آیتالله عبدالله جوادی آملی
- ضرورت ارتباط با امام عصر(ع)
حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وحیانی قرآن کریم است، زیرا وحی، یگانه عامل زندگیبخش بشر و پیروی از دستورها و آموزههای آن، زمینهساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است:
استجیبوا لله و للرّسول إذا دعاکم لما یحییکم۱؛ [ای کسانی که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامیکه شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد.]
من عمل صالحاً من ذکرٍ او انثی و هو مؤمنٌ فلنحیینّه حیوه طیّبه؛ ۲[هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او ر ابه حیاتی پاک زنده میداریم.]
عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامیکه درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود. از این رو ارتباط با امام عصر(ع) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام(ص) ـ چنانچه قبلاً بیان شد ـ عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه میآورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آنکه معرفت و ولایت را فهیمد، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش مینهد.
ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(ع) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین میکند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم میسازد، زیرا او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی «بیت معمور» است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشتهای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.
ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفـ[اللّهی انسان است۳، از این رو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر، حضرت بقیهالله(ع) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.
- چگونگی ارتباط با امام زمان(ع)
تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(ع) لیاقت و شایستگیهایی ویژه میخواهد، از این رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق مییابند.
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(ع) جاری میگردد؛ امّا چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصر(ع) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران میگشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان میشوند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.
انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(ع) از بهترین راههایی است که میتواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواستهای نداشته باشد، زیرا از قدر عملش میکاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود. پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصّی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که «سجّیتهم الکرم؛ ۴ دأب شان کریم بودن است». بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، زیرا آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا میکند ماندنی است.
البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان در خور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند, هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم مقبول و مظروف؛ گاه گرچه به شخص عطا میکنند، ظهور و فضل عطایشان جامعهای را بهرهمند میسازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(ع) به شاگرد خویش جناب زکریا بن آدم در برابر استجازه او برای خروج از قم فرمود: «شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم برمیدارد، آنگونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است».5
این نمونهای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی میکنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.
از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(ع) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولیّ عصر(ع) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(ع) سنّتی دیرپاست.
- ادعای بابیّت و سفارت از ولیّ عصر(ع)
ارتباط با امام زمان(ع) آرزوی هر منتظر مشتاق و افتخار والای هر صاحب معرفتی است؛ امّا این کالای ثمین به اقتضای قدر والای خود در کنار اولیای بیادعایی که از خورشید آن کسب نور کردهاند، همواره به مدعیانی مبتلا بوده است که ادعای ارتباط با قلب عالم را ویله نیل به اهداف روا یا ناروای خویش قرار داده و خواسته یا ناخواسته رهزن مؤمنان مشتاق امّا سادهدلی شدهاند که دائماً تشنه رسیدن خبری یا رؤیت اثری از جان جانان عالماند.
هر منتظر متعقّلی، ضروری است با شناخت راههای اصیل ارتباط با ولیّ عصر(ع) از سویی و معرفت مدعیان ارتباط از سویی دیگر، خویش و جامعه را از درافتادن به وادی وهم و خرافه که مورث گمراهی است رهایی بخشد.
دو واژه «بابیت»6 و «سفارت» درباره کسانی به کار میرود که مدعی رابطه با امام عصر(ع) بوده و ادعا میکنند که از امام(ع) دستورهایی به آنها رسیده است۷؛ یعنی به امام معصوم(ع) دسترسی یافته و آموزههایی را از آن حضرت گرفتهاند که در این صورت آن آموزهها برای او و آنانی که این سخنان را از وی ـ که واسطه میان امام(ع) و دیگران شده است ـ میشنوند، حجت شرعی و دستوری الهی است، این معنی حقیقی چنین ادعایی است گرچه مدعیان ارتباط با حضرت ولیّعصر(ع) به آن تصریح نکنند.
گفتنی است نیل به زیارت وجود مبارک صاحبالامر(ع) که از آن به ملاقات تعبیر میشود، غیر از ادعای بابیت یا سفارت از سوی آن حضرت است. بیشک، ملاقات و زیارت آن حضرت امری محال نیست، همانگونه که برخی از انسانهای صالح در عصر غیبت به این سعادت رسیدهاند و نیز بهرهبرداری از هدایت باطنی آن حضرت نیز امری مسلّم و مقبول است که همواره شایستگان از آن مستفید گشتهاند، زیرا امامان معصوم(ع) مجاری فیض خدای سبحاناند و ذات اقدس الهی فیض لایق هر مستفیضی را به واسطه خلفای خود به آنها اعطا میکند.
میان این دو معنی از بهرهمندی و ارتباط با امام معصوم و ادعای بابیت و سفارت، فاصله عمیقی است که بر اهل بصیرت پوشیده نیست. ارشاد و هدایت باطنی امام زمان(ع) درباره شیخ مفید(ره) و تصحیح فتوای ایشان۸ نمونهای از این افاضههاست؛ امّا نباید از نظر دور داشت که میان چنین ملاقاتی یا چنان هدایتی با ادعای بابیت و سفارت از آن جناب، تفاوتی به بلندای آسمان و زمین است.
براساس حکم عقل و برآیند دستورهای نقل، تکذیب مدعیان سفارت و تلقی حکم یا پیام از سوی آن امام، وظیفه دوستان و منتظران واقعی آن حضرت است۹، زیرا با گشوده شدن چنین بابی و پذیرفتن ادعای آنان فضایی ساخته خواهد شد تا هر روز بلکه هر لحظه، کسی با چنین داعیهای دیگران را به خویش و پیام ادعایی خود بخواند و چه بسا که در این میان، مدعی تغییر یا تبدیل یا جعل احکام اسلامیگردند، که خود هرج و مرج میآفریند. براین اساس، نه تنها تکذیب چنین کسانی واجب است بلکه هر گونه عملی که به تقویت آنان انجامد، به بداهت عقل و براساس معاونت بر اثم، حرام خواهد بود.
در عصر غیبت کبرای ولیّ عصر(ع) برای رهایی از بیسر و سامانی و نجات از بلاتکلیفی از سوی ائمه هدی(ع) امت اسلامیبه اطاعت از فقیه جامع شرایط مأمور و موظف گردیده است تا در فروع دین، یا کارشناسی شده یا با استناد به نظر کارشناس امین و عادلی که توانایی استنباط احکام شرعی از ادله عقلی و نقلی را دارد، زندگی کرده و اعمال فردی و اجتماعی خویش را انجام دهند.
نه خواب و رؤیا و نه ادعای ارتباط و تلقی ارشاد از امام معصوم(ع) هیچ کدام در تعیین تکلیف عملی جامعه در ارتباط با امام عصر(ع) ارزش و اعتباری ندارد، زیرا اوّلاً امت اسلامیبه تبعیت از آن امر نشدهاند و ثانیاً هیچ ضابطه و قانونی برای اثبات صدق رؤیاها یا ادعاها وجود ندارد، تا بتوان صحیح آن را از سقیم تشخیص داد؛ وگرنه باید پذیرفت که در هر گوشهای کسی سری بردارد و با ادعای دیدن رؤیایی یا تلقی امری وظیفه شرعی تازه خاصی را بیان سازد که در این صورت بر هیچ عاقلی پوشیده نمیماند که نه دین خدا از تحویل و تبدیل در امان میماند و نه مسلمانان منتظر، سیر نورانی انتظار را به سلامت میپیمایند، چون دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و نظام فقهی و اجتماعی اسلام و جامعه اسلامی در هم میپاشد.
باید هماره به یاد داشت در عصر غیبت کبرا باب سفارت و نیابت خاص آن حضرت بسته است و هیچکس جز «کذّاب مفتر» چنین ادعایی نخواهد داشت و ارتباط عاشقان منتظر با امام منتظر(ع) از طریق عمل به فتاوای نواب عام حضرتش تأمین میشود؛ امّا هماره باید مراقب بود براثر محبّت به نواب عام آن حضرت به دام افراط گرفتار نیاییم و حکم نائب خاص را به نواب عام تسرّی نبخشیم، که هر افراط و تفریطی در نادانی ریشه دارد: «لاتری الجاهل إلّا مفرطاً أو مفرّطاً».10
خلاصه آنکه: ۱. کتاب خدا و عترت طاهرین با برهان عقلی منبع معرفتی معارف اعتقادی، فضائل اخلاقی، احکام فقهی و حقوقی است. ۲. تهذیب نفس راه مشروعی دارد که عقل قطعی و نقل معتبر راهنمای آناند. ۳. ادعیه؛ مناجاتها، اذکار مأثور، زیارات توصیه شده و مانند آن طریق مشروعی است که رهآورد وافر داشته و دارد. ۴. وجود صلحای متشرع، فقهای وارسته، حکمای متدین، متکلمان متعهد، محدّثان خیبر و مانند آنان سند تأثیرگذاری دستورهای مأثور است که بایسته است جوانان و نوسالان به آنها اقتدا نمایند. ۵. وجود مدعیان دروغین بابیت، سفارت و گاهی نیز امامت همانند دروغپردازان در حوزه نبوت است که از آنان به متنبّیان یاد میشود چنانچه مدعیان دروغین الوهیت نظیر فرعون کم نبودهاند.
ماهنامه موعود شماره ۹۲
پینوشتها:
٭ برگرفته از: «امام مهدی(ع)؛ موعود موجود»، انتشارات اسرا.
۱. سوره انفال (۸)، آیه ۲۴.
۲. سوره نحل (۱۶)، آیه ۹۷.
۳. الکافی، ج ۴، ص ۱۸۷-۱۸۸.
۴. برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(ع) چنین خوانده میشوند عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم (البلد الامین، ص ۳۰۲؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۵).
۵. الاختصاص، ص ۸۷.
۶. این واژه که امروزه برای فرقهای ساخته و پرداخته دست استعمار، عَلَم گردیده، در معنی اصطلاحی خود (واسطه) به کار رفته است.
۷. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص ۸۸.
۸. ر.ک: زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، ص ۳۸۴.
۹. مانند آنچه در نامه آخرین امام(ع) به آخرین نائب خاص خویش مرقوم فرمود: سیأتی شیعتی من یدعی المشاهده. ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر. (کمالالدین، ج ۲، ص ۱۹۳؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۵۶، با اندکی اختلاف).
۱۰. نهجالبلاغه، حکمت ۷۰.