سیرۀ آخوند ملاعلی معصومی همدانی رحمه الله

49886a0e2d8c46ccb48f7ec5b35f2fcb - سیرۀ آخوند ملاعلی معصومی همدانی رحمه الله

شهید ابراهیمی در وصیت‌نامه خود نوشت: به همه خانواده‌ام می‌گویم که حجاب را رعایت کنید و الا خون شهیدان مظلوم را زیر پا گذاشته‌اید.شوق سرشاری به علم اندوزی داشت و جهت فراگیری علوم اسلامی‌به همدان رهسپار گردید؛ مقدمات و ادبیات را نزد مدرسان این شهر به خوبی آموخت.

تولد
آخوند ملاعلی همدانی در ربیع الاول سال ۱۳۱۲ق در روستایی کوچک؛ اما سرشار از معرفت ودین داری به نام «وَفَس» از توابع شهرستان «رَزَن» در همدان و در خانه ای کوچک و محقّر؛ اما خانواده ای معنوی و الهی دیده به جهان گشود که پدر و مادرش به خاطر عشق و ارادت به امیرالمؤمنین علیه السلام او را علی نام نهادند. او بعدها به عنوان آیت الله العظمی ملاعلی معصومی همدانی رحمه الله بزرگ ترین و موفق ترین عالِم غرب ایران شهرت یافت.
پدرش «مشهدی ابراهیم» خواندن نمی دانست؛ اما پارسا و ساده زیست بود و از راه کشاورزی امرار معاش می‌کرد و زندگی فقیرانه ای داشت؛ اما راضی، صبور و سرشار از صفا بود. هرگز در ادارۀ خانه و تربیت اولاد کوتاهی نکرد. وی که از جایگاه دانشمندان و مبلّغان جامعه آگاه بود و به استعداد ذاتی و شایستگی علی نوجوان خود، پی برده بود، برای تربیت علمی فرزند دلبندش او را به مکتب خانه فرستاد تا در شمار حاملان و حافظان قرآن کریم قرار گیرد. معلم و مربّی تأثیرگذار ایشان در این دوره عالم پارسا و باتقوای منطقه به نام آخوند ملامحمدتقی ثابتی بود.

تحصیل علوم الهی
شوق سرشاری به علم اندوزی داشت و جهت فراگیری علوم اسلامی‌به همدان رهسپار گردید؛ مقدمات و ادبیات را نزد مدرسان این شهر به خوبی آموخت. شیخ عبد الرزاق محدث حائری (متوفای ۱۳۸۱ ق) شیخ علی گنبدی (متوفاقی ۱۳۶۴ ق) و شیخ علی دامغانی (متوفای ۱۳۷۲ ق) از اساتید این دورۀ وی به شمار می آیند.
او بعد از توقف کوتاه در همدان، عازم تهران ـ که در آن زمان دارای مرکزیت خاص علمی‌بود ـ شد و به مدت ۵ سال در محضر فرزانگان و نامداران عرصۀ فقه و حکمت و عرفان زانوی علم و تواضع بر زمین زد و خوشه چین خرمن دانش آنان شد. اساتید تأثیرگذار این دورۀ ملاعلی عبارتند از آیات بزرگوار:
۱. شیخ عبد النبی نوری مازندرانی (متوفای ۳۴۴ ق)؛
۲. شیخ محمد رضا تنکابنی (متوفای ۱۳۸۵ ق)؛
خطیب نامدار «شیخ محمدتقی فلسفی رحمه الله » می‌گوید: «در محضر پدرم (آیت الله تنکابنی) افراد لایقی تربیت شدند که یکی از آنان مرحوم آیت الله آخوند ملاعلی همدانی بود. او قبل از آنکه حوزۀ علمیه قم تأسیس شود، در دروس پدرم در تهران شرکت داشت. هر وقت به تهران می آمد، دیدار از پدرم و درک محضر او را از فرائض خود می دانست.»
۳. میرزا مهدی آشتیانی (متوفای ۱۳۷۲ ق)؛
۴. میرزا محمود مدرس کهکی (متوفای ۱۳۶۴ ق)؛
۵. آخوند ملا محمد حکیم هیدجی زنجانی (متوفای ۱۳۴۹ قمری)۱ که مرحوم ملاعلی معصومی همدانی سخت تحت تأثیر جذبه های معنوی و روحی آن عارف و حکیم والا مقام بود و نیز در گفتگوهایش همواره از مقامات عرفانی آن استاد فرزانه یاد می‌کرد.

ورود به قم
با ورود مرحوم آیت الله حائری رحمه الله به قم (سال ۱۳۴۰) فصل نوینی در تاریخ حوزه های علمیه تشیع آغاز گردید و فضلا و دانش پژوهان فراوانی از شهرستانها به قم عزیمت کردند و ملا علی معصومی همدانی جهت تکمیل معلومات و و نیل به اهداف والای علمی و معنوی رهسپار شهر مقدس قم گردید و سالیان متمادی از دروس پربرکت آیات عظام: شیخ عبد الکریم حائری (متوفای ۱۳۵۵ ق) و میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (متوفای ۱۳۴۳ ق) استفاده های شایانی نمود و مبانی علمی خویش را استوار ساخت. وی ضمن تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت و توانست شاگردان لایق و موفقی را در مکتب علمی خویش تربیت و پرورش دهد که برخی از شاگردان نامدار وی عبارتند از آیات بزرگوار: ۱. حسین نوری همدانی؛ ۲. سید رضا بهاءالدین؛ ۳. محمدتقی بهلول گنابادی؛ ۴. احمد مجتهدی تهرانی؛ ۵. شهید دکتر محمد مفتح؛ ۶. سید ابوالحسن مولانا تبریزی؛ ۷. ابو القاسم دانش آشتیانی؛ ۸. سید محمود طالقانی؛ ۹. غلامرضا واعظ طبسی؛ ۱۰. سید ابوالحسن موسوی همدانی؛ ۱۱. غلامحسین جعفری همدانی.۲

چگونگی مهاجرت به همدان
یکی از اقدامات مهم آیت الله حائری رحمه الله در دوران زعامت خویش به حوزه های علمیه، اعزام مبلّغان متّقی و کارآمد به شهرستانهای مختلف بود. او به نیازهای فکری و عقیدتی مردم شهرها توجه ویژه ای داشت و بر اساس نیاز، مبلّغ اعزام می‌کرد و روی تک تک مبلّغان و مواضعی که به مبلّغ نیاز بود، به دقت مطالعه می‌کرد و پس از احراز شایستگیهای اخلاقی و برآورد توان علمی آنها هر یک را به جای مناسب گسیل می داشت و از شماری از آنان که توانایی تبلیغی بالایی داشتند، می خواست تا برای همیشه در آنجا بمانند و امور اجتماعی و دینی مردم را سامان دهند؛ آخوند ملا علی همدانی از جملۀ این مبلّغان بزرگ بود که به اشارت استاد خود به همدان رفت و بر اثر تقوا و دانش گسترده، دگرگونیهای فرهنگی بزرگ را در غرب کشور به وجود آورد.
آیت الله نوری همدانی رحمه الله در این رابطه می‌گوید: «آقای آخوند، مرد بسیار بزرگی بود. از آیت الله العظمی حاج شیخ خواسته بودند یک نفر برای ادارۀ امور علمی و تبلیغی به همدان و اطراف همدان بفرستد. آن بزرگوار هم آقای آخوند را فرستاده بود. ایشان رحمه الله، دارای فضایل بسیاری بود، یکی اینکه مرد جامعی بود؛ یعنی معلومات ایشان در فقه و اصول منحصر نمی‌شد، در تاریخ، تفسیر، انساب و ادبیات عرب هم بسیار بسیار وارد و جامعیّتش کم نظیر بود. دوم اینکه خیلی خوش معاشرت و خوش مجلس بود و به همین وسیله در اعماق دلها نفوذ می‌کرد و تربیت و موعظه اش، مؤثرتر می‌شد. خیلی هم خوش بیان بود، لذا منبرش هم بسیار خوب بود. ماه رمضان و محرم در پای منبرش غوغا می‌شد. مطالبش در منبر چون از دل بر می خواست، بسیار مؤثر بود و انسان را منقلب می‌کرد.»۳
مرحوم آیت الله حائری رحمه الله در سال ۱۳۵۰ ق به هنگام عزیمت این عالم وارسته به زادگاهش همدان فرمود: «من مجتهد عادلی را برای مردم شهر همدان فرستادم.»۴
آخوند ملاعلی با وجود شخصیتهای بزرگ علمی، ادبی، فقهی و فلسفی در همدان، ستاره ای پرفروغ آن دیار را نورافشانی نمود و جایگاه ویژه ای در دلهای مردم باز کرد و منشأ خدمات مهم فرهنگی، اجتماعی و مذهبی گردید.

آثار و خدمات
مرحوم آخوند در طول حیات خود خدمات بی شماری ارائه نمود و بسیاری از مردم به برکت وجود این عالم بزرگوار دینی با آداب و تربیت اسلامی آشنا شدند و طلبه های فاضل و اثرگذاری در مدرسۀ وی تربیت شدند و فضال معنوی ارزشمندی در همدان پدیدار گردید که مهم ترین خدمات و آثار وی عبارتند از:
۱. احیا و بازسازی مدرسۀ آخوند ملامحمدحسین اردستانی، معروف به مدرسۀ آخوند. مشهور است این مدرسه که به صورت مخروبه ای شده بود، بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ توسط آن بزرگوار احیا گردید که به عنوان مهم ترین حوزۀ علمیۀ غرب کشور جایگاه تربیت عالمان بزرگی گردید.

۲. تأسیس کتابخانه بزرگ غرب: این کتابخانه دارای ۳۰۰۰ نسخۀ نفیس خطی که در نوع خود در کشور کم نظیر است، در سال ۱۳۳۲ ش افتتاح گردید.

۳. تربیت و پرورش طلاب علوم دینی: که مهم ترین ویژگی علمی آخوند تدریس، تربیت و پرورش طلاب علوم دینی به شمار می آید.

۴. انتشار نشریۀ پیک اسلام: آخوند همدانی پس از راه‌اندازی کتابخانۀ غرب ضمن اظهار خرسندی فراوان می فرمود: «تکمیل این حوزۀ علمیه و کتابخانه به دو چیزاست: یکی ایجاد نشریه ای برای کتابخانه و مدرسه و دیگر تنظیم فهرست تفصیلی نسخه های خطی کتابخانه.»
در پی این سخنان، کار تهیۀ فهرست تفصیلی نسخه های خطی به همت دو تن از فضلای منطقه انجام وسپس مجله ای دینی با عنوان «پیک اسلام» تأسیس و منتشر شد. این نشریه تحت سرپرستی وی و به همت اعضای هیئت تحریریه به چاپ می رسید و از دی ماه ۱۳۴۱ تا مهرماه ۱۳۴۲ شش شماره از آن منتشر گردید.۵
مطالب این نشریه نوعاً توسط نویسندگان فاضل غرب کشور و استادان حوزه های علمیه قم و نجف نگاشته می‌شد. انتشار این مجله در شرایطی که در روزگار حکومت منحوس پهلوی کار علمی، فرهنگی و مطبوعاتی در حوزه های علمیه با مشکلات فراوانی مواجه بود، حرکت مثبتی در جهت تعمیق اندیشۀ دینی محسوب می‌شد و در خور تقدیر و تجلیل بود، هرچند کارشکنی بعضیها و تنگناهای اقتصادی، مانع ادامۀ انتشار آن گردید۶.

۵. آثار علمی: مرحوم آخوند در کنار تدریس و رسیدگی به امور دینی مردم، از تألیف نیز غافل نبود وتألیفات ارزشمندی در موضوعات فقهی، اخلاقی و رجالی ارائه کرد که متأسفانه هیچ کدام از آنها تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است.

۶. طبع شعر: مرحوم آخوند علاوه بر ذوق فقاهتی و کمالات علمی و اخلاقی، طبع شعر نیز داشت. گاهی در مذاکرات و مباحثات ادبی بعضی از اشعارش را می خواند. نمونه ای از اشعار وی این غزل عرفانی است که با تخلّص «فنا» سروده:

به خرابات روم بهر پرستاری دل

به بر پیر برم شکوه ز بیماری دل

او شب و روز بسوزد ز غم هجر بتان

من بسازم به غم و رنج و گرفتاری دل

چه زیانها که نمودم ز ره دل خواهی

چه ملامت که کشیدم به هواداری دل

خواب هرگز نکند آن که دلش بیدار است

ما نکردیم شبی صبح به بیداری دل

هر چه کردیم علاج دل بیمار نشد

تنگ شد حوصله از بهر پرستاری دل

اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید

روز من گشت چو شب، بهر سیه کاری دل

ای فنا چارۀ دردت نتوان کرد مگر

اشک خونین و دعای سحر و زاری دل۷

ویژگیها و کمالات اخلاقی
زُهد واقعی و ساده زیستی این عالم ربانی، زبانزد مردم بود و هیچ وقت آن روش الهی را در زندگی از دست نداد. زندگی متعارف و مرضی عند الله و عند الناس داشت، هر کسی به حضورش می رفت، ارادت و علاقه اش به او بیش تر می‌شد و چون بر می‌گشت، می‌گفت: «شنیدن کی بود مانند دیدن» و به مضمون حدیث «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»؛ مردم را با علم نیکوی خویش به خیر و صلاح دعوت می‌کرد. در زهد آن چنان بود که گاهی هر چه داشت به مستحقین می داد و برای خودش چیزی نمی ماند و ناچار مبلغ ناچیزی برای مراجعت به منزل از مغازۀ مجاور کوچه مدرسه قرض می‌گرفت. با آنکه مبالغ زیادی از وجوهات شرعیه را در اختیار داشت، ساده می زیست و خود را در پایین ترین سطح زندگی مادّی نگه می داشت و می فرمود: روزی که از وجوهات شرعی نزد من چیزی نیست، راحت تر هستم. با تمام محبوبیت و جایگاهی که آن عالم بزرگوار داشت، تا مدّتی خانه نداشت و مستأجر بود و به همان خانه اجاره ای قناعت می‌کرد، تا اینکه فرد خیّری ساختمانی در جنب مدرسه به ایشان برای سکونت اهداء کرد؛ ولی اهالی محلی که وی در آنجا سکونت داشت با اصرار از عزیمت ایشان به محل جدید مخالفت کردند؛ چون وجود ایشان را باعث برکت می دانستند، لذا خواهش کردند که در محلۀ آنها بماند و برای معظم له در همان محل منزلی خریدند و آن بزرگوار ساختمان اهدایی را به مدرسه تفویض نمود.۸
آری، زندگی این بزرگ مرد الهی مصداق واقعی کلام ارزشمند امام خمینی رحمه الله می‌باشد که ضمن هشدار به روحانیت و نگرانی از تشریفات آنان و اینکه این تشریفات باعث می‌شود که روحانیت شکست بخورد، می فرمود: «روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کرده‌اند. آنها که منشأ آثار بزرگی بوده‌اند، ساده زندگی کرده‌اند. آنها که در بین مردم موّجه بوده‌اند که مردم حرف آنها را می‌شنیده‌اند، اینها ساده زندگی کرده‌اند.»۹
آیت الله نوری همدانی رحمه الله در این باره می‌گوید: «او هرگز خود را اسیر دنیا ننمود و همواره سعی داشت زندگی متعارف و معمولی داشته باشد و از حداقل معیشت برخوردار باشد و از تجمل و اعتبارات ظاهری گریزان بود.»۱۰

بی مناسبت نیست که دو حکایت از مجموع حکایات زندگانی آن عالم ربانی در اینجا نقل نماییم:
۱. عبای مندرس: مرحوم حجت الاسلام عقیقی بخشایشی می‌گوید: «در مدرسه آخوند بودم. یک مرتبه چشمم به عبای پاره و شکافته شدۀ استاد بزرگوارم آیت الله آخوند همدانی افتاد که قسمت شانۀ چپ آن خیلی شکافدار بود. چند روزی بود که این عبا را بر دوش ایشان می دیدم. وقتی قصد مراجعت به منزل داشت، جسارتاً عرض کردم: شانۀ عبای شما را چند روزی است که پاره می‌بینم، اگر اجازه می فرمایید حقیر از قم عبای تابستانی نو و خوبی برای تان تهیه نمایم؟ استاد آه عمیقی کشید و فرمود: همین عبای کذایی نیز خیلی زیاد است، مگر ما می خواهیم چه بکنیم؟ شما می دانید من درآمد شخصی ندارم. آنچه به دستم می رسد، وجوه شرعی و بیت المال است که مال طلاب و اهل علم می‌باشد و حقیر احتیاط می‌کنم که در مصارف شخصی خودم بیش از این خرج کنم و آن منزل مسکونی و زندگی را هم که می‌بینید، مال همسرم می‌باشد و مربوط به حقیر نیست و از بیت المال تهیه نشده است. از این رو اکتفا به این نوع لباس راحت تر و سالم تر می‌باشد. فردا حساب و کتابی در کار است و نمی توان سهم امام (عج) را هر طور که میل آدم کشید خرج نمود.»۱۱

۲. احتیاط در مصرف شهریه: یکی از علمای شایسته همدان نقل کرد که: آیت الله آخوند فرمود: زمانی که با میرزا محمد ثابتی تصمیم گرفتیم از مدرسۀ زنگنۀ همدان به تهران مهاجرت کنیم، از شهریۀ آن ماه مقداری خرج شده و قسمت اعظم آن باقی بود، لذا تصمیم گرفتیم که باقی مانده را نزد متولّی شرعی مدرسه برده و به او تحویل دهیم؛ چرا که این پول باید صرف طلاب این مدرسه شود و ممکن است برای ما که به تهران می رویم جایز نباشد. هنگامی‌که پیش متولی شرعی مدرسه رفتیم و دلیل خود را گفتیم، گفت: این پول برای استفادۀ طلبه ها است و شما هم طلبه اید؛ ولی ما با اصرار آن پول را به ایشان تقدیم کردیم.»۱۲


عالم ربّانی پروا پیشه
آیت الله حسین نوری همدانی دربارۀ اوصاف معنوی استادش می نویسد: «یکی از علمای بزرگ عصر ما که علاوه بر مقام شامخ علمی از جهت تقوا و تعهّد و محاسن اخلاقی و کرایم نفسانی و اخلاص حسن معاشرت با مردم و زهد وساده زیستی ممتاز بود، استاد بزرگوار آیت الله العظمی آخوند ملاعلی همدانی است. او مصداق کامل کلام امام صادق علیه السلام بود که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: حواریون (خواص اصحاب حضرت عیسی علیه السلام ) به حضرت عیسی علیه السلام گفتند: ای روح الله! با چه کسی نشست و برخاست بکنیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: کسی که:
۱. دیدارش شما را به یاد خدا می اندازد.
۲. گفتارش معلومات شما را افزایش می دهد.
۳. رفتارش شما را به عالم آخرت و معنویات ترغیب می‌کند.
حضرت آیت الله العظمی آخوند ملا علی همدانی حقّاً دارای مشخصات مذکور در این حدیث بود.»۱۳
آیت الله احمدی میانجی رحمه الله در این باره می نویسد: «یکی از چیزهایی که اخلاق ما و رفتار ما را اصلاح می‌کند و ما را تشویق به مطالعه می‌کند، مطالعه کردن حالات بزرگان است. واقعاً آدم وقتی که اینها را می‌بیند خجالت می‌کشد که ما چیکاره هستیم. این قدر کار کردند. من یک وقتی رفته بودم همدان؛ خدمت مرحوم آخوند ملا علی همدانی رسیدم، همانجا گفتم: خدایا! این آقا چه کار کرده که این جور خوب شده؟ ایشان گفته بود که آدم از همدان برود قم دو رکعت نماز پشت سر آیت الله آقای حاج سید احمد زنجانی بخواند و برگردد، می ارزد. یک آقایی هم از قم رفته بود به همدان خانه آقای آخوند یک یا دو چای خورده بود و برگشته بود. فقط دیدن او رفته بود. علما زحمت کشیدند. اینها الگو هستند. شرح حال اینها را ببینید! اینها در مطالعات شان، در زهدشان، در فداکاریهایشان چقدر زحمت کشیده‌اند.»۱۴

بر کرسی خطابه
ملاعلی همدانی که از شاگردان جامع و نامدار آیت الله حائری رحمه الله بود، بر اثر تقوا و دانش گسترده ای که داشت علاوه بر تدریس وتربیت طلاب فاضل، در کنار سایر اشتغالات علمی و اجتماعی، هیچ گاه از ارشاد و هدایت مردم غفلت نورزید و با بیان و عمل، مردم را هدایت می‌کرد. مرحوم آخوند می فرمود: «اوایلی که من می خواستم منبر بروم، از خودم خجالت می‌کشیدم و فکر می‌کردم شاید لیاقت منبر رفتن نداشته باشم و منبرم مورد قبول واقع نگردد. یک شب مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری رحمه الله را در خواب دیدم که سوار بر دراز گوشی بود. وقتی به من رسید، فرمود: ملاعلی افسار مرکب مرا بگیر تا من یک منبر بروم و برگردم. همان دم از خواب بیدار شدم و احتمال دادم که ان شاء الله منبرم مورد توجه اهل بیت علیهم السلام قرار گیرد؛ زیرا افسار مرکب نوکرشان را من گرفتم و نگه داشتم.»۱۵
آن بزرگوار در موعظه و منبر همانند مرحوم شیخ جعفر شوشتری رحمه الله بود؛ زیرا سخنان و بیانات حکمت آمیز و مؤثری داشت که همگان را تحت تأثیر قرار می داد. شبهای جمعه در مسجد خودش بعد از نماز در حالی که در داخل محراب نشسته بود، صحبت می‌کرد و به تفسیر آیات قرآن می پردخت. در ایام ماه مبارک رمضان اغلب از نهج البلاغه سخن می‌گفت. وقتی «خطبۀ همام» را با آن لحن سوزناک و بیان شانی از عمق دل بیان می داشت، هم خود در بالای منبر گریان بود و هم صدای گریستن حضار از پای منبر به آسمان بلند می‌شد و مسجد یکسره ناله بود و زاری و سوز و گداز.»۱۶ آخوند فوق العاده به توسّل به اهل بیت علیهم السلام علاقمند بود و زمانی که در مسجد خودش منبر می رفت، به ذکر مصائب بسیار اهمیت می داد. روزی شخصی به ایشان عرض کرده بود: اگر ذکر مصیبت را در منبر کم کنید و سایر مطالب را بیش تر بفرمایید مردم زیادتر استفاده می‌کنند. معظم له فرموده بود: «از مطالبم کم می‌کنم و روضه بیش تر می خوانم.»۱۷

سمت نوکری امام حسین علیه السلام
به مناسبت میلاد امام حسین علیه السلام از طرف وعاظ همدان مجلس جشنی در مسجد محلۀ حاجی برپا بود. مرحوم آخوند بعد از اتمام مجلس درس شان با عدّه ای از شاگردان در آن محفل شرکت کردند. وقتی آقای آخوند وارد شد، در مجلسی که روحانیون نشسته بودند جلوس فرمود. عده ای از آقایان منبریها جلو در مسجد ایستاده بودند و به واردین خوش آمد می‌گفتند و بعضی نیز مشغول پذیرایی از مردم بودند. بعد از آخرین سخنرانی آقاین همگی دور هم جمع شدند و شروع کردند به خواندن اشعار مشهور «ملارضای رشتی»:
اِنَّ فِی الجَنَّۀِ نَهرَاً مِن لَبَنٍ لِعَلِیٍّ و لِزَهرَاء وَ حُسَینٍ وَ حَسَنٍ
آرام آرام مردم شروع به گریستن کردند. مرحوم آیت الله آخوند یک مرتبه از جای خودش حرکت کرد و در ردیف منبریها نشست. آقایان می خواندند و آقای آخوند گریه می‌کرد و می فرمود: دوست دارم که اسمم در ردیف نوکران امام حسین علیه السلام نوشته شود.۱۸ هم چنین مرحوم آخوند به سادات ارادت ویژه ای داشت و در مجالس ضمن احترام و تکریم زائدالوصف حتی پای خویش را به طرف سادات دراز نمی‌کرد.۱۹

پناه محرومان و مستمندان
مرحوم آخوند همواره به محرومان و بیچاره گان عنایت ویژه ای داشت و به آنان کمک می‌کرد که فقط به دو نمونه از آن اشاره می‌شود:
۱. حضرت آیت الله سید موسی زنجانی در این باره می فرمود: «مرحوم آخوند ملاعلی همدانی نقل می‌کرد: مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله در یکی از مجالس فرمود: هر کس بخواهد یکی از ائمۀ معصومین علیهم السلام را در خواب ببیند، باید یک روز روزه بدارد و پس از افطار پیش از خواب صد مرتبه سوره توحید و قدر را بخواند. بعد فرمود: من (میرزا جواد آقا) کتابی نوشته بودم، پیش از چاپ متوجه شدم که مرحوم «فیض کاشانی» کتابی دربارۀ همین موضوع تألیف کرده است، از این رو به تردید افتادم که با وجود کتاب مرحوم فیض آیا صلاح است که من هم کتابم را به چاپ برسانم؟ برای رفع آن تردید روزه گرفتم و به آن توصیه عمل نمودم و به حضرت صادق علیه السلام متوسل شدم که در خواب از آن حضرت سئوال کردم: آیا کتاب من بهتر است یا تألیف فیض؟ حضرت سکوت کردند. عرض کردم: آیا همچو تویی سائل را محروم می‌کند؟ آن گاه فرمودند: کتاب فیض بهتر است. من هم کتابم را محو کردم. در یکی از زمستانهای سخت همدان که سرمای شدید و بی سابقه ای آن منطقۀ سردسیر را فراگرفته بود، فقرای بسیاری گرد خانۀ آخوند ملا علی اجتماع کرده، از او تقاضای کمک می‌کردند. ایشان که در مصرف سهم امام علیه السلام احتیاط تامّ داشت، به تردید می افتد که آیا سزاوار است از آن وجوه به مستمندان بدهد. به همین منظور به توصیۀ یاد شده عمل می‌کند.
با اینکه منزل آخوند طوری بود که راهی به آن کوچه نداشت؛ ولی در خواب می‌بیند که حائلی نیست و مستمندان در اطراف کوچه به انتظار کمک نشسته‌اند و در آن اثنا صدای «یاکریم» بلند شد. آخوند فرمود: دیدم حاج شیخ عبد الکریم است. می‌گوید: طلب کاری زیادی دارم و فعلاً من دو هزار تومان حواله دارم، مگر اینها (فقرا) باید از گرسنگی بمیرند؟ از خواب بیدار شدم. منتظر این حواله ماندم؛ اما تا غروب خبری نشد. بعد دو هزار تومان از کسی گرفتم و به فقرا دادم. بعد از گذشت بیست روز از این قضیه، کُردی از اهل «باوعلی» آمد منزل، صدایی بلند شد، دیدم کُرد است. گفت: منزل آخوند اینجاست؟ گفتم: بفرمایید بالا، او با نوکرش آمدند. کیفی به همراه داشت و در آن وصیت نامه ای بود. آن را خواند. مِن جمله در آن نوشته بود: دو هزار تومان بدهید به آخوند ملا علی. تاریخ وصیت نامه همان روزی بود که من شبش آن ذکر را خوانده بودم. مرحوم آخوند فرمود: چون دستور العمل مزبور کاملاً رعایت نشده بود؛ یعنی نتوانسته بودم روزه بگیرم، به طور غیرمستقیم و با وساطت مرحوم حاج شیخ برایم رفع تردید شد.»

۲. به نقل از خادم آن مرحوم: روزی پیرمردی که چندی قبل نیز به منزل آخوند آمده بود و مبلغ قابل توجهی نیز برای خرج جهیزیۀ دخترش از ایشان دریافت کرده بود به منزل آخوند آمد و عرضه داشت که امشب عروسی یکی از دخترهاست. آن دختر قبلی را که بردند، شوهرش برایش النگو خریده بود؛ ولی برای دومی نخریده‌اند، به همین دلیل خیلی ناراحت و غمگین است. مرحوم آخوند فرمود: الان بر فرض که من به شما پول بدهم. مغازه ای باز نیست که شما النگو بخرید. پیرمرد با شنیدن این حرف در حالی که غصه تمام وجودش را فرا گرفته بود، سر به زیر انداخت و قصد برگشتن داشت که مرحوم آخوند به او فرمود: صبر کن! سپس به درون خانه رفت و دخترش را که خوابیده بود بیدار کرد و از او خواست که برای خشنودی دل آن دختر النگویش را در بیاورد تا به آن پیرمرد بدهد! سپس آخوند النگو را گرفت و برای آن پیرمرد آورد تا بلکه دخترش دلشاد شود.۲۰
و خلاصه آنکه آخوند ملا علی همدانی یکی از مردمی ترین و خاکی ترین و بی تکلّف ترین مرجعی بود که می‌شود تصوّر کرد درِ خانه اش همیشه به روی مردم باز بود.

رسیدگی به فقرا به دستور حضرت ولی عصر علیه السلام
مرحوم آخوند دارای مقامات والای عرفانی بود و کرامتهای زیادی را به وی نسبت می دهند که از جمله حجت الاسلام قرائتی می‌گوید: «من به همراه چند نفر به دیدار حضرت آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی رفتیم و ساعتی که در خدمت ایشان بودیم، می دیدیم مرتب خادم آقا می آید و اظهار می‌کند که فقیر در خانه است و پول می خواهد. آخوند هم مرتب دست می‌کرد و از زیر تشک خود یک اسکناس پنج تومانی بیرون آورده، به خادم می داد تا اینکه آخوند از جای خود حرکت کرد و بیرون رفت. یکی از همراهان خواست بداند که در زیر این تشک چقدر پول است. وقتی تشک را بلند کرد، دید چیزی نیست. فکر کردیم که پول تمام شده است. آیت الله آخوند تشریف آورد و روی آن تشک نشست. مجدداً خادم آمد برای فقرا پول خواست. آخوند دست برد از زیر تشک پنج تومانی را بیرون آورده، به خادم داد و این مسئله چند مرتبه تکرار شد. بالاخره آن رفیق طاقت نیاورد و سرّ این مطلب را از آخوند خواست و اظهار کرد که من دیدم زیر تشک پولی نبود و ما متحیریم که این پولهای فراوان از کجا به دست شما می رسد که به چشم ما دیده نمی‌شود! آخوند فکر کرد، بعد فرمود: من دستور العملی را انجام دادم که هر کس آن را تا چهل روز انجام دهد، روز چهلم به خدمت امام زمان علیه السلام شرفیاب می‌شود. من مشغول انجام آن عمل شدم؛ ولی نتوانستم کامل انجام بدهم. شب روز چهلم در عالم رؤیا دیدم مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری رحمه الله در یکی از خیابانهای شهر راه می رفت و فقرای زیادی دنبال ایشان بوده، از حاج شیخ پول می‌گرفتند. در این میان حاج شیخ چشمش به من افتاد، فرمود: من از طرف حضرت بقیۀ الله علیه السلام دستور می دهم که به فقرا توجه نموده و آنها را دست خالی برنگردانی. از آن وقت من مطمئنم که امام زمان علیه السلام خود مسئول این بودجه است و این از برکت وجود آن حضرت است.»۲۱


سلام مرا به آخوند همدانی برسانید
از حاج شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی نقل شده است که: «ما در میان بیابان و شن زار در مکه گرفتار شده بودیم و راه را هم گم کرده بودیم. از طرفی تشنه هم بودیم و ماشین مان هم سوخت نداشت. من رفتم یک جای بلند و دو رکعت نماز امام زمان علیه السلام خواندم. در این بین عربی را دیدم که آمد، و به من گفت: حاج شیخ اسماعیل! چه شده است؟ گفتم: راه را گم کرده ایم. گفت: من بلدم. گفتم: ماشین ما هم بنزین ندارد. گفت: چیزی نیست. ظرف آبی داشت، به همه آقایان آب نوشاند و همه سیراب شدند، سپس فرمود: سوار شوید. سوار شدیم. ماشین را روشن کردیم و حرکت نمودیم و با هم می آمدیم. پرسید: شما مقلّد چه کسی هستید؟ گفتیم: حاج سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله . گفت: سلام مرا به ایشان برسانید! بعد سؤال کرد: آخوند ملا علی همدانی را می‌شناسید؟ گفتم: شخصاً نمی‌شناسیم؛ اما از مشاهیر علماست. فرمود: سلام مرا به ایشان برسانید! و از نظر غایب شد.»۲۲

گوهری ناب
از مرحوم آخوند همدانی سخنان حکیمانه ای به یادگار مانده است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:
۱. اگر خواستی منبری شوی، دو چیز را فراموش نکن: اول به همان قصد و نیّت دو رکعت نماز برای خدا می خوانی و به همان نیّت منبر برو. دوم، بدان مردمی‌که پای منبر تو نشسته‌اند، شریف ترین عضوشان که مغز است، در اختیار تو قرار داده‌اند، ببین چه به مغز مردم می ریزی؟

۲. معظّم له مکرر در منبر می فرمود: خدایا! اگر خواستی آخوند ملا علی را به جهنم ببری، از جلوی روی مردم مبر، تا بگویند: عجب! آخوند را هم می‌برند؟ بار خدایا! تو را سوگند می دهم به مقام والای اهل بیت علیهم السلام آبروی همه دوستان و شیعیان امیر مؤمنان علیه السلام و دودمان گرامی ایشان را با لطف و عنایتت در دنیا و آخرت حفظ بفرما. آمین یا رب العالمین!

۳. برای برطرف شدن ناملایمات و حوادث ناگوار و برای برآورده شدن حوایج باید به حضرت زهرا علیها السلام توسّل پیدا کرد و ۵۳۰ مرتبه صلوات ایشان را بخوانید: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَۀَ وَ اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحَاطَ بِهِ عِلمُکَ.»

۴. آخوند به هنگام استخاره کردن این دعا را می خواند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَۀَ وَ أَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا.» و نیز همواره در سجده عرضه می داشت: «اَللَّهُمَّ اَخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قُلُوبِنا و زِد قُلُوبَنَا مَحَبّۀَ أمِیرِالمُؤمِنین علیه السلام » وقتی از محضر ایشان سؤال می‌شد که این دعاهایی که می خوانید از چه مدرکی نقل می‌کنید، می فرمودند: شما از سینۀ «علی بن ابراهیم» نقل نمایید! (اسم پدر بزرگوارشان ابراهیم بود).

۵. طلبه ای که در دوران طلبگی نماز شب نخواند، به جایی نخواهد رسید.۲۳

برخی از اوصاف آخوند ملاعلی
مرحوم آخوند دارای اوصاف و خصوصیات فراوانی بودند که فقط برخی از آنها از زبان آیت الله نوری همدانی اشاره می‌کنیم: «از مزایای آخوند این بود که قدر اوقات را می دانست. جدّی بود. از پنج دقیقه وقت هم استفاده می‌کرد. معمولاً هر کجا می رفت، کتابی زیر بغلش بود. با طلاب خیلی گرم می‌گرفت. این عجیب بود که شهریۀ آنها را خودش می داد و از مشکلاتش سؤال می‌کرد و وقتی می دید طلبه ای نیازمند است و احتیاج بیش تری دارد، بیش تر شهریه می داد. آخوند به غربا توجه داشت. به حجره ها می رفت، می نشست، و صحبت می‌کرد. ایشان وقت معین نمی‌کرد. صبح که می‌شد، در حیاط باز بود. هر کس، هر وقت می آمد، ایشان می نشست. اگر سؤالی داشت، می پرسید و ایشان پاسخ می داد واگر مشکلی داشت، ایشان برای رفع مشکل اقدام می‌کرد. این نشست تا ظهر ادامه داشت و بعد از ظهر از ساعت ۳ در را باز می‌گذاشت تا هر کس هر کاری دارد مراجعه کند. مردم دار بود. از لحاظ اخلاقی و اخلاص و توجه به خدا و ائمه اطهار علیهم السلام خیلی عجیب بود. در آخر درسش هم به بعضی از شاگردهایش می فرمود مصیبت می خواندند و همیشه طلاب را نصیحت می‌کردند.»
تجلیل از علما و بزرگانی همانند آیات امام راحل رحمه الله، سید محمدتقی خوانساری رحمه الله و… و امتناع از انتشار رسالۀ علمیۀ خود، تهجّد و شب زنده داری، مداومت به ذکر، دعا و مناجات سحرگاهی، حفظ قداست روحانیت، عشق و ارادت به خاندان رسالت علیهم السلام به ویژه به حضرت ولی عصر علیه السلام از خصوصیات ایشان بود، و نیز ایشان عالمی جامع، متواضع، و کم نظیر بود. هیچ گاه به خاطر مقام خواهی و ریاست طلبی با رقبایش در نیفتاد و حتی از آنان به نیکی نام می‌برد. هم چنین از سجایای بسیار ظریف مرحوم آخوند که در دیگران کمتر دیده می‌شود، لطایف و ظرافت گوییهای علمی و ادبی وی بود که در موقع مناسب می‌گفت و گاهی در مباحثات عقیدتی با همین لطیفه ها طرف را محکوم می‌کرد.

آخوند و نهضت امام خمینی قدّس سرّه
آخوند ملاعلی همدانی یکی از علمای مؤثر در مبارزه با رژیم ستمگر پهلوی بود. تحرکات و تلاشهای وی در زمینه سازی برای پیروزی نهضت امام خمینی قدّس سرّه در صفحات زرّین تاریخ انقلاب اسلامی ثبت است. آخوند در یاری رساندن به انقلابیون تمام همّتش را به کار گرفت که چند نمونه از شیوه های این عالم ظلم ستیز را یادآور می‌شویم:
۱. علاقه و ارتباط نزدیک با امام خمینی قدّس سرّه : از آنجایی که این عالم وارسته از امام خمینی قدّس سرّه شناخت کاملی داشت، از نهضت آن بزرگوار حمایت می‌کرد. وی در تجلّی از امام می‌گفت: حاج آقا روح الله صفحه ای را در تاریخ به نام خود گشود. و هنگامی‌که به وی گفته شد: چرا شما مثل آقای خمینی عمل نمی‌کنید؟ او متواضعانه پاسخ داده بود: کار آقای خمینی درست است؛ ولی آن کار از عهدۀ ما برنمی آید.»
آیت الله جعفر سبحانی حفظه الله می‌گوید: «در مسافرتی که با حضرت امام قدّس سرّه به همدان داشتیم، از آخوند شنیدم که گفت: ای کاش همۀ کسانی که به همدان می آیند نظیر حاج آقا روح الله باشند.» امام خمینی قدّس سرّه نیز متقابلاً به این یار قدیمی و هم دورۀ تحصیلی خود عشق می ورزید. هنگامی‌که از ایشان پرسیده بودند: مقلدان شما وجوه شرعیه را چگونه بدست مرجع شان برسانند؟ فرموده بود: «جایی که آخوند هست، وجوهات شرعیه را برای من نفرستید.»


ای سلمان کمی سریع تر!

آیت الله صابری همدانی با بیان تأثیرپذیری آخوند ملا علی از استادش مرحوم حائری رحمه الله در بُعد سیاسی و اجتماعی و احتیاط کاری شدید آن مرحوم در دوران رژیم طاغوت می نویسد: «مرحوم آخوند همدانی مانند عموم شاگردان آیت الله حائری رحمه الله محتاطانه عمل می‌کرد و این احتیاط کاری شاید از زندگی دوران خفقان آوری مثل دوران حکومت استبدادی رضا خان نشأت گرفته بود.»۲۴
۲. طاغوت زدایی: آخوند همدانی در فرصتهای مختلف، خشم خود را از طاغوت و مظاهر آن اظهار می‌کرد. داستان زیر نشانگر این واقعیت است:
افتتاح درمانگاه سمیعی واقع در نزدیکی منزل ایشان به عهدۀ آخوند همدانی گذاشته شده بود. یکی از عوامل رژیم پهلوی با صدای بلند گفت: حضرت آیت الله! به نام نامیِ اعلی حضرت افتتاح کنید. مرحوم آخوند فرمود: به نام نامیِ حضرت ولی عصر علیه السلام افتتاح می‌کنم.
۲۵
هیچ گاه آیت الله آخوند به دیدار شاه نرفت و هدایای او را نپذیرفت و نقشه های ساواک برای کاهش قدرت و نفوذ آخوند ملا علی همواره با ناکامی مواجه بود. یکی از فرزندان آن بزرگوار به نام حسن معصومی در پیکار با رژیم ستم شاهی در سال ۱۳۵۳ به درجۀ رفیع شهادت رسید. مرحوم آخوند در جریان دستگیری حضرت امام رحمه الله و مهاجرت علمای شهرستانها به تهران، درسال ۱۳۴۲ ش به تهران آمد. نامه ها و اعلامیه ها و امضای آن بزرگوار که در رأس جامعۀ روحانیت همدان قرار داشت، در مجموعه اسناد انقلاب اسلامی آمده است.۲۶

غروب غم انگیز
سرانجام این فقیه وارسته در اول مرداد سال ۱۳۵۷ ش در لندن درگذشت و پیکر پاکش که هم زمان با اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران بود، به ایران منتقل شد و توسط دهها هزار نفر از مردم همدان در باغ بهشت آن شهر به خاک سپرده شد. مزار این شخصیت ملکوتی زیارتگاه عاشقان اهل بیت علیهم السلام است.۲۷


فهرست منابع
۱. تاج لنگرودی، محمد مهدی، گفتار وعاظ، انتشارات ممتاز، تهران، ۱۳۸۲ش.
۲. جرفادقانی، م، علمای بزرگ اسلام از کلینی تا خمینی، انتشارات معارف اسلامی، قم، ۱۳۶۴ش.
۳. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، انتشارات نور السجاد، قم، ۱۳۸۴ش.
۴. دوّانی، علی، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۷ش.
۵. ریحان یزدی، سید علیرضا، آیینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات اضافات ناصر باقری بیدهندی، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۳۷۲ش.
۶. شاکر برخوردار، فرید، آداب الطلاب، شرح زندگانی مجتهدی تهرانی، قلم گستر، تهران، ۱۳۷۹ش.
۷. شریف رازی، محمد، آثار الحجۀ، مؤسسه دار الکتاب، قم، ۱۳۳۲ش.
۸. قاسمی، علی، رستگاران، انتشارات هنارس، قم، ۱۳۸۸ش.
۹. قنبری، محمد، همچو سلمان سیری در زندگانی مرحوم آیت الله آخوند ملا علی معصومی همدانی، انتشارات نهاوندی، قم، ۱۳۷۷ش.
۱۰. گروهی از نویسندگان ماهنامه کوثر، ستارگان حرم، انتشارات زائر، قم ۱۳۷۷ش.
۱۱. مجله حوزه، ش ۱۲۶، بهمن ۱۳۸۳.
۱۲. نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش ۴۶، شهریور سال ۱۳۷۱ش.
۱۳. نوری همدانی، حسین، اسلام مجسم علمای بزرگ اسلام، انتشارات مهدی موعود، قم، ۱۳۸۴ش.
پی نوشت:
۱) شرح حال اساتید فرزانه آخوند ملا علی همدانی در منابع ذیل آمده است:
۱ـ همچو سلمان، سیری در زندگانی مرحوم آیت الله آخوند ملا علی معصومی همدانی، محمد قنبری، انتشارات نهاوندی، قم، ۱۳۷۷؛ ۲ـ ستارگان حرم (۲۷ جلدی)، گروهی از نویسندگان ماهنامه کوثر، انتشارات زائر، قم، ۱۳۷۷؛ ۳ـ گلشن ابرار (۹جلدی)، گروهی از محققان حوزۀ علمیه قم، پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، انتشارات نور السجاد، قم، ۱۳۸۴.
۲) شرح حال مرحوم آخوند همدانی و شاگردان وی علاوه بر منابع پیشین: خاطرات آیت الله صابری همدانی، سید مصطفی صادقی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۳؛ حجت الاسلام غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد، اکبر خوش زاد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۵؛ نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دوره چهارم، شماره دهم (۴۶) شهریور ۱۳۷۱؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ابراهیم زنگنه، انتشارات قدس رضوی مشهد؛ آداب الطلاب، شرح زندگانی شیخ احمد مجتهدی تهرانی، شاکر برخوردار فرید، قلم گستر، تهران، ۱۳۷۹؛ مجله حوزه، ویژۀ حضرت آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری رحمه الله، شماره ۱۲۶، بهمن و اسفند ۱۳۸۳؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی م ـ جرفادقانی، انتشارات معارف اسلامی، قم، ۱۳۶۴. آثار الحجه، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۳۷۸، مؤسسۀ دارالکتاب، قم، ۱۳۳۲؛ آیینه دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، با مقدمه، تعلیقات واضافات ناصر باقری بیدهندی، انتشارات کتابخانه، آیت الله مرعشی، قم، ۱۳۷۲ ش، ص ۸۵.
۳) مجله حوزه، شماره ۱۲۶، سال ۲۱، بهمن و اسفند ۸۳، ص ۱۶۴.
۴) رستگاران، به کوشش علی قاسمی، ص ۱۳۳.
۵) جهت تفصیل خدمات آخوند ملا علی همدانی بنگرید به کتاب: همچو سلمان سیری در زندگانی مرحوم آیت الله آخوند ملا علی معصومی همدانی، محمد قنبری.
۶) همچو سلمان، محمد قنبری، ص ۵۳.
۷) نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ش ۴۶، مرداد و شهریور ۱۳۷۱، ص ۶۳.
۸) اسلام مجسم علمای بزرگ اسلام، حسین نوری همدانی، ص ۵۵۰.
۹) همان، ص ۵۶۴، به نقل از مجلۀ حوزه، شماره‌های ۶، ۷، ۱۰.
۱۰) همان، ص ۵۵۱.
۱۱) رستگاران، به کوشش علی قاسمی، ص ۱۳۶.
۱۲) اسلام مجسم علمای بزرگ اسلام، حسین نوری همدانی، ص ۵۵۳.
۱۳) همان، ص ۵۴۹.
۱۴) گفتار وعاظ، محمدمهدی تاج لنگرودی واعظ، ج ۵، ص ۱۷ـ ۱۶.
۱۵) همچو سلمان، قنبری، ص ۹۰.
۱۶) همان، ص ۷۹.
۱۷) همان، ص ۹۱.
۱۸) همان، ص ۸۶.
۱۹) گفتار وعاظ، محمدمهدی تاج لنگرودی، ج ۵، ص ۳۰۲.
۲۰) رستگاران، ص ۱۳۸.
۲۱) همان، ص ۱۴۱.
۲۲) همان، ص ۱۴۲.
۲۳) همان، ص ۱۴۴ـ ۱۴۳.
۲۴) خاطرات آیت الله صابری همدانی، تدوین سید مصطفی صادق، صص ۲۸ـ ۲۶، با تلخیص مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۳.
۲۵) گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ص ۵۱۴ـ ۵۱۲.
۲۶) نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج ۴، صص ۱۲۷، ۱۲۸، ۲۶۱، ۴۰۷، ۴۲۳، ۴۴۱، ۴۹۹، ۵۰۰.
۲۷) روزشمار شمسی، علی حائری و همکاران.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۱۵۵.

همچنین ببینید

فرج صالحان‏

بسيارندمردان و زنانى كه در ميانه درد و رنج وابتلا، آنگاه كه احساس مى كردند ديگر هيچ روزنه اميدى نيست دست نياز وتوسل به سوى ائمه معصومين، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *