قدس در میانه سندان


اشاره:

آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، از سوی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) «روز جهانی قدس» نام گرفته است. و قدس این سرزمین مبارک و قبله نخست مسلمین، قریب به شصت سال است که در چنگ یهود محبوس است. نویسنده این مقاله، که خود مفتی مسجدالاقصی است در اینجا به نقش اروپاییان صلیبی در اشغال این مکان مقدس پرداخته که به همین مناسبت آن را تقدیم خوانندگان گرامی موعود می‌کنیم.

  روز یکشنبه پانزدهم ژوئن ۱۰۹۹م. قدس شریف پس از یک محاصره چهل روزه به اشغال مسیحیان اروپایی تبار درآمد. آری! از روز پانزدهم سال ۱۰۹۹م. تا ۲/۱۰/۱۱۸۷ م. برابر با ۲۷ رجب سال ۵۸۳ ق. یعنی ۸۸ سال قدس و مسجدالاقصی در اشغال صلیبی‌ها بود.

می‌دانم که برخی افراد از من به خاطر استفاده‌ام از واژه «صلیبی» و صلیبیان رنجیده خاطر می‌شوند و بر من خرده می‌گیرند، زیرا این افراد نگاه دینی به واژگان دارند. به این افراد می‌گویم که خشم و خشنودی شما هرگز کنه و ماهیت این اصطلاح تاریخی و آن دوران را دگرگون نخواهد ساخت؛ دورانی که همگان حتی مورخان غربی نیز آن را با این عنوان می‌شناسند. زیرا جنگ‌های صلیبی رنگ دینی داشت و صلیب نماد آنها بود، به گونه ای که پاپ «اوربان دوم»، صلیبی بر شانه راست داوطلبان جنگ آویزان می‌کرد.

بستر جنگ‌های صلیبی را پاپ اوربان در کنفرانس «کلیرمونت» در سال ۱۰۹۵ م. فراهم ساخت. در این کنفرانس که با شعار «نجات قبر مسیح و بیت المقدس از دست مسلمانان» برگزار شده بود، بیشتر حکام و فرمان‌روایان اروپایی حضور داشتند. این حکام و فرمان‌روایان مدعی بودند که مسلمانان طوایف مسیحی را مورد ظلم و جور قرار داده‌اند.

پاپ در این کنفرانس از آمرزش گناهان داوطلبان جنگ خبر داد و ورودشان به فردوس برین را تضمین کرد. نکته جالب توجه این است، روزی که صلیبیان شروع به محاصره و اشغال قدس اشغالی کردند (۷/۶/ ۱۰۹۹) همان روزی بود که متجاوزان صهیونیست نیز قدس عزیز را به تصرف و اشغال خود درآوردند (۷/۶/ ۱۹۶۷).

قبل از اینکه پیرامون رخدادهای روز شوم یورش متجاوزان صلیبی به قدس و مسجد الاقصی سخن برانیم، لازم است بگوییم که، قدس در آن دوران تحت حاکمیت دولت فاطمی مصر بود. پادشاه وقت مصر «المستعلی بالله» و فرمانده ارتش مصر «الافضل بدر الدین الجمالی» و حاکم قدس در آن دوران «افتخارالدوله» بود، حال آنکه این نام و نشان‌ها با جوهره شخصیتی و هویتی صاحبانش هیچ همخوانی نداشت، زیرا به گواهی تاریخ، افتخارالدوله شهر بیت‌المقدس را تحویل صلیبی‌ها داد و پیمانی را با امرا و فرمان‌روایان صلیبی از جمله «جودمری»، «ریموند» و «تنکرد» در زمینه عقب نشینی افتخار الدوله به همراه لشکرش از شهر قدس در ازای دریافت مبلغ هنگفتی پول از جانب ریموند به امضا رساند. پس از امضای این پیمان ننگین فخرالدوله رهسپار «عسقلان» کانون و پایتخت فاطمیان شد.

آری! افتخار الدوله بدون اینکه مقاومت به خرج دهد و دست به شمشیر ببرد، قدس را تحویل صلیبی‌ها داد و اقدام استاد محمد حسن شراب در کتاب خود تحت عنوان بیت‌المقدس و مسجد الاقصی در به کار گیری واژه «عار الامه» به جای «افتخار الدوله» یک تعببر کاملاً زیبنده و به جایی است. آنجا که می‌گوید:

ای مایه ننگ و عار امت اسلام برای چه زنده ماندی، پس از آنکه حیثیت و آبروی امت اسلام را به باد دادی و قدس‌شان را به دشمنان تحویل دادی، اما چطور عسقلان! به هنگام تصرف و اشغال عسقلان از جان خود گذشتی و به دشمنان تاختی و به شهادت نائل گشتی.

آیا میان موضع «عار الدوله» با موضع آنانی که در عصر ما دروازه‌های قدس را در تاریخ ۷/۶/۱۹۶۷ به روی صهیونیست‌ها گشودند و به دنبال آن نظامیان صهیونیست مستقیماً به قلب قدس شریف و مسجد الاقصی حمله ور شدند تا پرچم‌هایشان را بر فراز این مکان مقدس به اهتزار درآورند، فرقی وجود دارد؟ آری! درست گفته‌اند که «سگ زرد برادر شغال است».

مسلمانان ساکن شهر قدس به همراه شماری از یهودیان وارد مسجد الاقصی شدند و پرچم حاکم صلیبی «تنکرد» را بر فراز مسجد الاقصی برافراشتند و گمان کردند این امر موجبات حمایت از آنان را فراهم ساخت، غافل از اینکه سپیده دم جمعه پانزدهم ژوئن سال ۱۰۹۹ شاهد تعرض صلیبیان به مسجد الاقصی می‌شوند؛ آری! در چنین روزی صلیبیان با یورش به این مکان مقدس کشتار هولناکی را در آن به راه‌انداختند و افزون بر هفتاد هزار مسلمان را که به مسجد الاقصی پناه آورده بودند، به خاک و خون کشیدند.

«لاندی» مورخ غربی، در تشریح این قتل‌عام هولناک که به دست ریموند صورت گرفت، می‌گوید:

انبوهی از سرها و دست و پاها در خیابان‌ها و میادین را می‌دیدی؛ انسان جرات نمی‌کرد به آن همه قربانی نگاه کند و به هر سوی می‌نگریستی اجساد کشته شدگان به چشم می‌خورد؛ گویی که زمین جامه خون به تن کرده بود.

«ویل دورانت» مورخ بزرگ، در کتاب تاریخ تمدن خود آورده است:

جلادان خون‌آشام صلیبی زنان مسلمان را از دم تیغ می‌گذراندند و کودکان شیرخواره را از آغوش مادرانشان می‌ربودند و آنان را از بالای دیوارها به زمین پرتاب می‌کردند که سرهایشان در اثر برخورد به ستون‌ها خرد و له می‌شد.

«گارسیا» مورخ دیگر در این زمینه می‌گوید:
این فاجعه خونین لکه ننگی بر تارک صلیبی‌ها باقی خواهد ماند و هر کس که این فاجعه را در خاطرش مجسم می‌کند لرزه بر اندامش می‌افتد و نهال تنفر و بیزاری از صلیبی‌ها در سرشتش جوانه خواهد زد.

«اخوان خوری» یکی دیگر از تاریخ نگاران بنام جهان نیز پیرامون این فاجعه خونین می‌گوید:
صلیبی‌ها به مسلمانانی که از این جنایت خونین جان سالم به در برده بودند، دستور دادند که تمامی اجساد کشته شدگان را جمع کرده، آنها را بسوزانند که پس از آن هم خود همین افراد به خاک و خون کشیده شدند، دین مسیح بری از این همه جنایت‌ها بود، دینی که صلیبیان ادعا می‌کردند برای نصرت آن به منطقه خاورمیانه حمله کرده‌اند. گذشته از آن این اقدام بی‌رحمانه موجب شد تا روحیه مسیحی ستیزی در وجود مسلمانان ریشه بدواند.

به منظور تبیین اوج وحشی‌گری و درنده خویی صلیبیان اروپایی تبار و جنایاتی که آنان در مسجد الاقصی مرتکب شدند، کافی است که یک پاراگراف از نامه ریموند به پاپ رم را قرائت کنیم. وی این نامه را به منظور تبریک تصرف قدس و قتل عام مسلمانان نگاشته بود که در آن می‌گوید:

اگر می‌خواهی بدانی که چه بلایی بر سر دشمنان ما در قدس آمد، باید بگویم که شدت قتل عام و خون‌ریزی به حدّی بود که خون تا زانوهای ستوران ما می‌رسید.

تعداد بی شماری از مورخان مسیحی و غربی به یغماگری صلیبی‌ها در مسجد الاقصی و شهر قدس پرداخته‌اند، آری! صلیبی‌ها بیش از ۱۵۰ چراغ را در این مکان چپاول کردند که ۴۰ تا از آنها نقره ای بود و ارزش هر یک از آنان به سه هزار و شصد درهم می‌رسید و ۲۵ چراغ دیگر طلایی بود. این صلیبی‌ها همچنین کوره نقره ای را به یغما بردند و «قبه الصخره» را به کلیسا مبدل ساختند و بر روی آن صخره قربان‌گاهی ساختند و آن را «معبد انسان بزرگ» نامیدند.

از سوی دیگر، «عارف العارف» یکی دیگر از مورخان می‌گوید:
اروپایی‌ها چیزی از مسجد الصخره را تغییر ندادند، فقط آن را به یک کلیسا مبدل ساختند و عکس و پیکره‌هایی را در آن قرار دادند و بر روی این صخره قربان‌گاهی ساختند و در اطراف این صخره یک دیوار آهنی ایجاد کردند و این صخره را با سنگ مرمر پوشاندند و بر روی قبه صلیب بزرگی نصب کردند، ولی اروپایی‌ها در اسکلت و شمائل مسجد الاقصی خیلی دخل و تصرف کردند و خیلی از چیزها را در آن تغییر دادند.

به گفته استاد محمد حسن شراب و استاد حسن خاطر در دایر\ المعارف قدس و مسجد الاقصی صلیبیان ساختمان مسجد الاقصی را برای اهداف نظامی و مذهبی و دنیویی خود اختصاص دادند و بخشی از آن را به آغل چارپایان مبدل ساختند و در یک قسمت آن یک انبار اسلحه ایجاد کردند. آنان الاقصی قدیم را که در زیر مسجد الاقصی قرار دارد و امروز به مصلای مروانی معروف است به اسطبل ستورانشان مبدل ساختند. در ستون‌های این ساختمان‌ها حلقه‌ها و سوراخ‌ها و شکاف‌های زیادی به چشم می‌خورد.  تا به امروز در این مسجد چندین ستون خالی از هر نقش و نگار وجود دارد که قدمت آنها به دوره «صلاح الدین ایوبی» می‌رسد که به هنگام آزادی شهر قدس اشغالی از چنگال صلیبیان، قسمتی از این ستون را که بر آن نماد صلیب بود، قطع کرد.

آنچه را که این مورخان در توصیف وحشی‌گری اشغال‌گران صلیبی در قدس و مسجد الاقصی بیان کرده‌اند نشانگر کینه دیرینه این متجاوزان است که انگیزه‌های دینی و ایدئولوژیکی داشت.

اگر برخی، رخدادهای ۹۰۰ سال قبل را زائیده شرایط و اوضاع و احوال آن دوران بدانند، سخت در اشتباهند، زیرا تحولاتی که در این روزها به وقوع می‌پیوند با تحولات جهان غرب، در رأس آن آمریکا با جهان اسلام پیوند خورده است و نشانگر این واقعیت است که تغییر افراد و عناوین، و القاب و اماکن هیچ تغییری در روحیه کینه‌توزانه صلیبی‌ها ایجاد نکرده است. این روحیه همچنان وجود دارد و در وجود اروپایی‌ها ساری و جاری است که این روزها در اظهارات مقامات بلند پایه آنها از جمله جرج بوش رئیس جمهور آمریکا هویدا است. وی در آغاز از شروع جنگ صلیبی خبر داد. وی این عنوان را پس از حادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک مطرح ساخت.

قدر مسلم اینکه سلسله اقدامات موهن مطبوعات غربی به ساحت قدسی حضرت محمد مصطفی(ص) در چارچوب این روحیه ارزیابی می‌شود که گستاخانه‌ترین این اقدامات موهن اظهارات سخیفانه «پاپ بندیکت شانزدهم» بود که طیّ نطقی در آلمان در سال ۲۰۰۶ مدعی شد، که رسالت نبی مکرم اسلام یک رسالت خونین بود و حضرت محمد چیزی برای بشریت به ارمغان نیاورده است که مایه فخر و مباهات آنان باشد.

شاید در اینجا مجال مقایسه میان رفتار صلیبی‌های اروپایی تبار با مسلمانان در مسجد الاقصی و رفتار صلاح الدین ایوبی در همین مکان با این صلیبی‌ها نباشد؛ در همان روزی که قدس را پس از ۸۸ سال اشغال و تصرف از دست آنان رها ساخت. در این موضع‌گیری تفاوت فاحش میان رفتار فرمانده عظیم اسلام و میان این تازیان و جنگ طلبان که با هدف خون‌ریزی و آشوب طلبی و ایجاد فساد فتنه در روی زمین با ماسک صلیب و نام مقدس حضرت عیسی (ع) پیامبر صلح و رحمت نمود پیدا می‌کند شاید ما برخی از آنچه که «رابخری» از مورخان اروپایی درباره این تفاوت بر زبان جاری ساخته عنوان کنیم.

صلیبی‌ها در تاریخ ۷/۶/۱۰۹۹ قدس و مسجد الاقصی را به محاصره خود درآوردند و در ۵/۷/۱۰۹۹ به آن تاختند و دست به هر نوع جرم و جنایتی در آن زدند، اما بالاخره از این مکان‌های مقدس بیرون رانده شدند و قدس به آغوش گرم امت اسلام بازگشت. هر چندکه این اتفاق پس از ۸۸ سال اشغال‌گری رخ داد و این نخستین بار بود که مسلمانان در قدس و حاکمیت بر آن ضعیف عمل کردند.

برای دومین بار یهودیان قدس و مسجد الاقصی را در تاریخ ۷/۶/۱۹۶۷ به اشغال و تصرف خود درآوردند که از ۴۰ سال پیش تاکنون تحت اشغال می‌باشد و حاکمیت آن از دست مسلمانان خارج شده است و «اسرائیل» در تلاش است تا هویت و ماهیت اسلامی آن را محو کند، لذا شبانه روز درصدد یهودی سازی آن است.

سؤالی که اینجا مطرح است اینکه آیا قدس به خیال سران تل آویو تا ابد پایتخت «اسرائیل» باقی خواهد ماند یا اینکه روزی بساط هیمنه اشغال‌گران صهیونیستی از قدس عزیز برچیده می‌شود، همان‌گونه که سایه شوم اشغال‌گری صلیبی‌ها بر این مکان زدوده شد. آیا می‌شود روزی اشغال‌گران صهیونیست همانند صلیبی‌ها از بیت المقدس عزیز رخت بر بسته، به حضور ناخجسته خود در این مکان مقدس پایان بخشند، همان کاری را که صلیبی‌ها کردند.

درست است که روزگار پاسخ این سؤال را خواهد داد، اما من جواب آن را می‌دانم و به آن باور دارم . آری اشغال قدس به پایان خواهد رسید و قدس به آغوش امت اسلام بازخواهد گشت و این امر یقینا تحقق خواهد یافت و این امر یک وعده غیر قابل خلف است. 

شیخ کمال خطیب مترجم: مهرزاد عباسی
ماهنامه موعود شماره ۸۰

همچنین ببینید

مسیحیت صهیونیستی

احداث معبد بزرگ در بیت ‏المقدس

 مسیحیت به سه شاخه كاملاً جدا و مخالف یكدیگر، یعنی كلیسای  كاتولیك روم،  ارتدوكس و  …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *