جهانى سازى ریشه در غرب دارد، و در غرب متولد شده و بارور گردیده است. اصول و مبانى فکرى و فلسفى آن دقیقاً همان اصول و مبانى تفکر غرب است. اندیشمندان متعددى نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانى سازى و غرب و پروژه بودن آن تأکید دارند. در رأس پروژه جهانى سازى آمریکاست، اما آمریکا به دلایل مختلفى از صلاحیت رهبرى جهانى سازى برخوردار نیست، پس چه چیزى از این توانایى برخوردار است؟! پاسخ این سؤال اسلام است. اما آیا جهانى سازى اسلام براساس تعالیم دینى قابل اثبات است؟ این جهانى سازى بر چه اصولى استوار و ویژگیها و ابزارهاى آن کدام است؟۱
در مقاله حاضر تلاش شده که به این پرسشها پاسخ داده شود.
جهانى شدن در قرآن و حدیث
اسلام جهانى تولد یافت، مسلمانان براى جهانى کردن اسلام بسیار کوشیدند، شیعیان هم دل به حکومت جهانى حجه بن الحسن(ع) سپرده اند. آیات و روایات اسلامى نیز، روند جهانى شدن اسلام را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.۲
از میان آیات و روایات فراوانى که دلالت برجهانى شدن اسلام مى کند، موارد زیر تنوع و کاربرد بیشترى دارد.
الف) قرآن: آیات زیر در قرآن به مسئله جهانى شدن اسلام اشاره دارند:
۱. ونرید أن نمنّ على الذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمّه و نجعلهم الوارثین و نمکّن لهم فى الأرض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون.۳
ما مى خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم و حکومت شان را در زمین پابرجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشگریانشان، آنچه را از آنها (بنى اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم!۴
این دو آیه، گرچه به قصه حضرت موسى(ع)، فرعون و بنى اسرائیل مربوط است، ولى محتوا و مفهوم آیات، تنها به آن برنمى گردد. آن چه در آن دوره اتفاق افتاد، جلوه اى از اراده خداوند براى حاکمیت بخشیدن مستضعفان بر مستکبران بود، در حالى که اراده خدا در این باره، به طور کامل تحقق نیافته است. پس روزى مى رسد که خداوند حاکمیت خویش را بر زمین از طریق سپردن آن به دست عباد صالح تحقق مى بخشد.۵
۲. قال ربّ فأنظرنى إلى یوم یبعثون قال فانّک من المنظرین إلى یوم الوقت المعلوم.۶
[شیطان] گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده [و زنده نگهدار؛ خداوند] فرمود: تو از مهلت یافتگانى! [اما نه تا روز رستاخیز، بلکه] تا وقت معینى.
بر پایه این آیه، روزى مى رسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. در واقع خداوند سبحان با مهلت درخواستى ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معینى (تا قبل از برپایى قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانى شدن اسلام از سوى بنده صالح خداوند تبارک و تعالى یعنى حجه بن الحسن(ع) آغاز مى گردد.۷
۳. هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کلّه و لوکره المشرکون.۸
او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد؛ تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمود:
سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه تحقق نیافته است. راوى پرسید: »فدایت شوم پس چه زمانى تحقق مى یابد؟« امام فرمود: »وقتى با اراده خدا، قائم قیام کند«.9
بنابراین، جهانى شدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانى امام زمان(عج) با به کارگیرى علوم و فنون نوین به انجام مى رسد و تداوم آن با تدبیر، تدبر، دانش و بینش میسر مى شود.
۴. ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر أنّ الأرض یرثها عبادى الصالحون.۱۰
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد!
»یرثها« جنبه جهان شمولى دارد، یعنى همه حاکمان زمین، از عباد صالحین خواهند شد. این مطلب در مزامیر داوود، مزمور ۳۷ به این صورت آمده است:
حلیمان وارث زمین خواهند شد.
زبور در این جا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسى، مراد مطلق کتاب آسمانى است. از این رو، برخى از مفسران، آیه فوق را این گونه ترجمه مى کنند:
علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم: بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد!۱۱
۵. وعد اللَّه الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى لایشرکون بى شیئاً و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون.۱۲
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، وعده مى دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد – همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید – و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت؛ و ترس شان را به امنیت و آرامش مبدل مى کند، آن چنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت، و کسانى که پس از آن کافر شوند فاسقند.
در واقع آیه مذکور بر این مسئله دلالت دارد که خداوند، جهان را با خاندان رسالت و امامت شروع کرد و با آنها نیز خاتمه مى دهد؛ یعنى جهان در آغاز در اختیار شایسته ترین بندگان خدا بود و در انتها هم در ید قدرت صالحان روى زمین خواهد بود.۱۳ احادیث زیادى نیز تصریح دارند که حکومت الهى آینده روى زمین از سوى فردى از خاندان رسول خدا(ص) بنا مى شود. او از فرزندان على(ع) و فاطمه(س) است، و این خاندان و ولى عصر(عج) کلیدهاى حکمت و معدنهاى رحمت الهى اند.
ب) احادیث: برخى از روایات و احادیث اسلامى به تفسیر آیات مربوط به جهانى شدن اسلام پرداخته اند که از جمله مى توان به این احادیث اشاره کرد:
حدیث اول: از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند:
إنّ خلفائى و اوصیائى و حجج الله عللى الخلق بعدى اثنا عشر أوّلهم أخى و آخرهم ولدى. و قیل: یا رسول الله، صلى اللَّه علیه و آله، و من أخوک؟ قال: على بن ابى طالب. قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدىّ یملأها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلماً و الذى بعثنى بالحقّ نبیّا لولم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لأطال الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه ولدى المهدى فینزل روح الله عیسى بن مریم، علیه السلام، فیصلّى خلفه و تشرق الأرض بنور ربّها و یبلغ سلطانه المشرق والمغرب۱۴.
خلفا و جانشینان من و حجتهاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند، اول آنان برادرم و آخرشان فرزندم. گفته شد: اى رسول خدا(ص)، برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابیطالب(ع). سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدى که زمین را از قسط و عدل پر مى سازد؛ همان سان که از ظلم و جور آکنده شده بود. قسم به آن که مرا به حق به عنوان پیامبر برانگیخت، اگر از عمر دنیا یک روز باقى مانده باشد، خدا آن را چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند. پس از آن عیسى پسر مریم(ع) فرو خواهد آمد و پشت سرش به نماز مى ایستد و زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و حاکمیت او شرق و غرب [زمین] را دربر مى گیرد.۱۵
حدیث دوم: همچنین از پیامبر خدا(ص) نقل شده است که:
یخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه اسمى و کنیته ککنیتى یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدى.۱۶
در آخرالزمان مردى از فرزندان من قیام مى کند که اسم او همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است. زمین را از عدل پر سازد؛ چنان که از ظلم پر شده بود و او مهدى است.۱۷
حدیث سوم: پیامبر اکرم(ص) در حدیثى دیگر فرمود:
المهدى منّى و هو أجلى الجبهه، أقنى الأنف، یملاء الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً، یملک سبع سنین.۱۸
مهدى از من است، چهره اى نورانى دارد، و بینى اى خمیده. زمین را از قسط و عدل پر مى سازد. چنان که از ظلم و جور پر شده بود.
حدیث چهارم: و باز آن حضرت مى فرماید:
لولم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللَّه ذلک الیوم حتّى یبعث رجل منّى (أو من أهل بیتى)، یواطى ء اسمه اسمى.۱۹
اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداى تعالى آن روز را چنان طولانى کند تا در آن روز مردى از من (یا اهل بیتم) قیام کند که اسم او اسم من است.۲۰
حدیث پنجم: در حدیث دیگرى چنین مى خوانیم:
إنّ علیّا سأل النبى، صلى اللَّه علیه و آله، أ منّا آل محمد المهدى أم من غیرنا؟ قال رسول الله: بل منّا یختم اللَّه به کما فتح.۲۱
على(ع) از پیامبر(ص) پرسید: آیا مهدى از ما آل محمد است یا غیر ماست؟ رسول خدا(ص) فرمود: بلکه از ماست. خداوند به سبب او ختم کند (کمال بخشد) چنان که به ما آغاز کرد.۲۲
این احادیث پنج گانه بر پنج نکته مهم تأکید دارند:
۱. اسلام در صدد گسترش خود در گستره جهان است؛
۲. گسترش جهانى اسلام توسط امام زمان(عج) تحقق مى یابد؛
۳. حکومت امام زمان(عج) یک حکومت جهانى است؛
۴. جهانى شدن اسلامى بر پایه عدل و قسط قرار دارد؛
۵. حکومت جهانى امام زمان(عج) عمرى طویل دارد.
اسلام و مبانى فکرى و فلسفى جهانى شدن
مبانى فکرى و فلسفى تمدن و فرهنگ اسلامى، رهاورد وحى الهى، بعثت انبیا و امامت اولیاست که عقل و فطرت اصیل انسانى بر آن مهر تأیید مى زند. این مبانى ارکان تمدن اسلامى در چهار قرن گذشته را ساخته و تداوم آن، نوید دهنده جهانى شدن تمدن اسلامى است. برخى از مهم ترین این مبانى عبارتند از:
فطرت گرایى: توحید نخستین شرط تشرف انسان به اسلام و لازمه ورود به جامعه جهانى اسلام است. از این رو، قرآن با تعابیرى چون »لاإله الّااللَّه«، ۲۳ »لاإله إلّاهو«، ۲۴ »لاإله إلّاأنا«25 و… اهتمام ویژه خود را بر این اصل ابراز کرده است. یکتاپرستى، نقطه اشتراک همه انسانهایى است که در جامعه جهانى اسلام مشارکت مى ورزند، و آن، فراگیرترین عامل همگرایى اجتماعى انسانها به شمار مى رود؛ به همین دلیل، خداوند مى فرماید:
فأقم وجهک للدین حنیفاً فطرت اللَّه التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق اللَّه ذلک الدین القیّم و لکن أکثر الناس لایعلمون.۲۶
پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست، این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى دانند.
عاقبت جویى: عاقبت جویى یعنى فرجام خواهى، و آخرت گرایى است که در اندیشه دینى و اسلامى به عنوان اعتقاد به معاد یاد مى شود. تأکید اسلام بر معاد، به منظور تأسیس یک نظام جهانى است که تا در کنار اعتقاد به مبدأ، بر سرنوشت ساز بودن نقش این باور (اعتقاد به معاد) در جهت گیرى زندگى فردى، جمعى و جهانى هویدا گردد؛ زیرا، چنین اعتقادى، رفتار اجتماعى را متأثر مى سازد و آن را تحت کنترل درمى آورد. قرآن کریم در این باره مى فرماید:
أفحسبتم أنّما خلقناکم عبثاً و أنّکم إلینا لاترجعون.۲۷
آیا چنین پنداشتند که شما را بیهوده آفریده ایم و هرگز به سوى ما باز نمى گردید.
کرامت انسانى: خداوند انسان را گرامى داشته است:
ولقد کرّمنا بنى آدم.۲۸
ما آدمى زادگان را گرامى داشتیم.
از نظر دین، انسان موجودى هم مادى و هم روحانى است. از این رو، برنامه جهانى شدن تمدن اسلامى با برنامه جهانى شدن غربى که در پى سلطه بر انسان است، از بنیان متفاوت است؛ زیرا، اسلام در پى ارج نهادن به انسانهاست، و تنها، به استقلال آگاهانه و آزادانه او از پیام دین مى اندیشد و هرگز درصدد تحمیل عقیده بر او نیست.
با توجه به این سه اصل، برنامه هاى جهانى اسلام عبارتند از:
۱. طبقه بندى انسانها بر مدار عقیده و ایمان، نه نژاد و خون و…؛
۲. نفى سلطه گرى و سلطه پذیرى بر اساس قاعده نفى سبیل؛ ۲۹
۳. طرح و اجراى اصول و حقوق مشترک براى همه انسانها، اعم از کافر و مسلمان.
ساختار نظام جهانى اسلام
تحقق ایده جهانى شدن اسلام و قوام آن بر پایه مبانى فکرى و فلسفى، منوط به ارکان و ساختارى مناسب است که برخى از آنها عبارتند از:
حاکمیت خداوند سبحان: حاکمیت بر جهان هستى، تنها از آن خداست، در واقع، اراده الهى بر سراسر گیتى حاکم، و ادامه هستى به مدد و فیض او وابسته است. به بیان دیگر، جهان و تمامى ارکان و عناصرش در ید قدرت لایزال الهى قرار دارد و هم اوست که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده و اداره جامعه بشرى رابه وى سپرده است. یعنى این که، خداوند سبحان، حاکمیت خویش در تدبیر جامعه را به انسان واگذاشته که آن نیز، تجلى اراده خداست. در حقیقت، حاکمیت خدا بر روى زمین به دست رهبر برگزیده الهى صورت مى گیرد که خود او نیز، از سوى امت به جایگاه و منصب رهبرى دست یافته است. در چنین نظامى، عقلانیت، معنویت و عدالت، جامعه را به جهانى در مسیر کمال تبدیل مى کند.
امامت و رهبرى: مهم ترین ویژگى امامت و رهبرى در ساختار نظام جهانى اسلام، برگزیده الهى بودن است. مولاى متقیان، على بن ابى طالب(ع) در این باره فرمود:
و خلّف فیکم ما خلّفت الأنبیاء فى أممها، إذ لم یترکوهم هملاً، بغیر طریق واضح، ولاعلم قائم.۳۰
او نیز چون پیامبران امتهاى دیرین براى شما میراثى گذاشت، زیرا که ایشان امت خود را وانگذاردند، مگر به رهنمون راهى روشن و نشانهاى معیّن.۳۱
به علاوه، امامت و رهبرى از ویژگیهاى دیگرى برخوردار است. از جمله: مرکز وحدت و یک پارچگى، زعامت معنوى و سیاسى، اساس و پایه فعالیت بشریت، هسته مرکزى نظم اجتماعى، مشروعیت بیعت مردم، اسوه فردى و جمعى.
همچنین، رهبرى و امامت در نظام جهانى اسلام، محور و قطب ایدئولوژیک به شمار مى رود. همان گونه که على(ع) فرمود:
أما واللَّه لقد تقمّصها ابن أبى قحافه و إنّه لیعلم أنّ محلّى منها محلّ القطب من الرحى، ینحدر عنّى السیل، ولایرقى إلىّ الطیر.۳۲
آگاه باشید! به خدا سوگند که فلان (ابابکر) خلافت را چون جامه اى بر تن کرد و قطعاً مى دانست که جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى آنان چونان محور است در رابطه با آسیاب.
امت واحده: انسانها در نظام جهانى اسلام، در دوران بلوغ و شکوفایى عقلى و معنوى قرار دارند، و به مرحله والاى تعالى رسیده اند، و بالفعل از ارزشهاى واقعى انسانى برخور دارند. جامعه جهانى اسلامى، جامعه اى همگون و متکامل است، و در آن، استعدادها و ارزشهاى انسانى شکوفا مى گردد. نیازهاى اساسى فطرى برآورده مى شود، از همه ابزارها براى تحقق صلح و عدالت بهره مى گیرند. و به این دلایل است که خداوند در قرآن مى فرماید:
و إنّ هذه أمّتکم أمّه واحده و أنا ربّکم فاتقون.۳۳
و این امت شما، امت واحدى است و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید.
قانون واحد: حدیث ثقلین، گویاى آن است که راز دست یابى به سعادت دنیوى و اخروى، پیروى از قانون خوب (کتاب الله) و مجرى خوب (اهل بیت) است. اگرچه، جامعه بشرى از نقصان قانون رنج برده است، ولى رنج فقدان مجریان صالح، همواره، عمیق تر بوده است. در تهیه قانونى که در جامعه جهانى اسلام حاکمیت مى یابد، عقل که قادر به ترسیم حدود و تعیین همه جانبه مسائل انسان نیست، دخالتى ندارد. این قانون، قانون شرع است که از سوى خداوندى که به همه نیازهاى انسانى آگاهى دارد، نازل شده است. و از این رو، همه جانبه است و کاملاً با فطرت انسانها سازگار است. در دوره تحققق حکومت جهانى اسلام، قانون تمام و کمال (کامل) اسلام یا در حقیقت، سیستم حقوقى اسلام به اجرا در مى آید، که همه در برابر آن یکسان اند، و براى هر شخصى بهاندازه توان و استعداد، حقوقى و وظایفى تعیین شده است.
ویژگیهاى جهانى شدن اسلامى
ویژگیهاى نظام جهانى اسلام یا مختصات جهانى شدن اسلامى، با هیچ نظام دیگر قابل مقایسه نیست. در این نظام، جهانى بر پایه معنویت، عقلانیت، انسانیت، عدالت، امنیت، و… شکل مى گیرد، و از این رو، جامعه اى است کامل و متعالى. اینک برخى از این ویژگیها را مرور مى کنیم:
عدالت: عدالت در نظام جهانى اسلام، فراگیر، گسترده و عمیق است. و به این جهت، جهانى شدن اسلامى، به تاریخ سراسر ظلم و جور جهان پایان مى دهد، به ریشه کنى ستمها و تبعیضها از جامعه بشرى مى پردازد و یک نظام اجتماعى برپایه مساوات و برابرى را حکمفرما مى کند. احادیث زیادى به موضوع عدالت در جامعه جهانى اسلام پرداخته اند. ابو سعید خدرى – از محدثان اهل سنت – از پیامبر(ص) چنین نقل مى کند:
أبشّرکم بالمهدى یملأ الأرض قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً یرضى عنه سکّان السماء و الأرض یقسم المال صحاحاً. فقال رجل: ما معنى صحاحاً؟ قال: بالسویه بین الناس و یملاء قلوب أمه محمد غنى و یسعهم عدله…۳۴.
شما رابه ظهور مهدى(ع) بشارت مى دهم که زمین را پر از عدالت مى کند، همان گونه که از جور و ستم پر شده بود. ساکنان آسمانها و زمین از او راضى مى شوند و اموال و ثروتها را طور صحیح تقسیم مى کند. کسى پرسید: معناى تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوى در میان مردم. (سپس فرمود:) و دلهاى پیروان محمد را از بى نیازى پر مى کند و عدالتش همه را فرا مى گیرد.
على عقبه از پدرش چنین نقل مى کند:
إذا قام القائم، حکم بالعدل، وارتفع الجور فى أیّامه، و امنت به السبل، و أخرجت الأرض برکاتها، و ردّ کلّ حقّ إلى أهله… ولایجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته و لا لبرّه لشمول الغنى جمیع المؤمنین.۳۵
هنگامى که قائم قیام کند؛ بر اساس عدالت حکم کند، و ظلم و جور در دوران او برچیده مى شود و راهها در پرتو وجودش امن و امان مى گردد، و زمین برکاتش را خارج مى سازد، و هر حقّى به صاحبش مى رسد… و کسى موردى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمى یابد؛ زیرا همه مؤمنان بى نیاز و غنى خواهند شد.
و در روایتى دیگر آمده است:
یملاء اللَّه به الأرض عدلاً و قسطاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.۳۵
خداوند به وسیله او (حضرت مهدى) زمین را پر از عدل و داد مى کند؛ پس از آن که از جور و ستم پر شده باشد.
پیشرفت: اطلاعات و صنعت در دوره حکومت جهانى امام عصر(ع) به آخرین درجه تکامل خود مى رسد؛ به بیان دیگر، در این دوران، هم توسعه علمى و هم توسعه اقتصادى به صورت همه جانبه اتفاق مى افتد. از این رو، تمام علوم براى دست یابى به حداکثر پیشرفت و تولیدات به کار مى افتد. احادیثى بر این موضوع اشاره دارند که از جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
امام صادق(ع) فرمود:
العلم سبعه و عشرون حرفاً فجمع ما جائت به الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتى الیوم غیر الحرفین، فإذا قام قائمنا أخرج الخمسه و العشرین حرفاً فبشّرما فى الناس و ضمّ إلیها الحرفین، حتّى یبّثها سبعه وعشرین حرفاً.۳۷
علم و دانش بیست و هفت حرف است، تمام آنچه پیامبران الهى براى مردم آورده اند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند، امّا هنگامى که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف (شعبه و شاخه علم) دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر مى سازد، و این دو حرف موجود را هم به آن ضمیمه مى کند تا بیست و هفت حرف کامل و منتشر شود.
در روایت دیگرى مى خوانیم:
إنّه یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الکنوز و لایبقى فى الأرض خراب إلّا یعمره.۳۸
حکومت او، مشرق و غرب جهان را فراخواهد گرفت و گنجینه هاى زمین براى او ظاهر مى شود و در سراسر جهان جاى ویرانى باقى نخواهد ماند مگر آن را آباد خواهد ساخت.
امام باقر(ع) نیز فرمود:
إذا قام قائمنا وضع یده على روس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها أحلامهم.۳۹
هنگامى که قائم ما قیام کند دستش را بر سربندگان گذارد و خردهاى آنان را گرد آورد و رشدشان را تکمیل گرداند.
معنویت: معنویت در حکومت جهانى آخرالزمان(عج) در حد اعلى است. در روایتى اوصاف یاران آن حضرت چنین آمده است:
رجال لاینامون اللیل لهم دوى فى صلاتهم کدوى النحل یبیتون قیاماً على أطرافهم.۴۰
مردانى که شبها نمى خوابند، در نمازشان چنان اهتمامى و تضرعى دارند که انگار زنبوران عسل در کندو وزوز مى کنند، شب را با نگهبانى دادن پیرامون خود به صبح مى رسانند.
امنیت: در یک حکومت ایده آل، امنیت شرط توسعه و لازمه پرداختن به معنویت است. در حدیثى امنیت عصر ظهور چنین توصیف شده است:
حتى تمشى المرأه بین العراق إلى الشام لاتضع قدمیها إلّا على النبات و على رأسها زینتها لا یهیجها سبع و لاتخافه.۴۱
راهها (امن مى شود چندان که) زن از عراق تا شام برود و پاى خود را جز بر روى گیاه نگذارد. جواهراتش را بر سرش بگذارد هیچ درنده اى او را به هیجان و ترس نیفکند و او نیز از هیچ درنده اى نترسد.
رضایت: امام مهدى(ع) آن گونه بر جهان حکومت مى کنند که »یرضى بخلافته السماوات و الأرض«؛ آسمان و زمین، توأماً از خلافت او اظهار رضایت و خشنودى مى کنند. حکومت او حکومتى است که »یحبّه أهل السموات و الارض«؛ اهل زمین و آسمان از آن خوششان مى آید و آن را دوست دارند و حکومتى است که »نتیجه و برکات آن براى همه، حتى مردگان، فرج و گشایش است.«42
برکت: خدا به واسطه صالحانى که حکومت جهانى را در دست دارند، برکت را بر آنان ارزانى مى کند. در حدیث مى خوانیم:
یتمسحون بسرج الإمام تطلبون بذلک البرکه یحفّون به.۴۳
به زین اسب امام دست مى سایند تا برکت یابند.
اطاعت: اطاعت از امام زمان(عج) در حکومت جهانى اش، خالص و کامل است. در حدیث آمده است:
و یقونه بأنفسهم فى الحروب و یکفونه ما یرید فیهم.۴۴
با جانشان امام را در جنگها یارى مى کنند و هر دستورى بدیشان بدهد، انجامش مى دهند.
ابزارهاى جهانى شدن اسلامى
نظام جهانى اسلام، براى تحقق خویش، نخست به اصل دعوت و هدایت عمومى و سپس در مواجه با انسانهاى لجوج به جهاد فى سبیل الله متکى است زیرا:
۱. اصل دعوت و هدایت: قرآن در این باره مى فرماید:
ما أرسلناک إلّا کافّه للناس بشیراً و ندیراً.۴۵
ما تو را جز براى بشارت و بیم دادن همه مردم نفرستادیم.
و نیز اضافه مى کند:
قل یا أیهّا الناس إنّى رسول الله إلیکم جمیعاً.۴۶
بگو: اى مردم من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم.
همچنین، پیامبر گرامى اسلام(ص) رسالت خود را دعوت و هدایت تمامى مردم دانست و فرمود:
…فإنّى رسول اللَّه إلى الناس کافّه لأنذر من کان حیّاً و یحقّ القول على الکافرین.۴۷
من پیامبر خدا بر تمامى بشریت هستم، وظیفه دارم زنده ها را انذار کنم و هشدار دهم و فرمان عذاب بر کافران مسلم گردد.
د�
پى نوشتها :
۱ . حسام الدین، واعظ (استاد دانشگاه لیدز انگلستان)، جهانى شدن جهان اسلام و سیاست هاى جهانى، منبع: //:WWW.corporatewatch.org heep
۲ . فرانسیس فوکویاما، »اسلام و جهان مدرن، « ترجمه سعید کوشا، مجله آفتاب، شماره ۱۴ (فروردین ۱۳۸۱) ص ۷۴.
۳ . سوره قصص (۲۸)، آیه ۵و۶.
۴ . ترجمه این آیه و آیات بعدى از ترجمه فارسى قرآن اثر آیت الله ناصر مکارم شیرازى اخذ شده است.
۵ . جمعى از سخنرانان، گفتمان مهدویت (سخنرانى گفتمان اول و دوم) (قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۱) ص ۳۲. (سخنرانى آیت الله محمدهادى معرفت تحت عنوان امام مهدى (عج) در قرآن)
۶ . سوره حجر (۱۵)، آیه ۳۸ – ۳۶.
۷ . جمعى از سخنرانان، همان، ص ۷۲ (سخنرانى آیت الله هاشمى رفسنجانى تحت عنوان حکومت واحد جهانى)
۸ . سوره توبه (۹)، آیه ۳۳.
۹ . عبد على بن جمعه العروسى الحویزى (الشیخ الحویزى) تفسیر نورالثقلین، ج ۳ (قم: علمیه، بى تا) ص ۵۰۷.
۱۰. سوره انبیاء (۲۱)، آیه ۱۰۵.
۱۱. جمعى از سخنرانان، همان، ض ۱۰۴ و ۳۷ (سخنرانى آیت الله معرفت و سخنرانى آیت الله محمد واعظ زاده خراسانى تحت عنوان امام مهدى (عج) در قرآن، سنت و تاریخ).
۱۲. سوره نور (۲۴)، آیه ۵۵.
۱۳. جمعى از سخنرانان، همان، ص ۳۸. (سخنرانى آیت الله معرفت).
۱۴. محمدباقر مجلسى، بحارلانوار، ج۵۱ (بیروت: دارلمعرفه، ۳۰۴) ص ۷۱، ح۱۲.
۱۵. جمعى از سخنرانان، همان، ص ۷۸. (سخنرانى علامه مرتضى عسگرى تحت عنوان امام مهدى (عج) در احادیث اهل سنت).
۱۶. سبط این جوزى، تذکره خواص الامه(لبنان: مؤسسه اهل البیت(ع)، ۱۴۰۶) ص ۳۷۷.
۱۷. جمعى از سخنرانان، همان، ص ۸۹.(سخنرانى علامه عسگرى)
۱۸. یحیى بن الحسن بن الحسین الاسدى الربعى الحلى (ابن بطریق) العمده (قم: مؤسسه الامام الصادق (ع)، ۱۴۱۲) ص ۴۳۳.
۱۹. جمعى از سخنرانان، همان، ص ۹۰.(سخنرانى علامه عسکرى).
۲۰. الربعى الحلى (ابن بطریق) همان، ص ۴۳۴.
۲۱. جمعى از سخنرانان، همان، ص ۹۱(سخنرانى علامه عسکرى).
۲۲. همان، ص ۹۲.
۲۳. سوره صافات(۳۷)، آیه ۳۴.
۲۴. سوره نحل(۱۶)، آیه ۲.
۲۵. سوره مؤمنون(۲۳)، آیه ۱۱۵.
۲۶. سوره بقره(۲)، آیه ۱۶۳.
۲۷. سوره روم (۳۰)، آیه ۳۰.
۲۸. سوره اسراء(۱۷)، آیه ۷۱.
۲۹. این قاعده که از آیه شریفه »ولن یجعل اللَّه للکافرین على المؤمنین سبیلاً« (سوره نساء(۴) آیه ۱۴۱) گرفته شده هرگونه سلطه اقتصادى، سیاسى و فرهنگى کافران بر مسلمانان را نفى مى کند.
۳۰. نهج البلاغه، خطبه اوّل.
۳۱. ترجمه این عبارت نهج البلاغه و عبارت هاى دیگر، از ترجمه محمد فولادوند انتخاب شده است.
۳۲. نهج البلاغه، خطبه ۳.
۳۳. سوره مؤمنون (۲۳)، آیه ۵۲.
۳۴. مؤمن بن حسن مؤمن الشبلنجى، نورالابصار فى مناقب آل بیت النبى المختار (بیروت: الدار العالیه، ۴۰۵) ص ۲۰۰.
۳۵. لطف الله الصافى الگلپایگانى، منتخب الاثر (قم: منشورات مکتبه الصدر، ۱۳۷۲) ص ۱۷۰.
۳۶. ابو على فضل بن حسن طبرسى، اعلام الورى (بیروت: دارالمعرفه، بى تا) ص ۹۸.
۳۷. محمدباقر مجلسى، همان، ج ۵۲. ص ۳۳۶.
۳۸. محمدبن على الصبان، اسعاف الراغبین، باب دوم (لبنان: بیروت، ۱۳۹۸) ص ۱۴۱- ۱۴۰.
۳۹. محمدباقر مجلسى، همان، ص ۳۲۸.
۴۰. همان، ص ۳۰۷.
۴۱. الصافى الگلپایگانى، همان، ص ۴۷۴.
۴۲. محمد محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج ۱ (قم: دارلحدیث، ۱۴۱۶) ص۱۸۷.
۴۳. همان.
۴۴. همان.
۴۵. سوره سبأ(۳۴)، آیه ۲۸.
۴۶. سوره اعراف (۷)، آیه ۱۵۸.
۴۷. على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، مکاتیب الرسول (بیروت، دارالمهاجر، بى تا)ص۹۰.
۴۸. سوره انفال (۸)، آیه ۶۱.
۴۹. سوره توبه (۹)، آیه ۷۳.
۵۰. سوره بقره (۲)، آیه ۱۹.
۵۱. همان، آیه ۱۹۱.
موعود شماره ۴۵