سیرۀ عملی امام حسن مجتبی(علیه السلام)

458004ed55a48539c852576b03f5f117 - سیرۀ عملی امام حسن مجتبی(علیه السلام)

بر ما و آحاد جامعۀ اسلامی فرض است تا با تدبر در سیره و روش امام حسن مجتبی(علیه السلام)، قدری اعمال و رفتار خود را شبیه آن بزرگوار کنیم ایام حزن انگیر و غم بار ماه صفر مصادف است با حوادث تاریخی دردناک، همچون رحلت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اربعین عظیم حسینی، شهادت امام مجتبی(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام)، که وجود این مناسبت ها زمینه ای را برای تبلیغ دین فراهم کرده است که باید از این فرصت به خوبی استفاده نمود.[۱]

لیکن در این نگاشته سعی و کوشش فراگیر بر این مسأله استوار شده است تا از سیره و روش زندگانی امام حسن مجتبی(علیه السلام) درس و الگو بگیریم.[۲]

تردیدی نیست نام مبارک «حَسَن» آنچنان با مسمّا است که واقعاً تمام صفات آن حضرت به بهترین نحو«حَسَن» بود، لذا امیدواریم همه در سایۀ عنایات آن حضرت دنباله روی سیره و منش ایشان باشیم. [۳]

با این تفاسیر مهمترین و موثّرترین رهیافت های کلیدی در سیرۀ عملی امام حسن مجتبی(علیه السلام) و با بهره گیری از اندیشه های متعالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) به مخاطبان گرامی ارائه می­ گردد.

عبودیّت خداوند در نگاه امام مجتبی(علیه السلام)

بی تردید عبادت با ویژگی های خاص خود، از جمله شاخصه های مهم امام دوم شیعیان است، [۴] این صفت بارز در سیرۀ عبادی امام(علیه السلام) آنچنان از برجستگی خاصی برخودار است که آن حضرت از موقع وضو گرفتن برای نماز حالش منقب می­ شد تا در محراب نماز.[۵] لذا هنگامی‌که امام حسن مجتبی(علیه السلام) در مسجد می­ رسیدند، می­ ایستادند در حالی که لرزه بر بدن مبارکشان می افتاد، و این گونه زمزمه می‌ کردند: «إِلَهِی ضَیْفُکَ بِبَابِکَ یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیم[۶]؛ خدایا! مهمانت به درگاهت آمده است. ای نیکوکردار! بدکار به نزد تو آمده است. پس از زشتی و گناهی که نزد من است به زیبایی آنچه نزد توست، درگذر؛ ای بخشاینده!».

هم چنین حضرت هنگامی‌که مشغول عبادت می­ شد از خوف خدا بدن شان می­ لرزید و با تمام وجود مشغول عبادت و راز و نیاز با معبود می­ شد.[۷]

لذ اینگونه است که جُناده بن ابى‏سفیان، از اصحاب باوفاى امام مجتبى علیه السلام، وقتی در آخرین ساعات عمر با برکت سبط اکبر پیامبر صلى الله علیه و آله به خدمت آن حضرت شرف یاب گشت.[۸] وى به‏ سوى این درخت پاکیزه دست تمنّا دراز کرد تا میوه‏ اى بچیند. على رغم اینکه امام(علیه السلام) بر اثر زهر حال مناسبى نداشت؛ لیکن شروع به موعظه جناده نمود. از جمله مواعظ آن حضرت این جمله بسیار زیبا و پرمعنا است: «انْ ارَدْتَ عِزّاً بِلا عَشیرِهٍ وَ هَیْبَهً بِلا سُلْطانٍ فَاخْرُجْ عَنْ ذُلِّ مَعْصِیَهِ اللَّهِ الى عِزِّ طاعَهِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ اى جناده! اگر مى‏خواهى قوى باشى، بى آنکه قبیله و عشیره‏ اى داشته باشى و اگر مى‏ خواهى ابهت و شکوه و عظمت داشته باشى، بى آنکه تاج و تخت پادشاهى داشته باشى، از سایه شوم معصیت و نافرمانى خداوند خارج شو و در سایه اطاعت و فرمان‏بردارى خداوند قرارگیر».[۹]، [۱۰] آرى؛ بندگى کن تا که سلطانت کنند، سلطنت در بندگى خداست، عزّت و آبرو و قدرت در بندگى پروردگار عالم است. «فَانَّ الْعِزَّهِ لِلَّهِ جَمیعاً».[۱۱]، [۱۲]

زیبایی شناسی در سیرۀ عبای امام حسن مجتبی(علیه السلام)

به گواهى روانشناسان، حسّ زیبائى یکى از چهار بعد روح انسانى است، که به ضمیمه حسّ نیکى و حسّ دانائى و حسّ مذهبى ابعاد اصلى روان‏ آدمى را تشکیل مى‏ دهند، [۱۳] آنان معتقدند زیبائی هاى ادبى، شعرى، صنایع ظریفه و هنر به‏ معنى‏ واقعى‏ همه‏ مولود این‏ حس‏ است‏، با وجود این چگونه ممکن است، یک قانون صحیح، این حسّ اصیل را در روح انسان خفه کند، و عواقب سوء عدم اشباع صحیح آن را نادیده بگیرد.[۱۴]

لذا در اسلام استفاده کردن از زیبائی­ هاى طبیعت، لباس­هاى زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده، بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است، [۱۵] از این رو این آموزه مهم به خوبی در تاریخ زندگانى امام حسن‏ مجتبى‏(علیه السلام) قابل مشاهده است بدین صورت که هر زمان که آن حضرت به نماز برمى‏خواست، بهترین لباس­هاى خود را مى‏پوشید، از امام(علیه السلام)پرسیدند، چرا بهترین لباس خود را مى‏پوشید؟ فرمود: «انّ اللّه جمیل یحب الجمال، فاتجمل لربّى و هو یقول خذوا زینتکم عند کلّ مسجد؛ خداوند زیبا است و زیبائى را دوست دارد و به همین جهت من لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مى‏ پوشم، و هم او دستور داده است که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید».[۱۶]، [۱۷]

این تعبیر ارزشمند از امام حسن مجتبی(علیه السلام) مبنی بر اینکه خداوند زیبا است و زیبایى را دوست دارد اشاره به این حقیقت است که اگر استفاده از هر گونه زیبایى، ممنوع بود، خداوند هرگز این­ها را نمى‏ آفرید، آفرینش زیبائی­ ها در جهان هستى خود دلیل بر این است که خالق زیبائی­ ها آن را دوست دارد.[۱۸]

حلم و بردباری؛ آموزه ای اخلاقی در سیرۀ عملی امام مجتبی(علیه السلام)

از جمله صفات و ویژگی­های برجستۀ اخلاقی امام حسن مجتبی(علیه السلام) می­ توان به مولّفۀ حلم و بردباری اشاره نمود.

بدیهی است حلم و بردبارى مانند سایر صفات انسان داراى سرچشمه‏ ها و انگیزه‏ هاى متعددى است، لیکن مهمترین منشأ و سرچشمه حلم را مى‏توان سلطه بر نفس و مالکیت خویشتن دانست که سبب مى‏شود انسان در برابر ناملائمات از کوره در نرود، و گرفتار خشم و آشفتگى‏ ها نشود، لذا نقطه مقابل غضب و خشم لجام گیسخته، حلم‏ و بردبارى و خویشتن دارى است، اینگونه است که از امام حسن‏ علیه السلام نقل شده که وقتى از حضرتش درباره تفسیر حلم سؤال کردند فرمود؛ «کَظْمُ الْغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ؛ [۱۹]حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خویش است به گونه‏اى که عکس‏ العملى نشان ندهد».[۲۰]

در حدیث معروفى از برخورد امام حسن مجتبى‏ علیه السلام با فردی از شام، مى‏ خوانیم که روزى یک مرد شامى‏ امام را (در کوچه‏ هاى مدینه) دید و شروع به لعن و ناسزا به آن حضرت کرد، امام پاسخى به او نمى‏ گفت، هنگامى که از لعن و ناسزاها فراغت حاصل کرد، امام روبه او کرد سلام فرمود و در چهره او خندید فرمود: اى مرد محترم! گمان مى‏ کنم که تو در این دیار غریبى [۲۱]… اگر گرسنه‏ اى سیرت مى‏ کنیم، و اگر برهنه‏ اى لباس در اندامت مى‏ پوشانیم…هر حاجتى داشته باشى برآورده مى‏ کنیم. و اگر دعوت ما را بپذیرى و به خانه ما بیائى و میهمان ما باشى، تا موقع حرکت از تو پذیرائى مى‏ کنیم، ما محل وسیعى داریم و امکانات فراوان و مال بسیار (پذیرائى از تو به هر مقدار، براى ما مشکلى ایجاد نمى‏ کند).

هنگامى که آن مرد این سخن محبت‏آمیز را (در برابر سخنان رکیکى که گفته بود) شنید گریه کرد (و به کلى منقلب و دگرگون شد) و گفت: گواهى مى‏ دهم که تو خلیفه اللّه در زمین هستى، خدا آگاه‏تر است که نبوت (و امامت) را در کدام خاندان قرار دهد. آن فرد تا روزى که مى‏ خواست از آنجا برود، میهمان امام بود. و از معتقدان به محبت آنها شد.[۲۲] لذا زمانی که شخصی به پدر حضرت اهانت هایی می­ کند ایشان با برخورد خوب خود بالاترین نهی از منکر را انجام دادند، بی تردید امام حسن(علیه السلام) از زبان خود بهترین استفاده را انجام دادند.[۲۳]

هم چنین آن حضرت در برابر طوفان حوادث سخت از جمله درمواجهه با بی وفایی دوستان، نفوذ منافقین در صفوف لشگر، بی رحمی‌بنی امیه که همه اینها دست به دست هم داد تا صلح تحمیلی بر آن حضرت وارد گردد، [۲۴] لیکن امام مجتبی (علیه السلام) علیرغم این­که بعداً زخم زبان هایی از سوی برخی از افراد أعم از دوست و دشمن شنید تحمل کرد و به بهترین وجه ممکن از خود حلم و بردباری نشان داد.[۲۵]

گفتنی است ما که شیعه هستیم باید در عمل شیعه بودن خود را ثابت کنیم و‌آستانۀ تحمل خود را بالا ببریم، متأسفانه در جامعه مشاهده می‌شود که برخی از افراد به خاطر کوچک ترین مسائل با هم درگیر می­ شوند و مشکلاتی را ایجاد می­ کنند. [۲۶] در حالی که اگر حلم و بردباری را از حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) درس بگیریم، دنیا گلستان می‌شود.[۲۷]

سخاوت و انفاق

باید اذعان نمود معنای انفاق، و مفهوم واقعی جود و کرم را باید از خاندان اهل بیت(علیه السلام) به ویژه از صفت برجستۀ سخاوت و انفاق امام حسن مجتبی(علیه السلام) آموخت.[۲۸] به عنوان نمونه هنگامی‌که فقیری به نزد امام حسن(علیه السلام) رفت و گفت تنها چیزی که برای من باقی مانده، آبروی من است و می خواهم آن را به شما بفروشم، آن حضرت در راستای حفظ آبروی آن فرد نیازمند، ۱۲ هزار درهم را در اختیار فقیر قرار داد تا آبروی او حفظ شود.[۲۹]

هم چنین آن امام همام به قدری سخاوت داشت که گاه تمام زندگیش را باسائل و متقاضی نصف می­ کرد و کسی از در خانۀ او مأیوس برنگشت.[۳۰]

لذا باید گفت همگان باید انفاق کریمانه را از زندگی امام حسن مجتبی(علیه السلام) بیاموزیم، زیرا[۳۱] اظهار ارادت و مودّت به ائمه به این است که افراد از اعمال و رفتار آنها سرمشق بگیرند و درمیان همسایگان و فامیل، افراد نیازمند را دریابند.[۳۲]

شکوه نهضت عاشورا؛ مرهون صلح امام حسن(علیه السلام)

در تشریح این مسأله مهم و بنیادین در سیرۀ سیاسی امام مجتبی (علیه السلام) باید گفت، وقتی آن حضرت مى‏ بیند که جنگ در آن شرایط خاص نتیجه‏ اى جز خون‏ریزى ندارد، و دشمن از یک سو سران قبایل را خریده و از سوى دیگر کیسه‏ هاى زر، چشم برخى از فرماندهان را کور کرده، و به معاویه نامه نوشته‏ اند که حاضریم امام حسن علیه السلام را دست بسته تحویل تو دهیم، چاره‏اى جز صلح نمى‏ بیند.[۳۳] آرى همان کسانى که نسبت به على علیه السلام بى‏ وفایى کردند، به امام حسن علیه السلام هم پشت کرده، و در مقابل امام حسین علیه السلام شمشیر کشیدند.[۳۴]

مرحوم علّامه مجلسى رحمه الله علّت صلح را از زبان امام حسن علیه السلام اینچنین بیان مى‏ کند: «فَتَرَکْتُهُ لِصَلاحِ الْامَّهِ وَحِقْنِ دِمائِها[۳۵]؛ صلح من با معاویه فقط به خاطر حفظ خون مسلمانان بود».[۳۶] هر چند پس از برقرارى صلح زخم زبان های بی شماری به امام زدند، و حتّى بی وفایی مردمى که امام را مجبور به صلح نمودند و به اشکال مختلف به امام اعتراض مى‏کردند، لیکن امام‏ مجتبى‏ علیه السلام با حلم و بردباری زاید الوصف، سال هاى دردناکى را پشت سر گذاشت، ولى صلح آن حضرت آثار عمیقى در مردم گذاشت، و زمینه‏ ساز نهضت عاشورا و قیام هاى پس از آن شد، که سرانجام منتهى به سقوط حکومت بنى‏ امیّه گردید.[۳۷]

موضوع مهمّ دیگر این است که طبق گواهى تاریخ وضعیت سیاست خارجى مسلمانان در زمان معاویه ایجاب چنان صلحى را مى‏ نمود؛ زیرا امپراطور روم شرقى که جنگ‏ هاى داخلى مسلمانان را به دقّت تعقیب مى‏ کرد، خود را آماده مى‏ساخت که اگر جنگ دیگرى میان امام حسن علیه السلام و معاویه درگیرد، بر مرزهاى کشورهاى اسلامى حمله کند و شکست‏ هاى گذشته خود را جبران سازد و اگر چنین حادثه‏ اى رخ مى‏ داد، ممکن بود ضربه سختى بر پیکر اسلام و مسلمین وارد شود. چنین شرایطى ایجاب مى‏ کرد که امام مجتبى علیه السلام صلح کند و دشمن را عملًا سرجاى خود بنشاند.[۳۸]

نفی حکومت سکولار در سیرۀ سیاسی امام مجتبی(علیه السلام)

سیره ائمّه اهل بیت علیهم السلام نشان مى‏دهد که آنان، دین را جداى از سیاست نمى‏ دانستند بلکه به تعبیرى که در بعضى از زیارت‏نامه ها وارد شده: «وَساسَهَ الْعِبادِ[۳۹]؛ سیاستمداران بندگان خدا»، حاکی از عمق پیوند دین و سیاست است، به بیان امام مجتبی علیه السلام تشکیل حکومت اسلامى یک مسئولیت الهى است که بر دوش آنها افکنده شده است، (إنّ اللَّه تعالى ندبنا لسیاسه الامّه).[۴۰]، [۴۱] امام مجتبى‏ علیه السلام در برهه‏ اى از زمان، حکومت اسلامى را به دست گرفت؛ امّا طولى نکشید که ظالمان خلافت را از مسیر حق منحرف کرده و امام از رأس حکومت کنار رفت. و دشمن نگذاشت بقیّه امامان اهل‏بیت علیهم السلام حکومت الهى را جهت پیاده کردن فرامین پروردگار به دست بگیرند.[۴۲]

دستگاه ضدّ جاسوسى امام حسن علیه السلام و مقابله با پروژۀ نفوذ

گفتنی است در عصر پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام دستگاه هاى اطلاعاتى به طور فعّال کار مى‏کردند، هم در جهت کشف توطئه‏ هاى دشمنان، و هم خنثى کردن دستگاه هاى جاسوسى مخالفان، و هم بررسى دقیق اعمال کارگزاران دولت، و نیز براى کشف توطئه‏ هاى منافقان در داخل کشور اسلامى، تلاش و کوشش گسترده‏اى داشتند.[۴۳]

این رهیافت مهم و کلیدی در سیرۀ سیاسی و تاریخ زندگى امام حسن‏ مجتبى‏ علیه السلام به عینه مورد اشاره قرار گرفته است بدین نحو که بعد از شهادت حضرت على علیه السلام و بیعت کردن مردم با آن حضرت، معاویه دو جاسوس فرستاد: یکى به سوى بصره، و دیگرى به سوى کوفه که اخبار این دو شهر را دقیقاً براى او بنویسند و براى بر هم زدن امر خلافت امام حسن‏ مجتبى‏ علیه السلام با استفاده از منافقان آنچه در تلاش دارند مضایقه نکنند؛ ولى دستگاه ضدّ جاسوسى امام حسن علیه السلام این موضوع را کشف کردند، جاسوسى که به کوفه رفته بود دستگیر و اعدام شد، و نامه‏ اى با ذکر مشخصات به بصره فرستاده و نفر دوّم را نیز دستگیر کردند و به مجازات رساندند، سپس نامه‏ اى به معاویه مرقوم فرمود که تو جاسوس‏ها را مى‏ فرستى و فتنه‏ ها را بر مى‏ انگیزى گویا اراده جنگ دارى؛ اگر چنین است من نیز مهیّا هستم.[۴۴]،[۴۵]

شهادت مظلومانۀ امام(علیه السلام) در سایۀ ظلم ستیزی

بدیهی است معاویه مى‏دانست که با وجود امام حسن علیه السلام نمى‏تواند به سادگى به اهداف شوم دراز مدّت خویش و تثبیت خلافت در خاندان اموى دست یابد، مخصوصاً که در پیمان نامه صلح او با امام مجتبى علیه السلام آمده بود که معاویه پس از خویش، کسى را براى‏ خلافت معرّفى نکند و کار آن را به مسلمین بسپارد.[۴۶]، [۴۷] از این رو، معاویه براى برداشتن موانع از سر راه خویش و هموارساختن سلطنت یزید فاسد، دست به جنایت دیگرى زد و امام مجتبى علیه السلام را به شهادت رساند. ولى براى در امان ماندن از پى‏آمد چنین جنایت بزرگى، مخفیانه و با مسموم ساختن آن حضرت، به چنین عملى اقدام کرد.[۴۸]

مطابق نقل جمعى از مورّخان شیعه و سنّى، معاویه به همسر امام حسن علیه السلام که دختر اشعث بن قیس‏[۴۹] بود، پیام داد که اگر وى حسن بن على علیه السلام را مسموم سازد، او را به همسرى پسرش یزید درخواهد آورد. معاویه براى جلب اعتماد «جعده دختر اشعث» مبلغ یکصد هزار درهم نیز براى وى فرستاد. دختر اشعث نیز پذیرفت که همسر خود حضرت امام مجتبى علیه السلام را مسموم سازد و به شهادت برساند، (هر چند معاویه، وى را هرگز به همسرى یزید در نیاورد!).[۵۰]، [۵۱]

مورّخ معروف «ابوالفرج اصفهانى» مى‏نویسد: معاویه مى‏ خواست براى فرزندش‏ یزید از مردم بیعت بگیرد؛ ولى وجود امام حسن علیه السلام کار را براى او مشکل مى‏ساخت، از این رو، آن حضرت را مسموم ساخت.[۵۲]، [۵۳]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت هنگامى که امام حسن‏ مجتبى‏ علیه السّلام شربت شهادت نوشید خبر به معاویه رسید اظهار شادى و سرور کرد و او و اطرافیانش‏ به سجده افتادند. این خبر به ابن عباس رسید که در آن زمان در شام بود نزد معاویه آمد. معاویه گفت: ابن عباس شنیدم حسن بن على علیه السّلام از دنیا رفت. ابن عباس گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»، [۵۴] و چند بار این آیه را (به عنوان اظهار غم و اندوه) تکرار کرد. سپس گفت: شنیدم هنگامى که این خبر را به تو دادند اظهار شادى کردى! به خدا سوگند این اظهار شادى راه قبر را بر تو نمى‏ بندد و پایان عمر او به عمر تو نمى‏ افزاید. اگر ما امروز به مصیبت حسن بن على علیه السّلام گرفتار شده‏ ایم پیش از این به مصیبت کسى که از او بهتر بود؛ یعنى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله گرفتار شدیم. سپس صیحه‏ اى زد و سخت گریه کرد به‏ گونه‏ اى که تمام حاضران به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند.[۵۵]، [۵۶]

حال با این اصاف عمق تأسف و تأثر واقعۀ تلخ شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) و نیز وجود همه شایستگى‏ ها و عظمت فردى و خانوادگى آن حضرت، به گونه ای است که امیدواریم کرامت و عنایات آن حضرت، نصیب همۀ مسلمانان شود.[۵۷] هم چنین بر ما و آحاد جامعۀ اسلامی فرض است تا با تدبر در سیره و روش امام حسن مجتبی(علیه السلام)، قدری اعمال و رفتار خود را شبیه آن بزرگوار کنیم.[۵۸]

منبع: [۱]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، ۱۳۹۲/۰۹/۱۳.

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *