ۲۰۰۹ مدرسه علمیه امام صادق (ع) را در شهر کربلا تاسیس کرد. وی همچنین از زمان بازگشت به عراق تاکنون امامت نماز جماعت مغرب و عشا در صحن امام حسین (ع) را برعهده دارد و پس از اقامه جماعت، به تفسیر قرآن برای حضار میپردازد. ایشان در این سال ها از تالیف آثار دینی با رویکرد اجتماعی و نیز سرایش شعر غافل نبوده و در این زمینه نیز آثاری را عرضه کرده است.
برگ زرین اخیر در کارنامه خدمات آیتالله قزوینی، اما مشارکت فعال وی در لبیک به دعوت آیتالله العظمی سیستانی در دفاع از عراق بود. فهم این مشارکت در سایه در نظر گرفتن شوک شدید وارده به جامعه عراقی در روزهای اولیه پیشرفت نیروهای داعش به سوی مرکز عراق، قابل فهم و ستایش بیشتر است. آیت الله سید مرتضی قزوینی شامگاه روز چهاردهم شعبان ماه، هنگامیکه همچون هزاران شامگاه گذشته، در جایگاه خطیب صحن امام حسین (ع) قرار گرفت، تغییری کالبدی در خود داده بود. او پس از احراز نظر آیت الله العظمی سیستانی نسبت به وجوب کفائی دفاع از عراق، لباس داوطلبان الحاق به نیروهای مسلح وزارت کشور عراق را بر تن کرده بود و اسلحهای انفرادی در دست داشت. وی آنگاه از فراز منبر حسینی، که بیش از هفتاد سال از آنجا عقاید، اخلاق و احکام دینی را بیان نموده بود، درباره یکی دیگر از عالمان شیعی، یعنی حضرت آیت الله العظمی سیستانی سخن گفت، او را ستود و اینچنین دعوت او را لبیک گفت:
”این لباس نظامیکه به تن کردهام، و اسلحهای که به دست گرفتهام؛ با وجود کهنسالیام، و بیماری قلبیام، و ناخوشیهایم، و ناتوانیام، همه آنها لبیکی است به خواست مرجع برتر و سید عظیم، آیت الله العظمی سید علی سیستانی که وکیل نائب از مولایمان صاحب العصر و الزمان است-“
مخاطبین او که به هیجان آمده بودند، با ندائی بلند بر پیامبر و آل او صلوات فرستادند و او ادامه داد:
”که خداوند عمرش را طولانی گرداند، و سایهاش را دوام بخشد. برای لبیک به خواست او چنین کردهام که همه اهل عراق را مخاطب قرار داده که هر کس بتواند از اسحله استفاده کند، چه جوان باشد و چه غیر جوان، باید بنا به وجوب کفائی، آن را به دست بگیرد“.
چنین است که باید به احترام هفت دهه خدمات دینی و فرهنگی جناب آیتالله سید مرتضی قزوینی، که خداوند عمرش را طولانی گرداند، کلاه احترام از سر برداریم، حضور متواضعانه او در دفاع از عموم مردم عراق در برابر نوتکفیریان تا دندان مسلح را ارج نهیم و روش و منش سالیان او در خدمت و محبت به خلق را الگوی خود قرار دهیم و بگوییم: ” ازتو برمن تافت، چون داری نهان / می نشانی نور چون مه بی زبان / ماه بی گفتن چوباشد رهنما / چون بگوید شد ضیا اندر ضیا “.
________________
شفقنا_پیمان اسحاقی