امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(ص) و امامان پیشین(ع) آگاه و عالم به همه علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علماند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهلبیت (ع) باشد، باطل و مردود است.
بعضی از امور، در زمره محکات (امور تردید ناپذیر) قرآن و سنت خاتم پیامبران(ص) شمرده میشود، در حالیکه ممکن است غبار زمان و نسیان بر آن نشسته باشد؛ مانند فرموده رسول خدا(ص) در حدیث گرانسنگ ثقلین که عالمان هر دو مذهب ـ عامه و شیعه ـ آن را به طور اجماع قطعی الصدور میدانند. آن حضرت در حدیث ثقلین بیان فرمودند:
إنّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ـ أهل بیتی ـ ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا و لن تزلّوا.
من در میان شما دو چیز سنگین گرانبها را به جا میگذارم؛ کتاب خدا و عترت ـ اهل بیت ـ ام. مادامیکه به آن دو چنگ بزنید، هرگز گمراه نخواهید شد و هرگز نخواهید لغزید.
این روایت شریف، از جمله روایات متواتر است و فراتر از یکصد روایت در کتابهای معتبر شیعه و سنی با همان مضمون بیان شده است و بیشتر آنها نیز تواتر لفظی دارند.۱برای آگاهی بیشتر از این مطلب میتوان به کتاب احقاق الحق علامه نورالله شوشتری، عبقات الانوار علامه میرحامد حسین هندی، و الغدیر علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی(ره) رجوع نمود.
پس از درک مسلم و متواتر بودن حدیث ثقلین، لازم است به چند نکته مهم که از آن اتخاذ میشود، توجّه شود:
اول، قرآن و عترت، مورد وصیت پیامبرند، و آن حضرت(ص) کاملاً به آنها نظر داشته است.
دوم، عترت و قرآن توأم با هم هستند.
سوم، مراد از عترت، اهل بیت پیامبر(ص) هستند. که «آیه تطهیر» در شأن ایشان نازل شده، دلیل بر عصمت و طهارت آنهاست.
چهارم، تمسک به عترت(ع) موجب هدایت و رستگاری و سبب منحرف نشدن از راه حق و نلغزیدن همیشگی است. و راه نجات، انحصاراً در تمسک به ایشان و پیروی از اوامر و نواهییشان میباشد.
به گواهی روایات معتبر رسیده از رسول اکرم(ص) مراد از اهل بیت(ع)، وجود مبارک امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه کبری ـ فاطمه زهرا ـ حضرت امام حسن و حضرت امام حسین و نه نفر از اولاد امام حسین(ع)اند. جز این حضرات(ع) احدی عالم به همه علوم و حقایق قرآن و سنت پیغمبر نیست. همه علوم قرآن، پس از پیغمبر(ص) نزد عترت بوده، بیان آن نیز با خود آنان است. به این دلیل است که قرآن مجید به تنهایی و بدون بیان پیامبر و امام منصوب از جانب خدا و منصوص از پیامبر، برای هدایت بشر کافی نیست.
پیغمبر و اماماند که راهنمای به سوی قرآن هستند و هر چه میفرمایند، از قرآن خارج نیست. و قرآن نیز راهنمای به سوی ایشان است.
امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه:
إنّ هذا القرآن یهدی للّتی هی أقوم.۲
قطعاً این قرآن به [آیینی] که خود پایدارتر است، راه مینماید.
فرمودند:
یعنی این قرآن به سوی امام راهنمایی میکند.۳
همچنین از امام باقر(ع) در تفسیر همین آیه روایت شده است که فرمودند:
[قرآن] به سوی ولایت راهنمایی میکند.۴
همچنین از حضرت سجاد(ع) روایت شده است که فرمودند:
هیچ امامی از ما نیست جز آنکه معصوم است و عصمت در ظاهر خلقت شناخته نمیشود. از این جهت است که امام، باید منصوص باشد.
پرسیده شد، معصوم یعنی چه؟ امام(ع) فرموند:
معصوم کسی است که به ریسمان خدا که همان قرآن است، چنگ زده باشد و قرآن، امام را راهنمایی میکند، این معنای فرموده خداوند است که: «قرآن، هدایت میکند آن را که استقامتش زیادتر است».5
بنابراین مضمون حدیث ثقلین، وجوب عصمت عترت است، اما بیشتر مردم این معنا را نمیدانند. دلیل آن نیز این است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند، کسی که متمسّک به ایشان شود، هرگز گمراه نمیشود و نمیلغزد.
پس هیچ شکی نیست که شخصی که به او چنگ میزنند، باید معصوم واقعی باشد؛ زیرا غیر معصوم مبرّای از خطا نیست، بلکه امکان دارد خطای عمدی نیز مرتکب شود، و کسی را که به او چنگ زده، به گمراهی بیندازد. بنابراین حدیث، علاوه بر آیه تطهیر، نیز عصمت ایشان ثابت و متیقّن میباشد.
ما به عنوان مثال، در این جا نمونهای را بیان میکنیم: امیر مؤمنان(ع) در احتجاج مقابل شخصی از صحابه، درباره حضرت فاطمه زهرا(س) به او فرمودند: «به من خبر ده، این قول خداوند متعال:
إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً؛ ۶
درباره چه کسانی نازل شده؛ آیا این آیه در شأن ماست یا دیگران؟» وی گفت: در شأن و حقّ شما نازل شده است. امام(ع) فرمودند: «ای فلان، اگر شاهدانی علیه فاطمه ـ دختر رسول خدا(ص) [نزد تو بیایند] به فاحشهای شهادت دهند، تو چه خواهی کرد؟» گفت: بر او [حضرت فاطمه(س)] حدّ جاری میکنم، همچنان که بر سایر زنهایی که این عمل را میکنند، جاری میکنم. پس امیر مؤمنان(ع) فرمودند: «در این صورت، نزد خدا از کفار هستی» گفت: برای چه؟ امام(ع) فرمودند: برای اینکه شهادت خدا را در حقّ او ردّ کردی. خدا به طهارت او شهادت داده ولی تو به ضرر او، شهادت مردم را قبول کردی.» 7
- امام، در بردارنده علوم قرآن
دوازده امام معصوم(ع) که خلفای خدا و حجتهای او بر مخلوقات، و جانشینان رسول خدا(ص) هستند ـ به تمام معنی ـ پس از آن حضرت عالم به قرآن میباشند. قرآن از هر جهت، بزرگترین آیه و نشانه از میان آیات و نشانههای خداوند است که از جانب او بر رسولش نازل شده و معجزه جاوید خاتم پیامبران تا روز قیامت میباشد.
این کتاب، معانی همه آنچه را در عالم هستی است، در بر دارد. این در برداشتن از جهات مختلف، از جمله: تنزیل، تأویل ظاهری، ظاهرِ ظاهر تا هفت بطن و هفتاد بطن، و باطن، باطنِ باطن تا هفت بطن و هفتاد بطن؛ همچنین معانیای که بر مطابقت، یا تضمّن، یا التزام، تصریح، اشاره، رمز، منطوق، مفهوم، عموم و خصوص، کلمات، حروف، عدد، حقیقت، حقیقتِ حقیقت و جهات غیر اینها میباشد، که فراتر از شمارش است. همانند کتاب تکوینی که عبارت از کلیه عالم امکان که دارای اطوار، اکوار، ادوار و انواع مخلوقات و اجزا میباشد. نظیر: علوی و علویات، سفلی و سفلیات، ممکنات و مکوّنات، زمانیّات و مکانیات، جواهر و اعراض و مجردات و مادیات که آن نیز از حدّ شماره بیرون است. از همین رو خداوند متعال در وصف قرآن فرموده است:
… تبیاناً لکلّ شیءٍ؛ ۸
در آن بیان هر چیزی هست.
و در آیه دیگری فرموده است:
ما فرّطنا فی الکتاب من شیءٍ؛ ۹
در آن کتاب چیزی را فرو گذار نکردهایم.
یا در جای دیگر:
فیه هدیً و رحمهً؛ ۱۰
هدایت و رحمت برای هر چیزی در آن است.
و:
… تفصیل کلّ شیءٍ؛ ۱۱
تفصیل هر چیزی [در آن است].
پس همان گونه که میان اجزای کتاب تکوینی عالم، نسبت و ارتباطی در نظم و ترتیب وجود دارد که آن را اجمالاً و بر اساس اختلاف سطح عقلهای ناقص (بشر) میتوان درک کرد، در میان کتاب تدوینی (قرآن) و کلیات و جزئیات متنوع آن نیز بر حسب استعداد و اهلیت داشتن انسانها اختلاف است. اما انسانهای عادی، هر چند دارای عقل سلیم و معلومات زیادی هم باشند، هرگز نمیتوانند به عمق آن پی ببرند و آن را به نحو تمام و کمال با حاقّ واقع دریابند.
جز راسخان در علم که دارای عقول کامل بوده و خداوند متعال، ایشان را بر آفرینش آسمانها و زمین و برنفسهای ایشان گواه گرفته است. راسخان در علم، همان چهارده معصوم پاک و طاهر ـ محمد، علی، فاطمه و یازده امام و حجج دیگر از ذریّه پاک و پاکیزه آنان ـ هستند.
بجو از آل احمد رمز قرآن
که نازل شد همه در بیت ایشان
نداند خارجی کو چیست در بیت
که اهل البیت أدرایند بالبیت
اهل خانه از آنچه درون آن است آگاهترند.
اگر چنین کتاب مبین (روشن)ای، روشنگر نداشته باشد، عقلهای ناقص ـ حتی در کاملترین صورت ـ نمیتوانند آن را مورد استفاده قرار دهند. به علاوه، فرو فرستادن چنین کتابی که برای هدایت و راهنمایی بشر است؛ بدون مبیّن، ـ العیاذ بالله ـ نسبت دادن کار بیهوده به خداوند علیم و حکیم است. حال آنکه در این کتاب فرموده است:
و ما خلقنا السّموات و الأرض و ما بینهما لاعبین. ۱۲
آسمانها و زمین، و آنچه را که میان آن دو است، از روی بازی سرگرمی نیافریدیم.
بنابراین اولین مبیّن قرآن، کسی است که خدا قرآن را برای او نازل فرموده، به او تعلیم داده تا به دیگران آموزش دهد و بیان آن را به عهده او نهاده است. چنانکه میفرماید:
الرحمن ٭علّمالقرآن ٭ خلق الإنسان ٭علّمه البیان.۱۳
خداوند بخشایشگر ٭قرآن را تعلیم فرمود ٭ انسان را آفرید ٭ بیان را بدو آموخت.
مراد از انسان در این آیه، انسان کامل ـ وجود مقدس خاتم الانبیا(ص) ـ است که خداوند، بیان قرآن را به ایشان تعلیم داده تا به مفاد آیه:
و یعلّمهم الکتاب و الحکمه. ۱۴
و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد.
آن را به بندگان بیاموزد و راه هدایت را به ایشان نشان دهد، و پس از آن به فرمان خدا، همه علوم و حقایق آن را به وصّی خود ـ امیرالمؤمنین(ع) ـ به وراثت بسپارد. و خداوند متعال در این کتاب شریف آن حضرت را به شرافت « من عنده علم الکتاب؛ کسی که علم کتاب نزد اوست» ستوده است. سپس امیرمؤمنان(ع) آن علم را به امام پس از خود و یکی بعد از دیگری تا به وجود مبارک امام دوازدهم، حضرت بقیهالله ـ ارواحنا فداه ـ سپرده است.
امروز در روی زمین، کسی که مانند پیغمبر اکرم(ص) و امامان پیشین(ع) آگاه و عالم به همه علوم قرآن باشد، غیر از امام عصر ـ صلوات الله علیه ـ وجود ندارد و بعد از این نیز تا روز قیامت کسی نخواهد بود. این خاندان، راسخان در علماند. پس اگر تفسیر قرآن از غیر راه اهلبیت (ع) باشد، باطل و مردود است.
ماهنامه موعود شماره ۸۰
پینوشتها:
٭ برگرفته از: ولایت کلیه. صص ۱۰۴ ـ ۹۸، با بازنویسی و تلخیص.
۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۶، ص ۷۸۷ (چاپ امین الضرب)، همچنین کتاب طرائف سیدبن طاووس و دیگر کتب شیعه و از کتب عامه چند روایت در صحیح مسلم و مسند احمد بن حنبل و صحیح ترمذی و جامعالاصول و صیح مسلم و سنن ترمذی و سنن دارمی و خصائص نسایی و مستدرک حاکم و …
۲. سوره اسرا (۱۷)، آیه ۹.
۳. تفسیر صافی، ج ۳، ص ۱۸۰.
۴. همان.
۵. همان.
۶. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.
۷. طبرسی، احتجاج، ج ۱، ص ۲۳۸.
۸. سوره نحل (۱۶)، آیه ۸۹.
۹. سوره انعام (۶)، آیه ۳۸.
۱۰. سوره نحل (۱۶)، آیه ۶۴.
۱۱. سوره یوسف (۱۲)، آیه ۱۱۱.
۱۲. سوره انبیاء (۲۱)، آیه ۱۶.
۱۳. سوره رحمن (۵۵)، آیات ۴ ـ ۱.
۱۴. سوره بقره (۲)، آیه ۱۲۹؛ سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۶۳؛ سوره جمعه (۶۲)، آیه ۲.