موضوع و محتوای اصلی این شماره از نشریه موعود «عدالت» است.
اگر چه این موضوع جزء جداییناپذیر عموم مطالب و مباحث مهدوی «موعود» است امّا، موقعیت کنونی مناسبات فردی و اجتماعی مردم ایران ضرورت گفتوگویی صریحتر درباره «عدالت و عدالتخواهی» را ایجاب میکند. چرا که هیچ دشمن مهاجم و مسلحی به اندازه «یأس از تحقق عدالت» طومار جسم و جان ملتها را در هم نمیپیچد و استعداد انفعال و گاه خطر کردن را در آنها نمیپرورد.
شاید از همین روست که طی یکصد سال اخیر استکبار صهیونیستی از این حربه به عنوان وسیلهای برای مقدمهسازی کودتا و حمله نظامی در میان کشورهای انقلابی و مخالف سلطه غرب سود جسته است.
طی سالهای اخیر، طولانی شدن انتظار عمومی برای دسترسی به سطح قابل قبولی از امکانات عادلانه، بروز آشفتگی و تغییرات دائمی در ضوابط و مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور، زد و بندهای سیاسی و ظهور اختلافات وحشتناک جناحی زمینههای بروز نوعی اعتراض و انتقاد عمومی از جریان حاکم بر مقدرات سیاسی و اجتماعی کشور را فراهم آورده است.
نقطه عطف دوم خرداد به نوعی حاصل و محصول وضعی بود که بدان اشاره شد.
دلبستگی عمومی مردم به اسلام، ایران و روحانیت از سویی و فقدان گزینهای دیگر در سال 1376 موجب شد تا مردم به امید خلاصی از وضعی که شاهد و ناظر آن بودند تمایل عمومی خود را به گزینهای که در دوم خرداد فراروی آنان قرار گرفته بود نشان دهند.
شعارهای بیمبنا و عاری از هرگونه مطالعه جدی و استراتژیک «توسعه سیاسی و اصلاحات» به همان سرعتی رنگ باخت که شعار وارداتی «توسعه اقتصادی و فرهنگی» پیش از دوم خرداد.
گوییا صحنه «سیاسی و فرهنگی و اقتصادی» این سرزمین میدان تجربه انواع آراء نخنمای قرون 16 تا ۱۹ اروپای غربی است که هر از چندی جریانی و جناحی به تبع اشارات چند مشاور و مدرس حوزه علوم اجتماعی و سیاسی و محصلان مدارس امریکایی و اروپایی به امید دستیابی به قدرت، حیات عمومی مردم را میدان مجادلات و تاخت و تاز خود قرار میدهد تا از آب گفلآلود ماهی ثروت و قدرت صید کند و در این میان آنچه میماند سفره خالی مردمی است که با جوانمردی و صبوری تمام نظارهگر این وضعاند.
امروزه به تبع همه آنچه که طی سالهای 68 تا امروز بر این سرزمین گذشته:
1 ـ مواضع پر قدرت و فعال مردم مسلمان ایران در صحنه جهانی و در برابر جهانخواران روی به ضعف و انفعال آورده است.
2 ـ امپریالیسم بیش از هر زمان به دستیابی قدرت و سیطره بر مقدرات ایران امیدوار گشته است.
3 ـ فقر، فساد، فحشا، اعتیاد و جرم و جنایت سازمان یافته پهنه وسیعی از مناسبات مردم و به ویژه جوانان را در خود فرو برده است.
4 ـ زد و بندهای سیاسی، قدرتطلبی و اختلافات در کنار دم غنیمتدانی و فرصتطلبی پارهای از مدیران وحدت کلمه را از میان مردم خارج ساخته است.
5 ـ اعمال و اقوال بیضابطه و قانون بسیاری از مدیران و تصمیمگیریهای عاری از خرد سیاسی، جوانان را دچار نوعی انفعال و سرخوردگی نموده است.
6 ـ بیم آن میرود که مسامحه و سهلگیری در اجرای فرامین قرآن و احکام ائمه دین، علیهمالسلام، در هنگام وضع قوانین و اجرای آن و اداره کشور، ما را از عنایات آسمانی و امدادهای غیبی محروم سازد.
هشدار که ادامه این وضع؛
ـ دیر یا زود گردابی بزرگ میآفریند که صالح و طالح نمیشناسد.
ـ شیعهخانه اهل بیت، علیهمالسلام، را مستعد ترکتازی اجانب، کفار و منافقین میسازد.
ـ حادثه شریف ظهور را (که انقلاب اسلامی طلایهدار آن بود) به تعویق میاندازد.
ـ نقمت الهی و شرمندگی در پیشگاه امام عصر، علیهالسلام، را روزی مقدر ما میسازد.
خلاصی از این بحران؛
توبهای بزرگ میطلبد، توبهای که مسؤولان، وزیران، وکیلان، مدیران بیش و پیش از همه محتاج آنند و رویگردانی از «سیاست تعرب بعد از هجرت» که امروزه بسیاری بدان مبتلایند و تمسک به ریسمان و حبلمتین ولایت.
ایران شیعهخانه امام زمان، علیهالسلام، است و ایرانی، جوانمردی اهل ولایت؛ این هر دو مسؤولیتی بزرگ بر دوش همه کسانی میگذارد که از خوان آنها برمیخورند. مباد که کافرنعمتی ما را مستوجب وبال و دوری سازد.
سردبیر
ماهنامه موعود سال ششم _ شماره ۳۵