به قدرت رسیدن معاویه در شام توسط خلفاء و تمرد او از حکومت علوی باعث به وجود آمدن بسیاری از بدعتها ودوری شدید جامعه از اسلام اصیل شده بود.
به فرموده سیدالشهدا سلام الله علیه دلیل اصلی قیام ایشان در برابر حکومت یزید لعنت الله علیه احیا دین جدشان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بود. و این بدان معنا است که امام علیه السلام اگر چنین کاری را نمیکرد شریعت محمدی به کلی نابود میشد.
اما چرا اگر امام حسین ـ علیهالسلام ـ قیام نمیکرد اسلام از بین میرفت با این که مردم نماز و روزه خود را میخواندند، حج میرفتند و ظاهرشان خوب بود. بعد از قیام امام حسین و مرگ یزید نیزافراد ستمگر دیگری به قدرت رسیدندکه ائمه ما را به شهادت رساندند پس تفاوت اوضاع در چه بود؟
همه ی مردم بویژه حاکمان و افراد با نفوذ جامعه باید در فکر جامعه و نجات مظلومان باشند، ولی در اثر رفاهطلبی و گرایش به فرار از سختیها و علاقه به زندگی دنیوی و لذایذ مادی و سطحینگری وظیفه ی خطیر خود را فراموش کرده و در کژراهه گام بر میداشتند.
آن حضرت در فرازی از سخنان خود دراین باره می فرمایند: «شما ای گروه حاضر! ای گروهی که به علم و دانش شهرت دارید و از شما به نیکی یاد میشود و به خیرخواهی و اندرزگویی و به راهنمایی در جامعه معروف شدهاید و به خاطر خدا در دل مردم راه پیدا کردهاید به طوری که مردمان مقتدر از شما بیم دارند و ناتوان به تکریم شما برمیخیزد… آیا بر همه این احترامات و قدرتهای معنوی از این جهت نایل نگشتهاید که به شما امید میرود تا به اجرای قانون خدا کمر ببندید گرچه در مورد بیشتر قوانین خدا کوتاهی کردهاید! بیشتر حقوق الهی را که به عهده دارید فرو گذاشتهاید مثلاً حق ملت را خوار و خفیف کردهاید و حق افراد ناتوان را ضایع کردهاید من از این بیمناکم که نکبت خشم خدا بر شما فرود آید…»(۱) و «نیز از آن جهت بر شما بیمناکم که به چشم خود میبینید تعهدات در برابر خداوند گسسته و زیر پا نهاده شده است، اما نگران نمیشوید در حالی که به خاطر پارهای از تعهدات پدرانتان آشفته میشوید اینک تعهداتی که در برابر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ انجام گرفته مورد بیاعتنایی است».(۲)
چنانکه در فرازی از خطبه آمده است، پس از رحلت نبی اکرم چون به وصیت حضرت درباره جانشینی عمل نشد، کم کم دیگر سنن و روش آن حضرت نیز متروک شد(۳).
به قدرت رسیدن معاویه در شام توسط خلفاء(۴) و تمرد او از حکومت علوی باعث به وجود آمدن بسیاری از بدعتها ودوری شدید جامعه از اسلام اصیل شده بود وجایگزینی یزیدی که حتی ظواهر التزام به اسلام را رعیت نمیکرد به عنوان خلیفه از سوی معاویه در صورت تثبیت وعدم اعتراض از سوی ملتزمان به اسلام واقعی دیگرنشانی از تعلیمات پیامبر (ص)باقی نمی ماند.
با این روند امام قیام خونین خویش را در چنین جامعهای ضروری می دید چنانچه ایشان در خطبه های خویش بارها تکرار نموده که من برای اصلاح در دین جدم که از سوی بنیامیه منحرف شده و اخلاق مردم را نیز به فساد کشیده است قیام میکنم.
اصولادر موردهر حادثهای که رخ میدهد دو نکته باید مورد توجه قرار بگیرد:
۱. علت پیدایش و بوجود آمدن آن، مثلاً علل پیدایش انقلابها.
۲. پیآمد و نتایج وقوع آن حادثه.درباره علل انقلاب امام حسین ـ علیهالسلام ـ با استناد به سخنان گهربار آن حضزت به طور گذرا صحبت کردیم. پس از این مرحله باید به پیامد و آثار بوجود آمده از این قیام توجه کنیم.
در ابتدا لازم است متذکر شویم که دین اسلام تنها در انجام فرائضی چون نماز و حج و روزه خلاصه نمیشود و کسی که مسلمانی را منحصر در این فرائض بداند از دیدگاه روایات اسلامی و پیشوایان دینی نمیتواند ادعای مسلمانی کند، مسلمانی یعنی عمل به محتوای کامل دین.نماز و روزهای که نتواند در انسان تحول درونی و غیرت دینی و شجاعت ایجاد کند نه به درد دنیا می خورد و نه به درد آخرت.اسوه و الگوی ما در اسلام واقعی و ایمان واقعی پیامبر اکرم و امیرمؤمنان و سایر ائمه هستند، مگر پیامبر اکرم فقط نماز میخواند و روزه میگرفت و حج به جای آورد، در سیره آن حضرت(۵) اسلام منحصر در اعمال خشک و بی روح نیست و نمازی که اسلام از مؤمن میخواهد نماز واقعی است و آن نماز براساس قران این گونه است: إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ(۶) نماز باید انسان را از ارتکاب تمام بدیها و منکرات باز دارد و اگر کسی مدعی نماز خواندن است و پس از نماز مرتکب جرم و معاصی و انواع گناهان میشود در حقیقت نماز نخوانده است. نماز و حجی که زندگی انسان و رفتار انسان را تحت تأثیر قرار ندهد، اعمال ظاهری است، خوارج مگر نماز نمیخواندند که علی(ع) آنها را از دم تیغ عدالت گذراند، (۷) منافقین زمان پیامبر که قرآن درباره آنها در سوره منافقین سخن گفته در نماز جماعت پیامبر حاضر میشدند اما نماز آنها نتیجه کاربردی نداشت لذا قرآن به صراحت آنها را طرد میکند.(۸)
نتایج و پیامدها و آثار مستمر قیام امام حسین ( علیهالسلام ): ۱. رسوا نمودن حکومتگران و روشنگری مردم و شناساندن چهره ی واقعی بنیامیه چنانکه برخی از مورخان نوشتهاند که پس از نهضت عاشورا عموم مردم یزید را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عیب گرفته و از او روی گرداندند.(۹) بنابراین مشروعیت مردمی حکومت بنیامیه نیز به زیر سؤال رفت لذا یزید پس از وقوف از خطر این مسئله عبیدالله را متهم به انجام این عمل نموده و او را سرزنش کرد.(۱۰)
۲. احیاء و زنده نمودن برخی از ارزشها مانند قیام و شهادت در مقابل حکومت جائران و مستکبران. مردم حجاز در دوره خفقان و سیاه معاویه و عمال او هرگز تصور غلبه بر این جوّ و فضای سیاسی حاکم را نداشتند و از ترس و هراس هرگز در فکر قیام بر علیه این دستگاه را نداشتند بطوری که او به راحتی خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی نمود و به زور برای فرزند فاسقش بیعت گرفت. امام با قیام خود ارزش شهادت را احیاء کرد و شجاعت قیام و مبارزه و آزادگی را در مردم معاصر خود و نسلهای بعدی ایجاد کرد(۱۱). امام معیار ارزشها را مطرح نمود و به جامعه حیات داد.
۳. قیام عاشورا بهترین الگو برای آزادگان جهان شد. با اینکه سرکوب و قتل در رأس کار بنیامیه و بنیعباس بود ولی مردم پس از قیام امام حسین از مرگ بیم نداشتند و قیام مینمودند که قیام توابین، و قیام مختار و قیامهای دیگر در نواحی مختلف جامعه اسلامیکه تحت رهبری عناصر و شخصیتهای برجسته و صحابه بزرگ مانند سلیمان بن صرد و…(۱۲) صورت میگرفت از این جملهاند.عبدالله عفیف ازدی بدون هیچ ترسی بر یزید اعتراض و و از او اظهار تنفر نمود.(۱۳)
تمام قیامهای سرزمینهای اسلامی پس از نهضت عاشورا به گونهای از این نهضت الگو گرفتند و به ارزشهای مکتب عاشورا پایبند بودند، نمونه ی ملموس و محسوس آن قیام امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی است.
۴. امام حسین(ع) با نهضت سرخ خویش اسلام اصیل محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ را از اسلام اموی جدا کرد. بنیامیه بنام اسلام و به عنوان جانشین پیامبر بدعتهای فراوانی در تاریخ اسلام بوجود آوردند، آنها در حال مستی بر مردم امامت مینمودند. معاویه بقدری از نام اسلام به سود خود بهره برده و مردم شام را اغفال نموده بود که روز چهارشنبه بر مردم نماز جمعه خواند و مردم نیز بدون کوچکترین اعتراضی بر او اقتدا کردند.(۱۴)
بنیامیه با این اعمال و رفتار خود اسلام را کاملاً وارونه نمودند اگر قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ نبود امروز اسلام واقعی از اسلام اموی متمایز نبود، آنها مردم شام را چنان فریفته بودند که گمان میکردند پیامبر خویشانی غیر از آنها ندارد.(۱۵)
۵. امام حسین(ع) قرآن و معارف آنرا زنده نگه داشت و آنچه در قرآن بعنوان امر به معروف مطرح بود وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ…(۱۶) را بطور عملی به اجرا گذاشت. خلاصه آنکه امام حسین ـ علیهالسلام ـ با خون خویش راه راستین اسلام را مشخص نمود و بر تمام فرقههای ساخته و پرداخته ی امویان و امثال آن خط بطلان کشید.
پی نوشتها:
۱. طبرسی. مجمع البیان، ص ۱۶۲.
۲. همان، ص ۱۶۲.
۳. امینی، پیشین، ص ۹ـ۱۹۶.
۴. مسعودی، مروجالذهب، بیروت، دارالمعرفه، ص ۴۱.
۵. ر.ک: ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸، ج۲، ص۱۳۳، ورود به مدینه و تأسیس حکومت.
۶. عنکبوت:۴۵.
۷. ر.ک: نهجالبلاغه، خطبه ۹۲.
۸. ر.ک: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه، چاپ چهارم، ص ۲۶۲.
۹. سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، نجف، منشورات مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۳ق، ص ۲۶۳.
۱۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج ۴، ص ۸۷ و طبری، تاریخ، بیروت، دارالقاموس الحدیث، ج ۶، ص ۲۶۶، و ابن جوزی، پیشین، ص۵ـ۲۶۱.
۱۱. مطهری، حماسه حسینی، تهران، صدرا، چاپ چهل و دوم، ج۱، ص۳۰۰ و ۳۵۸.
۱۲. یعقوبی. تاریخ، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۷۴، ج ۲، ص ۱۹۹.
۱۳. طبری، پیشین، ج ۶، ص ۲۶۳.
۱۴. علی بن الحسین مسعودی، مروجالذهب، پیشین، ص ۴۱، (ر.ک: ترجمه پاینده، ص ۳۶).
۱۵. همان، ص ۳۷.
۱۶. آلعمران:۱۰۴.