فرشتگان نسبت به فرزندان ما مهربانتر از خود ما هستند.
اشاره:
امامیه را از آن جهت به این نام خواندهاند که وجود «امام» در آن، رکنی اساسی و محوری است. امام در این آیین، صرفاً نقش یک پیشوا را ندارد بلکه حامل امانت نبی است و ذخیره علم ربّانی را در سینه دارد. اوصافی که در متون روایی شیعی در حقّ امامان به کار رفته، مؤید این نکته است. با این حال تصویر شیعیان از مقام و مرتبت ائمه تشیع، همواره بر یک منوال و منهج نبوده است و در خلال تاریخ طولانی شیعه، اطوار و جلوههای گوناگونی یافته است. آنچه از پی میآید ترجمه مقالهای از کتاب امامت در اندیشه شیعه نخستین به زبان انگلیسی است که با اتّکا به متون روایی معتبر، تصوّر شیعه نخستین از امام را روایت میکند.
تا آنجا که میدانیم، تاکنون هیچ رسالهای عمیقاً به موضوع «علم در امامیه نخستین» نپرداخته است. علّت این امر، تمایل به معنا کردن علم براساس مکتب اهل سنت متقدّم یا شیعه «عقلگرا»ی متأخّر یعنی علم به قرآن و حدیث بوده است.امّا این طرز تلقی به هیچ روی مطابق با دیدگاه منابع حدیثی متقدّم و برداشت امامان از علم نیست. در منابع حدیثی متقدّم امامان، علم از جایگاه بنیادینی برخوردار است. این نظریه، فوقالعاده پیچیده و دارای سطوح و ویژگیهای متعدد و مختلفی است.
«العالم»، یکی از عامترین اسامیبرای امام است و به شاگردان او نیز «متعلّم» میگویند. هدف «علم»، فهم معنای باطنی یا ژرف هر چیزی است؛ هم عام و هم خاص. در امامیه متقدّم، علم قطعاً به علوم دینی اطلاق میشود و البته به طور خاص بخش باطنی این علوم و سایر علوم سرّی. به همین علّت است که علم، عمدتاً یک معنای ازلی و احتمالاً حتّی معنایی رازآلود در کلام امامان دارد. در یک کلام، این معنا از اختصاصات اعتقادی این نظریه است.
احادیثی که به علم پرداختهاند، فراوان و نامنظماند. این احادیث، براساس منطقی طبقهبندی شدهاند که هدف از آن بیان جوانب متعدد مسئله است. هیچیک از اینها به محقّق، در یافتن انسجام و سازگاری اعتقادی در این خصوص کمک نمیکند. به عنوان نمونه، بصائرالدرجات «صفار قمی» به جوانب مختلف علم امام میپردازد. شارح، این کتاب را با این حدیث مشهور آغاز میکند که:
طلب علم برای هر مسلمان یک واجب شرعی است؛ خداوند کسانی را که مشتاقانه در طلب علم هستند دوست دارد۱.
ازطرفی، این حدیث برای مسلمانان اهل باطن، بیانگر وظیفه آنان در یادگیری علوم باطنی دین است. سایر احادیث این کتاب که فاقد انسجام و وضوح هستند نشان میدهند که این تکلیف برای شیعه حقیقی به علم ازلی و باطنی و به اسرار و رموزی مربوط است که امامان عهدهدار تعلیم آنهایند. برای وضوح بیشتر مطلب، جوانب گوناگون این مسئله را در سه بخش بررسی نمودهایم:
الف ـ منابع علم ازلی امامان
ب ـ روشهای انتقال این علم
ج ـ ماهیّت این علم
الف) منابع علم ازلی امامان
امام در مقام وجودی خود، دروازه یا آستانهای است که علم الهی از آن عبور میکند. این علم، حاوی پیامهایی است که رسولان، آورنده آنند. پیامبر(ص) فرمودند:
من شهر علمم و علی باب آن است.۲
ستونهای این آستانه بیشمارند: معرفت خدا و اسرار خلقت. بنا به گفته امام جعفر صادق(ع):
خداوند چیزهایی دارد که تنها از راه اسباب پدید میآیند، و برای هر سبب یک توضیحی قرار داده است، برای هر توضیح، یک کلید، برای هر کلید یک علم، و برای هر علم یک دروازه سخنگو (باباً ناطقاً) آفریده است؛ کسی که این دروازه را بشناسد، خدا را شناخته است و کسی که آن را نشناسد خدا را نخواهد شناخت؛ رسول خدا(ص) و ما امامان، این دروازه هستیم.۳
امام معدن علم خداست، خازن علم الله است. هر زمان که قرآن به انحای مختلف به صاحبان علم اشاره میکند مرادش انبیا و امامانشان [اوصیائشان] به طور عام و چهارده معصوم(ع) به طور خاص است. منابع این علم را میتوان به چهار دسته تقسیم نمود.
۱. منابع آسمانی
امام، الهام آسمانی را دریافت میکند. اصطلاحات و تعابیری که نوعاً در این مورد به کار میروند، عبارتند از: «تحدیث» (حرف زدن با کسی) و «تفهیم» (فهماندن چیزی به کسی).
از این رو، امام، «محدث» (کسی که موجودات سماوی با او سخن میگویند) و «مفهم» (کسی که مفهوم را از آسمان و ملکوت دریافت میکند) نامیده میشود.۴ بنابر شماری از احادیث، محدث، تنها صدای موجودات آسمانی را که به او الهام میکنند، میشنوند بدون اینکه او را ببینند. در حالی که پیامبر، هم صدای فرشته را میشنود و هم صورت او را میبیند. امّا سایر احادیث از دیدار فرشته با امامان سخن میگویند. بنابر این احادیث، فرشتگان با بالهای خود از امامان حفاظت میکنند.
پس آیا میتوان دو دسته فرشته را در نظر گرفت، «فرشتگان تحدیث» که امامان تنها صدای آنها را میشنوند و فرشتگانی که امامان میتوانند صورت آنها را نیز ببینند؟ در خصوص این مسئله یک ابهام (احتمالاً عمدی) خاص در کار است. یعنی معنای ضمنی و اساسی آن از اهمیت دینی قابل ملاحظهای برخوردار است. بر مبنای برخی گفتوگوهایی که بین امامان و شاگردان ایشان صورت گرفته است به نظر میرسد که گویا واژه محدث نزد شاگردان، مترادفی بوده است برای «پیامبر» (نبی).
زمانی که یکی از شاگردانشان از ایشان سؤال میکند: آیا فرشتگان خود را به شما نشان میدهند؟ امام از دادن پاسخ مستقیم پرهیز میکنند و در عوض دستی بر سر یکی از پسرانشان میکشند و میگویند:
فرشتگان نسبت به فرزندان ما مهربانتر از خود ما هستند.۵
پس ملاحظه میکنیم که معصومین(ع) علاوه بر دریافت الهامات از فرشتگان، از موجودی ملکوتی به نام «روح»، که برتر از فرشتگان از جمله جبرئیل ـ فرشته وحی ـ است، کسب الهام میکنند.
افزون بر این، بر طبق مجموعهای از احادیث، امام در تمام شب قدر الهامات آسمانی را دریافت میکند. در این شب دو گونه پیام از آسمان دریافت میشود: اوّل اطلاعاتی درباره وقایعی که قرار است از آن شب تا شب قدر سال بعد اتفاق افتد، و دوم معانی ژرف و شرح و تفسیر آنچه امام به طور «مجمل» از پیش میدانسته است.۶
بنابراین، ملکوت بر امام نازل میگردد و در مقابل، امام قادر است برای احیا، تجدید و گسترش علم خود با روح خود به آسمان صعود کند. این همان علمی است که هر شب جمعه به دست میآید (علم مستفاد). امام ششم(ع) میفرماید:
هر شب جمعه ارواح ما به همراه ارواح انبیا توسط خداوند به زیارت بارگاه الهی میروند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود بازنمیگردند.۷
امام صادق(ع) در جای دیگر میفرماید:
در طول شب جمعه رسول خدا و امامان به زیارت عرش الهی میروند و من نیز همراه آنها هستم و تا زمانی که علم جدیدی بر من نرسد رجعت نخواهم کرد؛ [زیرا] بدون آن [علم]، علمیکه پیشتر آموخته بودم از میان خواهد رفت.
اگر چه متون ما در پی استخراج یک تطبیق دقیق و آشکار نیست، با وجود این، ما حق داریم بیندیشیم که امام، همانند پیامبر میتواند به واسطه سرشت پنج بعدی روحش به نحو خاص، الهامات آسمانی را دریافت کند. توصیفاتی که امامان از این روح میکنند، این مقایسه را موجّه میسازد. زیرا این روحالقدس است که علم به همه اشیا و علم به آنچه در زیر عرش و بالای زمین است را برای انبیا و امامان فراهم میکند؛ در نتیجه، این روحالقدس است که آنها میتوانند امانت نبوت را حمل کنند.
۲. منابع غیبی
«ستونی از نور» یکی از منابع علم امامت است که امام با نگاه در آن، پاسخ تمام سؤالات خود را درمییافت. دو نیروی مافوق طبیعی دیگر نیز به عنوان منابع علم امام مدّ نظرند؛ نخست آنها «نکتالقلب؛ القا به قلب» و دوم «نقر فیالاذن؛ گوشزد کردن» است.۹
گفته شده است که امام با انجام این دو عمل میتواند صدای فرشته را بشنود و به آینده، علم پیدا کند. اگر چه ماهیّت این نیروها همچنان اسرارآمیز باقی مانده است، ۱۰ لکن در احادیث، واژههایی همچون وحی (که آن را نوعاً پیامبر دریافت میکند) الهام (ندایی که منشأ آسمانی دارد) به راحتی برای نامیدن آنها به کار میرود.
سرانجام آنکه، امامان قادرند با انبیا و امامان و اولیای پیشین ارتباط برقرار کنند؛ این پدیده را «دیدار با گذشتگان» مینامند. در اینجا امام اطلاعاتی درباره موضوعی خاص یا علمی درباره یک نظام کلی به دست میآورد. بنا به فرموده علی(ع) در میان ما [انبیا و امامان تمام عصرها] کسی که میمیرد، مرده نیست؛ ۱۱ از این رو، هر امام حاضر و زندهای میتواند تصویر گذشتگانش، خاصه انبیا (آدم، نوح و ابراهیم) و امام پیشین و در بسیاری از موارد تصویر حضرت محمد(ص) را مشاهده کند.
افزون بر این، امام میتواند کاری کند که دیگران نیز گذشتگان را ببینند؛ امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) را ـ که چندین سال پیش از او درگذشته بود ـ در حالی که در آستانه در خانهاش نشسته بود، به شاگردشان «سماعهبنمهران» نشان دادند.۱۲
ماهنامه موعود شماره ۸۵
محمدعلی امیرمعزی
ترجمه علیرضا رضایت
پینوشتها:
۱. بصائرالدرجات، بخش ۱، فصل ۱، ص ۳، ش ۱.
۲. به عنوان نمونه مقایسه کنید با فورات، تفسیر، صص ۶۳-۶۴؛ ابن بابویه، امالی، صص ۲۶۸-۲۶۹، ۳۴۵، ۳۸۸، ۵۶۱؛ ابن بابویه، کمال الدین، باب ۲۲، ص ۲۴۱، ش ۶۵؛ ابن بابویه، کتاب التوحید، باب ۴۳، ص ۳۰۷، ش ۱.
۳. بصائر، بخش ۱، فصل ۳، ص ۶، ش ۲.
۴. بصائر، بخش ۷، فصل ۵-۷، صص ۳۱۹-۳۲۶ و بخش ۸، فصل ۱، صص ۳۶۸-۳۷۴؛ نیز بنگرید به کلینی، اصول، «کتاب الحجه» باب ان الائمه محدثون مفهومون، ج۲، صص ۱۳-۱۵؛ نعمانی، کتاب الغیبه، صص ۹۵، ۱۲۶؛ ابن بابویه، علل، ج ۱، باب ۱۴۶، صص۱۸۲-۱۸۳.
۵. کلینی، اصول، باب ان الائمه تدخل الملائکه بیوتهم…، ج ۲، صص ۴۱-۲۴۰، ش ۱؛ شاگرد مورد بحث مسمع بن عبدالملک کردین ابوسیار کوفی بصری است که او نیز با تعالیم امام باقر(ع) آشنا بود. درباره او بنگرید به نجاشی، رجال، ذیل اسم؛ شیخ طوسی، رجال، ص ۱۳۶، ش ۲۳ و ص ۳۲۱، ش ۶۵۷؛ اردبیلی، جامع الروات، ج ۲، ص ۲۳۰.
۶. در اینجا لازم است به نوع سومی از علم که در شب قدر نازل میشود اشاره کنیم، هرچند این علم صراحتاً بیان نشده است. در حدیث امام نهم که پیشتر ذکر آن رفت، شخصی از ایشان میپرسد، آیا غیر از آنچه امامان از پیش میدانند علم دیگری وجود دارد که بر آن نازل شود؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: «این همان چیزی است که امامان باید آن را کتمان کنند. تنها خدای عزوجل پاسخ سؤال تو را میداند. برای توضیح اصطلاحات مجمل و تفسیر نیز بنگرید به ابن بابویه، عیون، ج ۱، صص ۱۴۵ به بعد؛ مجلسی، بحار، ج ۸، ص ۲۰۵ مجلسی، مرآت العقول، ج ۳، ص ۹۷ برای کلیت موضوع بنگرید به ای.کلبرگ، Imam and Community، صص ۲۸-۲۹.
۷. بصائر، بخش ۳، فصل ۸، ص ۱۳۲، ش ۶.
۸. کلینی، اصول، همان، ج ۱، صص ۷۴-۳۷۳، ش ۳؛ در واقع گفته شده است که علم امام لامحاله باید افزایش یافته یا از بین برود؛ لذا فرایند آگاهی یا تعلیم میبایست در سراسر حیات او [= امام] ادامه یابد. (مقایسه کنید با بصائر، بخش ۳، فصل ۸، ص ۱۳۰، ش ۱، ص ۱۳۱، ش ۵؛ کلینی، اصول، باب لولا ان الائمه یزدادون النفد ما عندهم، ج ۱، صص ۷۵-۲۷۴.
۹. نکت قذف، قرع [فی] القلب (القا به قلب) و نقر، نکت فی الاذن / السمع، الاسماع (گوشزد کردن). البته این کلمات برخی اوقات به جای یکدیگر به کار میروند. خاصه مقایسه کنید با بصائر، بخش ۷، فصل ۳، صص ۱۸-۳۱۶ و طریهی، مجمع البحرین، ذیل واژه.
۱۰. مطلب چنین است: «[مطالب] به قلب امام القا میشود و به او گوشزد میگردد، هیچ مطلب دیگری در خصوص ماهیّت این پدیده وجود ندارد؛ تنها در یکی از احادیث منسوب به امام صادق(ع) گفته شده است که نقر فی الاذن کار فرشتگان است، کلینی، اصول، کتاب الحجه، باب جهات علوم الائمه، ج ۳، ص ۳۹۴، ش ۳.
۱۱. بصائر، بخش ۶، فصل ۵، ص ۲۷۵، ش ۴.
۱۲. بصائر، ص ۲۷۶، ش ۸؛ درباره سماعه بن مهران ابومحمد حضرمیکوفی، از شاگردان امام ششم و هفتم(ع) و از واقفیون (قائلان به غیبت و بازگشت امام هفتم به عنوان مهدی(عج)، به عنوان نمونه بنگرید به نجاشی، رجال، ذیل اسم؛ شیخ طوسی، رجال، ص ۲۱۴، ش ۱۹۶ و ص ۳۵۱، ش ۴؛ علامه حلی، خلاصه الاقول، ذیل اسم، اردبیلی، جامع الروات، ج ۱، صص ۳۸۴ به بعد.