دلایل قرآنی رجعت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست، آیاتی که بر وقوع رجعت (به معنای بازگشت مردگان به دنیا) در امتهای پیشین دلالت میکنند. از این قبیل آیات میتوان دریافت که بازگشت مردگان به دنیا، امری است ممکن و قابل قبول که با سنتهای الهی مخالفت ندارد. دوم، آیاتی که بر وقوع رجعت (به معنای خاص آن) در آخرالزمان دلالت میکنند.
در اینجا برای روشنشدن موضوع به نمونههایی از هر یک از این دو دسته اشاره میکنیم:
الف) آیاتی که امکان رجعت را اثبات میکنند
آیات فراوانی از قرآن به نقل مواردی از زنده شدن مردگان در امتهای پیشین میپردازد. هدف از آوردن این آیات، چیزی جز اثبات امکان بازگشت به جهان مادی و وقوع آن در امتهای گذشته نیست. البته میان رجعت به مفهومیکه شیعه به آن معتقد است و رجعتی که در این آیات به آن اشاره شده است، تفاوتهای زیادی وجود دارد که در بررسی روایات مربوط به رجعت به آنها اشاره خواهیم کرد. به بیان دیگر، آیاتی که بازگشت افرادی از امتهای گذشته را به دنیا اثبات میکنند، گویای آن است که رجعت محال نیست و به صورت کمرنگ، در امتهای پیشین وجود داشته است و بنابراین، معتقدان به رجعت، سخن عجیب و غریبی نگفتهاند. ۱
تعدادی از این آیات به شرح زیر است:
۱. زندهشدن گروهی از بنیاسرائیل: قرآن کریم، ماجرای مرگ و زنده شدن گروهی از امت موسی(ع) را چنین بیان میکند:
و إذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتّی نری الله جهره فأخذتکم الصّاعقه و أنتم تنظرون ثمّ بعثناکم من بعد موتکم لعلّکم تشکرون. ۲
و چون گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، پس در حالیکه مینگریستید، صاعقه شما را فروگرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم؛ باشد که شکرگزاری کنید.
امام رضا (ع) ذیل آیه یادشده میفرماید:
چون خداوند با موسی سخن گفت، موسی به سوی قوم خود رفت و واقعه را خبر داد. آنها گفتند: ما هرگز ایمان نمیآوریم تا سخن خدا را بشنویم. حضرت موسی(ع) از آن جمعیت هفتصد هزار نفری، هفتاد هزار نفر و از آنان، هفت هزار و از آنان، هفتصد و از آنان، هفتاد نفر انتخاب کرد و با خود به کوه طور برد. چون آنها کلام خدا را شنیدند، گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا خدا را آشکارا ببینیم. پس خداوند صاعقهای فرستاد و در اثر ظلمشان از صاعقه مردند. موسی عرض کرد: خداوندا! اگر قوم، مرا متهم کند که تو چون به دروغ دعوی پیامبری میکردی، اینان را بردی و کشتی، جواب آنان را چه بگویم؟ پس خداوند دوباره ایشان را زنده کرد و همراه او فرستاد.۳
بررسی کتابهای تفسیر گویای آن است که همه نویسندگان تفاسیر همگام با مفسران نخستین قرآن مانند قُتاده، اکرمه، سدّی، مجاهد و ابن عباس بر این نظر اتفاق دارند که هفتاد تن از افراد قوم بنیاسرائیل بر اثر صاعقهای آسمانی جان خود را از دست دادند و خدا بر ایشان مرحمت فرمود و برای دومین بار آنان را به دنیا باز گرداند. ۴
در این میان، تنها یکی از مفسران معاصر را میبینیم که در کتاب تفسیر خود به توجیه آیه پرداخته و برخلاف نظر همه مفسران بزرگ شیعه و سنی گفته است: «مراد از برانگیختن در این آیه، گسترش نسل کسانی است که در اثر صاعقه مردند؛ زیرا گمان میرفت به سبب این مرگ، نسل ایشان نیز منقطع گردد». 5
روشن است که این سخن نوعی تفسیر به رأی بیش نیست و هیچ مؤیدی از قرآن و روایات ندارد. افزون بر اینکه هیچ آشنا به زبان عربی «برانگیخته شدن پس از مرگ» را اینگونه معنا نکرده است.
۲. زنده شدن کشته بنیاسرائیل: داستان زنده شدن کشته بنیاسرائیل، یکی دیگر از مصداقهای رجعت در امتهای پیشین است. خداوند در قرآن کریم در این باره میفرماید:
و إذ قتلتم نفساً فادّارأتم فیها و الله مخرج ما کنتم تکتمون فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحی الله الموتی و یریکم آیاته لعلّکم تعقلون. ۶
و چون شخصی را کشتید و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا آنچه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید [تا زنده شود]» اینگونه خدا مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما مینمایاند؛ باشد که بیندیشید.
شیخ صدوق، روایتی را از امام رضا (ع) ذیل این آیه نقل کرده است که به روشنی نشان میدهد مراد از این آیه، زندهشدن کشته بنیاسرائیل است:
یک نفر از بنیاسرائیل، یکی از خویشانش را کشت و جسدش را بر سر راه محترمترین قبیله بنیاسرائیل انداخت. پس آمد خونبهای وی را مطالبه کرد و به حضرت موسی گفت: فلان قبیله، فلان کس را کشتهاند. قاتل او کیست؟ موسی دستور داد گاوی بیاورید، گفتند: ما را مسخره کردهای؟ گفت: به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم. اگر بدون ایراد و گفتوگو گاوی آورده بودند، کفایت میکرد، ولی سختگیری کردند و خدا! هم بر آنان سخت گرفت…. سرانجام گاو را خریدند و آوردند. موسی دستور داد سرش را بریدند و دمش را به کشته زدند، فوراً زنده شد و گفت: ای پیغمبر خدا! پسر عمویم مرا کشت، نه آنان که متهمشان کردهاند. ۷
در میان مفسران بزرگ شیعه و سنی درباره مفهوم این آیات، هیچ اختلاف نظر اساسی وجود ندارد و همه آنها گفتهاند پس از آنکه قسمتی از بدن گاو را به بدن مقتول زدند، او زنده شد، قاتل خود را نام برد و دوباره از دنیا رفت.۸ تنها موضوع محل اختلاف در این آیات، منظور از کلمه «بعض» است و دقیقاً معلوم نیست که کدام عضو گاو را با چه بخشی از بدن مقتول تماس دادند.
گفتنی است مفسری که پیش از این از او یاد شد، در مورد این آیه هم، تفسیری شگفتانگیز ارائه داده و ادعایی کرده است که با هیچ یک از موازین تفسیر انطباق ندارد. ۹
۳. زنده شدن دوباره هزاران نفر: قرآن کریم حکایت قومی را نقل میکند که از ترس مرگ، خانههای خود را ترک کردند، ولی مرگ به سراغشان آمد و همه آنها از دنیا رفتند. سپس به اذن خدا بار دیگر زنده شدند تا نشانهای بر قدرت پروردگار باشند:
ألم تر إلی الّذین خرجوا من دیارهم و هم ألوفٌ حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثمّ أحیاهم إنّ الله لذو فضلٍ علی النّاس و لکنّ أکثر النّاس لا یشکرون.۱۰
آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپارید.» آنگاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند.
از امام صادق(ع) ذیل این آیه چنین روایت شده است:
خداوند قومی را که تعدادی بیشمار بودند۱۱ و برای فرار از طاعون از شهر و دیار خود خارج شده بودند برای مدت زمانی طولانی گرفتار مرگ ساخت تا آنجا که استخوانهای آنها پوسید، بند بند آنها از هم جدا شد و به طور کلی تبدیل به خاک شدند. آنگاه خداوند در زمانی که میخواست آفریدگانش را زنده ببیند، پیامبری به نام حزقیل را برانگیخت. این پیامبر آن قوم را فرا خواند، پس بدنهای [متلاشی شده] آنها جمع شد، جانها به بدنها بازگشت و به همان هیئتی که از دنیا رفته بود به پا خاستند بیآنکه حتی یک نفر از میان آن جمع کم شده باشد و پس از آن مدتی طولانی زندگی کردند.۱۲
همه مفسران شیعه و سنی نیز با اندک اختلافی همین مطلب را در ذیل آیه یادشده ذکر کردهاند. ۱۳
در برخی دیگر از آیات قرآن نیز به مواردی از زندهشدن مردگان و بازگشت آنها به دنیا اشاره شده است که زنده شدن عُزَیر، صد سال پس از مرگ ۱۴ و زندهشدن مردگان به دست حضرت عیسی(ع) ۱۵ از آن جمله است.
ب) آیاتی که بر وقوع رجعت در آخرالزمان دلالت میکنند
پیشوایان معصوم دین(ع) آیات فراوانی از قرآن کریم را به وقوع رجعت در آخرالزمان تفسیر و تأویل کردهاند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. معروفترین آیهای که به آن بر وقوع رجعت استدلال شده، آیه زیر است:
و یوم نحشر من کلّ أمّه فوجاً ممّن یکذّب بایاتنا فهم یوزعون.۱۶
و آن روز که از هر امتی، گروهی از کسانی را که آیات ما را تکذیب کردهاند، محشور میگردانیم، پس آنان نگاه داشته میشوند تا همه به هم بپیوندند.
از امام صادق(ع) ذیل آیه یادشده چنین روایت شده است:
از امام ابوعبدالله [جعفر بن محمد صادق](ع) درباره این سخن خدا: «و آن روز که از هر امتی گروهی را محشور میگردانیم» پرسیده شد. آن حضرت فرمود: «مردم درباره آن چه میگویند؟» گفتم: «میگویند این آیه درباره قیامت است» سپس ابوعبدالله(ع) فرمود: «آیا خدای تعالی در روز قیامت، از هر امتی گروهی را محشور و بقیه آنها را رها میکند؟ [این گونه نیست] این آیه قطعاً درباره رجعت است. اما آیه قیامت این آیه است: «و آنان را گرد میآوریم و هیچ یک را فروگذار نمیکنیم».17و۱۸
بیشتر مفسران شیعه نیز به هنگام بحث از این آیه، با همین استدلال، آن را به رجعت و بازگشت به دنیا پیش از قیامت مربوط دانستهاند. علامه طبرسی در این زمینه مینویسد:
کسانی از امامیه که به رجعت عقیده دارند، با این آیه بر درستی اعتقاد خود استدلال کرده و گفتهاند: آمدن «مِن» در سخن، موجب تبعیض است و بر این دلالت دارد که در روز مورد نظر در آیه، برخی از اقوام گردآورده میشوند و برخی دیگر گردآورده نمیشوند و این صفت روز رستاخیز نیست؛ زیرا خداوند سبحان درباره آن فرموده است: «و آنان را گرد میآوریم و هیچ یک را فروگذار نمیکنیم». 19
گفتنی است مفسران اهلسنت با این برداشت از این آیه مخالفت کرده و آن را مربوط به قیامت دانستهاند. ۲۰
2. یکی دیگر از آیاتی که در روایات و برخی تفاسیر شیعه بر وقوع رجعت تفسیر شده، آیه شریفه زیر است:
قالوا ربّنا أمتنّا اثنتین و أحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل إلی خروج من سبیل.۲۱
میگویند: پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی به گناهانمان اعتراف کردیم، پس آیا راه بیرون شدنی [از آتش] هست؟
در تفسیر البرهان ذیل آیه یاد شده، از امام محمدباقر (ع) چنین روایت شده است:
این مربوط به اقوامی است که بعد از مرگ رجعت میکنند.۲۲
در تفسیر قمی نیز ذیل این آیه از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «ذلک فی الرّجعه؛ این در رجعت است».23
علامه مجلسی پس از نقل این روایت در توضیح آن مینویسد:
یعنی یکی از دو زندهشدن در رجعت و دیگری در قیامت است و یکی از دو میراندن در دنیا و دیگری در رجعت است. برخی از مفسران این دو بار زندهشدن و مردن را به زندهشدن در قبر برای سؤال و میراندن در قبر [پس از آن] تفسیر کردهاند. برخی دیگر میراندن نخست را بر آفریدن انسانها به صورت مرده در حال نطفه بودن تفسیر کردهاند.۲۴
مفسران شیعه و سنی در تفسیر آیه یادشده و اینکه مراد از «دو بار میراندن» و «دو بار زندهکردن» در این آیه چیست. سخنهای مختلفی گفتهاند که برخی از مهمترین آنها به شرح زیر است:
۱. نخستین میراندن، به حالت نطفه یا جنین انسان پیش از دمیده شدن روح در آن و نخستین زنده کردن به همین حالت انسان پس از دمیده شدن روح در آن اشاره دارد. دومین میراندن به مرگی که در این دنیا و در پایان عمر به سراغ انسان میآید و دومین زنده کردن به زنده ساختن انسانها به هنگام برپایی قیامت، مربوط است. ۲۵
شیخ مفید(ره) پس از نقل این دیدگاه که آن را به اهل سنت نسبت میدهد، بر اطلاق «میراندن» بر حالت نطفه یا جنین انسان پیش از دمیده شدن روح اشکال میگیرد و مینویسد:
این تأویل، باطل است و چنین سخنی بر زبان عربها جاری نمیشود؛ زیرا تنها زمانی میتوان گفت فعلی بر چیزی واقع شد که آن چیز پیش از وقوع فعل در بردارنده همان صفتی که فعل بر آن دلالت میکند، نباشد. از همینرو، در مورد چیزی که خداوند آن را بیجان (مرده) آفریده است، نمیگویند خداوند آن را میراند و این سخن تنها در مورد چیزی گفته میشود که مرگ پس از زندگی بر آن عارض شده باشد. چنانکه تنها در زمانی گفته میشود خداوند مردهای را زنده کرد که واقعاً قبل از زنده کردن، مرده باشد. ۲۶
برخی از مفسران شیعه نیز در رد قول نخست سخنانی مشابه به شیخ مفید گفتهاند. ۲۷
۲. نخستین میراندن در دنیا و در پایان عمر انسان و نخستین زندهکردن هم در دنیا و در آغاز تولد انسان رخ میدهد. دومین میراندن در قبر و پس از پرسش و پاسخ و دومین زندهکردن هم در قبر و برای پرسش از مردگان واقع میشود. ۲۸
بر اساس این دیدگاه، خداوند ابتدا مردگان را در قبر زنده میسازد تا پاسخگوی اعمال خود باشند و پس از آن دوباره آنها را میمیراند.
در این دیدگاه، زنده کردن انسانها به هنگام برپایی رستاخیز نادیده گرفته شده است.
عالمان و مفسران شیعه به این قول نیز اشکال گرفته و آن را رد کردهاند. شیخ مفید در رد این قول مینویسد:
این تأویل نیز از جنبهای دیگر باطل است؛ زیرا زنده شدن [در قبر] برای پاسخگویی همراه با هیچ تکلیفی نیست تا انسان به خاطر چیزهایی که در این حال از دست او رفته است، پشیمان شود. و اینکه [قرآن میفرماید] آن مردم به خاطر آنچه در دو زندگی از دستشان رفته است، پشیمان میشوند، دلالت بر این دارد که مراد زنده شدن [در قبر] برای پاسخگویی نبوده است. بلکه مراد زندگی در [عصر] رجعت بوده است که همراه با تکلیف میباشد ۲۹ و فرصت دوبارهای برای اظهار پشیمانی آن مردم از تندرویهایی که [در زندگی نخست] مرتکب شده بودند، به شمار میآید و چون آنها [در این زندگی دوباره] هم پشیمان نمیشوند و برای جبران گذشته کاری انجام نمیدهند در روز قیامت برای آنچه از دستشان رفته است، پشیمان میشوند.۳۰
علامه طباطبایی(ره) نیز از منظری دیگری به رد قول یادشده پرداخته است.۳۱
۳. اولین میراندن در پایان زندگی دنیوی و اولین زندهکردن در عالم برزخ صورت میگیرد. دومین میراندن در پایان دوران برزخ و زنده کردن دوم در آستانه رستاخیز واقع میشود. ۳۲
در توضیح این قول باید گفت انسانها پس از مردن، حیات دیگری را آغاز میکنند که از آن به حیات برزخی تعبیر میشود. در این شکل از حیات که تا روز قیامت استمرار پیدا میکند، انسانها در قالبهای مثالی که با قالب مادی زندگی متفاوت است، ۳۳ در عالم برزخ زندگی میکنند و بسته به اعمالی که داشتهاند، در آن عالم در رنج و عذاب یا در نعمت و آسایش خواهند بود.۳۴
اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میکنیم.۳۵
با وجود اقوال مختلفی که ذیل آیه یادشده مطرح شده است، براساس روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شدهاند، این احتمال که آیه به رجعت گروهی انسانها اشاره داشته باشد، قوّت میگیرد.
گفتنی است افزون بر آیات یادشده، آیات دیگری بر وقوع رجعت تفسیر یا تأویل شدهاند که در این مجال، امکان ذکر همه آنها وجود ندارد.۳۶
پینوشتها در دفتر مجله موجود است.