- گفتاری از آیتالله سید مجتبی موسوی لاری
اشاره:
آیتالله سید مجتبی موسوی لاری مؤسس و مسئول «مرکز نشر معارف اسلامی در جهان» است. این مرکز که در کمال ناباوری، بیش از سه چهار کارمند ندارد، سی سال است که به همت ایشان تشکیل شده و در زمینه نشر احکام و آموزههای اسلام به زبانهای مختلف، در سطح جهان فعالیت میکند. این مرکز تاکنون بیش از دههاهزار نفر را به اسلام و مذهب جامع تشیع هدایت نموده است.آنچه میخوانید، گفتاری از ایشان در رابطه با امام عصر(ع) و قیام آن حضرت است که تقدیم حضورتان میگردد.
متأسفانه «مسئله مهدویت» در طول تاریخ دستاویز حرکتهای انحرافی شده و ما شاهد مدعیان دروغین زیادی بوده، هستیم و خواهیم بود. چون مسئله مهدویت یک جریان زنده تاریخ است. به همین خاطر، به همان اندازه که باید ترسیم شخصیّت فردی و اجتماعی حضرت مهدی(ع) منطبق با قرآن و حدیث باشد، چگونگی تحصیل ظهور و نوع حکومت آن حضرت(ع) نیز باید داری چنین ویژگی باشد.
از برداشتهای سلیقهای و مغایر با قرآن و سنّت باید پرهیز کرد امّا این دلیل نمیشود که راه را برای ارائه تحلیلها به خاطر زاویه دید آنها بست. هرچند اگر [سخنی] ارائه میشود نباید خارج از دایره قرآن و سنّت یا در تعارض و تضاد با آنها باشد.
ظهور دارای علاماتی است: علایم حتمی و علایم غیر حتمی. در مسئله ظهور باید منتظر علامات حتمیکه در روایات آمده و همه نسبت به آن اتفاق نظر دارند، بود نه علامات غیر حتمی، که امکان دارد در هر عصری تکرار شود. آنچه میخواهم عرض کنم در خصوص نوع ظهور حضرت(ع) و تفاوت آن با دیگر پدیدهها و اتفاقات تاریخی است. به زبان سادهتر پاسخ به این پرسش که ظهور و انقلاب حضرت ولی عصر(عج) از چه جنسی است؛ آیا مشابه آن در تاریخ وجود داشته است یا نه؟ اگر وجود داشته، در فهرست کدام خیزشها و انقلابها و حرکتهای تاریخ بشر میباشد؟
وقایع، دگرگونیها، تحولات و انقلابهایی که انسانها از روز نخست تا به امروز با آن رو به رو بودهاند؛ مانند بعثت پیامبران الهی، حکمرانی زمامداران، جنگها و صلحها، برخی از جمله بلایای طبیعیاند؛ همچون زلزله و سیل. این اتفاقات از دو حال بیرون نیست؛ یا این اتفاقات عادی بوده یا غیر عادی؛ اتفاقات عادی هم به دو دسته تقسیم میشوند؛ قابل پیشبینی یا غیر قابل پیشبینی. ما در زندگی خود و در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، بسته به معلوماتمان و پیشنه ذهنی که از رخدادهای مشابه داریم، برخی از این رخدادها و پدیدهها را از قبل پیشبینی میکنیم. مثلاً میدانیم زندگی بر روی یک گسل یا یک خطّ زلزله ـ مانند اندونزی ـ به هر حال زلزلهای در پی خواهد داشت. خراب شدن منازل عادی در یک زلزله شش ریشتری معمولی و عادی است و قابل پیشبینی یا شکست یک گردان پیاده نظام با سلاحهای سبک و بدون سلاحهای ضدّ زره در مقابل یک لشکر مکانیزه تانک در یک منطقه مسطح قابل پیشبینی است. به اصطلاح امروز به روی کاغذ شکست گردان پیاده نظام حتمی است، هم عادی و هم قابل پیشبینی. امّا یکبار خانههای عادی در یک زلزله شش ریشتری خراب نمیشود یا یک گردان پیاده بر یک لشکر زرهی پیروز میشود باز هم عادی است امّا غیر قابل پیشبینی. در همین زمان خودمان خیلی از چیزهای غیر قابل پیشبینی را دیدیم؛ فروپاشی ابرقدرت شرق، سقوط صدام و… چه کسی باور میکرد ابرقدرتی با داشتن بمب اتمیبا آن وسعت و قدرت، صدام با آن حمایتهای بینالمللی از او سقوط کنند، عادی بود امّا غیر قابل پیشبینی. چه کسی باور میکرد یک عده جوان شیعه در جنوب لبنان که نه پایگاهی در بین دولتمردان خود دارند و نه دارای حمایت خارجی هستند و از آن طرف همه دنیا به دشمنشان هر نوع کمک نظامی، تبلیغاتی و رسانهای حتّی همه کشورهای عربی بدشان نمیآمد که حزبالله سقوط کند. در چنین شرایطی ۳۳ روز مقاومت کنند و بعد هم پیروز شوند. این اتفاق عادی بود امّا غیر قابل پیشبینی. بهترین نمونه همین انقلاب اسلامی ایران بود. عادی امّا غیر قابل پیشبینی. این غیرقابل پیشبینیها گاهی پشتوانه امداد الهی دارد، امّا این امداد الهی در مجرای طبیعی و رابطه علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت اتفاق میافتد که ما هر یک به نوبه خود در زندگی فردی و اجتماعی، رخدادهای سیاسی و پدیدههای طبیعی شاهد آن بودهایم. تجلّی این امداد در مقیاس بزرگتر پیروزی انقلاب و مقاومت در برابر هجمههای بزرگ است.
امّا منظور از [پدیده] غیر عادی، داشتن پشتوانه اعجاز است؛ رخدادهایی که گرچه این هم از نوع غیر قابل پیشبینی محسوب میشود و از این به بعد با اتفاقات عادی نوع دوم اشتراک دارد امّا ماهیّتاً متفاوت است یعنی خارج از اراده مجرای طبیعی و رابطهای علّی معلولی. درست مانند تفاوت عصای حضرت موسی(ع) با سحر ساحران، تفاوت زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی(ع) با معالجه بیماران توسط اطبای آن عصر و تفاوت قرآن کریم با کتابهای دیگر.
مسئله ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاقی غیرعادی و از نوع اعجاز است، نه امداد. این اتفاق پشتوانه اعجاز دارد، همان گونه که بعثت پیامبر اسلام(ص) داشت. انقلاب اسلامی نیز پشتوانه امداد الهی داشت. چه کسی باور میکرد یک سیّد با دست خالی یکه و تنها قیام کند، در برابر دو ابر قدرت ایستادگی کند و بار دیگر نام و یاد خدا را در عرصه اجتماع و سیاست در کلّ جهان زنده کند. کسی باور نمیکرد امّا پشتوانه او امداد بود؛ امداد الهی در مجرای طبیعی و رابطه علی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت. چه کسی باور میکرد یتیمیبا دست خالی به پا خیزد، ندای توحید را سر دهد، بیش از همه پیامبران الهی اذیت شود و همه موانع راه جهانی شدن دین اسلام تا آخرالزّمان را بر دارد؟ این امر غیر عادی است و پشتوانه اعجاز دارد.
قیام حضرت مهدی(ع) و حکومت آن حضرت پشتوانه اعجاز دارد، یعنی از سنخ حرکت انبیا است. این قیام پشتوانهای خارج از دایره رابطه علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت دارد. هم قرآن و سنّت، هم عقل بر این امر مهر تأیید میزند. پشتوانه حرکت حضرت مهدی(ع) در همه مراحل پشتوانه اعجاز دارد؛ هم در تأسیس حکومت، هم در تثبیت آن و هم در گسترش حرکت توحیدی در جهان. و الّا چگونه میشود ۳۱۳ نفر بدون پشتوانه اعجاز و تنها بر پایه رابطه علّی و معلولی حاکم بر جهان طبیعت در زمانی کوتاه بر جهان حکمرانی کنند. اگر قرار باشد با سیر طبیعی باشد، حداقل باید این افراد در بین مردم از پیش شناخته شده، مقبولیت یافته، قدرت مدیریتی خود را به اثبات رسانده، بحرانها را مدیریت کرده، بتوانند در مقابل دشمن و حرکتهای سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی به پیروزی برسند. خوب این اقدامات زمان میخواهد، ابزار میخواهد، امکانات میخواهد. بنابراین در یک سیر طبیعی غیرممکن است که همه این اتفاقات در یک زمان کوتاه صورت بگیرد. پس حرکت حضرت مهدی(عج) برخوردار از یک پشتوانه مستحکم و خللناپذیر به نام اعجاز، از نوع اعجاز پیامبران است.