محمد مهدی رکنی
اشاره:
«توقیع» در لغت به معنای نشانه گذاشتن، امضاء کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسشها میدهد، دستخط فرمانروا و نوشتن عبارتی در ذیل مراسله آمده است۱و در اصطلاح علم حدیث به معنای پاسخ پرسشها، یا اطلاعیههایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنانکه توقیعاتی از حضرت امام علیالنقی و امام حسن عسکری(ع) نقل شده است۲. امّا معمولاً توقیع به نامههای حضرت حجهبنالحسن امام زمان(ع) گفته میشود که توسط چهار تن نایبان خاصّ ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان میرسیده است۳.در این مقاله پس از اشارهای کوتاه به تعداد توقیعات نقل شده از امام زمان(ع) مهمترین موضوعاتی که در توقیعات مطرح شده است، بررسی میشود.
- شماره توقیعات
شماره توقیعات در دو کتاب کمال الدّین و تمام النعمه، شیخ صدوق و کتاب الغیبه، شیخ طوسی جمعاً ۹۲ عدد است . که پس از حذف موارد مشترک ۸۰ توقیع میشود. به این شرح: در کتاب کمالالدین در بابی که به «ذکر توقیعات رسیده از امام قائم(ع)» اختصاص دارد، ۴۹ توقیع و یک دعا نقل شده که برخی کوتاه و بعضی طولانی است. امّا شیخ طوسی در کتاب الغیبه در باب مخصوص توقیعات و مواضع دیگر ۴۳ توقیع و خبر نقل میکند، که بعضی از آنها را از جمله معجزات امام غایب شمرده، و برخی دیگر توقیعاتی است که با شرح موارد صدور آنها ذکر کرده و متضمن سرگذشتی است جالب توجه، و شماری دیگر دستخط امام زمان(ع) است که به صورت منشور ـ فرمان سرگشاده عمومی ـ صادر شده، و شامل مباحث اصولی مذهب است. از این ۴۳ توقیع ۱۲ عدد منقول از صدوق است که بعضی عیناً در کمالالدین دیده میشود.
بنابراین مجموع توقیعات غیرتکراری در دو کتاب مأخذ ما ۸۰ عدد است.
- تقسیم بندی توقیعات
اینک توقیعات برگزیده را برحسب موضوع دستهبندی کرده نقل میکنیم :
1. رازدانی و خبردادن از امور پنهانی
بر طبق چندین خبر که در دو کتاب مأخذ ما آمده، حجت خدا بر زبان نایبان یا به وسیله توقیعات از رازهای نهانی و امور پنهانی و آنچه پرسندگان در دل داشتهاند خبر داده و موجبات اعتماد به نوّاب و یقین به ارتباطشان با امام را فراهم کرده است. این اخبار اضافه بر روایاتی است که در تأیید و توثیق نایبان رسیده، و در واقع نشانیهای عینی و دلیلهای مشهود بر صحت ادعایشان در نیابت و وساطت از امام غایب بوده و سبب اطمینان قلب بیشتر شیعیان میشده است. هر چند این رویدادها شخصی و خصوصی بوده، امّا مجموع آنها که به وسیله راویان مطمئن و در کتب معتبر و مؤلّفان محقّق نقل شده، امروزه برای ما نیز اطمینانآور است به ویژه که مضمون این اخبار خود نشان دهنده صحت و راست بودنشان است و اینک چند نمونه:
1ـ حسن بن فضل یمانی ـ ضمن حدیثی طولانی ـ گوید: «از سه مطلبی که به خاطر داشتم دو تای آنها را نوشتم و سومی را به احتمال آنکه ناخوشایند باشد ذکر نکردم. امّا جوابی که به من رسید هم درباره دو مطلبی بود که نوشته بودم و هم راجع به سومین مطلب که در دل نگهداشته و ننوشته بودم».4
2ـ نصربن صالح نقل کرد که: «مردی از اهل بلخ پنج دینار با نامهای که اسمش را در آن عوضی نوشته بود فرستاد. پاسخ وصول پول به او رسید با نام اصلیاش و نسبش و دعا برای او».5
نمونههای دیگر از اشراف بر ضمایر و آگاهی از وقایع و نهاندانی ولیّ حقتعالی را در توقیعات دیگری نیز که تحت موضوعات مختلف ـ مخصوصاً توقیعات درباره اموال رسیده به امام ـ نقل شده است میبینیم. به بیان دیگر حضرت به گونههای مختلف با بیان حقایق پنهانی اثبات صحت امامت و ولایت خود و سفارت نایبان را میفرموده است تا برای طالبان حقیقت تردیدی بر جا نماند.
2. مسائل مربوط به غیبت امام
دشمنی بسیار شدید با مصلح موعود و تفحص برای پیدا کردن و قتلش، امکان آشکار شدنش را از بین برده بود و شبهاتی که جعفر، برادر امام حسن عسکری(ع)، ایجاد کرده بود و مردم را به خود دعوت میکرد نیز مزید بر علت بود. این همه، اشکالاتی را به اذهان القا میکرد، که بر حسب وظیفه ارشادی و هدایتی که امام دارد باید پاسخگوی آنها و بر طرف کننده شبهات باشد.
تعدادی از توقیعات مستقیماً در اطراف مسایل طرح شده راجع به «غیبت» است، مانند نهی از بردن نام امام غایب و مشخص نکردن وقت ظهور و سبب غیبت و اموری از این گونه.
به عنوان مثال: محمّد بن همّام از محمّد بن عثمان ـ دومین نایب خاصّ امام غایب(ع) ـ نقل میکند که توقیعی به خطی که میشناختم برایم رسید، بدین مضمون: «هر کس در جمعی از مردم نام مرا ببرد [که موجب معرفی و گرفتاریام شود] لعنت خدا بر او باد».
همین راوی گوید: از زمان فرج پرسیدم، جواب رسید:
«کسانی که وقت [برای ظهور من] تعیین میکنند، دروغ میگویند [که آن را جز خدا کسی نمیداند]».6
3. جواب مسائل اعتقادی
توقیعاتی که از ناحیه مقدس امام غایب(ع) صادر شده، شماری از آنها در پاسخ پرسشهایی است که راجع به مسائل عقیدتی و ایمانی است .
این سؤالات غالباً در موضوع امامت و غیبت امام است که در آن زمان مسئله روز و مایه اختلاف فرقههای مسلمانان بوده است و برخی تا امروز هم مورد بحث و گفتوگوست. اینک ترجمه چند توقیع نقل میشود:
گروهی از شیعه در این موضوع اختلاف کردند که خدای ـ عزوجل ـ آفریدن و روزی دادن را به ائمه(ع) تفویض کرده. عدهای گفتند: این محال است و چنین نسبتی به خدای تعالی جایز نیست؛ زیرا جز خدا بر خلق اجسام قادر نیست. دستهای دیگر گفتند: [چنین نیست] بلکه خدای تعالی ائمه را بر این کار توانا کرده است و [آفرینش را] به آنان واگذار کرده، از این رو میآفرینند و روزی میدهند. در این مسئله به شدت با یکدیگر نزاع میکردند.
یکی از آنان گفت: شما را چه شده؟ چرا به
ابوجعفر محمدبن عثمان عمری مراجعه نمیکنید که از او بپرسید، تا در ابن باب حقّ مطلب را برایتان روشن کند، به راستی [اکنون] او راه به سوی صاحب الامر است. آن گروه به [حلّ مسئله توسط] ابو جعفر راضی شدند و به پیشنهادش جواب قبول دادند، پس مسئله را نوشتند و به سویش فرستادند. از طرف حضرت برایشان توقیعی آمد که رونوشت آن این است:
«به درستی خدای تعالی است که اجسام را آفرید و روزیها را تقسیم کرد، که او جسم نیست و در جسم هم حلول نکرده « لَیسَ کَمِثلِه شیءٌ و هُوَ السَّمیعُ العَلیم» هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوا و دانا. امّا ائمه(ع) از خدای تعالی سؤال میکنند، پس او میآفریند، و میخواهند، پس او روزی میدهد، برای اجابت کردن درخواستشان و بزرگداشت حقّشان».7
چنانکه ملاحظه میشود پاسخ امام به نزاع کنندگان بسیار سنجیده و عمیق است؛ زیرا در حالی که تضادی با اصل توحید اسلامی ندارد و شریکی برای آفریدگار پیش نمیآورد، مقام رفیع و حقّ والای ائمه را در بارگاه الهی و استجابت دعایشان میرساند.
۴. اموال رسیده به امام
شماری از توقیعات درباره اموالی است که شیعیان به عنوان خمس و دیگر وجوه شرعی توسط وکلا یا نایبان خاص به حضور امام زمان(ع) میفرستادند، نمونهای دراینباره نقل میشود:
محمدبن شاذان نیشابوری گوید:
نزد من پانصد درهم که ـ بیست درهم کسر داشت ـ جمع شده بود، دوست نداشتم [پولی که میفرستم] این مقدارش کم باشد. بدین جهت از مال خود بیست درهم وزن کرده به آن افزودم و به اسدی [وکیل امام] دادم، امّا از اینکه کمبودی داشته و من آن را کامل کردهام چیزی ننوشتم. جواب نامه رسید: «پانصد درهم که بیست درهم از تو بود به ما رسید…».8
۵. تکذیب مدّعیان
پنهان زیستی امام عصر(ع) بهانه و وسیلهای فریبنده برای مدّعیان دروغگو بود، که عقاید دینی ناآگاهان را وسیله سودجویی و ریاست خود قرار دهند.
در چنین موقعیتی برای اینکه حقیقت پوشیده نماند و مردم دچار اشتباه نشوند، از سوی امام(ع)، توسط سفیران چهارگانه ـ به خصوص نوبختی ـ توقیعاتی در مذمّت، تکذیب و لعن آن دروغگویان صادر شده که به یک نمونه بسنده میکنیم:
شیخ طوسی در معرفی کسانی که از سوی حضرت مهدی(ع) مذمت شدهاند مینویسد: «کسانی که ادعای بابیّت (واسطه بین امام و مردم بودن) کردهاند، نخستین آنها «شریعی» است. او از مصاحبان امام هادی و امام عسکری(ع) بود، امّا بر خدا و حجتهای الهی دروغ بست و نسبتهایی به آنان داد که از آن بیزار بودند. شیعیان او را لعنت کردند و از وی دوری جستند و توقیع امام در لعن و دوری کردن از وی نیز صادر شد. سپس قول به کفر و الحاد نیز از او آشکار شد».9
پینوشتها
٭ برگرفته از کتاب: نشانی از امام غایب(ع)، بازنگری و تحلیل توقیعات.
۱. ر.ک به: منتهیالارب فی لغه العرب، لغتنامه دهخدا، لسان العرب.
۲. مانند این توقیع که شیخ صدوق از امام عسکری(ع) نقل کرده: «پنداری است باطل که مخالفان میخواهند با کشتن ما این نسل پاک را منقطع گردانند که خدای عزّ و جلّ گفتارشان را تکذیب کرده است، و سپاس خدای را بر این نعمت» (کمالالدین، ص ۴۰۷؛ نیز نگاه کنید به: سفینه البحار، ج ۲، ص ۶۷۶.
۳. ر.ک: الذریعه، ج ۸، ص ۲۳۷.
۴. صدوق، محمدبن علی بن حسین، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص ۴۹۰، ح ۱۳.
۵. همان، ص ۴۸۸، ح ۱۰.
۶. همان، ص ۴۸۳، ح ۳.
۷. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص ۱۷۸.
۸. همان، ص ۲۵۸؛ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، صص ۳۲۳ ـ ۳۲۴.
۹. همان، ص ۲۴۴.
ماهنامه موعود شماره ۷۹