ارتباط استمدادی

توسل و استغاثه کردن به معصومان و آنان را برای برآورده شدن حاجت‌های دنیایی و شفاعت، وسیله درگاه خداوند قرار دادن، تنها به منظور ارتباط و پیوند با این بندگان صالح و پاک الهی است؛ زیرا خداوند می‌فرماید:
یا أیها الّذین آمنوا اتّقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیله؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا پروا داشته‌باشید و به سوی او وسیله‌ای برای تقرب برگزینید.۱

و این وسیله تقرب، همان وجود مقدس معصومان(ع) به ویژه خاندان پیامبرند، به طوری که در معنای «وسیله» از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود:

«(معنی آن) امامان از فرزندان حسین‌اند. کسی که از آنان اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است و کسی که از فرمان آنان سرپیچد، خدا را نافرمانی نموده است. آنان عروهالوثقی و وسیله به سوی خداوند تعالی هستند».2

ضرورت این نوع ارتباط

راه نجات از دام‌های شیطان و همچنین دست‌یابی به حاجت‌های خود در دنیا و بهره‌مندی از شفاعت معصومان(ع) در جهان بازپسین، پیوندی تنگاتنگ و از سر عشق و محبت با آنان را می‌طلبد. پیوندی که در توسل به آنان، نمود و جلوه دارد؛ زیرا چنان‌که پیش از این گفتیم؛ خاندان پیامبر، بندگان مقرب خداوندند و واسطه فیض از سوی او هستند. پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذیرفته شده است. از این رو، برای بهره‌مندی از فیض این خاندان، توسل به آنان ضروری است. در اینجا شبهه‌ای وجود دارد که گاهی از سوی برخی افراد همسو با اندیشه «وهابیان» مطرح می‌شود. اشکال آنان این است که چرا ما حاجت‌های خود را بدون واسطه از خداوند نمی‌خواهیم. در کل، توسل و استغاثه بهغیر خداوند، شرک و با توحید در تعارض است.

در پاسخ می‌توان گفت که هیچ مانع و حجابی میان خالق و مخلوق وجود ندارد، جز گناه و عصیان بندگان که آنان را از درگاه الهی دور می‌کند. از این رو، انسان گناهکار برای نزدیک شدن دوباره به درگاه الهی باید همراه انسان‌های معصوم به درگاه الهی روی آورد، انسان‌هایی که به جهت عصمت، عبادت و بندگی پروردگار، به مقام «واسطه میان خدا و بندگان» دست‌یافته‌اند. بدین جهت، تمسک و توسل به آنان نه تنها شرک نیست، بلکه عین اطاعت و تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است. برای نمونه، مانند آن است که کارمندی در اداره مرتکب خلاف قانونی شده و مدیر خود را سخت آزرده است. او می‌داند که اگر شخصاً پیش مدیر برود، عذرش قبول نمی‌شود. از این رو همراه شخص آبرومندی که نزد مدیر دارای اعتبار است، پیش مدیر می‌رود و از این طریق رضایت مدیر را جلب می‌کند. قبول عذر در این هنگام علاوه بر نشان دادن رحمت و عقو مدیر، معرف الگو برای دیگران خواهد بود. باتوجه به مثال، جایگاه معصومین(ع) در نزد خدا نیز چنین است. به عبارت دیگر، ایشان با عبادت و بندگی خداوند، آن‌چنان به حضرت حق تقرب جسته‌اند که برای دیگران به الگوی بندگی تبدیل شده‌اند و خداوند نیز آنان را واسطه بخشش خطاهای بندگان و برطرف‌کننده موانع اجابت دعاها قرار داده است.

شیوه‌های ارتباط استمدادی

الف) توسل به اهل بیت(ع): پیامبر(ص) و اهل بیت گرامی‌اش از چنان مقام و جایگاهی نزد خداوند برخوردارند که حتی پیامبران الهی برای برآورده شدن حاجت‌های خود به نور وجود مقدس آنان متوسل می‌شدند. ابن عباس می‌گوید:

«از رسول خدا(ص) درباره تفسیر کلماتی که آدم(ع) از پروردگار تلقی کرد و توبه‌اش پذیرفته‌شد، پرسیدم، فرمود: از خدا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین تقاضا کرد تا توبه‌اش را بپذیرد و خدا نیز توبه‌اش را پذیرفت».3

به همین جهت، خداوند به مسلمانان امر فرمود که همچون حضرت آدم(ع) برای بخشش گناهان خود به رسول خدا(ص) متوسل شوند تا گناهانشان را ببخشد. خداوند در این‌باره خطاب به پیامبرش می‌فرماید:

«و اگر اینان که به خود ستم کردند نزد تو می‌آمدند و از خدا درخواست استغفار و بخشش کرده و رسول خدا نیز برای آنان طلب بخشش می‌کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند».4

و در آیه‌ای دیگر وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) را در میان مردم، سبب دفع بلا و عذاب از آنان دانسته است:
«ای پیامبر! تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا وقتی که استغفار می‌کنند، خدا عذابشان نمی‌کند».5

همچنین در روایت‌های ائمه اطهار(ع) چگونگی توسل و استغاثه به درگاه الهی برای برآورده شدن دعا را آموزش داده‌اند. سماعه بن مهران می‌گوید:

«امام کاظم(ع) به من فرمود: هرگاه به درگاه خداوند حاجتی داشتی بگو: اللّهمّ إنّی أسألک بحقّ محمّد و علی(ع).۶
خداوندا! تو را به حق محمد و علی(ع) می‌خوانم؛ زیرا برای آن دو در نزد تو مقام و منزلتی والاست. پس به حق همان منزلت، می‌خواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و حاجاتم را برآورده سازی».

داوود برقی می‌گوید:
«من به دعاهای امام صادق(ع) گوش فرا دادم، شنیدم که آن حضرت در دعا به درگاه خداوند، بیشتری الحاء و اصرار را به حق پنج تن؛ یعنی رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) می‌کرد».7

ب) توسل به پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات: انس‌بن مالک می‌گوید:
«در زمان رسول خدا(ص) در یکی از سال‌ها مردم به خشک‌سالی مبتلا شدند. در یکی از روزهای جمعه که آن حضرت در حال خواندن خطبه نماز جمعه بود، مردی اعرابی وارد شد و گفت: ای رسول خدا! اموالمان نیست و نابود شد و خانواده‌ها گرسنه‌اند، برای ما دعا کن. رسول خدا دست‌ها را برای دعا به سوی آسمان بلند کرد، در حالی که قطعه‌ای ابر در آسمان دیده نمی‌شد. امّا قسم به خدایی که جانم در دست اوست! هنوز دست‌ها را پایین نیاورده بود که دیدیم ابرها مانند کوه به راه افتاده‌اند و هنوز از منبر پایین نیامده بود که دیدیم قطره‌های باران بر محاسن حضرتش چکید. از آن روز تا جمعه بعد، باران بارید که باز همان مرد یا مردی دیگر آمد و گفت: ای رسول خدا! ساختمان‌ها ویران و اموالمان غرق شده، برای ما دعا کن. باز حضرت دست به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: بار پروردگارا! به نفع ما ابرها را به اطراف بفرست و بر علیه ما قرار مده. سپس با دستان خود به بخشی از ابرها اشاره نمی‌کردند مگر اینکه از هم متلاشی شده به اطراف شهر مدینه پراکنده شدند».8

در روایت دیگری از عثمان‌بن حنیف نقل شده است:
«مردی نابینا نزد پیامبر آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا شفا دهد. پیامبر فرمود: اگر بخواهی برایت دعا می‌کنم و اگر بخواهی به تأخیر بیندازم که به سود توست. نابینا گفت: دعا کن. پیامبر به وی دستور داد که وضویی نیکو بسازد و دو رکعت نماز بخواند و آن‌گاه این دعا را بخواند:

بار خدایا! از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرت محمد که پیامبر رحمت است به تو رو آورده‌ام تا حاجتم را برآورد. بار پروردگارا! او را شفیع من قرار بده».
عثمان به حنیف می‌گوید:
«به خدا قسم! که ما هنوز پراکنده نشده بودیم و مدت زیادی نگذشته بود که دیدیم آن مرد شفا یافته نزد ما آمد و چنان نشان می‌داد که هرگز نابینا نبوده است».9

ج) توسل به اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر: پس از رحلت پیامبر(ص) و خاندان او مسلمانان همواره نزد قبر آنان حاضر شده به وجود مقدس آنان متوسل می‌شدند. علی(ع) می‌فرماید:

«سه روز پس از دفن رسول خدا(ص) عربی بیابانی نزد ما آمد و خود را روی قبر پیامبر انداخت و از خاک قبر بر سرش ریخت و گفت: ای رسول خدا! تو از خدا وحی را دریافت کردی و به ما رساندی و ما هم شنیدیم و دریافتیم. از جمله آیه‌هایی که بر ما خواندی، این بود: اگر آنان که بر خود ظلم کردند، نزد تو می‌آمدندو از خداوند طلب بخشش می‌کردند و رسول خدا(ص) نیز برای آنان طلب استغفار می‌کرد، خداوند را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند. حال ای پیامبر! من به خود ظلم کردم و نزد تو آمدم که برایم طلب بخشش کنی».10

ابوعلی خلال، یکی از بزرگ‌ترین علمای حنبلی می‌گوید:
هرگاه کار مهمی‌برای من پیش می‌آمد، نزد قبر موسی‌بن جعفر(ع) می‌رفتم و متوسل می‌شدم، حاجتم برآورده می‌شد.۱۱

ابوبکر محمدبن مؤمل می‌گوید:
روزی در خدمت پیشوای اهل حدیث، یعنی ابوبکربن خزیمه و همتایش ابوعلی ثقفی با گروهی از بزرگانمان به سوی قبر علی‌بن موسی‌الرضا(ع) به طوس رفتیم. این خزیمه را دیدم که چنان در برابر قبر آن حضرت تعظیم، و تواضع و گریه و زاری می‌کند که همه ما را به تعجب و حیرت واداشت.۱۲

با بیان این روایت‌ها روشن می‌شود که توسل به اهل بیت(ع) تنها ویژه شیعیان نیست، بلکه افرادی همچون ابن‌خزیمه و ابوعلی خلال نیز به آنان متوسل می‌شدند. ابن ادریس شافعی بنیانگذار مذهب شافعی نیز در توسل به اهل بیت(ع) می‌گوید:
آل النّبی ذریعتی
وهم إلیه وسیلتی
أرجو بهم أعطی غداً
بید الیمین صحیفتی۱۳

خاندان پیامبر(ص) دست‌آویز من هستند
آنان در پیشگاه حق، وسیله تقرب من می‌باشند
امید دارم که به سبب آنان در فردای قیامت
نامه عمل من به دست راستم سپرده شود

د) درخواست شفاعت از معصومین(ع): یکی از درجاتی که خداوند در سایه عبودیت به پیامبر اکرم(ص) و خاندان وی عطا فرمود، مقام «شفاعت امت» است.

مصداق بارز عبودیت پروردگار نماز است، به ویژه نماز شب. از این رو، خداوند به پیامبرش دستور داد برای دریافت مقام شفاعت به نماز شب برخیزد:

و من اللیل فتهجّد به نافلهً لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً؛ (ای پیامبر) … و پاره‌ای از شب برای نافله، به شب‌زنده‌داری قیام کن تا خداوند مقام محمود (شفاعت) را به تو بدهد.۱۴

علامه طبرسی در تفسیرش می‌گوید:
«مفسران اجماع دارند که مراد از مقام محمود، همان مقام شفاعت است».15

آنچه درباره حقیقت شفاعت می‌توان گفت آن است که شفاعت پیامبر(ص) و سایر شفیعان، همان دعا به درگاه الهی و طلب مغفرت برای گناهان است و خداوند نیز در شرایط خاصی دعایشان را اجابت می‌کند و آنان نیز در غیر آن مواردی که اجازه دعا دارند، دعا نمی‌کنند. ما احاطه علمی‌به حقیقت شفاعت در روز قیامت نداریم، شاید در آنجا مرتبه‌ای دیگر در کار باشد، ولی هر چه باشد، دعا یکی از مراتب آن است. از این رو، کلام گوینده در مقابل قبر پیامبر(ص) که می‌گوید: «یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله؛ ای آبرومند در نزد خدا، مرا در نزد خدا شفاعت بنما.» چیزی جز همین دعا را قصد و اراده نمی‌کند.۱۶

ه‍) نذر برای معصومین(ع): نذر، یکی دیگر از راه‌های ارتباط استمدادی با معصومان است. در اصطلاح، نذر عهدی است که نذرکننده با خدا می‌بندد که اگر به اذن پروردگار حاجتی از حاجت‌هایش توسط یکی از بندگان پاک و صالحش برآورده شودم، به زیارت قبر آن فرد صالح برود و یا برای تعمیر و آبادانی قبرش مقداری پول اهدا کند یا مالی را به عنوان صدقه بدهد و ثوابش را به روح پاک آن بنده صالح هدیه کند. چنین نذری در صورت برآورده شدن حاجت، «لازم‌الوفاء» است. این مسئله دارای احکامی است که در رساله‌های علمیه مراجع، به طور گسترده به آن پرداخته شده است.

آثار و نتایج رابطه استمدادی

شیوه‌های سه‌گانه استمداد از معصومین؛ یعنی: توسل، درخواست شفاعت و نذر آثار و پی‌آمدهای دنیایی و آخرتی زیادی به هماره دارد که در این قسمت به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) برآورده شدن حاجت‌های دنیایی: باید گفت در این زمینه، بسیار نیازمندانی بودند که پس از توسل و یا نذر برای اهل بیت(ع)، حاجت‌های آنان برآورده شود و یا مشکل و رنجش‌هایشان که در ظاهر حل‌نشدنی و بی‌پایان می‌نمود، برطرف گردید که فرصت بازگویی آن در این نوشتار ممکن نیست. ولی خوش‌بختانه در این موضوع کتاب‌های خوبی نوشته شده است.۱۷ در این بخش از نوشتار، یک نمونه جالب از این‌گونه داستان‌ها را نقل می‌کنیم:

آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(ره) از مراجع معاصر نقل کرده است:
«در سال ۱۳۳۹ (قمری) یک سال پس از فوت پدرم، هنگامی‌که در مدرسه «قوام» نجف اشرف طلبه بودم و تدریس می‌کردم، مشکلات و ناراحتی‌هایی بر قلبم سنگینی می‌کرد که عبارت بودند از:

ـ سوءظن نسبت به مردم، چنان که با کسی ارتباط برقرار نمی‌کردم و حتی نماز جماعت پشت سر افراد عادل را نیز ترک کرده بودم.
ـ یکی از منسوبین من از تدریس جلوگیری می‌کرد و به استادم نیز گفته بود که مرا به درس خود راه ندهد.
ـ مبتلا به بیماری حصبه شده بودم و بعد از شفا دچار کندذهنی و نسیان شده بودم.
ـ بینایی چشم‌هایم بسیار کم شده بود.
ـ از تند نوشتن عاجز شده بودم.
گرفتار فقر و تنگدستی شدید بودم.
ـ در قلبم نوعی احساس بیماری روحی دائمی می‌نمودم.
ـ تزلزلی در عقیده‌ام نسبت به برخی از امور معنوی به تدریج روی می‌داد.

از طرفی آرزو داشتم به اینکه اوّلاً: خداوند سفر حج بیت‌الله الحرام را نصیبم کند. به شرط آنکه در مکه یا مدینه بمیرم و در یکی از این دو شهر دفن شوم. دیگر آنکه خداوند توفیق علم و عمل صالح را به ن عنایت کند.

آن مشکلات و این آرزوها لحظه‌ای مرا آرام نمی‌گذاشت. از این رو، به فکر توسل به سالار شهیدان افتادم و به کربلا رفتم. پس از تجدید وضو به حرم مشرف شدم وشب در حرم، پایین پای آن حضرت و در کنار قبر علی‌اکبر(ع) نشستم. اندکی از نشستنم نگذشته بود که صدای حزین قرائت قرآن را از پشت روضه مقدس شنیدم. به آن طرف متوجه شدم. پدر مرحومم را دیدم که نشسته بود … از من پرسید، در ایام درسی برای چه کاری آمده‌ای؟ علت را شرح دادم. به من امر کرد که حاجتم را با امام(ع) در میان بگذارم. به طرف ضریح رفتم و آن حضرت را دیدم. سلام کردم و جوابم را داد و تبسمی ملیح بر لبانش نقش بست. از من پرسید: چه می‌خواهی؟ من این شعر فاریس را خواندم:
آن را که عیان است
چه حاجت به بیان است

آن حضرت، قطعه‌ای نبات به من عنایت کرد و فرمود: تو مهمان مایی. سپس فرمود: چه چیز از بندگان خدا دیده‌ای که به آنها سوءظن پیدا کرده‌ای؟ با این سؤال در من یک دگرگونی پیدا شد و احساس کردم که دیگر به کسی سوءظنی ندارم.

سپس فرمود: به درس خود بپرداز زیرا آن شخص که مانع تدریس کردن تو بود، دیگر نمی‌تواند کاری کند. (و چون به نجف بازگشتم همان شخص به دیدنم آمد و گفت من فکر کردم که تو جز تدریس کردن راهی نداری) آن حضرت مرا شفا داد و بینایی‌ام قوی‌تر شد و قلمی‌به من بخشید و فرمود بگیر و با سرعت بنویس و ناراحتی قلبی‌ام نیز برطرف گردید. دعا کرد که در عقیده‌ام ثابت‌قدم بمانم. دیگر حاجاتم را نیز برآورده ساخت، غیر از مسئله حج که شاید به دلیل شرطی که نموده بودم، معترض نگردید».18

ب) مسئله رسیدن به مقام‌های بلند عرفانی: در این‌باره مطالب و آثار فراوانی نوشته شده است، ولی هیچ سخنی در این مقام، همچون گفتار سالک این راه، رهگشا نیست. از این رو، در این قسمت از سخنان شیخ رجب‌علی خیاط بهره گرفته‌ایم. ایشان می‌فرماید:

«… غالب مردم نمی‌دانند توسل به اهل بیت(ع) برای چیست؟ آنها برای رفع مشکلات و گرفتاری‌های زندگی به اهل بیت متوسل می‌شوند، در صورتی که ما (اهل سیر و سلوک) برای طی کردن مراحل توحید و خداشناسی باید در خانه اهل بیت(ع) برویم. راه توحید، صعب (دشوار) است و انسان بدون چراغ راهنما قادر به طی کردن این راه نیست».19
ج) بهره‌مندی از شفاعت در قیامت: هنگامی‌که به ائمه(ع) توسل می‌جوییم و با برقرار کردن پیوند و ارتباط با ایشان، می‌گوییم: «یا وجیهاً عندالله إشفع لنا عندالله»، با این عبارت به وسیله آنان از خدا درخواست شفاعت می‌کنیم. در این صورت ممکن نیست که از خوان کرم آن بزرگواران، دست تهی برگردیم و در آخرت از ما شفاعت نکنند.

د) عامل افزایش ایمان دینی: توسل به انسان‌های معصوم و پاک و بهره‌مندی از نتایج آن، سبب تقویت ایمان دینی خواهد بود؛ زیرا شخص در می‌یابد که بندگی پروردگار بی‌ثمر نیست، بلکه خداوند عزتی جاودانه به بندگان برگزیده خود می‌بخشد، به طوری که دیگران نیز از این موهبت بندگی و عبودیت آنان بهره‌مند می‌شوند. آری! خداوند برطرف شدن مشکل و نیازهای انسان را به دست چنین بندگان پاکی فراهم کرده است.

آفت‌های رابطه استمدادی
باید گفت، ارتباط استمدادی با وجود آثار مثبت و فراوانی که به برخی از آنها اشاره شد، آفت‌هایی نیز دارد که متأسفانه برخی را از رسیدن به چنین ارتباطی با معصومین(ع) محروم کرده یا به راه‌های کج کشانده است. در اینجا به طور خلاصه به این آفت‌ها و موانع می‌پردازیم:

الف) نداشتن درک درست از مقام معصومین(ع) نزد خداوند: خداوند برای اینکه مقام تقرب پیامبران و ائمه اطهار(ع) نمایانده شود تا دیگران با الگو گرفتن از این خاندان به سوی اعمال خیر و نیکو تشویق شوند، ولایت تکوینی را به آنان عطا فرمود. (ائمه اطهار(ع) با این ولایت، می‌توانند کراماتی را حتی پس از مرگ، از خود ظاهر کنند). در این میان، برخی به دلیل نداشتن آگاهی و درک صحیح از جاودانگی روح انسان به ویژه ارواح مطهر پیامبران و ائمه اطهار(ع)، منکر این مقام معنوی شدند و توسل و استغاثه و طلب حاجت از آنان را کفر و شرک دانستند و با این عقیده، خود را از فیض معنوی بندگان پاک خداوند محروم کردند. در نتیجه، نبود درک و آگاهی، مانعی در راه دین‌شناسی و بهره‌مندی از الطاف الهی محسوب می‌شود.

ب) عقیده به استقلال اولیای خدا در فیض‌رسانی: در برابر گروه پیشین، برخی نیز به افراط رو آورده و از روی نادانی معتقدند که پیامبران و معصومین(ع) در فیض‌رسانی به خود متکی‌اند، غافل از اینکه آنان واسطه‌ای برای رسیدن به فیض الهی‌اند و از خود هیچ استقلال و تدبیری ندارند، و با اذن الهی می‌توانند شفا دهند یا دعایی را اجابت کنند. از این رو، خداوند نیز در قرآن، معجزه‌ها و کرامت‌های حضرت عیسی(ع) را به اذن خویش وابسته دانسته است:

«و هنگامی‌که به اذن من از گل، چیزی به صورت پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من، پرنده‌ای می‌شد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به اذن من شفا می‌دادی و مردگان را به اذن من زنده می‌کردی».20

ج) فریب و کلاه‌برداری: آفت دیگری که در این راه وجود دارد، این است که برخی افراد مغرض یا سودجو برای فریب دادن افراد ساده‌دل و رسیدن به اهداف پلید خود، هر از چند گاهی با برپایی مراسمی مدعی می‌شوند که یکی از ائمه(ع) به آن مراسم توجه داشته و آن را پذیرفته است. آنان برای اثبات ادعای خویش به آثار به جا مانده از دست یا انگشت بر روی پرچم، یا آش نذری آن مراسم استناد می‌کنند. ایشان با این ترفند در پی به دست آوردن آبرو و تقدس هستند تا بتوانند به اهداف و مطامع دنیایی خود دست یازند. از این رو، باید با هوشیاری، هر ادعایی را نپذیرفت و دیگران را نیز در این‌باره راهنمایی کرد.

د) عقیده به توسل بدون عمل صالح: توسل به معصومین(ع) در صورتی کارگشا و مفید است که انسان گفتار خود را با عمل نیسک و صالح همراه کند تا بدین وسیله آبرویی نزد آنان به دست آورد؛ وگرنه تنها با تقاضای شفاعت بدون عمل نیک راه به جایی نمی‌برد. همچنان که علی(ع) در فرازی از دعای کمیل می‌فرماید: «گناه مانع اجابت دعاست.» همچنین گناه از رسیدن صدای استغاثه ما به سوی معصومان(ع) نیز جلوگیری می‌کند.

ه‍) ناامیدی پس از برآورده نشدن دعا: یکی دیگر از کج‌روی‌ها در این زمینه، ناامیدی حاجتمندانی است که پس از توسل به ائمه اطهار(ع) دعای آنان برآورده نشده است. گاهی این مسئله باعث سست شدن پایه‌های اعتقادی فرد می‌شود. در حالی که، آن شخص به پی‌آمدهای خواسته و دعای خویش توجه ندارد زیرا چه بسا برآورده شدن حاجت برای آن شخص خیر و مصلحتی به دنبال نداشته باشد یا آلوده شدن به گناهی در پی آن باشد. بدین جهت، هر دعا و توسلی به اجابت نمی‌رسد.

و) توسل، تنها به هنگام دچار شدن به بلاها: برخی، تنها هنگام بلا و رنج به معصومین(ع) توسل می‌جویند و پس از برآورده شدن حاجت خود، توجهی به دین و ارزش‌های آن نمی‌کنند، مگر آنکه دوباره به مشکل و گرفتاری دچار شوند. باید گفت متأسفانه چنین توسل و ارتباطی با ائمه(ع) خود مانعی برای برآورده شدن دعاهای بعدی و آفتی برای ادامه این ارتباط است.

رابطه عهد و پیمان با اهل بیت(ع)

منظور از این ارتباط، حضوری آگاهانه بر مزار پاک آنان و تجدید عهد و پیمان با تعالیم و آموزه‌های زندگی ایشان و پای‌بند بودن به آن است. امام رضا(ع) در این‌باره می‌فرماید:

«برای هر امامی عهد و پیمانی با شیعه وی است که وفای کامل به عهد و ادای نیکوی آن، زیارت قبور آنان است. پس کسی که آنان را با شوقو میل و تصدیق آنچه ائمه بدان تمایل داشته‌اند، زیارت کند، (ایشان) شفاعت‌کننده وی در روز قیامت خواهند بود».21

معصومان، قله کمال انسانی

احترام گزاردن و گرامیداشت بزرگان دین و دانش و انسان‌های برجسته، فرهیختگان، مصلحان، هنرمندان، فداکاران ملی و… در همه اقوام و ملت‌ها مهم بوده است. این رسم نیکو را نه تنها در دوران زندگی فرهیختگان و بزرگان برپا می‌داشتند، بلکه پس از مرگ آنان در قالب همایش، سخنرانی و نصب تندیس‌های یادبود نیز می‌توان دید. باید گفت اینها همه ریشه در سرشت انسان‌ها داشته و از فطرت، عشق، محبت به کمال و نیکی‌ها سرچشمه می‌گیرد.

انبیا به ویژه خاتم آنان، حضرت محمد(ص) و فرزندان مطهرش جامع همه کمال‌های انسانی بودند، به گونه‌ای که گوی سبقت را در فضیلت‌های انسانی از همگان ربوده‌اند. از این رو، در دعاها خطاب به آنان می‌خوانیم:

سلام بر شما! ای خاندان نبوت و موضع ودایع رسالت و محل نزول ملائکه و هبوط انوار وحی خدا و معدن رحمت حق و گنج‌های علم و معرفت الهی و صاحبان منتهای حلم و اصول صفات کریمه و پیشوای امت‌ها و ممالک و ولیّ نعمت‌های روحانی و ارکان بزرگواری و نیکوکاری و جهاد و ستون نیکویان جهان و بزرگ و سیاست‌گذار برای بندگان و ستون‌های محکم شهرهای ایمان و امین اسرار الهی… رحمت و برکت خدا بر شما باد.۲۲

در واقع، احترام و تکریم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، احترام گزاردن به انسانیت است. در نتیجه، زیارت کردن بارگاه و مزار آنان، یادآوری فضیلت‌های انسانی و تجدید میثاق با اصول و زیورهای کمال اخلاقی است که ایشان به آن آراسته بودند و دیگران را نیز بدان فرا می‌خواندند. از این رو، ضرورت زیارت بارگاه نورانی آنان به عشق به خوبی‌ها و فضیلت‌ها برمی‌گردد که در سرنوشت انسان‌ها نهفته است. به همین جهت، مشتاقان ائمه(ع) به زیارت با معرفت ایشان سفارش شده‌اند:

من أتی قبر الحسین‌بن علی(ع) عارفاً بحقّه غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر؛ ۲۳ کسی که با معرفت به حق حیسن به زیارتش بشتابد، خداوند گناهان اوّل و آخر او را می‌بخشد.

حقیقت زیارت

در این زمینه، یکی از اندیشمندان اسلامی حقیقت زیارت را این‌گونه توصیف کرده‌اند:
زیارت، حضور عارفانه عاشقانه زائر از سرای مزور، اظهار عشق و ارادت محب و محبوب، دل دادن صمیمانه دلداده در کوی دلدار، سر سپرده سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دین‌دار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دین‌داری است. زیارت، عرضه خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوی کمال به انسان تعالی طلب است که به کجا می‌توان رسید. زیارت، سفری مشتاقانه، آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‌شود از راه دل عبور می‌کند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد و مقصود می‌رسد و بار بر زمین می‌نهد.۲۴


علی‌باقر شیخانی
ماهنامه موعود شماره ۹۲

پی‌نوشت‌ها:
٭ برگرفته از: راه‌های ارتباط با معصومین(ع)، علی‌باقر شیخانی، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۴، با تلخیص.
۱. سوره مائده (۵)، آیه ۳۵.
۲. علی‌بن جمعه حویزی، نورالثقلین، قم، مطبعه علمیه، چ۲، ج۱، ص۶۲۶.
۳. تفسیر الدرالمنثور، ج۱، ص۶.
۴. سوره نساء (۴)، آیه ۶۴.
۵. سوره انفال (۷)، آیه ۳۳.
۶. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۰۲.
۷. همان، ص۹۷.
۸. صحیح بخاری، ج۱، ص۲۵۹.
۹. المستدرک، ج۱، ص۴۵۸.
۱۰. سمهودی، نورالدین علی‌بن عبدالله‌بن احمد، وفاء الوفاء، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۱ ق، چ۳، ج۴، ص۱۳۶۱.
۱۱. خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۱۲۰.
۱۲. عسقلانی، احمدبن حجر، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ج۷، ص۳۳۹.
۱۳. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۶۸.
۱۴. سوره اسراء (۱۷)، آیه ۷۹.
۱۵. طبرسی، فضل‌بن حسن، مجمع البیان، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق، چ۱، ج۶، ص۲۸۴.
۱۶. سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۴، ص۲۸۰.
۱۷. از جمله می‌توان در این زمینه به کتاب داستان‌های شگفت شهید دستغیب و کرامات معصومیه و دیگر نمونه‌ها اشاره کرد.
۱۸. رفیعی، علی، بر ستیغ نور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، ۱۳۷۵، چ۲، صص۸۱ـ۸۳.
۱۹. محمدی ری شهری، محمد، کیمیای محبت، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۰، چ۱۰، ص۲۰۳.
۲۰. سوره مائده (۵)، آیه ۱۱.
۲۱. مفید، محمدبن محمد، مقنعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق، ص۴۸۶.
۲۲. قمی، عباس، مفاتیح‌الجنان، زیارت جامعه کبیره، ص۸۹۹.
۲۳. حر عاملی، همان، ج۱۴، ص۴۱۸.
۲۴. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، اسراء، ۱۳۸۱. چ۲، ج۱، ‌ ص۱۷.

همچنین ببینید

پیرمرد قفل ساز

مثل پیرمرد قفل‏ساز دینداری کنید تاامام(ع) به سراغ شما بیایند*یکی از دانشمندان، آرزوی زیارت حضرت بقیة‏اللّه‏ ارواحنا فداه را داشت و از عدم ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *