برای آنان نیز عاشورا تمام شده بود. صبحدم روز یازدهم محرم خشک مذهبان دنیاپرست، آنهایی که حسین بن علی(ع) اهل «ادهان» و مسامحه با حاکمیت برای حفظ امنیت نامیدشان، نذر خود را ادا کردند و به شکرانه خوابیدن فتنه حسین و حفظ حکومت یزید! دهها مسجد در کوفه ساختند.
اصحاب «لامعک و لاعلیک» و دینداران فارغ از تکلیف که سرتاسر زمان واقعه بر فراز ارتفاعات مشرف به کربلا دستمالها را بر دیده نهاده بودند و های های میگریستند که خدایا حسین را یاری کن اولین دسته های عزاداری را به راهانداختند و مویه کنان به سوی خانه هایشان روانه شدند که عاشورا برای آنان نیز تمام شده بود.
تنها دستهای اندک از میان سپاهیان پس از آن که کشتند و سوختند و بردند، یکباره به خود آمدند و دانستند که کار زشتی کردهاند. نخست خود را سرزنش کردند که آه! چه کردیم و چه بدکاری کردیم! سید جوانان اهل بهشت را برای خشنودی مردی تبهکار به دست خود به خاک و خون کشیدیم. خود ما او را خواندیم. او خیرخواه ما بود، اما نه تنها او را یاری نکردیم، بلکه او و پیروانش را پیش پای حکومت دمشق قربانی کردیم!
پس پشیمانی جای خشم را گرفت و سرافکنده راهی دیارشان کرد. هر چند برای آنان نیز دیگر دیر شده بود چرا که عاشورای آنان نیز پایان یافته بود. کوفه اما زمانی به هشیاری کامل رسید و طعم زشتی کار خود را چشید که کاروان بازماندگان عاشورا وارد کوفه شدند. از اهالی کوفه آنهایی که بیش از بیست سال عمر داشتند زینب(س) را در روزهای خلافت امیرمومنان(ع) در این شهر دیده بودند، پس حرمت او را در دیدگان علی(ع) و حشمت او را نزد اهلبیت(ع) به یاد آوردند. چنین شد که وقتی کاروان اهلبیت(ع) را چون اسیران کافر به این شهر آوردند، کوی و برزن پر از شیون و زاری گشت و به یکباره فریاد و فغان از هر گوشه برخاست.
اما دیگر دیر شده بود. چنانکه حضرت زینب (س) خطاب به آنان گفت: «هرگز دیده هایتان از اشک تهی مباد! هرگز ناله هایتان از سینه بریده نگردد! شما به سان آن زن میمانید که آنچه داشت می رشت و یکباره رشته های خود را پاره میکرد. شما گیاه سبز و تر و تازهای را مانید که بر لجن روئیده اید. آری به خدا گریه کنید! که سزاوار گریستنید. چه ننگی بدتر از کشتن پسر پیامبر و سید جوانان بهشت. تعجب میکنید که از آسمان قطره های خون بر زمین میچکد، اما بدانید که خواری عذاب رستاخیز سختتر خواهد بود. اگر خدا هم اکنون شما را به گناهی که کردید نمیگیرد، آسوده نباشید. خدا کیفر گناه را فوری نمیدهد، اما خون مظلومان را هم بی کیفر نمیگذارد.»
این سخنان با چنین عبارت شیوا که از دلی سوخته برمی آمد و از دریایی مواج از ایمان خدا نیرو میگرفت، همه را دگرگون کرد و آه از نهاد شنوندگان برآمد. اما دریغ و درد که برای آنان عاشورا روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری بود که با غروب آفتاب پایان یافت.اما برای یاران عاشورایی امام چه؟ آیا عاشورا تنها برگی از صفحات پایان یافته تاریخ است؟ آیا عاشورا با غروب آفتاب روز دهم پایان یافت؟ آیا قیام حسین (ع) نیز در کربلا شهید شد؟ اگر اینگونه است چرا آنهایی که عاشورا را تنها روزی از روزها می انگارند هنوز نتوانستهاند خون حسین بن علی(ع) و اصحابش را شست و شو کنند؟ چرا محبت حسین(ع) هر روز زنده تر از روز پیشین در قلب آزادی خواهان جهان می جوشد و چرا عاشورا هر روز انقلابی تازه پدید میآورد. چرا کربلا هنوز قبله کسانی است که مرگ باعزت را بر زندگی باذلت ترجیح میدهند و چرا نهضت حسین(ع) در همیشه تاریخ جاری است؟ این شعله جانبخش محبت حسین(ع) در دل عدالتخواهان و این مایه الهام بخش انقلابهای عدالت محوران از چهرو خاموش و کم سو نمیشود؟
فرمود: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» عاشورا روزی است که غروب نخواهد کرد. چرا که مبارزه حق و باطل هنوز به پایان نرسیده و جبهه درگیری خیر و شر در همه زمانها و مکانها پیوسته و مداوم است. با این تعبیر آنهایی که عاشورا را روز دهم محرم سال ۶۱ هجری می دانند، ره به خطا بردهاند که تقابل حسینیان و یزیدیان تا ظهور امام منتقم(عج) ادامه خواهد داشت. امامیکه نخستین کلامش یاد سیدالشهدا(ع) و اولین شعارش فریاد خونخواهی حسین(ع) است، هنگامیکه در بین رکن و مقام کعبه برای مردم خطبه خواهد خواند.
فردای عاشورا روز یازدهم محرم نیست که عاشورا برای حسینیان غروب نکرده است. فردای عاشورا روزی است که در پاسخ به ندای «این طالب بدم المقتول بکربلا» صدایی میفرماید: «انا المهدی المنتقم» که حسین(ع) فرمود: نهمین فرزند من قائم به حق است. خداوند به وسیله او زمین را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد.» «عظما… اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی علیهم السلام.» بزرگ نماید خدا اجرهای ما را به مصیبت ما بر حسین علیه السلام و قرار دهد ما و شما را از خونخواهان او با ولیّش امام مهدی از آل محمد علیهم السلام.
الف