گزارشی از برنامه مهدکودکهای تهران
رقص هیپ هاپ برای کشف استعداد!
گفتن این جمله که شخصیّت افراد از دوران کودکی شکل میگیرد، شاید حرفی تکراری باشد و از آن تکراریتر، تأکید بر نحوه تربیت درست آنهاست؛ همان که حضرت علی(ع) از آن، با عنوان حکّاکی بر روی سنگ یاد میکنند.
گفتن این جمله که شخصیّت افراد از دوران کودکی شکل میگیرد، شاید حرفی تکراری باشد و از آن تکراریتر، تأکید بر نحوه تربیت درست آنهاست؛ همان که حضرت علی(ع) از آن، با عنوان حکّاکی بر روی سنگ یاد میکنند.
این روزها خانوادهها و دغدغههایشان، اشتغال والدین و دوری از پدربزرگها و مادربزرگها و حتّی قبول نداشتن نحوه تربیتی آنها، امری است که باعث شده مهدکودکها، قارچگونه در هر کوچه و خیابانی رشد کنند و با تخصّص و بیتخصّص و با قیمتهای نجومی، به تربیت کودکان مشغول باشند.
قیمتهایی از ماهی یکصد هزار تومان تا ماهی سیصد هزار تومان، در نوسان است. برای آنکه بتوانیم از برنامههای آموزشی مهدکودکها اطّلاع کسب کنیم، با عنوان مراجعهکننده به سراغشان رفتیم.
کشف استعداد با رقّاصی
مهدکودکی در منطقه شمال شرق «تهران» اوّلین محلّ مراجعه ما است و زمانی که با یکی از مسئولانش صحبت میکنیم و برنامههای مهد را میپرسیم، میگوید: کلاسهای ما شامل زبان انگلیسی عمومی، نقّاشی و ژیمناستیک هستند که هزینهاشان، جزو هزینه ثبت نام است؛ امّا اگر زبان خصوصی، موسیقی یا آموزش رقص بخواهید، هزینهاش جداست.
درباره آموزش رقص میپرسیم که میگوید: ما فعلاً آموزش رقص عربی و فارسی داریم که معلّم مخصوص دارد. البتّه در نظر داریم تا چند وقت دیگر هیپ هاپ را هم به کلاسهایمان اضافه کنیم.
وقتی از راهنمایی که دارد گوشه گوشه مهد را نشانمان میدهد، میپرسیم که آیا برای آموزش مجوّز دارند یا نه؟ میخندد و میگوید: حواسمان هست که بیرون درز نکند وگرنه اگر بهزیستی بفهمد، مجبورمان میکند تعطیلش کنیم.
از یکی از مادرانی که برای ثبت نام کلاس باله اصرار دارد، میپرسم چرا باله؟ و جواب میگیریم: خواهرزادهام در «فرانسه» کلاس آواز و باله دارد. من نمیدانم چرا ما نباید در «ایران» چنین کلاسهایی برای بچّهها داشته باشیم تا استعدادشان کشف شد؟
معنی استعداد را که خوب متوجّه شدیم، به سراغ یکی از مهدهای سعادتآباد میرویم. وی در خصوص آموزش زبان انگلیسی به کودکان، از پخش فیلمها و کارتونهای زبان اصلی برای بچّهها میگوید. از آنها میپرسم که آیا کارتونها سانسور هم میشوند؟ و جواب میگیرم که: نه! لازم نیست. کارتون است دیگر.!!!
وی میگوید: ما فقط رقص فارسی آموزش میدهیم و معلّم سایر رقصها را نداریم. این کلاسها هم خصوصی هستند. بقیه کلاسهایمان هم نقّاشی و کولاژ هستند که روی هم رفته، تقریباً دویست تا دویست و پنجاه هزار تومان هزینه کلاسهایمان است.
در جواب به کنجکاویام در این خصوص که رقص به چه درد بچّهها میخورد؟ میگوید: بچّهها در خانه از تنهایی میپوسند. تلویزیون هم که اصلاً برنامه شاد ندارد. به خاطر همین ما دنبال این هستیم که یک فضای شاد جمعی برای بچّهها ایجاد کنیم که هم فعّال باشد و هم شاد.
یکی از مسئولهای مهدهای مذهبی درباره کلاسهای رقص میگوید: ما بهاندازه کافی برای بچّهها برنامه شاد و فعّال داریم. بالأخره در خانههای آپارتمانی الآن که امکان تحرّک بچّهها کم است و استخوانبندیهایشان دچار مشکل میشود، نیاز به تحرّک و ورزش سالم است؛ امّا لازم است ما این کار را به جای اینکه با رقص و آواز انجام بدهیم، با برنامههای سرود دسته جمعی و ورزش و بازیها انجام دهیم. برنامههای ما در مهد، شامل «قرآن» و داستانهای جذّاب قرآنی هم میشود.
مادر یکی از کودکانی که تازه از مهد خارج شده است، میگوید: من شاغل نیستم؛ امّا به توصیهخیلیها برای اجتماعیتر شدن بچّهام، او را مهد میگذارم.
از او میپرسم که به نظرش فرزندش اجتماعیتر شده است یا نه؟ میگوید: خواه ناخواه مهد کودک بچّه را کمیبیادب میکند و بچّه خیلی چیزهایی را که در خانه مدام مراقب بودیم یاد نگیرد، یاد میگیرد که این خوب نیست؛ امّا در کنارش، در جمع بودن و دوست پیدا کردن را هم یاد میگیرد.
شاید تعداد زیادی از مؤسّسات باشند که بر اساس اصول سازمان بهزیستی فعّالیت کنند و در چارچوب آن عمل نمایند؛ امّا این روزها مدام، از دغدغه والدین برای یافتن یک مهد خوب بیشتر میشنویم و کمتر رضایتشان را از انتخابهایشان میبینیم.
بهرهکشی از زنان
حجّتالاسلام محمّدرضا درّانی در خصوص برنامههای فشردهای که در مهد برای بچّهها وجود دارد، میگوید: بر اساس اسلام، هفت سال اوّل زندگی کودکان، هفت سال آزادی است و این هفت سال، سال آموزش و تربیت نیست؛ در حالی که در مهدهای کودک، اصل کار بر یادگیری و آموزش قرار داده میشود. در این سن، بچّهها باید بیشتر مهارت یاد بگیرند و با عمل، آموزش ببینند؛ نه بر اساس اصول آکادمیک و برنامههایی چون زبان و کامپیوتر و …. این مسائل تربیتی، بیشتر مربوط به هفت سال دوم زندگی بچّههاست.
از سوی دیگر، مهدها محدودیّتهای زیادی برای بچّهها ایجاد میکنند و آزادی عملی را که اسلام به آن سفارش کرده، از آنها میگیرند. همچنین تنوّع فکریای که بچّه با آن رو به رو میشود، باعث میشود اصالت خانوادگی خود را نتواند بروز دهد.
الگوسازی نامناسب
وی همچنین افزود: در شرایطی مهد میتواند مناسب باشد که اوّل از همه، مشکلات گفته شده را مرتفع کند و از سوی دیگر، توان استعدادیابی داشته باشد؛ نه استعدادپروری. ما حتّی در آموزههای دینیامان هم داریم که به تدریج به بچّهها آموزش داده شود و استعدادهایشان کشف گردد. از سوی دیگر، فطرتهای بچّهها هم نباید دستکاری شود. برنامههایی که در آن افراط و تفریط وجود دارد، چه آموزش رقص و آواز و چه اجبار بچّهها به حفظ قرآن یا اجبار چادر برای آنها هم آسیبزاست؛ امّا در هر حال، هیچ جایی، امنتر و سالمتر از دامن مادر برای بچّهها وجود ندارد؛ حتّی اگر تمام موارد ذکر شده هم در آن مهدها رعایت شده باشد.
الگوسازیهایی که توسط خالههای مهد که بعضاً فاقد تخصّص علمی و تجربه و هرگونه حسّ مادری هستند، تا تماشای فیلمها و کارتونهایی که خوب میدانیم سنّ محتواییاشان از سنّ خوردسالان بالاتر است، برای بچّهها شکل میگیرد. موسیقیهایی که رنگ و بویی از موسیقی اسلامی ندارند، پوششها و لباسهایی که بین بچهّها، چشم و همچشمی ایجاد میکند و آرایشهایی که برای رفتن به مهد میکنند تا به دنبال کشف استعداد رقّاصی و آوازخوانی دختربچّهها و پسربچّهها بودن، دغدغههایی است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
کاش یادمان نرود این نقش، تا ابد بر سنگ وجود کودکانمان حک خواهد شد.