امام زمان(عج) میراث‌دار اوصیا

  • اشاره:

وجود مبارک امام عصر(ع) علاوه بر اینکه وارث مواریث و ودایع نبوت است، وارث ائمه سلف خود نیز می‌باشد. آنچه در این مقاله بررسی شده، کتاب جامعه امام علی(ع) و مصحف امام علی(ع) است که تقدیم شما می‌شود.
 


۱. کتاب جامعه علی(ع)

در خصوص این کتاب احادیث فراوانی وارده شده است که ما هم سعی می‏کنیم بر اساس همین احادیث روشن نماییم که این کتاب شریف (که جامعه نام دارد) چه بوده است و چه مطالبی در آن کتاب وجود دارد و اکنون کجاست؟
در این باره از ابوبصیر ـ از اصحاب امام باقر و امام صادق، (ع) ـ روایتی بدین مضمون نقل شده است:
 
ـابوبصیر می‌گوید: خدمت امام صادق(ع) رسیدم و عرض کردم فدایت شوم سؤالی دارم، آیا اینجا کسی هست که سخنان مرا بشنود؟ امام صادق(ع) پرده‏ای را که بین آن اتاق و اتاق مجاور آویخته شده بود کناری زد و در آنجا سرکشید و سپس به من فرمود: «ای ابومحمد (کنیه ابوبصیر) هرچه می‏خواهی بپرس».
عرض کردم فدایت شوم، شیعیان تو طیّ احادیثی مدّعی هستند که رسول خدا(ص) بابی از علم به روی علی(ع) گشوده که از آن هزار باب دیگر گشوده می‏شود. امام(ع) فرمود: ای ابومحمد، ما جامعه داریم و آنها چه می‏دانند که جامعه چیست؟ پرسیدم: فدای تو گردم جامعه چیست؟
امام(ع) فرمود:
 صحیفه‏ای است به درازای هفتاد ذراع، به ذراع رسول خدا(ص) و املای آن حضرت که همه مطالب آن یک به یک، از دو لب مبارک ایشان بیرون آمد و علی(ع) آن را به خطّ خود نوشته است و در آن صحیفه از هر حلالی و حرامی و از هر آنچه که مردم به آن نیاز داشته و دارند، سخن رفته است؛ حتی دیه یک خراش سطحی بر پوست بدن.۱
 در حقیقت پیامبر اکرم(ص) مجموعه احکام اسلام را بر امیرالمؤمنین(ع) املا فرموده و آن حضرت نیز آن را به‏صورت کتابی به نام جامعه گردآوری نموده است، و این مجموعه گرانقدر به ترتیب نزد ائمه(ع) بوده و آن بزرگواران گاهگاهی آن را بر مردم عرضه می‏داشتند.
 حدیث دیگری را نیز در این خصوص نقل می‏نماییم. امام صادق(ع) فرمود:
همانا نزد ما نوشتجاتی است که با وجود آنها نیازی به مردم نداریم ولی مردم به ما احتیاج دارند، نزد ما کتابی است به املای پیامبر(ص) و خطّ علی(ع) که هر حلال و حرامی در آن است. شما راجع به کاری نزد ما می‏آیید سپس ما می‏فهمیم که شما به آن عمل می‏کنید یا آن را ترک می‌کنید.۲
 در منابع اهل سنت به این مطلب اشاره شده که علی(ع) هر روز صبح و شام، برای تعلیم گرفتن قرآن و آنچه نازل شده بود، به خدمت پیامبر(ص) می‏رسید؛ ابن ماجه از علی(ع) روایت کرده که ایشان فرمود:
من سحرگاهان هر روز به خدمت پیامبر(ص)‏می‏رسیدم و از پشت در می‏گفتم: «السلام علیک یا نبیّ‏الله»، و اگر آن حضرت آهسته و آرام سرفه می‏کرد، به خانه بازمی‏گشتم وگرنه داخل می‏شدم.۳
 در این ملاقات‏ها پیامبر(ص) به علی(ع) دستور نوشتن می‏داد، و می‏فرمود:
آنچه را به تو می‏گویم بنویس. و علی(ع) سؤال کرد: ای رسول خدا، از آن می‏ترسی که فراموش کنم؟ پیامبر فرمود: نه، از خدا خواسته‏ام حافظه‏ات را نیرو بخشد و تو را دچار فراموشی نگرداند، آن را برای شریکانت یعنی امامان بعد از خودت بنویس؛ [و با اشاره به امامت امام حسن(ع) فرمودند:] این نخستین آنان است و فرمود: امامان، از فرزندان حسین‏(ع) هستند.۴
 ابوحمزه ثمالی می‏گوید: به حضرت علی بن الحسین‏(ع) عرض کردم: فدایت شوم، آنچه در نزد پیامبر اکرم(ص) بود، به امیرالمؤمنین‏(ع) عنایت شد، بعد از امیر المؤمنین‏(ع) به امام حسن‏(ع)، سپس به امام حسین‏(ع) و بعد به هر امام تا روز قیامت؟ امام فرمودند:
«صحیح است، و به اضافه پیشامدهایی که هر سال رخ می‏دهد و در هر ماه و آری، به خدا قسم در هر ساعت.»5
پس تا کنون روشن شد که کتاب جامعه، تمام احکام حتی حکم خراش بر بدن را شامل می‏شود، و این کتاب به املای پیامبر(ص) و به خطّ علی(ع)، جمع‏آوری و تدوین شده و مورد استفاده ائمه(ع) بوده است. امامان بعد از امیرالمؤمنین، علی(ع)، جامعه را پس از سپری شدن امامت خویش، به امام پس از خود به ودیعت می‏سپردند؛ حال به چند حدیث در این زمینه اشاره می‏نماییم تا چگونگی انتقال این کتاب و سایر مواریث از علی(ع) به سایر ائمه روشن شود.
 ثقه‏الاسلام کلینی در کتاب اصول کافی از قول سلیم بن قیس هلالی ـ از جمله اصحاب علی(ع) که تا امام سجاد(ع) را درک نموده است ـ چنین آورده است:
من شاهد وصیت امیرالمؤمنین علی(ع)، به فرزندش، حسن‏(ع) بودم. آن حضرت پس از انجام وصیت، حسین(ع) و محمد حنیفه و همه پسرها و بزرگان شیعه و خانواده‏هایشان را بر آن وصیت گواه گرفت و آنگاه کتاب و سلاح خود را به فرزندش، حسن(ع) تحویل داد و گفت: پسرم، رسول خدا به من امر فرموده که تو را وصیّ خود گردانم و کتاب‌ها و اسلحه‏ام را به تو تحویل دهم، همان‏طور که رسول خدا(ص) مرا وصیّ خود قرار داد و کتاب‌ها و اسلحه‏اش را به من سپرد و نیز فرمان داده تا به تو دستور دهم که چون مرگت فرارسد، آنها را به برادرت، حسین تحویل دهی.
سپس امیرالمؤمنین‏(ع) روی به جانب حسین(ع) کرد و به او فرمود: رسول خدا(ص) تو را نیز فرمان داده که آنها را به این پسر خویش، علی بن الحسین(ع) تحویل دهی. سپس دست علی بن الحسین‏(ع) را گرفت و فرمود: و رسول خدا تو را نیز فرمان داده تا آنها را به پسرت، محمد تحویل دهی و  از جانب رسول خدا(ص) و من، به او سلام برسان.۶
 ملاحظه می‏گردد که تمامی مواریث انبیا به وسیله پیامبر(ص) تحویل علی(ع) می‏شود و به‏وسیله علی(ع) تمامی آن مواریث و کتاب جامعه خودش، تحویل امام حسن‏(ع) و امام بعدی تا امام باقر(ع) می‏شود و این حدیث روشن می‏سازد که مواریث انبیای الهی(ع) و امام علی به(ع) دست امام محمد باقر(ع) رسیده است.
در حدیث دیگری چگونگی انتقال مواریث، از جمله کتاب جامعه از امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) روشن می‏شود؛ در کتاب کافی و بصائرالدرجات آمده است که حمران بن اعین شیبانی می‏گوید: از امام محمد باقر(ع) در مورد صحیفه مهر و موم شده‏ای که نزد ام سلمه به ودیعت نهاده شده بود و مردم درباره آن سخن می‏گفتند سؤال نمودم و امام باقر(ع) فرمود:
چون اجل رسول خدا(ص) فرارسید، علی(ع) علم و اسلحه آن حضرت و هرچه را نزد او بود به ارث برد، (این علوم و معارف و سلاح و کتاب جامعه و مصحف همچنان نزد امیرالمؤمنین(ع) بود) تا اینکه به امام حسن(ع) و پس از او به امام حسین(ع) رسید؛ در این موقع چون ما از غلبه دشمنان بیم داشتیم، این بود که آنها را ـ جدّم حسین(ع) ـ نزد ام سلمه به امانت سپرد و بعد از آن علی بن الحسین(ع) آنها را از ام سلمه ستاند.
من گفتم: بسیار خوب، سپس به پدرت رسید و بعد از آن نزد تو بوده و به تو رسیده است؟ امام باقر(ع) فرمود: آری، همین‌طور است.۷ و نیز شیخ طوسی به روایت از فضیل بن یسار چنین آورده است:
ابو جعفر(ع) به من فرمود:
 در همان هنگام که حسین(ع) عازم حرکت به سوی عراق (کربلا) بود، وصیت نامه پیغمبر و کتاب‌ها و دیگر اشیا، (مواریث انبیا و امامت) را به امانت نزد ام‏سلمه گذاشت و به او فرمود: وقتی که پسر بزرگ‌ترم به تو مراجعه کرد، آنچه را که به تو به امانت سپرده‏ام به او تسلیم کن. پس از اینکه حسین‏(ع) به شهادت رسید، علی بن الحسین(ع) ‏نزد ام‏سلمه رفت و آن بانو هم تمامی امانت‏هایی را که حسین(ع) ‏به امانت نزدش نهاده بود به امام سجاد(ع) ‏تحویل داد.۸
 همین داستان در بعضی دیگر از منابع حدیثی وارد گردیده است که برای جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می‏نماییم؛ فقط یک نکته قابل ذکر است و آن، اینکه حضرت امام حسین(ع) ‏در کربلا، وصیت‏نامه دیگری نیز دارد که نزد دخترش فاطمه سپرده و او هم بعدها آن را به علی بن‏الحسین‏(ع) تحویل داد و آن غیر از این مواریث بوده است.
 اکنون که سلسله  مواریث انبیای الهی و امامت تا امام باقر(ع) روشن گردید، به نقل دو روایت دیگر که نحوه انتقال این مواریث از امام سجاد(ع) ‏به امام باقر(ع) را روشن می‏سازد، اشاره می‏نماییم.
 در حدیثی از عیسی‏بن عبدالله روایت شده که:
 در بستر مرگ امام سجاد(ع)، آن حضرت به فرزندانش که پیرامون او گردآمده بودند نظری افکند و سپس چشم به فرزندش، محمد بن علی(ع)، ـ امام باقر(ع)ـ انداخت و به او فرمود: محمد، این صندوق را بگیر و به خانه خود ببر. سپس امام به سخن خود ادامه داده، فرمود:
 در این صندوق به هیچ عنوان دینار و درهمی وجود ندارد، بلکه آکنده از علوم است.۹
عیسی بن عبدالله بن عمر در بصائر الدرجات و بحارالانوار از امام صادق(ع) ‏روایت کرده است:
 پیش از آنکه علی بن الحسین(ع) بدرود حیات گوید سبد یا صندوق را حاضر کرد و به فرزندش فرمود: محمد، این صندوق را ببر؛ او نیز صندوق را توسط چهار نفر حمل نمود و برد.
چون امام سجاد(ع) ‏درگذشت، عموهایم برای گرفتن سهم خود از محتویات آن صندوق به پدرم مراجعه کردند و گفتند: بهره ما را از آن صندوق بپرداز.
 امام باقر(ع) در پاسخ آنها فرمود: «به خدا قسم که شما را نصیبی از آن نیست، اگر شما را بهره‏ای در آن می‏بود، آن را (پدرم) به من تحویل نمی‏داد. در آن صندوق سلاح رسول خدا(ص) و کتاب‌های او قرار داشت.»10
 پس از امام باقر(ع)، تمامی مواریث انبیا و امامت به امام صادق(ع) منتقل گردید. به حدیثی در این زمینه توجه فرمایید.
 از زُراره بن اعین شیبانی در بصائر الدرجات روایت شده که امام صادق(ع) فرمود: هنوز امام باقر(ع) حیات داشت که آن مواریث و کتاب‌ها به من منتقل گردید.»11
این روایت نیز مشخص می‏سازد، مواریث که کتاب جامعه علی(ع) ‏نیز شامل آن می‏شود؛ در زمان حیات امام باقر(ع) ‏به فرزند گرامی‏اش، امام صادق(ع)  منتقل گردیده است. در کتاب‌های دیگر در مورد سایر ائمه بعد از امام صادق(ع)، نیز روایاتی وارد گردیده است.۱۲
در پایان این مبحث به مواردی از رجوع امامان مکتب اهل بیت (ع) به کتاب جامعه علی(ع) می‏پردازیم.
از ابان بن تغلب بن ریاح روایت شده که گفت:
از علی بن الحسین(ع) در مورد کسی سؤال شد که درباره مقداری از مال خود وصیت کرده است (به‏طور مبهم وصیت کرده که مقداری از مال او را به فلان مصرف برسانید، اما مقدار آن را مشخص نکرده و عباراتی مانند «بخشی از اموالم» بکار برده است).
حضرت سجاد(ع) در پاسخ فرمود: «شی‏ء (بخشی)در کتاب علی‏(ع) ‏یک ششم محسوب می‏شود».13
نجاشی روایت کرده است که:
عذافربن عیسی خزاعی صیرفی در معیّت حکم بن عتیبه کوفی به خدمت امام باقر(ع) ‏رسیدند، حَکَم آغاز سخن کرد و مسائلی را مطرح ساخت و امام با اینکه دیدار حکم را خوش نداشت، او را پاسخ می‏داد تا اینکه در مسئله‏ای بینشان اختلاف نظر افتاد (حکم پاسخ امام را نپذیرفت)؛ در این هنگام امام باقر(ع) روی به فرزند خود کرده، فرمود: پسرم، برخیز و آن کتاب علی(ع) را بیاور؛ فرزند امام فرمان برد و کتابی بزرگ که طوماروار روی هم پیچیده شده بود، پیش روی آن حضرت نهاد. امام آن را گشود و به جستجوی مسئله مورد بحث پرداخت تا آن را بیافت و سپس فرمود: این املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) ‏است.۱۴
آن حضرت، در ادامه همین حدیث فرمود:
به هر طرف که می‏خواهید، به شرق و به غرب بروید که به خدا سوگند، علمی از این مطمئن‏تر که نزد خانواده ماست و جبرییل بر ما فرودآورده، نزد هیچ‌کس دیگر نخواهید یافت.
بارها استفاده ائمه از کتاب جامعه علی(ع) و پاسخ دادن به سؤالات، در منابع معتبر شیعه آورده شده که ما در اینجا مواردی از آنها را ذکر می‏نماییم:

ـ باب طهارت: زراره به نقل از امام صادق(ع) روایت کرده، که فرمودند: در کتاب علی(ع) آمده است: «گربه، درنده است و خوردن باقیمانده خوراکش ـ شرعاً ـ اشکالی ندارد. من از خدا شرم می‌کنم که خوراکی را به دلیل اینکه گربه آن را دهن زده، ترک کنم».15

ـ باب زکات: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) چنین یافتیم که رسول خدا(ص) فرمود: «هر گاه زکات پرداخت نشود، زمین، برکاتش را منع می‌کند».16
 
 ـ باب حدود: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) آمده است که شارب خمر، هشتاد ضربه و شارب نبیذ نیز باید هشتاد ضربه زده شود».17
 
ـ باب دیات: امام صادق(ع) فرمودند: در کتاب علی(ع) دیه سگ شکاری، چهل درهم است».18
در روایتی امام صادق(ع) فرموده‏اند:
 حدیث من، حدیث پدرم است و حدیث پدرم، حدیث جدّم و حدیث جدّم همان حدیث حسین است و حدیث حسین، حدیث حسن و حدیث حسن، حدیث امیرالمؤمنین و حدیث امیرالمؤمنین، حدیث رسول خدا(ص) و حدیث رسول خدا(ص)، سخن خدای عزّوجلّ است.۱۹
 
 2. مصحَف امیرالمؤمنین، علی(ع)

 درباره مصحف امیرالمؤمنین، علی(ع) ابتدا خود کلمه مُصحَف و معنای دقیق آن را بررسی می‏نماییم.
 
معنای مصحف

در زبان عربی به چیزی که در آن می‏نویسند صحیفه و جمع آن را صحائف و صحَف و صحُف می‏گویند۲۰ و مصحف را مجموعه میان دو جلد می‏گویند، بنابراین مصحف نام کتاب جلد شده است؛ چه قرآن باشد و چه غیر قرآن (مانند مصحف حضرت زهرا(ع) که غیر از قرآن است و کلمه‏ای ازقرآن در آن نیست).
 
اما مصحف علی(ع) چیست؟
پس از اینکه معلوم شد مصحف یعنی نوشته‏ای بین دو جلد و اینکه مصحف می‏تواند قرآن باشد، یا غیر از قرآن، باید گفت که آنچه معروف به مصحف علی(ع) است، همان قرآنست که آن حضرت جمع و تدوین نموده بود و دارای ویژگی تفسیر و شأن نزول آیات بوده و به همان ترتیب که پیامبر(ص) دستور داده بودند، سوره‏ها را مرتب نموده بود. علی(ع) ‏آن قرآن را پس از رحلت پیامبر(ص) به حکومت خلفا عرضه داشت، اما خلفا به دلیل آنکه آن قرآن همراه تفسیر و شأن نزول آیات بوده و برخی از آیات قرآن کریم در نکوهش بزرگان قریش و کسانی نازل شده بود که با رسول خدا(ص) می‏جنگیدند و بخشی نیز در نکوهش قبایل برخی از صحابه قریشی و خویشاوندان خلفا نازل شده و آنها را مذمت کرده بود، لذا خلفا مصحف علی(ع) را قبول نکردند.

در اینجا برخی از آیات را که شأن نزول آنها برای حکومت خلفا خوشایند نبود، می‏آوریم:
والشّجره الملعونه فی القرآن۲۱؛
و آن درخت نفرین شده در قرآن؛
که شأن نزول آن درباره بنی امیه و یا افرادی از صحابه پیامبر(ص) است.
یا ایّها الّذین آمنوا ان جاء کم فاسق بنبأٍ فتبیّنوا أن تصیبوا قوماً بجهالهٍ؛
این آیه در شأن فاسقی از بنی امیه بنام ولید بن عقبه نازل شده و این ولید برادر مادر عثمان بن عفان، خلیفه سوم است که در زمان عثمان مدتی والی کوفه بود. داستان شراب‏خواری و خواندن نماز چهار رکعتی صبح در مسجد کوفه و سایر مفاسدش در تاریخ ثبت شده است.
۳. اگر شما دو زن به سوی خدا بازگردید که دل‌های شما منحرف گردیده (به سود شماست) و اگر علیه او (پیامبر) متحد شوید، بدانید که خدا خود یار و مددکار او بوده و جبرییل و صالح مؤمنان و فرشتگان بعد از آن پشتیبانی او خواهند بود ای بسا که اگر شما را طلاق گوید، خداوند زنانی بهتر از شما نصیب او کند، زنانی مسلمان، مؤمن، تسلیم، تائب، عابد و هجرت کننده غیر دوشیزه و دوشیزه.۲۳
 هر دو آیه درباره عایشه بنت ابی بکر و حفصه بنت عمر نازل شده که هر دو از زنان پیامبر بوده و هر دو هم دختران خلیفه اول و دوم بودند که علیه پیامبر توطئه نموده بودند.
 و همچنین آیاتی در قرآن آمده که شأن نزول آنها در مدح و ستایش اهل بیت(ع) ‏نازل شده و این آیات خوشایند مکتب خلفا و حکومت غاصبانه آنها نبود و نمی‏خواستند با تفسیر و شأن نزول آن آیات، حکومتشان متزلزل شود؛ مانند:
۱. خداوند تنها اراده کرده تا رجس و پلیدی را از شما اهل‌بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.۲۴
این آیه در شأن پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن‏(ع)، حسین(ع) (و به تبع آنها در شأن سایر ائمه(ع) نیز نازل شده است.
۲. و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله رؤوف بالعباد؛ ۲۵
و از مردم کسی است که نفس و جان خود را در راه رضایت خدا می‌فروشد و خداوند به بندگان مهربان است.
این آیه در شأن علی(ع) نازل شده، آنگاه که آن حضرت در شب اول ربیع‏الاول سال ۱۳ بعثت در بستر پیامبر(ص)‏ خوابید و آن شب، پیامبر(ص) توانست از مکه به مدینه هجرت نماید و به شب لیله المبیت مشهور است.
آیات دیگری در ستایش و معرفی اهل بیت (ع)(مانند سوره آل عمران، آیه ۶۱ که به آیه مباهله مشهور است) در قرآن وجود دارد، اما تنها به ذکر این دو آیه اکتفا نمودیم.
لذا چون شأن نزول این آیات و غیر آنها در مصحف علی‏(ع) ‏به املای رسول الله(ص) و خطّ علی(ع) ‏آمده بود، این با سیاست خلفا سازگار نبود و آنها هم شعار «حسبنا کتاب الله» را اعلام نمودند (تنها قرآن ما را بس است) و قرآن را از حدیث پیامبر(ص) جدا ساختند، قرآن، تعلیم و تدریس و بیان و نسخه‏برداری شد اما فقط لفظ قرآن بود، بدون تفسیر و بدون شأن نزول آیات، و با این سیاست جلوی بسیاری از حقایق و معارف عمیق اسلام را گرفتند و نگذاشتند تا این مصحف قرآنی که همراه با تفسیر و شأن نزول بود، در جامعه معرفی و تعلیم داده شود.
 حضرت علی(ع) ‏آن مصحف را نزد خود نگاه داشت، این مصحف بعد از ایشان در اختیار ائمه(ع) قرار گرفت و ائمه(ع) از آن قرآن که همراه با تفسیر و شأن نزول بود، برای مردم و اصحاب روایت می‏نمودند و این مصحف اکنون در اختیار حضرت مهدی(ع) است که پس از ظهور آن را آشکار ساخته و دستور می‏فرمایند تا از روی آن تدریس شود.۲۶
 این مصحف با آن مشخصات که قرآنی همراه با تفسیر و شأن نزول آیات بود و به املای پیامبر(ص) و خط علی(ع) ‏تدوین شده بود، به اضافه کتاب جامعه (که تنها احکام بود) و سایر مواریث نبوت و امامت را بعد از خود به امام حسن‏(ع) سپردند و بدین ترتیب تمام مواریث و این مصحف هم در حال حاضر در اختیار امام مهدی(ع) است تا ان‏شاءالله در زمان ظهورش و حکومت عدلش، تعلیم و تدریس و عمل گردد.


ماهنامه موعود شماره ۸۷

پی‌نوشت‌ها:
۱. اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۹؛ بصائرالدرجات، ص ۱۵۱؛ وافی، ج۲، ص۱۳۵.
۲. همان.
۳. سنن ابن ماجه(باب استیذان)؛ کتاب الادب و مسند احمد، ج ۱، ص۵۸ و ص ۱۰۷.
۴. شیخ صدوق، أمالی، ج ۲، ص ۵۶؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۷؛   ابراهیم بن الحنفی القندوزی، ینابیع الموده، ص۲۰.
۵. بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۹۱، ح۱۴؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص ۳۱۴.
۶. اصول کافی، ج۱، ص ۲۹۷؛ وافی، ج ۲، ص ۷۹.
۷. کافی ج ۱، ص ۲۳۵ ـ بصائر الدرجات ص ۱۷۷ و ص ۱۸۶ و ص ۱۸۸ ـ وافی ج ۲ ص ۱۳۲.
۸. الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۲۸؛مناقب،ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۷۲؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ح۳، ص ۱۸.
۹. کافی، ج ۱، ص ۳۰۵، ح ۲؛ اعلام الوی به اعلام الهدی، ص ۲۶۰؛ بصائرالدرجات، ص ۲۴؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۹؛ وافی، ج ۲، ص ۸۳.
۱۰. کافی، ج ۱، ص ۳۰۵؛ وافی، ج ۲، ص ۸۲؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۵؛   اعلام الوری، ص ۲۶۰؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۹.
۱۱. بصائر الدرجات، صص ۱۵۸ و۱۸۰ و ۱۸۱ و ۱۸۶.
۱۲. الغیبه نعمانی، ص ۱۷۷؛ بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۲، ح ۳۳؛ اصول کافی، ج۱، ص ۳۱۱؛ الارشاد، شیخ مفید؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۴، ح ۷ تا ۹.
۱۳. کافی، ج ۷، ص ۴۰، ح ۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵۱؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ۲۱۷؛ التهذیب، ج ۹، ص ۲۱۱، ح۸۳۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۵۰، ح ۱.
۱۴. رجال نجاشی، ص ۲۷۹.
۱۵. وسائل الشیعه، ج ۱ (کتاب الطهاره، باب السُور السفور).
۱۶. همان. (کتاب الزّکوه، باب تحریم منع الزَّکوه).
۱۷. همان، ج ۳ (کتاب الحدود، باب ثبوت الحد علی من شرب الخمر).
۱۸. همان، ج ۳ (کتاب الدیات،باب مسأله دیه مِنَ الکِلاب).
۱۹. کافی، ج ۱، ص ۵۳؛ الارشاد، شیخ مفید، ص ۲۵۷.
۲۰. لسان‏العرب و مفردات راغب،ماده صحف.
۲۱. سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۰.
۲۲. سوره حجرات(۴۹)، آیه ۶.
۲۳. سوره تحریم(۶۶)، آیه ۵.
۲۴. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.
۲۵. سوره بقره(۲)، آیه ۲۰۷.
۲۶. القرآن الکریم و روایات المدرستین (علامه سید مرتضی عسکری)، ج۱۴، ص ۱۷۵.

همچنین ببینید

به ما نگفتند…

سید مهدی شجاعیگفتند: تو که بیایی خون به پا می کنی،جوی خون به راه می اندازی و از کشته پشته می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند.درست مثل اینکه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *