خود را وقف امامتان کنید!

a45c1952a548108a7316866ffcd07a1a - خود را وقف امامتان کنید!

 

دعای مضطرّانه فرج، اوّلین و مهم‌ترین محصول مجالس اهل بیت(ع)
عزادار با فهمی‌که از آثار و برکات ظهور دارد و نیز آگاهی از خسارت عظیمی‌که از تأخیر آن متوجّه همه انسان‏ها می‏شود، از صمیم قلب برای ظهور مولایش دعا می‏کند و از خداوند تعجیل در این امر را می‏خواهد. او می‏داند که مولایش نیز این دعا را دوست دارد و خود نیز برای ظهور خود دعا می‏کند و به شیعیانش نیز دستور داده است که برای فرجش بسیار دعا کنند:
«اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛
برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که این کار خود فرج شماست.»
دعا بدون عمل فایده ندارد؛ یعنی اگر کسی برای فرج امام زمان(ع) دعا می‏کند، باید برای فرج ایشان تلاش نیز بکند و به تناسب توان خود قدم‏های مؤثّر و مفیدی برای رفع موانع ظهور و تبلیغ و شناساندن حضرت به دیگران بردارد و ضمناً روح انتظار و به خصوص روح «خدمت در انتظار» را بر خود حاکم کند. چنین شخصی خود به خود در مسیر همان اصلاحاتی که قرار است حضرت برای آن تشریف بیاورند، قرار گرفته و عملاً به مصلح جهانی پیوسته است.
بنابراین می‏توان نتیجه گرفت که دعای حقیقی که همان دعای از صمیم قلب و همراه با آمادگی و عمل برای ظهور است، نقش اساسی و کلیدی در فرج امام زمان(ع) دارد. اگر هریک از ما تلاش کند که دعاگوی حقیقی حضرت باشد، به یقین کمک بزرگی به ظهور حضرت کرده است و به عبارت دیگر، هر قدر تعداد دعاگویان حضرت بیشتر شود، به ظهور نزدیک‏تر می‏شویم.
امام صادق(ع) درباره تأثیر دعای حقیقی در فرج امام زمان(ع) چنین می‏فرمایند:
«خداوند به حضرت ابراهیم(ع) وحی فرستاد که ساره به زودی فرزندی می‏آورد و اولادش (بنی‌اسرائیل) چهارصد سال گرفتار خواهند شد، چون گرفتاری بنی‌اسرائیل به طول انجامید، چهل صبح رو به درگاه الهی آورده، به گریه و زاری پرداختند. خداوند به موسی و هارون وحی فرستاد که آنها را از شرّ فرعون نجات دهد و صد و هفتاد سال از چهارصد سال گرفتاری آنها را برداشت.»
سپس امام صادق(ع) فرمودند:
«همچنین شما هم اگر مثل بنی‌اسرائیل به درگاه خداوند به گریه و زاری بپردازید، خداوند فرج ما را نزدیک خواهد کرد؛ امّا اگر چنین نباشید، این سختی تا پایان مدّتش ادامه خواهد داشت.»
دعا برای حضرت باید به تناسب شرایط حضرت و شیعیانش باشد. اگر مجالس اهل بیت(ع) هم با همان محتوای معرفتی که خود سیّدالشّهدا(ع) تعیین فرمودند، برگزار می‌گشت، محصول آن، دعای مضطرّانه برای فرج حسین زمان(عج) می‌شد.

محتوای مجالس از نظر امام حسین(ع)
وجود مقدّس امام حسین(ع)، خود بهترین معیار برای تعیین کیفیت و محتوای مجالس است. ایشان در یکی از فرمایش‌های نورانیشان چنین می‏فرمایند:
«مَنْ اَتانا لَمْ یَعْدَمْ خَصْلَهً مِنْ اَرْبَعٍ: آیهً مُحْکَمَهً وَ قَضِیَّهً عادِلَهً وَ اَخاً مُسْتَفاداً و مُجالَسَهَ الْعُلَماء؛ ۱
هرکس به سوی ما آید و در مجالس ما شرکت کند، حدّاقل یکی از چهار چیز را از دست نمی‏دهد: اصول عقاید و جهان بینی اسلامی، قوانین اخلاقی، برادری سودمند و هم‌نشینی با علما.»
بنابراین مجالس اهل بیت(ع)، جای آشنایی مردم با اصول دین و اعتقادات، اخلاقیات و نیز احکام و فروع دین است؛ یعنی همان سه علمی‌که رسول الله(ص) یادگیری آن را بر هر مسلمانی واجب فرموده است. ایشان در فرمایش نورانی، ابتدا طلب علم را بر هر مسلمانی واجب نموده و چنین فرموده‌اند:
«طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَهٌ علی کُلِّ مُسْلِمٍ؛ ۲
طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.»
بدیهی است علمی‌که یادگیری آن بر همگان واجب باشد و به عبارت دیگر تحصیل آن واجب عینی است، نمی‏تواند از نوع علوم روزمرّه باشد؛ بلکه علمی است که با ساختار وجودی انسان و هدف خلقت او و نیز سعادت دنیا و آخرت او ارتباط مستقیم دارد. آنگاه حضرت در مرحله بعد، علمی را که تحصیلش بر هر کس واجب است، چنین تشریح می‏نمایند:
«اِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ اَوْ فَریضَهٌ عادِلَهٌ اَوْ سُنَّهٌ قائِمَهٌ وَ ما خَلا هُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ؛ ۳
علم حقیقی سه چیز است: اصول عقاید، اخلاق و احکام و غیر از اینها فضل است.»
بنابراین نتیجه می‏گیریم که مجلس مورد رضایت امام حسین(ع) مجلسی است که در آن، عزاداران با حقیقت دین، معارف الهی و انسانی و نیز وظایفشان به عنوان یک مؤمن و عزادار حقیقی و یک انسان و شیعه راستین آشنا می‏شوند.
وقتی برپاکننده مجلس سیّدالشّهدا(ع) خود به مرحله چهارم نرسیده باشد، در تنظیم برنامه‏ها اصالت و عمده وقت مجلس را به مدّاحی و سینه‏زنی اختصاص می‏دهد و نسبت به سخنرانی و سخنران یا اصلاً توجّهی ندارد یا کم‌توجّه می‏باشد.

خطر جهل به دین و آخرت
گفتیم که پیامبر(ص) دین‏شناسی را بر هر مسلمانی واجب فرمود و بر آن تأکید نموده است. علاوه بر این، کسانی را که در این امر واجب کوتاهی کنند، چنین توبیخ فرموده‏اند:
«اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی یُبْغِضُ کُلَّ عالِمٍ بِالدُّنْیا جاهِلٍ بِالْآخِرَهِ؛ ۴
به درستی که خداوند تبارک و تعالی هر عالمِ به دنیایی را که جاهل به آخرت است، دشمن می‏دارد.»
از نظر حضرت، هرکس آخرت را که جایگاه ابدی انسان است، نشناسد، هرچند علوم دنیایی را بداند، مبغوض خدا است؛ زیرا کسی که آگاهی به آخرت و خانه ابدیّت خود نداشته باشد، هرگز نمی‏تواند خود را برای آن آماده کند. به همین دلیل معصومان(ع) شیعیانی را که به یادگیری دستورات دینی و معارف الهی نمی‏پردازند، به شدّت مذمّت و توبیخ کرده‏اند. رسول اکرم(ص) در این‏باره می‏فرمایند:
«لَیْسَ مِنّی اِلاَّ عالِمٌ اَوْ مُتَعَلِّمٌ؛ ۵
از من نیست؛ مگر عالم یا کسی که در حال یادگیری است.»
امام صادق(ع) نیز می‏فرمایند:
«لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَیَ الشَّابَّ مِنْکُم اِلاَّ غادِیاً فی حالَیْنِ: اِمَّا عالِماً اَوْ مُتَعَلِّماً فَاِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَرَّطَ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ فَاِنْ ضَیَّعَ اَثِمَ، وَ اِنْ اَثِمَ سَکَنَ النَّارَ وَ الَّذی بَعَثَ مُحَمّداً بِالْحَقِّ؛ ۶
دوست ندارم جوانی از شما را ببینم؛ مگر اینکه در یکی از دو حالت صبح کند. یا عالم باشد یا در حال یادگیری؛ پس اگر چنین نکند، کوتاهی کرده است و اگر کوتاهی کند، ضایع کرده است؛ اگر ضایع کند، گناه کرده است؛ اگر گناه کند، قسم به کسی که محمّد(ص) را به حق مبعوث کرده است، ساکن آتش می‏شود.»
آری. جهل به دین و دستورات آن موجب می‏شود که انسانِ غافل، سر از جهنّم درآورد، به همین دلیل است که حضرت در کلام دیگری چنین می‏فرمایند:
«لَوْ اوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَهِ لا یَتَفَقَّهُ، لَاَدَّبتُهُ؛ ۷
اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که در دین تفقّه۸ نمی‏کند، او را ادب خواهم کرد.»
و همچنین آن حضرت آرزو می‏کند که اصحاب و شیعیانش حلال و حرام دین را به دقّت بشناسند تا سر از کوتاهی، تقصیر، گناه و عذاب درنیاورند، لذا چنین می‏فرمایند:
«لَیْتَ السِّیاطُ عَلی رُؤوسِ اَصْحابی حَتَّی یَتَفَقَّهوا فِی الْحَلالِ وَالْحَرامِ؛ ۹
ای کاش! با تازیانه‏ها بر سر اصحابم می‏زدند تا اینکه حلال و حرام دین را خوب بفهمند.»
ببینیم که امام سجّاد(ع) چگونه شیعیان را به تحمّل سختی در راه فهم درست و دقیق دین تشویق می‏فرمایند:
«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ ما فی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ؛ ۱۰
اگر مردم بدانند در طلب علم، چه فایده‏ای است؟ آن را می‏طلبند؛ اگر چه با ریختن خون دل و فرو رفتن در گرداب‏ها باشد.»
برای تأکید بیشتر، ببینیم که حضرت کاظم(ع) چگونه خطر دین‌داری سطحی و ضعیف و محروم بودن از فهم دقیق دین را گوشزد می‏فرمایند:
«مَنْ لَمْ یَتَفَقّهْ فی دینِهِ لَمْ یَرْضَ اللهُ لَهُ عَمَلاً؛ ۱۱
هرکس که آگاهی عمیق از دین نداشته باشد، خداوند از هیچ عمل او خرسند نمی‏شود.»
امام علی(ع) درباره دین، بدون فهم عمیق چنین می‏فرمایند:
«اَیُّهَا النَّاسُ! لاخَیْرَ فی دینٍ لا تَفَقُّهَ فیما؛ ۱۲
ای مردم! در دینی که فهم عمیق در آن نیست، هیچ خیری وجود ندارد.»
دینی که نسبت به آن شناخت دقیق و صحیح نداریم، نمی‏تواند خوشبختی انسان را در دنیا و آخرت تأمین کند. امام علی(ع) هم در این‌باره می‏فرمایند:
«اَلْمُتَعَبَّدُ عَلی غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمارِ الطّاحُونَه یَدُورُ و لا یَبْرَحُ؛ ۱۳
عبادت‏کننده ناآگاه از دین، همچون خر آسیاب است که دور خود می‏چرخد؛ ولی از جایی که هست، پیشتر نمی‏رود.»
اساساً در اسلام، ارزش هر انسانی در درجه اوّل به میزان شناخت صحیح و عمیقی است که از دین دارد، چنان‌که رسول گرامی اسلام(ص) چنین می‏فرمایند:
«اَکْثَرُ النَّاسِ قیمَهً اَکْثَرُهُمْ عِلْماً و اَقَلُّ النّاسِ قیمَهً اَقَلُّهُم عِلْماً؛ ۱۴
با ارزش‏ترین مردم، عالم‏ترین آنها است و کم‏ارزش‏ترین مردم، کم‏علم‏ترین آنها است.»
صرف ادّعای شیعه‏بودن، بدون شناخت صحیح و دقیق دین، مفید و کافی نیست؛ بلکه برای شخص و برای اصل دین، بسیار خطرناک و خطرساز است.
اگر شیعیان، امامان خود را، به خصوص امام زمان(ع) را خوب می‏شناختند و به وظایفی که در قبال او دارند، آگاه بودند، امام زمان(ع) بیش از هزار و صد و شصت سال، در تنهایی و مظلومیت، گرفتار غیبت و خون دل و اضطرار نمی‏شد.
ببینیم آن وجود نازنین که عزادار حقیقی جدّ بزرگوارش و منتقم اصلی خون او می‏باشد، هزار سال پیش چگونه از بی وفایی و عدم همدلی شیعیانش که ناشی از جهالت و بی‏همّتی آنها است، شکایت می‏کند:
«وَ لَوْ اَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِه عَلَی اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْیمْنُ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَهُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَهِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاَّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ؛ ۱۵
اگر شیعیان ما که خداوند بر انجام طاعت موفّّقشان بدارد، در وفا کردن به عهد ما همدل بودند، مبارکی ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی‏افتاد و سعادت دیدار همراه با معرفت ما به سوی آنها می‏شتافت. پس ما را از آنها پوشیده نمی‏دارد؛ مگر همان چیزهایی که از آنها به ما می‏رسد و ما دوست نداریم و از آنها انتظار نداریم.»

عزادار حقیقی و عمل به وظیفه‌اش در قبال امام زمان(عج)
عزادار حقیقی به خوبی می‌داند که سوگواری و برپایی مجالس بزرگداشت برای اهل بیت(ع)، فقط قسمت کوچکی از وظیفه الهی او نسبت به آنان است؛ بلکه وظیفه بالاتر، توجّه به درس‌ها و عبرت‌های عاشورا و عمل به آنها است.
عمل به تکلیف، از جمله درس‌هایی است که عزادار حقیقی از عاشوراییان فراگرفته است. او خود را نسبت به امام زمانش مکلّف و مسئول می‌داند؛ همان‌طور که «قرآن کریم» هرکس را نسبت به امام زمانش مسئول و مکلّف می‌داند.۱۶
عزادار حقیقی یا «منتظر حقیقی» در این مرحله می‏داند که اگر بخواهد رضایت خدا را جلب کند و به هدف خلقت و کمال نهایی و غایی وجودش نائل شود، باید به این تنها موعظه خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم عمل کند که فرمود:
«قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ اَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنی و فُرادی؛ ۱۷
ای رسول ما، به امّت بگو که من به یک سخن، شما را موعظه می‏کنم و آن سخن این است که شما خالص، دو نفری یا به تنهایی برای خدا قیام کنید.»
امام امّت، قدّس سرّه، درباره این موعظه خداوند چنین می‏فرماید:
خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیّت را بیان کرده و بهترین موعظه‏هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خدا است که ابراهیم خلیل‌الرّحمن را به منزل خُلّت رسانده و از جلوه‏های گوناگون عالم طبیعت رهانده است.
خلیل آسا در علم الیقین زن
ندای لااحب الآفلین زن
قیام لله است که موسای کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحرا کشاند. قیام برای خدا است که خاتم النّبیین(ص) را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیّت غلبه داد و بت‏ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن، توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدّس را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند.»
آری، خودخواهی ما و ترک قیام برای خدا است که ما را به روز سیاه غیبت امام زمان(ع) و تنهایی و غربت حضرت کشانده و مستکبران را بر کشورهای اسلامی حاکم کرده است. همان‏طور که خود آن حضرت فرمودند: «اگر شیعیان نسبت به ما وفادار و همدل بودند، ظهور ما به تأخیر نمی‌افتاد.»۱۸
در زیارت عاشورا پس از اعلام برائت از بنیان‌گذاران ظلم به اهل بیت(ع) و نیز کسانی که آنها را از مقامشان کنار زدند و همچنین کسانی که مقدّمات جنایات ظالمان را فراهم کردند، نسبت به پیروان و تابعان و دوستان آنها نیز اعلام برائت می‏شود؛ یعنی از همه کسانی که در طول تاریخ، در مصیبت اعظم، به خصوص در غیبت امام زمان(ع) نقش داشته و کار آنها به نحوی، مانعی بر سر راه ظهور منجیّ بشریت بوده است.
برای همین است که بلافاصله خطاب به سیّدالشّهدا(ع) چنین عرض می‏کنیم:
«یا اَباعَبْدِ اللهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ الی یَوْمِ الْقِیامَه؛ ۱۹
ای اباعبدالله! من تا قیامت با کسانی که با شما در سلم و صلح هستند، در صلحم و با کسانی که با شما در جنگ هستند، در جنگم.»
به این ترتیب، نظام دوستی و دشمنی عزادار حقیقی به‏طور کامل روشن و مشخّص است. او با همه کسانی که شیعه و محبّ اهل بیت(ع) هستند و با آنها دشمنی ندارند، در صلح و دوستی است و با همه کسانی که دشمن اهل بیت(ع) و به‏خصوص امام زمان(ع) هستند، در جنگ است و این دوستی و دشمنی تا قیامت ادامه دارد. اگر دشمنان امام زمان تا قیامت هم با حضرت مخالفت و دشمنی داشته باشند، عزادار حقیقی هرگز از مبارزه و جهاد علیه آنها خسته و ناتوان نمی‏شود.
این است که قرآن کریم به همه مسلمانان دستور داده است که تا رفع فتنه و مصائب از جهان و حاکمیت دین خدا در سراسر جهان، به جهاد مقدّس خود ادامه دهند:
«وَ قاتِلُوهُم حَتّی لاتَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ؛ ۲۰
با کافران جهاد کنید که دیگر فتنه‏ای باقی نماند و آیین همه ما در دین خدا باشد.»
کدام فتنه و مصیبت برای جامعه انسانی، بالاتر از غیبت امام زمان(ع) و محرومیت جامعه جهانی از رهبر معصوم و متخصّص الهی و مظهر خدا است.
عزادار حقیقی در این مقطع حسّاس و سرنوشت‏ساز با تشخیص وظیفه الهی جهاد، بدون فوت وقت تا رفع این بزرگترین فتنه و تا رسیدن به امام خود و جهاد در رکاب او، به مبارزه می‏پردازد.
او نیک می‏داند بهترین زمان برای سربازی و خدمت و تقرّب نسبت به امام زمان(ع)، زمان کنونی است. نه زمان ظهور که زمان پیروزی است.
چنان‌که قرآن کریم می‏فرماید:
«لایَسْتَوی مِنْکُمْ مَنْ أنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتحِ وَ قاتَلَ اُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذینَ اَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلّاً وَعَدَاللهُ الْحُسْنی وَاللهُ بِما تَعْمَلونَ خَبیرٌ؛ ۲۱
آن مسلمانانی که پیش از فتح مکّه، در راه دین، انفاق و جهاد کردند با دیگران برابر نیستند، آنان درجه‏ای عظیم‏تر دارند، تا کسانی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند، البتّه خدا به هر دو طایفه وعده احسان داد و خدا به آنچه می‏کنید، آگاه است.»
قیام و جهاد برای برطرف کردن موانع ظهور ارزش و اهمّیت بیشتری نسبت به سربازی و جهاد در رکاب آن حضرت را دارد. زیرا قرآن کریم همراهی با امام را قبل از پیروزی با ارزش‏تر و مهم‏تر می‏داند.
بزرگترین گناه برای عزادار در مرتبه پنجم، تنها گذاشتن امام زمان(ع) است. عزادار که در این مرتبه، آگاهی زیادی نسبت به درس‏ها و پیام‏های عاشورا دارد، به وفاداری و همدلی نسبت به امام زمانش، بیشترین توجّه و اهتمام را دارد. او از اصحاب عاشورا درس بزرگ وفاداری نسبت به امام زمان خویش را به خوبی آموخته است. وفاداری یعنی پای‏بند بودن به عهد و پیمانی که بسته‏ایم. وفای به عهد، به خصوص نسبت به امام و رهبر معصوم، از بزرگترین واجبات است و پیمان‏شکنی و بی‏وفایی از بزرگترین محرّمات می‏باشد.
سیّدالشّهدا(ع) در روز عاشورا درباره دو گروه دوستان و دشمنان سخن گفت. دوستان خویش را به وفاداری ستود و دشمنانش را به خاطر بی‏وفایی‏شان مورد نکوهش و سرزنش قرار داد. در مورد دوستانش فرمودند:
«فَاِنِّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْفی وَ لا خَیْراً مِنْ اَصْحابی؛ ۲۲
من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی‏شناسم.»
ایشان در روز عاشورا وقتی بر بالین مسلم‌بن عوسجه آمد، این آیه شریفه را خواندند:
«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً؛ ۲۳
از مؤمنان مردانی هستند که در عهد خویش با خدا صادق بودند، برخی از آنان به عهد خود وفا کرده و جان باختند، برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساختند.»
درباره دشمنانش نیز چنین فرمودند: «اگر اهل وفا به پیمان نیستید و عهد خویش را شکسته و بیعت مرا از گردن خود، کنار نهاده‏اید، به جانم سوگند! با پدرم، با برادرم و با پسرعمویم، مسلم‌بن عقیل نیز همین کار را کردید.»۲۴
در زیارت اربعین خطاب به خود آن حضرت، چنین عرض می‏کنیم:
«اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ؛
شهادت می‏دهم که تو به عهد خود وفا کردی و تا رسیدن به یقین [و شهادت] در راه او جهاد کردی.»

بزرگترین آرزوی یک منتظر و عزادار حقیقی
حس و روح انتقامی‌که در یک عزادار وجود دارد و نیز روح مبارزه و جهادی که بر وی حاکم است، ناشی از معرفت صحیح و دقیق و یک محبّت عمیق است.
معرفت او نسبت به اینکه از کجا آمده و در کجا هست و به کجا می‏رود، معرفت به اینکه رابطه و نسبت او با اهل بیت(ع) چیست؟
معرفت به حقیقت، ارزش انسانیّت، حیات انسانی و همچنین مودّتی که به اهل بیت(ع) دارد، همه و همه موجب می‏شود تا عزادار از خداوند بخواهد که انتقام از دشمنان امام حسین(ع) را همراه با منتقم حقیقی روزی او گرداند. امّا این آرزو تنها و بزرگترین خواسته یک منتظر و عزادار حقیقی نیست.
بزرگترین آرزوی یک منتظر عزادار این است که خداوند او را در دنیا و آخرت، همراه محمّد و آل محمّد(ص) قرار دهد و لحظه‏ای بین او و آنها جدایی نیندازد.
دعای او در این مرتبه این است که:
«فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذی اَکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُم وَ مَعْرِفَهِ اَوْلِیائِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَرائَهَ مِنْ اَعْدائِکُم اَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُم فِی الدُّنْیا وَالآْخِرَهِ؛ ۲۵
از خدایی که مرا به شناخت شما و دوستانتان گرامی داشت و دوری از دشمنانتان را نصیب من کرد، می‏خواهم که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد!»
بنابراین آنچه انسان را به اینجا می‏رساند که لیاقت چنین درخواستی و آرزوی چنین مقامی را داشته باشد، عبارت است از معرفت اهل بیت(ع)و دوستان آنها و نیز دوری و دشمنی نسبت به دشمنان آنها.

چگونه می‏توان محبوب و مقرّب امام زمان(ع) و همراه او در دنیا و آخرت بود؟
گفتیم که یک منتظر و عزادار حقیقی اگر بخواهد به بزرگترین آرزویش که همراهی با محمّد(ص) و آل او در دنیا و آخرت است، برسد، باید چند چیز را در وجودش ایجاد کند که عبارتند از:
ـ معرفت نسبت به محمّد و آل محمّد(ص) و دوستان آنها؛
ـ مودّت و دوستی با آنها و دوستانشان؛
ـ برائت و دشمنی با دشمنانشان؛
با صرف نظر از عامل اوّل، یعنی معرفت که به فکر و قلب انسان مربوط می‏شود. دو عامل دیگر یعنی مودّت و برائت، هر چند جایگاهشان در قلب انسان است، امّا شرط پذیرفته شدنشان عملی شدن آنها و ظهور خارجی آنها است. اساساً همان‏طور که قبلاً نیز گفته شد، مودّت عبارت از محبّتی است که ظهور خارجی دارد و در عمل نشان داده می‏شود.
برائت و دشمنی با دشمنان آنها نیز امری است که باید در عمل نشان داده شود و ظهور خارجی داشته باشد.
سؤال اساسی و مهم این است که عملی شدن مودّت و برائت و میزان ظهور خارجی آنها چیست؟
بهتر است جواب را از خود امام زمان(ع) بگیریم، ایشان در زیارت «آل‌یاسین» فرمودند: «هرگاه خواستید به زیارت ما بیایید و به خدا و ما توجّه کنید، چنین بگویید:
«نُصْرَتی مُعَدَّهٌ لَکُم وَ مَوَدَّتی خالِصَهٌ لَکُم؛
یاری من برای شما مهیّا و آماده است و مودّتم نسبت به شما خالص است.»
بنابراین از نظر مبارک و شریف امام زمان(ع) آنچه که یک منتظر و شیعه حقیقی در هنگام زیارت و ملاقات با امام زمانش ـ علاوه بر جنبه معرفتی ـ باید داشته باشد، دو چیز است:
۱. آمادگی کامل؛ ۲. مودّت خالص.
آمادگی کامل، یعنی تمامی‌شرایط یک منتظر حقیقی را داشته باشی. باید خود را حقیقتاً «وقف» اهل بیت(ع) کنی. در درجه اوّل باید همه دل‏مشغولی‏ها و دل‏بستگی‏ها را که مانع ملحق شدن تو به امام زمان(ع) می‏شوند، از بین ببری و بعد باید با همه موانعی که مانع ظهور امام زمان(ع) می‏شوند، در حدّ توان خود بجنگی. در دعای روز سه‏شنبه از خداوند تبارک وتعالی چنین درخواست می‏کنیم:
«اَللهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ جُنْدِکَ فَاِنَّ جُنْدَکَ هُمُ الْغالِبُونَ وَاجْعَلْنی مِنْ حِزْبِکَ فَاِنَّ حِزبَکَ هُمُ الْمُفْلِحُون وَاجْعَلْنی مِنْ اَوْلیائِکَ فَاِنَّ اَوْلیائَک لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُم یَحْزَنُون.»
باید دانست که بدون آمادگی و مودّت خالص نمی‏توان سرباز خدا و از دوستان خدا و امام زمان(ع) بود.
مودّت خالص، یعنی محبّتی که در راه خدمت به آنها، تو را از همه تعلّقات آزاد کند؛ به‏طوری که به راستی با کمال صداقت بتوانی به حضرت و اجداد طاهرینش چنین خطاب کنی:
«بِأبی أنْتُمْ وَ اُمّی و اَهْلی وَ مالی وَ اُسْرَتی؛ ۲۶
پدر و مادرم و اهل و مال و خویشانم فدای شما باد!»
مودّت خالص، یعنی حضرت و اهداف مقدّسش را بر هر چیز ترجیح دهی و چیزی مانع خدمت صادقانه تو به او و نیز دشمنی حقیقی، مؤثّر و عملی تو با دشمنانش نشود.
مودّت خالص، یعنی اینکه بدانی هر خدمتی که می‏کنی و زحمتی که می‏کشی و هر فرصتی که برای صرف عمر و مال و استعدادت در راه حضرت پیدا می‏کنی، همگی از توفیقات الهی و توجّهات حضرت ولیّ‏عصر(عج) است و اگر لطف و عنایت آنها نباشد، هرگز به این راه کشیده نمی‏شوی و به همین سبب، به جای منّت گذاشتن و متوقّع بودن، شکرگزار و ممنون باشی و به جای تکبّر نسبت به بندگان خدا، با آنها مهربان و نسبت به آنها متواضع باشی و به جای عجب و خودپسندی و غروری که ممکن است از این کارها به سراغت بیاید، از کوتاهی‏ها، غفلت‏ها، کم‌کاری‏ها و راحت‏طلبی‏های خود و نیز تلف کردن فرصت‏ها و نعمت‏ها، شرمسار و خجل باشی.
بنابراین عزاداری موفّق‏تر و به مقام منتظر نزدیک‏تر است که در درجه اوّل، در خودسازی موفّق باشد، زیرا کسی که پیام عاشورا را فهمیده باشد، خوب می‏داند که کسی به سیّدالشّهدا(ع) نزدیک‏تر است که از شباهت و سنخیّت بیشتری نسبت به آن حضرت برخوردار باشد، به علاوه خودسازی نوعی انتقام عملی از دشمنان امام حسین(ع) است. هرقدر در یک جامعه، تعداد انسان‏هایی که بیشترین شباهت را به امام حسین(ع) داشته باشند و بیشتر پیرو مکتب آن حضرت باشند، افزون گردد، دشمنان امام حسین و امام زمان(ع) خشمگین‏تر، ضعیف‏تر و منزوی‏تر می‏شوند و زمینه برای ظهور منتقم اصلی مهیّاتر می‏شود. در درجه بعدی، عزاداری موفّق‏تر و به مقام منتظر نزدیک‏تر است که برای اهداف امام زمان(ع) قوی‏تر و مفیدتر باشد.
عزادار حقیقی کینه مقدّس خود را نسبت به دشمنان امام حسین(ع) و منتقم خون او در عمل نشان می‏دهد. هرقدر کینه مقدّس عزادار نسبت به دشمنان بیشتر باشد، او را در خودسازی و اجرای عملیات انتقام قوی‏تر و در مبارزه با موانع ظهور منتقم اصلی جدّی‏تر و پرتلاش‏تر می‏کند؛ به عبارت دیگر، میزان صداقت یک عزادار در عمل ثابت می‏شود تا در شعار.
برائت و کینه مقدّس نسبت به دشمنان امام زمان(ع) که مانع اصلی ظهور او هستند، همان چیزی است که عزادار حقیقی به آن نیاز دارد.
هرقدر یک عزادار به وظایفی که نسبت به منتقم اصلی و منجیّ عالم دارد، بیشتر عمل کند، ۲۷ به خلوص و صداقت نزدیک‏تر است؛ زیرا عزاداری و زندگی او از عنصر انتقام بیشتر برخوردار است. در غیر این صورت، عزاداری او توأم با ضعف و ذلّت است. شکّی نیست که سیّدالشّهدا(ع) و امام زمان(ع) از دیدن قدرت، قوّت و شجاعت در عمل، در عزاداران و محبّان خود خشنود و خرسند و از دیدن ضعف، ذلّت، غفلت و ترس در آنان، بیزار هستند.
عزادار حقیقی درس شجاعت و قدرت، ضربه زدن به دشمن و خطرناک بودن برای او را، خیلی خوب از اصحاب عاشورا یاد گرفته است. عزاداری که وجودش برای استکبار جهانی و دشمنان امام زمان(ع) خطرناک نیست، عزاداری که شجاعت مبارزه با موانع ظهور حضرت و ضربه زدن به آنها را ندارد یا اصلاً چنین دغدغه و هدفی را ندارد، باید در صداقت و محبّت خود نسبت به آنها شک کند.
در این مرتبه، عزادار حقیقی این حقیقت را با عمق وجودش درک کرده است که محبّت به اهل بیت(ع) بدون دشمنی با دشمنان آنان و ضربه زدن به دشمنانشان، دروغی بیش نیست.
برای همراهی با محمّد و آل محمّد(ص) باید مثل آنها، از همه چیز در راه خدا بگذری. در این راه، جان دادن آسان‏ترین کار است. باید از مال و آبرو و از شهرت و مقام و از همه اعتبارات فانی دنیا گذشت.
درست به همین علت است که عزادار سالک، بلافاصله پس از درخواست همراهی با محمّد و آل محمّد(ص) از خداوند، چنین می‏گوید:
«وَ اَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُم قَدَمَ صِدقٍ فِی الدُّنْیا وَ الآْخِرَهِ؛
و اینکه گام‌های صدق و راستی را برایم در نزد شما استوار گرداند.»
در چنین شرایطی است که به مودّت خالص دست یافته‏ایم و لایق محضر آنها و محبوب و مقرّب امام زمان(ع) خواهیم شد.

عزادار و مقاومت در عملیات انتقام
عزادار در راه وفاداری و هم‌دلی با امام زمانش، چنان قدرتمند و استوار است که خود را برای هر سختی و بلایی آماده کرده است. او درس استقبال عاشقانه از بلا و شهادت را از امام حسین(ع) و اصحاب عاشق و باوفای او، به خوبی فراگرفته است و این سخن سیّدالشّهدا(ع) را با یقین و شیرینی پذیرفته است که خطاب به یکی از یارانش فرمودند:
«وَاللهِ الْبَلاءُ والْفَقْرُ وَالْقَتْلُ اَسْرَعُ اِلی مَنْ اَحَبَّنا مِنْ رَکْضِ الْبَراذینِ، وَ مِنَ السَّیْلِ اِلی صِمْرِهِ. قُلْتُ وَ ماالصِّمْرُ؟ قالَ: مُنْتَهاهُ و لَوْلَا أَنْ تَکُونُوا کَذلِکَ لَرَأَیْنَا أَنَّکُمْ لَسْتُمْ مِنّا؛ ۲۸
به خدا سوگند! بلا و فقر و قتل به سوی دوستان ما، از حرکت اسبان تیزپا و جریان سیل در صمرش سریع‏تر است. عرض کردم صمر چیست؟ فرمودند: منتها الیه سیل (قرارگاه سیل). اگر چنین نبود، هر آینه ما شما را از خود نمی‏دانستیم.»
آری. اگر کسی مثل حسین(ع) اهل جهاد و شهادت و اهل صبر بلاها و دشمنی‏ها و اذیّت‏ها در راه دین نباشد، حضرت او را از خودشان نمی‏دانند.راه و منش او راه مردمی است که سیّدالشّهدا(ع) این‏گونه آنها را مذمّت می‏کنند:
«حقّا که مردم، بندگان دنیایند و دین ناچیزی، بی‏جان بر زبانشان است که برگردش تا آنجا حلقه می‏زنند که دنیایشان در فراخ باشد و هرگاه با بلا آزموده شوند، دین‌داران اندک گردند.»۲۹

محمّــد شـجاعی
پی‏نوشت‏ها:
۱. «بحارالأنوار»، ج ۴۴، ص ۱۹۵.
۲. «اصول کافی»، ج ۱، ص ۳۰.
۳. همان، ج ۱، ص ۳۲.
۴. «کنزالعمّال»، ح ۲۸۹۸۲.
۵. «العلم و الحکمه فی الکتاب و السّنّه»، ص ۲۰۹.
۶. «امالی شیخ طوسی»، ص ۱۱] ۳۰۳] المجلس الحادی عشر.
۷. «بحارالأنوار»، ج ۱، ص ۲۱۴.
۸. تفقّه یعنی به دنبال فهم عمیق و دقیق و همه‏جانبه بودن.
۹. «محاسن برقی»، ج ۱، ص ۲۲۹.
۱۰. «اصول کافی»، ج ۱، ص ۳۵.
۱۱. «تحف العقول»، ص ۴۱۰.
۱۲. «محاسن برقی»، ج ۱، ص ۵.
۱۳. «اختصاص»، ص ۲۴۵.
۱۴. «بحارالأنوار»، ج ۷۷، ص ۱۲۲.
۱۵. توقیع شریف حضرت مهدی(ع) خطاب به شیخ مفید، «بحارالأنوار»، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
۱۶. یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِمْ * روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان دعوت می‏کنیم.» سوره اسراء، آیه ۷۱.
۱۷. سوره سبأ، آیه ۴۶.
۱۸. «بحارالأنوار»، ج ۵۳، ص ۱۷۷.
۱۹. زیارت عاشورا.
۲۰. سوره انفال، آیه ۳۹.
۲۱. سوره حدید، آیه ۱۰.
۲۲. «موسوعه کلمات الامام الحسین»، ص ۳۹۵.
۲۳. سوره احزاب، آیه ۲۳.
۲۴. «موسوعه کلمات الامام الحسین»، ص ۳۶۱.
۲۵. «مفاتیح الجنان»، زیارت عاشورا.
۲۶. زیارت جامعه کبیره.
۲۷. برای اطّلاع بیشتر از وظایفی که نسبت به منتقم اصلی و منجی عالم به عهده داریم، به بخش چهارم کتاب «آشتی با امام زمان(ع)» مراجعه شود.
۲۸. «بحارالأنوار»، ج ۶۴، ص ۲۴۹، ح ۸۵.
۲۹. اِنَّ النَّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مادَرَّتَ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ. «موسوعه کلمات الحسین(ع)»، ص ۳۵۶.

همچنین ببینید

از حسین تا مهدی

از حسین ع تا مهدی علیه السلام

عبدالله‌بن شريك در ضمن حديثي طولاني نقل مي‌كند كه امام حسين(ع) بر گروهي ديگر از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *