روزانه در اخبار و رسانهها، خبرهای شوکّه کنندهای در مورد جاسوسیهای سایبری، شنود مکالمات و هک اطّلاعات شخصی افراد و مقامات بلندپایه سیاسی، اقتصادی و… را میشنوید. خبرهایی که گاه از اطّلاعات فاش شده از یک مقام سیاسی، بهعنوان تهدیدی از طرف دولتهای استعماری آمریکا و انگلیس، یا خبرهایی از جاسوسی NSA از سران سیاسی کشور در مدّت نشستهای مشترک یا از طریق سفارتخانههایشان که به حقّ لانه جاسوسیاند، به گوش میرسد. اینها تنها بخش کوچکی از فعّالیت این پروژههاست. این جاسوسیهای خاص، از رجل سیاسی و مقامات بلندپایه، نه فقط در مکان و زمان خاص، بلکه ۲۴ ساعته و در تمام ایّام سال صورت میگیرد. جاسوسی بر روی موبایلها، مکالمات و تمام اوقاتی که فرد در حین استفاده از کامپیوتر، لپتاپ یا دیگر دستگاههای متّصل به فضای مجازی میباشد، صورت میگیرد.
بستر ایجاد اینترنت (internet)، که مخفّف عبارت «شبکههای به هم پیوسته» (interconnected networks) است، از ابتدای دهه ۱۹۴۰م. با گسترش و پیشرفت ارتباطات الکترونیکی شبکهای، به وجود آمد و در ۱۹۶۰م. به منظور کاربرد نظامی در ارتش «آمریکا» مورد استفاده قرار گرفت. هدف آمریکا از ایجاد بستر الکترونیکیِ سیستمهای به هم پیوسته، در ابتدا، مقابله با اتّحاد جماهیر شوروی بود؛ امّا دیری نپایید که این شبکه فوقالعادّه ارتباطی، از انحصار ارتش در آمد و کمکم وارد سیستمهای غیرنظامی و سپس مورد استفاده عموم قرار گرفت.
زمانی که استفاده بسیار خصوصی اینترنت منحصر به ارتش بود، شاید ایجاد امنیّت اطّلاعاتی و رصد ارتباطات، کار دشواری نبود و با کمترین هزینه و نیروی انسانی میشد امنیّت را درون این شبکه خصوصی حفظ کرد؛ امّا با ورود اینترنت به جامعه و پدیدار شدن بستر عظیمیکه پتانسیل تبادل حجم زیادی از اطّلاعات را دارا بود، سبب به وجود آمدن ترسی مضاعف در وجود قدرتهایی شد که آن را عملاً تهدیدی برای امنیّت ملّی و هژمونی این قدرتها میدانستند. آن زمان بود که قدرتهای بلوک غرب، بهویژه آمریکا و «انگلیس» درصدد گسترش حیطه جاسوسی و نظارت مخفیانهاشان به اینترنت نیز برآمدند.
در ابتدای جنگ سرد بود که آمریکا برای شکست کامل و نابودی امپراتوری «جماهیر شوروی» سابق، دست به اقدامات جاسوسی گسترده علیه این قدرت بلوک شرق زد و در این راستا بود که دو قدرت نظامی، سیاسی غرب، یعنی ایالات متّحده آمریکا و امپراتوری بریتانیا، برای نیل به هدف فوق، توافقنامه فوق محرمانهای را امضا کردند که در آن، کشورهای دیگر مستعمره بریتانیای کبیر نیز حضور داشتند.
پیمان آمریکا، انگلستان یا UKUSA که آن را به نام پنج چشم یا FVEY نیز میشناسند، از بزرگترین و مخوفترین و سرّیترین معاهدههای جاسوسی قرن بوده است. این معاهده در سال ۱۹۴۶م. بین دو قدرت قارّه آمریکا و قارّه اروپا، انگلستان و آمریکا بسته شد و در آن، کشورهای دیگر مستعمره انگلستان، استرالیا، نیوزیلند و کانادا نیز حضور داشتند. ابتدای امر، این معاهده برای کنترل و نظارت بر سیگنالهای رادیویی شوروی پیادهسازی شد. بعدها این معاهده، به جهت ایجاد یک امپراتوری اطّلاعاتی و جاسوسی، در راستای نفعرسانی و دفع خطر و همینطور طرحریزی حملات اطّلاعاتی و بعدها سایبری، بهقصد کشورهای دشمن ایجاد شد.
در آن زمان، این دو کشور بر اساس معاهده پنج چشم، پروژه عظیم جاسوسی قرن، یعنی اشلون را راهاندازی کردند. طبق اسناد پارلمان اروپا، اشلون برای نظارت بر ارتباطات نظامی و دیپلماتیک اتّحاد جماهیر شوروی کمونیستی و همپیمانانش در بلوک شرق، در زمان جنگ سرد و اوایل ۱۹۶۰م. پایهگذاری شده است. پارلمان اروپا در گزارش خود درباره پروژه اشلون که در سال ۲۰۰۱م. منتشر شد، نتیجهگیری میکند که بر پایه اطّلاعات موجود، اشلون این توانایی را داشته است که تماسهای تلفنی، دورنگارها، ایمیلها و دیگر تراکنشهای جهانی دادهها را که از طریق انتقال ماهوارهای، شبکههای تلفن عمومی و ماکروویو جابهجا میشدهاند، رهگیری و محتوای آنها را بازرسی کند؛ امّا این پروژه پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی، به نظارت و جاسوسی از جامعه اروپا، بهویژه در حوزههای سیاسی، اقتصادی، تجارت دولتی و خصوصی آنها پرداخت.
پس از ورود اینترنت به حوزه نظامی و بعد از آن به حوزه عمومی، این پیمان نیز بسط یافت و در راستای حفظ منافع دولت استعماری انگلستان و شیطان بزرگ آمریکا، هرچه بیشتر به فضای سایبر بسط یافت.
در این دو کشور، «سازمان امنیّت ملّی آمریکا» NSA و در انگلستان «سرفرماندهی ارتباطات بریتانیا» GCHQ مسئول اصلی انجام این عملیات هستند. وظیفه سازمان امنیّت ملّی آمریکا NSA تراکنش دادهها، شامل سرورها، هاستها و تمام خطوط فیبر نوری است که از داخل آمریکا عبور میکند. همچنین وظیفه سرفرماندهی ارتباطات بریتانیا، تراکنش دادههایی است که از درون فیبرهای نوری از داخل خاک بریتانیا و مستعمرههایش عبور میکند؛ امّا این دو سازمان برای تراکنش دادهها، به همکاری تنگاتنگی دستزدهاند. آنها برای دور زدن قوانین بینالمللی از کمک هم بهره میبرند و پس از فیلتر کردن و غربالگری دادهها، آنها را در اختیار یکدیگر قرار میدهند تا کارشناسان هر دو سازمان، به تحلیل دوباره دادهها بپردازند.
پروژه اشلون، تنها پروژه عظیم این دو سازمان اطّلاعاتی و امنیّتی نبود. پروژههای دیگری، از جمله بروسا، پریسم و تمپورا نیز بودهاند. هدف پروژه جاسوسی تمپورا، نظارت، تراکنش، ذخیره و تحلیل دادههای حاصل از رصد بیستوچهار ساعته از مکالمات تلفنی و موبایلی مردم، فعّالیتهای ارتباطی از طریق اینترنت و هرگونه فعّالیت دیگر که در حوزه فضای سایبر صورت میگیرد، بود. دولت انگلیس روزانه نزدیک به ۶۰۰ میلیون مکالمه را از طریق این سامانه فوق سرّی شنود میکند و دادههای آن را پس از فیلترینگ و تحلیل اوّلیه در اختیار «آژانس امنیّت ملّی» قرار میدهد تا آنها با همافزایی این دادهها و دادههای خودشان، تحلیل دقیقتری از آنها انجام دهند. همینطور آژانس امنیّت ملّی آمریکا NSA نیز دادههای اوّلیه خود را که از طریق پروژه پریسم به دست آمده است، به CGHQ میدهد تا آنها همین روند را پیش گیرند.
اوّلین بار، روزنامه «گاردین» بود که دست به افشاگری علیه این پروژه زد و این اتّفاق، ضربهای بر پیکره این دو سازمان بود که وجهه آنها را در اذهان عمومی دو کشور و دیگر مردم جهان مخدوشتر کرد. این روزنامه، طیّ مقالهای، عنوان کرد که این پروژه، ۱۸ ماه است که رقم خورده و دو دولت انگلستان و آمریکا، هسته اصلی آنند. در پی این رخداد، مقامات NSA دسترسی کارمندانشان به گاردین را از ترس افشای بیشتر محدود کردند.
حال که به این مطالب مینگریم، انگار که در حال خواندن رمان معروف جورج اورول به اسم «۱۹۸۴» هستیم؛ رمانی که در آن کاراکتر برادر بزرگ (Big Brother) همواره در حال مشاهده و تعقیب ماست. برادر بزرگ همهجا هست. در تلویزیون، در خانه، در خیابان و کوچه. او همه رفتار شما را میبیند. گویی جورج اورول خود یک کارمند NSA یا CGHQ است و میداند که چه چیزی در حال وقوع است.
امّا سؤالهایی که در اینجا مطرح میشود، این است که دولتها و حکومتها، چه اقدامی در قبال این توتالیسم اطّلاعاتی انجام دهند؟ در این میان، جایگاه مردم در مقابله با این هژمونی چیست؟ میزان خطر برای افراد عادی در چهاندازه است؟
روزانه در اخبار و رسانهها، خبرهای شوکّه کنندهای در مورد جاسوسیهای سایبری، شنود مکالمات و هک اطّلاعات شخصی افراد و مقامات بلندپایه سیاسی، اقتصادی و… را میشنوید. خبرهایی که گاه از اطّلاعات فاش شده از یک مقام سیاسی، بهعنوان تهدیدی از طرف دولتهای استعماری آمریکا و انگلیس، یا خبرهایی از جاسوسی NSA از سران سیاسی کشور در مدّت نشستهای مشترک یا از طریق سفارتخانههایشان که به حقّ لانه جاسوسیاند، به گوش میرسد. اینها تنها بخش کوچکی از فعّالیت این پروژههاست. این جاسوسیهای خاص، از رجال سیاسی و مقامات بلندپایه، نه فقط در مکان و زمان خاص، بلکه ۲۴ ساعته و در تمام ایّام سال صورت میگیرد. جاسوسی بر روی موبایلها، مکالمات و تمام اوقاتی که فرد در حین استفاده از کامپیوتر، لپتاپ یا دیگر دستگاههای متّصل به فضای مجازی میباشد، صورت میگیرد.
ادوارد اسنودن، عضو سابق آژانس امنیّت ملّی آمریکا، که امروز بهعنوان افشاگر اسناد جاسوسی آمریکا مطرح است، این دو سازمان اطّلاعاتی و دیگر همپیمانانش در توافقنامه پنج چشم را عامل این جاسوسیها میداند؛ بلکه دیگر شرکتهای نرمافزاری، از جمله مایکروسافت، گوگل، اپل، یاهو، فیسبوک و… را نیز عاملان غیرمستقیم در نقاب خصوصی این پیمان میدانند. این شرکتها، در قالب خصوصی بودنشان، علاوه بر اهداف تجاری و اقتصادی خودشان، تلاش برای گسترش و نفوذ محصولاتشان در تمام دنیا و حریم خصوصی افراد، اهداف این سازمانهای جاسوسی را برای نیل به مقاصدشان نیز، برآورده میکنند؛ بهعنوان مثال، شرکت گوگل، که از همپیمانان وفادار آژانس امنیّت ملّی آمریکاست، بارها در دادگاهها، به دلیل نقص حریم شخصی و همکاری با سازمانهای اطّلاعاتی حضور پیداکرده است. همینطور مایکروسافت که محبوبترین و مشهورترین محصول خود، ویندوز را یکی از مهمترین ابزارها برای کسب اطّلاعات از فعّالیتهای افراد عادی و همینطور افراد خاص، در دست اعضای ائتلاف پنج چشم قرار داده است. این دست شرکتها چه بزرگ و چه کوچک، بسیار زیادند که خواسته یا ناخواسته تحت سلطه امپراتوری جاسوسی اناسای و سیجیاچکیو قرار گرفتهاند و اطّلاعات کاربرانشان را بیکم وکاست در اختیار آنها قرار دادهاند.
امّا اهداف، فقط این اشخاص سرشناس نیستند؛ بلکه مردم عادی نیز، که در ۲۴ ساعت ممکن است حتّی کوچکترین دلیلی برای تهدید بهحساب آمدن نداشته باشند، تحت نظرند. عملیات در این سیستمها، بهعنوان پیشگیری، جمعآوری تاریخچه فردی، آنالیز و تحلیل افراد در طول زمان و دستهبندی آنها در دستههای مختلف، برای نظارت بهتر و دقیقتر صورت میگیرد. هر فرد، در نگاه این دو سازمان، بالقوّه قابلّیت تبدیلشدن به یک تهدید را دارد و ممکن است در آینده، بهعنوان سوژه موردنظر و خطر احتمالی برای سیستم بهحساب بیاید؛ لذا آنها باید در تمام عمر، تحت نظر باشند؛ اعمالشان رؤیت شود و هرگونه فعّالیتشان، چه قانونی و چه غیرقانونی، در سرورهای ذخیره داده، ثبت گردند.
در سینمای «هالیوود» همواره، چه در بخش سریالهای تلویزیونی و چه در فیلمهای سینما، آثاری را میبینیم که منطبق بر سیاستهای کلّی نظام کاپیتالیسم، لیبرالیسم آمریکا ساخته شدهاند و در خلال آنها، سخن از فعّالیتهای سرّی، اختراعات یا برنامههایی میآید که دولت آمریکا در صدد ارائه بخش کوچکی از آن به جامعه، برای کنترل افکار عمومی، مهندسی افکار عمومییا آمادهسازی آنها برای اتّفاقات پیشرو است. یکی از این آثار، سریال تلویزیونی «سوژه مورد نظر» (person of interest) است که داستان آن در مورد یک نابغه برنامهنویسی و کامپیوتر است. این شخص که هارولد فینچ نام دارد، سالها پیش سیستم نظارت همگانی را که به صورت هوشمند و تمام وقت بر مردم نظارت میکند، نوشته است. او هرگاه فعّالیت مشکوکی را مشاهده میکند و با تحلیل آن، به پیشبینی از وقوع یک جرم میرسد و شماره شناسایی فرد را بهعنوان سوژه مورد نظر، به خروجی دستگاه میدهد؛ امّا مشکل او این است که اگرچه این دستگاه برای شناسایی فعّالیتهای تروریستی طرّاحی شده است، امّا هوش آن سبب شده است تا تمام خطرات و جرائم را ببیند. پس او به تلاشی افتاده تا جرائم غیر مرتبط را خود، پیشگیری کند.
آنچه که این سریال را بسیار مهم و تأثیرگذار کرده، اذعان آن به وجود سیستم جاسوسی گسترده آمریکاست که همواره مکالمات و فعّالیتهای سایبری مردم را رصد میکند. در این سریال، هارولد، به راحتی با سرکشی به حریم خصوصی افراد و استخراج اطّلاعات آنها، به یک شمای کلّی از فرد میرسد؛ مانند شغل، تحصیل، خانواده، سابقه جرم و دیگر اطّلاعات مورد نیاز و آن را در اختیار افراد عملگر خود قرار میدهد تا آن فرد را تعقیب و واکنشهای موردنظر را انجام دهند. نکته مهم این است که آنچنان ضریب نفوذ اینترنت و همینطور زندگی سایبری، در این جوامع بالاست که از طریق سیستم سایبر میتوان بهراحتی، اطّلاعات زیادی از افراد را به دست آورد. این موضوع، مانند این است که فردی در خیابان راه برود و در دست خود، یک دسته اسکناس قرار دهد و آن را بالا بگیرد تا هر دزدی هم بتواند آن را ببیند و هم دزدیدن آن بسیار راحت باشد. این بلایی است که امروز بر سر جوامع مدرن و جوامعی که ضریب نفوذ اینترنت و فضای سایبر در آنها بالا میباشد، آمده است. جوامعی که در آن، دیگر حریم خصوصی، اطّلاعات شخصی و امنیّت فردی دیگر معنی ندارد. غمانگیزتر از آن، بیتوجّهی فاجعهبار مردم و دولتها در قبال این بحران و فرو رفتن بیش از حدّشان در منجلاب فضای سایبر است. در بخش دیگر، با پیشرفتهای روزافزون تکنولوژی در خانهها، افزوده شدن ویژگی اتّصال به وایفای، در بسیاری از لوازم خانگی، حتّی کنترل از راه دور وسایل موجود در خانه از طریق اینترنت، این آسیبپذیری در بالاترین سطح خود قرار گرفته است. به بیان دیگر، شما اگر این قابلّیت را داشته باشید که به سیستم وایفای خانگی فردی نفوذ کنید، علاوه بر اطّلاعات شخصی فرد، میتوانید خانه او را زیر نظر داشته باشید و هم دست به اقدامات خرابکارانه در وسایل و تجهیزات منزل فرد بزنید. هرگونه تجهیزاتی که قابلّیت اتّصال به اینترنت را داشته باشد، حتّی اگر متّصل نباشد، این پتانسیل را دارد تا بدون اطّلاع فرد، این اتّصال صورت گیرد. حال میتوانید ببینید که وضعیت فعلی، امنیّت فردی و امنیّت حریم شخصی فرد، در چه جایگاهی قرار دارد.
آنچه بیش از پیش، باعث نگرانی است، سرعت پیشرفت تکنولوژی و کنار رفتن ابتداییترین فعّالیتهای فردی و جایگزین شدن آنها با فعّالیتهای ماشینی است. دور از انتظار نیست زمانی فرارسد که اطّلاعات حافظه ذهن افراد بر روی پردازشگرهای ریزی ذخیره شود و همواره همراه فرد باشند. آن زمان، حدّ نهایی استیصال و بیچارگی افراد در کنترل شخصیترین اطّلاعاتشان است؛ زمانی که بهراحتی میشود به حافظه افراد دسترسی پیدا کرد و هر آنچه نیاز است، به دست آورد.
این هدف NSA و CGHQ است. روزی که بتوان بهراحتی به اطّلاعاتی از افراد، حتّی حافظهاشان دسترسی داشت و چه از فرد مورد نظر بهعنوان سوژه خاص، یا به عنوان فردی از افراد یک جامعه موردنظر و خاص، اطّلاعات لازم برای آنالیز طرحهای احتمالی در قبالشان جمعآوری کرد. جوامع در آن زمان، در آسیبپذیرترین سطح خود قرار خواهند داشت و حکومتهایشان در قبال دشمنانشان در ضعیفترین موقعیت خود.
اطّلاعات جامعه و افراد آن، از مهمترین ثروتهای اطّلاعاتی برای هر حکومتی است. همواره کشورهای استعماری، همچون آمریکا و انگلیس میخواهند از دشمنهای خود اطّلاعاتی را به دست آوردند، به همین دلیل باید با صرف هزینههای هنگفت و برنامهریزیهای بسیار دقیق و فوق سرّی دست به این کار بزنند؛ امّا امروز آنها با این ضریب نفوذ زیاد اینترنت در حکومتهای هدف و حضور تکنولوژیهای ارتباطی در همهجا، این هزینههای هنگفت و برنامههای پیچیده را تا حدّ زیادی تعدیل دادهاند.
سازمانهای نام برده، همواره تهدیدی در تمام سطوح، برای مردم جهان و دیگر کشورها هستند و هر کشور یا جامعهای که اقدامی در جهت کاهش وابستگی به اینترنت جهانی و تحت کنترل سازمان جاسوسی، ارائه مدل بومی و ایزوله شده از فیلترهای NSA و CGHQ، کاهش ضریب نفوذ تکنولوژیهای سایبری ناامن در زندگی مردم و هرگونه فعّالیت پیشگیرانه و درمانگر برای مقابله با این امپراتوری نکنند، خطر نابودیشان هر روز بیشتر میشود. اگر این مقابلهها با امپریالیسم اطّلاعاتی آمریکا و انگلیس صورت گیرد، نهتنها باعث افزایش قدرت و امنیّت داخلی و خارجی جوامع از جمله جمهوری اسلامی ایران میشود، ضربه بزرگی نیز بر پیکره استکبار جهانی و حکومت استعمارگر خواهد بود؛ انشاءالله.