اشاره:
چندی پیش نامهای از یکی از خوانندگان موعود که در یکی از روستاهای دورافتاده کشورمان زندگی میکند، دریافت کردیم. در این نامه به شدّت از فقر معنوی و فرهنگی روستای یاد شده و فقدان راهنما و مشاوری که بتواند پاسخگوی پرسشها و شبهههای اعتقادی و اخلاقی جوانان باشد، گله و از ما خواسته شده بود که او را راهنمایی کنیم. این نامه بهانهای برای نوشتن این یادداشت و یادآوری یکی از معضلات مهمّ فرهنگی کشورمان شد.
این روزها، همه ـ حتی مسئولان دستگاههای عریض و طویل فرهنگی، تبلیغی نظام که علیالقاعده خود باید پاسخگوی وضع موجود باشند ـ از افزایش شبههها و پرسشهای اعتقادی، رواج ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری، گسترش فرقههای انحرافی و… مینالند و به دنبال چارهای برای حلّ این معضلات فرهنگی میگردند، بیآنکهاندک توجهی به ریشهها، زمینهها و عوامل ایجاد و گسترش این معضلات داشته باشند.
چنانکه میدانید، از دهه دوم پیروزی انقلاب اسلامیکه مدیران و مسئولان سیاسی کشور ما، به ضرورت داشتن برنامه درازمدت برای اداره کشور پی بردند و تدوین برنامههای پنج ساله توسعه اقتصادی ـ اجتماعی را آغاز کردند، همواره رسم بر این بوده است که با نگاهی کاملاً کمیّتگرا، بخشی از برنامه را به توسعه شاخصهای فرهنگی کشور اختصاص دهند و مثلاً پیشبینی کنند که تا پنج سال آینده تعداد صندلیهای سینما، تعداد کتابخانههای عمومی، تعداد فرهنگسراها، تعداد روزنامهها و تعداد کتابهای انتشاریافته در کشور از فلان تعداد به فلان تعداد افزایش یابد، ولی آنچه معمولاً نادیده گرفته میشود، توسعه و تعمیق باور و فرهنگ دینی جامعه و توجه به نیازهای دینی مردم ما در گوشه گوشه ایران اسلامی است.
مگر میشود در یک نظام اسلامیبه تحقق اهدافی چون ارتقای فرهنگ دینی جامعه، تعمیق باورها و اعتقادات مردم، افزایش میزان پایبندی مردم به احکام و مناسک دینی، توسعه اخلاق و ارزشهای اسلامی و… دل بست بیآنکه برای آنها برنامهریزی کرد و لوازم و امکانات تحقق آنها را فراهم آورد.
آیا میتوان توقع داشت که با جریان رو به تزاید فرقهگرایی و رواج ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری در جامعه به خوبی مقابله کرد بدون آنکه جوانان این سرزمین در هر زمان که اراده کنند بتوانند به عالمان و مرشدان وارسته دسترسی داشته باشند.
از قرنها پیش تاکنون مردم ما در سرتاسر این سرزمین پهناور، چه در شهرها و چه در روستاها، نیازهای اعتقادی، اخلاقی و فقهی خود را با مراجعه به مساجد و بهرهگیری از روحانیان برآورده میساختند و این گروه نقش عمدهای در گسترش و باورهای دینی و توسعه فضائل اخلاقی در جامعه داشتند.
اگر سری به شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای دور و نزدیکی که مردم آنها عمیقاً مذهبی هستند و پایبندی خوبی به احکام و آموزههای دین اسلام دارند، بزنید به راحتی درخواهید یافت که در این شهر یا روستا از گذشتههای دور عالمان وارستهای وجود داشتهاند که پاسدار دین و دیانت مردم بودهاند و مجالس وعظ و خطابه آنها پناهگاه پیران و جوانان جویای معارف دینی بوده است. با کمال تأسف باید گفت در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامیبه این موضوع مهم توجه نشد و در برنامهریزیهای فرهنگی ضرورت تأمین روحانیان عالم، وارسته و مردمیبرای پاسخگویی به نیازهای مردم ساکن در شهرها و روستاهای فراوان این سرزمین، نادیده گرفته شد. در شهرسازیهای نوین نیز هیچ توجّهی به ساخت مساجد نشد ـ در حالی که در همین شهرهای تازهساز فرهنگسراها از جایگاه خوبی برخوردارند ـ و گاه شاهدیم که در شهرکهایی با صدها نفر جمعیت حتی یک مسجد هم وجود ندارد. در بسیاری از روستاهای ایران هیچ خبری از روحانی مستقر نیست و هیچ جا و مکانی برای استقرار مبلغان دینی پیشبینی نشده است. در تعداد زیادی از مساجد کشور نماز جماعت در سه وعده صبحگاهی، ظهرگاهی و شامگاهی اقامه نمیشود و حتی تعداد قابل توجهی از مساجد شهرها هم روحانی فعال و دائم ندارند. در چنین شرایطی طبیعی است که دشمن با بهرهگیری از فضای خالی و درنوردیدن سنگرهای بدون سنگربان، خطوط مقدم دفاعی ما را پشت سر مینهد و تا دل سرزمین اعتقادات و باورهای ما پیش می آید و هر روز از ما قربانی میگیرد. قربانیانی که نه شهید بلکه تلفشدگان عرصه نبرد سهمگین فرهنگی و اعتقادیاند.
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که تنها وجود روحانی و مسجد برای پاسداشت دین و اعتقادات مردم و مقابله با تهاجم بیگانگان به مرزهای اعتقادی شیعیان کافی نیست، بلکه روحانی آنگاه میتواند به مسئولیتهای خود عمل کند که واجد ویژگیهای مورد انتظار از یک عالم دینی باشد؛ یعنی هم اهل علم و اطلاع باشد و هم اهل عمل، هم دانا باشد و هم پارسا، هم با خدا باشد و هم مردمدار، هم دیندار باشد و هم دنیاگریز و در یک کلمه مانند خاتم پیامبران(ص) چونان پزشکی دلسوز خود را وقف سعادت و سلامتی مردم کند و از هیچ چیز و هیچ کس جز خدای متعال پروا نداشته باشد.
در پایان این یادداشت توجه شما را به سخنی ارزشمند از امام جعفر صادق(ع) جلب میکنیم، سخنی که در آن، جایگاه برجسته علما و روحانیان در پاسداری از حریم دین و دیانت به خوبی به تصویر کشیده شده است. با امید به اینکه مسئولان فرهنگی کشور هر چه زودتر برای حل مشکلات یاد شده چارهجویی کنند و جوانان این سرزمین را در برابر امواج سهمگین فتنهها بیپناه و پشتیبان نگه ندارند.
«علمای شیعه در مرزهایی که شیطان و ایادی او در پشت آنها کمین کردهاند، پاسداری میدهند و آنها را از اینکه بر شیعیان ناتوان هجوم برند، بازمیدارند و اجازه نمیدهند که شیطان و پیروان او و دشمنان اهل بیت بر ضعفای شیعه تسلط یابند. پس هر کس از شیعیان ما که برای این موضوع نصب شود، از کسانی که با روم و ترک و خزر در جهادند، هزار هزار مرتبه بالاتر است؛ زیرا او از باورهای شیعیان و دوستداران ما دفاع میکند و آن [مجاهدان] از بدنهای ایشان».1
دبیر تحریریه
پینوشت:
۱. طبرسی، احمد بن علی بن ابیطالب، الإحتجاج، ج ۱، ص ۱۳.
ماهنامه موعود شماره ۹۷